۱۴ فیلم کلاسیک برتر برای کسانی که زیاد فیلم ندیدهاند
هر کس فیلم محبوب خودش را دارد اما چند فیلم کلاسیک برتر را هر آنکه به سینما علاقه دارد یا میخواهد بیشتر دربارهاش بداند، باید ببیند. شاید برای کسی که آشنایی زیادی با سینما نداشته باشد، کسب شناخت بیشتر نسبت به آن کار سخت و ترسناکی باشد. با توجه به اینکه بیش از یک قرن از عمر سینما میگذرد، برای کسی که میخواهد تازه فیلمبینی را شروع کند، اینکه از کجا و با کدام فیلم شروع کند، سخت است. خوشبختانه، بعضی فیلمها به این خاطر که نمونه خوبی از ژانرهای مختلف هستند و همینطور تکنیکهای فیلمسازی مهم میتوانند همچون راه میانبری برای شناخت این مدیوم هنری عمل کنند.
سنجش بهترین فیلمهای تمام دوران هم کار سختی است. سینما با فیلمهای انیمیشن گرفته تا موزیکال و فیلمهای ترسناک آزاردهنده، مدیوم بسیار متنوعی است، اما کسب درک و شناخت بیشتر نسبت به سینما نیازمند تماشای صدها فیلم نیست. با انتخاب بادقت چند اثر بهیادماندنی و انقلابی، آشنایی بیشتر با ژانرها و سبکهای مختلف بسیار سادهتر میشود. این چهارده فیلم کلاسیک برتر گزینههای خوبی برای کسانی است که آشنایی زیادی با سینما ندارند.
۱۴. بیگانه (Alien)
- سال اکران: ۱۹۷۹
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: سیگورنی ویور، ایان هولم، جان هرت، ورونیکا کارترایت، هری دین استنتون، تام اسکریت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
اولین و به باور بسیاری بهترین فیلم از مجموعه «بیگانه» کلاسیکی در دو ژانر است. ریدلی اسکات داستان خانهای جنزده را برداشت و آن را به فضاپیمایی دور از زمین آورد، که نتیجهاش یک تریلر علمی-تخیلی ترسناک بهغایت فاجعهبار است که هیچ راه فراری از آن نیست. قصههای ترسناک از اضطرابهای عمومی بهره میبرد، و «بیگانه» اولین فیلم مهم در عصر اکتشاف فضایی که آنچه را در کیهان در انتظار ماست، زیر سؤال برد. و بدین ترتیب یکی از معروفترین هیولاهای تاریخ فرهنگ عامه را هم خلق کرد.
داستان این فیلم موجود فرازمینی مهاجم و خطرناکی را به تصویر میکشد که وارد یک فضاپیمای باری شده و خدمه کشتی را از بین میبرد. این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای تصویری شده است. مجموعه «بیگانه» با دنبالههای رسمی و غیررسمی بیش از چهل سال است که همچنان زنده است. آخرین فیلم از این مجموعه «بیگانه: رومولوس» (Alien: Romulus) سال ۲۰۲۴ اکران میشود.
۱۳. دکتر استرنج لاو (Dr. Strangelove)، فیلم کلاسیک
- سال اکران: ۱۹۶۴
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: جورج سی. اسکات، اسلیم پیکنز، پیتر سلرز، کینن وین، استرلینگ هیدن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از ۱۰۰
یک کمدی سیاه درباره جنگ سرد و تهدید هستهای که یکی از بهترین آثار کلاسیک سینما و پای ثابت بسیاری از فهرستهای برترینهای سینمایی است و در به تمسخر کشیدن آخرالزمانی هستهای کار موفقی انجام میدهد. «دکتر استرنج لاو» (با نام کامل «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم») توانایی کوبریک بزرگ در کار با دوربین بینقص و نگاه بینظیرش در چیدمان دراماتیک را به رخ میکشد اما آنچه برجستهتر از سایر ویژگیهای فیلم جلوه میکند، دیالوگهاست. با اینکه خط داستانی فیلم به تنشهای جنگ سرد مربوط است اما امروز هنوز هم کار میکند.
پیتر سلرز با بازی کاریکاتورگونهاش در سه نقش متفاوت، هجو کردن نقاط ضعف یک بریتانیایی مبادی آداب، یک امریکایی پرافاده و از خود مطمئن و یک آلمانی غیرقابل پیشبینی، عنوان بهترین بازی کمدی تمام دوران را با خود به یدک میکشد. فیلم داستان جک ریپر، ژنرال روانپریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در آمریکا را روایت میکند که در اقدامی خودسرانه، تهاجمی هستهای علیه شوروی به راه میاندازد و رئیسجمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات میگردند.
۱۲. قصه عامهپسند (Pulp Fiction)
- سال اکران: ۱۹۹۴
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، بروس ویلیس، ساموئل ال. جکسون، اوما تورمن، کریستوفر واکن، تیم راث، هاروی کیتل
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از ۱۰۰
یک فیلم کلاسیک معروف و تحسینشده دیگر که در واقع ادای دینی به تقریباً یک قرن از سینمای امریکاست. اساساً فیلمهای تارانتینو را میتوان به عنوان تجربیات مشترک بهتر درک کرد. «قصه عامهپسند» با خشونت، زبان تند و تیز و احساسات نابش یکی از محبوبترین فیلمهای تارانتینو و [یکی از] سرگرمکنندهترین فیلمهای تاریخ سینماست. این فیلم چهار قصه درهمتنیده از جنایت و خشونت، از گانگسترهای لسآنجلسی، بازیکن بوکس، سارقان مسلح خردهپا و یک کیف اسرارآمیز را در لس آنجلس کالیفرنیا روایت میکند. عنوانش به مجلههای زرد و رمانهای جنایی هاردبویلدِ اشاره دارد که اواسط قرن بیستم منتشر میشدند و بهخاطر روایت جزئینگرانه خشونت و گفتوگوهای بُرندهشان شهرت داشتند.
بیشتر زمان فیلم به تکگویی و گفتوگوهایی با درونمایه نگاه به زندگی و با چاشنی بذلهگویی که بین شخصیتهای فیلم ردوبدل میشود، میگذرد. روایت غیرخطی و ساختار روایی درهمتنیده «قصه عامهپسند» آن را به چیزی فراتر از یک ادابازی صرف تبدیل کرده است. شخصیتهای این فیلم چنان پرداخت قویای دارند که به لطف بازیگران ستارهاش، ژانر خودشان را تعریف کردهاند. امروز این شخصیتها منبع الهام خود تارانتینو برای خلق شخصیتهای فیلمهای دیگرش هستند و ما ردپایشان را به وضوح در آثار این کارگردان مشاهده میکنیم.
۱۱. شیر شاه (The Lion King)، فیلم کلاسیک
- سال اکران: ۱۹۹۴
- کارگردان: راجر آلرس، راب مینکاف
- صداپیشگان: جان تیلور توماس، متیو برودریک، جیمز ارل جونز، جرمی آیرونز، مویرا کلی، نیکتا کالام، ارنی سابلا، ناتان لین، روان اتکینسوند
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
انیمیشنی حماسی موزیکال، «شیر شاه» تأکیدی بر ظرفیت سینما برای بازآفرینی داستانهای قدیمی است. خط داستانی این فیلم که بر اساس نمایشنامه «هملت» شکسپیر است، از عناصر قصههای عیسی و موسی در انجیل هم وام میگیرد، اما انیمیشن دوبعدی زیبایش این قصهها را با اصالت شگفتانگیز بازگو میکند.
«شیر شاه» که گفته میشود شاخصترین تولید دیزنی در رنسانس دهه ۱۹۹۰ این کمپانی انیمیشنسازی است، چشمانداز باشکوه یک موزیکال صحنهای را به نمایش میگذارد، با یکی از بهترین موسیقیهای متن تمام دوران سینما. این فیلم از نگاه انجمن فیلم آمریکا، یکی از ده فیلم انیمیشن برتر جهان است.
۱۰. آروارهها (Jaws)
- سال اکران: ۱۹۷۵
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس، لورین گری، مورای همیلتون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۰۰
پیش از فیلمهای کودکپسندی مثل «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) و «ای.تی.» (E.T. The Extra-Terrestrial)، استیون اسپیلبرگ یکی از دلهرهآورترین فیلمهای تاریخ سینما را درباره یک کوسه قاتل وحشی را ساخت. «آروارهها» تمام خون و خونریزی و تعلیق لازمه یک فیلم کلاسیک ترسناک را دارد، اما کنش و واکنش میان شخصیتها بهمراتب تروتمیزتر و حرفهایتر از غالب فیلمهای هیولایی است. نکته جالب توجه این است که بهرغم حضور رعبآوری که این کوسه بزرگ قهرمان فیلم دارد، ما زیاد او را نمیبینیم.
فیلم در عوض به کشمکش میان یک افسر پلیس، یک اقیانوسشناس و یک شکارچی کوسه ریشسفید در انتظار اینکه سر و کله هیولای بزرگ پیدا شود، تکیه میکند، با یکی از شاهکارهای موسیقی متن فیلم. «آروارهها» بر پایه رمانی به همین نام نوشته پیتر بنچلی، اولین فیلم مهم اسپیلبرگ و از نگاه بسیاری بهترین فیلم او محسوب میشود که برای او شهرت جهانی آورد. بیشتر شهرت فیلم به خاطر سبک نوآورانه و خاص خود در آن سالها بود که بسیار در سطح جهانی دیده شد. این فیلم نه تنها پرفروشترین فیلم سال شد و تا سال ۱۹۷۷ پرفروشترین فیلم جهان بود، بلکه امروز با محاسبه نرخ تورم با فروشی معادل ۲.۰۲۷ میلیارد دلار یکی از ده فیلم پرفروش تاریخ است.
۹. کازابلانکا (Casablanca)
- سال اکران: ۱۹۴۲
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنرید، کلود رینس، جان کوالن، سکه ساکال، سیدنی گریناستریت، لئون بلاسکو، اِلینور وَندِرویر، پل پورکازی، دوئی رابینسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 99 از ۱۰۰
یکی از مهمترین فیلمها و عاشقانههای تاریخ سینما بر مبنای نمایشنامهای روی صحنهنرفته از مورای بورنت و جان آلیسون به نام «همه به کافه ریک میآیند» که سازندگانش، با وجود حضور مطرحترین ستارگان آن زمان هالیوود، هیچ فکر نمیکردند به چنین موفقیتی دست یابد. این فیلم فقط یکی از صدها اثری بود که هالیوود هر ساله منتشر میکرد اما طالعش این بود که به همیشه در صدرترین فیلم تاریخ سینما تبدیل شود. یک فیلمنامه بر اساس نمایشنامهای روی صحنه نرفته و چند نویسنده عوضکرده، عدم حمایت کافی از تیم تولید فیلم و اولین تجربه هامفری بوگارت در نقشی عاشقانه هم باعث نشد فیلم شکست بخورد. آکادمی اسکار سه جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم را به «کازابلانکا» داد. فیلم داستان یک عاشقانه محکوم به فنا در گیرودار جنگ دوم جهانی و بحران پناهجویان است. بوگارت در نقش ریک، یک امریکایی جلای وطنکرده بدبین که گذشتهاش آمده تا خرش را بگیرد، در اوج است.
فیلم داستان مردی است که میان «عشق و انسان خوب بودن» دارد میشکند. او باید بین «عشق به زن مورد علاقهاش» و «کمک به فرار مبارز چکی از دست حاکمیت وابسته به فرانسه ویشی در جهت مبارزه با نازیها» تنها یکی را انتخاب کند. اینگرید برگمان نقش معشوق سابق او ایلسا را بازی میکند، شیمی بینظیر و بیرقیب این زوج بهآسانی قصه را به مخاطب میقبولاند. فیلمنامه درخشان «کازابلانکا» که بیشمار نقل قول از آن بیرون میآید، با آن روایت سوزناک به یک پایانبندی تلخ و شیرین میرسد که ریک و ایلسا باید عشقشان را فدای هدفی بزرگتر کنند. در نهایت، «کازابلانکا» همانقدر که یک قصه عاشقانه در نظر گرفته میشود، قصهای درباره رستگاری و تغییر هم هست که به لطف بازیگران، عوامل اجرایی بهیادماندنی و یک ترانه ماندگار و تأثیرگذار به نام «همچنان که زمان می گذرد» جایگاه ثابتی در تاریخ سینما خواهد داشت.
۸. شهر اشباح (Spirited Away)، فیلم کلاسیک
- سال اکران: ۲۰۰۱
- کارگردان: هایائو میازاکی
- بازیگران: رومی هیراگی، میو ایرینو، ماری ناتسوکی، تاکشی نایتو، یاسوکو ساواگوچی، بونتا سوگاوارا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از ۱۰۰
انیمیشن به خاطر هزینه بالایش تنها روی جنبه عملی و بازده تمرکز دارد اما «شهر اشباح» از پیچیدگیاش بهره میبرد. در گوشه گوشه بوم نقاشی بزرگ و وسیع هایائو میازاکی، استاد انیمه ژاپنی، عشق نهفته است، و جهان موجوادت خیالی و جادوی مبهمش را چند بار باید دید. برای درک و پیگیری خط روایی قصه این فیلم، بیشمار جزئیات زیبا در آن هست که باید به آنها توجه کرد. اما فقط این کافی نیست، سبک فیلم هم به همان اندازه مهم است. خلاقیت بی حد و مرز میازاکی منظرهای غیرممکن را به وضوح گیجکنندهای خلق میکند. قصه هم به همان اندازه گیجکننده و شگفتانگیز است.
دختری ده ساله به اسم ارمیا چیهیرو در یک روز تابستانی به همراه پدر و مادرش به شهر دیگری نقل مکان میکنند. در راه چهیرو یک مجسمه عجیب میبیند و بعد به جای آنکه به شهر خودشان برسند، به شهری میرسند که کسی در آن نیست. مادر و پدر چیهیرو بیتوجه به اصرار او که ازشان میخواهد وارد این شهر نشوند، به یک رستوران میروند که صاحب ندارد. شروع میکنند به غذا خوردن که ظاهراً هرچه از آن بخورند سیر نمیشوند و آنقدر میخورند که تبدیل به خوک و بعد ناپدید میشوند. حالا چیهیرو باید در این شهر عجیب با بیشمار موجود عجیبتر دنبال آنها بگردد. «شهر اشباح» یکی از برترین انیمیشنهای تاریخ سینماست که در هفتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار برنده جایزه بهترین فیلم انیمیشن و همچنین برنده جایزه خرس طلایی در جشنواره بینالمللی فیلم برلین سال ۲۰۰۲، در کنار فیلم «یکشنبه خونین» شد.
۷. پدرخوانده (The Godfather)
- سال اکران: ۱۹۷۲
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، ریچارد اس. کاستلانو، رابرت دووال، استرلینگ هایدن، جان مارلی، ریچارد کونته، دایان کیتن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۰۰
یکی دیگر از فیلمهای مهم تاریخ سینما، قسمت اول سهگانه تحسینشده فرانسیس فورد کاپولا بر اساس رمان پرفروش ماریو پوزو است که داستان زندگی خانواده کورلئونه را از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ تحت حاکمیت ویتو کورلئونه که پدرخوانده مافیاست و در آخر، به تحول پسر کوچک خانواده مایکل میرسد، روایت میکند. «پدرخوانده» در زمان اکران با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان سینما روبهرو شد که نقشآفرینیها بهویژه مارلون براندو و آل پاچینو، کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، تدوین و موسیقی و تصویری درخشانش از مافیا را تحسین کردند. این فیلم که از نظر بسیاری از منتقدان بهترین فیلم تاریخ سینماست، مسیر حرفهای کاپولا و پاچینو و سایر عوامل تازهوارد بازیگر و تولید را بهکل دگرگون کرد. مارلون براندو را که در اواخر دهه ۱۹۶۰ دیگر افت کرده بود، دوباره زنده کرد و یک اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد نصیبش کرد که البته نیامد آن را بگیرد؛ بعد از «پدرخوانده» او در دو فیلم مهم دیگر کارنامه بازیگریاش، فیلم دیگری از کاپولا «اینک آخرالزمان» و «آخرین تانگو در پاریس» ایفای نقش کرد.
فرانسیس فورد کاپولا با «پدرخوانده» توانست کاری کند ما با یک خانواده جنایتکار بیرحم همذاتپنداری کنیم. خانواده کورلئونه کسبوکاری متفاوت و نامتعارف دارند اما همچون هر خانوادهای صداقت، وفاداری و احترام برایشان مهم است. فضای تاریک تأثیرگذار «پدرخوانده» مخاطب را با اعتمادبهنفس در خود غرق میکند و خاص بودن شخصیتها میتواند هر مخاطبی را تحت تأثیر خود قرار دهد. «پدرخوانده» فیلمی خشن و دلهرهآور است، اما نشان میدهد که شخصیتپردازی حرفهای میتواند حتی در بیعاطفهترین انسانهای بدبین حس همذاتپنداری ایجاد کند. «پدرخوانده ۲» حماسه خانواده کورلئونه را ادامه میدهد و شایستگی جایگاهی در مجموعه فیلمهای ماندگار تاریخ سینما که هر تازهوارد علاقهمند به سینمایی باید آن را ببنید، دارد.
۶. چه زندگی شگفتانگیزی (It’s A Wonderful Life)
- سال اکران: ۱۹۴۶
- کارگردان: فرانک کاپرا
- بازیگران: جیمز استوارت، دانا رید، ویلیام ادموندز، فرانک فنتون، فرانک هاگنی، چارلز سی. ویلسون، چارلز سالیوان
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۰۰
«چه زندگی شگفتانگیزی» با گذشت بیش از هفتاد سال از ساخت آن همچنان بهترین فیلم کریسمسی تمام دوران است. بعضی فیلمها، حتی بعضی از بهترینها، در گذر زمان و بعد از چند بار تماشا، جذابیت خود را از دست میدهند، اما «چه زندگی شگفتانگیزی» را دستکم هر بار، اگر نه بیشتر، در ماه دسامبر و حال و هوای تعطیلات میلادی میتوان دوباره تماشا کرد و از آن لذت برد.
قصهای اخلاقگرایانه به سبک چارلز دیکنز یا تراژدینویسهای بزرگ که جشن زندگی معمولی رومزه ماست. احساس صادقانه و خالصانه این فیلم آن را در برابر منفیگرایی مدرن قرار میدهد و گواهی انکارناپذیر در اثبات جادوی غیرقابل لمس سینماست. فیلم داستان جرج بیلی (جیمز استوارت) یک مرد مهربان و مردمدوست را روایت میکند که پس از ورشکست شدن تصمیم به خودکشی میگیرد؛ اما فرشتهای به نام کلارنس مأمور میشود به روی زمین برود و زندگی او را نجات بدهد.
۵. انگل (Parasite)
- سال اکران: ۲۰۱۹
- کارگردان: بونگ جون-هو
- بازیگران: سونگ کانگ-هو، لی سون-کیون، چو یو جونگ، چوی وو شیک، پارک سو-دام، جانگ هه-جین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 99 از ۱۰۰
«انگل» جایی بین کمدی مبتنی بر طبقه رفتاری و یک قصه پیچیده شورش و شیادی میایستد. خانواده کیم آینه این دوگانگی عجیب است که جایی میان خانه زیرزمینی و پر از حشرهشان و زندگی بهتری که میخواهند داشته باشند، میایستند. «انگل» شکاف طبقاتی را که تقریباً در نیمی از زمان فیلم به تصویر کشیده میشود، مسخره میکند، و بعد از این شوخطبعی به خشم و خونریزی میرسد. فیلم تحسینشده بونگ جون-هو یک تریلر فریبدهنده است که پیامی مشخص دارد، در عین حال، مخاطب را سرگرم میکند.
فیلم داستان خانواده فقیر کیم را روایت میکند که ترتیبی میدهند که بهوسیله خانوادهای ثروتمند استخدام شوند. با فریبکاری وارد این خانواده ثروتمند میشوند، در آنجا تظاهر میکنند نسبتی با هم ندارد و کمکم به جای جای خانه و این خانواده نفوذ میکنند. «انگل» با بودجهای ۱۵.۵ میلیون دلاری در زمان اکران با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مخاطبان مواجه شد و بیش از ۲۶۳ میلیون دلار در سرتاسر جهان فروش داشت. در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۹ اولین فیلم کرهای شد که نخل طلای کن دریافت کرد و در مراسم اسکار ۲۰۲۰، اولین فیلم غیر انگلیسیزبانی شد که جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد. این فیلم را یکی از بهترین فیلمهای قرن بیستویکم و تاریخ سینما میدانند.
۴. زنگ تفریح (Playtime)، فیلم کلاسیک
- سال اکران: ۱۹۶۷
- کارگردان: ژاک تاتی
- بازیگران: ژاک تاتی، راینهارد کولدهوف، آلیس فیلد، جیمز کمبل، جان ابی، ایو بارساک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از ۱۰۰
ژاک تاتی چهل سال بعد از سینمای صامت، به تکنیکهای این سینما برای این کمدی تند و تیز درباره حاکمیت شرکتسالاری شهری برگشت. تاتی در این فیلم نقش موسیو اولو، شخصیتی سبکمغز اما دوستداشتنی را بازی میکند که کاملاً با پیچیدگیهای یک جامعه شیکِ مبادی آداب در تضاد است. او حیرتزده میان آسمانخراشهای یکپارچه خاکستری سرگردان است، تا اینکه جامعه به یکباره در افتتاحیه فاجعهبار یک رستوران به تاهنجاری کشیده میشود.
«زنگ تفریح» به دلیل بهرهگیری درخشان از جلوههای صوتی و سبک بصری ویژه که امضای تاتی را پای خود دارد، و هم به خاطر کاربرد مینیمالیستی دیالوگ و فروکاستن آن تا مرز سروصدای محیط، شایسته توجه است؛ و به همین دلیل، با سادگی و لذت یک کتاب مصور، برای درکش نیازی به زیرنویس نیست.
۳. گمشده در ترجمه (Lost In Translation)
- سال اکران: ۲۰۰۳
- کارگردان: سوفیا کاپولا
- بازیگران: بیل مری، اسکارلت جوهانسون، جووانی ریبیسی، آنا فاریس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از ۱۰۰
نه سوفیا کاپولا و نه هیچیک از عوامل دیگر «گمشده در ترجمه» فکرش را هم نمیکردند که این فیلم مستقل کمبودجه به چنین موفقیت و شهرتی دست یابد و یک اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را برای سوفیا کاپولا در اولین تجربه کارگردانیاش به همراه داشته باشد. «گمشده در ترجمه» داستان دو آمریکایی غریبه را که هر دو در یک زمان مسافر هتلی در توکیو هستند و وارد رابطهای نامحتمل با هم میشوند، روایت میکند.
بیل مری که به سختی پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفت و اسکارلت جوهانسون در اولین تجربههای بازیگریاش، نقش دو شخصیت را که در مراحل کاملاً متفاوت از زندگیشان هستند اما هر دو به دنبال معنای عمیقتر زندگی بازی میکنند. این دو به گونهای که فقط دو غریبه میتوانند، به هم اعتماد میکنند، و با پایانبندی مبهم و جسورانهاش تفسیر عمق واقعی رابطه آنها را بر عهده مخاطب میگذارد.
۲. بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona)، فیلم کلاسیک
- سال اکران: ۱۹۸۷
- کارگردان: جوئل کوئن
- بازیگران: نیکولاس کیج، هالی هانتر، جان گودمن، فرانسیس مکدورمند
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از ۱۰۰
برای یک بازیگوشی بزهکارانه، بچهدزدی معمولاً ایده ناخوشایندی به نظر میآید، اما فیلم کلاسیک «بزرگ کردن آریزونا» آنقدر جسور است که بتواند از پس این موضوع آزاردهنده برآید. فیلم داستان یک زوج بی فرزند، یک خلافکار سابق و یک پلیس سابق را روایت میکند که تصمیم میگیرند بچه خانواده دیگری را برای خود بردارند. فیلم ظاهراً در غرب امریکا اتفاق میافتد، اما شخصیتها با زبانی تصنعی و منسوخ حرف میزنند.
بعضی عناصر قصه، مثل شکارچی انسانی که همچون ابلیسی انتقامجو بیابان را طی میکند، میتواند از عهد عتیق آمده باشد. «بزرگ کردن آریزونا» سبک نئواکسپرسیونیستیاش را متکبرانه به رخ میکشد. اتفاقها و شخصیتهای فیلم عامدانه عجیب و غریباند، اما در یک قصه امریکایی با تأکید صریح بر عدالت حقیقی جای میگیرند.
۱. روانی (Psycho)
- سال اکران: ۱۹۶۰
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، جان گوین، ورا مایلز، لورن تاتل
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 97 از ۱۰۰
«روانی» که تنها به لقب یکی از بهیادماندنیترین فیلمهای ترسناک تمام دوران راضی نیست، در نیمه مسیر تغییر روند میدهد و به یکی از جذابترین و نفسگیرترین فیلمهای کارآگاهی جنایی تمام دوران هم تبدیل میشود. این فیلم دلهرهآور روانشناختی بر اساس رمان رابرت بلاک به همین نام، با یکی از برترین ضدقهرمانهای تاریخ سینما، داستان یک منشی اهل فینیکس را روایت میکند که چهار هزار دلار از یکی از ارباب رجوعهای صاحبکارش اختلاس میکند و فراری میشود. او در راه در یک متل بینراهی اقامت میگیرد که مردی که زیر سلطه مادرش است، آن را اداره میکند.
تا اینجا قصه سرراست به نظر میآید اما به لطف خط داستانی پیچیدهاش، شکل فیلمبینی سینمادوستان را عوض میکند، و تأثیراتش هنوز تا امروز در سینما احساس میشود. استفاده بینظیر آلفرد هیچکاک از پنهان کردن بخشی از واقعیت هنوز در ژانر وحشت مورد استفاده قرار میگیرد، و همینطور استفاده پیشگامانه او از نمای هلندی (نمای کج یا زاویهداری که در آن خط افق و اشیا در صحنه بهصورت مایل دیده شوند). صحنه حمام بهدرستی وارد بحث بر سر بهترین صحنههای تاریخ سینما شده است، اما «روانی» که یک کلاس پیشرفته کارگردانی است، چیزی بیش از خشونت و خونریزی برای ارائه دارد.
منبع: Screenrant