۱۶ مجموعه کتاب فانتزی حماسی که بهترین پایان ممکن را دارند
این روزها همه دربارهی اهمیت پایان مناسب برای مجموعههای فانتزی حماسی حرف میزنند. دلیلش را دقیقاً نمیدانیم، ولی این موضوعی جالب برای بحث کردن است. فانتزی حماسی با چالشهایی روبروست که ژانرهای دیگر با آنها روبرو نیستند. با اینکه در ادبیات داستانهای طولانی و پیچیده کم نیستند، فقط آثار سبک فانتزی حماسی هستند که باید سیستمهای جادویی را توضیح دهند، فرهنگهای جدید را از نو ابداع کنند و حواسشان به تعداد زیادی شخصیت جورواجور و جایگاهشان در دنیای داستان باشد. آثار این سبک باید تمام این کارها را اغلب در سه، هفت یا چهارده جلد انجام دهند.
ولی خب اگر نوشتن یک فانتزی حماسی – یا نوشتن پایانی رضایتبخش برای آن – کار راحتی بود، اصلاً این بحثها مطرح نمیشدند. بدونشک کتابها و مجموعههای زیادی هستند که پایانی رضایتبخش دارند. در ادامه ۱۶تایشان را معرفی کردهایم. البته ادعای ما این نیست که فقط این ۱۶ مجموعه پایانی رضایتبخش داشتهاند، ولی جزو مثالهای موردعلاقهی ما هستند:
۱۶. سهگانهی زمین شکسته (The Broken Earth Trilogy)
- نویسنده: ان. کی. جمیسین (K. Jemisin)
- سال انتشار: ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷
جمیسین اکنون به یکی از مهمترین نویسندگان گمانهزن تبدیل شده است. دلیلش هم این است که در آثار او، شاهد ترکیب بینقصی از بلندپروازی و مهارت هستیم. در آثار او مفاهیم علمیتخیلی و فانتزی حماسی با هم ترکیب و روابط بین شخصیتها بهشکلی واقعگرایانه به تصویر کشیده شدهاند؛ غیر از این، تکنیکهای او در زمینهی نویسندگی – مثل بازی با زاویهی دید و روایت دومشخص – با چنان مهارت و اعتماد به نفسی به کار رفتهاند که خواننده متوجه نمیشود پیادهسازیشان چقدر کار سختی است. هر سه کتاب در سهگانهی «زمین شکسته» برندهی جایزهی هوگوی بهترین رمان شدهاند و «آسمان سنگی» (The Stone Sky)، آخرین جلد سهگانه، یکی از رضایتبخشترین پایانها را در تاریخ ادبیات فانتزی رقم زده است.
این سهگانه در آیندهی دور زمین واقع شده که در آن همهی انسانها در یک قاره زندگی میکنند که رویدادهایی آخرالزمانی و دورهای به نام «فصلها» (Seasons) در آن خرابی به بار میآورند و در آسمان هم بقایای شناور و رازآلود تمدنهای قدیمی بهشکل ستونهای سنگی بسیار بلند (Obelisk) دیده میشود. در طول سهگانه، جمیسین رازهای دنیایش را بهشکل آهسته و ماهرانه برملا میکند، ولی در آغاز کتاب سوم، تختهگاز جلو میرود و پشتسرهم غافلگیریهای داستانی جانانه ردیف میکند و سرانجام رضایتبخش شخصیتها را برای مخاطب فاش میسازد، طوریکه داستان هیچگاه از نفس نمیافتد. از همه بهتر، او یکی از بهترین رازهای کتاب را تا آخرین صفحات نگه میدارد و بعد آن را برملا میکند و بدین ترتیب کنترل باورنکردنیاش روی داستان را به رخ میکشد.
۱۵. مجموعهی جنگ خاندانها (The House War)
- نویسنده: میشل وست (Michelle West)
- سال انتشار: ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۹
مجموعهی «جنگ خاندانها» یکی از انشعابهای مجموعهی قبلی وست به نام «شمشیر آفتاب» (Sun Sword) است و تمرکز آن روی شخصیت جول مارکِس آتِرافین (Jewel Markess A’Terafin) است. بهمرور ارتباط بین دو مجموعه بیشتر و بیشتر میشود. شما میتوانید این مجموعه را بهصورت مستقل بخوانید، یا در برابر وسوسهی خواندن بقیهی کتابهای وست تسلیم شوید؛ در این زمینه هیچ تصمیم اشتباهی وجود ندارد. با توجه به اینکه این مجموعه داستان زندگی شخصیتی را تعریف میکند که در مجموعهای دیگر نقشی بزرگ ایفا میکند – تازه آن هم شخصیتی که میتواند آینده را ببیند – وست با چالشی منحصربفرد برای نوشتن آن روبرو بود: پایان آن باید در بطن هردو مجموعه منطقی به نظر میرسید، ولی از طرف دیگر وقایعی که در مجموعهی دیگر رخ داده بودند، دست او را بسته بودند. آخرین کتاب مجموعه (که پس از نوشته شدن به دو جلد تقسیم شد) بهطور شگفتانگیزی موفق میشود همهی گرههای داستانی را بهشکلی بینقص باز کند.
۱۴. مجموعهی خاطره، سوگ، خار (Memory, Sorrow and Thorn)
- نویسنده: تاد ویلیامز (Tad Williams)
- سال انتشار: ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳
گفته میشود این سهگانهی مهم از تاد ویلیامز – که اخیراً دنبالهای برای آن منتشر شده که از هیچ لحاظ دستاوردهای این حماسهی ۳۰ و خوردهای ساله را خدشهدار نمیکند – جورج آر. آر. مارتین (George R.R. Martin) را متقاعد کرد تا از دنبال کردن کار نویسندگی برای سریالهای تلویزیونی در هالیوود دست بردارد و نوشتن مجموعهای را که بعداً به «نغمهی یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) تبدیل شد شروع کند. با اینکه سهگانهی ویلیامز محبوب است، جای تاسف دارد که زیر سایهی آثاری قرار گرفته که الهامبخش نوشتنشان بوده است.
البته مارتین اولین نویسندهای نبود که از کلیشههایی که تالکین پایه نهاد و تری بروکس (Terry Brooks) به جریان اصلی وارد کرد، تقلید کرد. بدونشک ویلیامز هم اولین نویسندهای نبود که این کار را کرد، ولی حداقل او بهاندازهی مارتین در خلق یک جهان فانتزی مهارت دارد و مسلماً تواناییاش در زمینهی به پایان رساندن یک مجموعهی فانتزی از او بیشتر است.
در نگاه اول، «خاطره، سوگ، خار» شبیه به یک جهان فانتزی کلیشهای به نظر میرسد: یک نیروی پلید کهن سرزمینی قرونوسطایی به نام اوستِرنآرد (Ostern Ard) را تهدید میکند، یکی از شخصیتها پسربچهای با گذشتهی مرموز و شخصیتی دیگر شاهزادهخانمی سرکش است. تمام کلیشههای دیگری که فکرش را بکنید – اعم از شاهزادهای پلید، پادشاهی رو به مرگ، شمشیرهای جادویی، اژدهایان، الفها و دورفها – نیز به قوت خود باقیاند (هرچند با اسمهایی متفاوت به آنها اشاره میشود). این مجموعه سعی ندارد عمداً از استفاده از این کلیشهها پرهیز کند، هرچند که این کلیشهها در زمان نوشته شدن اثر بهاندازهی حالا کلیشهای به نظر نمیرسیدند. بهجایش، ویلیامز در این سهگانه با دقت یک جراح، ژانر فانتزی را از صفحهی اول تا آخر کالبدشکافی میکند. البته این روزها تجربهی خواندن آن متفاوت است، ولی اصلاً تاریخگذشته به نظر نمیرسد.
۱۳. دوگانهی نیاز موردانت (Mordant’s Need)
- نویسنده: استیون آر. دونالدسون (Stephen R. Donaldson)
- سال انتشار: ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۷
مجموعهی دیگر دونالدسون، یعنی «وقایعنگاری توماس کاوننت» (The Chronicles of Thomas Covenant)، تمام توجهها را به خود جلب میکند، ولی بیایید با هم روراست باشیم: وقتی در حال خواندن آن مجموعه هستید، انگار که وقایعنگای توماس کاوننت هیچگاه تمامی ندارند، مگر نه؟ از طرف دیگر، پیرنگ این دوگانه با ضربآهنگی بینقص طرحریزی شده و با دقتی دلچسب به سمت نقطهی پایان حرکت میکند. پایان آن مسلماً غافلگیرکننده است، ولی نه از آن نوع غافلگیریهای سطحی و بیمایه.
این مجموعه در دنیایی واقع شده که در آن آینهها کلیدی برای اجرای جادو هستنند و شخصیت اصلی آن نیز در بیشتر لحظههای داستان بهطور دردناکی خنثی است. این داستان بهشدت شخصیتمحور است و در آن همهی شخصیتهای مهم یک قوس داستانی و سیر تکاملی دارند و بهمرور همهیشان در نقشی فرو میروند که برای نقطهی اوج داستان و پایان رضایتبخش آن لازم است. دونالدسون کلاهی بزرگ سر خوانندگانی میگذارد که عادت دارند برای شخصیت «شخص برگزیده» هورا بکشند. داستان چند شخص برگزیدهی محتمل را زمینهسازی میکند، در حالیکه اصل داستان در پسزمینه اتفاق میافتد. نتیجهی حاصلشده پایانی است که در آن قطعات پازل بهشکلی رضایتبخش سر جایشان قرار میگیرند؛ تازه این وسط چند تا قطعهی پازل جدید هم پیدا میکنید که اصلاً نمیدانستید گم شدهاند.
۱۲. مجموعهی مالازان: کتاب سقوطکردگان (Malazan Book of the Fallen)
- نویسنده: استیون اریکسون (Steven Erikson)
- سال انتشار: ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۱
مجموعهی «مالازان» از دل یک بازی نقشآفرینی رومیزی زاده شد که استیون اریکسون و دوستش ایان کامرون اسلمونت (Ian Cameron Esselmont) – که او هم در این جهان فانتزی کتاب نوشته – در دههی ۸۰ بازی میکردند. این مجموعه فانتزی حماسیای است که برای خورههای فانتزی حماسی نوشته شده است و اغلب بهعنوان بهترین و بلندپروازانهترین مجموعهی فانتزی معرفی میشود (حداقل در ردیت). «مالازان» مجموعهای سختخوان، چالشبرانگیز و بیرحم است و از همان ابتدا خواننده را بدون هیچ راهنمایی یا کمکی وارد یک نبرد پر فراز و نشیب میکند که فقط کشمکشی جزیی از یک جنگ بسیار بزرگتر است که در مقیاس زمانی بزرگ – چه در گذشته، چه در آینده – و دنیایی بسیار بزرگ پر از جادو، هیولاها و خدایان زندهی جورواجور اتفاق میافتد. این مجموعه در مقیاسی بزرگ آغاز میشود و در مقیاسی بزرگتر دنبال میشود. «خدای فلج» (The Crippled God)، آخرین جلد مجموعه، کار بسیار سختی داشت، ولی بهشکلی باورنکردنی موفق میشود تمام سوالهایی را که ممکن بود برای خواننده پیش بیاید، بهشکلی رضایتبخش جواب دهد. تازه این وسط چندتا سوال هم که خواننده اصلاً نمیدانست اهمیت دارند، جواب داده میشوند. در یکسوم نهایی کتاب، شاهد نبردهای باورنکردنی و پیاپی هستیم و ضربآهنگی از تنش و رهایی از تنش در روایت برقرار است که خواننده را تا پایان بینقص نهایی همراه میکند.
۱۱. سهگانهی معماگر (The Riddle of Stars)
- نویسنده: پاتریشیا ای. مککیلیپ (Patricia A. McKillip)
- سال انتشار: ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹
تمام کردن یک مجموعهی فانتزی بهقدر کافی سخت است، ولی از آن سختتر، پیادهسازی یک غافلگیری داستانی است که واقعاً غافلگیرکننده باشد. معمولاً پیادهسازی چنین غافلگیریای در پایان یک سهگانه، بدون اینکه تمام اتفاقات پیشین بیاهمیت به نظر برسند یا نیاز به تجدیدنظر اساسی داشته باشند، سخت است. ولی مککیلیپ بهنحوی موفق به انجام این کار شده و آن را هم آنقدر ماهرانه انجام میدهد که میتوانید مجموعه را دوباره از اول بخوانید و از کشف کردن تمام سرنخهای کوچکی که در طول داستان گنجانده بود، و پی بردن به ساختاری که بهصورت زیرپوستی پیریزی کرده بود تا غافلگیری نهایی کار کند، لذت ببرید.
این سهگانه در یک جهان فانتزی واقع شده که در آن حاکمان هر سرزمین، پیوندی رمزآلود با سرزمین خود دارند و همهی این سرزمینها هم در ظاهر زیر سایهی موجودی مرموز به نام والامقام (The High One) قرار دارند. واقعاً این سهگانه توجهی را که سزاوارش است، دریافت نکرده است.
۱۰. سهگانهی غارتگر (Scavenger)
- نویسنده: کی.جی. پارکر (J. Parker)
- سال انتشار: ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳
سهگانهی فانتزی پیچیدهی پارکر، که در یک امپراتوری واقع شده که از جانب غارتگران بیرونی و توطئههای داخلی مورد تهدید قرار گرفته است، به توجه کامل شما نیاز دارد. یکی از دلایلش هم این است که از جلد دوم به بعد، غافلگیریهای داستانی بهسرعت و پشتسرهم پدیدار میشوند. در ابتدا، پولدارن (Poldarn)، شخصیت اصلی، در یک زمین مبارزه بیدار میشود و چیزی به خاطر نمیآورد. او زنی را ملاقات میکند و آن زن هم اسم یک خدا را به او میگوید. از اینجا به بعد پولدارن بهتدریج سوءظن پیدا میکند که هویتش هرچه که باشد، احتمالاً شخص خیلی خوبی نبوده و احتمالاً خیلی مشهور (یا شاید هم بدنام) و مهم بوده و شاید سرنوستش این است که پایان دنیا را رقم بزند.
«حافظه» (Memory)، جلد آخر سهگانه، غافلگیریهای داستانی را بهشکلی ماهرانه فاش میکند، ولی موفق میشود کمی فضا را رازآلود نگه دارد تا سهگانه پس از چند بار از نو خوانده شدن همچنان جالب بماند. نام پارکر با راویان غیرقابلاطمینان عجین شده است و این سهگانه بهخوبی نشان میدهد چرا، ولی نتیجهی نهایی کاملاً با اتفاقهایی که در کل مجموعه افتاده متناسب است.
۹. مجموعهی خنجر و سکه (The Dagger and the Coin)
- نویسنده: دنیل آبراهام (Daniel Abraham)
- سال انتشار: ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶
در اصل دنیل آبراهام دو مجموعه نوشته که سزاوار گنجانده شدن در این فهرست هستند، ولی چون این وبلاگ به تفصیل به کوارتت «هزینهی بالا» (The Long Price Quartet) از او پرداخته، تمرکزمان را روی مجموعهی بعدی او میگذاریم. اگر «هزینهی بالا» را تلاش آبراهام برای نوشتن یک فانتزی حماسی نامعمول در نظر بگیریم، «خنجر و سکه» تلاش او برای به کمال رساندن فرمول سنتی این ژانر است. تمام کلیشههای سبک در این مجموعه موجود هستند: از یتیمهای مصمم که میخواهند به قدرت برسند و خدایانی که در امور میرایان دخالت میکنند گرفته تا حاکمان مستبدی که در دل مردم بذر وحشت میکارند. ولی حتی موقعیکه آبراهام در حال استفاده از تمام کلیشههای رایج سبک است، حاضر نمیشود به قوانین پایبند بماند.
در این مجموعه، قهرمان برگزیده دختری است که بسترش برای قدرتنمایی امور مالی است، نه نه زمین مبارزه. حاکم پلید یک گیک کتابخوان و از لحاظ فیزیکی ضعیف است که تسلیم وسوسهی قدرت میشود و از ایگو و حس ناامنی درونیاش ضربه میخورد. واقعی بودن یا نبودن خدایان تاریک جهان داستان معلوم نیست و اژدهایان نیز مدتهاست دیگر وجود ندارند، ولی تاثیرشان همچنان روی دنیا حس میشود.
در «تار عنکبوت» (The Spider’s Web)، پنجمین جلد مجموعه، داستان به پایانی واقعاً باشکوه میرسد. مقیاس رضایتبخش اکشن، در کنار کاتارسیس احساسیای که از دنبال کردن سرانجام حسابشدهی شخصیتهای آسیبدیده، کلهشق و بسیار انسانی کتاب به دست میآورید، جا برای بحث باقی نمیگذارد.
۸. نفرین شالیون (The Curse of Chalion)
- نویسنده: لوییس مکمستر بوئولد (Lois McMaster Bujold)
- سال انتشار: ۲۰۰۱
برای خلق یک حماسه نوشتن چند جلد کتاب لازم نیست و پایانی عالی هم هرجا که باشد، باید قدرش را دانست، برای همین ما پایان «نفرین شالیون» را در فهرست آوردهایم، کتابی که جلد اول مجموعهای بزرگتر به نام «دنیای پنج خدا» (The World of Five Gods) است. این رمان را میتوان بهصورت مستقل خواند و از آن لذت برد، یا میتوان در کنارش دنبالهی آن را هم خواند که پیوندی کمرنگ با آن دارد و در دنیایی یکسان واقع شده است (نام آن «پالادین روحها» (Paladin of Souls) است؛ این کتاب هم یک داستان مستقل با پایانی عالی است). داستان و دنیای «نفرین شالیون» در جلد اول بهطور کامل ساخته و پرداخته شدهاند و برای درک آن نیازی نیست جلد دوم را بخوانید (هرچند خودتان تمایل پیدا خواهید کرد این کار را بکنید). این کتاب که دومین تلاش بوئولد برای نوشتن فانتزی حماسی است و با الهامگیری از تاریخ دنیای خودمان نوشته شده، دربارهی کاز (Caz)، شوالیهی شالیون است که بیزار از خیانتی که تجربه کرده، از یک کارزار جنگی فاجعهبار به خانه برگشته و حال فقط دنبال آرامش و استراحت است، ولی بهجایش درگیر نفرین رازآلودی میشود که روی خانوادهی سلطنتی سایه انداخته است.
این کتاب پر از شخصیتهای جذاب و باورپذیر و رویکردی ساختارشکنانه است که احتمالاً به دل طرفداران «نغمهی یخ و آتش» خواهد نشست. «نفرین شالیون» هر کاری را که از یک رمان فانتزی انتظار داشته باشید انجام میدهد؛ آن هم در کمتر از ۵۰۰ صفحه.
۷. مجموعهی چرخ زمان (The Wheel of Time)
- نویسنده: رابرت جوردن (Robert Jordan) و برندون سندرسون (Brandon Sanderson)
- سال انتشار: ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۳
این مجموعه به دو دلیل به این فهرست راه پیدا کرده است. دلیل اول این است که «خاطرهای از نور» (A Memory of Light)، آخرین جلد مجموعه، برای حماسهی رند التور (Rand al’Thor) و مبارزهی خودش و همراهانش علیه نیروی تاریکی (The Dark One) – نیروی پلیدی مطلق در جهان داستان – پایانی حماسی و احساسی رقم میزند. دلیل دوم این است که این کار را پس از مرگ نویسندهی اصلی انجام داده است.
پس از اینکه رابرت جوردن حین کار روی دوازدهمین – و به خیال خودش، آخرین – جلد مجموعه درگذشت، همسر او برندون سندرسون را انتخاب کرد تا با استفاده از یادداشتها و طرحهای کلی که جوردن از خود به جا گذاشته بود مجموعه را به پایان برساند. این چالشی غیرممکن به نظر میرسید. خود جوردن در زمینهی به پایان رساندن مجموعهاش – که با انتشار هر جلد در حال بزرگتر و بزرگتر شدن بود – با مشکل روبرو شده بود. چطور نویسندهای دیگر میتوانست حتی به تمام کردن آن فکر کند؟ با این حال، در کمال ناباوری، سندرسون این کار را انجام داد. او موفق شد چندین رشتهی پیرنگ را که از چند جلد قبلتر باقی مانده بودند، به سرانجامی رضایتبخش برساند و برای قوس داستانی یک لشکر شخصیت، پایانی نسبتاً رضایتبخش تدارک ببیند، آن هم در حالیکه در تمام مدت در حال تقلید از سبک نویسندهای دیگر بود.
البته برای رسیدن به این دستاورد، او سه جلد کتاب نوشت که هرکدام ۱۰۰۰ صفحه بودند، در حالیکه در ابتدا هم خودش و هم جوردن قصد داشتند در یک جلد مجموعه را به پایان برسانند، ولی این وسط با قماری بزرگ روبرو بودیم: آیا «چرخ زمان» قرار بود به حماسهای ماندگار برای تمام دوران تبدیل شود، یا درس عبرتی برای تمام نویسندگانی باشد که میخواهند پایشان را از گلیمشان درازتر کنند؟ با در نظر گرفتن اینکه فرجام «چرخ زمان» به مورد اول نزدیکتر است تا مورد دوم، بهزحمت میتوان پایان بهتری برای آن در نظر گرفت.
۶. سهگانهی مهزاد (Mistborn)
- نویسنده: برندون سندرسون (Brandon Sanderson)
- سال انتشار: ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸
برندون سندرسون بابت تواناییاش برای طرحریزی پایانی مناسب برای مجموعههای خودش نیز سزاوار ستایش است. بدونشک او یکی از تاثیرگذارترین نویسندههای مدرن در سبک فانتزی حماسی است و پشت این ادعا دو دلیل وجود دارد: دلیل اول این است که او استاد این حرفه است و استعداد او در دنیاسازی پرجزییاتش و سیستم جادوی سختگیرانهای که طراحی کرده هویداست (سیستم جادویی این سهگانه، با نام «آلومانسی» (Allomancy)، حول محور دستکاری فلزهای قابلخوردنی میچرخد که به کاربر قابلیتهای فراانسانی میبخشند؛ آلومانسی بخشی از یک سیستم جادویی بزرگتر است که سندرسون طی سالها و بهمرور در مجموعههایی که بهطور کمرنگ به هم مرتبط هستند در حال توسعهاش بوده است). دلیل دوم این است که او توانایی بالایی در پیادهسازی غافلگیریهای داستانی دارد، در حدیکه مخاطب را انگشتبهدهان میگذارد.
«مهزاد» از کلیشههای زیادی در سبک فانتزی به شکلی جدید استفاده میکند، منجمله ایدهی قدیمی پیشگویی باستانی که سرنوشت دنیا را تعیین میکند. او در جلد آخر سهگانه، عواقب کامل این پیشگویی را طوری فاشسازی میکند که نتیجهی حاصلشده را با هیچ واژهای جز «نبوغآمیز» نمیتوان توصیف کرد. در آخر تمام چیزهایی که در طول این کتابهای قطور فکر میکردید سر جایشان نیستند، سر جایشان قرار میگیرند و تمام رازهایی که ذهن شخصیتها را مشغول کرده بودند فاش میشوند و در اینجاست که پی میبرید این داستان از آن چیزی که فکرش را میکردید بهمراتب بزرگتر است.
۵. سهگانهی فارسیر (The Farseer Trilogy)
- نویسنده: رابین هاب (Robin Hobb)
- سال انتشار: ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷
در سبک فانتزی حماسی، یکی از بهترین اتفاقهایی که میتواند بیفتد، حضور اژدهایان باکیفیت در کتاب است. بله، الفها، حلقههای جادویی، جنگجویان قدرتمند، پادشاهانی با سرنوشتی از پیش تعیینشده، همه و همه باحالاند، ولی… اژدهایان از همهیشان بهترند. هاب یکی از دوستان خوب جورج آر. آر. مارتین است و حداقل بهاندازهی او در استفاده از اژدهایان در داستان مهارت دارد. ویژگی عالی پایان سهگانهی «فارسیر» (که با وجود رضایتبخش بودن، پایانی واقعی نیست، چون پس از سهگانهی «فارسیر»، مجموعههای دنباله و کتابهای مرتبط زیادی منتشر شدند) این است که لشکری از اژدهایان به غیرعادیترین شکل ممکن وارد معرکه میشوند، ولی پشت این منظرهی شگفتانگیز، احساسی غنی جریان دارد، چون شخصیتهای اصلی هرکدام لحظهای برای درخشیدن پیدا میکنند. فیتزشیوالری فارسیر (FitzChivalry Farseer)، شخصیت اصلی داستان، اصلاً قهرمانی بینقص نیست و در مقایسه با شخصیتهای خیالی دیگر، شکستهای بسیار زیادی را تجربه میکند، ولی همین مسئله پیروزی نهایی او را شیرینتر جلوه میدهد. این داستان دربارهی قاتلهای حرفهای است، برای همین با خشونت افسارگسیخته و تغییر موضع دادن ناگهانی شخصیتها به پایان نمیرسد، بلکه در آن شاهد بهکارگیری جادو بهشکلی هوشمندانه و توام با ترحم هستیم.
۴. مجموعهی وقایعنگاری سریر نتراشیده (Chronicles of the Unhewn Throne)
- نویسنده: برایان استیولی (Brian Staveley)
- سال انتشار: ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶
«وقایعنگاری سریر نتراشیده»، که مجموعهای نسبتاً جدید است، توجه زیادی به خود جلب نکرده، ولی فانتزی حماسی در بهترین حالتش است. این مجموعه داستانی دربارهی توطئهی سیاسی، جنگ، شورش، خدایان، راهبها، جنگجویان و خانواده است، همراه با دنیایی کاملاً منسجم و شخصیتپردازی قوی. این مجموعه داستانی دربارهی بلوغ و بزرگ شدن است و روی سهتا از فرزندان امپراتوری که تازه به قتل رسیده تمرکز میکند:
- کیدن (Kaden)، وارثی که اخیراً برای مطالعه نزد راهبها رفته است
- والین (Valyn)، که به کترال (Kettral)، یک نیروی نظامی عالیرتبه ملحق شده که که اعضایش همراه با شاهینهایی عظیمالجثه تعلیم میبینند و روی آنها پرواز میکنند
- آدیر (Adare)، تنها دختر امپراتور که در مقام وزیر امور مالی، تمام تلاش خود را میکند تا مانع از فروپاشی امپراتوری پدرش از درون شود
با این حال، مجموعه فقط دربارهی سختیهایی که این سه شخصیت تجربه میکنند نیست. این مجموعه به جنگ بزرگتری که قرنهاست در جریان بوده نیز میپردازد، جنگی که هر سه شخصیت بهعنوان مهرههای شطرنج نژادی باستانی، ناخواسته وارد آن میشوند. ساختن دنیایی که تا این حد گسترده است کار سختی است، ولی از آن سختتر جواب دادن به یک عالمه سوال بیجواب است. استیولی این کارها را بهشکلی تحسینبرانگیز انجام میدهد.
۳. سهگانهی میراث کوشیل (Kushiel’s Legacy)
- نویسنده: ژاکلین کری (Jacqueline Carey)
- سال انتشار: ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳
کری نویسندهی دیگری است که چندین بار به یک دنیای فانتزی یکسان برگشته و سهگانهای از سهگانهها را نوشته که هرکدام دورههای مختلف از خط زمانی دنیایش را اکتشاف میکنند. برای لذت بردن از سهگانهی کوشیل، که با انتشار «دارت کوشیل» (Kushiel’s Dart) در سال ۲۰۰۱ آغاز شد، نیازی نیست هر ۹ جلد را خوانده باشید. در جلد سوم، داستان فدره نو دولونه دو مونترِو (Phèdre nó Delaunay de Montrève)، شخصیت اصلی، به پایانی بینقص میرسد. فدره فاحشهای در خدمت خدایی است که در دنیایی پیچیده، الهامگرفتهشده از فرانسهی دوران رنسانس، ساکن است. در دوران کودکی، فدره، که «نامی شوم» داشت، به خانههای لذت در دربار شب (Night Court) فروخته شد. دربار شب مجموعهای از خانههای فساد سطحبالاست که هرکدام بهطور تخصصی به نیازهای جنسی خاص میپردازند. با این حال، او سرنوشتی بزرگتر دارد و آن هم آنگوییست (Anguissette) بودن (به معنای برگزیدهی یک خدا بودن) است. او قدرت (و همچنین مسئولیت) این را دارد تا درد را به شکل لذت تجربه کند. این وضعیت او را به قدرت سیاسی میرساند و طولی نمیکشد که معلوم میشود که در دل کشور در ظاهر آراماش، نقشهها، تمایلات، بلندپروازیها و همچنین توطئهای بسیار گسترده در کمین است که میتواند باعث فروپاشی کل جامعه شود. فدره راهی سفری میشود که دهها سال طول میکشد و در طی آن گذرش به دهها کشور میافتد. در طی این سفر او بردگی و شکنجه را تجربه میکند و در تلاش برای حفظ انسجام کشورش، در یک جنگ تمامعیار شرکت میکند. این داستان که با نثر شاعرانهی کری تعریف میشود، به همان میزان که دربارهی جنسیت و توطئه است، داستان رشد و بزرگ شدن یک زن را نیز تعریف میکند.
۲. بلکداگ (Blackdog)
- نویسنده: کی. یوهانسن ( Johansen)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
ایدهی وجود فیزیکی خدایان و شیاطین در یک دنیای فانتزی، ایدهای جدید نیست، ولی رمان یوهانسن رویکردی متفاوت را دنبال میکند: در این دنیا، بیشتر خدایان و الههها در حالت «روح» باقی میمانند، مگر اینکه میرایان آنها را احضار یا با آنها تعامل برقرار کنند. ولی یکی از الههها تصمیم میگیرد تا از تولد تا مرگ، داخل بدن یک دختر انسان حلول کند و این پروسه را دوباره و چندباره تکرار کند. او در هر چرخه، زندگی را بهعنوان دختری نحیف شروع میکند و در شروع کتاب، یک جادوگر حیلهگر همراه با یک لشکر فرا میرسد و تصمیم میگیرد او را گروگان بگیرد و به بردگی بکشد و بدین ترتیب دنیا را به آشوب میکشاند. «بلکداگ» رمانی با بینشی عمیق، پیرنگی هیجانانگیز و دنیاسازیای پرجزییات است و بهعنوان یک کتاب مستقل، داستانی لذتبخش و دلنشین تعریف میکند.
۱. سهگانهی ارباب حلقهها (Lord of the Rings)
- نویسنده: جی. آر. آر. تالکین (R.R. Tolkien)
- سال انتشار: ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵
جایگاه اول این فهرست بدونشک به مادر تمام حماسههای فانتزی، «ارباب حلقهها»، تعلق دارد. پشت اینکه این سهگانه در ۹۵ درصد فهرستهای ادبی پدیدار میشود، دلیل خوبی وجود دارد. «ارباب حلقهها» علاوه بر اینکه یکی از آثار هویتبخش ژانر فانتزی است، به اثری ماندگار تبدیل شده است و تمام نویسندگان فانتزی پس از تالکین یا از کلیشههای آن تقلید کردهاند، یا آنها را ساختارشکنی کردهاند (با عرض ارادت به جورج آر. آر. مارتین). یکی از دلایل این ماندگاری پایان بینقص سهگانه است.
در نهایت، تمام پادشاهان و جنگجویان و جادوگران سرزمین میانه در مقابل سارون و نوچههای پلیدش حرفی برای گفتن نداشتند، ولی دو هابیت بسیار خسته و جانوری کهنسال و ویرانشده که کل جهان برایش به یک شیء تقلیل پیدا کرده، بهنحوی موفق میشوند او را شکست دهند؛ حال به چه طریق؟ شکست خوردن. نهتنها تمام شخصیتها تا آخر قصه به خود واقعیشان وفادار میمانند، بلکه تمام رشتههای داستانی نیز بهشکلی باشکوه به هم پیوند زده و به نقطهی اوجی حماسی ختم میشوند. پس از این نقطهی اوج، شاهد یک گرهگشایی طولانی (فصل پاکسازی شایر (The Scouring of the Shire، خداحافظیهای غمانگیز) هستیم که بهلطف آن، تمام درونمایههای بزرگ داستان بدون تردید به بار مینشینند.
منبع: Barnes and Noble