۱۸ خودنویس معروف فیلمها و سریالها که روی تماشاگران تاثیرگذار بودند
خودنویسها از جمله نوشتافزارهای محبوبی هستند که میتوانند برای هر شخصیتی، نقشی فراتر از یک قلم داشته باشند و نماد موقعیت، تحصیلات و ثروت باشند. همین ویژگی در این قلم محبوب باعث شده است تا تهیهکنندگان و سازندگان فیلمها و سریالها، از این نوشتافزار در موقعیتهای مختلف و به فراخور ژانر مورد نظر استفادههای جالبی داشته باشند. گاهی اوقات حتی برند و نوع خودنویس میتواند بینش مهمی در مورد شخصیتها ارائه دهد. خودنویس در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بیشتر از آنچه به نظر میرسد در داستان نقش دارد. برخی از خودنویسها حسابی سر و صدا به پا میکنند، در حالی که برخی دیگر تنها در نقش یک نوشتافزار ساده ظاهر میشوند. در این مطلب ۱۸ خودنویس معروف فیلمها و سریالها را نام بردیم که هر کدام به نوعی به شکل گرفتن یک سکانس یا تعریف یک شخصیت کمک کردند.
۱۸. خودنویس ناجی در فیلم «زندگی پنهان والتر میتی» (The Secret Life of Walter Mitty)
داستان کوتاه «زندگی پنهان والتر میتی» برای اولین بار در سال ۱۹۴۷ با بازی دنی کی به عنوان شخصیت اصلی برای یک فیلم سینمایی اقتباس شد. با توجه به گرایش والتر میتی به رویاهای پیچیده، استفاده از یک خودنویس به روشی خلاقانه اجتنابناپذیر به نظر میرسد. میتی در حالی که به سخنرانی رئیسش گوش میدهد، سناریویی را در سر میپروراند که در آن او یک دکتر است که عمل جراحی پیچیدهای را انجام میدهد که ناگهان دستگاه بیهوشی خراب میشود و جان بیمار را تهدید میکند!
در حالی که جراحان دیگر وحشت میکنند، دکتر میتی به سرعت فکری به سرش میزند و یک خودنویس را از دست پرستار میگیرد تا بیمار را نجات دهد! او به سرعت پیستون معیوب دستگاه بیهوشی را با خودنویس تعویض میکند و به این ترتیب ده دقیقه دیگر برای اتمام عمل وقت میخرد. پرستار میگوید که میتی نه تنها بزرگترین جراح جهان، بلکه یک نابغه مهندسی است. با این حال، درست همانطور که او این کار را تمام میکند، رئیس واقعیاش او را از خیال خود بیرون میکشد. برای والتر میتی، خودنویس فقط یک شی معمولی بود که وقتی با نبوغ تخیلی او ترکیب میشد میتوانست به یک ابزار جادویی تبدیل شود.
۱۷. خودنویس ارزانقیمت فیلم «پرندگان» (The Birds)
در فیلم هیجانانگیز «پرندگان» به کارگردانی آلفرد هیچکاک، تیپی هدرن نقش یک فرد ثروتمند به نام ملانی دنیلز را بازی میکند که تصمیم میگیرد میچ، مردی را که در یک فروشگاه حیوانات خانگی با او آشنا شده، تعقیب کند. او دو طوطی برای خواهر کوچکتر میچ، کتی میفرستد و کارت تولدش را با خودنویس امضا میکند. با این حال، علاقهمندان به خودنویس سریعا به این نکته اشاره میکنند خودنویسی که او استفاده میکند، متناسب با موقعیت اجتماعی و وضعیت مالی ملانی نیست. او سزاوار خودنویسی مجللتر است.
۱۶. خودنویس جاسوسی در فیلم «اختاپوسی» (Octopussy)
با توجه به این که جیمز باند یک انگلیسی متین و باکلاس است، منطقی است که یک خودنویس در میان ابزارهای جاسوسی فراوان او وجود داشته باشد. در واقع، یکی از آنها در فیلم «اختاپوسی» محصول ۱۹۸۳ که در آن راجر مور در نقش جیمز باند بازی میکند، بهطور برجسته ظاهر میشود. کیو، سرپرست قابل اعتماد سرویس مخفی بریتانیا، به باند یک خودنویس از برند مونتبلان میدهد که به جای جوهر، اسید در خود نگه میدارد.
خوشبختانه، زمانی که باند در یک سلول در هند زندانی میشود، میتواند با استفاده از اسید درون خودنویس میلههای روی پنجرهها را ذوب و سریعا فرار کند. در قسمت دیگر میبینیم که بالای کلاهک نقرهای خودنویس کنار میرود و تقویتکنندهی گوشی نمایان میشود و به باند این امکان را میدهد مکالمهای را بشنود که در اتاق دیگری در حال انجام است. دو گجت بسیار کاربردی در فضای جمع و جور یک خودنویس شیک قرار گرفتهاند که در جیب مامور ۰۰۷ زیبا به نظر میرسد. این یکی از اولین دفعاتی است که از خودنویس در فیلمهای سینمایی به عنوان وسیله جاسوسی استفاده میشود.
۱۵. خودنویس طلایی در فیلم «خارج از آفریقا» (Out of Africa)
در فیلم کلاسیک رمانتیک «خارج از آفریقا»، بر اساس داستان مجلات واقعی بارونس و نویسنده کارن بلیکسن، کارن با بازی مریل استریپ یک زن دانمارکی ثروتمند بدون عنوان اشرافی است. او به کنیا که هنوز در سال ۱۹۱۳ تحت کنترل بریتانیا بود سفر، و با نجیبزاده سوئدی بارون فون بلیکسن ازدواج میکند. با این حال، شوهرش بیشتر به شکار (و دختران خدمتکار) علاقه دارد تا وقت گذرانی با او.
چیزی نمیگذرد تا اینکه کارن عاشق یک شکارچی محلی به نام دنیس با بازی رابرت ردفورد میشود. بار دوم که دنیس و کارن همدیگر را میبینند، دنیس به کارن یک خودنویس باریک با روکش طلا میدهد، که او آن را به نشانه محبت میپذیرد. خودنویس یک مدل اهرمی بدون گیره است که شاید واترمن ۵۲ با روکش طلایی باشد. هر نوع خودنویسی که باشد، این ژست عاشقانه ساده معنای بیشتری پیدا میکند، چون کارن از قلم برای نوشتن در مورد دوران زندگیاش در آفریقا استفاده، و رابطه محکومشدهاش با دنیس را پیشبینی میکند. این یک نمونه بهیادماندنی استفاده از خودنویس در فیلمهای سینمایی است.
۱۴. خودنویس به جای سلاح در فیلم سینمایی «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» (Indiana Jones and the Last Crusade)
در فیلم «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی»، شاهد رابطهی جذاب پدر و پسر هستیم؛ رابطهای پر از جاذبه و دافعه که از مکانیزم هر رابطه نزدیک خانوادگی ناشی میشود. علاوه بر این، هر کدام از جونزها از روش خودش برای مبارزه با دشمن استفاده میکند. به جای کلاه لبهدار و شلاقی که ایندی با خود حمل میکند، دکتر جونز پدر یک کلاه معمولی و یک چتر دارد و سبک مبارزه او را میتوان آکادمیک توصیف کرد. وقتی نازیها جونز و مارکوس برودی بزرگ را درون یک تانک در حال حرکت گروگان میگیرند، ایندی آنها را سوار بر اسب تعقیب میکند و بالای تانک میپرد و اسلحهای را از دریچه تانک به داخل میاندازد تا پدرش از آن استفاده کند.
یک سرباز نازی ابتدا به اسلحه میرسد، و همانطور که او و جونز بر سر تفنگ دست و پنجه نرم میکنند، جونز پدر یک خودنویس را از جیب جلیقه کت و شلوار سه تکه خود بیرون میآورد، درپوش آن را باز میکند و روی اهرم پرکننده فشار میآورد و جوهر مستقیما در چشمان مهاجم میریزد. او به سرعت سرباز را ناک اوت میکند و کنترل تانک را به دست میگیرد. برودی که تحت تاثیر قرار گرفته به طعنه میگوید: «قلم از شمشیر قویتر است!». این یکی از جالبترین موارد استفاده از خودنویس در فیلمهای سینمایی است.
۱۳. خودنویس به جای سلاح در فیلم «کازینو» (Casino)
یک خودنویس بیگناه دیگر در صحنهای وحشتناک اما بهیادماندنی از فیلم «کازینو» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی به سلاح تبدیل میشود. نیکی سانتورو، یک شخصیت سرسخت و خشن اوباش با بازی جو پشی، مراقب دوست دوران کودکیاش آس است که هتل طنجه را اداره میکند. وقتی که یک غریبه مغرور در یک بار به آس به خاطر یک خودنویس بیاحترامی میکند، نیکی چهره واقعی خود را نشان میدهد.
در این صحنه همانطور که آس میگوید، این خودنویس خوب، نمادی از ثروت و موقعیت غریبه است. غریبه با حالتی تحقیرآمیز اصرار میکند که چنین کالای لوکسی برای او ارزشی ندارد. نیکی که نمیتواند خشم خود را از این توهین تمسخرآمیز کنترل کند، با استفاده از خودنویس بلافاصله به مرد حمله و چند بار آن را در گلوی او فرو میکند. ما انتظار نداریم که از یک خودنویس گرانقیمت به این شکل استفاده شود، اما این یکی از صحنههای جذاب استفاده از خودنویس در فیلمهای سینمایی است.
۱۲. خودنویس به جای دستگاه شنود در فیلم «دشمن ملت» (Enemy of the State)
«دشمن ملت» یک فیلم هیجانانگیز است که ویل اسمیت و جین هکمن در آن بازی میکنند و یک خودنویس در ایجاد اعتماد بین دو شخصیت نقش بسیار مهمی دارد. شخصیت اسمیت، به نام رابرت دین، یک وکیل است که درگیر نقشهای برای سرپوش گذاشتن بر یک قتل با انگیزه سیاسی میشود. دو مامور سرکش اِناِساِی وارد آپارتمان دین میشوند و یک ساعت، یک گوشی تلفن و یک خودنویس مونتبلان را با جایگزینهای مشابهی که حاوی دستگاههای شنود هستند، عوض میکنند.
شخصیت شرور از اطلاعاتی که به دست میآورد استفاده میکند تا زندگی دین را زیر و رو کند، اما دین تا زمانی که شخصیت هکمن، ادوارد لایل ظاهر شود از هیچ چیز خبر ندارد. لایل با اسلحهای که به سمت دین گرفته شده است، در سکوت تا جایی که میتواند ابزار جاسوسی را از دین جدا میکند. سپس لایل خودنویس دین را میگیرد و آن را باز میکند تا یک قطعه مخصوص شنود را به او نشان دهد. در این سکانس به عنوان یکی از بهترین استفادههای جاسوسی از خودنویس در فیلمهای سینمایی دین بالاخره میفهمد که شخصی از سوی دولت دنبالش است و باید با لایل همکاری کند تا حقیقت آشکار شود.
۱۱. خودنویسی برای احترام در فیلم «یک ذهن زیبا» (A Beautiful Mind)
راسل کرو برای بازی در نقش جان نش، ریاضیدان نابغه نامزد دریافت جایزه اسکار شد. در حالی که نش مردی باهوش بود، زندگی خود را در مبارزه با اسکیزوفرنی گذراند و کرو این مبارزه را به زیبایی به تصویر کشید چون شخصیت او قادر به تفکیک توهم از واقعیت نبود. با گذشت زمان و مصرف دارو، او به ثبات میرسد، اما پیش از آن بیماری روانی او حرفه آکادمیکش را نابود میکند. نزدیک به پایان فیلم، سرانجام نش سالخورده به خاطر سهم بزرگی که در زمینه کاری خود داشته است، شناخته میشود. اگرچه او نامزد جایزه نوبل شده، اما یکی از همکارانش نگران است که نش در صورت برنده شدن، در مراسم باعث آبروریزی شود.
در حالی که همه در سالن غذاخوری نشستهاند و در مورد این موضوع بحث میکنند، یکی از استادان پرینستون بالا میرود و خودنویس خود را که مشخصا یک مونتبلان است روی میز میگذارد و میگوید: «خوشحالم که اینجا هستی جان.» دانشآموزان و استادان یکی یکی بالا میآیند، او را تصدیق میکنند و خودنویسهای خود را روی میز میگذارند. اگرچه این مراسم تاثیرگذار یک سنت واقعی پرینستون نیست و برای این فیلم طراحی شده است، اما یکی از زیباترین نمونههای استفاده از خودنویس در فیلمهای سینمایی برای احترام به یک نابغه بزرگ ریاضی است.
۱۰. خودنویس در فیلم «حرامزادههای لعنتی» (Inglourious Basterds)
کریستف والتس در فیلم «حرامزادههای لعنتی» نقش سرهنگ نازی هانس لاندا را به تصویر میکشد. ترکیب رفتارهای بیعیب و نقص لاندا با خشونت وحشیانه ممکن است او را به عنوان یکی از ترسناکترین شرورهای سینمای تمام دوران معرفی کند. در همان صحنه اول فیلم، لاندا با لباس کامل نازی، مودبانه وارد خانه یک کشاورز فرانسوی میشود که مظنون به پناه دادن به یهودیان فراری است. هر ثانیهای که لاندا در خانه سپری میکند، احتمال کشف افراد وحشتزدهای که زیر تخته کف خانه پنهان شدهاند را افزایش میدهد.
در یکی از عجیبترین استفادههای خودنویس در فیلمهای سینمایی وقتی لاندا متوجه میشود که جوهر خودنویسش تمام شده است و باید بایستد تا آن را پر کند دیگر نفسها در سینه حبس میشود، چون تعلیق مدام بیشتر میشود. همانطور که لاندا بازجویی خود را از کشاورز به پایان میرساند، برای مدت کوتاهی به نظر میرسد که قرار است بدون هیچ حادثهای آنجا را ترک کند. تا اینکه شروع به گفتن سخنان نفرتانگیز درباره مقایسه یهودیان با حیوانات موذی میکند. در آن زمان، به خوبی مشخص میشود که لاندا از عذاب دادن فراریها و کشاورزی که به آنها پناه داده است لذت میبرد و به سربازانش دستور میدهد از روی کف خانه به فراریهای پنهان شده تیراندازی کند.
۹. خودنویس تاریخی در فیلم «سخنرانی پادشاه» (The King’s Speech)
فیلم «سخنرانی پادشاه» داستان خانواده سلطنتی بریتانیا در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم را روایت میکند. با پایان یافتن زندگی شاه جورج پنجم، او به پسر بزرگش ادوارد هشتم، اجازه میدهد تا از طرف او اداره امور را در دست بگیرد. با این حال، جورج نمیداند که ادوارد عاشق والیس سیمپسون، زنی مطلقه و آمریکایی شده است و برای ازدواج با او در آستانه جنگ جهانی دوم، تاج و تخت را کنار میگذارد.
برادر ادوارد، جورج ششم با بازی کالین فرث، باید پادشاه شود و مردم انگلیس را رهبری کند، حتی اگر لکنتش سخنرانی در جمع را به تجربهای سخت و تحقیرآمیز تبدیل کند. بقیه فیلم نشان میدهد که چگونه او بر لکنت خود غلبه، و با کمک همسرش ملکه الیزابت کشور را مدیریت میکند. همه چیز با سند انتقال قدرت به ادوارد آغاز شد که توسط جورج پنجم با یک خودنویس زیبا امضا شده بود. این یکی از نمونههای استفاده نامحسوس از خودنویس در فیلمهای سینمایی است که تنها علاقمندان واقعی به این نوشتافزار متوجهش میشوند.
۸. بازاریابی خودنویس در فیلم «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street)
جردن بلفورت، شخصیتی که لئوناردو دیکاپریو در فیلم «گرگ وال استریت» نقشش را بازی میکند، مردی است که میتواند هر چیزی را به هر کسی بفروشد. اما چگونه میتوان یک خودنویس ساده را فروخت؟ در یکی از معروفترین استفادههای خودنویس در فیلمهای سینمایی، درست قبل از راهاندازی یک کسبوکار فروش سهام، بلفورت خودنویسی را از جیبش بیرون میآورد و دوستانش را به چالش میکشد: «این خودکار را به من بفروش». دوستش براد آن را میگیرد و سپس از بلفورت میخواهد که برای او یادداشت بنویسد، اما بلفورت نمیتواند، چون براد خودنویس او را گرفته است.
این براد را در موقعیتی عالی برای فروش خودنویس قرار میدهد و نشان میدهد که راه فروش چیزی این است که مشتری متوجه شود که به آن نیاز دارد. از آنجا، شرکت بلفورت موفقیت عظیمی کسب میکند، که او را به یک زندگی افراطی و جنایت و در نهایت به محکومیت و زندان میکشاند. در پایان فیلم، زمانی که بلفورت میخواهد زندگی خود را از نو شروع کند، در مقابل جمعیتی که برای یک سمینار تجاری جمع شده بودند میایستد و شروع به ارائه همان چالش برای افراد ردیف اول میکند: «این خودکار را به من بفروش».
۷. هکتور و جستوجو برای خوشحالی (Hector and the Search for Happiness)
در یکی از بهترین استفادههای خودنویس در فیلمهای سینمایی، این قلم در کمدی «هکتور و جستوجو برای خوشبختی» با بازی سایمون پگ، به ابزاری غیرمنتظره تبدیل میشود. در حالی که هکتور از زندگی عادی خود به عنوان یک روانپزشک فاصله میگیرد و به دنبال شادی میگردد، دفتری برای ثبت یافتههای خود تهیه میکند، اما اغلب هیچ ابزاری برای نوشتن ندارد. در اولین مرحله از سفر، او در کنار یک بانکدار ثروتمند به نام ادوارد در هواپیما مینشیند و درخواست خودکار میکند. ادوارد به او میگوید که این خودنویس (یک ویسکونتی ونگوگ قرمز) ارزش بیشتری از ماشین هکتور دارد.
هکتور فراموش میکند که خودنویس را به صاحبش برگرداند، اما او را پیدا میکند. ادوارد آنقدر سپاسگزار است که تصمیم میگیرد به هکتور نشان دهد خوشبختی به نظر او چیست؛ یک وعده غذایی گرانقیمت در یک هتل مجلل. همانطور که هکتور در حال سفر است، با افراد بیشتری درباره معنای خوشبختی مصاحبه میکند و هر بار یک قلم نقش مهمی ایفا میکند. در حالی که خودنویس ویسکانتی در این فیلم به عنوان نماد ثروت انتخاب شده، در واقع یک قلم ظریف با قیمت نسبتا بالا است و ارزش آن اصلا به اندازه یک اتوموبیل نیست!
۶. خودنویس محبوب در سریال «پری میسون» (Perry Mason)
ریموند بر برای ۹ فصل نقش وکیل مدافع قهرمان به نام پری میسون را در سریالی به همین نام بازی و راه را برای سریالهای حقوقی در تلویزیون امروز هموار کرد. این یک سریال محبوب برای افرادی است که به نوشتافزارها علاقهمندند. ویژگی برجسته میز میسون دو خودنویسی است که برای تهیه و امضای بسیاری از اسناد قانونی استفاده میشود. اگرچه مدل واقعی خودنویس در طول سالها تغییر کرد و پارکر ۵۱ قدیمیتر در فصل اول، با مدل پارکر بهروزتر در فصل دوم جایگزین شد، اما تعهد میسون به عدالت هرگز کم نشد.
۵. خودنویس در سریال «تویین پیکس» (Twin Peaks)
«تویین پیکس» یک سریال منحصربهفرد بسیار جلوتر از زمان خود، جهان را با یک معمای قتل و همچنین شخصیتهای فراموشنشدنی آشنا کرد. در میان آنها هارولد اسمیت، مردی آگورافوبیک بود که لورا پالمر قربانی قتل، دفتر خاطرات مخفی خود را به او سپرد. برای بازیابی دفترچه خاطرات، دوست لورا، دونا (با بازی لارا فلین بویل)، موافقت میکند هارولد با او مصاحبه کند و داستان زندگی او را بنویسد، کاری که او با یک خودنویس پلیکان انجام میدهد. نکته قابل توجه این است که پرندگان در سریال «تویین پیکس» نقش پررنگی ایفا میکنند، آیا دیوید فینچر از روی عمد چنین برندی برای خودنویس انتخاب کرده بود؟
۴. خودنویس مجرمانه استیون کولبرت در سریال «نظم و قانون: قصد جنایی» (Law & Order: Criminal Intent)
در اپیزود «قدیس» (فصل ۳، قسمت ۱۶) سریال «نظم و قانون: قصد جنایی»، استیون کولبرت در نقش فروشنده اسناد برای یک موسسه خیریه کاتولیک بازی میکند که در آن یک مددکار اجتماعی به تازگی به واسطه یک بمب کشته شد. کارآگاهان ایمز (با بازی کاترین اربه) و گورن (با بازی وینسنت دونوفریو) با تطبیق نامههایی که از بمبگذار به پلیس نوشته شده است، میتوانند تشخیص دهند که بنت قاتل است. جالب اینجا است که به نظر میرسد این قسمت بر اساس جنایات واقعی مارک ویلیام هافمن ساخته شده؛ جاعلی که با تهیه اسناد تاریخی جعلی دست به جنایت زد و زمانی که پلیس در حال نزدیک شدن به او بود، برای به تاخیر انداختن تحقیقات، از بمب و انفجارهای مرگبار استفاده کرد.
۳. جوهر قرمز خودنویس در سریال «سیاسآی: نیویورک» (CSI: NY)
در یک قسمت از سریال «سیاسآی: نیویورک» به نام «استخوانهای مدفون» (فصل ۳، قسمت ۱۵)، ماموران در مورد قتل یک دانشجوی کالج تحقیق و مدارک زیادی پیدا میکنند. آنها خودنویس مونتبلان پروست متعلق به قربانی را پیدا میکنند که به جای جوهر پر از خون است. بعدا، مک با بازی گری سینیس میگوید که «نوک خودنویس با سبک نوشتاری کاربرش تغییر میکند»، به این ترتیب آزمایشگاه آن را با یک یادداشت مهم مطابقت میدهد.
البته لازم است بدانید که در حقیقت، خون به عنوان جوهر خودنویس قابل استفاده نیست، مگر اینکه با مواد ضد انعقاد مخلوط شود. از آنجایی که خودنویسها با اثر مویرگی کار میکنند نه گرانش، هرگونه لخته باعث مسدود شدن آن میشود و این موضوع در سریال برای بسیاری از مخاطبان یک سوال بزرگ باقی ماند.
۲. خودنویس در سریال «مد من» (Mad Men)
سریال «مد من» که در دهههای ۱۹۵۰ و ۶۰ اتفاق میافتد، نه تنها به خاطر نویسندگی و بازیگری، بلکه به خاطر اصالتش در لباسها و طراحی صحنه شهرت داشت. سریال ظاهری غیرقابل انکار داشت که دوران گذشته را به تصویر میکشید، و این تصادفی نبود، همه چیز از لباس تا خودنویسهایی که شخصیتها استفاده میکردند بهطور خاص برای کمک به بیان داستان انتخاب شده بود.
بیشتر شخصیتهای آژانس تبلیغاتی استرلینگ کوپر از خودنویسهای پارکر ژوتر استفاده میکنند، چون این خودنویسها پس از معرفی آنها به آمریکا در سال ۱۹۵۴ محبوبیت زیادی پیدا کردند. دان دراپر به استفاده از خودنویس پارکر ۵۱ معروف بود که در آغاز دهه ۱۹۶۰ یک قلم کلاسیک محسوب میشد. پیت کمبل، یکی دیگر از مدیران آژانس، معمولا در حال استفاده از پارکر ۵۱ مشاهده میشد. جای تعجب نیست که این سریال در میان علاقهمندان به خودنویسهای قدیمی جایگاه خاصی دارد.
۱. خودنویس شرلوک هولمز در سریال «شرلوک» (Sherlock)
اقتباس بیبیسی از داستانهای سر آرتور کانن دویل، با بندیکت کامبربچ در نقش اصلی، یک سریال واقعا تحسینبرانگیز است. در قسمت اول فصل اول سریال به نام «بازی بزرگ»، شرلوک هلمز برای رهایی گروگانها مجبور به حل یک سری معما میشود و یکی از اولین سرنخها یادداشت دستنویسی با نام او روی آن است. او از نوشته روی کاغذ استنباط میکند که نویسنده زن، کاغذ از جمهوری چک، و خودنویس مورد استفاده یک پارکر دوفولد با نوک ایریدیوم است.
با این حال، علاقهمندان به این خودنویس اشاره میکنند که در حدود یک قرن گذشته از ایریدیوم در ساخت نوکهای خودنویسها استفاده نشده است. این یک فلز بسیار گرانقیمت است و حتی نوکهایی که با این اسم مهر شدهاند اغلب از آلیاژهای روتنیوم، رودیوم یا حتی فولاد ضد زنگ ساخته شدهاند. علیرغم این نادرستی، شایعات حاکی از آن است که آرتور کانن دویل، سازنده سریال، از خودنویس پارکر دوفولد استفاده میکرد، بنابراین این دیالوگ ممکن است تنها اشارهای به شخص او باشد.
منبع: luxipens