نقد فیلم «۱۳ زندگی»؛ سوسو زدن نوری انتهای تونل
وقتی برچسب «بر اساس یک داستان واقعی» بر پیشانی فیلمی ظاهر میشود، همیشه این نگرانی وجود دارد که فیلمساز نتوانسته باشد واقعیت پیش آمده را به درستی دراماتیزه و به زبان سینما ترجمه کند. اما حادثهی معروف غار «تام لوانگ» تایلند سال ۲۰۱۸ خود آنقدر دراماتیک است که حتی مستند ساخته شده بر اساس آن یعنی مستند «نجات» (the rescue) محصول سال ۲۰۲۱ با وجود چسبیدن تمام و کمالش به واقعیت، قصهگو به نظر میرسد.
در نقد فیلم «۱۳ زندگی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
این حادثهی واقعی همهی چیزهای لازم برای تبدیل شدن به یک قصهی کلیشهای قهرمانانه در چارچوب سینما را یک جا با هم دارد: قهرمانانی طرد شده اما به شدت فداکار، وادادن نیروی آموزش دیدهی نظامی در برابر مسیر دشوار پیش رو، قربانیانی معصوم که هیچگناهی جز شیطنت ندارند و دل هر مخاطبی را به درد میآورند، مسیری سخت و دشوار که قدرت ذهنی و فیزیکی قهرمانان را به چالش میکشد، چند فراز و فرود دراماتیک و چرخش داستانی که واقعا اتفاق افتاده و در نهایت انجام موفقیتآمیز یک ماموریت غیرممکن که نفس مخاطب را در سینه حبس میکند. به همهی اینها تلاش گستردهی مردم و نیروهای دولتی و توجه جهانی به سرنوشت قربانیان را هم اضافه کنید تا متوجه شوید که با چه حادثهای مواجه هستیم.
در چنین چارچوبی انتخاب ران هاوارد برای کارگردانی چنین داستان پر فراز و فرودی مناسب به نظر میرسد. او در دوران فعالیت خود به عنوان کارگردان نشان داده که قصهگوی خوبی است و میتواند داستانهای واقعی را به شکلی قابل باور بازسازی کند؛ از فیلم «ذهن زیبا» (a beautiful mind) که به زندگی واقعی ریاضیدانی برندهی جایزهی نوبل میپرداخت تا فیلم «آپولو ۱۳» (Apollo 13) که به عملیات لغو شدهی ناسا به قصد قدم گذاشتن انسان بر کرهی ماه تمرکز ارتباط دارد. اتفاقا این مورد دومی مثال خوبی برای پی بردن به تواناییهای ران هاوارد در پرداختن به داستانهای حماسی است.
استراتژی ران هاوارد برای نمایش قصهی گیر افتادن ۱۳ انسان در غاری عمیق، استراتژی مناسبی است. او میداند که این حادثه و این قهرمانان به اندازهی کافی توان جذب مخاطب را دارند؛ پس تغییر چندانی در ماجرای پیش آمده نمیدهد و بر بازسازی نزدیک به واقعیت سفر قهرمانانهی مردانش تمرکز میکند تا مخاطب هم ترس ناشی از این عملیات شگفتآور را تجربه کند و هم همراه با مردان برگزیدهی فیلمساز به سفری خطرناک برود.
میشد با مکث بیشتر روی تنهایی و خلوت شخصیتها، این سفر به تاریکی را به گونهای برگزار کرد که راه به تفاسیر فرامتنی بدهد؛ به عنوان نمونه غواصی در عمق تاریکی میتوانست به نوعی به رو در رو شدن با ترسهای نهفته در بخش «سایه» روان آدمی تعبیر شود، اما ران هاوارد آگاه است که در این صورت تهور و توانایی شخصیتهایش در انجام ماموریت داوطلبانه، تحت تاثیر این خلوت کردنها و رویارویی با مرگ قرار میگرفت و مخاطب دیگر با تمام وجود به آنها اعتماد نمیکرد. در واقع آنها دیگر قهرمانانی با قدرتهای فراانسانی نبودند، بلکه تبدیل به انسانهایی ساده میشدند که در ترسها و سرگشتگیهای خود غوطهور هستند و مخاطب هم به جای همراهی با عملیات، با فیلمی مواجه بود که نقب زدن به درون شخصیتهایش بر سرگذشت و ماجراهای آنها اولویت دارد.
این گونه مسیر درام هم تغییر میکرد و اصلا فیلم «۱۳ زندگی» فیلم دیگری میشد که قطعا کارگردان آن ران هاوارد نبود و از قصهای واقعی برای دست یافتن به چیزی دیگر بهره برده میبرد. پس فیلمساز آگاهانه از این موضوع فاصله میگیرد و تمام انرژی خود را صرف ساختن تصاویر نابی میکند که به تجربهای نزدیک به واقعیت از غواصی در غاری پر از آب میماند. این گونه بازسازی عملیات نجات و نمایش سختیهای آن درست از کار در میآید تا سازندگان از همان آغاز به مخاطب خود اعلام کنند که صرفا با فیلمی قصهگو سر و کار دارد و قرار است پردهای از تواناییهای آدمی بر پردهی سینما ببیند و سرگرم شود.
به دلیل انتخاب همین استراتژی است که هیچگاه قهرمانان فیلم «۱۳ زندگی» را در حال فرار از جمع برای خلوت کردن و تنها ماندن با افکار خود نمیبینیم. آنها یا همواره در کنار هم هستند یا در شلوغی جمع و همراه با مقامات نمایش داده میشوند. به همین دلیل هم نگرانی آنها بیش از آن که معطوف به خود باشد، بر نحوهی نجات قربانیان تمرکز دارد. در واقع این جدا نکردن آنها از جمع و مکث نکردن بر تنهایی آنها وسیلهای برای فرار از همان تعابیر فرامتنی است.
برای ران هاوارد این فرار از نمایش خلوت کردن شخصیتها تا آن جا اهمیت دارد که حتی سفرهای آنها به عمق غار را هم با تاکید بر وجود یک همراه به تصویر میکشد؛ به عنوان نمونه کافی است نگاه کنید که چگونه فیلمساز از تنهایی شخصیت کریس پس از پیدا شدن کمک در انتهای فیلم و پیدا کردن مسیر بازگشت و نجات پسر بچهی همراهش می گذرد و فقط زمانی بر خلوت شخصیتها مکث میکند که از پس ماموریت دشوار خود برآمدهاند و حال در خانهی خود مانند آدمی معمولی زندگی میکنند؛ گویی دیگر خبری از آن قصههای افسانهای کهن نیست که قهرمانان درام پس از بازگشت از میدان نبرد و به خاک مالیدن پشت دشمن شکستناپذیر خود، بر صدر مینشستند و ارج و قرب میدیدند. در چنین قابی است که قهرمانان درام ران هوارد، به قهرمانی گمنام میمانند که حتی نجات یافتگان هم قدر فداکاری آنها را نمیدانند.
شناسنامهی فیلم «۱۳ زندگی» (۱۳ lives)
کارگردان: ران هاوارد
نویسنده: ویلیام نیکلسون، بر اساس یک داستان واقعی
بازیگران: ویگو مورتنسن، کالین فارل، جوئل اجرتون، تام بیتمن و …
خلاصه داستان: سال ۲۰۱۸، تایلند. ۱۲ نوجوان روستایی فوتبالیست به همراه مربی خود پس از تمرین قصد دارند که به درون غار عمیق تام لیانگ بروند. پس از ورود آنها ناگهان طوفان آغاز و به دلیل بارش شدیدی باران، غار غرق در آب میشود. در حالی که ارتش و غواصان ورزیدهی این کشور تایلند از نجات جان نوجوانان بازماندهاند، دو غواص انگلیسی به شکل داوطلبانه وارد تایلند میشوند …
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸٪
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
امتیاز نویسنده: ۳ از ۵