۱۲ بازی کمتر شناخته شدهی پلیاستیشن ۳ که لیاقت توجهی بیشتری دارند
به ازای موفقیت هر بازی AAA که جوایز بیشماری کسب میکند، میلیونها نسخه میفروشد و دنبالههایی از آن ساخته میشود، چندین و چند بازی وجود دارند که ناشناخته باقی میمانند و خیلی وقتها دلیل این موضوع، کیفیت پایین این بازیها نیست و حتی برعکس، بارها شاهد این بودهایم که برخی از بهترین بازیها به دلایلی مانند محبوب نبودن سبک آنها یا عرضه با آثاری با بودجههای تبلیغاتی بالا، به فراموشی سپرده شده و حتی سالها پس از عرضهی اولیه، ناشناخته و منتظر کشف شدن هستند. با بیش از ۵ هزار بازی روی پلیاستیشن ۳ در سبکهای مختلف از نقش آفرینی ژاپنی تا هک اند اسلش و اکشن ماجراجویی، به راحتی ممکن است که برخی از این جواهرات صنعت بازی نادیده گرفته شوند. حال در اینجا به برخی از بهترین بازیهای پلیاستیشن ۳ خواهیم پرداخت که کسی در مورد آنها صحبت نمیکند.
۱۲. Trinity: Souls of Zill O’ll
تهیهکننده: Tecmo Koei / سازنده: Omega Force
سال انتشار: ۲۰۱۰
بازی Trinity: Souls of Zill O’ll متعلق به یک سهگانهی مبهم و در عین حال محبوب در سبک نقشآفرینی ژاپنی است که بسیاری از بازیکنهای غربی ممکن است با آن آشنا نباشند. علی رغم جذب مخاطبانی متعهد در ژاپن، بازی برای بدست آوردن معروفیتی که شایستهی آن است، در بازارهای غربی تلاش زیادی کرده است. به عنوان سومین قسمت از این مجموعه، این بازی یک اکشن نقشآفرینی خالص است که شباهتهایی به بازیهای سامورایی واریورز که توسط استودیوی اومگا فورس ساخته شده است، دارد. داستان بازی در پادشاهی خیالی Vyashion جریان دارد؛ سرزمینی پر از جادو، سیاستهای پیچیده و نبردهای میان جناحها. در مرکز این داستان، شخصیت آرئوس، یک جنگجوی نیمهالف، قرار دارد که در جستوجوی انتقام از پدربزرگش، بیلور، است. پیشگوییها میگویند که او کسی خواهد بود که بیلور را سرنگون میکند، و با پیشرفت داستان، مشخص میشود که این پیشگویی لایههای متعددی دارد و پر از اتحادها، خیانتها و چالشهای احساسی است.
یکی از جنبههای جذاب Trinity: Souls of Zill O’ll استفاده از سیستم سه کاراکتر است. همانطور که از نام بازی پیداست، بازی حول سه قهرمان میچرخد: آرئوس، جنگجوی چابک با شمشیر؛ داگدا، یک بربر قدرتمند با نیروی جسمانی زیاد و سلین، یک جادوگر اسرارآمیز که قدرتهای جادویی قوی دارد. هر شخصیت ویژگیهای منحصر به فردی از نظر شخصیت، سبک مبارزه و تواناییها دارد و بازیکنان میتوانند هر زمان که بخواهند بین آنها در طول مبارزات جابهجا شوند که این باعث میشود مبارزات پویا و استراتژیک شوند. سفر آرئوس سفری برای کشف خود و انتقام است، اما تعاملات بین این سه شخصیت است که عمق بیشتری به داستان میبخشد. شخصیتهای آنها اغلب با یکدیگر تضاد دارند، اما هدف مشترکشان آنها را در برابر چالشهای بزرگ متحد میکند. این سه نفر محرک اصلی داستان هستند و باعث میشوند که در پس زمینهای حماسی درباره سرنوشت، قدرت و شورش، داستانی شخصیتر روایت شود. یکی از دلایلی که این بازی مورد توجه قرار نگرفت، زمان انتشار آن در سال ۲۰۱۱ بود؛ زمانی که نسل هفتم در حال پایان بود. آثار بزرگی مانند اسکایریم و دارک سولز، بازار بازیهای نقشآفرینی را تصرف کرده بودند و Trinity: Souls of Zill O’ll نتوانست با این غولها رقابت کند. با این حال، کسانی که فرصت تجربه این بازی را پیدا کردند، یک تجربه منحصر به فرد شامل مبارزات سریع، دنیای غنی و یک داستان احساسی یافتند.
۱۱. !Onechanbara Z: Kagura with NoNoNo
تهیهکننده: D3 Publisher / سازنده: Tamsoft
سال انتشار: ۲۰۱۳
بازی Onechanbara Z: Kagura در ابتدا به طور انحصاری برای کنسول ایکسباکس ۳۶۰ منتشر شد اما بعدا نسخهی گستردهتری را روی پلیاستیشن ۳ نیز دریافت کرد. هر دوی این بازیها به طور انحصاری در ژاپن عرضه شدند و این دستیابی به آنها را سختتر کرد. بدتر از آن، قیمت نسخههای فیزیکی بازی روز به روز در eBay افزایش مییابد. بازی Onechanbara Z: Kagura Nonono شما را در گیمپلیای با محوریت از بین بردن انبوهی از زامبیها با سبکی خاص، اجرای کمبوهای ترکیبی جذاب و انتخاب از میان گروهی از شخصیتهای زیبا قرار میدهد. در حالی که داستان چندان عمیق نیست، اما به عنوان پسزمینهای سرگرمکننده برای مبارزات بازی عمل میکند و به بازیکنان انگیزه کافی برای نبرد با انبوهی از زامبیها در محیطهای رنگارنگ و عجیب میدهد.
بازیکنان کنترل کاگورا و سایا را در دست میگیرند و میتوانند بین این دو خواهر برای استفاده از تواناییهای منحصربهفردشان در نبرد جابهجا شوند. سبک مبارزه دو شمشیری کاگورا به او اجازه میدهد تا حملات سریع و دقیق انجام دهد، در حالی که ارهبرقی سایا ضربات سنگینتری را به دشمنان وارد میکند. هر چه این دو بیشتر دشمنان را تکهتکه کنند، خون بیشتری روی آنها پاشیده میشود و زمانی که این مقدار به حد خاصی برسد، آنها وارد نوعی حالت قدرتی میشوند که میزان آسیب وارده را به شدت افزایش میدهد. با این حال، این حالت هزینهای هم دارد زیرا سلامتی آنها به تدریج کاهش مییابد و بازیکنان باید خطر و پاداش ماندن در این حالت را مدیریت کنند. از طرفی ورود NoNoNo به عنوان یک شخصیت مهمان، جذابیتهای خودش را به گیمپلی اضافه میکند. اگرچه او مانند کاگورا یا سایا در مبارزه مستقیم قدرتمند نیست، اما با سبک مبارزه غیرمتعارفش طنز خاصی به بازی میآورد.
۱۰. Disney’s Pirates of the Caribbean at World’s End
تهیهکننده: Disney / سازنده: Eurocom
سال انتشار: ۲۰۰۷
بازیهای مرتبط با فیلم همیشه ناامیدکننده بودهاند اما اگر وارد Disney’s Pirates of the Caribbean at World’s End شوید، یکی از بهترین بازیهای موجود در دنیای دزدان دریایی کارائیب را تجربه خواهید کرد. این بازی که بر اساس فیلمهای دوم و سوم سری فیلمهای دزدان دریایی کارائیب ساخته شده، بازیکنان را دعوت میکند تا در نقش کاپیتان جک اسپارو و همراهانش وارد یک ماجراجویی خطرناک شوند که پر از مبارزات با شمشیر، نفرینها، جستوجو برای گنج و جذابیت دریاهای آزاد است. با توجه به انتظارات بالا از بازی به خاطر فیلمهای پرفروش منبع اقتباسش، با چالش بزرگی روبرو بود، اما توانست با ارائه ویژگیهای منحصربهفردی، طرفداران و علاقهمندان به دزدان دریایی را سرگرم کند. داستان بازی بسیاری از وقایع فیلمها را بازگو میکند و به طور خاص تمرکز آن بر دنیای پر هرج و مرج اطراف کاپیتان جک اسپارو، ویل ترنر و الیزابت سوان است که در مسیر نجات جک از دنیای دیوی جونز و مقابله با استبداد شرکت هند شرقی بر دریاها حرکت میکنند.
بازیکنان بسیاری از لحظات نمادین فیلمهای صندوقچه مرد مرده و پایان دنیا را دوباره تجربه میکنند و از مبارزه با کراکن افسانهای گرفته تا مذاکره با شورای برادران و دوئل با دزدان دریایی معروف مانند هکتور باربوسا و دیوی جونز، بازی به شما این امکان را میدهد که جادوی سینمایی را از دیدگاه اول شخص تجربه کنید. اما بازی تنها به دنبال کردن فیلمنامههای فیلم محدود نمیشود. این بازی شامل ماموریتهای جانبی و محتوای اوریجینالی است که جزئیات جدیدی از زندگی و ماجراهای شخصیتها را آشکار میکند. این شامل کاوش عمیقتر در برخی محیطها و تعاملات بین شخصیتهای فرعی است که در فیلمها زمان زیادی برای نمایش نداشتند.
از نظر گیمپلی این یک بازی اکشن ماجراجویی از دید سوم شخص است که تمرکز زیادی بر مبارزات با شمشیر و کاوش در محیطها دارد. بازیکنان بسته به فصلهای بازی، کنترل شخصیتهای مختلفی را بدست میگیرند، هرچند کاپیتان جک اسپارو شخصیت محوری در بیشتر بخشهای بازی است. مکانیکهای مبارزات با شمشیر از ویژگیهای اصلی بازی است و به بازیکنان این امکان را میدهد تا در نبردهایی با حرکات دقیق، دفاع و ضدحمله کنند و با کمبوهای پیچیدهای از حرکات دشمنان را شکست دهند. هر شخصیت، از جک تا ویل و الیزابت، سبک مبارزه خاص خود را دارد. به عنوان مثال، جک با ترکیبی از چابکی و حرکات غیرقابل پیشبینی مبارزه میکند و اغلب از مانورهای جنگی عجیب و غریب خود که در شخصیتش در فیلمها دیده میشود، استفاده میکند.
۹. Rain
تهیهکننده: Sony / سازنده: Japan Studio
سال انتشار: ۲۰۱۳
حتی سالها پس از اینکه سونی تصمیم گرفت استودیوی ژاپن را تعطیل کند، هنوز در دل کسانی که با این شرکت بزرگ شدهاند، حس دلتنگی وجود دارد. این استودیو منبع ایدههایی خلاقانه بود و دیدن بسته شدن آن همچنان ناامیدکننده است. در میان بسیاری از آثار منحصر به فرد خود، استودیوی ژاپن زمانی یک بازی ساخت که قرار بود یادآور ایکو باشد اما نه یک کلون دقیق از آن. بازی باران، یک اثر ماجراجویی معمایی منحصر به فرد و احساسی است که با بررسی موضوعاتی مانند انزوا، فقدان و امید، فضایی احساسی خلق میکند که در مقایسه با دیگر بازیهای این سبک کاملاً متفاوت است. در قلب داستان باران، پسری قرار دارد که پس از ورود ناگهانی به دنیایی عجیب، سفری را برای پیدا کردن دختری که مانند او نامرئی است، آغاز میکند. روایت بازی ساده است و خبری از دیالوگهای طولانی یا صحنههای داستانی پیچیده نیست. در عوض، داستان از طریق فضایی احساسی و حرکتهای شخصیتها به تصویر کشیده میشود. دنیای بازی غرق در باران است و این باران، او را برای بازیکن و دیگر موجودات بازی قابل مشاهده میکند، اما فقط به صورت سایهای مبهم. پسر به زودی دختری را میبیند که شرایطی مشابه او دارد و حال هر دو که در پی هدفی نامشخص هستند، با همکاری یکدیگر سعی میکنند از چالشهای این دنیای اسرارآمیز عبور کنند. هرچه بیشتر جلو میروید، بیشتر از ماهیت دنیای اطراف و سرنوشت پسر و دختر آگاه میشوید. باران در این دنیا فقط یک پدیده طبیعی نیست؛ بلکه استعارهای از وضعیت روانی و عاطفی این شخصیتهاست.
گیمپلی باران بر اساس گشت و گذار و حل معما طراحی شده است. مکانیکهای بازی ساده هستند، اما کاملاً با فضای احساسی داستان هماهنگ شدهاند. بازیکن در نقش پسر، باید او را در محیطهای مرطوب و بارانی هدایت کند و در عین حال از موجوداتی دوری کند. این موجودات نیز مانند پسر نامرئی و تهدیدی واقعی هستند. یکی از تأثیرگذارترین بخشهای بازی، طراحی بصری آن است که کاملا با روایت و گیمپلی هماهنگی دارد. سبک بصری بازی بر پایه نوعی پالت رنگی تیره و خاکستری ساخته شده که بازتابی از فضای غمانگیز داستان است. جهان بازی بهطور عمدی مینیمالیستی طراحی شده و خود باران، به نوعی یکی از شخصیتهای اصلی بازی است. باران (Rain) اثری است که کلیشههای مرسوم بازیهای ویدیویی را کنار میگذارد. این بازی نه درباره اکشنهای پرهیجان است، نه درباره روایتی پیچیده با دیالوگهای فراوان. بلکه درباره روایتهایی با ریتم آرام و لحظاتی است که در ذهن بازیکن باقی میمان
۸. Tornado Outbreak
تهیهکننده: Konami / سازنده: Loose Cannon Studios
سال انتشار: ۲۰۰۹
بازی Tornado Outbreak یک اثر منحصر به فرد است که برخلاف بازیهای رایج، در آن بازیکنان در نقش یک گردباد ویرانگر ظاهر میشوند و وظیفه دارند تا در محیطهای مختلف، هرج و مرج و خرابی به پا کنند. از همان زمان انتشار، بازی باعث ایجاد بحثهای زیادی شد. برخی منتقدان ایده خلاقانهی بازی و صحنههای دیدنی ویرانیهای آن را تحسین کردند. توانایی بازی در تخریب شهرها و به جا گذاشتن خرابیهای وسیع واقعا چشمگیر بود. اما در مقابل، عدهای این ایده را مورد انتقاد قرار دادند و معتقد بودند که بازی با بهرهگیری از بلایای طبیعی واقعی برای سرگرمی، کار جذابی انجام نداده است.
گیمپلی بازی شامل مأموریتهای مختلفی است که هر کدام اهداف خاصی را دنبال میکنند. بازیکنان باید در شهرها، جنگلها و محیطهای دیگر حرکت کنند و در مدت زمانی محدود بیشترین میزان ویرانی را به بار بیاورند. در واقع مکانیک اصلی بازی شامل جذب و پرتاب کردن آوارها و همچنین استفاده از قدرت گردباد برای بلند کردن و پرتاب کردن اجسام سنگین است. با پیشرفت در بازی، بازیکنان قابلیتها و ارتقاهای جدیدی بدست میآورند که به آنها اجازه میدهد نیروی تخریبی بیشتری از خود نشان دهند. به طور کلی یک بازی پیچیده و بحثبرانگیز است که ایده خلاقانه آن و صحنههای ویرانی چشمنواز آن غیرقابل انکار است.
۷. WET
تهیهکننده: Bethesda Softworks / سازنده: Artificial Mind & Movement
سال انتشار: ۲۰۰۹
بهترین توصیف برای این بازی به این صورت است که چه میشد اگر تارانتینو دنبالهی سومی برای فیلم بیل را بکش (Kill Bill) میساخت و اکشن آن را بسیار بیشتر میکرد. در مرکز بازی WET یک داستان ساده اما موثر از انتقام قرار دارد که از فیلمهای اکشن الهام گرفته است. بازیکن کنترل روبی مالون (Rubi Malone) را بدست میگیرد، یک مزدور حرفهای که با خلافکاران کار میکند و برای پول هر کاری انجام میدهد. روبی یک ضدقهرمان بیرحم است که بر اساس قوانین خودش زندگی میکند و تشنه عدالت و انتقام است. داستان بازی با مأموریتی شروع میشود که روبی توسط فردی قدرتمند به نام تروور آکرز (Trevor Ackers) برای بازگرداندن پسرش استخدام میشود. اما این مأموریت ساده به سرعت پیچیده شده و خیانت، طمع و خشونت را آشکار میکند.
روبی که پس از خیانت و تلاش برای کشتن او، زنده مانده است، به دنبال انتقام میرود و سفر او به مکانهایی همچون هنگ کنگ، تگزاس و انگلستان میرسد. در این مسیر با دشمنان گوناگونی از اراذل خیابانی تا مزدوران حرفهای روبرو میشود و با شخصیتهای رنگارنگ دنیای زیرزمینی درگیر میشود. این اثر که از بازیهایی مانند مکس پین و Stranglehold الهام گرفته و ترکیبی از تیراندازی در حالت آهسته با حرکات آکروباتیک آزاد و مبارزات نزدیک را ارائه میدهد. اما آنچه که WET را از دیگر تیراندازیهای آن زمان متمایز میکند، تواناییهای حرکتی چشمگیر روبی است. از طرف دیگر، WET دارای موسیقی راک است که به طور کامل با اکشن بازی سازگاری دارد. هرچند فروش بازی متوسط بود و امیدهایی برای دنباله آن وجود داشت، اما WET هرگز به یک مجموعه تبدیل نشد و احتمال ساخت WET 2 نیز در نهایت از بین رفت.
۶. DeathSpank
تهیهکننده: Hothead Games / سازنده: Hothead Games
سال انتشار: ۲۰۱۰
علی رغم اینکه بازی DeathSpank توسط یکی از بهترین توسعهدهندگان صنعت بازی یعنی ران گیلبرت (Ron Gilbert) ساخته شده است هنوز هم ناشناخته باقی مانده است. داستان دثاسپنک به طرز خندهداری روایت میشود. قهرمان ما، دثاسپنک، در جستجوی یک شیء افسانهای به نام آرتیفکت است. اما این شی چیست؟ هیچکس نمیداند و همین ندانستن بخشی از طنز خاص بازی است! با این حال برای دثاسپنک، این همان چیزی است که او را به بزرگترین قهرمان تاریخ تبدیل خواهد کرد. مسیر رسیدن به آرتیفکت پر از مأموریتهای عجیب و غریب است و از نجات یتیمان گرفته تا پیدا کردن جورابهای گمشده و جمعآوری چیزهای بیهوده مثل مدفوع تکشاخ را شامل میشود. دشمنان عجیب و غریبی مانند جادوگران، شیاطین و حتی حیوانات سخنگو سر راه شما قرار میگیرند.
هر شخصیت غیرقابل بازی در این دنیا شخصیت منحصربهفردی دارد که با شوخیهای بامزه و دیالوگهای طنزآمیز رنگوبوی خاصی به داستان میبخشند. سیستم مبارزه سریع و هیجانانگیز است. دثاسپنک میتواند شمشیر، تیرکمان، و آیتمهای جادویی را به کار ببرد. سبک بصری دثاسپنک شبیه بهکتابهای داستانی پاپآپ است. این سبک به دنیای بازی جذابیت خاصی میدهد. به طور کلی این بازی با داستانی پر از کمدی، مأموریتهای خندهدار و قهرمانی دوست داشتنی، بدون شک یک جواهر پنهان است.
۵. The Legend of Korra
تهیهکننده: Activision / سازنده: PlatinumGames
سال انتشار: ۲۰۱۴
بازی The Legend of Korra بدون شک بهترین ساختهی پلاتینیومگیمز نیست اما همچنان میتوان ردپای مبارزات جذاب آثار این استودیو را در آن مشاهده کرد. این بازی تجربهای تازه و پر از هیجان را ارائه داد که ریشه در داستانهای غنی دنیای آواتار داشت. افسانه کورا دنبالهای بر سریال آواتار: آخرین بادافزار است که چند دهه پس از ماجراهای آنگ اتفاق میافتد. این سریال یک آواتار جدید به نام کورا را معرفی میکند که اهل قبیله آب جنوبی است. برخلاف آنگ، کورا جسورتر و بیشتر تمایل به رویارویی فیزیکی دارد. او در سفر خود باید چهار عنصر (آب، خاک، آتش و هوا) را فرا بگیرد و در دنیایی که به سرعت به واسطه پیشرفتهای تکنولوژیکی و تغییرات سیاسی در حال تحول است، تعادل را حفظ کند. هسته اصلی بازی افسانه کورا سیستم مبارزاتی آن است که به بازیکنان امکان میدهد کنترل کورا و توانایی او در کنترل چهار عنصر را بهدست بگیرند. مبارزات سریع هستند و نیاز به واکنشهای سریع دارند. بازیکنان باید بین کنترل آب، خاک، آتش و هوا برای شکست دادن دشمنان و عبور از موانع جابجا شوند.
هر عنصر سبک خاصی از مبارزه را ارائه میدهد یکی از جنبههای برجسته بازی بازسازی وفادارانه مکانهای معروف سریال مانند دنیای ارواح است. سبک هنری بازی به شدت شبیه به زیباییشناسی سریال انیمیشنی است که به حفظ جذابیت دنیای آواتار کمک میکند. حتی موسیقی بازی نیز از تمهای آشنا سریال استفاده میکند که احساس غرق شدن در دنیای آواتار را برای طرفداران فراهم میکند. این بازی بیشتر بازی به دلیل طول کوتاه و کمبود محتوا مورد انتقاد قرار گرفت. داستان بازی را میتوان در حدود ۴ تا ۶ ساعت به پایان رساند که برخی بازیکنان را با حس نارضایتی مواجه کرد. از طرفی طراحی مراحل نیز تکراری به نظر میرسید و محیطها نتوانسته بودند بهطور کامل از پتانسیل دنیای آواتار استفاده کنند.
۴. Renegade Ops
تهیهکننده: Sega / سازنده: Avalanche Studios Group
سال انتشار: ۲۰۱۱
اساس بازی Renegade Ops ساده است؛ شما از بین گروهی از شخصیتها که هر کدام وسیلهی نقلیهی مخرب مخصوص خود را دارند یکی را انتخاب میکنید. هدف شلیک و نابود کردن هر چیزی است که سر راه شما قرار میگیرد. با پیشرفت در مرحلهها این فرصت را دارید که وسیلهی نقلیهی خود را ارتقا دهید. حتی با ارتقای وسیلهی نقلیهی شما، نابود کردن برخی از دشمنان همچنان برای شما بسیار سخت خواهد بود. بازیکنان باید پایگاههای دشمن را تخریب کنند، گروگانها را نجات دهند و ماشینهای جنگی عظیم را از بین ببرند. به طور کلی این یک تیراندازی با دیدی از بالا به پایین (Top-Down Shooter) به سبک بازیهای کلاسیکی مانند Smash TV و Total Carnage است، اما با جلوههای مدرن و بهبودهای زیادی همراه شده است.
بازیکنان با استفاده از دو آنالوگ دسته، یکی برای هدایت وسیله نقلیه و دیگری برای نشانهگیری سلاحها، کنترل کاملی بر حرکت و تیراندازی دارند. این سیستم کنترلی به حرکت روان و واکنش سریع بازیکن کمک میکند که برای زنده ماندن در برابر موجهای بیپایان دشمنان ضروری است. از طرفی شخصیتهای بازی از طریق یک سیستم پیشرفت به سبک آثار نقشآفرینی قابل ارتقاء هستند. با کسب امتیاز تجربه (XP)، بازیکنان میتوانند قابلیتهایی مانند افزایش سرعت بارگذاری مجدد، سپرهای قویتر یا آسیبهای بیشتر به سلاحهایشان اضافه کنند. این سیستم باعث افزایش ارزش تکرار بازی میشود و انگیزهای برای بهبود مهارتهای بازیکنان ایجاد میکند.
۳. Wanted: Weapons of Fate
تهیهکننده: Warner Bros / سازنده: Grin
سال انتشار: ۲۰۰۸
این بازی یک اثر تیراندازی سوم شخص است که بر اساس دنیای فیلم اکشن Wanted (۲۰۰۸) ساخته شده است و داستان آن پنج ساعت پس از وقایع فیلم میگذرد و نکات جدیدی را به داستان اضافه میکند. در این بازی، شما در نقش وسلی گیبسون، پروتاگونیست فیلم، قرار میگیرید. وسلی که ابتدا یک کارمند ناراضی بود، حالا به قاتلی ماهر تبدیل شده و تلاش میکند اسرار گذشته خانوادگی خود را کشف کند، به ویژه میراث پدرش که یک قاتل حرفهای بوده است. بازی Wanted: Weapons of Fate به خاطر مکانیکهای مبارزهای خاص و جذابش شناخته شده است. یکی از این ویژگیها به وسلی اجازه میدهد زمان را کند کند تا از گلولهها جاخالی دهد یا شلیکهای دقیق انجام دهد. هرچند بیشتر تمرکز بازی روی تیراندازی است، لحظاتی از مخفیکاری و صحنههای خاص نیز برای تنوع در بازی گنجانده شدهاند.
طراحی بصری بازی از فیلم الهام گرفته و دنیای قاتلان را به شکلی خشن و پر جزئیات به نمایش میگذارد. مدلهای کاراکترها، بهویژه برای وسلی و پدرش، با جزئیات بالا طراحی شدهاند و انیمیشنهای چهره و حرکات آنها به خوبی اجرا شده است. این بازی با وجود گیمپلی جذاب در زمان عرضه نقدهای ضد و نقیضی دریافت کرد. در حالی که بسیاری از مکانیک تیراندازی و آهسته کردن زمان را تحسین کردند، برخی به کوتاهی بازی، عمق کم داستان و تکراری بودن طراحی مراحل انتقاد کردند. با این حال برای علاقهمندان به آثار تیراندازی سریع با یک پیچش منحصربهفرد و اکشن هالیوودی، این بازی ارزش تجربه را دارد.
۲. Stranglehold
تهیهکننده: Midway Games / سازنده: Midway Studios
سال انتشار: ۲۰۰۷
بازی Stranglehold یک اثر اکشن سوم شخص است که دنبالهی مستقیمی برای فیلم کلاسیک اکشن Hard Boiled محصول ۱۹۹۲، شناخته میشود. این بازی ادای احترامی به سبک پرزرقوبرق فیلمهای اکشن هنگکنگی است و شامل تیراندازیهای آهسته، محیطهای تخریبپذیر و حرکات آکروباتیک برای جاخالی دادن از گلولهها است. داستان چندین سال پس از وقایع فیلم اتفاق میافتد و تکیلا بار دیگر در مسیر نبرد با باندهایd در هنگکنگ قرار میگیرد. داستان از جایی آغاز میشود که یک پلیس مفقود میشود و دشمنان قدیمی تکیلا دوباره به سراغ او میآیند و او را به دنیایی از فساد، خیانت و خشونت میکشاند. داستان ساده است و به اصول کلیشهای سینمای اکشن هنگکنگی وفادار میماند: یک پلیس تنها که توسط خلافکاران آسیب دیده، قوانین را زیر پا میگذارد تا اوضاع را سروسامان دهد.
بازی به جای جدی گرفتن خود، تجربهای پر از هیجان و آدرنالین را ارائه میدهد. درست مانند صحنههای جاخالی دادن از گلولهها در فیلم ماتریکس یا سری مکس پین، این ویژگی به بازیکنان اجازه میدهد تا زمان را کند کرده و در حالی که از تیرهای دشمن جاخالی میدهند، با دقت شلیک کنند، روان بودن این حرکات، Stranglehold را از دیگر بازیهای زمان خود متمایز میکرد. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته بازی، تعامل با محیط است. تقریباً همه چیز در بازی قابل تخریب است و در نتیجه بازیکنان تشویق میشوند از محیط خود برای برتری استفاده کنند؛ بازرس تکیلا نیز یک پلیس عادی نیست. او مسلح به انواع سلاحها از جمله تفنگهای کمری و مسلسل است.
۱. Majin and the Forsaken Kingdom
تهیهکننده: Bandai Namco / سازنده: Game Republic
سال انتشار: ۲۰۱۰
این بازی در سرزمینی فراموششده رخ میدهد که روزگاری با حمایت خدایان شکوفا بود. این پادشاهی اکنون در تاریکی فرو رفته و تحت سلطه نیرویی شیطانی و مرموزی قرار گرفته است. این تاریکی همه چیز را میبلعد و دنیای آباد و شکوفای آن را به ویرانهای از شهرهای متروک و هیولاهای مرگبار تبدیل کرده است. بازیکنان نقش تپئو، یک دزد جوان را بر عهده میگیرند که به طور تصادفی به ویرانههای این تمدن سقوط کرده میرسد. در حالی که بسیاری در برابر تاریکی تسلیم شدهاند، تپئو نگهبان افسانهای، یعنی ماجین را پیدا میکند، غولی مهربان با قدرت عظیم اما شخصیتی کودکگونه. آنها با هم سفری را برای بازیابی پادشاهی، نابود کردن تاریکی و کشف اسرار پشت نفرینی که این سرزمین را به ستوه آورده آغاز میکنند. در اصل، داستان ماجین و پادشاهی رهاشده یک داستان کلاسیک درباره همراهی، غلبه بر مشکلات بزرگ و یادگیری اعتماد به دیگران است. رابطه بین تپئو و ماجین به عنوان مرکز احساسی بازی عمل میکند و از یک اتحاد مصلحتی به پیوندی عمیق و پر از احساس تبدیل میشود.
از نظر گیمپلی نیز در حالی که تپئو چابک و سریع است، ماجین موجودی بلند قامت با قدرت فوقالعاده اما حرکت کند و سنگین است. این تضاد، اساس معماها و سیستم مبارزه بازی را تشکیل میدهد. بازیکن مستقیماً تپئو را کنترل میکند و ماجین به عنوان یک همراه با هوش مصنوعی عمل میکند. مهارتهای تپئو بر اساس مخفیکاری، بالا رفتن و استفاده از سلاحهایی مانند شمشیر است. از طرف دیگر، ماجین در قدرت جسمی برجسته است. در طول بازی، ماجین قدرتهای از دسترفتهای همچون کنترل عناصر آتش، برق و باد را بازیابی میکند که او را به بخش اساسی در حل معماها و مبارزه تبدیل میکند. طراحی هنری و محیطهای بازی بسیار زیبا هستند. دنیای ماجین و پادشاهی رهاشده یک چشمانداز غنی و پرجزئیات است. در زمانی که بازیهای بزرگی مانند رد دد ریدمپشن، مس افکت ۲ و اساسینز کرید: برادرهود بر صنعت سلطه داشتند، ماجین و پادشاهی رها شده بهطور ناعادلانهای تحتالشعاع قرار گرفت. این بازی فاقد تبلیغات و جایگاه برجستهای بود تا با این آثار مشهور رقابت کند و در نتیجه فراموش شد.
منبع: Altar of Gaming
Wanted: Weapons of Fate
این بازی از نوع دوبله فارسی موجوده ،لطفا درباره ی نسخه فارسی بگید لطفا.