۱۵ فیلم کمدی احمقانه که بسیار هوشمندانهتر از تصور شما هستند
کمدیهای احمقانه ممکن است هرکسی را بخندانند و خیلیها دوست داشته باشند چنین فیلمهایی را ببینند اما گاهی اوقات این فیلمها حرفهای مهمی برای گفتن دارند. در این مطلب ۱۵ فیلم کمدی را نام میبریم که در چهارچوب طنز مسائل مهمی را گوشزد میکنند.
ضعیفترین فیلمهای کمدی هم میتوانند خندهدار باشند. از این گذشته، هدف اصلی آنها معمولا این است که به مخاطب اجازه دهند یک ساعت و نیم بخندد و دنیایی که در آن زندگی میکند را فراموش کند. به همین منظور، بسیاری از کمدیها انتخاب میکنند تا حد ممکن اغراقآمیز باشند. در نتیجه بهراحتی میتوان این فیلمها را احمقانه توصیف کرد. در بسیاری از مواقع، این توصیف دقیق است و لزوما چیز بدی هم نیست. بسیاری از بهترین کمدیها ذاتا احمقانه هستند و این اشکالی ندارد.
کمدیهای بسیاری هم وجود دارند که به اشتباه بهعنوان فیلمهای احمقانه طبقهبندی شدهاند، که البته خیلی دور از واقعیت است. آنها ثابت میکنند که همهی کمدیها بیمعنی نیستند و برخی از آنها مضامین مهمتری نسبت به آنچه مخاطبین عام تصور میکنند دارند.
در ادامه ۱۵ فیلم کمدی را نام بردیم که در واقع دقیقتر از آن چیزی هستند که به نظر میرسند.
۱۵. زولندر (Zoolander)
- کارگردان: بن استیلر
- بازیگران: بن استیلر، اوون ویلسون، ویل فرل
- محصول: ۲۰۰۱
- امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
استیلر به طرز چشمگیری در زیر سؤال بردن شغلهای سطحی تبحر دارد و زولندر یکی از فیلمهای اوست که علاوه بر کارگردانی در آن بازی هم کرده است. زولندر فیلمی است که فقط احمق بودن شخصیتهای اصلی آن به معنای احمقانه بودن آن نیست. زولندر علاوه بر اینکه در به چالش کشیدن صنعت مد از اهمیت خاصی برخوردار است، داستان جالبی دارد که از منابع سینمایی فراوانی استفاده میکند تا منظور خود را برساند. اگرچه ممکن است قسمت دوم آن بسیار ضعیف ساخته شده باشد، اما زولندر اصلی طنز خوبی دارد و در واقع زندگی سلبریتیها و مدلها را به سخره میگیرد و پوچ بودن شهرت و موقعیت آنها را نشانه میرود، در حالی که مراقب است خیلی جدی هم نباشد.
۱۴. مکگروبر (MacGruber)
- کارگردان: جورما تاکونی
- بازیگران: ویل فورت، کریستین ویگ، رایان فیلیپ
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۴۳ از ۱۰۰
مکگروبر با تکیه بر فیلم اکشن مکگیور (MacGyver ) و برنامههای تلویزیونی مانند آن، در ابتدا به خاطر کم بودن شوخیها و طنز لازم برای فیلم کمدی با انتقاد شدید منتقدان مواجه شد، اما از آن زمان به بعد باعث به بوجود آمدن سبک جدیدی در این ژانر شد. این فیلم بر اساس طرحی از پخش زندهی شنبه شب (Saturday Night Live) به همین نام ساخته شده و گرین برت و نیوی سیل را دنبال میکند که آخرین مأموریت خود را قبل از بازنشستگی انجام میدهند.
گرچه ممکن است این پیش فرض بیات یا احمقانه به نظر برسد، نبوغ مکگروبر راهی است که میتواند بهسادگی و با اشاره به احمقانهترین تصورات این ژانر، فیلم اکشن را هجو کند. این فیلم خیلی خوب موضوع انفجارهای بیدلیل و زیاد فیلمهای دههی ۸۰ و ۹۰ را به سخره میگیرد. درخشش فیلم در توانایی متعجب کردن مداوم تماشاگران و استفادهی احمقانه از این هیجانات برای همراه کردن مخاطبان است.
۱۳. هارولد و کومار به وایت کسل میروند (Harold And Kumar Go To White Castle)
- کارگردان: دنی لینر
- بازیگران: جان چو، کل پن، پاولا گراچس
- محصول: ۲۰۰۴
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
اگرچه به نظر میرسد این فیلم مظهر یک کمدی استونر باشد، اما هارولد و کومار به قلعهی سفید میروند با زیرکی بسیار فراتر از آنچه از این نوع داستانها انتظار داریم میرود. برای مثال اینکه هارولد و کومار به اندازهی بسیاری از شخصیتهای کمدی تعریف نشدهاند. آنها با دقت به تصویر کشیده شدهاند و درک و همدردی با آنها آسان است.
این فیلم همچنین از نظر توجه به براندازی کلیشههای رایج که گریبانگیر چهرههای اصلی آن که کرهای و هندی هستند، تأثیرگذار است. اگرچه بسیاری از شوخیهای آن بیشتر مربوط به نوجوانان میشود، اما هارولد و کومار هرگز اجازه نمیدهند شخصیتهایشان با قومیتشان تعریف شوند و در عوض برداشتهای ظریفتری از زندگی آنها فراهم میکند.
هارولد و کومار به قلعهی سفید میروند با وجود همهی شوخیهای خندهدار و احمقانهای که فیلم را پر میکنند، در نحوهی به تصویر کشیدن شخصیتهای نژادی خود بسیار هوشمندانهتر از اکثر کمدیها عمل میکند.
۱۲. مری یه جوریه (There’s Something About Mary)
- کارگردان: برادران فارلی
- بازیگران: کامرون دیاز، مت دیلون، بن استیلر
- محصول: ۱۹۹۸
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
برخی ممکن است طنز فاحش مرکز فیلم مری یجوریه را بهعنوان عاملی برای رد صلاحیت از این لیست تلقی کنند. این فیلم در ساخت سکانسهای واقعا خندهدار بسیار موفق است. در حالی که بسیاری معتقدند این فیلم یکی از بهترین کمدیهای تمام دوران است، اما تعداد کمی بخشی از درخشش فیلم را در نحوهی طنزپردازی در ژانر کمدیهای عاشقانه میدانند.
این فیلم که زنی را دنبال میکند که چندین مرد برای ابراز عشق و علاقهی خود بر سر او دعوا میکنند، بسیار پرحرارت و خندهدار است و بسیاری از بهترین شوخیهای آن شوخیهایی است که ممکن است یک کمدی معمولی عاشقانه را شکل دهد. هر چند در فیلم مری یجوریه، هر یک از این شوخیها برای نشان دادن تصمیمات پوچ شخصیتهایش به کار گرفته شده. البته، این فیلم چندین لحظهی واقعی عاشقانه را نشان میدهد، اما به طور کلی، این یک فیلم دربارهی شور و حال عجیبی است که همیشه عشق به همراه خود میآورد.
۱۱. الف (Elf)
- کارگردان: جان فاتورو
- بازیگران: ویل فرل، جیمز کان، اد اسنر
- محصول: ۲۰۰۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
فیلمهای کریسمس به نوعی ساده هستند و همهی آنها پیرامون موضوعات مهربانی، خانواده و حس شگفتانگیز کودکانهای هستند که با این فصل همراه است. اگرچه درست است که الف بسیاری از این ایدهها را به بازی میگیرد، اما این کار را به روشی کاملا جدید انجام میدهد. ویل فرل در یکی از احمقانهترین نقشهای خود، در نقش انسانی به نام بادی بازی میکند که بهعنوان یک الف بزرگ شده است و برای یافتن والدینش به نیویورک سفر میکند.
جوکهای باورنکردنی عالی بسیاری در فیلم وجود دارد که از ایدهی بادی بهعنوان یک خارجی استفاده میکند که نمیفهمد چگونه انسانها بسیار منفعتطلبانه رفتار میکنند. همهی سادهلوحی و شیرینی او باعث میشود بسیار قابل ترحم به نظر برسد، حتی وقتی الف شروع به تجربهی خیلی چیزها از جمله جوانی از دست رفتهاش میکند. این فیلم واقعا تأثیرگذار است زیرا بقیهی شخصیتهای آن در واقعیتی پیچیدهتر از آن چیزی هستند که بادی در آن زندگی میکند.
۱۰. پادوی گلف (Caddyshack)
- کارگردان: هارولد رامیس
- بازیگران: کوی چیس، رادنی دنگرفیلد، بیل موری
- محصول: ۱۹۸۰
- امتیاز متاکریتیک: ۴۸ از ۱۰۰
در قلب این کمدی، هجو طنزی دربارهی نحوهی پول اندوختن ثروتمندان و حکمت دروغینی که بسیاری از آنها خود اعتقاد دارند روایت میشود. اگرچه این فیلم در ابتدا به دلیل سرگردان بودن موضوعش انتقاد شد، اما در سالهای پس از اکرانش درک شد.
پادوی گلف مطمئنا در میان خندهدارترین فیلمهایی که تاکنون ساخته شده قرار میگیرد و همچنین دربارهی شکاف بین دارا و ندار حرفهای روشنی برای گفتن دارد.
۹. این آخرشه (This Is The End)
- کارگردان: ست روگن، اوون گلدبرگ
- بازیگران: جیمز فرانکو، جونا هیل، ست روگن
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
پیش فرض این آخرشه نسبتا ساده است. این داستانی دربارهی گروهی از افراد مشهور است که وقتی در یک مهمانی در خانهای دور هم جمع میشوند، برای زنده ماندن در آخرالزمان باید با هم کنار بیایند. در حالی که به نظر میرسد این فیلم داستانی فوقالعاده خندهدار دارد و برای رسیدن به این هدف از موضوعات دیوانهواری استفاده میکند، یک داستان هوشمندانه را هم بیان میکند.
در حقیقت، این فیلم شخصیتهای اصلی را زیر سؤال میبرد و به آنها اجازه میدهد شهرت و محبوبیت خود را برای روایت یک داستان طنز و عمیق به چالش بکشند. از آنجا که هر یک از بازیگران نقش خودشان را بازی میکنند، مجاز به خودآگاهی قابل ملاحظهای از خود هستند. عملکرد جونا هیل نشان میدهد که این بازیگر به دلیل نامزدی در اسکار کمی افادهای است، در حالی که جیمز فرانکو عجیب و غریب است. مطمئنا این آخرشه خندهدار است، اما بیشتر به این دلیل مهم است که نحوهی تأثیر شهرت در افرادی که مجبور به کنار آمدن با آن هستند را نشان میدهد و اینکه شرایط سخت چه تأثیری بر دوستیهای عمیق میگذارد.
۸. همسایهها ۲؛ انجمن خواهری برمیخیزد (Neighbors 2: Sorority Rising)
- کارگردان: نیکولاس ستولر
- بازیگران: زک افرون، ست روگن، دیو فرانکو
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
وقتی این فیلم اولین بار در سال ۲۰۱۴ پخش شد، به شکل عجیبی جلب توجه کرد، چون قصد داشت میزان دیوانگی و قدرت دوستی را به تصویر بکشد. دنبالهی آن مطمئنا همان استخوانبندی قسمت اول را دارد، اما رویکرد آن بسیار قابل تأمل است. در این فیلم، خانوادهی کوچک ست روگن و رز بیرن به همسایگی در کنار انجمن عجیبی نقل مکان میکنند که توسط یک زن جوان وحشی اداره میشود و میخواهد قوانین باستانی حاکم بر این انجمن را از بین ببرد.
با پیشرفت فیلم، سؤالاتی که مطرح میکند پیچیدهتر میشوند. انجمن واقعا از آرمان خود حمایت میکنند، اما فقط آرزو میکنند که مجبور نباشند دست به جنگ مسلحانه بزنند. به نظر میرسد ایدههای فمینیستی در مرکز فیلم حاکی از آن است که کمدیها نباید تنها توسط مردان احاطه شوند. همسایگان ۲ با شخصیتهای خود فیلم خوبی است و واقعا سعی در حل مشکلات زنان در جامعهای که ادعا میکند برای آنها ارزش قایل است دارد.
۷. سوسیس پارتی (sausage Party)
- کارگردان: گرگ تیرنان، کنراد ورنن
- بازیگران: ست روگن، جونا هیل، جیمز فرانکو
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
وقتی شخصیت اصلی کشف میکند که هر آنچه بعد از خروج از قفسه اتفاق میافتد و تا کنون به آنها گفتهاند دروغ است، سعی میکند دیگران را متقاعد کند که در خارج از سوپرمارکت دیگر چیزی در انتظار آنها نیست. آنها به دلیل سرپیچی از اعتقادات معمول او را طرد و برکنار و حقیقت را کاملا رد میکنند. آنها ترجیح میدهند دروغ یک زندگی وعده داده شده در خارج از فروشگاه را باور کنند تا اینکه مجبور شوند با یک حقیقت دلهرهآور و ترسناک روبهرو شوند، اما شخصیت اصلی داستان اهمیتی به اینکه این حقیقت برای آنها تا چه حد میتواند مخرب باشد نمیدهد.
سوسیس پارتی نشان میدهد که برخورد با سیستمهای اعتقادی متفاوت از باورهای ما، قسمت پیچیدهای از بلوغ یک انسان است. سوسیس پارتی موفق میشود این ایده را به جذابترین شکل ممکن به تصویر بکشد.
۶. بیسرنخ (Clueless)
- کارگردان: ایمی هکرلینگ
- بازیگران: آلیسیا سیلوراستون، نیکول بیلدربک، بریتانی مورفی
- محصول: ۱۹۹۵
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
بیسرنخ در واقع اقتباسی مدرن از یکی از رمانهای جین آستین است. اگرچه شاید با اولین بار دیدن قادر به حدس زدن این موضوع نباشید. این فیلم یک دختر دبیرستانی را دنبال میکند که در حین گشتوگذار در سالنهای مدرسه نقش دوستیاب را بازی میکند، حتی در شرایطی که همچنان دربارهی وضعیت خودش در مدرسه مشکل دارد. بیسرنخ علاوه بر اینکه یک فیلم نسبتا عاشقانه است، بهعنوان طنزی از ژانر فیلم نوجوانان هم معرفی میشود، فیلمی که به طور ماهرانه شخصیتی که بچهها در دبیرستان برای خود میسازند را مورد توجه قرار میدهد.
این فیلم هنوز هم طرفداران زیادی دارد و همچنین باعث ایجاد یک گویش کاملا خاص دخترانه شد که از قبل زیاد استفاده نمیشد. اگرچه ممکن است یک فیلم ساده به نظر برسد، اما بیسرنخ همچنین دربارهی دختر جوانی است که در تلاش است تا کشف کند چگونه میتواند یک زندگی واقعا معنادار را در دورانی که با چیزهای بیمعنی محاصره شده است، تجربه کند.
۵. شبهای تالادگا (Talladega Nights: The Ballad Of Ricky Bobby)
- کارگردان: آدام مککی
- بازیگران: ویل فرل، جان سی ریلی، ساشا بارون کوهن
- محصول: ۲۰۰۶
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
آدام مککی پس از موفقیت در فیلمهایی مانند رکود بزرگ (The Big Short) کارگردانی فیلمهایی مثل شبهای تالادگا را آغاز کرد. این فیلم دربارهی ریکی بابی، یک رانندهی موفق ناسکار (NASCAR) است که بدرفتاری او با دوستانش و شرکت در یک رقابت سخت را نشان میدهد و علاوه بر خندهدار بودن بسیار هوشمندانهتر از آن چیزی است که شما در نگاه اول میبینید.
گرچه به نظر میرسد این فیلم دربارهی آمریکاییها است، اما بخشی از هدف این پروژه بررسی روشی بود که دوستداران نسکار در دوران دولت بوش به آن دست یافتند. در حالی که جوکهای زیادی برای دست انداختن فرهنگ آمریکاییها طراحی شده است، به همان تعداد طعنههایی وجود دارد که تأیید میکنند که آنها زندگیهایی دارند که ممکن است از درک بسیاری از مردم در جاهای دیگر این کرهی خاکی خارج باشد. شبهای تالادگا مسیر درستی را طی میکند و ثابت میکند که این فیلم بخشی از فرهنگ آمریکایی را پیشگویی کرده که بسیاری از آن غافل بودند.
۴. بورات (Borat)
- کارگردان: لدی چارلز
- بازیگران: ساشا بارون کوهن، دن داویتیان، پاملا اندرسون
- محصول: ۲۰۰۶
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
این فیلم یک استراتژی دارد که نشان میدهد ساشا بارون کوهن همزمان میتواند از آمریکاییها انتقاد کند و هم تاریخ آنها را ارج نهد. برخی این فیلم را به دلیل احساسات ضدآمریکایی آن انتقاد کردهاند، اما در واقع فیلم نسبت به دیدگاههای مختلفی که بورات هنگام ورود به سراسر کشور با آنها روبهرو میشود، به طرز قابل توجهی اهمیت دارد. بورات نشان میدهد که مسخره کردن مثل تخریب کردن نیست و بارون کوهن با استفاده از این فیلم طعنههای خندهداری میزند که اتفاقا قابل توجه است.
۳. دختران بدجنس (Mean Girls)
- کارگردان: مارک واترز
- بازیگران: لیندزی لوهان، ریچل مکآدامز، لیزی کاپلان
- محصول: ۲۰۰۴
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
همزمان با پیشرفت فیلم، تینا فی فیلمنامهنویس شوخیهای تند و تیز نه تنها دربارهی بسیاری از روابط ناسالم بین دختران جوان بیان میکند، بلکه همچنین دربارهی چگونگی تحت فشار بودن این دختران برای رفتارهای خاص وابسطه به محیط پیرامونشان هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. فیلم دختران بدجنس معتقد است، گرچه به احتمال زیاد درست است که دختران جوان بیش از حد بدجنس هستند، اما این تماما تقصیر آنها نیست. این یک مشکل اجتماعی است، نه فقط یک مشکل مربوط به سن بلوغ.
۲. فراموش کردن سارا مارشال (Forgetting Sarah Marshall)
- کارگردان: نیکلاس استلر
- بازیگران: جیسون سیگل، کریستین بل، میلا کونیس
- محصول: ۲۰۰۸
- امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
فراموش کردن سارا مارشال یک فیلم خندهدار معمولی است. آنچه باعث متفاوت بودن فیلم میشود، حساسیتی است که به همهی شخصیتها دارد. هیچ یک از آنها یک بعدی نیستند و بهراحتی میتوان فهمید که چگونه حتی سارا مارشال، واقعا فراموش میشود.
هیچ کس اینجا عملا بدجنس نیست و هر شخصیتی اشتباه بزرگی مرتکب میشود. فراموش کردن سارا مارشال اتفاقا خندهدار است، اما مهمترین موضوعی که مطرح میکند، خندیدن به تجربههای احساسی واقعی افراد است.
۱. تندر استوایی (Tropic Thunder)
- کارگردان: بن استیلر
- بازیگران: بن استیلر، رابرت داونی جونیور، جک بلک
- محصول: ۲۰۰۸
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
تندر استوایی علاوه بر اینکه دیوانهوار سرگرم کننده است، نمونهی خوبی از یک فیلم کمدی با انبوهی از شوخیهای درست و واقعا خندهدار است. با در نظر گرفتن این که کل پروژه موضوع مهمی را دست دارد و به شخصیتهایی که اغلب تمایل به سلطه بر هالیوود دارند میپردازد، ارزشش دوچندان میشود. شاید بارزترین نمونهی آن رابرت داونی جونیور باشد که بهعنوان یک مرد سفیدپوست در نقش یک سیاهپوست ظاهر میشود.
یک بازیگر سفیدپوست که نه تنها به شکل توهینآمیزی صورتش را سیاه کرده، به شکل اغراقآمیزی به تمسخر بازیگرانی میپردازد که نقشهای بیربط و فقط به خاطر چهره بودنشان انتخاب میکنند. کل بازیگران در اینجا عالی هستند و استیلر فوقالعاده تلاش میکند تا به روش مضحکی به درگیریهایی که بازیگران عموما دارند اشاره کند.
منبع: Screenrant
مانتی پاتن و جام مقدس و زندگی برایان را هم من خیلی دوست داشتم
بنظرم این که آدم دیگران رو آگاه کنه خیلی متفاوته
من خودم به شخصه نمیدونستم انیمیشن مستهجن به و به پیشنهاد یک نفر دیدنش و وقتی متوجه شدم دیگه ادامه ندادم.
کاش قبلش یه نفر بهم میگفتی.
و بنظرم این صحبت ها نشان از اینه که ما هنوز فرهنگ انتقاد درست رو نداریم.منم کاملا با صدا سیما موافق نیستم ولی انتقادات غیر منطقی باعث میشه انتقادات درست هم دیگه توجهی بهشون نشه
واقعا دیدن اسم سوسیس پارتی فیلم مستهجن و غیر اخلاقی در این لیست جای تعجب داره
دلیل نمیشه یه فیلم چون داخلش مفهوم جالب توجهی گنجانده شده هرجایی پیشنهادش بدید
زر نزن باو
الان می دونی نقشه تو چیه مثله صدا و سیما خودشون فیلمو میبینن بعد سانسور میکنن با این فرق که تو می بینی ولی به دیگران میگی نبینین
عادت کردید به مردم زور بگید ، چی ببینیم چی بپوشیم چی بخوریم چی بگیم کجا بریم چی بخریم چجوری فکر کنیم و … جامعه مایع نیست که بریزی تو قالب دلخواهت
البته بیشتر چیزی که اعتقادات مذهبیتون رو به چالش بکشه انگ غیر اخلاقی بهش میزنید.
اینم احتمالا رائفی پور بهت گفته بده.. وگرنه به احتمال زیاد خودت ندیدیش