۱۵ فیلم ترسناک که فضای وحشت‌آور را به بهترین شکل ارائه می‌کنند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
فیلم بیگانه

وجود تنها یک داستان عالی، کمکی به تضمین موفقیت یک فیلم نمی‌کند. قدرت یک تصویر تقریبا به طور کامل به مهارت فیلمساز در زبان سینمایی بستگی دارد و نحوه‌ی روایت می‌تواند به اندازه‌ی استعداد کارگردان قانع کننده باشد. این حقیقت غیر قابل انکار هر ژانری است، اما در ژانر وحشت، که در آن هیچ نوشته‌ی هوشمندانه و شایسته‌ای نمی‌تواند فقدان یک عنصر عالی وحشت یعنی اتمسفر و فضای ترسناک را جبران کند، بیشتر مشهود است. به هر حال، آن لرزشی که فقط بهترین فیلم‌های ترسناک می‌توانند در وجود بیننده ایجاد کنند، از اثر جمعی یک فضاسازی خوب برآمده است.

با در نظر گرفتن این موضوع، در این مطلب فیلم‌های ترسناکی را که این کار را به بهترین نحو انجام داده‌اند نام بردیم. آن‌هایی که فضایی آنچنان ماندگار دارند که هیچ سینمادوستی نمی‌تواند تصاویر جهنمی آن‌ها را از ذهنش پاک کند.

۱۵. درمان (Cure)

درمان

  • کارگردان: کیوشی کوروساوا
  • بازیگران: کوجی یاکوشو، آنا ناکاگاوا، ماساتو هاگیوارا
  • محصول: ۱۹۹۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

احساس اصلی که هر فیلم ترسناکی باید ایجاد کند، ترس است. البته، این یک ژانر بسیار روان است که در آن لحن‌های زیادی می‌توانند همزیستی داشته باشند، فضا و اتمسفر ترسناک در فیلم‌های بسیار جدی و کمدی‌ هم وجود دارد. اما اساسا، حتی معمولی‌ترین فیلمنامه‌ها هم در سطحی نیاز دارند که احساس دلهره و تنش را در بیننده برانگیزند. این مبنایی است که وحشت بر اساس آن ساخته می‌شود.

به این ترتیب، فیلم‌های ترسناک کمی موثرتر از «درمان» کیوشی کوروساوا وجود دارد، فیلمی که کاملا بر اساس مفهوم یک حس وجودی ترسناک ساخته شده است که می‌تواند منجر به اعمال خشونت‌آمیز وحشتناکی شود. در واقع، برخی ممکن است با تعریف آن به عنوان یک فیلم ترسناک تعجب کنند، زیرا این فیلم بیشتر به عنوان یک ژانر جنایی عمل می‌کند و تلاش یک افسر پلیس برای یافتن مردی را دنبال می‌کند که به نحوی شهروندان بی‌گناه را فریب می‌دهد تا مرتکب قتل شوند.

اما تسلط کوروساوا در فضاسازی به حدی است که باعث می‌شود «درمان» یکی از ترسناک‌ترین تجربه‌های سینمایی تمام دوران محسوب شود. این فیلم با خلق یک فضای بسیار وحشتناک و بدون هیچ هیولا یا عنصر ماورا طبیعی بر این موضوع تاکید دارد که چقدر تاریکی و شرارت در زیر ساختار مشترک تمدن ما نهفته است.

۱۴. بچه‌ی اشتباهی (The Changeling)

بچه

  • کارگردان: پیتر مداک
  • بازیگران: جورج سی اسکات، تریش ون دیور، ملوین داگلاس
  • محصول: ۱۹۸۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

شاید بیشتر از هر زیرژانر ترسناک دیگری، فیلم‌هایی با موضوع خانه‌ی تسخیر شده به خاطر کیفیت فضا و اتمسفرش موفق می‌شود یا شکست می‌خورد، زیرا در بیشتر زمان‌ پخش، فیلم فقط می‌تواند حضوری شوم را نشان دهد نه اینکه واقعا موجودات ترسناک را نمایان کند یا با ترس‌های ناگهانی از کنار آن رد شود. به این معنا که تنها زمانی می‌تواند ترسناک باشد که فیلمساز بتواند حس ترس ایجاد کند.

و این همان چیزی است که کارگردان پیتر مداک در «بچه‌ی اشتباهی»، یکی از بزرگ‌ترین آثار کلاسیک ژانر خانه‌ی تسخیر شده، به آن دست می‌یابد. در این فیلم، که از یک مطالعه درون‌گرایانه‌ی شخصیت‌ها برمی‌آید، لحن متعادل تاثیرگذار فیلم از یک پدر عزادار در تکاپوی حل یک معمای تحقیقی بدون ذره‌ای دلهره کاهش می‌یابد.

این ترکیب ژانرها به دلیل درک شگفت‌انگیز مداک از زبان سینمایی، بسیار خوب عمل می‌کند. روشی که او از نماهای آهسته و طولانی استفاده می‌کند به تنهایی برای ایجاد حس ناخوشایند برای بیننده کافی است. خوشبختانه، فیلم در جاهای دیگر نیز چیزهای زیادی برای ارائه دارد، چه طراحی تولید گوتیک باشد و چه تدوین روشمند (آهسته سرعت بخشیدن به یک عنصر اساسی برای ایجاد تنش).

«بچه‌ی اشتباهی» با لحظات ترسناک واضح اما با حال و هوای سنگین، گواه بر این است که اتمسفر تمام چیزی است که برای ساختن یک فیلم واقعا ترسناک نیاز است و این فیلم می‌توانست قهرمان ژانر خانه‌ی تسخیر شده باشد.

۱۳. بی‌گناهان (The Innocents)

بی

  • کارگردان: جک کلایتون
  • بازیگران: دبورا کار، مایکل ردگریو، پیتر وینگارد
  • محصول: ۱۹۶۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

هنوز هم پس از پنجاه سال، شاهکار اورجینال جک کلایتون همچنان در اوج زیرژانر خانه‌ی تسخیر شده قرار دارد، فیلمی که بقیه با آن سنجیده می‌شوند و بسیاری از آن کپی می‌کنند.

در مورد «بی‌گناهان» چه چیز دیگری می‌توان گفت که قبلا توسط منتقدان و محققان در طول دهه‌ها به طور گسترده مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته باشد؟ حتما اگر طرفدار ژانر ترسناک، یا حتی یک سینمادوست بدون علاقه خاصی به این ژانر باشید، این اقتباس کلاسیک از داستان ارواح هنری جیمز را که نشان منحصر به فرد او در سینما است را دیده‌اید.

اما فقط در صورتی که خواننده‌ای با درخشش فیلم آشنا نباشد، بد نیست آن را یکی از حیرت‌انگیزترین فیلم‌ها، در ژانر مبهم و لایه‌ای که تاکنون ساخته شده است بدانیم. این حتی دلیل قرار گرفتن فیلم در این فهرست نیست؛ اتمسفر عالی، زوایای وسیع، باتلاق‌های مرطوب، مظاهر طیفی فقط گوشه‌ای از ویژگی‌های مهمی هستند که با هم ترکیب می‌شوند تا این حس دیوانه کننده از حضور شخص دیگری را ایجاد کند. یک شاهکار واقعی.

۱۲. مطب دکتر گالیکاری (The Cabinet of Dr. Caligari)

مطب

  • کارگردان: رابرت وینه
  • بازیگران: ورنر کراوس، کنراد وایت، فردریش فهر
  • محصول: ۱۹۲۰
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

اکسپرسیونیسم آلمانی زادگاه وحشت سینمایی است. دانه‌های هر عنصر زیبایی‌شناختی و سبکی که قرار بود ژانر را تعریف کند، برای اولین بار در دوران صامت توسط استادانی مانند فریتز لانگ و اف دبلیو مورناو کاشته شد.

رابرت وین با وجود اینکه به اندازه‌ی آن دو نام شناخته شده نیست، چیزی را ساخت که احتمالا بهترین فیلم در کل آن جنبش است، نه تنها یکی از بهترین فیلم‌های صامت موجود، بلکه یک کابوس ترسناک که ارزش هر مراسم ترسناک معاصر را دارد؛ یعنی «مطب دکتر کالیگاری.»

تمام سینما بر قدرت تصاویر برای تاثیر واقعی بر مخاطب در سطحی درونی و ناخودآگاه مبتنی است؛ چیزی که واقعا خوب را از عالی جدا می‌کند، این توانایی نادر برای دستکاری عناصر زبان فیلم یعنی ترکیب نور، طراحی، ویرایش و وضوح است که آن‌ها را به مکانیزم شکل‌گیری یک احساس ناب تبدیل می‌کنند.

ممکن است این موضوع در مورد هر ژانری صادق باشد، اما به شکل ویژه‌ای در ژانر ترسناک، با توجه به اینکه ترساندن کسی تنها با دیالوگ بسیار دشوار است ضرورت دارد. بنابراین، همه‌ی اینها در «کالیگاری» با دکورهای تماشایی، زوایای چشمگیر، برخوردهای غم‌انگیز، روایت بصری در خالص‌ترین حالت فضای گوتیک در تمام سینما به هم می‌رسند.

«نوسفراتو » (Nosferatu) از نظر فرهنگی و به خاطر عظمت و شکوه آن به یادماندنی‌ترین فیلم اکسپرسیونیسم آلمانی است، اما همچنین عناصر خارج از آن، مانند محبوبیت داستان‌های خون آشام و هزاران بازسازی و مشتقات ناشی از آن ماندگار شده است. «مطب دکتر کالیگاری» آن عناصر را ندارد، اما اشتباه نکنید، در آن زمان و مکان بهترین اثری است که می‌توانست ساخته شود.

۱۱. خون‌آشام (Vampyr)

خون

  • کارگردان: کارل تئودور درایر
  • بازیگران: سیبیل اشمیتس، نیکلاس دی گانزبرگ، رنا مندل
  • محصول: ۱۹۳۲
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

«خون‌آشام» اثر کارل تئودور درایر با وجود مطابقت با اصول زیبایی‌شناسی جنبش اکسپرسیونیسم که نوعی جانشین معنوی کلاسیک‌های پیشگام محسوب می‌شد، برای اینکه رسما بخشی از مولفه‌های این جنبش در آلمان در نظر گرفته شود، چند سال دیرتر ساخته شد.

«خون‌آشام» تفاوت‌های قابل‌توجهی با آن فیلم‌ها دارد، عمدتا به خاطر این واقعیت که ناطق است. اما درایر، مانند جانشینان صامت خود، بیشتر به قدرت فضای انتزاعی علاقه‌مند است و حالت را بر روایت ترجیح می‌دهد. ممکن است از نظر تعدادی از فیلمسازان، نسخه‌ای کسالت‌آور باشد، اما تصاویر درایر آنقدر عالی است که در این فیلم به عنوان یک شعر مصور ناب عمل می‌کند.

قانون سینمای ماورایی یعنی فیلم‌هایی که به دنبال به تصویر کشیدن آنچه غیرقابل توصیف است،(که به معنویت از طریق خود فرم می‌پردازند) گسترده است، و تقریبا منحصرا از فیلم‌های هنری سخت تشکیل شده است، اما «خون‌آشام» نه تنها ماورایی، بلکه با توجه به اتمسفر موجود در آن بسیار ترسناک است.

۱۰. ماورا (The Beyond)

ماورا

  • کارگردان: لوسیو فولچی
  • بازیگران: لوسیو فولچی، دیوید وربک، کاتریونا مک‌کال
  • محصول: ۱۹۸۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۳۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰

همانطور که در مثال قبلی گفته شد، گاهی اوقات اگر فضا به اندازه‌ی کافی قوی باشد، می‌تواند بر داستان ارجحیت پیدا کند و شیوه‌ی سنتی‌تر روایت‌محور فیلمسازی را تغییر دهد. از نظر ژانر ترسناک، این موضوع هرگز به اندازه‌ی فیلم شیداگونه، نامعقول اما باورنکردنی «ماورا» لوسیو فولچی صادق نبوده است.

«داستان» فیلم درباره‌ی زنی است که وارث هتلی می‌شود که گذرگاهی به جهنم دارد، با صحنه‌هایی که ظاهرا بدون هیچگونه حس تداوم یا پیشرفت منطقی در یکدیگر ترکیب می‌شوند. اما نقطه قوت فیلم نیز از همین جا سرچشمه می‌گیرد، آن کیفیت رویایی که پیش‌فرض ما از روایت را به چالش می‌کشد و مخاطب را به قلمرو کابوس‌های ناب می‌برد، و هربار قطعه‌ی عجیب جدیدی که به حس بی‌نظیر ترس کمک می‌کند نمایان می‌شود و این احساس را در شما بوجود می‌آورد که به یک صفحه‌ی کاملا خطرناک و جدید از وجود خود هدایت می‌کند.

«ماورا» در بهترین حالت خود سینمای سوررئالیستی است. انتزاعی، پر هرج و مرج و عمیقا آزاردهنده، ثابت می‌کند که فولچی، علیرغم داشتن شهرتی که مسلما به خوبی به دست آورده است استادی است که به همان اندازه در رویاپردازی مهارت دارد.

۹. کارناوال ارواح (Carnival of Souls)

کارناوال

  • کارگردان: هرک هاروی
  • بازیگران: کندس هیلیگاس، آرت الیسون، هرک هاروی
  • محصول: ۱۹۶۲
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰

در موضوع سفر سورئال و پر از وحشت به دنیای زیرین و خطرناک مرگ، «کارناوال ارواح» می‌تواند بهترین نمونه از زیرژانر بسیار بسیار خاص وحشت باشد.

این گواهی بر قدرت خست‌ناپذیر این فیلم است که علیرغم بودجه اندک آن، نه تنها جایگاه خود را به عنوان یک فیلم کلاسیک حفظ کرده، بلکه از هر نظر رشد کرده است. مورد توجه قرار گرفتن این فیلم در طول دهه‌ها به این دلیل است که جدا از مسائل بودجه، فیلم هرک هاروی تقریبا از هر نظر بسیار جلوتر از زمان خود است.

تصویر حساس و زیرکانه‌ی بیماری روانی حتی تا به امروز بی‌نظیر است. فضای گیج کننده و پارانوئید چند سال قبل از سبک رومن پولانسکی است و به طور کلی، نیروی اراده‌ی محض لازم برای دستیابی به عظمت هنری تحت محدودیت‌های سخت اقتصادی، مقدمه‌ای برای کل جنبش آمریکا است که تنها چند دهه بعد به قدرت کامل می‌رسد.

همانطور که تقریبا همیشه سرنوشت آثار واقعا غیر قابل پیش‌بینی است، «کارناوال ارواح» در عصر خود در ابهام فرو رفت، مورد قدردانی قرار نگرفت، اما خوشبختانه برخلاف قهرمان محکوم فیلم، زمان کار خود را کرد و امروز به عنوان یکی از مهم‌ترین فیلم‌های ترسناک کلاسیک‌، سربلند ایستاده است.

۸. خون و نوار سیاه (Blood and Black Lace)

خون

  • کارگردان: ماریو باوا
  • بازیگران: کمرون میشل، اوا بارتوک، مارا آردن
  • محصول: ۱۹۶۴
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

هیچ کس بهتر از ایتالیایی‌ها نمی‌داند چگونه یک فیلم ترسناک با اتمسفری گیرا بسازد.

ما قبلا به لوسیو فولچی اشاره کردیم و اکنون وقت آن است که در مورد بزرگترین هموطن معاصر او صحبت کنیم؛ ماریو باوا. باوا به اندازه‌ی فولچی پرکار و با استعداد بود و واقعا هر کدام از فیلم‌های او، از «یکشنبه‌ی سیاه» (Black Sunday) تا «خلیج خون» (Bay of Blood) می‌توانست این را ثابت کند. اما چیزی در مورد «خون و نوار سیاه» وجود دارد که مخصوصا برای بحث مورد نظر ما مناسب به نظر می‌رسد، زیرا این یکی از خیره کننده‌ترین جالوهایی است که تا کنون ساخته شده است.

حضور «خون و نوار سیاه» در این فهرست به این دلیل که به اندازه‌ی دیگر آثار نام برده شده در این لیست دلهره‌آور نیست، غافلگیرکننده است. «خون و نوار سیاه» فضای منحصربه‌فرد خود را در فرمالیسم بی‌نقص باوا می‌یابد؛ این فیلم در رقابت برای بهترین نورپردازی و ترکیب‌بندی ترسناک‌ترین است.

۷. سوسپریا (Suspiria)

سوسپریا

  • کارگردان: داریو آرجنتو
  • بازیگران: جسیکا هارپر، استفانیا کاسینی، فلاویو بوچی
  • محصول: ۱۹۷۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

در صحبت درباره‌ی جالوها یا به طور کلی وحشت ایتالیایی، رسیدن به نام داریو آرجنتو اجتناب ناپذیر است. هنگام صحبت از آرجنتو، به احتمال زیاد اولین چیزی که به ذهن خطور می‌کند «سوسپریا» است، که دلیل خوبی دارد؛ فیلمساز ممکن است حتی فیلم‌های بهتری در کارنامه‌ی غنی خود داشته باشد به خصوص «قرمز تیره» (Deep Red)، اما هیچ کدام آنقدر در سبک، جزییات و تخیل بصری قوی نیست. شاید از لحاظ مضمونی یا داستانی کامل‌ترین چیزی نباشد که او تا به حال ساخته است، اما یک موفقیت بی‌نظیر در طعم ناب سینمایی است.

«سوسپریا » به عنوان یکی دیگر از فیلم‌هایی که در آن روایت به سبک‌سازی تبدیل می‌شود، مدت‌هاست که به معنای واقعی کلمه به جایگاه نماد دست یافته است. زیبایی‌شناسی آن به قدری قابل شناسایی است که حتی نیازی نیست فیلم را ببینیم تا بتوان بی‌نقص بودن آن را تشخیص داد؛ نورپردازی نئون، طراحی تولید، طرح رنگی روشن کور کننده.

چنین تصاویری اکنون بخشی از ناخودآگاه جمعی سینمادوستان را تشکیل می‌دهد، اما حتی قرار گرفتن بیش از حد ما در برابر آن‌ها نمی‌تواند اثر (اتمسفر) را، با موسیقی به همان اندازه درخشان گابلین که بر آن‌ می‌نشیند، کمرنگ کند. این چیزی است که فقط سینما می‌تواند به آن برسد.

۶. کوایدان (Kwaidan)

کوایدان

  • کارگردان: ماساکی کوبایاشی
  • بازیگران: رنتارو میکونی، کیکو کیشی، میچیو آراتاما
  • محصول: ۱۹۶۴
  • امتیاز متاکریتیک: –
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

«کوایدان » در بین پنج فیلم برتر این فهرست به مراتب کمتر شناخته شده‌ است، اما به عنوان یکی از تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های ترسناکی که تاکنون ساخته شده‌اند، چه توسط منتقدان و چه از سوی تماشاگران، نام برده می‌شود. با این حال، این کلاسیک چینی تا حدودی عجیب است؛ کسانی که آن را دیده‌اند تحسین می‌کنند، اما برای بسیاری از طرفداران ژانر ترسناک کاملا ناشناخته است.

عناصری وجود دارد که ممکن است چنین ابهامی را توضیح دهد، از مدت زمان سخاوتمندانه و طولانی آن (که کمی بیش از سه ساعت است) و این واقعیت که به جای یک داستان، گلچینی از چند داستان مجزا است. یک ساختار غیرمعمول که تقریبا هرگز به طور کامل کار نمی‌کند.

اما قضاوت درباره‌ی «کوایدان» با این اقدامات خام و تقلیل‌دهنده، در مواجهه با چنین اثر هنرمندانه و الهام‌بخشی تقریبا توهین‌آمیز به نظر می‌رسد. قطعه‌ای که شکاف بین سینما، تئاتر، نقاشی و موسیقی را پر می‌کند و تصاویری خلق می‌کند که با جزئیات نقاشی و چشم در برابر رنگ ساخته شده‌اند، اما در پس‌زمینه‌ای کاملا تئاتری ارائه می‌شوند که هر کدام با موسیقی‌های ریتمیک به دیگری سرازیر می‌شوند.

داستان‌های ارواح یکی از رایج‌ترین بخش‌های اصلی ژانر وحشت هستند که بسیاری از آن‌ها با پیچیدگی قابل‌توجهی خلق شده‌اند، اما هیچ‌وقت داستانی بدیع‌تر از «کوایدان» وجود نداشته است.

۵. حالا نگاه نکن (Don’t Look Now)

حس

  • کارگردان: نیکلاس روگ
  • بازیگران: جولی کریستی، دونالد ساترلند، سلیا ماتانیا
  • محصول: ۱۹۷۳
  • امتیاز متاریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

فضای حاکم در فیلم‌ها معمولا از طریق جنبه‌های ملموس‌تر فیلم‌سازی به دست می‌آید؛ دوربین (زاویه‌ها، ترکیب‌بندی‌ها)، طراحی تولید، نورپردازی، حتی انتخاب ساده‌ی مکان.

بسیار نادرتر و بسیار دشوارتر، ایجاد حال و هوا از طریق ویرایش، با درهم آمیختن ادراک مخاطب به گونه‌ای است که حس جابجایی و سردرگمی کاراکتر را منتقل کند. به معنای دیگر، استفاده از زبان سینما برای ایجاد یک احساس محسوس و غیر منطقی. این دقیقا همان کاری است که نیکلاس روگ در «حالا نگاه نکن» انجام می‌دهد، فیلمی که صحنه‌های تخیلی عمیق خود را بر اساس الگوهای ویرایش پیچیده و تکرار شونده‌ی منحصربه‌فرد کارگردان، مملو از موتیف‌های بصری و قافیه‌های ترسناک به نمایش می‌گذارد.

«حالا نگاه نکن»، در اصل، یک درام درون‌گرایانه درباره‌ی ماهیت غم و اندوه است، چیزی که امروزه کاملا عادی شده است و با این حال، هیچ اثر دیگری به حس عذاب و ناامیدی این فیلم فراموش نشدنی نزدیک نشده است.

۴. جن‌گیر ۲ (The Exorcist: The Heretic)

جنگر

  • کارگردان: جان بورمن
  • بازیگران: لیندا بلر، مکس وون سیدو، ریچارد برتون
  • محصول: ۱۹۷۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۳۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۳.۸ از ۱۰

در یک برهه از زمان داستان‌هایی درباره‌ی موج جنونی که پس از فیلم «جن‌گیر» ویلیام فریدکین به آمریکا هجوم آورد شنیده می‌شد. از حال رفتن‌های دسته جمعی در سینما؛ نیاز به کیسه‌های تهوع برای مهار انزجار درونی مخاطب؛ بی‌نظمی‌های عمومی آنقدر زیاد بود که پلیس مجبور به مداخله می‌شد و حتی شایعه‌ای وجود دارد که زنی در حین تماشای آن سقط جنین کرده است.

فکر کردن به فیلم ترسناک دیگری که چنین واکنش شدید، مستمر و گسترده‌ای را به همراه داشته باشد، دشوار است. یکی که در چنان مقیاس عظیمی عمیقا آشفته کننده است که حتی چندین دهه از کپی‌برداری‌ها و دنباله‌های ضعیف نتوانسته است قدرت ماندگاری آن را در فرهنگ ما حفظ کند. مطمئنا، زمان تا حدودی از ارزش شوک فیلم کاسته است، و تاثیر صحنه‌های گیرای آن کاهش پیدا کرده است، اما هیچ چیز نمی‌تواند اتمسفر فراموش نشدنی فیلم را انکار کند.

تقریبا بیهوده است که توضیح دهیم چرا «جن‌گیر» یک فیلم با فضا و اتمسفر ترسناک است، فیلمی که می‌تواند واکنش‌های روحی و جسمی شدیدی ایجاد کند، زیرا اگرچه به شکلی عالی ساخته شده است، اما قدرت آن فراتر از فرمالیسم است. این فیلمی است که به نظر می‌رسد حضوری شوم دارد و هر بار که پخش می‌شود این حس قوی‌تر می‌شود.

۳. موجود (The Thing)

موجود

  • کارگردان: جان کارپنتر
  • بازیگران: کرت راسل، ویلفورد بریملی، تی کی کارتر
  • محصول: ۱۹۸۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

در فیلم‌های خاص، به راحتی می‌توان یک عنصر را مشخص کرد که به دلیل قدرتش در ترساندن، کار سنگینی را انجام می‌دهد. دوربین زیر آب اسپیلبرگ بدون موسیقی جان ویلیامز در پس آن چقدر موثر واقع می‌شد؟ یا «مگس» کراننبرگ بدون آن جلوه‌های عملی دلخراش؟

با این حال، هر چند وقت یکبار فیلمی ساخته می‌شود که در آن تک‌تک جنبه‌های ساخت زیبایی‌شناختی، کاملا هماهنگ عمل می‌کنند. بدون هیچ سهم هنری خاصی که بر دید مرکزی غالب باشد. یکی از بزرگ‌ترین نمونه‌های آن در سینمای وحشت، «موجود» به کارگردانی جان کارپنتر است، فیلمی که در آن، مانند همنام و مخلوق ترسناکش، ادغام بی‌عیب و نقصی از هر بخش برای خلق یک کل ایده‌آل وجود دارد.

چه چیزی می‌تواند مسئول حس وحشت فراموش نشدنی این فیلم باشد؟ آیا این موسیقی انیو موریکونه است؟ یا این فیلمبرداری دین کندی است. با بازی تخصصی نور، سایه، رنگ و عمق میدان، که منظره غیرممکن سفید قطب جنوب را به یک جهنم برفی تبدیل می‌کند؟ و ترس‌های شدید فیلم، آیا همه آن‌ها به دلیل تاثیرات کاربردی شگفت‌انگیز است که تا به امروز هیچ فیلمی از آن‌ها پیشی نگرفته است؟

البته پاسخ به همه موارد بالا مثبت است. بیش از هر چیز، درک قابل توجه کارپنتر از لحن و سرعت، و همچنین توانایی او برای به کار بردن تک تک این کمک‌های استثنایی توسط هنرمندان اطرافش است که «موجود» را به شاهکاری که هست تبدیل می‌کند.

۲. درخشش (The Shining)

درخشش

  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: جک نیکلسون، شلی دووال، بری دنن
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰

همانطور که احتمالا تا اینجای مطلب متوجه شده‌اید، یک فضای موثر در یک فیلم ترسناک کاملا به کنترل کارگردان بر زبان فیلم و مهارت آن‌ها در دستکاری عناصر فیلم برای ایجاد حس ترس در بیننده بستگی دارد.

در بحث درمورد کنترل بر سینما، نام استنلی کوبریک قبل از هر اسم دیگری به ذهن می‌رسد. در واقع هیچ فیلم دیگری در کارنامه‌ی غیرقابل استیضاح او به اندازه‌ی «درخشش» این کنترل دقیق را نشان نمی‌دهد.

«درخشش» یکی دیگر از فیلم‌های کلاسیک زبانزد است که به خاطر داستان‌های ناخوشایند پشت صحنه و درخشش سینمایی‌اش شناخته می‌شود، فیلمی معروف که در آن میل سیری‌ناپذیر کوبریک به کمال، استیون کینگ را تا حدی از خود دور کرد که او فیلم را انکار کرد، باعث شد که جک نیکلسون، ستاره‌‌ی فیلم، همیشه از کارگردانش متنفر باشد، و همبازی‌اش شلی دووال را به مرز جنون کشاند.

اما دقیقا به همین دلیل است که «درخشش» خوب است. عنوانی که بلافاصله تداعی کننده‌ی برخی از نمادین‌ترین تصاویر تاریخ سینماست؛ دختران دوقلو، راهروهای متقارن که تا بی‌نهایت کشیده شده‌اند، دیوارهایی که اقیانوسی از خون از آن‌ها جاری می‌شود. «درخشش» نقطه‌ی اوج وحشت است، فیلمی که اساسا مترادف با ژانر خود است، جواهری دیگر در میراث پیچیده اما بی‌پایان کوبریک.

۱. بیگانه (Alien)

بیگانه

  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • بازیگران: سیگورنی ویور، تام اسکریت، جان هرت
  • محصول: ۱۹۷۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰

یک ضرب المثل قدیمی می‌گوید: «هیچ چیز ترسناک‌تر از ناشناخته‌ها نیست». این یکی از معدود ابهاماتی است که می‌توان آن را کاملا درست تلقی کرد. ایجاد تنش یعنی خودداری کردن، گرسنه کردن مخاطب و ترساندن همزمان از موجودی که ممکن است از هر گوشه‌ای بیرون بجهد.

از این نظر، هیچ فیلمی ترسناک‌تر و با فضایی استادانه‌تر از شاهکار جاودانه‌ی ریدلی اسکات، یعنی«بیگانه» وجود ندارد. نکته‌ی جالبی که درباره‌ی «بیگانه» وجود دارد این است که همیشه به دلیل عناصر صریح و به خاطر طراحی‌های هوشمندانه‌ی اچ آر گیگر مورد ستایش قرار گرفته است.

این طراحی هوشمندانه و عناصری که درباره‌اش صحبت کردیم تنها مربوط به خود موجود نمادین نمی‌شود، بلکه در مورد هر چیز دیگری که در فیلم دیده می‌شود نیز صدق می‌کند؛ سفینه‌های فضایی، تخم‌ها، فیسهاگرها، ترکیبی منحصر به فرد از اشکال ارگانیک و مکانیکی که به طور فراموش نشدنی غیرعادی و شوم هستند. اما درخشش گیگر اگر به خاطر رونمایی روشمند اسکات از خلاقیت‌هایش نبود، آنچنان چشمگیر نمی‌شد.

منبع: taste of cinema



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۳ دیدگاه
  1. ali vaezi

    فیلم های خیلی خوبی رو مطرح کردید ، تقریبا با همشون موافقم مخصوصا The Cabinet of Dr. Caligari از نظر فضا سازی این فیلم یک گوهر بی همتاست هنوز هم هیچ فیلمی ساخته نشده که چنین فضا سازی داشته باشه ، اگر پیکاسو فیلم میساخت میشد دقیقا همین ، این فیلم به معنی کلمه یکتاست

  2. محدثه

    اره باید چند تا فیلم دیگه اضافه کنین مثل کشتار با اره برقی در تگزاس و فیلم ایت آنابل حلقه و …..

  3. Hossein

    کشتار با اره برقی در تگزاس (۱۹۷۴) رو هم میتونستید اضافه کنید! واقعا فضاش وحشتناک بود، مخصوصا سکانس آخرش

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما