۱۵ کارگردان آسیایی که در جشنوارهی کن درخشیدند
به زعم بسیاری از منتقدان، جشنوارهی کن فرانسه مهمترین و بااعتبارترین جشنوارهی سینمایی در جهان است. جشنوارهی کن از دههی ۴۰ میلادی هر سال برگزار شده و همین قدمت ۷۴ ساله گواهی بر اعتبار و اهمیتش است. هر ساله سینماگران زیادی از سراسر جهان فرصت مناسبی برای عرضه و اکران اثرشان دارند و میدانند اگر فیلمشان در جشنوارهی کن دیده شود، تمام دنیا در انتظار فیلمشان خواهند نشست. در این میان کارگردانان آسیایی در طول چند دههی اخیر توانستهاند در جشنوارهی کن بدرخشند و آثاری جهانی خلق کنند. نگاه مردم مشرق زمین به زندگی و دغدغههای اجتماعی آنان که گاه حالتی معناگرایانه به خود میگیرد، همواره برای مدیران و هیأت داوران جذاب و باارزش بوده و به همین خاطر فیلمهای آسیایی معمولا در جشنوارهی کن خوش درخشیدهاند. در ادامه نگاهی به کارگردانهای آسیایی داریم که در سه دههی اخیر توانستهاند در جشنوارهی کن خوش بدرخشند و نامشان را در تاریخ سینما ماندگار کنند.
۱. کارگردان: بونگ جون هو
- فیلم: انگل (Parasite)
- کشور: کره جنوبی
- سال درخشش: ۲۰۱۹
بونگ جون هو در کره جنوبی کارگردان شناخته شدهای بود اما هنوز مردم جهان خیلی با آثارش آشنا نداشتند. پیش از انگل چند فیلم پرفروش در کشورش داشت ولی هنوز نتوانسته بود در سطح جهانی فیلمی بسازد که چشمها را به خود خیره کند. برای جون هو همه چیز از سال ۲۰۱۹ تغییر کرد و او با درخشش در جشنوارهی فیلم کن، به کارگردانی جهانی تبدیل شد که دیگر همهی دنیا او را میشناسند.
کارگردان انگل جایزهی نخل طلا را برای خود کرد و پس از آن سیر موفقیتهایش در جشنوارههای مختلف به راه افتاد. انگل به واسطهی جایزههای مختلفی که از جشنوارههای معتبر کسب کرد، مهمترین فیلم سال ۲۰۱۹ بود و بسیاری از مردم جهان در آن سال این فیلم را تماشا کردند.
انگل یک فیلم خوشساخت با داستان و درامی گیرا و جذاب است که تا آخرین لحظه از ریتم نمیافتاد و تماشاگر را به دنبال خود میکشاند. همچنین کارگردان نگاهی جامعهشناسانه در فیلم دارد و به بحث اختلاف طبقاتی در کشورش میپردازد و با هنرمندی تفاوت سبک زندگی میان فقرا و ثروتمندان را نشان میدهد.
حالا دیگر نام بونگ جون هو در سطح جهان شناخته شده است و بسیاری او را میشناسند. عنوان بهترین فیلم جشنوارهی کن، عنوان خیلی بزرگی است که نصیب جون هو شد و او را در مسیر تازهای از فیلمسازی قرار داد.
۲. کارگردان: نادین لبکی
- فیلم: کفرناحوم (Capharnaüm)
- کشور: لبنان
- سال درخشش: ۲۰۱۸
سال ۲۰۱۸ سال خوبی برای فیلمسازان آسیایی در کن بود. بیش از پنج فیلم از آسیا در بخش اصلی جشنواره حضور داشتند که یک رکورد به حساب میآید. در بین این فیلمها یک فیلم برندهی نخل طلا شد و یک فیلم دیگر جایزهی هیأت داوران را مال خود کرد که آن فیلم کفرناحوم از لبنان بود.
کفرناحوم هنگام اکران با تحسین بسیار زیاد منتقدان و تماشاگران روبهرو شد و آنها یکی از متفاوتترین فیلمهای چند سال اخیر جشنواره را با موضوعی حساس دربارهی زندگی، فقر و تولد فرزندان شاهد بودند. لبکی در فیلم سراسر احساسیاش، با زبانی ساده به یکی از پیچیدهترین موضوعات بشری میپردازد و این گزاره را در ذهن تماشاگر میگذارد که آیا تولد یک انسان دیگر در سختترین شرایط زندگی جایز است؟ کفرناحوم در پایان علامت سوالهای زیادی را در ذهن مخاطبش جا میگذارد و او را متوجه بعدی جدی از زیست انسانی میکند.
این فیلم لبنانی نشان داد کارگردانان آسیایی چه نگاه عمیق و ژرفی به مسائل زندگی دارند و به خاطر زندگی در شرایط سخت و مبارزه با چالشهای مختلف، از مسائلی حرف میزنند که برای کشورهای اروپایی تازگی دارد. شاید اگر کفرناحوم رقیبی چون دزدان فروشگاه نداشت، میتوانست نخل طلا را ببرد اما همین حضور در جشنواره سبب دیده شدن فیلم در جهان شد. لبکی پس از درخشش در جشنوارهی کن، در سال ۲۰۱۹ رییس هیات داوران بخش اصلی جشنواره شد که اتفافی بسیار مهم برای این فیلمساز به شمار میرود.
۳. کارگردان: هیروکازو کورئیدا
- فیلم: دزدان فروشگاه (Shoplifters)
- کشور: ژاپن
- سال درخشش: ۲۰۱۸
کورئیدا پیش از دزدان فروشگاه، یک بار دیگر با فیلم پسر کو ندارد از پدر در جشنوارهی کن درخشیده و در دو بخش اصلی و هیأت داوران، نامزد دریافت جایزه شده بود. او پس از پنج سال از آن فیلم، با فیلمی منسجمتر در داستان و پختهتر در کارگردانی پا به جشنواره گذاشت و این بار توانست داوران را برای بردن نخل طلا قانع کند.
دزدان فروشگاه درباره خانواده ای دزد با نام خانوادگی «شیباتا» است که کودکی را در خیابان پیدا میکنند و سرپرستی او را به عهده میگیرند و راه های دزدی را به او می آموزند ولی مدتی پس از ورود این دختربچه به جمع خانواده، روابطشان با یکدیگر، دچار چالش اساسی میشود. دزدان فروشگاه در ظاهر دربارهی دزدیهای یک خانواده از فروشگاهها حرف میزند اما در اصل در حال بیان مشکلات خانوادههای ژاپنی است. فیلمساز در فیلمش در حال هشدار دادن بابت از دست رفتن ارزشهای سنتی جامعه و فروپاشی خانوادهها در یک دنیای مدرن است.
کورئیدا فیلمساز مولفی است که سبک و روش خودش را در فیلمسازی دارد و هر چه پیش میرود آثارش کاملتر و تماشاییتر میشود. نگاه جامعهنگر کورئیدا به مسائل از نقاط قوت فیلمسازیاش به شمار میرود و همین عامل جذابیت آثارش را دوچندان میکند.
۴. کارگردان: اصغر فرهادی
- فیلم: فروشنده (The Salesman)
- کشور: ایران
- سال درخشش: ۲۰۱۶
اصغر فرهادی را باید یکی از کارگردانان پرآوازهی آسیایی بدانیم که فیلمهایش مخاطبان زیادی در جهان دارد. فرهادی در طول سالهای فعالیتش توانسته خودش را بهعنوان فیلمسازی درجه یک و توانا به دنیا معرفی کند و حالا دیگر نام فرهادی میتواند عاملی جهت جذب مخاطب باشد.
فرهادی قبل از فروشنده، یک بار با گذشته نامزد دریافت نخل طلا شده بود و این بار با فیلمی از زادگاهش آمده بود تا دومین نخل طلای سینمای ایران را کسب کند. فروشنده هنگام اکران با واکنشهای خوبی از سوی تماشاگران روبهرو شد و تا آخرین لحظه امکان بردن نخل طلا را داشت اما در نهایت رقابت را به کن لوچ، کارگردان باسابقهی انگلیسی باخت.
با این حال این فیلمساز ایرانی از شصت و نهمین جشنوارهی کن دست خالی بیرون نیامد و توانست دو جایزهی بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد را به ایران بیاورد. فروشنده از داستانی کوبنده و عمیق برخوردار است و بهخوبی میتواند مخاطبش را درگیر فیلم کند. تعلیق فیلمهای فرهادی تماشاگر را تا عمق داستان میبرد و ناگهان در پایان مخاطب را شگفتزده میکند. ضمن اینکه فرهادی همیشه رگههایی از نگاه جامعهشناسانه را در فیلمهایش دارد و این بار هم شاهد نقدهایی جامعهشناختی در فروشنده بودیم تا تماشاگر در لایههای زیرین فیلم، جذب مسائل دیگری شود.
فرهادی امسال با فیلم قهرمان در جشنواره حضور دارد و یکی از شانسهای دریافت نخل طلا محسوب میشود. اگر فرهادی روند فیلمسازیاش را همینطور با دقت و هوشمندی ادامه دهد برای سالهای آینده میتواند همچون لبکی رییس هیأت داوران جشنوارهی کن شود.
۵. کارگردان: کیم کی دوک
- فیلم: آریرانگ (Arirang)
- کشور: کره جنوبی
- سال درخشش: ۲۰۱۲
متأسفانه سال گذشته کیم کی دوک یکی از سرشناسترین کارگردانان قارهی آسیا به خاطر ابتلا به بیماری کرونا در ۶۰ سالگی از دنیا رفت. کیم کی دوک امروز در این دنیا نیست ولی گنجینهای ارزشمند از فیلمهایش را برایمان به یادگار گذاشته است. کیم کی دوک از نسل اول کارگردانان موج نو سینمای کره جنوبی بود که فیلمهای شاخصی مثل جزیره، نشانی ناشناخته، گارد ساحلی، بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار و آریرانگ را در کارنامهاش دارد.
کی دوک سابقهی زیادی در جشنوارههای معتبر جهانی دارد و نمیتوان فقط به یک فیلم او در یک سال خاص اکتفا کرد. کی دوک چندین دوره در جشنوارهی کن حضور داشته که یکی از این حضورها به فیلم نفس در سال ۲۰۰۷ برمیگردد. کی دوک همچنین در سال ۲۰۱۲ با فیلم آریرانگ جایزهی بهترین فیلم نوعی نگاه جشنوارهی کن در سال ۲۰۱۲ را گرفت. آریرانگ سلف پرترهای است دربارهی خود کیم کی دوک و روزهایی که با مردم و منتقدان و رسانههای کره قهر کرده بود و خود را به نقطهای پرت و کوهستانی در حاشیه شهر تبعید کرده بود و بدون هیچ امکاناتی سه سال در یک غار زندگی کرد.
سینمای کیم کی دوک با ارایهی تصاویر جذاب و خلق داستانهای بدون دیالوگ یا کم دیالوگ شناخته میشود و این جنس از سینمایش طرفداران خودش را در دنیا دارد. کی دوک را با سبک خاص فیلمسازیاش باید مشهورترین سینماگر کره جنوبی در سالهای اخیر دانست که فیلمهایش معمولا جوایز زیادی از جشنوارههای جهانی بردهاند. شاید اگر امروز زنده بود، شاهد حضور او در جشنوارهی کن امسال بودیم.
۶. کارگردان: اپیجاتپونگ ویراستاکول
- فیلم: عمو بونمی که زندگیهای گذشتهاش را به یاد میآورد (Uncle Boonmee Who Can Recall His Past Lives)
- کشور: تایلند
- سال درخشش: ۲۰۱۰
اینکه نام کشوری مثل تایلند در لیست کشورهای آسیایی صاحب عنوان در جشنوارهی کن بیاید کمی عجیب است. چون معمولا از شرق آسیا فیلمسازان چین، کره جنوبی و ژاپن با فیلمهایشان به بالاترین سطح در جهان میرسند و میدرخشند. اما این بار از کشور تایلند کارگردانی به نام ویراستاکول توانست با فیلم خاص و جالبش جایزهی نخل طلا را ببرد. عمو بونمی که زندگیهای گذشتهاش را به یاد میآورد با الهام از کتاب یک راهب بودایی نوشته شده که در کتابش از زندگی قبلی یا همان تناسخ افراد نوشته است. فیلم ویراستاکول فیلمی است میان واقعیت، اوهام، خیال و مدام میان دنیای واقعی و دنیای ارواح در حرکت است.
فیلم با ساختار متفاوت و داستان خاصش در جشنوارهی کن بسیار جلب توجه کرد و یکی از فیلمهای عجیب تاریخ کن شد. فیلم به هیچ عنوان یک داستان منسجم با یک پایانبندی مشخص ندارد و کارگردان ساختار متفاوتی را برای فیلمش انتخاب کرده است. در این فیلم ما مناظر بکر و زیبایی را میبینیم که بیشتر زمان فیلم در آنجا میگذرد. ویراستاکول توانست با فیلم جذابش یکی از مهمترین عنوانهای سینمایی را برای کشورش به ارمغان بیاورد. احتمالا تایلندیها دوباره باید سالها صبر کنند تا کسی مثل ویراستاکول پیدا شود و با فیلمش بتواند چشم سینمادوستان را خیره کند.
۷. کارگردان: پارک چان ووک
- فیلم: اولدبوی (Oldboy)
- کشور: کره جنوبی
- سال درخشش: ۲۰۰۴
بیشتر سینمادوستان پارک چان ووک را به فیلم اولدبوی میشناسند. این فیلم یکی از سهگانههای چان ووک به نام انتقام است که بسیار دیده شد و تحسین شد. این فیلم در سال ۲۰۰۴ جایزهی بزرگ جشنوارهی کن را از آنِ خود کرد و با تحسین رییس هیأت داوران جشنواره، کوئنتین تارانتینو، مواجه شد.
اولدبوی به غایت فیلم عجیب و غریبی است که تماشاگرش را هنگام تماشا در بهت فرو میبرد. منتقدان فیلم چان ووک را یک فیلم پستمدرن میدانند که غافلگیری و شوکه کردن مخاطب در آن در اولویت قرار دارد. داستان فیلم دربارهی شخصی به نام دائهسو است که مدت ۱۵ سالی که در زندان به سر میبرد را به نوشتن اسم تمام کسانی که ممکن است به آنها بدی کرده باشند اختصاص میدهد و در پایان با چندین دفترچه پر از اسم آزاد میشود. پس حالا زمان گرفتن انتقام است و فیلم از اینجا به بعد ضربات کوبندهاش را شروع میکند.
فیلم چان ووک را باید یکی از فیلمهای خاص تاریخ سینما و یکی از فیلمهای محبوب سینمادوستان دانست. فیلم اگرچه کمی کند شروع میشود ولی در ادامه با ریتمی عالی پیش میرود و با هر صحنه مخاطبش را متحیر میکند. دقیقا به خاطر همین ساخت خلاقانه و هنرمندانه تارانتینو با آن سابقهی درخشان فیلمسازی اینگونه به تحسین فیلم پرداخت.
۸. کارگردان: دوارد یانگ
- فیلم: یی یی (Yi Yi)
- کشور: تایوان
- سال درخشش: ۲۰۰۰
ادوارد یانگ خیلی زود و در ۵۹ سالگی از دنیا رفت تا حسرتی عمیق را در دل سینمادوستان بنشاند. فیلم او به نام یی یی در جشنوارهی کن بسیار جلب توجه کرد و خبر از کارگردانی خلاق و سینمابلد داد. او در سال ۲۰۰۰ جایزهی بهترین کارگردانی را از جشنوارهی کن برد تا نشان دهد چه فیلمساز توانا و زبردستی است.
پس از تماشای آخرین فیلم یانگ از کارگردانی دقیق و خوش ذوقی او لذت میبریم. یی یی پختگی و قوامِ ، در نماهایی که کارگردانی شده بسیار پخته عمل کرد و ظرافت و واقعگرایی را بهخوبی از بازی بازیگرانش به تماشاگران فیلمش منتقل میکند. ایدههای بصری و مضمونی فیلم، مخاطب را به هیجان می آورد و نشان میدهد یک فیلمساز زبردست پشت دوربین قرار گرفته است و با هنرمندی تک تک نماها را کارگردانی میکند.
حیف عاشقان سینما خیلی زود یانگ را در سال ۲۰۰۷ از دست دادند تا دیگر چشمشان به یکی از شاهکارهای سینمایی او نیفتد. اگر یانگ زنده میماند با این سبک فیلمسازی میتوانست برای سالهای آینده نخل طلا را مال خود کند ولی افسوس اجل فرصت انجام چنین کاری را به او نداد.
۹. کارگردان: عباس کیارستمی
- فیلم: طعم گیلاس (Taste of Cherry)
- کشور: ایران
- سال درخشش: ۱۹۹۷
سال ۱۹۹۷ سال خوبی برای سینمای ایران و آسیا بود. در این سال دو فیلم آسیایی به طور مشترک جایزهی نخل طلا را بردند که افتخار بزرگ برای کشورشان بود. عباس کیارستمی، کارگردان دوستداشتنی سینمای ایران با آن نگاه تیزبینانه به زندگی و درک والایش از زیستن، با فیلم طعم گیلاس توانست نام ایران را در جشنوارهی کن مطرح کند و اولین نخل طلای سینمای ایران را به دست بیاورد.
کیارستمی با سبک واقعگرایانهاش مخاطبان فیلمش را به درون یک زندگی یک انسان تنها و ناامید از زندگی میبرد که پروسه خودکشیاش ناکام مانده و تلاشهایش برای گرفتن جانش، بیثمر است. فیلم در نگاه اول دربارهی مرگ است ولی دیالوگهای هنرمندانهی کیارستمی که از زبان نابازیگرهای و آدمهایی معمولی در فیلم بیرون میآید سرشار از امید و زندگی است.
فیلم تحسینهای بسیاری از سرشناسترین منتقدان گرفت و بسیاری قدرت فیلمسازی کیارستمی و نگاه جزئینگرش به وقایع زندگی را ستودند. مجله تایم در سال ۲۰۰۹ طعم گیلاس را بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ جشنواره کن نامید و هنوز این فیلم در نهایت سادگی حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
۱۰. کارگردان: شوهی ایمامورا
- فیلم: مارماهی (Eel)
- کشور: ژاپن
- سال درخشش: ۱۹۹۷
ایمامورا نخستین کارگردان ژاپنی است که توانسته دو جایزه نخل طلا را برنده شود. او برای اولین بار در سال ۱۹۸۳ برای فیلم قصیده نارایاما موفق به کسب نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و سپس در سال ۱۹۹۷ با فیلم مارماهی یک بار دیگر این جایزه را بهطور مشترک با فیلم طعم گیلاس ساخته عباس کیارستمی به دست آورد.
ایممورا در فیلمهایش به سراغ قشرهای ستمدیده جامعه میرود و به دفاع از آنان میپردازد. فیلمهای او همواره لایههایی از نگاه روانکاوانه را در خود دارد و فیلمساز تأثیر عقدههای آدمی را در به چالش کشیدن اخلاق به تصویر میکشد و از انحطاط اخلاقی در جامعهای که در آن زندگی میکنند، حرف میزند.
ایمامورا در سال ۲۰۰۶ و در سال ۷۹ سالگی درگذشت و فیلمهایش همچنان یکی گنجینههایش ارزشمند برای سینمای ژاپن به حساب میآید. این کارگردان فقید فیلمساز مهمی در جریان موج نوی سینمای ژاپن پس از جنگ جهانی دوم به شمار میآید و چه در زادگاهش و چه در کشورهای دیگر همواره از احترام خاصی برخوردار است.
۱۱. کارگردان: وونگ کار وای
- فیلم: شاد در کنار هم (Happy Together)
- کشور: چین، هنگ کنگ
- سال درخشش: ۱۹۹۷
در سال درخشش آسیاییها، وونگ کار وای هم از جشنوارهی کن جایزهی بهترین کارگردانی را کسب کرد تا برای نخستین بار در تاریخ جشنواره فیلم کن یک کارگردان چینی بتواند جایزهی بهترین کارگردان این جشنواره را ببرد. کار وای از چندی سال قبل قدرت و نبوغ فیلمسازیاش را با خاکستر زمان و چانگ کینگ اکسپرس نشان داده و بالاخره زمان آن رسید تا او جایزهای بزرگ از جشنوارهای معتبر صید کند.
البته اوج کار کار وای به بعد از گرفتن این جایزه برمیگردد. او در فیلم در حال و هوای عشق یکی از زیباترین و افسونکنندهترین فیلمهای عاشقانهی تاریخ سینما را کارگردانی کرد. این فیلم به ویژه با موسیقی سحرانگیزش لبریز از شور و احساس است و هر بینندهای را همراه خود میکشاند.
کار وای پس از در حال و هوای عشق سه فیلم دیگر ساخت ولی همچنان همگان او را با این فیلم به یاد میآورند و این فیلم رمانتیک به شناسنامهی این کارگردان بزرگ تبدیل شده است.
۱۲. کارگردان: جعفر پناهی
- فیلم: بادکنک سفید (The White Balloon)
- کشور: ایران
- سال درخشش: ۱۹۹۵
کسی که سالها دستیار عباس کیارستمی بوده قطعا از سینمای او تأثیر میگیرد؛ البته خلاقیت و نگاه ویژهی کارگردان هم در ساختن دنیای مخصوص به خودش بیتأثیر نیست. جعفر پناهی از زمانی که خودش پشت دوربین قرار گرفت، توانست خودش را بهعنوان کارگردانی صاحب سبک با سلیقه و ذوقی متفاوت از دیگر کارگردانان ایرانی نشان دهد.
جنس سینمای او هم خیلی زود به مذاق داوران جشنوارهی کن خوش آمد و او توانست در سال ۱۹۹۵ برای فیلم بادکنک سفید جایزهی دوربین زرین جشنواره را ببرد و به نخستین ایرانیای تبدیل شود که یکی از جوایز کن را میبرد. پناهی در فیلمهایش استاد نزدیک شدن به دنیای پاک و معصوم کودکان است و در فیلمهای اولش هم بهخوبی این موضوع را نشان میدهد. بادکنک سفید هم همان معصومیت کودکانه را دارد و میتواند تماشاگر را در خودش غرق کند.
پناهی با این جایزه نشان داد تا چه اندازه کاربلد است و سینما را میشناسد. فیلمهای او چند بار دیگر در جشنوارهی کن به نمایش درآمد ولی دیگر او موفق به بردن جایزه نشد.
۱۳. ژانگ ییمو
- فیلم: برای زندگی (To Live)
- کشور: چین
- سال درخشش: ۱۹۹۴
ژانگ ییمو از همان نخستین فیلمهایش نشان داد چه کارگردان بااستعداد و چه فیلمساز باهوشی است. او خیلی خوب داستانهایش را در دل فیلم بازگو میکرد و با هنرمندی به تصویر میکشید. او برای فیلم پنجمش به نام برای زندگی جایزهی بزرگ جشنوارهی کن را تصاحب کرد و در کنار دیگر افتخارات زندگیاش قرار داد.
ییمو پس از این فیلم چند فیلم شاخص دیگر ساخت ولی دیگر نتوانست جایزهای از جشنوارهی کن ببرد. با این حال فیلمهایش همواره تمجید منتقدان و تماشاگران را همراه داشته است. ییمو را باید یکی از کارگردانان بزرگ سینمای چین بدانیم که از جشنوارههای مختلف جوایز متعددی برده و اعتبار ویژهای به سینمای این کشور بخشیده است.
۱۴. چن کایگه
- فیلم: بدرود همخوابهی من (Farewell My Concubine)
- کشور: چین
- سال درخشش: ۱۹۹۳
سینمای چین در دههی نود به واسطهی فیلمسازان سرشناسش موفقیتهای زیادی به دست میآورد. یکی از این موفقیتهای بزرگ را کایگه با فیلم بدرود همخوابهی من به دست آورد و نخل طلای جشنوارهی کن را به طور مشترک با فیلم پیانو برنده شد. این فیلم ، نشان دهنده تاریخ ۲۰۰ سالهی تئاتر پکن است و از تمام جهات به بررسی آن میپردازد و بیتردید یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای چین به شمار میرود. بیشک این فیلم از استانداردهای سینمای شرق فراتر است و شهرتی بی نظیر را برای کایگه به ارمغان آورد. فیلم همچنین در بطن خود، حدیث عشقها و خیانتها است. اینکه چطور شرایط سخت جامعه و انقلاب فرهنگی کمونیستی چین، باعث دودستگی و جدایی بین دوستان قدیمی شد. فیلم بازگو کننده داستان زندگی وفاکنندهها، جورکشیدهها و ملامتدیدهها است.
۱۵. هو شیا شین
- فیلم: استاد عروسکگردان (The Puppetmaster)
- کشور: تایوان
- سال درخشش: ۱۹۹۳
در سالی که سینمای چین نخل طلا را مال خود کرد یک فیلم دیگر از تایوان، جایزهی ویژه هیأت داوران را برد تا سینمای شرق در سال ۱۹۹۳ حضوری پررنگ در کن داشته باشد. شیا شین یک بار دیگر در سال ۲۰۰۱ برای فیلم مامبوی هزار، جایزهی بزرگ جشنوارهی کن را برد تا به یکی از پرافتخارترین کارگردانان سینمای چین تبدیل شود.
استاد عروسکگردان زندگینامهی واقعی تیان-لو لی، استاد بزرگ عروسکگردان (خیمهشببازی) است که پیش از این فیلم در فیلمهای قبلی شیا شین بازی کرده بود. به اذعان منتقدان این فیلم یکی از دشوارترین و خلاقانهترین فیلمهای این کارگردان سرشناس است.