۱۵ بار که بتمن آدم کشته است
همه میدانند که بتمن یک خط قرمز دارد که هرگز از آن عبور نمیکند. او هرگز کسی را نمیکشد… به جز این ۱۵ بار!
حتی اگر از طرفداران معمولی بخواهید بتمن را توصیف کنند و یکی از ویژگیهای اصلی او را نام ببرند، احتمالا چیزی که مطرح خواهد شد، سعی او در پرهیز از کشتن مردم است. این قاعدهای است که معروفترین ابرقهرمانان از جمله سوپرمن و مرد عنکبوتی هم آن را رعایت میکنند. هرچند که نقض این قاعده، بسیاری از موقعیتهایی که این ابرقهرمانها با آن مواجه هستند را آسانتر میکند، اما همانطور که پیتر پارکر (مرد عنکبوتی) میگوید: « قدرت زیاد مسؤولیت بزرگی به همراه دارد.» بتمن ممکن است از یک کمپانی کامیک متفاوت آمده باشد، اما او با همان اصول اخلاقی زندگی میکند که باید بهتر از اشرار جهان باشد. تنها مشکل این است که او این قانون را چند بار فراموش کرده است.
وقتی شخصیتی به اندازهی بتمن سابقه دارد، طبیعی است که او در بعضی مواقع از ارزشهایش دور شود. اما کشتن مردم گاهی سهوی نبوده که وی یکی دو بار آن را در کارنامهی خود داشته است. خیلی وقتها او نسبت به زندگی دیگران بیاعتنایی زیادی نشان داده و حتی دشمنان خود را بیرحمانه و عمدا به قتل رسانده است. بتمن این قانون را یک قاعده میداند که هرگز از آن تخطی نخواهد کرد، اما در ادامه ۱۵ باری را یادآوری میکنیم که بتمن کسی را کشته است.
۱۵. فیلمهای بتمن تیم برتون (Tim Burton’s Batman Movies)
اولین فیلمهای اکشن و با بودجهی کلان زندگی بتمن تنها برای هیجان آن ساخته شدند، اما این بدان معنا نیست که آنها دقیقترین تصویر از این ابرقهرمان بودند. همانطور که مردم از چگونگی به تصویر کشیدن بتمن در «طلوع عدالت» (Dawn of Justice) میگفتند، غفلت از فلسفهی بروس وین در برابر قتل چیزی بود که درست از حضور فیلمهای او در دههی ۸۰ شروع شد. بتمن آنقدر در فیلمهای تیم برتون آدم میکشد که احتمالا میتوانیم نیمی از این مقاله را به حوادث آن اختصاص دهیم، اما برای رعایت تنوع از آن صرف نظر میکنیم.
در فیلم «بازگشت بتمن» (Batman Returns)، او با قرار دادن یک بمب در شلوار یک مرد و با فرو بردن او به یک گودال او را میکشد. در سال ۱۹۸۹ بتمن، کارخانهی جوکر که هنوز پر از مأمورانش است را منفجر میکند. البته در پایان بتمن اصلی، او بهراحتی همان کاری را میکند که در کامیکها با آن زیاد سر و کار دارد و جوکر را میکشد. همانطور که دو فیلم برتون برای فیلمهای ابرقهرمانی تأثیرگذار بودند، آنها کاملا همان بتمنهایی نبودند که در کامیکهای اخیر دیدهایم.
۱۴. انداختن یک مرد در بشکهی اسید در کامیکهای کاراگاهی شمارهی ۲۷ (Punching a Man Into an Acid Vat In Detective Comics #27)
حتی اگر ما معتقد باشیم که قانون دست به قتل نزدن بتمن برای شخصیت او یک رکن اساسی است، اما واقعا بتمن همیشه نگران نجات جان جنایتکارها نبود. از همان ابتدای کار، در اولین در کامیک کارآگاهی شماره ۲۷، بتمن مردم را میکشت. بدیهی است که نویسندگان هنوز پیچیدگیهای شخصیت او را درک نکرده بودند و شاید دربارهی ارزشهای کاراکتر او خیلی دیر به نتیجه رسیدند. اما هنوز هم نگاه کردن به کامیکهای اول او که بهراحتی آدم میکشد برای ما حیرتانگیز است.
این حادثهی خاص هیچ شخصیت برجستهای را شامل نمیشد، اما یک سرنوشت کاملا مشترک برای جنایتکاران در گاتهام رقم زد. بتمن در حالی که بین بشکههای اسید راه میرفت، به صورت یک مرد مشت زد و او را در این مواد شیمیایی خطرناک انداخت. هر کدام از طرفداران بتمن این صحنه را بهعنوان نتیجهی مشترک افرادی مانند جوکر (در برخی از داستانها) و هارلی کوین برداشت خواهند کرد. متأسفانه برای این مرد در این شماره، افتادن در ظرف اسید با رفتن رنگ مو و سوختن صورت تمام نشد. این جنایتکار در حالی درگذشت که بتمن معتقد بود این «یک پایان مناسب برای چنین جنایتکارانی» است.
۱۳. هل دادن یک مرد به سمت شمشیر در کامیکهای کاراگاهی شمارهی ۳۷ (Knock a Man Onto a Sword In Detective Comics #37)
همانطور که در توضیحات قبل متوجه شدید، سالهای اوج محبوبیت بتمن در کامیکها مصادف با تعداد زیاد قربانیانش بود. به اعتبار نویسندگان، هنگامی که فلسفهی بتمن دربارهی نکشتن عملی شد، قتلهای او واقعا کمتر اتفاق افتاد، تا حدی که به یک معضل بزرگ تبدیل شد، تا جایی که او اکنون ناگزیر قانون را نقض میکند. برخی از شما ممکن است فکر کنید که نام بردن از کشتارها بهعنوان قتل دور از انصاف باشد چون بتمن اغلب جلوی جنایتکاران خطرناک را میگیرد، اما قتل همیشه قتل است!
در کامیک کارآگاهی شمارهی ۳۷، یک کنت با عینک تکچشمی سعی دارد با پرتاب شمشیر به سمت بتمن، او را بکشد. اما بتمن با پنهان شدن پشت در، از مرگ قسر در رفت. مونوپولی با فهمیدن اینکه نمیتواند برنده شود، از بتمن درخواست بخشش میکند. در عوض، بتمن به صورت او مشت میزند و او را به تیغهی شمشیر که از در بیرون زده هل میدهد. این مرد با سلاح خودش کشته میشود و این کار بتمن را بیش از اینکه قهرمان به نظر برسد، ترسناک جلوه میدهد.
۱۲. لیگ سایهها (The League Of Shadows)
این یکی از بحثبرانگیزترین چیزهای مربوط به بتمن و قتلهایی است که انجام داده، اما بسیاری از طرفداران از آن بهعنوان کشتار جمعی یاد میکنند، بنابراین ما باید درستی یا نادرستی این دیدگاه را بررسی کنیم. این مسأله با بازگشت بتمن شروع میشود، زمانی که بروس تحت آموزش لیگ سایهها قرار میگیرد و باید یک زندانی را بهعنوان آخرین آزمایش خود بکشد. از آنجایی که بروس اعتقاد ندارد که کشتن مردم کار درستی است، امتناع کرده و اقدام به آتش زدن پایگاه لیگ سایهها و انفجار آن میکند، که مطمئنا افرادی در آنجا وجود داشتند و مردند. مطمئنا، بروس به زندگی هیچ کس با دستان خود پایان نداده، اما آن پرتویی که راسالغول جعلی و انفجارهایی را که بسیاری از قاتلان لیگ را به قتل میرساند، چه؟ او وقتی همه چیز را عمدا به آتش میکشد یعنی بسیاری را کشته است.
واقعهی مهم دیگر در «بتمن نبرد را آغاز میکند» (Batman Begins Battle) نزاعی بین بتمن و راسالغول است. هوادارانی که از این صحنه دفاع میکنند به این نکته اشاره دارند که بروس دقیقا همان کاری را که گفته بود انجام داد؛ او را را نکشت، فقط نجاتش نداد. طرفداران دیگر استدلال میکنند که بروس مسؤولیت دارد، زیرا او به جیمز گوردون دستور داد تا پلی که قطار روی آن حرکت میکند را از بین ببرد. برخی ممکن است بگویند این مساوی با دستکاری ترمز اتومبیل شخصی است.
برای هر دوی این صحنهها بحث و جدال وجود دارد، اما قطعا قابل درک است که چرا بسیاری از مردم آنها را بهعنوان قانونشکنی بتمن میدانند.
۱۱. آباتویر (The Abattoir)
بتمن قدمت زیادی دارد، اجتناب ناپذیر است که افرادی غیر از بروس وین این کاراکتر را بپذیرند. بیشتر کسانی که این افتخار را دریافت کردند این کار را با تأیید بروس انجام دادند زیرا او میدانست که آنها ارزشهای او را حفظ میکنند. این امر منجر به جانشینانی مناسب مانند دیک گریسون و تری مک گینیس شده است. اما همچنین منجر به اقدامات نادرستی مانند ژان پل ولی، در نقش عزرائیل شده است.
بسیاری از نزدیکان بروس از تصمیم وی برای انتقال هویت خود به ژان پل گیج شده بودند و این تردیدها به سرعت ثابت شد. ژان پل لباس بتمن را با اسلحهای مرگبار که بیش از منع کردن، مناسب معلول کردن و کشتار است، به روز کرد. این ارتقا سؤال برانگیز در نهایت منجر به این شد که این بتمن جدید، آباتویر که یک ویلن بود روی استخری از فلز ذوب شده آویزان کند. بتمن به جای نجات این مرد، مانند ترمیناتور شاهد مرگ این قاتل بود. پس از آن، بروس تصمیم گرفت عنوان ابرقهرمانی خود را قبل از این که ژان پل ننگ دیگری بر آن بگذارد، پس بگیرد.
۱۰. ضربهی محکم و ناگهانی گردن یک مرد در کامیکهای کاراگاهی شمارهی ۳۰ (Snapping a Guy’s Neck In Detective Comics # 30)
ما قبلا این واقعیت را مطرح کردیم که بتمن در طول سالهای فعالیت خود دست به قتلهای زیادی به اشکال مختلف زده. با حوضچههای اسید یا شمشیر در حوادث قبلی، شاید بتوان گفت شرایط به گونهای نبود که آن خلافکاران را بتوان نجات داد. اما در کامیک کارآگاهی شمارهی ۳۰، بتمن ثابت کرد که حتی به پایان دادن مرگبار یک مبارزه به هیچ چیز خطرناکی احتیاج ندارد.
در این شرایط خاص، یک جنایتکار قصد شلیک به بتمن را دارد، اما شوالیهی تاریکی خیلی سریع است و از دید آن مرد دور میشود. فرد مسلح از پنجره به بیرون نگاه میکند تا بتمن را ببیند، اما متوجه نمیشود که قهرمان بالای سر او قرار دارد. بتمن با یک چرخش به سر مجرم لگد میزند و گردنش را میشکند. او احتمالا فقط میتوانست اسلحه را از دستش بیرون بکشد تا مرد را خلع سلاح کند، اما انگار شکستن گردن هم کارساز بود!
۹. فلش ریورس (Reverse-Flash)
عزرائیل در نقش بتمن خوب عمل نکرد، اما این بدان معنا نیست که بروس نمیتوانست به کسی اعتماد کند که دوباره این نقش را به عهده بگیرد. شما فکر میکنید که هر یک از نزدیکترین متحدان وی برای این بخش عالی خواهد بود، بنابراین فقط تصور کنید که خانوادهی خود بروس در نقش بتمن چقدر خوب باشند. منظور ما دیمن نیست. منظور داستان واقعی است که والدین بروس هرگز نمردند، بلکه بروس میمرد. بنابراین در این جدول زمانی توماس پدر بروس بود که بتمن شد.
ما قبلا ثابت کردهایم که بروس در روزهای ابتدایی خود در کامیکها بسیار بیرحمانه ظاهر شد، اما توماس این بیرحمی را به سطح دیگری رساند. او نه تنها هیچ مشکلی با کشتن مردم نداشت، بلکه حتی از اسلحه هم استفاده میکرد. در حوادث «پارادوکس فلشپوینت» (Flashpoint Paradox)، بتمن فلش ریورس را با ضربات چاقو از پای در میآورد. ما قبلا چگونگی کشتن بروس با شمشیر را شرح دادهایم، بنابراین این میتواند اثبات فرضیهی پسر کو ندارد نشان از پدر باشد!
۸. سکانس انبار در طلوع عدالت (The Warehouse Scene In Dawn Of Justice)
صادقانه بگویم که بتمن علیه سوپرمن کاملا روشن ساخت که زک اسنایدر علاقهی زیادی به پایبندی به هیچ یک از ارزشهای قهرمانان ندارد. بتمن و سوپرمن به همان اندازه متفاوت هستند. اما به نظر میرسد که در طلوع عدالت به طور خاص بتمن اهمیتی ندارد. ما فقط روی بزرگترین صحنهی او در فیلم تمرکز کردهایم، اما کل فیلم نشان میدهد که او نسبت به زندگی افرادی که میخواهد جلوی آنها را بگیرند، کم توجهی نشان میدهد.
صحنهی انبار تماشایی بود، اما همچنین یک بتمن بسیار وحشی را به نمایش میگذارد که خیلی به تصویر مدرنش از کامیک شباهت ندارد. او مجرمان را مجبور میکند تا با اسلحههای خود به سمت یکدیگر شلیک کنند، مردم را با نارنجکی بدون ضامن به داخل یک راهرو میفرستد، با قلاب خود جعبهی بزرگی را بر سر یک مرد میاندازد و حتی افراد را با چاقو میکشد. برخی از طرفداران فیلم سعی کردهاند دلایلی را منطقی بیان کنند که این مرگها به حساب نمیآیند، اما هیچ کس این دلایل را قبول ندارد. لذت بردن از طلوع عدالت هیچ مشکلی ندارد، اما شما باید بپذیرید که بتمن به تصویر کشیده شده در آن خون زیادی روی دستانش دارد.
۷. به دار آویختن بیمار روانی در کامیک بتمن شمارهی ۱ (Hanging a Mental Patient In Batman #1)
شما میتوانید این استدلال را مطرح کنید که نویسندگان هنوز در ابتدای انتشار کامیکهای کارآگاهی، بتمن را بهعنوان یک کاراکتر در نظر گرفتهاند، اما انگار آنها هنوز یک سال بعد از آمدن بتمن شمارهی ۱ هم شخصیت او را به طور کامل نشناختند. بتمن برای بازگشت به راههای آدمکشی خود وقت تلف نمیکند و بدون شک این بار حتی یک فرد بیگناه را میکشد.
سناریو این بود که گروهی از بیماران روانی با تجویز مواد شیمیایی به هیولا تبدیل شدهاند. بتمن سعی میکند بیماران را درمان کند زیرا آنها بر خلاف میلشان در چنین شرایطی قرار گرفتند. اما در اینباره، بتمن به کامیونی که یکی از بیماران روانی را منتقل میکرد، شلیک کرد تا از ورود تهدید به منطقهای پر از افراد بیگناه جلوگیری کند. پس از اینکه رانندهی کامیون متوقف و احتمالا کشته شد، بیمار روانی بیرون میافتد و بتمن با بتپلین (Batplane) طنابی به دور گردن او میاندازد. بتمن این کار را برای مهار بیمار انجام نداد، بلکه او را از حلق گرفت و با بتپلین پرواز کرد تا مرد را حلقآویز کند. باز هم، بتمن حتی وقتی مرد کشته شد پشیمان نشد، و فقط گفت: «او احتمالا حالا حالش بهتر است.»
۶. کیجیبیست (The KGbeast)
در بسیاری از نبردها با جوکر، طرفداران و کاراکترها به طور یکسان این سؤال را مطرح کردهاند که چرا بتمن بهسادگی با کشتن جوکر به درگیریهای مداوم پایان نمیدهد. بارها و بارها بتمن دربارهی چرایی نبودن در سطح خلافکاری مانند جوکر پاسخ داده بود. اما با این حال، وقتی صحبت از KGBeast شد، ظاهرا بتمن چندان اهمیتی به آن نداد. پس از چندین بار درگیری با این شرور کلیشهای، بتمن از آن خسته شد و سرانجام تصمیم گرفت اطمینان حاصل کند که این اتفاق ادامه نخواهد یافت.
در نبردی که در فاضلاب اتفاق میافتد، KGBeast پیشنهاد میکند که او و بتمن اختلافات خود را همانطور که معمولا شخصیتهای کتاب کامیک انجام میدهند، حلوفصل کنند؛ یک نبرد پایانی. اما بتمن اساسا علاقهای به مبارزه با او نداشت و برای همین KGBeast را با مسدود کردن ابتدا و انتهای مخزن فاضلاب اسیر میکند و بهسادگی از آن میگذرد و انگار KGBeast را رها میکند تا در آنجا جان دهد. احتمالا بعدها تلاش میشود که نشان دهند بتمن با پلیس تماس میگیرد و به آنها میگوید که KGBeast را کجا بیابند. هرچند این هیچ خوانندهای را گول نمیزند. در شمارهای که بتمن KGBeast را رها کرد، او به طور خاص به یک مرد میگوید «دیگر لازم نیست نگران او باشید» در حالی که مرد با نگاهی شوکه شده به بتمن خیره میشود. کاملا واضح است که مفهوم این بود که KGBeast در آن فاضلاب حبس شده بود تا زمانی که از گرسنگی بمیرد.
۵. مجرمان زنده سوزانده شده در مجموعهی بتمن و رابین (Burns Criminals Alive In All Star Batman & Robin)
به همان اندازه که فرانک میلر برای خلق شوالیهی تاریکی و کمک به شکل دادن تصویری تاریک و مدرن از بتمن ستایش میشود، آن نقطهی روشن نمیتواند میلر را از انتقادات گستردهای که سایر کامیکهای بتمن دریافت میکند، نجات دهد. «شوالیهی تاریکی بازمیگردد» به اندازهی کافی بد بود، اما مقاومت در برابر کارکرد میلر با بتمن در مجموعهی طنز کامیک بتمن و رابین، عجیبترین بود. این سریال آنقدر لحظات وحشتناک داشت که در بین طرفداران کامیک به مضحکه تبدیل شد، اما ما بر حادثهی خاصی که متناسب با موضوع این مقاله است تمرکز میکنیم.
ما از قبل میدانیم که دیدگاه میلر دربارهی بتمن شخصیتی بیرحمانهتر از آن چیزی است که معمولا دربارهی آن میشناسیم، اما در اینباره حتی به نظر میرسید که بتمن از عملکرد خود لذت میبرد. او در حالی که با گروهی از تبهکاران مبارزه میکرد، تصمیم گرفت با پرتاب مستقیم کوکتل مولوتف به سمت آنها، آتش روشن کرده و آنها را بسوزاند. احتمالا این مردان در این مرحله در حال مرگ بودند اما این که بتمن به همراه قناری سیاه (Black Canary) بدون توجه به سوختن آن مردها به عشقبازی بپردازند دیگر خیلی زیادهروی است.
۴. کماندار سبز (Green Arrow)
اگر فکر میکنید کشتن اشرار به دست بتمن بد است، بهتر است بدانید که او بسیاری از متحدانش را هم از این سعادت بینصیب نگذاست! شوالیهی تاریکی برای جنگ با قهرمانان دیگر غریبه نیست، اما یک نسخهی جایگزین از بتمن نشان داد که وقتی شروع به کشتن محافظان جهان کرد، چقدر متفاوت از نسخهی اصلی بود. خبر بدتر برای قهرمانان این جدول زمانی این بود که سوپرمن هم شرور بود، حالا همکاری این دو نفر با هم چه اتفاقاتی را رقم میزند؟
در اینجا، کماندار سبز بار سنگین بیرحمی دوستان سابق خود را متحمل شد. تولد سوپرمن بود و بتمن دنبال فرصتی بود تا کماندار را بهعنوان هدیه از بین ببرد. الیور کوئین برای «دوقلوهای هیتلر» سوپرمن را آماده کرده بود، حتی موفق شد سوپرمن را به فضا بکشاند و به ظاهر او را ناتوان کند. بتمن پاسخی مهربانانه نداد و اقدام به زدن کوئین تا سرحد مرگ کرد. سوپرمن سپس بازگشت و با چشمان لیزری خود ضربهی آخر را وارد کرد. این میتواند یک جنایت دونفره از ابرقهرمانانی باشد که از ارتکاب به قتل بیزارند!
۳. بین در بازی آرکهام اریجینها (Bane In Arkham Origins)
تمام سری بازیهای آرکهام در بتمن بهشدت روی جوکر متمرکز شدهاند و این قضیه برای اریجینها هم صدق میکرد. در اوج بازی، جوکر بتمن را به طرحی سوق میدهد که او را مجبور به شکستن قانون خود در برابر کشتن دیگران میکند. جوکر در حالی که مانیتور ضربان قلب را به بین میداد خود را به صندلی برقی متصل میکند. با استفاده از مانیتور متصل به بین، هر ضربان قلب او باتری صندلی را شارژ میکند تا در نهایت باعث شوک برقی جوکر میشود. بنابراین بتمن یا با کشته شدن بین، صندلی را از فعال شدن متوقف میکند، یا اینکه بین را فقط برای مرگ جوکر حفظ میکند.
همانطور که بین به بتمن میگوید، «یکی از ما قرار است بمیرد. تو، من، یا دلقک. این که کدام یک از ما قرار است بمیریم، در دستان توست.» همانطور که معمولا اتفاق میافتد، بتمن راهی برای فرار از وضعیت به ظاهر غیرقابل پیروزی پیدا میکند. با استفاده از یک دستکش شوک، بتمن قلب بین را متوقف میکند و جوکر را به این باور سوق میدهد که بتمن مجبور به شکستن قانون خود شده است. اما پس از فرار جوکر، بتمن از همان دستکشها مانند الکتروشوک برای راهاندازی مجدد قلب بین پس از گذشت بیش از یک دقیقه از مرگ استفاده میکند. بین پس از به هوش آمدن بلافاصله با حمله به بتمن قدردانی خود را نشان میدهد.
۲. دارکساید (Darkside)
مطلب این است که دارکساید تهدیدی برای جهان محسوب میشود، همانطور که معمولا هر زمان که با بتمن درگیر میشود، تهدید میکند. همچنین طبق معمول، تلاش برای متوقف کردن او به لیگ عدالت رسید. شما فکر میکنید که بتمن در مقابل کسی به قدرتمندی دارکساید شانسی نخواهد داشت، اما شوالیهی تاریکی همان کاری را انجام داد که بهترین بود و حریف خود را ارزیابی کرد تا نقطه ضعفی پیدا کند. راهحلی که وی پیدا کرد گلولهی رادیون بود، سلاحی که حتی شخصی به قدرت دارکساید هم نمیتوانست در برابر آن مقاومت کند.
بتمن با اسلحهای در دست، مقابل دارکساید ایستاد. گلولهی رادیون بتمن یا تیرهای امگای دارکساید کدام یک سریعتر است؟ قبل از اینکه تیرهای امگا بروس را بکشد، بتمن از این فرصت استفاده کرد و گلولهاش بهسختی به دارکساید برخورد کرد. با این حال، دارکساید از این ضربه جان سالم به در برد و به سرعت بتمن را کشت. اما حتی اگر ضربهی اولیه مهلک نبود، دارکساید محکوم به مرگ از رادیونی شد که اکنون در بدنش بود. بقیهی لیگ عدالت قبل از آن به زندگی دارکساید پایان دادند، اما حتی اگر آنها شکست میخوردند، بتمن اطمینان داده بود که دارکساید زنده نخواهد ماند.
۱. جوکر در جوک کشنده (The Joker In The Killing Joke)
این یک نمونه بسیار بحث برانگیز است که آیا بتمن واقعا کسی را کشته است یا خیر، اما با توجه به اینکه بسیاری از افراد این موضوع را دربارهی بتمن میدانند که قاعدهی خود را نقض میکند، ما نمیتوانیم از آن بگذریم. به طور کلی کامیک جوک کشنده به دلیل نقشش در تعریف دوبارهی شخصیت جوکر و تبدیل او به یک شرور تاریکتر از آنچه قبلا دیده بودیم، مشهور است. این امر به دلیل معروف بودن این کامیک همراه است با رفتار آن با باربارا گوردون. بسیاری از مردم از فلج شدن بتگرل بیزار بودند، از جمله خود آلانا مور. اما سؤال این بود که آیا دوستان بتمن که تحت شکنجه قرار میگرفتند میتوانستند انگیزهی کافی برای قتل را به او بدهند؟
در نهایت، این بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید. این کامیک به طور مبهم با خندیدن بتمن به یکی از شوخیهای جوکر به پایان میرسد. بتمن فهمیده است که او و جوکر هرگز نمیتوانند کینهی خود را کنار بگذارند؛ در حالی که از بیهودگی همه چیز میخندد، دست بر روی شانههای دشمن خود میگذارد. داستان با نزدیک شدن یک پرتو نور به پایان میرسد، دقیقا مانند داستان جوکر و آخرین صفحه، خاموش شدن نور و خنده است که باعث میشود بسیاری باور کنند بتمن در اینجا گردن جوکر را شکست.
هیچکس به طور قطع نمیداند. فقط ممکن است جوکر دوباره به زندان برگردانده شود. اما از آنجا که این داستان جوک کشنده نامگذاری شده است و هر دو شخصیت به تازگی اذعان داشتهاند که هرگز صلح بین آنها برقرار نخواهد شد، بهراحتی میتوان استدلال کرد که این لحظهای است که بتمن خط قرمزش را برای همیشه کنار گذاشت.
آیا اینکه بتمن مرتبا قانون خود را دربارهی کشتن زیر پا میگذارد، شما را آزار میدهد؟ یا فکر میکنید منطقی است اگر او برای همیشه از شر این قانون خلاص شود؟ لطفا نظرات خود را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید!
منبع: Screenrant
بتمن هیچوقت بین رو نکشت چون بعدا ۵ سال بعد بین تو ارکام اسایلم برمیگرده ایندفعه با سم تیتان پس از خیلی جهات مقاله کاملی نبود بعضی ها هم اشتباه بود نه تنها بین بلکه بتمن تو بتمن بگینز راس رو اولش نکشت چون اخرش برمیگرده .
دشمنای بتمن بار ها و بارها همون کاراشونو تکرار میکنن بتمن به اونا بارها فرصت داده تا درست بشن و درست نشدن پس باید همشون رو کشت شاید جاگزین بشن ولی حداقل تا یک مدت همچی آرومه یک نمونش جوکر هست اگر جکر رو بکشه حداقل تا۱سال گاتام ارامش میبینه این کلا کارتونه میخوان کش بدن دیگه نمیسه کاریش کرد
موافق شدید هستم
خیلی مقاله بی معنایی بود و پر از جهت دهی های بی معنی
و نقطه اوج این بی معنایی جایی بود که این جمله مطرح شد
” «شوالیهی تاریکی بازمیگردد» به اندازهی کافی بد بود ”
این سری یکی از بهترین کامیک ها بود که اتفاقا نسخه سینمایی-انیمیشنی بسیار عالی هم داشت.
سلام بتمن یه بار ریدلر رو هم کشت در بتمن هاش
بهتره که این قانونو کنار بزاره،هرچند بقیه فکر کنن این بی رحمی و گناهه،ولی اگه یبار اون آدم شرور رو نکشی،واسه دفعه بعد اون تورو به راحتی می کشه.برای آدم شرور فرقی نمی کنه بع زندگیش احترام قائل بشی یا نه،در هر صورت اون هرکسی که سرراهش بایسته رو از بین می بره.