۱۵ فیلم شبیه «انجمن شاعران مرده» که حتما باید ببینید
رابین ویلیامز در نقش پروفسور مهربان انگلیسی جان کیتینگ در فیلم «انجمن شاعران مرده» (Dead Poets Society) زمزمه میکند: «در لحظه زندگی کن» و به نسلی از مردانی که دانشآموزش بودند میگوید: «دم را غنیمت بشمارید. زندگی خود را فوقالعاده کنید.»
این حس الهامبخشی است که «انجمن شاعران مرده» را تعریف میکند. در این فیلم، ویلیامز نقش یک معلم غیرمتعارف را بازی میکند که تلاش میکند دانشآموزان خود را از سرسپردگی بردهوارشان به زندگیهای غیرعادی و کاملا غیر قابل توجهی که در انتظارشان است، رها کند. در پاسخ، گروهی از پسران «انجمن شاعران مرده» را تشکیل میدهند، فضایی که میتوانند خلاقیت خود را در مدرسهای که خواستار پیروی از اصول همیشگی است، تقویت کنند.
«انجمن شاعران مرده» موفقیت بزرگی در زمینه انتقادی و تجاری بود. این فیلم با بودجه ۱۶.۴ میلیون دلاری ۲۳۹ میلیون دلار در گیشه به دست آورد و نامزد چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه اصلی شد. اما از تنها درام دوران بلوغی که به مضامین مشابه میپردازد فاصله زیادی دارد. بنابراین، اگر از طرفداران «انجمن شاعران مرده» هستید، با ادامهی مطلب همراه باشید و با فیلمهای دیگری که احتمالا به همان اندازه دوست خواهید داشت، آشنا شوید.
۱. شیطان خوشتیپ (Handsome Devil)
- کارگردان: جان باتلر
- بازیگران: فیون اوشیا، نیکلاس کالیتزین، اندرو اسکات
- محصول: ۲۰۱۷
- امتیاز متاکریتیک: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
برای «شیطان خوشتیپ»، ما از اقیانوس اطلس به یک مدرسه شبانه روزی ایرلندی سفر میکنیم، جایی که دو هم اتاقی تلاش میکنند تا از سال تحصیلی جان سالم به در ببرند. ند (با بازی فیون اوشیا) یک خارجی در مدرسهای است که به ورزش راگبی بسیار اهمیت میدهند. او نویسندهای حساس است که در یک محیط جهنمی بیش از حد مردانه گرفتار شده است که به نظر نمیرسد از آن رهایی یابد. زمانی که او یک هم اتاقی جدید به نام کانر (با بازی نیکولاس گالیتزین) پیدا میکند، مشکلاتش بدتر میشود.
کانر به جای یک دوست همزاد، یک بازیکن ستاره راگبی است که بلافاصله به گونهای در آن جامعه جا میگیرد که ند هرگز تصورش را هم نمیکرد. اما او همچنین رازی دارد، رازی که در صورت فاش شدن جایگاه اجتماعیاش به خطر میافتد. «شیطان خوشتیپ» با فرهنگ سازگاری که بر بسیاری از مدارس شبانه روزی حاکم است دست و پنجه نرم میکند، اما پویایی بین کانر و ند قانع کنندهترین جنبه فیلم است. اوشیا و گالیتزین با هم شیمی خوبی دارند و تماشای دوستی آنها علیرغم انتظارات اجتماعی که هر دوشان با آن روبرو هستند، لذتبخش است.
۲. بایست و تحویل بده (Stand and Deliver)
- کارگردان: رامون منندز
- بازیگران: ادوارد جیمز آلموس، روسانا دسوتو، لو دایموند فیلیپس
- محصول: ۱۹۸۸
- امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
کلاس درس «بایست و تحویل بده» نمیتواند از «انجمن شاعران مرده» فراتر باشد، اما هر دو فیلم معلمی را نشان میدهند که تلاش میکنند به دانشآموزانشان کمک کنند تا پس از ترک مدرسه دنیا را بگردند. ادوارد جیمز اولموس در «بایست و تحویل بده» در نقش جیمی اسکالانته، معلم ریاضی که به دبیرستانی فقیر در شرق لسآنجلس منتقل شده، بازی میکند.
به ندرت پیش میآید که دانشآموزان عمدتا لاتینتبار او معلمانی داشته باشند که آنها را باور کنند، چه رسد به اینکه انتظارات زیادی از رفتار تحصیلی آنها داشته باشند. اما اسکالانته پتانسیل آنها را میبیند و تمام تلاش خود را میکند تا مطمئن شود که در آخر سال و موقع امتحان حساب دیفرانسیل و انتگرال AP قبول میشوند.
بر اساس یک داستان واقعی، «بایست و تحویل بده» هم در بین تماشاگران و هم در بین منتقدان بسیار محبوب بود و نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد را برای ادوارد جیمز اولموس به ارمغان آورد. این فیلم در نهایت جایگاهی را در فهرست ۱۰۰ سال موسسه فیلم آمریکا به عنوان الهام بخشترین فیلمهای آمریکا به دست آورد.
۳. لبخند مونالیزا (Mona Lisa Smile)
- کارگردان: مایک نیوول
- بازیگران: جولیا رابرتز، کریستن دانست، جولیا استایلز
- محصول: ۲۰۰۳
- امتیاز متاکریتیک: ۴۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«لبخند مونالیزا» که حدود ۱۵ سال پس از «انجمن شاعران مرده» اکران شد، اتفاقات مشابهی را به نمایش میگذارد، اما با بازیگرانی که اکثرا از زنان تشکیل شدهاند. جولیا رابرتز در نقش کاترین آن واتسون، استاد تاریخ هنر که در سال ۱۹۵۳ به هیات علمی کالج ولزلی میپیوندد، ایفای نقش میکند. در آن زمان، انتظار میرفت که بسیاری از دانشآموزان او عمدتا به عنوان راهی برای ملاقات با مردان جوان آیندهدار و نامزدی در کالج شرکت کنند و پس از آن بتوانند با اخذ مدرک MRS مدرسه را ترک کنند.
با مربیگری کاترین، دانشآموزان او به آرامی شروع به ارزیابی مجدد برنامههای خود برای آینده در مقابل هنجارهای جنسیتی سنتی میکنند. «لبخند مونالیزا» به وضوح نشان میدهد که بیش از یک راه برای یک زن وجود دارد و اگر بخواهد میتواند خانهدار و مادر شود، اما گزینههای دیگری نیز وجود دارد. به همین دلیل، «لبخند مونالیزا» به عنوان یک گواهی جالب توجه برای انجمنهای حقوق بانوان است. مهیج نیست، اما با این وجود تاثیرگذار است.
۴. باشگاه امپراطور (The Emperor’s Club)
- کارگردان: مایکل هافمن
- بازیگران: کوین کلاین، امبت دیویتس، امیل هرش
- محصول: ۲۰۰۲
- امتیاز متاکریتیک: ۴۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
مانند جان کیتینگ در «انجمن شاعران مرده»، ویلیام هاندرت (با بازی کوین کلاین) در «باشگاه امپراتور» به نظر میرسد که از استادی خود در یک مدرسه شبانهروزی خصوصی برای پسران لذت میبرد نه تنها به این دلیل که میتواند موضوعی که دوست دارد را تدریس کند، بلکه به این دلیل که میتواند به عنوان قطبنما برای هدایت دانشآموزان در سفر آنها به سمت تبدیل شدن به اعضای متمدن جامعه باشد. هاندرت تاریخ تدریس میکند و ریاست مسابقات سالانه «آقای ژولیوس سزار» را بر عهده دارد که رقابت در آن برای همه شاگردانش افتخار است.
این افتخار شامل همهی شاگردانش میشود به جز یکی. سدویک بل (با بازی امیل هرش) که فردی خوش اخلاق اما تنبل است، حاضر نیست کار سختی انجام دهد در حالی که میتواند به سادگی بر ثروت و اعتبار خود تکیه کند. «باشگاه امپراطور» آموزگار الهامبخشی را نشان میدهد که به دانشآموزانش کمک میکند تا پتانسیلهایشان را تقویت کنند.
هاندرت میکوشد تا سدویک را به مردی با افتخار تبدیل کند. در واقع، هاندرت به قدری روی بازپروری این پسر خاص متمرکز شده است که متوجه تاثیر مثبتی که بر سایر دانشآموزان کلاسش گذاشته است، نمیشود، و یادآور این است که این کافی نیست که بخواهیم شخصیت کسی را بهبود ببخشیم، آنها باید بخواهند که تغییر کنند.
۵. روابط مدرسه (School Ties)
- کارگردان: رابرت مندل
- بازیگران: برندن فریزر، مت دیمون، کریس اودانل
- محصول: ۱۹۹۲
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
مدارس شبانهروزی سنتی آمریکا تقریبا همان چیزی است که در «انجمن شاعران مرده» میبینیم. آنها به خصوص در دهه ۵۰ میلادی تنوع خاصی ندارند. «روابط مدرسه» در این زمینه به موضوع تعصب و تبعیض میپردازد، با بازی برندن فریزر در نقش دیوید گرین، بازیکن فوتبال یهودی که بورسیه تحصیلی یک مدرسه خصوصی نخبه را دریافت میکند. تعداد زیادی یهودی در مدرسه جدید او وجود ندارد، در واقع، اصلا وجود ندارند. بنابراین، گرین دین و مذهب خود را پنهان میکند تا زمانی که همکلاسیاش حقیقت را کشف میکند و او را مورد تمسخر و آزار قرار میدهد.
«روابط مدرسه» که تنها چند سال پس از «انجمن شاعران مرده» اکران شد، ممکن است چیزی بیش از تلاش برای سرمایهگذاری بر روی یک فیلم موفقتر به نظر برسد. اما اگرچه روایت به خودی خود نسبتا روان و قابل پیشبینی است، اما بازیهای قوی را از بازیگران جوان خود به نمایش میگذارد؛ نه فقط برندن فریزر در نقش اصلی، بلکه همبازیهای او مت دیمون، بن افلک، آنتونی رپ، کول هاوزر و کریس او دانل.
۶. خودکشی باکرهها (The Virgin Suicides)
- کارگردان: سوفیا کوپولا
- بازیگران: جیمز وودز، کاتلین ترنر، کریستن دانست
- محصول: ۲۰۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
«خودکشی باکرهها» یک داستان حساس و تکان دهنده است که کمتر به مدرسه و بیشتر به شکنندگی دوران نوجوانی میپردازد. این فیلم به کارگردانی سوفیا کاپولا حول محور گروهی از دختران نوجوان است که به شدت توسط والدین سختگیر و مذهبیشان تحت فشار قرار گرفتهاند و یکی پس از دیگری خود را میکشند. آنها اثیری و ماورایی هستند و ما از آنها دور میشویم زیرا آنها را از چشم پسرانی که مجذوبشان هستند میبینیم. همه دخترها برای پسرهای ۱۵ ساله یک معما هستند، اما این دخترها به شکل ویژهای بیشتر این این ویژگی را دارند.
«خودکشی باکرهها» به عنوان سکوی پرتاب چندین بازیگر جوان با استعداد از جمله کریستن دانست، جاش هارتنت و هیدن کریستنسن عمل میکند. با همدلی درد نوجوانی و احساس خفه شدن تقریبا جسمی توسط والدینی که آنها را درک نمیکنند، همان حسی را در بیننده زنده میکند که در «انجمن شاعران مرده» با عواقب به همان اندازه غمانگیز میبینیم.
۷. عزیزانت را بکش (Kill Your Darlings)
- کارگردان: جان کروکیداس
- بازیگران: دنیل رادکلیف، دین دی هان، مایکل سی هال
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
آلن گینزبرگ در شعر معروف خود به نام «زوزه» مینویسد: «من بهترین ذهنهای نسل خود را دیدم که در اثر جنون ویران شدهاند». اما قبل از اینکه آلن گینزبرگ، شاعری شکست خورده باشد، فقط یک دانشجوی ضد نظام در دانشگاه کلمبیا بود. با بازی دنیل رادکلیف در نقش گینزبرگ، «عزیزانت را بکش» دوستی در حال توسعه بین او و لوسین کار، یکی دیگر از چهرههای کلیدی نسل بیت (گروهی از هنرمندان که بعد از جنگ جهانی دوم شناخته شدند) با بازی دن دی هان را بررسی میکند.
همچنین بن فاستر در نقش ویلیام اس باروز که بعدا به خاطر کشتن تصادفی همسرش، شاعر همکارش، جوآن ولمر، در تلاشی الهام گرفته از ویلیام تل برای شلیک یک سیب به سرش به شهرت رسید و جک هیوستون در نقش جک کرواک را هم در این فیلم میبینیم. «عزیزانت را بکش» یک ساعت عالی برای مخاطبان علاقهمند به ادبیات آمریکای اواسط قرن بیستم میسازد. اما در واقع، این شیمی فوقالعاده بین دو کاراکتر اصلی است که فیلم را سرپا نگه میدارد.
۸. مزایای گوشهگیر بودن (The Perks of Being a Wallflower)
- کارگردان: استیون شباسکی
- بازیگران: لوگان لرمان، اما واتسون، ازرا میلر
- محصول: ۲۰۱۲
- امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
بر اساس رمانی از استیون شباسکی، «مزایای گوشهگیر بودن» داستان نوجوانی گوشهگیر است که برخلاف شخصیت خجالتی ایتان هاک در «انجمن شاعران مرده»، در گروهی از دوستان برونگرا احساس تعلق پیدا میکند. لوگان لرمن نقش چارلی را بازی میکند، پسری که سال اول دبیرستان خود را زیر سایه افسردگی بالینی و اقامت اخیر در یک موسسه روانپزشکی آغاز میکند. اما علیرغم اینکه آماده گذراندن سالی در تنهایی و بدبختی است، دو نفر از کلاسهای بالاتر او را زیر بال خود میگیرند و او دوباره شروع به شکوفایی میکند.
لرمن بار دیگر ثابت کرد که یکی از دست کم گرفتهشدهترین ستارههای نسل خود به عنوان چارلی است و همبازیهای او نیز به همان اندازه خوب هستند. ازرا میلر در نقش پاتریک میدرخشد و اما واتسون به واسطهی شهرتش در «هری پاتر» بهترین انتخاب برای بازی در این نقش بوده است.
۹. همسرایان (The Chorus)
- کارگردان: کریستف باراتیه
- بازیگران: ژرار ژونیو، فرانسوا برلئان، ژان باتیستا مونیر
- محصول: ۲۰۰۴
- امتیاز متاکریتیک: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
یکی دیگر از ژانر معلمان الهامبخش، «همسرایان» طعمی کاملا قارهای دارد. داستان «همسرایان» در فرانسه پس از جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و کلمنت ماتیو، آهنگساز مبارزی را دنبال میکند که به عنوان معلم در یک مدرسه شبانهروزی برای پسرانی که دچار مشکل هستند مشغول به کار میشود. او ابتدا در مقابل دانشآموزان سرکش ناتوان ظاهر میشود و با یادآوری دائمی اینکه کنسرت آموزشی او به این معنی است که از رویاهایش دست کشیده است، افسرده میشود.
اما دیری نمیگذرد که متیو متوجه میشود که از پسران، به ویژه یک دانشآموز با استعداد خاص، الهام گرفته و تمام خلاقیت خود را برای نوشتن موسیقی برای گروه کر پسران جدید به کار میگیرد. این یک داستان جذاب است، اما چیزی که به آن کمک میکند بالاتر از سایر فیلمهای مشابه قرار بگیرد و نامزد بهترین فیلم خارجی زبان و بهترین آهنگ اصلی در جوایز آکادمی اسکار شود، زیبایی موسیقی آن و استعداد خام خوانندههای جوان فیلم است.
۱۰. قطعهی موسیقی آقای هولاند (Mr. Holland’s Opus)
- کارگردان: استیون هرک
- بازیگران: ریچارد درایفس، گلن هدلی، جی توماس
- محصول: ۱۹۹۵
- امتیاز متاکریتیک: ۵۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
مانند بسیاری از معلمان الهامبخش که به نظر میرسد راه خود را به فیلمها پیدا میکنند، آقای هولاند (با بازبی ریچارد دریفوس) در فیلم «قطعهی موسیقی آقای هولاند» در ابتدا آرزوهای متفاوتی داشت. او آرزو داشت آهنگساز مشهوری شود، اما برای تامین مخارج خانوادهاش، در سال ۱۹۶۴ در یک دبیرستان محلی مشغول به کار میشود، با این فرض که چند سالی در آنجا کار خواهد کرد و در عین حال شبها و آخر هفتهها سمفونیاش را میسازد.
اما طولی نمیکشد که متوجه میشود نقشهاش چقدر غیرواقعی است و تقریبا بدون اینکه متوجه شود، به طور فزایندهای روی زندگی دانشآموزانش تاثیر میگذارد. هر چه او بیشتر در این شغل بماند، در پایان هر سال، زمانی که میبیند کلاس جدیدی از دانشآموزان به اهداف خود میرسند، پاداش بیشتری دریافت میکند.
مانند کیتینگ در «انجمن شاعران مرده»، هالند دچار هیچ توهمی نیست که هنری که به شاگردانش میآموزد در نهایت چیزی بیش از یک سرگرمی باشد. اما او به همان اندازه مطمئن است که هنر، موسیقی، شعر و تئاتر همگی راه خود را در قلب و ذهن کودکان باز میکنند و بر نوع شخصیتی که در بزرگسالی خواهند داشت تاثیر میگذارند. به این ترتیب، شاگردان او اثر او هستند، بازتابی از کاری که یک عمر برایش وقت صرف شده و در نهایت به چیزی زیبا بدل میشود.
۱۱. بچههای سویینگ (Swing Kids)
- کارگردان: توماس کارتر
- بازیگران: رابرت شان لئونارد، کریستین بیل، فرانک ولی
- محصول: ۱۹۹۳
- امتیاز متاکریتیک: ۳۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
رابرت شان لئونارد در «انجمن شاعران مرده» در سال ۱۹۸۹ و «بچههای سویینگ» در سال ۱۹۹۳ نقش دو شخصیت حساس را بازی میکند. آنها هر دو بخشی از گروههای غیررسمی پسران نوجوان هستند که فقط می خواهند با هنر خود تنها بمانند اما جاهطلبیهایشان توسط بزرگترهای سختگیر و تسلیم ناپذیر در هم شکسته میشود. یکی در یک مدرسه شبانهروزی سنتی درس میخواند و یکی در میان آلمان نازی است.
«بچههای سویینگ»، شیفته موسیقی، رقص، زبان عامیانه آمریکایی و هر چیزی هستند که در برابر رژیم ستمگری که زندگی آنها را تسخیر کرده است قرار میگیرد. پیتر لئونارد، در کنار کریستین بیل در نقش بهترین دوستش توماس، تلاش میکند تا هر دو طرف را حفذ کند. آنها بخشی از انجمن جوانان هیتلر هستند و شبها در کلوپهای ممنوعه سویینگ میرقصند.
اما داشتن یک زندگی دوگانه آسان نیست و تمایز بین دو نیمه هویت آنها مبهم میشود. بخشهایی در «بچههای سویینگ» وجود دارد که بیش از حد دارای تصاویر ناخوشایند است، اما در مجموع، این یک فیلم تکاندهنده درباره جنبش مقاومت جوانان در آلمان نازی است که اغلب نادیده گرفته میشود.
۱۲. راشمور (Rushmore)
- کارگردان: وس اندرسون
- بازیگران: بیل موری، جیسون شوارتزمن، اولیویا ویلیامز
- محصول: ۱۹۹۸
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
مکس فیشر، قهرمان داستان «راشمور» خیلی به مدرسه خصوصی نخبهای که به آن وارد شده نمیآید. چرا که او یک دانشجوی بورسیهدار است، و با نشان دادن بیش از حد خود به عنوان موسس دهها سازمان فوق برنامه، اغلب به قیمت نمراتش، جبران میکند. علاوه بر این، بهترین دوست او یک صنعتگر ثروتمند (با بازی بیل موری) است که پدر دو نفر از همکلاسیهایش و رقیب ناخواستهای برای جلب محبتهای معلم مدرسه ابتدایی رزماری کراس (با بازی اولیویا ویلیامز) است.
بسیاری از فیلمهای مربوط به مدارس شبانهروزی، رواقی و جدی هستند، که رفتار بیروح ماکس فیشر به شکلی گستاخانه منعکسکننده آن است. کل فیلم در نوعی واقعیت اغراق شده وجود دارد، تقریبا انگار که ما در حال تماشای یکی از نمایشنامههای مکس درباره تجربیات مدرسه خودش هستیم. حس شوخطبعی عجیب و دینامیک روابط عجیب آن که امضای وس اندرسون است، جذابیتی ایجاد کرده است که «راشمور» را به یکی از دوستداشتنیترین فیلمهای او تبدیل میکند.
۱۳. به آقا با عشق (To Sir, with Love)
- کارگردان: جیمز کلیول
- بازیگران: سیدنی پوآتیه، آن بل، لولو
- محصول: ۱۹۶۷
- امتیاز متاکریتیک: ۵۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
در «انجمن شاعران مرده» وزن دنیا بر دوش دانشجویان است. همه از آنها انتظارات بزرگی دارند. عکس این موضوع در مورد دانشآموزان «به آقا، با عشق» صادق است، که در محلههای فقیرنشین در حاشیهی شرقی لندن زندگی میکنند، جایی که هیچکس از آنها انتظار ندارد چیزی از خودشان بسازند. با این حال، هر دو فیلم به خاطر حضور یک معلم بزرگ به هم مرتبط هستند.
سیدنی پواتیه در فیلم «به آقا، با عشق» در نقش مهندسی ایفای نقش میکند که در مدرسهای ناهنجار در داخل شهر مشغول به کار میشود و منتظر تایید شغل مورد نظرش است. او در ابتدا توسط شاگردانش دفع میشود که پر سر و صدا و جنگطلب هستند و هیچ تلاشی برای پنهان کردن عدم احترام خود به بزرگتر نمیکنند. دانشآموزان و معلمان به یکدیگر با تحقیر مینگرند که در حد خصومت آشکار است.
اما هرچه زمان بیشتری را با آنها میگذراند، معلم بیشتر شروع به تقویت ارتباط با دانشآموزان خود میکند و به آنها نقشه راهی برای ورود به جهان به عنوان بزرگسالانی مسئول میدهد. البته پواتیه باوقار و جذاب است و چندین نوازنده جوان با استعداد، از جمله خواننده محبوب لولو، که ضبط آهنگ عنوان «به آقا، با عشق» به یک موفقیت تبدیل میشود، به او ملحق شدهاند.
۱۴. چای و همدلی (Tea and Sympathy)
- کارگردان: وینسنت مینلی
- بازیگران: جان کر، دبورا کر، لیف اریکسون
- محصول: ۱۹۵۶
- امتیاز متاکریتیک:
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
وقتی در یک مدرسه پسرانه هستید، فشار شدیدی برای رعایت استانداردهای خاص مردانه وجود دارد، اجتناب از آن، با وجود تمام تستوسترون موجود در آن دوران، دشوار است. اما تام رابینسون لی (با بازی جان کر) در «چای و همدلی» فقط متفاوت است. او به ورزش علاقهای ندارد، در عوض ترجیح میدهد در حالی که روی طاقچه اتاق خوابگاهش نشسته است، موسیقی بنوازد. تنها ارتباط واقعی او با همسر مهربان مربی مدرسهاش، لورا رینولدز (با بازی دبورا کر) است که وقتی طعنههای همکلاسیهایش و پدرش بیش از حد طاقتفرسا میشود، از او فاصله میگیرد.
«چای و همدلی» بر اساس نمایشنامهای به همین نام از رابرت اندرسون ساخته شده است، متنی غیرقابل انکار که در مورد تمایلات جنسی تام و تعصبی است که در نتیجه با آن روبهرو میشود. تاثیر فیلم تا حدودی به یک صحنه پایانی محدود میشود که در آن یک تام لی بالغ به همراه همسرش از مدرسه بازدید میکنند، کدهای فیلم ظاهرا راه را بر هر گونه تفسیر آشکار از تام به عنوان همجنسگرا بسته است.
این پایان حتی در آن زمان مورد انتقاد قرار گرفت، تا جای که بوزلی کروتر منتقد نیویورک تایمز، به تماشاگران توصیه کرد که به سادگی معروفترین جمله لورا رینولدز را که میگفت: «سالها بعد، وقتی در مورد این صحبت میکنید، مهربان باشید.» نادیده بگیرند.
۱۵. ویل هانتینگ خوب (Good Will Hunting)
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: مت دیمون، رابین ویلیامز، بن افلک
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
یک سرایدار معمولی با توجهی عمیق به معادله ریاضی روی تخته سیاه کالج هاروارد خیره میشود. او خیلی زود معادله را حل میکند. یک جوان سرسخت از طبقه کارگر کاری را انجام میدهد که یک کلاس درس پر از دانشجویان ممتاز نمیتواند انجام دهند. این داستان در قلب «ویل هانتینگ خوب» است، فیلمی که مت دیمون و بن افلک را به عنوان ستارههای سینما معرفی کرد.
دیمون در نقش ویل هانتینگ، یک اعجوبه ریاضی اهل قسمت خشن بوستون است که به خاطر شراکت در یک نزاع به دو شرط میتواند از زندان رفتن قسر در برود؛ اول اینکه ریاضیات را زیر نظر استادی از هاروارد مطالعه کند که از مواهب طبیعی او شگفتزده شده است و دوم اینکه در جلسات درمانی شرکت کند. ویلیامز نقش درمانگرش را بازی میکند که گفتگوی گرم و بیتکلفش در نهایت به ویل اجازه میدهد تا به او اعتماد کند و از آسیبهای دوران کودکیاش بگوید و رها شود.
«ویل هانتینگ خوب» با دریافت نقدهای مثبت و دریافت دو جایزه اسکار، یکی برای ویلیامز به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و دیگری برای مت دیمون و بن افلک برای بهترین فیلمنامه اصلی، موفقیت چشمگیری داشت.
منبع: slash film
دقیقا مثل نظر شما
good W H که هیچ ارزشی نداره
البته فکر نمیکنم مزایای منزوی بودن به اون صورت به انجمن شاعران مرده نزدیک باشه …. من کتابشو خوندم یه ذره فیلمشم دیدم … به هر حال ممنون ✨🍓