۱۶ فیلم ترسناک برتر که در زمستان اتفاق میافتند
برف و سرما و بیرون ماندن و یخ زدن به خودی خود ترسناک و دلهرهآور است، حالا فکرش را بکنید که پای یک موجود خونآشام، یک غول برفی یا دستهای حیوان وحشی هم در میان باشد! فیلمهای ترسناک زمستانی یا به بیان سادهتر فیلمهای ترسناکی که در زمستان رخ میدهند همگی با حفظ عناصر طبیعی زمستانی (برف و سرما و گاهی کولاک و …) پتانسیل زیادی برای روایت داستانهای خوفناک دارند. در این مطلب ۱۶ فیلم ترسناک زمستانی را نام بردیم که خون را در رگهایتان منجمد میکنند!
زمستان با سرمایش که گاهی حتی تا روح انسان هم رسوخ میکند، میتواند عمیقترین و ترسناکترین فصل باشد. شبهای طولانی و سرد، سکوت کر کنندهی جنگلهای برفی، کولاک و طوفانی که همیشه خبر از اتفاقی ناگوار به همراه دارند و موجودات عجیبی که تنها در زمستان سر از غار خود بیرون میآورند و به دنبال شکار میروند تنها بخشی از افسانههای آشنایی هستند که بارها در کتابها خواندیم و در فیلمها دیدیم.
دیدن فیلمهایی با این مضامین که در ادامه نام بردیم، حتی در داغترین روزها و شبهای تابستان هم میتوانند لرزه بر اندام بیننده و شنونده بیاندازند و خون را در رگهایشان منجمد کنند.
۱. ۳۰ روز شب (۳۰ Days of Night)
- کارگردان: دیوید اسلید
- بازیگران: جاش هارتنت، ملیسا جرج، دنی هوستون
- محصول: ۲۰۰۷
- امتیاز متاکریتیک: ۵۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰
خونآشامها موجوداتی هستند که به اندازهی کافی در سایه زندگی کردهاند، آنهایی که آخرین بازماندگان نسل خود هستند، به یک مهمانی در بالای قطب شمال میروند که برای آنها در این رویداد برفی و یخی بیشترین جذابیت را دارد. از آنجا که اینها تنها قاتلان قطب شمال نیستند، خونآشامهای فیلم «۳۰ روز شب» وحشتی را که ما بعد از «نوسفراتو» (Nosferatu) تا به امروز ندیدیم برایمان زنده میکنند. با وجود پنجههای کشیده و تیز و خیره شدنهای سادیستی و بیرحمانه، هیچ چیز فریبندهای در این شیاطین وجود ندارد. آنها مانند اجسام مردهی خود سرد هستند و به مدت ۳۰ روز که شمال آلاسکا هر ساله در تاریکی فرو میرود، جشن میگیرند.
در این فیلم ما با کلانتر ابن اولسون (با بازی جاش هارتنت) آشنا میشویم. با وجود وظیفهی حفظ امنیت شهرش، او تمام تلاشش را میکند تا حداقل همسر سابقش استلا (با بازی ملیسا جورج) را از این کشتارگاه نجات دهد. فیلم ۳۰ روز شب یکی از ایدههای بسیار جذاب برای فیلم خونآشامی و یک فیلم عالی و به شدت سرگرم کننده است.
۲. آدمبرفی نفرتانگیز (The Abominable Snowman)
- کارگردان: وال گوست
- بازیگران: پیتر کاشینگ، فارست تاکر، ریچارد واتیس
- محصول: ۱۹۵۷
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰
این فیلم که محصول شرکت همر (Hammer) است و در ایالات متحده بهعنوان «آدمبرفی نفرتانگیز هیمالیا» (The Abominable Snowman of the Himalayas) شناخته میشود، از قلم درخشان نایجل کنیل، نویسندهی مجموعهی (Quatermass) و دیگر آثار مهم علمی-تخیلی بریتانیا نشأت گرفته است. این فیلم که اقتباس کنیل از سریال تلویزیونی خود در BBC به نام «مخلوق» (The Creature) شناخته میشود، بازیگر اصلی پیتر کاشینگ را در نقش یک دانشمند بریتانیایی نشان میدهد که برای جستوجوی یتی افسانهای به یک مکتشف آمریکایی (با بازی فارست تاکر) ملحق میشود.
چیزی که آنها در مناطق مرتفع، دورافتاده و سرد یخهای هیمالیا پیدا میکنند، شگفتی است که با بقیهی آثار علمی-تخیلی و بلندپروازانهی نایجل نیل غالبا برابری میکند؛ یتیها هیولا نیستند، اما گونهای هوشمند هستند که با صبر و حوصله منتظرند تا بشریت خود را نابود کند و آنها بتوانند سیاره را در اختیار خود بگیرند. کارگردان وال گوست شخصیتها و موضوعات تیز فیلمنامهی نیل را ضبط میکند، اما فیلم از سرعت کند و بودجهی کم رنج میبرد که مکانهای زمستانی آن در پشت صحنهی استودیو گیر کرده است. با این حال، ارزش دیدن داستان نیل،کاشینگ و تاکر تجربهی حال و هوای یک فیلم ترسناک زمستانی را دارد.
۳. دراکولای برام استوکر (Bram Stoker’s Dracula)
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- بازیگران: گری اولدمن، وینونا رایدر، آنتونی هاپکینز
- محصول: ۱۹۹۲
- امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
بهعنوان فیلمی که تقریبا در کل یک سال روایت میشود، فیلم فرانسیس فورد کوپولا به طور خاطرهانگیزی در نیمهی زمستان هنگامی که برف روی هم انباشته میشود به پایان میرسد. عنوان فیلم ممکن است فریبنده باشد، اما «دراکولای برام استوکر» با این وجود در تولید فیلم قدیمی، با لباس و گریم برندهی اسکار و جلوههای ویژه مستقیم از دوران وودویل دوباره زنده میشود. این شامل شرارت زمستانی آن هم میشود.
پودر سفیدی که روی سرهای وینونا رایدر و آنتونی هاپکینز میافتد، مانند دیگر رویاهای تبدار فیلم هرگز واقعی به نظر نمیرسد، اما محال است که با کیفیت تصاویر و فیلمبرداری غنی آن فریبنده به نظر نرسد. کلاستروفوبیای شگفتانگیز تنها زمانی افزایش مییابد که خونآشام رایدر لحظهای ون هلسینگ با بازی هاپکینز را به دام میاندازد و ون هلسینگ سپس به نوبهی خود از شمشیر واقعیاش استفاده میکند و از عروسهای دراکولا در سرداب آنها دیدن میکند. این اثر نمایشی تأمل برانگیز و بسیار شگفتانگیز است زیرا تماشاگران را درست زمانی که شکارچیان خونآشام و طعمههای آنها را در هنگام تعقیب اسبهای کوهستانی بر فراز کوههای یخی هستند، دیوانه میکند.
۴. کودکان (The Children)
- کارگردان: تام شنکلند
- بازیگران: اوا برتیستل، هانا توینتون، بن کینگزلی
- محصول: ۲۰۰۸
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
این ایده که بچهها علیه پدر و مادرهایشان بسیج شوند چیز تازهای نیست. از فیلم «دهکدهی نفرین شدگان» (Village of the Damned ) گرفته تا «چه کسی میتواند یک کودک را بکشد؟» (Who Can Kill a Child? ) یا «پسر خوب» (The Good Son) همه تقریبا در موضوع مشابهند. اما به ویژه با این تریلر ترسناک ۲۰۰۸ به کارگردانی تام شنکلند که بهتازگی قسمتهای «بازماندگان» (The Leftovers) و «مجازاتگر» (The Punisher) را کارگردانی کرده است به شکل ترسناکتری بازگردانده شده است. دو خواهر و خانوادههایشان برای کریسمس در خانهی خلوت خواهر بزرگتر دور هم جمع میشوند، بچهها به شکل قاتلهایی درمیآیند که قصد دارند والدینشان را نابود کنند و بزرگسالان را مجبور به مبارزه برای زندگی خود میکنند. والدین هم با فکر کشتن فرزندانشان دست و پنجه نرم میکنند.
پسزمینهی تعطیلات فیلم که معمولا زمانی برای استراحت خانوادهها است، از قضا به جشنوارهی مرگ تبدیل میشود، زیرا بسیاری از بچهها راههای عجیبی برای از بین بردن والدین خود پیدا میکنند. هرگز توضیح داده نشده است که چه چیزی بچهها را به هیولاهای کوچک تبدیل میکند، البته حدسهایی دربارهی شیوع یک نوع عفونت در بین بچهها زده شده بود. چیزی که به فیلم «کودکان» پیچ و خم بیشتری میبخشد، میل والدین برای دفاع از فرزندان خود است، حتی در مواجهه با بدترین رفتار آنها. فیلم کودکان با نگارش و کارگردانی دقیق خود، شما را به گونهای فریز خواهد کرد که هیچ زمستانی توانایی آن را ندارد.
۵. برف مرده (Dead Snow)
- کارگردان: تومی ویرکولا
- بازیگران: شارلوت فروگنر، بیرون سوند کویست، آنه دال تورپ
- محصول: ۲۰۰۹
- امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
برف و زامبیهای نازی. آیا واقعا باید بیشتر بدانید؟ «برف مرده»، یک فیلم ترسناک عجیب دربارهی رایش سوم است، غولهایی که مانند غاز رژه میروند و اطراف یک تپهی کوهستانی نروژی که گویا برای اسکی است، به دنبال گوشت تازه میگردند. آنها را میبینید که غذا میخورند، اسلحه دارند و انسانهایی را تکهتکه میکنند که به نوبهی خود از تمام فناوری جنگ جهانی دوم علیه انبوهی از اجساد استفاده میکنند که حتما در حالت زنده به طور غیرقابل توصیفی ترسناکتر از حالت مردهاشان به نظر میرسند. در کنار موسیقیهای ادوارد گریگ که برای پر کردن جاهای خالی بسیار مناسب است، این فیلم برای کسانی که به هرج و مرج علاقه دارند، رقیب ندارد!
۶. چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: تام کروز، نیکول کیدمن، سیدنی پولاک
- محصول: ۱۹۹۹
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
آخرین فیلم استنلی کوبریک قطبیترین و در عین حال هیپنوتیزم کنندهترین اثر این کارگردان است. «چشمان کاملا باز» یک روایت خیره کننده دربارهی محدودیتهای عاشقانه و اعتماد است، زیرا بیل هارفورد با بازی تام کروز دیوانهوارترین شب زندگی خود را تجربه میکند. این فیلم ممکن است به دلیل صحنههای شگفتانگیز بی بند و بارش بدنام باشد، اما همان قسمتها هم کلاسهای استادانهای دربارهی تنش و تعلیق هستند. کوبریک از هیچ چیز در این سفر شگفتانگیز بیل دریغ نمیکند. زوج واقعی نیکول کیدمن و تام کروز وقتی قرار باشد نقش یک زوج نا امید و شکست خورده را بازی کنند، شرایط کمی پیچیده به نظر میرسد.
چشمان کاملا باز در ابتدا شاید یک فیلم زمستانی محور به نظر نرسد، اما کوبریک از این فصل بهعنوان یک عنصر موضوعی استفاده میکند. عناصری مانند درختان کریسمس به طور دقیق قرار داده شدهاند و کوبریک نماد لذتهای خود را منحرف میکند، در حالی که بیهودگی جهانی زمستان به اندازهی بدنهای برهنهی نقابدار با بیتفاوتی قهرمان خود را در بر میگیرند. همچنین، موسیقی کریس ایزاک در این فیلم رقیب ندارد.
۷. یخزده (Frozen)
- کارگردان: آدام گرین
- بازیگران: اما بل، شان اشمور، گویم زگرز
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۴۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۱ از ۱۰
آدام گرین به لطف سریال پرطرفدار خود به نام «تیشه» (Hatchet)، شروع به ساخت فرنچایزهایش مرده کرده است، اما هیچکدام از آنها هرگز بهتر از این فیلم ترسناک «یخ زده» (توجه داشته باشید؛ نه آن فیلم آنا و السا) نبوده است. داستان از این قرار است که سه نفر در یک تله اسکی در یک استراحتگاه که برای تعطیلات آخر هفته بسته میشود گیر میکنند. فیلم کار زیبایی را انجام میدهد زیرا بیهودگی این وضعیت را بررسی میکند. هر طرح فرار قابل تصوری در نظر گرفته میشود و دیدن اینکه اینها شخصیتها احمق نیستند، فقط در سناریویی غیرممکن گیر کردهاند، ویرانگر است.
«یخ زده» از لحاظ شخصیتپردازیهای کوچک و درام برتری دارد، اما آنچه فیلم را بهتر میکند این است که با دیدنش مدام احساس سرما میکنید. این فیلم دائما یادآوری میکند که چقدر سخت است که در دمای زیر صفر قرار بگیریم. صحنهی خاصی وجود دارد که نشان میدهد فردی با صورت روی فلز سرد به خواب میرود و تصور کنید وقتی بیدار میشود چه اتفاقی میافتد؟ «یخ زده» از یک موقعیت مینیمالیستی حداکثر استفاده را میکند و به طور کامل آن را ارائه میدهد.
۸. مرد نامریی (The Invisible Man)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: کلود رینس، گلوریا استوارت، هنری تراورز
- محصول: ۱۹۹۳
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
هر سال در بروکلین، باشگاه خرسهای قطبی در آبهای یخ زدهی جزیرهی کانی شیرجه میزنند. در آن حوضچه، در لاینز هد در دهکدهی انگلیسی ایپینگ، دکتر جک گریفین این کار را بهتر انجام میدهد. او فقط بانداژ خود را باز نمیکند. او خود را کاملا در معرض عناصر سرد قرار میدهد.
گریفین برای مقابله با افسردگی فصلی تنهایی به انگلیس رفت. هنگامی که او سرانجام از پوستهی خود بیرون میآید، دلبرش را کمی شوکه میکند، اما جذابیت بسیار ظریف او شروع به جذب نامزدش میکند. او حتی با اونا اوکانر (با بازی استوارت) ازدواج میکند و فیلم مانند یک داستان قبل از خواب بهخوبی و خوشی پایان مییابد.
۹. آخرین زمستان (The Last Winter)
- کارگردان: لری فسندن
- بازیگران: کانی بریتون، لری فسندن، ران پرلمن
- محصول: ۲۰۰۶
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵٫۶ از ۱۰
«آخرین زمستان» مفصلترین فیلم از میان چهار فیلم ترسناک بسیار شخصی است که توسط لری فسندن نوشته و کارگردانی شده است. آخرین زمستان آشکارترین داستان موضوعی و همچنین بازیگران تازهکار هالیوود را در خود دارد. ران پرلمن، جیمز لگروس و کانی بریتون در یک پایگاه حفاری نفت در پناهگاه حیات وحش قطبی کار میکنند، جایی که پرلمن کثیف تنها به بیرون کشیدن طلای سیاه از زمین علاقه دارد در حالی که لگروس و بریتون وظیفه دارند عملیات را حفظ کنند. تغییرات زیست محیطی منجر به مجموعهای از وقایع عجیب و غریب در ذهن و زندگی خدمه میشود در نهایت آنها به این نتیجه می رسند که طبیعت ممکن است به دنبال انتقام از بشریت باشد.
همانند «موجود» (The Thing)، آخرین زمستان از جاهای وسیع و کاملا مسطح ایسلندی خود و حس انزوا و خلای که ایجاد میکند بسیار سود میبرد. سرما همچنین یک تهدید دایمی است و ما را آگاه میکند که طبیعت میتواند یک خطر بزرگ باشد حتی بدون اینکه خود را مانند ارواح عصبانی نشان دهد.
۱۰. آدم درست را راه بده (Let the Right One In)/ بگذار وارد شوم (Let Me In)
- کارگردان: توماس آلفردسن/ مت ریوز
- بازیگران: کره هدبران، لینا لئاندرشون، هنریک دال/ کدی اسمیت مکفی، کلویی مورتز، الیاس کوتیاس
- محصول: ۲۰۰۸/ ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰/ ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۹ از ۱۰/ ۷٫۱ از ۱۰
این اقتباسهای پشت سر هم از رمان جان اجوید لیکوئیدوس با لطافت حیرتانگیز برف مطابقت دارد. فیلم اصلی سوئدی یک اثر کلاسیک در تمام دوران محسوب میشود و به حق هم همینطور است. این فیلم عاشقانهای تا حدی شیرین و تا حدودی شوم بین یک پسر تنها و عجیب و یک دختر خونآشام فریبنده و درمانده است که ابعاد بیشتری در بازسازی آمریکایی مت ریوز چند سال بعد دارد که در آن کلویی گریس مورتز در نقش کودک خونآشام به نام ابی بازی میکرد.
این به این دلیل است که ریوز کیفیت اسپیلبرگی را به چشماندازهای برفی افزوده است که در نهایت هستهی میخکوب کنندهی داستان را بسیار جذابتر کرده است. همچنین با الهام از آلفرد هیچکاک برای صحنههایی که ابی دست به قتل میزند، صحنههای خشونت انسانی وحشت درونی بیشتری دارد. یعنی صحنهای که رنگ قرمز در برف سفید میدرخشد.
۱۱. میزری (Misery)
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: جیمز کان، کتی بیتس، لورن باکال
- محصول: ۱۹۹۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۸ از ۱۰
«میزری» بهشدت گیراست زیرا داستان بسیار سادهای دارد. این اقتباس از استیون کینگ داستاننویس مشهوری به نام پل شلدون (با بازی جیمز کان) را در تصادف رانندگی نشان میدهد، هنگامی که یک پرستار بازنشسته، آنی ویلکس (با بازی کتی بیتس)، به کمک او میآید. در شرایطی که زمستان غیرقابل تحمل است، پل باید به طور مخفیانه بهبود یابد که کاملا وابسته به آنی است، کاراکتری که توسط بیتس بهعنوان بهترین نقش او شناخته میشود بازی شد. دیری نمیگذرد که پل میفهمد آنی به شدت از لحاظ روانی نامتعادل است و او در یک گروگانگیری دهشتناک و غیرمعمول قرار دارد.
میزری یک داستان تعلیقآمیز در مورد پویایی قدرت، تظاهر و اعتیاد است و حتی بهعنوان یک عاشقانهی پیچیده شناخته میشود. هیچ فیلمی هرگز بیش از میزری افراطی و حق به جانب نبوده است. بدون شک چند طرفدار مشتاق وجود دارند که شاید سناریوهای مشابهی را با جورج آر آر مارتین تخیل کرده باشند. این هنوز یکی از بهترین اقتباسها از رمان استیون کینگ در تمام دوران است.
۱۲. موجود (The Thing)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: کرت راسل، ویلفورد بریملی، تی کی کارتر
- محصول: ۱۹۸۲
- امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰
یک تیم تحقیقاتی علمی به انتهای کرهی زمین، جایی در کسری از ثانیه منجمد میشوید، برای یک مأموریت اعزام میشوند. اما زندگی این تیم ۱۲ نفره در فیلم «موجود» که در یک پاسگاه آمریکایی در قطب جنوب مستقر شدهاند به همینجا ختم نمیشود. آنها ناگهان با ورود یک موجود بیگانه با تواناییهای تغییر شکل غیرقابل درک، با خطرهای زیادی مواجه میشوند. بنابراین ما با انسانهایی مواجه هستیم که مجبور میشوند از همان دنیایی که خود را از آن جدا کردهاند دفاع کنند.
آنقدر دربارهی شاهکار علمی-تخیلی/ترسناک کارپنتر مطالبی نوشته شده است که دیگر چیزی برای گفتن باقی نمیماند. پارانویا و وحشتی که کارگردان در اوایل ایجاد میکند، وسعت بیپایان خالی سفید، زمین سرد و سخت زیر پای کاراکترها، شعلههای آتشی که در برف میدرخشد در حالی که یک شیطان بیگانه به آتش کشیده میشود و… اگر فیلم در یک جزیرهی گرمسیری ساخته میشد هرگز اینقدر موفق نبود. در اثر جان کارپنتر، زمین بایر قطب جنوب به اندازهی خود فضا وسیع و هولناک و ناشناخته به نظر میرسد.
۱۳. حریص (Ravenous)
- کارگردان: آنتونیا برد
- بازیگران: گای پیرس، رابرت کارلیل، دیوید آرکوئت
- محصول: ۱۹۹۹
- امتیاز متاکریتیک: ۴۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb یه فیلم: ۷ از ۱۰
«حریص» یک کمدی وحشتناک است دربارهی آنچه در هنگام کنترل آدمخواری اتفاق میافتد. در واقع، فیلم ترکیبی از کابوس وحشتناک گروه دونر با شایعههای اغراقآمیز دربارهی آدمخواری در میان قبایل بومی آمریکا است. دونرها افرادی بودند که به کالیفرنیا اعزام شدند و پس از گرفتار شدن در برفهای عمیق کوههای سیرا نوادا مجبور به آدمخواری شدند.
در این فیلم که بهعنوان نقطهی مقابل «رقصنده با گرگها» (Dances with Wolves) شناخته میشود، ناخدا گای پیرس جان بوید را نشان میدهد که سعی میکند از خاطرات زشت جنگ داخلی در پاسگاه دور افتادهی سواره نظام ایالات متحده در اواسط قرن نوزدهم در غرب آمریکا فرار کند. در آنجا است که یک افسر دیگر به نام سرهنگ آیوز (رابرت کارلایل) با داستان قتل زمستانی و آدمخواری ظاهر میشود. با این حال وقتی پیرس و دیگر سربازان برای تحقیق دربارهی آنچه که فکر میکنند یک صحنهی جنایت است میروند، آنچه کشف میکنند بسیار نفرتانگیزتر است. زیرا اینجا داستان بقا نیست، بلکه نقض معنویات است. بنابراین، قبل از فرا رسیدن شکوفههای بهار، پیرس برای زنده ماندن در این زمستان باید با نیاز غذاییاش روبهرو شود. او حتی ممکن است در نتیجه به موجودی قویتر شکوفا شود.
۱۴. بازگشته (The Revenant)
- کارگردان: آلخاندرو گنزالس اینیاریتو
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، تام هاردی، دامنل گلیسون
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
خیلیها میگویند فیلم «بازگشته» ساختهی آلخاندرو گنزالس اینیاریتو یک فیلم ترسناک محسوب نمیشود؛ که البته اشتباه میکنند. زیرا در اینجا فیلم به طور قطع دربارهی نوع سرمازدگی شدیدی است که آنقدر در استخوانهای شما فرو میرود که فراموش میکنید گرما تا به حال چه احساسی داشته است. این فیلم یک داستان بیوقفه و طاقتفرسا دربارهی بقا است که لئوناردو دیکاپریو برای بازی در نقشش و به تصویر کشیدن هرچه زیباتر و دقیقتر شرایط سخت، برندهی اسکار بهترین بازیگر مرد شد. این فیلم آنقدر وسواسگونه وحشت ناشی از سرمای هوا را نشان میدهد که تنها با دیدنش آن را درک میکنید.
۱۵. درخشش (The Shining)
- کارکردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: جک نیکلسون، شلی دووال، بری دنن
- محصول: ۱۹۸۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۴ از ۱۰
هوای بیرون وحشتناک سرد است. اما هتل اورلوک بسیار گرم و لذتبخش است و از آنجا که جایی برای رفتن (یا فرار!) وجود ندارد، خانوادهی تورنس میتوانند تا پایان عمر در آنجا بمانند. چرا که نه؟ به اندازهی کافی گوشت، شیر، بستنی و شربت شکلات برای تغذیهی یک ارتش به مدت یک سال دارند.
هنگامی که یکی از بدترین کولاکهای تاریخ راکی تهدید میکند که تعطیلات سرگرم کننده و کاری را خراب کند، جک تورنس به دیوانهای تبدیل میشود که میخواهد خانوادهاش را از بین ببرد. همسرش را بایک تبر دنبال میکند و با آن جملهی معروفش که یادآور «برنامهی امشب» (The Tonight Show) است، میخواهد او را تکهتکه کند و بعد به سراغ تنها پسرش برود.
۱۶. کولاک (Wind Chill)
- کارگردان: گرگوری جیکوبز
- بازیگران: امیلی بلانت، اشتون هولمز، مارتین داناوان
- محصول: ۲۰۰۷
- امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵٫۸ از ۱۰
نشستن در یک ماشین سرد آن هم وسط زمستان بسیار ناخوشایند است، بهخصوص اگر وسیلهی نقلیه راه نیفتد یا در برف گیر کند. «کولاک» این ایده را با رها کردن دو دانشجوی کالج (با بازی امیلی بلانت و اشتون هولمز) در جادهای متروک و شب هنگام با اتومبیل در یک تپهی برفی به یک داستان شبح کلاستروفوبیک و کاملا آزاردهنده تبدیل میکند. آنها با شروع اتفاقات عجیب در جادهی تاریک و سردی که هیچ ماشینی از آن رد نمیشود، با یخزدگی مواجهند.
فیلمنامهی مینیمالیستی استیون کاتز شخصیت محور و عمدتا بدون کلیشه است، در حالی که گرگوری جیکوبز با حداکثر تنش آن را کارگردانی میکند. بلانت در چهارمین فیلم بلند سینماییاش حضور جذاب و هوشمندانهای دارد. «کولاک» یکی از آن فیلمهای کوچکی است که به سینماها میآید و میرود، اما در شبکههای کابلی یا سرویسهای پخش آنلاین، همچنان جزو پرمخاطبترینها باقی میمانند.
منبع: denofgeek
فیلم the thing 1982 ساخته جان کارپنتر
میتونه جایگاه بهتری داشته باشه
برف و سرما و موسیقی متن ساخته استاد
موریکونه و ترس و نگرانی آدمها از یکدیگر
و آنچه که اتفاق خواهد افتاد…
از بین فیلمای این لیست من به شخصه frozen و the revenant رو دیدم که هردوشون عالی بودن و بهتون پیشنهاد میکنم
وقتی frozen رو میبینید خیلی ناراحت میشین چون اتفاقات ناگواری میفته 🙁