۱۵ دلیل اینکه همیشه غمگین و ناراضی هستید
آیا هر روز با حالت ناخوشایندی از خواب بیدار میشوید و از خودتان میپرسید: «چرا من اینقدر از زندگیام ناراضی هستم؟» یا حتی قبل از اینکه از رختخوابتان جدا شوید، احساس استرس و اضطراب به سراغ شما میآید؟
شاید در ذهن شما دنیا اصلاً مکان شادی برای زندگی کردن به نظر نمیرسد. یا اینکه مثل همهی انسانها، ممکن است شما هم در زندگیتان با مسائل و دشواریهایی روبرو باشید. این مشکلات میتواند شامل مسائل مالی باشد که بدون شک برای هر کسی استرسزا است. یا ممکن است در روابطتان با مشکلاتی مواجه باشید یا حتی وجود معضلی در محل کارتان.
اگرچه با وجود همهی این مسائل اوضاع زندگی شما آنقدرها هم وحشتناک و وخیم نیست و با کمی تلاش میتوانید اکثر این مشکلات را پشت سر بگذارید، اما باز هم به نظر میرسد که ابری تیره و تار در همه حال شما را دنبال میکند و راه گریزی از آن ندارید.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، ما به بررسی ۱۵ مورد از شایعترین علتها و دلایلی میپردازیم که باعث بروز احساس نارضایتی و ناراحتی در زندگی میشوند. سپس راهکارهای رفع این موانع برای تجربه کردن یک زندگی شاد و معنادار را با هم بررسی میکنیم. با ما همراه باشید.
یک زندگی دردناک
در حقیقت بسیاری از مردم هر روز صبح که چشمانشان را باز میکنند، خود را در یک زندگی سرشار از اضطراب، نارضایتی و منفیبافی مییابند.
اما هر چه تأمل میکنند، نمیدانند چرا همه چیز اینقدر آشفته است، چرا هیچ چیز برایشان سرگرمکننده و لذتبخش نیست و اینکه چرا اینقدر از زندگیشان ناراضی هستند.
البته برخی از افراد به دلیل اینکه از نظر بالینی افسرده هستند، احساس ناراحتی و ناخوشی را تجربه میکنند. در واقع این افراد به یک بیماری روانی مبتلا هستند که بر سطح ترشح مواد شیمیایی در مغز آنها تأثیر میگذارد و در نتیجه خلق و خوی آنها از این مسئله متأثر میشود.
افسردگی یک بیماری جدی است که نیاز به درمان پزشکی دارد، بنابراین برای تشخیص و درمان آن باید به یک روانپزشک یا رواندرمانگر مراجعه کنید.
اما در این مقاله، ما قصد داریم که به مبحث ناراحتی عمومی بپردازیم نه افسردگی بالینی (اگرچه ناراحتی مزمن میتواند منجر به افسردگی شود).
آیا شما هم از زندگی خودتان ناراضی هستید؟
شاید احساس کنید خوشبختی یک احساس تصادفی و زودگذر است. یعنی تنها زمانی که یک اتفاق واقعاً «خوب» در زندگی شما رخ میدهد، احساس خوشبختی میکنید. در واقع شادی شما به طور کامل به رویدادهای بیرونی بستگی دارد.
اما همهی ما میدانیم که شادی پایدار از درون میآید. حداقل این چیزی است که ما از خیلیها شنیدهایم.
در حقیقت وقتی که انسان در حالت منفی گرایی و نارضایتی دائمی از زندگی به سر میبرد، برایش دشوار است که باور کند احساس شادی میتواند از درونش سرچشمه بگیرد. در چنین موقعیتهایی فرد از خودش میپرسد:
- احساس شادی چگونه میتواند از درون نشأت بگیرد وقتی که درون من اینقدر مملو از غم و ناراحتی است؟
- زمانی که واقعاً خوشحال نیستید، چگونه میتوانید خودتان را وادار کنید که خوشحال و سرحال باشید؟
گاهی اوقات ممکن است واقعاً این امکان وجود نداشته باشد که احساس شادی را تجربه کنید. اما شما میتوانید شرایطی را بهگونهای تنظیم کنید که احساس شادی را در شما تقویت کند. علاوه بر این شما میتوانید شرایط، افکار و رفتارهایی را که باعث بروز غم و اندوه و احساس بدبختی در زندگی میشوند را از زندگیتان حذف کنید. در ادامه تکنیکهای انجام این کار را مرور میکنیم.
چه عواملی باعث میشود که یک فرد از زندگیاش ناراضی باشد؟
اگر به طور معمول در زندگیتان احساس نارضایتی را تجربه میکنید، ممکن است عادات فکری یا رفتاری خاصی داشته باشید که به بحرانها و تنشهای موجود در زندگی شما دامن میزنند.
در اینجا ۱۵ عامل اصلی که باعث ایجاد نارضایتی در زندگی میشوند، آورده شده است:
۱. خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
هر چه بیشتر خودمان و دستاوردهایمان را با دیگران مقایسه کنیم، غمگینتر میشویم.
اشتیاقی دائمی برای چیزی متفاوت با آنچه که دارید و حس حسادتی که از مقایسه کردن خودتان با دیگران در شما ایجاد میشود، شما را به لحاظ عاطفی تحریک میکند و باعث میشود که احساس ناراحتی کنید.
برای تجربه کردن آرامش و حس رضایت در زندگی باید که این عادت بد را ترک کنید.
۲. روی نکات منفی تمرکز میکنید
یکی از عادات بد که منجر به ایجاد حس نارضایتی در زندگی میشود، تمرکز روی افکار منفی و نشخوار آنهاست. همه ما بهواسطهی یک «سوگیری منفی» بیشتر گرایش داریم که روی افکار، احساسات و رویدادهای ناخوشایند تمرکز کنیم.
وقتی که در مقابل این سوگیری شناختی مخرب مقاومت نکنید و اجازه دهید که افکار منفی شما آزادانه بر شما حکومت کنند، احساس خوشبختی و رضایت به همان نسبت در زندگی شما کمرنگتر میشود. در حقیقت احساسات شما همیشه مسیر افکار شما را دنبال میکنند.
۳. همیشه نگران هستید
درست همانند تمرکز روی افکار منفی، نگرانی هم شما را به سمت ناامیدی و افسردگی سوق میدهد.
نگرانی در حقیقت اضطراب در مورد آیندهای است که هیچ کنترلی روی آن ندارید. شما بهواسطهی نگرانی، احساس درماندگی و ناامیدی را تجربه میکنید زیرا نتایج بد مربوط به آینده را حتی زمانی که هیچ مدرکی در مورد آنها وجود ندارد پیشبینی میکنید.
ناتوانی شما در مورد کنترل موقعیتهایی که نگرانشان هستید و احساس درماندگی ناشی از آنها شما را از تجربه کردن احساسات مثبت باز میدارند.
۴. نگه داشتن خشم
ممکن است فردی در مقطعی از زندگیتان به شما آسیب رسانده باشد یا اینکه به شما توهین کرده باشد و شما هم هیچگاه قادر نبودهاید که احساس منفی و مخرب ناشی از این رویداد ناخوشایند را به فراموشی بسپارید. در حقیقت شما مدام احساس میکنید که مورد ظلم، بیاحترامی یا رفتار ناشایست قرار گرفته اید.
شما دائماً در مورد آن شخص یا آن موقعیت تنشزا فکر میکنید و به طور فزایندهای از آن اتفاق احساس ناراحتی میکنید. افکار آزاردهندهی زیادی به ذهن شما خطور میکنند و مدام به انتقام از آن فرد فکر میکنید.
اما باید بدانید که وقتی وجود شما سرشار از احساس خشم و رنجش است، تجربه کردن احساس خوشبختی به همان نسبت برایتان سخت و دشوار میشود. این احساسات منفی افکار شما را فرامیگیرد و منجر به افسردگی و تحریکپذیری عاطفی میشود.
۵. بدهکاری مالی
نگرانیهای مالی برای همهی ما امری طاقتفرسا و ناخوشایند به نظر میرسد که میتوانند جنبههای شاد و فرحبخش زندگی را با نگرانی و غم و اندوه پنهان کنند.
وقتی مدام به شما یادآوری میشود که به لحاظ مالی بدهکارید، طبیعتاً نسبت به خودتان احساس بدی پیدا میکنید و سطح رضایتتان از زندگی بهشدت تنزل پیدا میکند. در مقابل شروع فرآیند پرداخت بدهیها و قرضها، باعث میشود که احساس سبکی و شادی بیشتری را تجربه کنید.
۶. اطراف خود را با افراد ناراضی احاطه کردهاید
ما محصول محیط خود هستیم. اگر در اطراف شما افرادی باشند که غالباً منفی نگر و ناراضی هستند، آنها شما را به خلق و خوی خود مبتلا میکنند.
افرادی ناراضی را در زندگیتان شناسایی کنید و سعی کنید زمان کمتری را با آنها بگذرانید. به دنبال افرادی باشید که رفتار و نگرش مثبت و شادتری دارند.
۷. تفریحات و سرگرمیهای مخصوص به خودتان را ندارید
اگر در زندگیتان به اندازهی کافی مملو از اتفاقات سرگرمکننده، جذاب یا چالشبرانگیز نباشد، احساس بیحوصلگی و کسالت خواهید کرد. در حقیقت در این حالت زندگی برای شما یک شکل و بیمعنی میشود.
لازم نیست پول زیادی خرج کنید تا یک فعالیت سرگرمکننده و جذاب برای خودتان پیدا کنید. کافی است به یکی از دوستانتان زنگ بزنید و او را به پیادهروی یا ورزش دعوت کنید. یا اینکه به یک باشگاه کتابخوانی بپیوندید.
فعال ماندن و ارتباط مثبت با اطرافیان یک پادزهر عالی برای غلبه بر احساس ناراحتی در زندگی است.
۸. از شغل خود متنفر هستید
از آنجایی که ما ساعات زیادی در روز را در محل کار میگذرانیم، اگر از شغل خودتان متنفر باشید، بیشتر روز خود را با ناراحتی سپری میکنید. اما شما قدرت تغییر این وضعیت را دارید.
از چه چیزی در مورد شغلتان متنفر هستید؟ آیا چیزی وجود دارد که بتوانید در مورد آن تغییرات مثبتی ایجاد کنید؟ اگر نه، پس بهتر است که شروع به جستجوی شغل دیگری کنید.
۹. از وضعیت ظاهریتان ناراضی هستید
با توجه به فرهنگ جهان معاصر که بر جوانی و زیبایی متمرکز است، جای تعجب نیست که بسیاری از مردم از ظاهر خود ناراضی باشند.
وقتی استانداردهای جذابیت به طرزی غیرواقعی و با معیارهایی بسیار سطح بالا تنظیم شده باشد، احساس جذاب بودن سخت است. به اطراف خود نگاه کنید، متوجه خواهید شد که بیشتر افراد از نظر ظاهری متوسط هستند (مخصوصاً در مقایسه با مدلها و افراد مشهور).
با مراقبت از خود، ورزش کردن و پوشیدن لباسهای خوب از ظاهر خود نهایت بهره را ببرید. هر روز صبح در آینه نگاه کنید و به خودتان بگویید که خودتان را همانطور که هستید دوست دارید و میپذیرید.
۱۰. زندگی شما از عشق تهی است
همه ما در زندگی خود به دنبال حضور معنادار یک شخص خاص هستیم. در واقع عشقی که باعث شود در زندگی احساس شادی و رضایت را تجربه کنیم. وقتی در میان دیگر زوجها، احساس تنهایی و انزوا میکنید، زندگی میتواند برای شما تجربهای غمگین و ناخوشایند باشد.
اگر شما هم زمان زیادی را به تنهایی میگذرانید، وقت آن رسیده است که چند دوست مجرد مثل خودتان پیدا کنید. علاوه بر این میتوانید در یک سرویس دوستیابی آنلاین ثبتنام کنید یا به گروههایی بپیوندید که افراد مجرد در آن با یکدیگر معاشرت میکنند.
در واقع شما در حالی که به دنبال عشق واقعی خود هستید، باید از تمام مزایای مجرد بودنتان بهرهی کافی را ببرید.
۱۱. تجربه کردن یک رابطهی بد
افرادی که در یک رابطهی عاطفی هستند، چنانچه رابطهشان با مشکلاتی مواجه شود و شروع به تیره شدن کند، ممکن است احساس غم و اندوه شدیدی را در زندگی خود تجربه کنند. اگر دائماً به این فکر میکنید که چرا من از این رابطه اینقدر ناراضی هستم؟ احتمالاً وقت آن رسیده که سر و سامانی به وضعیت رابطهتان بدهید و تصمیمات مهمی را در این رابطه اتخاذ کنید.
در چنین مواقعی ممکن است دائماً احساس تنش و عصبانیت کنید یا مورد بیمهری قرار بگیرید. ممکن است نگران این باشید که رابطه از هم بپاشد یا شریک زندگیتان شما را ترک کند. این فشارهای عاطفی و روانی، تمام ابعاد شیرین و دلنشین زندگی شما را تحت تأثیر خود قرار میدهند و باعث بروز افسردگی و اندوه میشوند.
۱۲. به وضعیت سلامتی خودتان توجه نمیکنید
اگر از نظر جسمی احساس بدی داشته باشید، وضعیت روحی شما نیز تحت تأثیر این مسئله قرار میگیرد.
اگر به اندازه کافی نمیخوابید، اگر ساعتهای زیادی را صرف کار کردن میکنید یا اگر به یک مشکل مزمن مدتها است که توجه نکردهاید، طبیعتاً احساس ضعف و ناخشنودی زیادی را در زندگی خود تجربه خواهید کرد.
سلامت جسمانی شما میتواند بر هر چیز دیگری در زندگی شما تأثیر بگذارد، بنابراین آن اقداماتی را که برای سالم ماندن باید انجام دهید، به تعویق نیندازید.
۱۳. ذهنتان بیش از حد روی پول و مسائل مادی متمرکز است
حرص و طمع برای پول و مادیات دلیل بیشتر نارضایتیها و ناراحتیهایی است که ما در زندگی خودمان تجربه میکنیم.
پول و داراییهای مادی ممکن است باعث ایجاد احساس شادی و رضایت به صورت موقت بشوند، اما پس از مدت کوتاهی به سرعت از آنها خسته میشوید و آرزوی چیزی جدیدتر یا درآمد بالاتر را میکنید.
بجای مسائل مادی، روی روابط، تجربیات و رشد شخصی خودتان تأکید بیشتری داشته باشید.
۱۴. ذهنیت قربانی
ممکن است در گذشته موقعیتهای آسیبزا یا دشواری را پشت سر گذاشته باشید، موقعیتهایی که باعث بروز احساس ناراحتی و افسردگی شدهاند.
اما گاهی اوقات آسیبهای روحی شما در ارتباط با آن رویدادها سالها یا حتی برای چندین دههی زندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهد. شما آنقدر به قربانی بودن خودتان وابسته شدهاید که فراموش کردهاید چگونه میتوانید کنترل زندگی خودتان را در دست بگیرید و شرایطی را برای شادی و رفاهی که آرزویش را دارید ایجاد کنید.
ممکن است برای غلبه بر این مانع به کمک یک درمانگر نیاز باشد، اما شما قطعاً میتوانید این ذهنیت مخرب را درمان کنید و زندگی خود را آنطور که میخواهید بسازید.
۱۵. شما کمالگرا هستید
وقتی هیچوقت، هیچ چیزی برایتان به اندازه کافی خوب نیست، طبیعتاً خوشحال بودن کاری دشوار است. شما عمیقاً از ایرادات و شکستهای خود ناراحت هستید و تا زمانی که کامل نباشید نمیتوانید به احساس رضایت برسید.
هر چه بیشتر سعی کنید خودتان و محیطتان را با تصویر ایدئالی که در ذهن دارید منطبق کنید، استرس و اضطراب بیشتری را تجربه خواهید کرد. در حقیقت شما هر زمان که متوجه میشوید نمیتوانید به کمال برسید، به شدت از همه چیز ناراضی و خسته میشوید.
پذیرش خودتان به همان صورتی که هستید و خود شفقتی تنها راه خروج شما از این طرز فکر غیرممکن و آسیبزا است.
چگونه در زندگی به احساس رضایت و شادمانی دست پیدا کنیم؟
شما علاوه بر حذف عوامل و شرایطی که در زندگی باعث ایجاد احساس ناراحتی برای شما میشوند، میتوانید عواملی را نیز به زندگی اضافه کنید که میتوانند سطح شادی شما را افزایش دهند.
در اینجا برخی از راهبردهای شادیآفرین برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی ارائه شده است.
۱. بابت نعمتهایی که دارید شکرگزار باشید
افکار خود را روی همه چیزهای خوبی که در زندگی دارید متمرکز کنید. شما میتوانید سپاسگزاری صمیمانهی خودتان را با صدای بلند یا با نوشتن یادداشت در یک دفتر خاطرات ابراز کنید.
تمرکز روی موارد مثبت در واقع تعادل شیمیایی مغز شما را تغییر میدهد و احساس شادی را در شما تقویت میکند.
۲. خوشبینی را در خودتان پرورش دهید
شما باید فعالانه شروع به تغییر دیدگاههای منفی خود و شکلدهی رویکردهای مثبت بکنید. همیشه انتظار داشته باشید که اتفاقات خوبی برای شما بیفتد، حتی اگر در ابتدا مجبور باشید تظاهر به این کار بکنید.
برای خود یک چشمانداز از شرایط ایدئال زندگیتان ترسیم کنید و بهطور مرتب آن را مرور کنید. با گذشت زمان تمرین خوشبینی شروع به تغییر ذهنیت و احساسات شما خواهد کرد.
۳. رفتارهای محبتآمیز را تمرین کنید
وقتی کارهای خوبی برای دیگران انجام میدهید و میبینید که چه تأثیر مثبتی روی آنها میگذارد، طبیعتاً احساس رضایت و خوشحالی بیشتری را تجربه میکنید. همهی ما این مسئله را بهطور غریزی میدانیم، اما خوب است بدانید که تحقیقات نیز آن را ثابت کرده است.
برای همسایهی مریض خود غذا درست کنید. از صندوقدار فروشگاه به خاطر صبر و حوصلهی زیادش تشکر کنید و موارد بیشمار دیگر.
حتی کمی مهربانی با دیگران تأثیر زیادی روی بهبود خلق و خوی شما و افزایش احساس شادی در زندگی شما دارد.
۴. روابط اجتماعی خودتان را تقویت کنید
روابط ما کلید خوشبختی ما است، در حقیقت نه تنها روابط عاشقانه ما، بلکه روابط ما با دوستان، خانواده و فرزندانمان نیز شامل این مسئله میشوند.
مهمترین افراد زندگی شما چه کسانی هستند؟ دوست دارید به چه کسی نزدیکتر شوید؟
از همین امروز شروع کنید و فعالانه روی بهبود روابط خودتان کار کنید:
- نحوهی برقراری ارتباط مؤثر را بیاموزید.
- هرگونه تعارض طولانی مدت با دیگران را حل کنید.
- زمان بیشتری را برای گذراندن وقت با افراد مهم زندگیتان اختصاص دهید.
- یاد بگیرید که چگونه به صحبتهای دیگران فعالانه گوش دهید.
- به دیگران بگویید که چقدر برای شما اهمیت دارند.
تحقیقات ثابت کرده است که داشتن روابط نزدیک و سالم، جزو مهمترین عواملی است که روی سطح شادی و رضایت شما از زندگی تأثیر میگذارد.
۵. فضای ذهنی خودتان را شاد کنید
تنها فکر کردن به اتفاقات شاد گذشته میتواند باعث ایجاد احساس شادی در شما شوند.
به جای اینکه اجازه دهید «سوگیریهای منفی» بر ذهنتان حکومت کنند، به آن چیزهایی که در گذشته شما را خوشحال کرده است فکر کنید.
هر روز زمانی را به مرور شادیهای گذشته اختصاص دهید و سعی کنید آن رویدادها را جایی یادداشت کنید.
سعی کنید احساساتی را که در آن لحظات شاد تجربه کردهاید به خاطر بسپارید و آنها را با تمام وجودتان احساس کنید.
۶. بخشش را تمرین کنید
وقتی از کسی کینهای به دل میگیریم، این احساس منفی تمام وجود ما را تسخیر میکند و شادیهایمان را کمرنگ میکند.
هیچ چیز ارزشمندی از رنجش و عصبانیت حاصل نمیشود. ناراحتیهایتان از دیگران را رها کنید، آنها را ببخشید و به حرکتتان ادامه دهید.
حتی اگر فرد متخلف از شما عذرخواهی نکرده یا مسئولیتی را نپذیرفته است، اجازه ندهید عدم توجه او شما فضای ذهنی شما را آلوده کند.
شما این قدرت و انتخاب را دارید که بدون توجه به رفتار دیگران، آنها را ببخشید.
۷. برای مناسک دینی، معنویت و رشد شخصی وقت بگذارید
تحقیقات نشان داده افرادی که در انجام مناسک مذهبی یا تعالی شخصی خود فعال هستند، افرادی شادتر هستند.
آنها بر روی چیزی بزرگتر از خودشان متمرکز هستند که آنها را از تمرکز بر نگرانیهای مبتنی بر نفس دور میکند.
بخش اساسی فرایند رشد شخصی این است که بدانیم شادی یک عامل درونی است. هنگامی که شما به طور فعال تکامل شخصیتی خود را دنبال میکنید، زودتر از دیگران به این رویکرد مهم میرسید.
آیا ناراحت بودن ایرادی دارد؟
همه ما گاهی اوقات نسبت به زندگی خود احساس ناراحتی و نارضایتی میکنیم و اغلب اوقات هم این احساس به واسطهی دلایل موجه است. در حقیقت زندگی مملو از فراز و نشیبهای متنوع و احساس ناامیدی سرخوردگی است. ناراضی بودن از این موقعیتها امری کاملاً طبیعی است و اغلب انگیزهای برای ایجاد تغییرات مثبت و ضروری است.
در واقع نیازی نیست که به خاطر ناراضی بودنتان از شرایط احساس گناه کنید یا وقتی که خوشحال نیستید وانمود کنید که همه چیز رو به راه است. رسانههای اجتماعی، میتوانند به شما این احساس را القا کنند که شما تنها فردی هستید که یک زندگی شگفتانگیز و مملو از شادی ندارید و این مسئله باعث میشود که شما احساس بدتری نسبت به خودتان داشته باشید.
با این حال، ناراضی ماندن از اوضاع و احوال زندگی در طولانی مدت امری سالم و طبیعی نیست. این مسئله میتواند منجر به ایجاد احساس اینرسی، تنهایی و افسردگی شود. از ناراحتی خود به عنوان سرنخی برای یافتن آن چیزهایی استفاده کنید که احساس شادی شما را از بین میبرند. سپس برای رسیدگی به علت اصلی نارضایتی خود اقدام کنید.
نکتهی پایانی
اگر احساس میکنید که در زندگیتان دائمی همیشه ناخشنود و ناراضی هستید، باید هر چه زودتر فرایند رفع ناراحتی را شروع کنید. یک دفتر یادداشت برای ثبت اقدامات خود در این مسیر داشته باشید و هر روز میزان شادی خود را در آن رتبهبندی کنید.
در حقیقت همانطور که شما در «بازسازی» زندگی خود مهارت پیدا میکنید، باید شاهد بهبودی اوضاع و احوال روحی خود نیز باشید.
منبع: Live Bold and Bloom
اگه تغیربا همشو داشته باشیم باید چیکار کنیم
چقدر کامل بود تشکر
عالی بود مشکل اجاره خونم و قرض هام و چک هام حل شد
عالی بود همشو دارم الان خیالم راحت شده بی دلیل نیست