ترسناک‌ترین فیلم‌ها و انیمیشن‌های دیزنی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۲ دقیقه
ترسناک دیزنی

در این مطلب ۱۵ تا از ترسناک‌ترین محصولات دیزنی که تا به حال ساخته شده است را نام بردیم. در سال ۲۰۲۰، نام دیزنی به‌شدت مترادف با سرگرمی‌های جذاب و دوستانه و خانوادگی بود تا جایی که هر محصولی خارج از محدوده‌ی «فیلم‌های دیزنی» جایگاهی در بین مخاطبان نداشت. اما دیزنی در بین آثار سرگرم کننده خود همیشه لحظات هراس‌انگیزی هم داشته است، از فیلم‌های کوتاه ابتدایی‌اش تا برخی از فیلم‌های اولیه‌اش مانند تبدیل شدن ملکه به پیرزن ساحره در انیمیشن «سفید برفی و هفت کوتوله» (Snow White and the Seven Dwarfs) و در فیلم‌های سینمایی‌اش که مرتبا تخیلات لطیف را با تصاویر و ایده‌های تیره‌تر و آزاردهنده ترکیب می‌کند. تاریکی همیشه بخشی از دیزنی بوده است، زیرا باعث می‌شود نور داستان‌های آموزنده‌اش بیشتر به چشم بیاید؛ موضوع مهمی که در سال‌های اخیر به شکل ناامید کننده‌ و به دست کسانی که مسؤول ساخت محصولات دیزنی بودند فراموش شده است.

دهه‌ی ۸۰ زمانی است که ترسناک‌ترین فیلم‌های دیزنی از آنجا شروع به ساخته شدن می‌کنند. این موضوع بسیار منطقی است چرا که دهه‌ی ۸۰ یکی از محدود کننده‌ترین دوره‌ها از نظر سیاسی و یکی از نامطمئن‌ترین دوره‌ها برای خود کمپانی دیزنی بود، زیرا فضای رقابتی موجود در آن زمان مانع از دیده شدن تلاش‌های خالصانه مدیران آن می‌شد. استودیو از جهات مختلف برای بقای خود مبارزه می‌کرد و نیاز به تنوع بخشیدن و گسترش نام تجاری خود داشت.

در ادامه‌ی این مطلب ما تاریکی‌ترین تاریک‌ها و ترسناک‌ترین ترسناک‌ها را در کل کاتالوگ محصولات دیزنی می‌ستاییم. فیلم‌های کوتاه، بلند و هر دسته‌ای که «فرنکن‌وینی» (Frankenweenie) در آن قرار می‌گیرد، معرف این شرکت در بی‌پرواترین شکل آثار هیجان‌انگیز خود است.

۱۵. رقص اسکلت (The Skeleton Dance)

رقص اسکلت

  • کارگردان: والت دیزنی
  • محصول: ۱۹۲۹
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰

مطمئنا، تعدادی انیمیشن کوتاه فوق‌العاده ترسناک در بین اولین آثار والت دیزنی وجود دارد که به تعدادی از آن‌ها در ادامه اشاره خواهیم کرد. اما همیشه چیزی به‌خصوص در انیمیشن کوتاه و ترسناک «رقص اسکلت» وجود داشته است. این انیمیشن به کارگردانی و تهیه‌کنندگی والت، پویانمایی آب آیورکس دست راست والت، و اجرای موسیقی از کارل استالینگ، اولین مجموعه کوتاه متحرک والت و بسیار تأثیرگذار سمفونی‌های احمقانه (Silly Symphonies) او بود.

این داستان کوتاه همان‌طور که از عنوان آن مشخص است، درباره‌ی اسکلت‌هایی است که می‌رقصند و استخوان‌هایشان را به سازهای موسیقی و امثال آن تبدیل می‌کنند. تماشای آن بسیار سرگرم‌کننده است، اما به همان اندازه هراسناک هم است، از ابتدای آن که با باز شدن چشمان درشت و باز یک جغد آغاز می‌شود تا درختی که تناسب انسان‌گونه با اسکلت‌ها پیدا می‌کند، که هردو به شکل قابل تشخیصی انسانی و به‌شدت غم‌انگیز هستند. وقتی فیلم اکران شد برای برخی از کشورها به دلیل موضوع و تصاویر تاریکش ممنوع بود. تا جایی که نیویورک تایمز گزارش داد که دانمارک فیلم را به طور کامل ممنوع کرده است، اما اکنون به شایستگی به‌عنوان یک انیمیشن کلاسیک ابتدایی و البته جزء اصلی هالووین دیده می‌شود.

۱۴. پینوکیو (Pinocchio)

پینوکیو

  • کارگردان: بن شارگستین
  • صداپیشه‌ها: کلیف ادواردز، دیکی جونز، کریستین راب
  • محصول: ۱۹۴۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰

در حالی که بینندگانی که در گذشته این انیمیشن را دیده‌اند تنها به یک سکانس در «پینوکیو» به خاطر وحشتناک بودن آن اشاره می‌کنند، بحثی وجود دارد که می‌تواند برای کل فیلم دلهره‌آور و ناراحت کننده باشد. سکانس فوق که در آن لمپویک و پینوکیو در راه جزیره‌ی لذت به یک خر تبدیل می‌شوند، قطعا یکی از عمیق‌ترین سکانس‌های انیمیشنی است که دیزنی تا به حال ساخته است. این دگرگونی به خودی خود فوق‌العاده ترسناک است، به این شکل که دست‌های لمپویک به سم تبدیل می‌شوند و به‌سرعت او کاملا به یک خر تبدیل می‌شود. اما آنچه به همان اندازه ترسناک است چیزی است که بعد از آن اتفاق می‌افتد؛ وحشت جانوری در عملکرد شخصیت و نحوه بیرون راندن او از آینه.

این فیلم به طور کل حال و هوای عجیبی دارد، شاید تا حدی به این دلیل که یک استودیوی آمریکایی یک داستان ایتالیایی را اقتباس کرده بود و به آن سبک آلمانی داد. به جز این‌ها نهنگ مانسترو هم بسیار وحشتناک است، و سکانس‌های زیادی از شکوفایی‌ها و دگرگونی‌های عجیب هم در این انیمشن وجود دارد، از اشتیاق پینوکیو برای تبدیل شدن به یک انسان، تا جیرجیرک سخن‌گو و کیفیت وهم‌انگیز پری آبی و این واقعیت که پینوکیو وقتی دروغ می‌گوید از نظر جسمی متحول می‌شود.

پینوکیو انیمیشن بسیار زیبایی است و به طرز شگفت‌انگیزی تمام اتفاقات عجیب و وحشتناک آن به وضوح قابل درک است. به‌عنوان کامل‌ترین انیمیشن کلاسیک والت دیزنی، همچنین گواهی بر اهمیت آن لحظات ترسناک برای سرگرم کردن کودکان است. در سال‌های پس از انتشار، دیزنی (یعنی شرکت دیزنی) تصمیم گرفت بر عناصر خود و شیرینی ترانه‌ی «وقتی آرزویت را به ستاره‌ می‌گویی» (When You Wish Upon a Star) تکیه بیشتری کند. این مالیخولیا به کلی پاک شده است. اما این وحشت است که به فیلم قدرت می‌بخشد. دیگر چگونه کودکان باید خطرات رذالت، دروغ و نهنگ‌های غول‌پیکر را متوجه شوند؟

۱۳. فانتازیا (Fantasia)

فانتازیا

  • کارگردان: ساموئل آرمسترانگ
  • صداپیشه‌ها: لئوپولد اسکوفوسکی، دیمز تیلور
  • محصول: ۱۹۴۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰

اگر قسمتی از «فانتازیا» با موسیقی‌های قدیمی والت وجود داشته باشد که بر مغز بیننده حک شود، آن بخش «شبی در کوه بالد» (Night on Bald Mountain) است. یکی مانده به آخرین قسمت در گلچین بی‌کلام «شبی در کوه‌های بالد» بر اساس یک قطعه موسیقی مبهم از آهنگساز روسی مودست موسورگسکی ساخته شده است. دیمس تیلور، منتقد موسیقی در مقدمه توضیح می‌دهد: «بر اساس افسانه‌ها، کوه بالد، محل تجمع شیطان و پیروانش است. موجودات شرور برای پرستش ارباب خود آنجا جمع می‌شوند.» بدون شک به یادماندنی‌ترین و فراموش نشدنی‌ترین بخش فانتازیا، انواع موجودات جهنمی است که به سمت کوه بالد حرکت می‌کنند، جایی که پس از آن به آن‌ها دستور داده می‌شود، و تحت تأثیر خلسه جهنمی چرنابوگ اهریمنی کار می‌کنند.

مینیون‌ها خود به تنهایی وحشتناک هستند، اجنه و گرملین‌ها و غول‌ها به شکل ترسناکی متصور شده‌اند و چرنابوگ نهایت نماد شرارت است، یک توده‌ی سیاه غول پیکر، با شاخ و بال عظیم خفاش. ولادیمیر تیتلا به‌عنوان انیماتور این اثر، کسی که چرنابوگ را خلق کرد، یک روز را با بلا لوگوسی (بازیگر فیلم‌های ترسناکی مانند دراکولا) گذراند، که مرجع این شخصیت بود. ویلفرد جکسون، کارگردان این سکانس انیمیشن افسانه‌ای دیزنی هم الهام‌بخش تیتلا بود.

همه چیز قریب به اتفاق و عملی است، یک تجلی واقعی از شر. هنوز تکان دهنده است و مطمئنا بخش‌های دیگری از فانتازیا وجود دارد که به همان اندازه باعث حیرت و ترس می‌شوند، اما هیچ کدام قدرت تأثیر «شبی در کوه بالد» را ندارند، اگر کسی از فانتازیا نام ببرد، این اولین و شاید تنها بخشی باشد که به ذهن بیننده‌های آن خطور می‌کند.

۱۲. ماجراهای ایکابد و آقای تاد (The Adventures of Ichabod and Mr. Toad)

ایکابد

  • کارگردان: جک کینی
  • صداپیشه‌ها: اریک بلور، جی پت آمالی، کالین کمبل
  • محصول: ۱۹۴۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

نیمی از این مجموعه فیلم که از چندین داستان کوتاه ترکیب شده است، به «اسلیپی هالو» (The Legend of Sleepy Hollow,” Washington Irving)، داستان جاودانه واشنگتن ایروینگ اختصاص داده شده است. در حالی که قطعا داستان‌های ملایم‌تری در نیمه دیگر فیلم وجود دارد، به ویژه روایت پرطراوت و شادی‌بخش بینگ کراسبی، مابقی آن به شدت ترسناک و نفس‌گیر است. سوار شیطانی بدون سر، که بخشی جدایی ناپذیر از جشن سالانه هالووین بوده و هست و در ویژه‌برنامه‌های تلویزیونی و در پارک‌ها ظاهر می‌شود، بسیار ترسناک است و تیم برتون، انیماتور سابق دیزنی، اعتراف می‌کند که بخش‌های زیادی از بازپخش این انیمیشن را برای آثار خود قرض گرفته است. اسلیپی هالو (Sleepy Hollow)، با بازی جانی دپ که از پروتز استفاده کرد تا نسخه دیزنی «آیچابد کرین» (Ichabod Crane) را بهتر به تصویر بکشد.

یک نیروی مشترک در اسب سوارهای دیزنی وجود دارد، حتی وقتی که به‌عنوان یک حقه شناخته شود. این انیمیشن بسیار زیبا است، از گالوپ سیاه تا فرار شعله‌ها و چشم کدو تنبل. حتی اگر نیمی از فیلم را ندیده‌اید، احتمالا از گفته‌های دیزنی در مورد «افسانه سوار بی سر» (he Legend of Sleepy Hollow) و تمام شمایل‌نگاری همراه آن مطلع هستید. این نسخه در ناخودآگاه جمعی نفوذ کرده است. بدون شک، این بخش جدایی‌ناپذیر کابوس همه بیننده‌های آن است.

۱۱. فرار به کوهستان جادو (Escape to Witch Mountain)

کوهستان جادو

  • کارگردان: جان هیو
  • بازیگران: کیم ریچاردز، آیک ایزمن، ادی آلبرت
  • محصول: ۱۹۷۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰

از همان ابتدای «فرار به کوهستان جادو»، یک چیزی درست به نظر نمی‌رسید. تقریبا اولین تصاویری که مشاهده می‌کنید، شبح دو کودک است که توسط سگ‌هایی با ظاهر خطرناک تعقیب می‌شوند. به طرز ناخوشایندی به‌عنوان یکی از فیلم‌های لایواکشن خوب دیزنی آن زمان، با یک جفت کودک که در اجرا بی‌نظیر عمل می‌کنند، فقط با برخی از چیزهای عجیب و غریب مخلوط شده است؛ مانند یک تکرار فلش‌بک/ سکانس رویایی که شبیه چیزی از سری فیلم‌های «جمعه سیزدهم» (Friday the 13th) به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد که بچه‌ها پناهجویان بیگانه‌ای هستند و مردانی که به دنبال آن‌ها هستند (با بازی ری میلند و دونالد پلیسنس) می‌خواهند قدرت خود را برای کارهای فوق‌العاده بدی به کار گیرند.

فیلم کیفیت لو فای (نوعی زیبایی شناسی موسیقیایی) جذاب دارد و برخی از لحظات به یاد ماندنی‌ آن از زمان خود جلوتر هستند، از جمله صحنه‌ای که اساسا الهام‌بخش سکانس پرواز دوچرخه «ای تی» (E.T.) است. فقط با RV و جلوه‌های ویژه بسیار چشمگیر، اما فیلم هم گاهی اوقات خسته کننده و به گونه‌ای که انتظارش را ندارید ترسناک است. این فیلم به اندازه‌ی کافی جلب توجه کرد و با دو دنباله خوب مانند «بازگشت از کوهستان جادو» (Return from Witch Mountain ) در سال ۱۹۷۸ و بازسازی ساخته شده برای تلویزیون و راه‌اندازی مجدد «مسابقه به کوهستان جادو» (Race to Witch Mountain) با بازی دواین جانسون در نقش اصلی، بسیار سر و صدا کرد.

۱۰. سیاه‌چاله (The Black Hole)

سیاه چاله

  • کارگردان: گری نلسون
  • بازیگران: ماکسیمیلیان شل، آنتونی پرکینز، رابرت فورستر
  • محصول: ۱۹۷۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰

با توجه به اینکه آنتونی پرکینز با بازی در نقش نورمن بیتس، پسر مامانی قاتل در فیلم «روانی» (Psycho)، یک نسل کامل از تماشاگران سینما را دچار ضربه روحی کرد، همین کافی بود که او به شکل خشونت‌آمیزی توسط یک ربات بی‌روح در فیلم «سیاه چاله» دیزنی به قتل برسد و نسل کاملا جدیدی را دچار آسیب روحی کند. سیاه چاله قبل از جنگ ستارگان توسعه یافته بود اما پروژه نهایی به شدت تحت تأثیر سر و صدای فضایی جورج لوکاس قرار گرفت. البته، سیاه چاله بسیار وحشتناک‌تر است.

خدمه‌ی سفینه فضایی (بازیگرانی متشکل از پرکینز، رابرت فورستر و ارنست بورگناین) با یک کشتی متروکه روبه‌رو می‌شوند، اما ماکسیمیلیان شل و دسته‌ای از ربات‌های وحشتناک را کشف می‌کنند (بعدا مشخص شد که برخی از اعضای خدمه زامبی شده بودند و تلاش می‌کردند شورش به پا کنند)، از جمله آن که پرکینز را می‌کشد. هنگام گوش دادن به موسیقی متن ناپایدار جان بری در هنگام پیش‌درآمد احساس ناراحتی برطرف می‌شود و در اوج اوضاع گیج کننده، جایی که تیم سوار یک کاردستی کوچکتر می‌شود، ادامه می‌یابد. در واقع وارد سیاه چاله می‌شود.

در یک نقطه شل و رباتی که پرکینز را می‌کشد (به نام ماکسیمیلیان) در یک فضای عجیب و نامقدس ذوب می‌شوند، در حالی که مینیون‌های کلاه‌دار در حال تماشا هستند و سنگ گوگرد به شکل درخشانی می‌سوزد. فیلم‌نامه‌ی سیاه‌چاله توسط حداقل ده‌ها نویسنده کار شده است و بسیار گیج کننده و ناهموار است، و تنها چیز مشترکی که در این فیلم وجود دارد این است که همه چیز به شکل آزار دهنده‌ای ترسناک است.

۹. جادوگر در جنگل (The Watcher in the Woods)

جادوگر

  • کارگردان: جان هاف
  • بازیگران: بندیکت تیلور، بت دیویس، کایل ریچاردز
  • محصول: ۱۹۸۰
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰

این فیلم واقعا دیوانه کننده است. تهیه‌کننده تام لیچ، که سال‌ها در استودیو دیزنی فعالیت می‌کرد، پروژه را به سرپرست تولید (و داماد والت دیزنی) ران میلر رساند و گفت: «این می‌تواند همان جن‌گیر (Exorcist) ما باشد». «جادوگر در جنگل» بر اساس رمانی از فلورانس انگل رندال به نظر می‌رسد ترکیبی گاه دیوانه کننده از چندین ژانر کاملا نامرتبط است. در ابتدا به نظر می‌رسد که داستانی معمولی درباره‌ی خانه‌ای خالی از سکنه است، اما همه چیز به زودی از کنترل خارج می‌شود؛ پیش‌گویی‌ها، ذهن‌خوانی‌ها و حرکت اجسام از راه دور، دختری گم شده که ممکن است در یک مراسم غیبی عجیب به قتل رسیده باشد و نوعی نیروی ماورایی که در جنگل پنهان شده است. البته، یک داستان کوچک عاشقانه هم وجود دارد.

گاهی اوقات پیگیری راز یک دختر ناپدید شده در یک شهر غیرعادی بریتانیایی سخت است، فقط به این دلیل که اتفاقات بسیار دیگری در جریان است. با این اوصاف، کارگردان جان هاف، که همچنین دو فیلم اولیه کوهستان جادوگری را برای دیزنی کارگردانی کرد، کار موثقی انجام می‌دهد که باعث ایجاد روحیه پایدار و کاملا آزاردهنده می‌شود. اما داستان آنقدر پیچیده است که انگشت گذاشتن روی چیزی که دقیقا از آن بترسید سخت است. گویا این فیلم با پایان ارجینالش آن‌قدر بد اکران شد که از سینماها کنار گذاشته شد و به طور کل دوباره طراحی شد. «جادوگر در جنگل» خیلی موفق ظاهر نمی‌شود، اما شما متوجه این می‌شوید که دیزنی با یک فیلم خانوادگی پخته‌تر به دنبال چه چیزی بوده و این واقعا عجیب است.

۸. سلاخ اژدها (Dragonslayer)

سلاخ اژدها

  • کارگردان: متیو رابینز
  • بازیگران: کاتلین کلارک، پیتر مک‌نیکل، رالف ریچاردسون
  • محصول: ۱۹۸۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۷ از ۱۰

از یک طرف، مشخص نیست که چرا دیزنی با تولید فیلم دو قسمتی «سلاخ اژدها»، با همکاری پارامونت، موافقت کرد که دیگری فیلم بدنام لایو اکشن «پاپ‌آی» بود. سلاخ اژدها ترسناک، خشن، و شاید حتی وحشتناک‌تر است. اما از سوی دیگر، کاملا منطقی است. متیو رابینز، نویسنده و کارگردان، از سکانس «شاگرد جادوگر» انیمیشن فانتزیا الهام گرفته و فیلم را ساخته است، که مربوط به یک جادوگر جوان (با بازی پیتر مک نیکول) است که در تلاش برای نجات زمین از دست یک قاتل، یعنی اژدهای آتش‌نفس آموزش می‌بیند.

این فیلم حماقت را با درام به‌خوبی ترکیب و کاراکترها به طور گسترده ترسیم می‌کند، اما هر کدام شخصیت‌های متمایزی دارند. اما وحشت، البته، به شکل اژدها است، جانوری با طراحی درخشان که توسط جادوگران تاریک در «اینداستریال لایت اند مجیک» (Industrial Light & Magic) مدت‌هاست که به‌عنوان یکی از نمادین‌ترین طرح‌های اژدها در تمام دوران شناخته می‌شود، تا جایی که این طرح محبوب گیلرمو دل تورو و جورج آر آر مارتین است.

بسیاری از چیزهای ترسناک قبل از آن از جمله کباب کردن یک انسان زنده و ایجاد یک زلزله دیوانه کننده است. گاهی اوقات به طور نفس‌گیر تیره و تار است مانند سکانسی که بچه اژدهاها پای شاهزاده خانم زیبا را می‌جوند. این فیلم تا حد زیادی در زمان اکران نادیده گرفته شد، اما به طور پیوسته جایگاه خود را به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین کالت‌ها پیدا کرده است.

۷. چیزی شرور به این سو می‌آید (Something Wicked This Way Comes)

شرور

  • کارگردان: جک کلیتون
  • بازیگران: جاناتان پرایس، جیسون روباردز، پم گریر
  • محصول: ۱۹۸۳
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۸ از ۱۰

این فیلم یکی از دست کم گرفته شده‌ترین جواهرات دیزنی از دوران پس از والت و قبل از آیزنر است. «چیزی شرور به این سو می‌آید»، با داستان و فیلمنامه ری بردبری، واقعا وحشتناک است اما کاملا عاری از جادوی کلاسیک دیزنی نیست. داستان این فیلم در هالووین و در زمان نامشخصی و برای دو پسر جوان در شهر کوچک (با ابزی ویدال پترسون و شاون کارسون) اتفاق می‌افتد که متوجه می‌شوند کارناوالی که به شهر آمده است توسط یک غول شیطانی و ماورایی به نام مستر دارک (با بازی جاناتان پرایس جوان)، و به منظور غصب روح مردم شهر هدایت می‌شود.

این‌ها همان قسمت‌های بسیار هولناک است، با لوسیفر مخملی پرایس که هر یک از شهروندان آسیب دیده را فریب می‌دهد. بخش‌های «پنجه میمون» و «چیزهای ضروری»، به طور مساوی حال و هوای فوق‌العاده ترسناکی دارد، به‌ویژه وقتی پسرها شروع به کشف اتفاقاتی می‌کنند که برای مردم شهر که تسلیم وسوسه‌های مستر دارک می‌شوند، می‌افتد و همچنین یک سکانس واقعا وحشتناک با یک چرخ و فلک عجیب و ماشین زمان هم وجود دارد.

تولید آن هم انگار مانند یک کابوس بود و دیزنی میلیون‌ها دلار هزینه کرد تا سرعت فیلم را بیشتر کند و جلوه‌های بصری پویاتری به آن اضافه کند. اما این چیزی شبیه به یک کلاسیک قدرنادیده است، پر از بازیگران قدرتمند و جلوه‌های ویژه هوشمندانه. اگر هرگز آن را ندیده اید، امسال آن را به برنامه هالووین خود اضافه کنید. حتما تعجب خواهید کرد این فیلم تمام این مدت کجا بوده است.

۶. فرنکن‌وینی (Frankenweenie)

فرنکن وینی

  • کارگردان: تیم برتون
  • بازیگران: شلی دووال، دنیل استرن، برت آلیور
  • محصول: ۱۹۸۴
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰

زمانی که تیم برتون در دیزنی کار می‌کرد، بدون شک، حوصله‌اش سر رفته بود. بنابراین به جای انیمیشن کردن حیوانات دوست‌داشتنی، مانند فیلم «روباه و سگ شکاری» (The Fox and the Hound)، روی چیزهایی تمرکز کرد که واقعا برای او جالب بود، مانند یک استاپ موشن کوتاه عجیب که توسط وینسنت پرایس روایت می‌شد، یک برنامه ویژه تعطیلات بالقوه درباره حمله روح هالووین به کریسمس و «فرانکن وینی»، فیلمی نیم ساعته درباره پسر جوانی که حیوان خانگی محبوبش اسپارکی را از مرگ بازمی‌گرداند. فیلم برتون که به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شد، برای دیزنی بسیار پیچیده بود، تا جایی که بلافاصله پس از اتمام کار او را اخراج کرد.

فیلم از همان ابتدا فوق‌العاده عجیب و ترسناک است و مرگ اسپارکی، اگرچه گرافیکی نیست، اما بسیار ناراحت کننده است. رستاخیز او به همان اندازه عجیب است، به‌خصوص که سگ متشکل از تکه‌هایی از سگ‌های دیگر است. آیا این می‌تواند به این معنی باشد که بچه حیوانات خانگی دیگران را مثله کرده است؟ کارگردانی برجسته برتون، پر از زوایای دراماتیک و کارگردانی هنری اغراق‌آمیز و بازی‌های بداهه بازیگران است. برتون سال‌ها بعد با یک فیلم استاپ موشن به داستان فنکن‌وینی بازگشت، و در حالی که آن فیلم فوق‌العاده جذاب و سرگرم‌کننده بود اما به اندازه نسخه لایو اکشنش ترسناک نبود.

۵. دیگ سیاه (The Black Cauldron)

دیگ سیاه

  • کارگردان: تد برمن
  • صداپیشه‌ها: گرند بارسلی، سوران شریدان، فردی جونز
  • محصول: ۱۹۸۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰

اگر شما پادشاه جان هورت صورت اسکلتی را به‌عنوان تنها قسمت ترسناک فیلم «دیگ سیاه» به خاطر می‌آورید، پس خوش به حالتان، چرا که حافظه‌تان شما را از وحشتی بی‌وقفه نجات داده است! تاریکی حتی قبل از شروع فیلم شما را می‌بلعد، یک راوی پنهان (با صدای جان هیوستون)، درباره قدرت‌های الهام‌بخش دیگ هشدار می‌دهد، که می‌تواند «ارتش جنگجویان فناناپذیر» را احضار کند.

از آنجا تقریبا یک صف بی‌پایان از کابوس شکل می‌گیرد؛ اژدهای اهریمنی که تلاش می‌کند یک خوک شایان ستایش دیزنی را برباید. جادوگران؛ یک اجنه کوچک عجیب و غریب به نام کریپر؛ حیوان آزاری؛ «جنگجویان فناناپذیر» که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم که به طرز وحشتناکی به‌عنوان فرزندان زاده شده از دیگ شناخته می‌شوند. یک قتل؛ و پایانی برای شرور اصلی داستان که آنقدر بد و ناخوشایند است که در اوج «مهاجمان صندوق گمشده» (Raiders of the Lost Ark) هم اثری از آن نمی‌دیدیم.

دیگ سیاه اولین انیمیشن دیزنی بود که امتیاز PG دریافت کرد و دلیل خوبی هم داشت. فیلم، با هدف بازگرداندن واحد انیمیشن شرکت به شکوه سابق خود، عمدتا با استفاده از تعدادی ترفندهای پر زرق و برق که فکر می‌کردند مردم را به وجد می‌آورد آغاز شد. این فیلم که به صورت ۷۰ میلی‌متر فیلم‌برداری شد، اولین انیمیشنی بود که پس از زیبای خفته این کار را انجام داد. تعدادی از جلوه‌های کامپیوتری را به نمایش گذاشت و در یک مقطع برنامه‌ای برای استفاده از هولوگرام‌های تیاتری برای تقویت درام قصه هم استفاده کرد. این یک فاجعه بود، رئیس جدید استودیو، جفری کاتزنبرگ، مدت‌ها پس از ممکن شدن اکران چنین چیزی، سفارش ویرایش قسمت‌هایی را داد. بیش از ۱۲ دقیقه در نهایت حذف شد و تدوین عجیب فیلم را تکان دهنده‌تر و کابوس‌وارتر کرد.

۴. بازگشت به آز (Return to Oz)

آز

  • کارگردان: والتر مرچ
  • بازیگران: فیروزه بالک، نیکل ویلیامسون، جین مارش
  • محصول: ۱۹۸۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۷ از ۱۰

واقعیت جالب اینکه والت دیزنی همیشه می‌خواست کتاب‌های آز اثر ال. فرانک باوم را به فیلم‌های داستانی تبدیل کند، اما MGM از او پیشی گرفت و او را شکست داد. بنابراین او حقوق تمام کتاب‌های دیگر آز را برای استفاده احتمالی در برنامه تلویزیونی دیزنی لند خود خریداری کرد. این هرگز اتفاق نیفتاد، اما وقتی والتر مرچ، ویراستار و طراح صدا برنده اسکار، با استودیو ملاقات کرد و درباره اولین کارگردانی خود گفت‌وگو کرد، او به یک داستان جدید آز علاقه نشان داد، که دیزنی به دلیل آنکه حق چاپ آن‌ها در حال اتمام بود، به آن اشاره کرد. «بازگشت به آز»، که بدون مشارکت MGM انجام شد، چندان دنباله‌دار نبود. درعوض، بیشتر شبیه نسخه جهان آینه تاریک داستان، با تاکید بیشتر بر وحشت و دلهره است. به‌عنوان مثال، چیدمان فیلم را در نظر بگیرید.

طوفانی که دوروتی (که اینجا فیروزا بالک نقش آن را بازی می‌کند) را به آز می‌آورد، بدون شوخی یک اتفاق شوکه کننده است. دکتر این فیلم با بازی نیکول ویلیامسون، شخصیت شرور آز هم هست. وقتی او به آز باز می‌گردد، همه چیز به هم می‌ریزد، که به نظر می‌رسد یک نقطه عطف داستانی برای این برداشت تاریک‌تر از منبع است. و مشکلات کپی رایت، زیرا بسیاری از چیزهایی که درباره‌ی فیلم اصلی به یاد ماندنی بود توسط MGM خلق شده بود. در ادامه فیلم، چون پادشاه گنوم یک جفت صندل یاقوتی به پا داشت، باید هزینه‌ای به استودیوی رقیب پرداخت می‌شد.

فهرست مختصری از برخوردهای کابوس‌وار که دوروتی و مرغ سخنگویش توتو در آز با آن‌ها مواجه می‌شوند را برمی‌شماریم؛ چرخ‌ها، دسته‌ای از نمایش دهندگان خیابانی که با آرایش چشم‌های عجیب و چرخ‌هایی به جای پاهایشان، رد می‌شوند، جادوگری بی سر که فرمان دهلیزی از سرهای بریده را می‌دهد که همه زنده‌اند و به اطراف نگاه می‌کنند، یک موجود عجیب و غریب به نام جک با سر کدو تنبل که می‌گوید: «دوروتی، می‌توانم تو را مادر صدا کنم حتی اگر این‌طور نباشد؟» و انیمیشن استاپ موشن دلهره‌آور آن.

۳. شعبده بازی (Hocus Pocus)

شعبده

  • کارگردان: کنی اورتگا
  • بازیگران: سارا جسیکا پارکر، وینسا شاو، تورا برچ
  • محصول: ۱۹۹۳
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰

مطمئنا این فیلم اکنون به‌عنوان یک فیلم کلاسیک هالووین در نظر گرفته می‌شود، فیلمی که به یک ماراتن تمام وقت بدون تبعیت از فرم خاصی تبدیل شده و در پارک‌های دیزنی ستایش می‌شود. اما «شعبده بازی» تاریک‌تر و ترسناک‌تر از آن چیزی است که احتمالا آن را به خاطر می‌آورید. تنها در دقایق ابتدایی «شعبده بازی»، جوهر هر کودکی خشک می‌شود! شخصیتی که به یک گربه سیاه تبدیل می‌شود، کتابی که با گوشت انسان صحافی شده است و با یک چشم که پلک می‌زند نشان داده شده است، و سه شخصیت اصلی ما (با بازی بت میدلر، سارا جسیکا پارکر و کتی نجیمی).

داستان از آنجایی عجیب‌تر می‌شود که جادوگران از مرگ باز می‌گردند. یک گربه سخنگو وجود دارد؛ یک زامبی با دهان بسته از زمین بیرون می‌آید که متعاقبا سرش را جدا می‌کنند. اقدام به قتل دسته جمعی کودکان؛ و صحنه‌های هولناکی که گفتنش هم مو به تن آدم بلند می‌کند.

مانند بسیاری از فیلم‌های موجود در این فهرست، «شعبده بازی» سرگرم‌کننده و جالب است، اما این عناصر تیره‌تر چیزی هستند که به فیلم کمک می‌کنند اثری محو نشدنی بر روی کودکانی که آن را تماشا می‌کنند، بگذارد. اگر فقط یک فیلم معمولی به سبک دیزنی بود، امروز هیچکس آن را به خاطر نمی‌آورد. «شعبده باز»، تا حدی به دلیل بی‌خوابی‌های شبانه‌ در برخی بینندگان جوان، یک کلاسیک مدرن محسوب می‌شود.

۲. مغز فراری (Runaway Brain)

مغز فراری

  • کارگردان: کریس بیلی
  • صداپیشه‌ها: راسی تیلور، کلسی گرمر، وین آلواین
  • محصول: ۱۹۹۵
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰

دلیلی وجود دارد که احتمالا هرگز «مغز فراری» را ندیده‌اید. فیلم کوتاه میکی موس که در این قسمت به «کودکی در دربار شاه آرتور» (A Kid in King Arthur’s Court) ضمیمه شده بود، در خارج از کشور با فیلم «ماجرای گوفی» (Goofy Movie) معرفی شده بود، آن هم به دلیل حسن نیتی بود که مخاطبان عادی نسبت به انیمیشن والت دیزنی در آن زمان احساس می‌کردند. یعنی اوج به اصطلاح رنسانس دیزنی. اما «مغز فراری» با داستانی که در آن میکی (با صدای وین آلواین) توسط یک پزشک بدجنس (با صدای کلسی گرامر) اغفال، و مغز یک هیولای درشت به او پیوند زده شد بیش از اینکه جذاب باشد آزار دهنده بود.

تأکید زیاد فیلم کوتاه بر نشانه‌های ترسناک، با ارجاع به جن‌گیر همراه با فیلم‌های کلاسیک هیولاهای جهانی، و لحظه‌ای دلهره‌آور که میکی (با مغز هیولا) سعی می‌کند به مینی تجاوز کند، فیلم را از پخش گسترده دور نگه داشت و نزدیک بود که پایان کار میکی موس باشد. «یک اسب بگیر» (Get a Horse)، فیلم کوتاه بعدی میکی، تقریبا ۲۰ سال پس از مغز فراری اکران شد.

این انیمیشن کوتاه به طرز شگفت‌انگیزی توسط برخی از استعدادهای برتر دیزنی، از جمله آندریاس دژا ساخته شد و نامزد جایزه اسکار شد، اما تمام آن در خزانه دیزنی مهر و موم شد. این یکی از انتشارات رسمی مجموعه کارتونی گران قیمت میکی موس بود که اکنون مدت زیادی است منتشر نشده است. و این هم مایه شرمساری است. مغز فراری گاهی اوقات فوق‌العاده ترسناک است. به امید روزی که از قبر بازگردد. شاید لازم باشد کمی روشنایی به آن اضافه شود.

۱. دزدان دریایی کاراییب؛ صندوقچه مرد مرده (Pirates of the Caribbean: Dead Man’s Chest)

دزدان دریایی

  • کارگردان: گور وربینسکی
  • بازیگران: جانی دپ، اورلاندو بلوم، کیرا نایتلی
  • محصول: ۲۰۰۶
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

این دنباله‌ی دیزنی که البته با یک دزد دریایی در قفس فلزی که چشمانش توسط پرنده‌های گرسنه درآورده شده بود آغاز شد. «دزدان دریایی کاراییب؛ صندوقچه مرد مرده»، دومین داستان از سه‌گانه گور وربینسکی با بازی جانی دپ در نقش اصلی، به راحتی تاریک‌ترین و ترسناک‌ترین شروع این مجموعه را دارا است که با توجه به اینکه فیلم سوم با آویزان شدن یک کودک آغاز می‌شود، واقعا حرفی برای گفتن دارد.

با این حال، دزدان دریایی ۲ همه چیز دارد، یک جزیره پر از وحشی‌های آدمخوار، یک موجود دریایی غول‌پیکر که انسان‌ها را به طور کامل می‌بلعد از جمله در پایان فیلم، جک اسپارو محبوب ما را، و یک جادوگر وودو وحشتناک که کلبه مقدس او با شیشه‌هایی مملو از اعضا و موجودات زنده و خزنده آراسته شده است.

چیزی که واقعا فیلم دزدان دریایی کاراییب؛ صندوقچه مرد مرده را جدا از دیگر قسمت‌هایش کابوس‌وار می‌سازد، معرفی دیوی جونز (با بازی بیل نیگی)، یک هیولای مرده است که کاپیتان هلندی پرنده اسکلتی است و استعداد عجیبی دارد. او روح مردان در حال مرگ را می‌دزدد، که سپس مجبور می‌شوند تا ابد در کشتی او خدمت کنند. طراحی جونز، که توسط مک کری بزرگ انجام شده، بسیار ترسناک است و نوسان زیادی را به شخصیت او می‌افزاید زیرا چیزی در مورد غیرقابل پیش‌بینی بودن و یک شخصیت شرور به این اندازه عجیب و غریب وجود دارد.

خدمه جونز که به دلیل سال‌های حضور در کشتی‌اش به شدت تغییر شکل داده‌اند، به همان شیوه‌ی باروک، دمدمی مزاج هستند. جونز که از عشق از دست رفته آنقدر زخمی شده که قلبش را در جعبه‌ای حبس کرده است، وقتی در صحنه‌ای که بدون شک در حلقه‌های «اینداستریال لایت اند مجیک» تا سال‌ها بعد خودنمایی می‌کند، با شاخک‌هایش ارگ می‌نوازد، بسیار ناراحت کننده است. مانند بقیه فیلم، غم‌انگیز و اغراق‌آمیز است.

منبع: collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۴ دیدگاه
  1. محمد

    اون گربه هه هم تو شهر موش ها انگار جن بود تا گربه بچه که بودم هروقت به سکانس اون میرسید فرار میکردم

  2. آرمان

    ما خودمون شهر عروسک ها رو داریم از جن گیرم ترسناک تره

  3. ماهان

    خدایی فیلم ترسناک ندیدین که اینا رو میگید

    1. زهرا

      این فیلمها برای بچه هاس نه بزرگترها و قطعا برای بچه ها خیلی ترسناکن تصور کنید یه دختر کوچولو این فیلمهارو ببینه

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X