۱۵ پدر دوستداشتنی که در خاطرهی سینما ماندگار شدند
رابطهی پدر و فرزندی به شکل عجیبی زیبا و بر خلاف رابطهی مادر فرزندی، بسیار پیچیده است. گاهی اوقات پدر برایمان نقش یک معلم مقتدر را بازی میکند، در روزهای دیگر او یک شخص جدی است که روش تنبیه را در پیش میگیرد. هنگامی که بزرگ میشویم، گاهی مانند یک غریبه با هم رفتار میکنیم و فقط کلمات کمی بینمان رد و بدل میشود تا اینکه یک روز چین و چروکهای صورت پیرمرد را میبینیم و متوجه میشویم که اکنون زمان تغییر نقش است. کودک پدر میشود و پدر جایش را به فرزندش میدهد.
به نظر میرسد بسیاری از فیلمسازان با گذشت زمان تحت تأثیر پدرانشان قرار گرفتهاند. این تأثیر میتواند از نبود پدر در زندگیاشان باشد یا طلاق یا مرگهای غیر طبیعی و حتی اعتیاد و ترد شدن از خانواده.
انتخاب ۱۵ پدر برتر فیلمهای محبوب هم آسانتر و هم دشوارتر از انتخاب ۱۵ مادر برتر بود. آسانتر بود، زیرا کاندیداهای بیشتری وجود داشت و همین مسأله انتخاب را سختتر میکرد!
این که آیا به دنبال یک فیلم با موضوع متمرکز بر نقش پدر هستید یا یک تریلر اکشن و یا یک فیلم ترسناک که او دوست داشته باشد، شاید ۱۵ فیلمی که در ادامه معرفی میکنیم انتخاب را برایتان آسانتر کند.
۱. در جستوجوی خوشبختی (The Pursuit of Happyness)
- ویل اسمیث در نقش کریس گاردنر
- کارگردان: گابریل موچینو
- محصول: ۲۰۰۶
کریس گاردنر (با بازی ویل اسمیت) برای یافتن کار، غذای کافی و سرپناهی برای خود و پسر خردسالش مشکل داشت، اما هرگز تسلیم نشد و هدفش را برای پدر خوب بودن از دست نداد. او یک نمونهی عالی از پدر محکم و استوار است.
گابریل موچینو کارگردان «در جستوجوی خوشبختی» متهم شد که کریس گاردنر را اشتباه به تصویر کشیده است. گرچه برای مخاطبانی مانند ما، کریس گاردنر در حالی که تلاش میکرد برای فرزندش غذا و سرپناه فراهم کند و راهنمای خوبی برای او باشد، نمونهای از سختکوشی و فداکاری هر پدری بود.
۲. قصر شیشهای (Glass castle)
- وودی هرلسون در نقش رکس والز
- کارگردان: دستین دنیل کرتون
- محصول: ۲۰۱۷
فیلم قصر شیشهای به طور کل زندگی دختری را روایت میکند که در خانوادهای با مادری هنرمند و پدری الکلی زندگی میکند. پدر میخواهد آزادانه زندگی کند و بسیاری از قید و بندهایی که معمولا والدین در یک خانوادهی نرمال و معمولی دارند را رعایت نمیکند. رکس والز (با بازی وودی هرلسون) از دید خودش تمام سعیش را میکند تا خانوادهاش چیزی کم نداشته باشند و به آنها در تمام مدت قول یک خانهی زیبا و به قول خودش یک قصر شیشهای را میدهد.
رابطهی او با فرزندانش خیلی متفاوت و گاهی عجیب است، اما لحظات تکاندهنده و احساسی زیبایی در کل فیلم دیده میشود که بیننده را بر سر دوراهی قرار میدهد که آیا او به هر حال با تمام افکار و اعمال عجیب و متفاوتش پدر خوبی است یا نه؟
۳. خانم داوتفایر (Mrs. Doubtfire)
- رابین ویلیامز در نقش دنیل هیلارد و خانم داوتفایر
- کارگردان: کریس کلمبوس
- محصول: ۱۹۹۳
با دیدن این فیلم از یک طرف، با خود فکر میکنید که دیدن یک پدر با لباس زنانه خیلی عجیب و دور از ذهن است و از طرف دیگر، نمیتوانید عشق دنیل هیلارد به بچههایش را انکار کنید.
دنیل هیلارد (با بازی رابین ویلیامز) آنقدر بچههایش را دوست داشت که مایل بود فقط برای وقتگذرانی با آنها، یک لباس زنانه بپوشد، یک شخصیت جدید خلق کند و بهعنوان پرستار بچههای خود استخدام شود. نقش اصلی او بهعنوان خانم داوتفایر واقعا عجیب بود، اما همچنین نشاندهندهی یک فداکاری غیرقابل انکار پدرانه است.
در این داستان خندهدار، خانم داوت فایر، یک پرستار بچهی عجیب بریتانیایی است و کل فیلم میخواهد نشان دهد که یک پدر برای مراقبت از فرزندانش تا کجا پیش میرود.
۴. در جستوجوی نمو (Finding Nemo)
- کارگردان: اندرو استنتون
- محصول: ۲۰۰۳
انیمیشن کلاسیک پیکسار دربارهی پدر بیش از حد محافظهکاری با نام مارلین (با صدای آلبرت بروکس) است که میخواهد بر ترس خود از همه چیز غلبه کند تا پسرش نمو را (با صدای الکساندر گلد) نجات دهد. بیش از هر کاری که پیکسار قبلا انجام داده بود، این فیلم قصد ارائهی حقیقت اجتنابناپذیر بزرگ شدن فرزندان از طریق تمرکز بر اضطراب والدین دارد. یا به زبان سادهتر، اجازه دهند فرزندانشان بدون آنها به دنیا بیرون قدم بگذارند.
در این انیمیشن زیبا میبینیم که مارلین در حال بازی با نمو است که باعث گیر افتادن پسرش در دام ماهیگیران میشود. همانطور که فیلم مراحل خود را طی میکند، مارلین سرانجام به این درک میرسد که باید اجازه دهد پسرش زندگی خود را ادامه دهد یا در غیر این صورت حبابی ایجاد میکند که در آن زندگی نمو محدود میشود و هیچ چیز هیجانانگیزی برایش رخ نخواهد داد. همانطور که دوست آنها، دوری (با صداپیشگی الن دی جنرس) میگوید: «شما هرگز اجازه نمیدهید اتفاقی برای او بیفتد. پس هرگز هیچ اتفاقی برای او نمیافتد.»
مارلین دلقکماهی، برای اینکه دوباره پسر گمشدهاش، نمو را بیابد، شروع به گشتن اقیانوس میکند. او یک پدر نگران است، ترک کردن بستر دریا برای او یک چالش واقعی است، اما او هر کاری را که برای پس گرفتن پسرش لازم است انجام خواهد داد.
فکر میکنید پدر شما برای یک فیلم انیمیشن خیلی پیر شده است؟ بد نیست این کلاسیک دیزنی که یک دلقکماهی مضطرب را در سفر ۱۵۰۰۰ مایلی خود به آن طرف اقیانوس دنبال میکند تا پسر کوچکش را که توسط غواصان گرفته شده بود پیدا کند را با هم ببینید. عزم مارلین در یافتن نمو ثابت میکند که یک پدر برای فرزندش هر کاری میکند.
۵. پدرخوانده (The Godfather)
- مارلون براندو در نقش دون ویتو کورلئونه
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- محصول: ۱۹۷۲
«پدرخوانده» ساختهی فرانسیس فورد کوپولا یکی از اولین فیلمهای بزرگ و برجسته با موفقیت تجاری چشمگیر است که همچنان مقام خود را در این عرصه حفظ کرده. این مجموعه طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کرد که تعداد کمی از فیلمها از این نظر میتوانند با آن رقابت کنند و بهعنوان سنگ محک فرهنگی برای همه از نوجوان گرفته تا پدربزرگ و مادربزرگهای غرب میانه یا حتی دیکتاتورهای کرهی شمالی محسوب میشود. یکی از دلایل این امر این است که در هستهی اصلی این جهان مافیایی یک درام برادرانه و پدرانه وجود دارد که کمتر در اثار کلاسیک دیده میشود. علاوه بر اینکه شخصیتهایی را در خود دارد که تقریبا هرکسی میتواند با آنها همذات پنداری کند. این فیلم در طی نمایش سه ساعتهی خود، یک قدرت پر زرق و برق و سیاست و تجارت خانوادگی را به تصویر میکشد که قبلا در درامهای جنایی معرفی شده بودند. اما کاپولا خانواده را در مرکز قرار داد. بهخوبی بیمیلی مایکل (با بازی آل پاچینو) برای اینکه مانند پدرش شود و در عین حال دگرگونی مداوم او و همچنین درگیر شدن با پدرش در دنبالهها را نشان داد. کاپولا رویکردی را در این فیلم ارائه کرد که از آن زمان تا کنون تقریبا همه چیز را در این ژانر تحت تأثیر قرار داده است.
ویتو کورلئونه، مردی وسواسی در محل کار، وقتی صحبت از خانوادهاش میشود، روش دیگری را در پیش میگیرد. در واقع، او هرگز نمیخواست برای پسرش مایکل زندگی پر از جرم و جنایت بسازد که این را در سکانسی تکان دهنده متوجه میشویم وقتی که پدرخوانده برای اولین و آخرین بار اشک از چشمانش سرازیر میشود چون هیچوقت چنین زندگی را برای فرزندانش متصور نبود.
این درام که بهعنوان یکی از بزرگترین فیلمهای همهی زمانها در نظر گرفته میشود، تصویری ترسناک از زندگی مافیا را به تصویر میکشد که چشمان هر پدری را خیره میکند. مارلون براندو برای بازی درخشانش، که نمایانگر نبرد عجیب بین وفاداری و قدرت در تجارت خانوادگی بود، برندهی اسکار شد.
۶. ربوده شده (Taken)
- لیام نیسون در نقش برایان میلز
- کارگردان: پییر مورل
- محصول: ۲۰۰۸
بیشتر پدرها با سردرگمی و وحشت نسبت به آدمربایی دخترشان (یا به طور کل فرزندشان) واکنش نشان میدهند، اما برایان میلز (با بازی لیام نیسون) در فیلم ربوده شده اینگونه نیست. میلز هرگز در انجام وظیفهی خود برای کمک به فرزندش تردید نداشت، زیرا مجموعهی کامل مهارتهای ویژهی خود را برای نجات دخترش به کار میگیرد.
نیسون در این فیلم در نقش یک مأمور سابق سیا بازی میکند که دخترش (با بازی مگی گریس) هنگام تعطیلات در پاریس ربوده میشود و داستان از همین جا به شکل واقعی شروع میشود.
وقتی واقعا به آن فکر کنیم، احتمالا برایان میلز کمی بیشتر از اینکه پدر خوبی باشد، دردسر ایجاد میکند. اما این مرد هنوز میداند که چگونه کارها را انجام دهد، مانند ردیابی دخترش از یک جای دیگر دنیا و نجات او، در حالی که در این راه حدود ۳۲ نفر مختلف را میکشد!
۷. شیر شاه (Lion king)
- کارگردان: جان فاورو
- محصول: ۲۰۱۹
فیلمانیمیشن شیر شاه، بسیار ملموستر و زیباتر از کارتون آن است. داستان این پدر و پسر و عمو/ برادر حسودشان را حتما به خاطر دارید. اصل داستان برگرفته از چند اثر هنری بزرگ از جمله نمایشنامهی زیبای هملت اثر شکسپیر است. در این فیلم حسادت و قدرتطلبی منجر به برادرکشی و در مقابل استقلال ناخواسته و اجباری توله شیر و در نهایت انتقام و خونخواهی پسری برای پدرش را شاهد خواهیم بود.
در میانهی فیلم، در سکانسی تأثیرگذار میبینیم که سیمبا، توله شیر کوچک (با صدای جاناتان تیلور توماس) در تلاش است تا پدرش موفاسا (با صداپیشگی جیمز ارل جونز) را که بهتازگی در یک مبارزه کشته شده، بیدار کند. همانطور که سیمبا در گوش پدرش صحبت میکند، سعی میکند زیر پنجههای او قرار بگیرد و روشهای دیگری را برای القای زندگی به کار میگیرد که بر خلاف زمانی که با هم بازی میکردند عکسالعملی از جانب پدر دریافت نمیکند. این یک نقطهی عطف برای سیمبا است تا درک کند که پدرش از بین رفته است.
تا آن زمان، موفاسا نه تنها پدر بلکه مربی بوده که به سیمبا راههای تبدیل شدن به یک پادشاه قوی را آموخته است. تعاملات بین پدر و پسر بینظیر است. مانند پادشاهان بزرگ گذشته، سیمبا بزرگ میشود و میفهمد پدرش واقعا از بین نرفته است، او پدرش را در بین آموختههایش میبیند. هیچ کس نمیخواهد با مرگ والدین خود روبهرو شود، اما در شیر شاه موضوع چرخهی زندگی بهخوبی مشهود و قابل احترام است.
موفاسا علاوه بر اینکه پادشاه عاقل و نجیبی است، پدر بسیار دوست داشتنی هم هست که هر وقت فرصتی پیدا میکند با سیمبای جوان بازی میکند و با رضایت جان خود را برای نجات پسرش تقدیم میکند. حتی در هنگام مرگ، او همچنان در فکر است تا مسیر درست زندگی را به سیمبا نشان دهد.
۸. جونو (juno)
- جی کی سیمونز در نقش مک مک گاف
- کارگردان: جیسون رایتمن
- محصول: ۲۰۰۷
در حالی که بیشتر مخاطبان فیلم جونو مجذوب و سرگرم نقشهای دو نفرهی الن پیج و مایکل سرا بودند، ما به میزان خونسردی پدر جونو یعنی مک مک گاف با بازی سیمونز متمرکز شدیم. او با آرامش، روشی منطقی و حمایت پدرانهاش با یکی از بدترین کابوسهایی که یک پدر میتواند داشته باشد، یعنی بارداری یک دختر نوجوان برخورد میکند. مک برای ملاقات با پدر و مادر احتمالی فرزند جونو، او را همراهی میکرد، همیشه برای مشاوره در کنارش بود و با شوخیهای به موقع و دلگرمی به روش خودش جونو را تنها نگذاشت. حتی بعد از اینکه نوهاش سرانجام در بیمارستان به دنیا آمد، او حرف جالبی برای گفتن به دخترش داشت: «روزی دوباره به اینجا بر میگردی عزیزم»
شاید ظاهر کاراکتر مک مکگاف خشن و بی تفاوت به نظر برسد، اما بهعنوان پدر، حامی و پشتیبان بینظیری است، درست همان چیزی که همه از یک پدر انتظار دارند.
۹. کیک آمریکایی (American pie)
- یوجین لوی در نقش نوح لونستین
- کارگردان: پائول و کریس ویتز
- محصول: ۱۹۹۹
شاید متولدین دههی ۶۰ این سری فیلم را بهخوبی به خاطر داشته باشند. فیلمی با موضوعی ساختارشکن که میتوان گفت شروعی برای ساخت این سبک از فیلمها بود. کیک آمریکایی یک فیلم کمدی پر طرفدار است که تا کنون چهار سری از آن ساخته و چهار اسپینآف از آن منتشر شده است.
در این فیلم، نوح لونستاین (با بازی یوجین لوی) آدم باحالی نیست و خیلی وقتها باعث خجالت فرزندانش میشود. با این حال، آقای لو پدری است که اکثر بچهها از داشتن آن خوشحال میشدند. زیرا همیشه اشتباهات پسرش را نادیده میگرفت، حتی وقتی جیم در چندین موقعیت ناخوشایند گرفتار شد که ما حتی نمیتوانیم در اینجا توصیفش کنیم! نوح معتقد بود که اکثر بچهها اشتباه میکنند و گاهی اوقات آنها بیشتر از سخنرانی به کمک یا راهنمایی احتیاج دارند. این درسی است که پدران در همه جای دنیا میتوانند آن را یاد بگیرند.
۱۰. ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (Indiana Jones And The Last Crusade)
- شان کانری در نقش هنری جونز
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- محصول: ۱۹۸۹
«مهاجمان صندوق گمشده» (Raiders Of The Lost Ark) بدون شک قلهی برجستهی سری فیلمهای ایندیانا جونز است، اما بهترینشان «آخرین جنگ صلیبی» است، به دلیل رابطهی پدر و فرزندی که در مرکز آن قرار دارد. داستان ایندی (با بازی هریسون فورد) و پدرش، پروفسور هنری جونز (با بازی شان کانری) را در این فیلم میبینید که در جستجوی جام مقدس هستند. پسرهای جونز در حالی که با نازیها میجنگیدند، از طریق کار تیمی با پدرشان راهشان را از بین آنها باز کردند و با حل کردن معماهای کتاب مقدس توانستند مسیرهای سختی را طی کنند. فورد و کانری پویایی بینظیری بهعنوان پدر و پسر ماجراجو دارند که به همراه فیلمنامهای که توسط تام استوپارد به شکل هوشمندانه صیقل داده شده، ممکن است آن را به خندهدارترین از چهار سری فیلم ایندیانا جونز تبدیل کرده باشد.
در کل فیلم به نظر میرسد که پدر و پسر با یکدیگر اختلاف دارند اما در عمق سکانسهای تأثیرگذار آن رابطهی احساسی بین آنها بهخوبی دیده میشود. بهخصوص در لحظات پایانی فیلم، وقتی که زندگی هنری به خطر میافتد.
این فیلم نه تنها در بین نسلهای مختلف توانست مخاطبان زیادی را به خود جلب کند، بلکه در قلب بازیگرانش نیز جایگاه ویژهای دارد. در مراسم اهدای جایزهی یک عمر دستاورد هنری AFI برای شان کانری، هریسون فورد، این افسانهی اسکاتلندی را «پدر» نامید و رابطهی بین ایندی و پدرش را با دوستی پشت دوربین مقایسه کرد.
۱۱. تعطیلات ملی لمپون (National Lampoon’s Vacation)
- چوی چیس در نقش کلارک دبلیو کریسورلد
- کارگردان: هارولد ریمیس
- محصول: ۱۹۸۳
پدرها معمولا هرکاری برای خوشحالی و سرگرم کردن خانواده انجام میدهند، فقط گاهی بعضی از کارهایشان با عقل جور در نمیآید!
تمام کارهای دیوانهواری که کلارک گریسورلد (با بازی چوی چیس) در تعطیلات مختلف در این فیلم، از ولی ورلد (Wally World) گرفته تا اروپا، کریسمس و لاس وگاس انجام میدهد، فقط یک تلاش مستمر است برای پدر خوب بودن. شاید این تنها راهی است که بلد بود و میخواست بچههایش سرگرم شوند، فرهنگهای مختلف را تجربه کنند و اهمیت خانواده را درک کنند، و واضح بود که او اجازه نمیداد هیچ چیز مانع هدفش شود. تا آنجا که اسلحه را به سمت یک افسر امنیتی میگیرد تا اطمینان حاصل کند که آنها سوار یک ترن هوایی میشوند. این رفتاری نیست که در هر کتاب راهنمای والدین پیدا کنید، اما… او از کارهایش نتیجه میگیرد.
۱۲. جان کیو (John Q)
- دنزل واشنگتن در نقش جان کویینسی آرچیبالد
- کارگردان: نیک کاساویتس
- محصول: ۲۰۰۲
جان کیو آرچیبالد (با بازی دنزل واشنگتن) متوجه شد که پسرش به پیوند قلب احتیاج دارد و چون توانایی پرداخت هزینهی گزاف برای عمل، و فرصت کافی برای قرار گرفتن در لیست انتظار پیوند ندارد، به بیمارستان حمله میکند و ۱۱ نفر را به گروگان میگیرد. سرانجام پزشکان به سختی او را آرام میکنند و درمان پسرش را به صورت رایگان انجام میدهند.
بدیهی است که ما از اقدامات خشونتآمیز مانند این دفاع نمیکنیم و مهم نیست که چقدر نیتها برای رسیدن به هدف خوب باشد، اما این قطعا نشان دهندهی فداکاری جان برای پسرش است. به ویژه اینکه قصد داشت قلب خود را برای نجات پسرش اهدا کند، کاری که تنها از یک پدر ساخته است.
۱۳. میان ستارهای (Interstellar)
- متیو مککانهی در نقش جوزف کوپر
- کارگردان: کریستوفر نولان
- محصول: ۲۰۱۴
با دیدن فیلمهای کریستوفر نولان متوجه میشویم که والدین جایگاه ویژهای در قلب و ذهن او دارند. بارزترین نمونهی این ادعا فیلم میان ستارهای است، یک حماسهی علمی تخیلی تقریبا سه ساعته که اتفاقا حول رابطهی یک پدر و دختر میچرخد. متیو مک کانهی در نقش کوپ، خلبان سابق ناسا است که از او خواسته شده مأموریتی را از طریق ورود به یک کرمچاله به امید یافتن یک سیارهی جدید و قابل سکونت برای بشریت انجام دهد. اما این به معنای کنار گذاشتن دخترش مورف (با بازی مکنزی فوی) است که او با او رابطهای پرفراز و نشیبی دارد. کوپ بیش از آنچه میخواست دور شد و مورف به دانشمندی تبدیل شد، با خشمی در دلش از پدری که او را این گونه رها کرد.
این فیلم در زمان اکران با استقبال متفاوتی روبهرو شد، اما هرچه زمان میگذرد، بیشتر بهعنوان قویترین نمونه از وسواسهای مکرر نولان طنین انداز میشود. در این فیلم نه فقط ماهیت زمان بهخوبی مطرح شده، بلکه اضطراب دربارهی کار و وظیفه که میتواند خانواده، و مسؤولیت پدری را مختل کند را به زیبایی نشان داده.
۱۴. من سم هستم (I Am Sam)
- شان پن در نقش سم داوسان
- کارگردان: جسی نلسون
- محصول: ۲۰۰۱
فیلم من سم هستم با بازی به یاد ماندنی شان پن یکی دیگر از آن فیلمهایی است که رابطهی پدر و فرزندی را به زیبایی به تصویر میکشد. این فیلم روایتگر داستان پدری کم توان ذهنی است که بعد از ترک همسرش، یک کارمند اجتماعی قصد دارد حضانت دخترش را به یک خانوادهی دیگر بسپارد. سم میخواهد به تنهایی از دختر کوچکش نگهداری کند و سرپرست او باشد. شاید سم انسان ناتوانی به نظر برسد اما مسؤولیت پدر بودن و برقراری رابطهی عاطفی با دخترش را بهخوبی انجام میدهد و با افراد دیگری با مشکلات مشابه خودش گروه تشکیل میدهد و در خیلی از مواقع مشکلات آنها را بهخوبی حل میکند.
لوسی (با بازی داکوتات فانینگ) با وجود سن کم، در بسیاری از موقعیتها سعی میکند از پدرش دفاع کند، به او کمک کند و تمام تلاشش را میکند تا بتواند دوباره با پدرش زندگی کند. رابطهی این پدر و دختر در این فیلم واقعا به یاد ماندنی است.
۱۵. جاده (The Road)
- ویگو مورتنسن در نقش مرد
- کارگردان: جان هیلکات
- محصول: ۲۰۰۹
ویگو مورتنسن که فقط بهعنوان «مرد» در فیلم جاده شناخته میشود، در دنیای پس از آخرالزمان فقط یک دلیل برای زندگی دارد: پسرش. در حالی که مادر پسر مدتهاست امید خود را از دست داده، پدرش با اطمینان متقاعد میشود که کسی در جایی میتواند به زنده ماندن پسرش کمک کند. این فیلم به زیبایی در پس زمینه به این نکته اشاره میکند که پدرها (مانند مادرها) برای آیندهی فرزندشان، حتی اگر کورسویی از امید ببینند، به دنبالش خواهند رفت؛ فارغ از هر سختی و مشقتی.
پدر گمنام (با بازی ویگو مورتنسن) فقط برای زنده ماندن میجنگد تا بتواند از پسر کوچک خود محافظت کند. علاوه بر اقدامات خودش، مانند کشتن دیگران هنگام تهدید، با دیدن فیلم متوجه میشویم که این مرد، پدر خوبی است به دلیل اخلاق خوب، همدردی و هوشی که پسر در طول این داستان تلخ از خودش نشان میدهد، که بارها توانست باعث دلگرمی پدرش شود تا او را از خودکشی و ناامیدی نجات دهد. اگرچه پایان کار کمی مبهم بود، اما به نظر میرسید تلاشهای این مرد در قالب زندگی بهتر برای پسرش نتیجه داد.
مامور پلیس در فیلم تغییر چهره را فراموش کردید. برای نجات پرس و تزریق مغز استخان چه کرد