۱۲ فیلم شبیه رستگاری در شاوشنک که حتما باید ببینید
«رستگاری در شاوشنک» (The Shawshank Redemption) یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران است و پس از اکران اولیهی خود در سال ۱۹۹۴ و استقبال منتقدان، در سالهای پس از اکران همچنان طرفداران زیادی را به خود جلب کرده است. در این مطلب ۱۲ فیلم شبیه به «رستگاری در شاوشنک» را نام بردیم که به همان اندازه الهامبخش و تاثیرگذارند.
«رستگاری در شاوشنک» از این نظر منحصر به فرد است که در ابتدا موفقیتی در گیشه نداشت و جایزهی اسکار بهترین فیلم را به فیلم بسیار موفق «فارست گامپ» (Forrest Gump) باخت. با این حال، خیلی زود تبدیل به یک فیلم پرطرفدار ویدیویی شد و نسل جدیدی از طرفداران را در آغاز عصر اینترنت به خود جلب کرد.
«رستگاری در شاوشنک» عموما به عنوان فیلمی که در صدر فهرست ۲۵۰ فیلم برتر IMDb که تا کنون ساخته شده است شناخته شده، و اغلب در نظرسنجیهای مخاطبان کلاسیک مدرن به نیکی یاد میشود. سخت نیست که بفهمیم چرا. این یک فیلم عالی برای زمانی است که احساس ناراحتی میکنید، اما از یک «ملودرام الهامبخش» سنتی فاصلهی زیادی دارد. لحظات تاثیرگذار عاطفی و حقایق ناخوشایندی درون فیلم وجود دارد و در نتیجه لحظات تاثیرگذار بیشتری به مخاطب ارائه میکند.
«رستگاری در شاوشنک» بر اساس داستان کوتاه «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» نوشتهی استفن کینگ ساخته شده و دربارهی بانکدار خجالتی اندی دوفرن (با بازی تیم رابینز) است. اندی به ناحق به قتل همسرش متهم و به حبس ابد محکوم شده است، جایی که با تبهکار حرفهای، رد (با بازی مورگان فریمن) دوست میشود. آنها در میان شرایط وحشتناک و سخت زندان با یکدیگر رابطهی دوستانهای برقرار میکنند.
۱. کنار من بمان (Stand by Me)
- کارگردان: راب راینر
- بازیگران: ویل ویتون، ریور فنیکس، کوری فلدمن
- محصول: ۱۹۸۶
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
آثار استفن کینگ بیشترین تعداد فیلمهای اقتباسی را در هالیوود دارند و داستانهای او اغلب در صفحههای بزرگ و کوچک زنده میشوند. اگرچه کینگ به دلیل پرداختن مکرر به ژانر وحشت به ویژه آثار کلاسیکی مانند «درخشش» (The Shining)، «مه» (The Mist) و «کری» (Carrie) اغلب به عنوان یک نویسندهی «ژانر وحشت» شناخته میشود، او همچنین یک داستانسرای دراماتیک فوقالعاده است که میتواند داستانهای عمیقا تاثیرگذار را روایت کند که در یک واقعیت غیر فوق طبیعی اتفاق میافتد. «رستگاری در شاوشنک» نمونهای عالی از یکی از آثار کینگ و فارغ از عناصر عرفانی است، زیرا صرفا بر واقعیت یک دوستی انسانی تمرکز دارد.
داستان کوتاه «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» بخشی از یک مجموعه داستان کوتاه است که شامل ماجراجویی کلاسیک «جسد» (The Body) میشود. «جسد» در سال ۱۹۸۶ در فیلمی به نام «کنار من بمان» به کارگردانی راب راینر اقتباس شد و این فیلم ویژگیهای مشابهی با «رستگاری در شاوشنک» دارد.
هر دو فیلمهای انعکاسی هستند که بازتابهای ظریف مرگ یک شخصیت را در سالهای آخر زندگیاش دنبال میکنند و هر دو نشان میدهند که چگونه لحظات مهم دوستی و سختی تجربیات آنها را شکل میدهند. اگر لحظات پایانی «رستگاری در شاوشنک» باعث میشود بسیاری از بینندگان اشک بریزند، پایان «کنار من بمان» نیز به همان اندازه تاثیرگذار است.
این فیلم بازتابهای زندگی نویسندهای به نام گوردون (با بازی ریچارد دریفوس) را، زمانی که به دوران کودکی خود نگاهی میاندازد دنبال میکند. در کودکی (با بازی ویل ویتون)، گوردون و دوستانش اندکی پس از مرگ برادرش (با بازی جان کیوزاک) جسدی را کشف میکنند.
۲. مسیر سبز (The Green Mile)
- کارگردان: فرانک دارابونت
- بازیگران: تام هنکس، دیوید مورس، بانی هانت
- محصول: ۱۹۹۹
- امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
مدت کوتاهی پس از موفقیت «رستگاری در شاوشنک»، بدنامی این فیلم به عنوان یک فیلم ناامید کننده در گیشه شروع به از بین رفتن کرد زیرا از طریق اجاره و فروش رسانههای فیزیکی به موفقیت رسید. از آنجایی که فیلم به زودی از قلمرو «محبوب فرقه» به وضعیت «بزرگ تمام دوران» تغییر کرد، واضح بود که همکاری نوشتههای استفن کینگ و کارگردانی فرانک دارابونت موفقیتآمیز خواهد بود. دارابونت سپس برای اقتباس یکی دیگر از آثار کینگ استخدام شد که آن هم در یک زندان میگذشت.
درست مانند «رستگاری در شاوشنک»، «مسیر سبز» کورسوی امید را در میان یک زندگی بیرحمانه و افسرده پشت میلههای زندان نشان میدهد. با این حال، به دلیل تغییر دیدگاه قابل تشخیص بود، زیرا «مسیر سبز» هم زندگی زندانبانان و هم خود زندانیان را دنبال میکند.
همچنین عناصری از فانتزی را که در «رستگاری در شاوشنک» وجود ندارد، در خود جای داده است. هر دو فیلم طولانی هستند «مسیر سبز» بیش از سه ساعت است، اما به لطف ساختار شخصیتی دقیق، زمان نمایش خود را توجیه میکند.
«مسیر سبز» به افسر پلیس، پل اجکام (با بازی تام هنکس) در طول زندگی حرفهایاش در بند اعدامیها در ندانمتگاه کوهستان سرد میپردازد. اجکام به زندانی جان کافی (با بازی مایکل کلارک دانکن) معرفی میشود که متهم به قتل دو دختر جوان و محکوم به مرگ است.
کافی نسبت به او معصومیتی کودکانه دارد و اجکام متوجه میشود که او دارای برخی تواناییهای غیرمنتظرهی ماورا طبیعی است؛ کافی میتواند بیماریهای لاعلاج را شفا دهد و ادعا میکند که او فقط سعی کرده از دو دختر محافظت کند.
۳. ویل هانتینگ خوب (Good Will Hunting)
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: مت دیمون، رابین ویلیامز، بن افلک
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
«رستگاری در شاوشنک» فیلمی است که هم عمیقا الهامبخش است و هم مبهم. در حالی که مطمئنا لحظات نمادینی وجود دارد که در آن شخصیتهای فیلم تصمیمات جسورانهای میگیرند، فیلمی نیست که از واقعیتهای ناگوار زندگی دوری کند.
دیدار خوشحال کنندهی دوبارهی اندی و رد در لحظات پایانی فیلم به همان اندازهی لحظات دراماتیکتر و دلخراشتر مانند مرگ بروکس تاثیرگذار است. قرار دادن درام در دنیایی واقعگرایانه باعث شد فیلم شبیه یک ملودرام سطحی و احمقانه به نظر نرسد.
درام «ویل هانتینگ خوب» ساختهی گاس ون سنت در سال ۱۹۹۷ پیام الهامبخش مشابهی دارد. تمرکز فیلم در مورد سرایدار هاروارد ویل هانتینگ (با بازی مت دیمون) است که از هوش فراوانی برخوردار است اما هرگز فرصت استفاده از آن را نداشته است. بخشی به دلیل وضعیت مالی بد او است، اما او همچنین به دلیل برخی تجربیات ناراحت کننده در جوانی تمایلی به پذیرش تعهد ندارد.
پس از درگیری با قانون، ویل تحت مراقبت یک درمانگر، به نام دکتر شان مگوایر (با بازی رابین ویلیامز) قرار میگیرد و این دو با هم رابطهی دوستانه برقرار میکنند. مگوایر به ویل انگیزه و امید میدهد که نگاه مثبتتر و خوشبینانهتری به زندگی پیدا کند و او را در مسیر موفقیت قرار میدهد.
هر دو فیلم «رستگاری در شاوشنک» و «ویل هانتینگ خوب» به لطف لحظات حساس بین شخصیتهایشان مشهور هستند. در «رستگاری در شاوشنک»، دیدگاه اندی دربارهی قدرت امید بازتاب پیدا میکند و در «ویل هانتینگ خوب» مگوایر به ویل میگوید که به خاطر بدرفتاری پدرش خودش را مقصر نداند.
۴. دیوانه از قفس پرید (One Flew Over The Cuckoo’s Nest)
- کارگردان: میلوش فورمن
- بازیگران: جک نیکلسون، ویلیام ردفیلد، لوییز فلچر
- محصول: ۱۹۷۵
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۷ از ۱۰
«رستگاری در شاوشنک» فیلمی عالی دربارهی ماهیت ظالمانهی ندامتگاهها است و اینکه چقدر میتواند برای زندانیان تحقیرکننده باشد. شرایط در ندامتگاه شاوشنک وخیم است و کارکنان با کمترین همدلی از زندانیان سواستفاده میکنند.
در نتیجهی عدم حضور پررنگ کارکنان اصلاح و تربیت، زندانیان شرورتر گروه خود را تشکیل میدهند و به نوبت اندی و دوستانش را کتک میزنند. با این حال، بسیاری از زندانیان با الهام از سخنان اندی در مورد امید رشد میکنند و جامعهای را در اطراف او تشکیل میدهند.
فیلم کلاسیک «دیوانه از قفس پرید» در سال ۱۹۷۵ قدرت مشابهی را در زندانیان نشان میدهد که در هنگام برخورد با مراقبان بدسرپرست، یک پیوند جمعی ایجاد میکنند. میلوش فورمن برندهی بهترین فیلم کلاسیک، جک نیکلسون را در نقش رندل مک مورفی نشان میدهد، مجرمی متهم که به جای زندان ایالتی در یک موسسه روانی بستری شده است.
رندل در ابتدا فکر میکند که این به او اجازه میدهد از کار یدی اجتناب کند، اما متوجه میشود که سرپرستار، میلدرد راچد (با بازی لوییز فلچر)، بسیار ترسناک است و از عذاب دادن بیمارانش لذت میبرد. فورمن چگونگی تضاد شخصیتها با مدیریت را به تصویر میکشد.
مانند اندی در «رستگاری در شاوشنک»، رندل با بیماران دیگر هنگام کنار آمدن با شرایطشان پیوند برقرار میکند. هر دو فیلم دارای گروه بازیگران عالی و شخصیتهای فرعی به همان اندازه به یاد ماندنی هستند. براد دوریف بهویژه در نقش بیلی بیبیت همیشه عصبی، که رندل او را تشویق میکند تا بیشتر درگیر شود بسیار خوب ظاهر میشود.
۵. شکستناپذیر (Invictus)
- کارگردان: کلینت ایستوود
- بازیگران: مورگان فریمن، مت دیمون، اسکات ایستوود
- محصول: ۲۰۰۹
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
اگرچه داستان «رستگاری در شاوشنک» با اندی آغاز میشود، اما رد قلب فیلم است. رد در ابتدا ادعای بیگناهی اندی را مسخره میکند، زیرا این داستانی است که او قبلا از بسیاری از زندانیان دیگر شنیده است. رد کاملا گناه خود را پذیرفته است و هیچ چشماندازی برای ترک زندان نمیبیند، اما شیفتهی طبیعت خوشبینانهی اندی میشود و متوجه میشود که این بانکدار خوشبین آنقدرها هم که در ابتدا فکر میکرد سادهلوح نیست.
رد اندی را میپذیرد و دوستی عمیقی با او برقرار میکند. او یکی از شخصیتهای بزرگ سینما در تمام دوران است و اگر بازی حساس و تکان دهندهی مورگان فریمن که نامزدی جایزهی اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد نبود، هیچیک از آنها تاثیرگذار نبودند.
صدای نمادین فریمن و حضور دراماتیکش او را به یکی از بزرگترین و قابل اعتمادترین بازیگران نسل خود تبدیل کرده است. حضور آرامشبخش او هنگام بازی شخصیتهای نوعدوست یا قهرمان، به بیننده قوت قلب میدهد. تعداد کمی از شخصیتهای تاریخ سیاسی مدرن به اندازهی نلسون ماندلا قهرمان هستند.
زمانی که کلینت ایستوود کسی را برای بازی در فیلم بیوگرافی خود «شکستناپذیر» در سال ۲۰۰۹ برای ایفای نقش رییسجمهور نمادین آفریقای جنوبی انتخاب میکرد، فریمن یک انتخاب آشکار بود. این زوج قبلا در وسترن «نابخشوده» (Unforgiven) بهترین فیلم ایستوود در سال ۱۹۹۲ با هم همکاری کرده بودند.
«شکستناپذیر» یک ماندلای مسنتر را دنبال میکند که تیم مختلط آفریقای جنوبی را در مسابقات جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ تماشا میکند و در نهایت به پیروزی دست پیدا میکند، که برای کشور تازه به دموکراسی رسیده بسیار الهامبخش است.
۶. دلال بیمه (The Rainmaker)
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- بازیگران: مت دیمون، دنی دویتو، میکی رورک
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
«رستگاری در شاوشنک» حاوی انتقادات واضحی از شکستهای سیستم حقوقی و فسادی است که در سراسر قانون ایالت وجود دارد. محاکمهی اندی تحت تاثیر فقدان شواهد و شهادتهای گمراه کنندهی شاهدان است و در نتیجه او باید مادامالعمر در زندان بماند و به سختی فرصت دفاع از خود را پیدا میکند.
اندی با شنیدن محکومیتش شوکه شده و به زودی متوجه میشود که عدالت مناسبی در ندامتگاه ایالتی وجود ندارد. جنایتکاران خشن و سارقان خردهپا کنار هم قرار میگیرند و با آنها یکسان رفتار میشود.
فیلمهای مهیج حقوقی گاهی اوقات میتوانند سیستم قضایی را زیر سوال ببرند، اما اقتباس جان گریشام در سال ۱۹۹۷ با نام «دلال بیمه» حاوی تصویری ظریفتر از نحوهی شکل دادن سوژههایش است. مت دیمون در نقش رودی بیلور، دانشجوی ایدهآلیست حقوق ایفای نقش میکند، که به صورت نیمه وقت در یک رستوران محلی کار میکند و از دانشکدهی حقوق دانشگاه ممفیس فارغالتحصیل میشود.
رودی بدون بودجهای که برای تامین هزینهی زندگی خود یا شغلی در یک شرکت بزرگ داشته باشد، تمرین خود را با دک شیفلت (با بازی دنی دویتو) خاص آغاز میکند. دک یک حقوقدان سابق بود، اما با امتناع بیلور از رسیدگی به مواردی که به آنها اعتقادی ندارد، مجذوب او شده است.
این زوج به زوج دات و بادی بلک علاقهمند میشوند که پسر جوانشان دونی بر اثر سرطان خون میمیرد. پیوند مغز استخوان میتوانست جان دانی را نجات دهد، اما توسط بیمهگذار گریت بنفیت تایید نشد. رودی و دک شکایت علیه گریت بنفیت را بر عهده میگیرند که توسط وکیل مدافع بدبین، لئو اف. دراموند (با بازی جان ویت) دفاع میشود.
۷. دستنیافتنیها (The Intouchables)
- کارگردان: اولیویه ناکاش
- بازیگران: فرانسوا کلوزه، عمر سی
- محصول: ۲۰۱۱
- امتیاز متاکریتیک: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
در میان به یاد ماندنیترین ویژگیهای «رستگاری در شاوشنک»، این فیلمی عالی دربارهی قدرت دوستی است. پیوند اندی و رد در ابتدا غیرعادی است، زیرا این دو از پسزمینههای کاملا متفاوتی میآیند و در ابتدا به نظر نمیرسد که شباهت زیادی با هم داشته باشند.
اندی یک بانکدار نسبتا موفق با دانش اقتصادی است، در حالی که رد در یک جامعهی بسیار فقیر بزرگ شد و در جوانی به خاطر ارتکاب به قتل گناهکار شناخته شد. علیرغم اختلافات آشکار آنها، این دو نقطهی مشترک در چشمانداز امیدوارکنندهی خود در مورد آینده پیدا میکنند. رابینز و فریمن شیمی شگفتانگیزی دارند و دراماتیکترین مکالمات درون فیلم را ارائه میدهند.
درام فرانسوی ۲۰۱۱ «دستنیافتنیها» دوستی غیرعادی مشابهی را بین شخصیتهایی که مسیرهای بسیار متفاوتی را در زندگی انتخاب کردهاند بررسی میکند. تاجر ثروتمند فیلیپ (با بازی فرانسوا کلوزه) فلج است و از ویلچر استفاده میکند و به او گفته شده که به یک پرستار تمام وقت برای کمک به انجام کارهای روزانهاش نیاز دارد.
فیلیپ به بسیاری از پرستارانی که برای مصاحبه آمدهاند نگاه میکند، اما ماهیت حرفهای و صریح دانشجویان جاهطلب پزشکی برای او جذابیتی ندارد. او در نهایت دریس (با بازی عمر سای) را انتخاب میکند که آموزش حرفهای کمی دارد و فقط به دنبال وسیلهای برای تامین معاش پسرش است.
صراحت دریس برای فیلیپ جذاب است، زیرا او بیماری فیلیپ را محدودیت نمیداند و شادی را وارد زندگی او میکند. هر دو شخصیت از دیدگاه یکدیگر یاد میگیرند. دریس بر مسائل سلامتی فیلیپ تاکید میکند و فیلیپ یاد میگیرد که چگونه به یک مرد از طبقهی کارگر احترام بگذارد.
۸. پیانیست (The Pianist)
- کارگردان: رومن پولانسکی
- بازیگران: آدرین برودی، توماس کرچمان، فرنک فینالی
- محصول: ۲۰۰۲
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
نام «ستگاری در شاوشنک» به لطف پیام استقامتش در میان شرایط چالش برانگیز که ناامیدکننده به نظر میرسد، همچنان در بین مخاطبان تکرار میشود. به نظر میرسد زندان آخرین مکان ممکنی است که هر کسی میتواند امید را در آن پیدا کند، اما در میان تاریکی، اندی میتواند بینشهایی درباره نحوهی زنده ماندن به اشتراک بگذارد. او با سخنان حکیمانهی خود به سایر زندانیان امید و انگیزه میبخشد.
درام «پیانیست» در سال ۲۰۰۲ قهرمانی مشابه را نشان داد که قدرت الهام بخشیدن به دیگران را در میان یک موقعیت وحشتناک دارد. این فیلم زندگینامهای به دنبال نوازندهی پیانو جوان ولادیسلاو اشپیلمان (با بازی آدرین برودی) است که با خانوادهاش در ورشو بزرگ میشود.
موسیقی زیبای اشپیلمان توسط جامعهی او تجلیل میشود، به ویژه در هنگام استرس حمله نازیها به لهستان در سال ۱۹۳۹. اشپیلمان در بحبوحهی هولوکاست از خانوادهی خود جدا شده و در اردوگاه کشتار تربلینکا زندانی میشود، اما مهارتهای او توسط سرکوبگرانش شناخته میشود. سربازان آلمانی برای آموختن مهارت پیانو به اشپیلمان مراجعه میکنند.
این فیلم آمد و شد اشپیلمان بین اسیرهای مختلف در طول جنگ را روایت میکند و اینکه چگونه در لحظات گذرا میتواند به یهودیان هموطن خود شادی ببخشد. شبیه به «رستگاری در شاوشنک»، «پیانیست» فیلم آسانی برای تماشا نیست، زیرا یکی از گیراترین تصاویر هولوکاست را که تا به حال روی پرده دیده شده است به تصویر میکشد.
اشپیلمان نیز مانند اندی شخصیتی شگفتانگیز و قدرتمند است. او ممکن است در ابتدا مردی قدرتمند به نظر نرسد، اما قدرت پشتکار او باورنکردنی است. برودی به خاطر این فیلم جوانترین دریافت کنندهی اسکار بهترین بازیگر مرد تاریخ شد.
۹. شهر اشباح (Spirited Away)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشهها: رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو
- محصول: ۲۰۰۱
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
«رستگاری در شاوشنک» پیامی قدرتمند در مورد قدرت داستانسرایی دارد. سخنان حکیمانهی اندی الهامبخش دیگر زندانیانش میشود و به آنها توضیح میدهد که از شرایط خود قویتر هستند و میتوانند بر آنها غلبه کنند.
این یک پیام زیبا است و دلیل بزرگی است که چرا نام فیلم همچنان در بین طرفداران بر سر زبان تکرار میشود. رابینز این احساس آسیبپذیری را در اندی به تصویر میکشد، زیرا او هرگز نمیداند کدام یک از دوستانش ممکن است کشته شوند یا آسیب ببینند.
هایائو میازاکی یکی از برجستهترین هنرمندان تجسمی است که در حوزهی انیمیشن کار میکند، اما فیلمهای برجستهی او به این دلیل موثر واقع میشوند که او همان احساس آسیبپذیری عاطفی را ارائه میدهد. فیلم فانتزی میازاکی در سال ۲۰۰۱ به نام «شهر اشباح» به بررسی اضطرابها و ترسهای دوران کودکی در مورد وضعیت جهان طبیعی میپردازد.
این فیلم دربارهی دختر ۱۰ ساله چیهیرو است که با پدر و مادرش به خانهی جدیدی نقل مکان میکند. چیهیرو به خاطر مصرفگرایی والدینش ناامید میشود و وقتی طلسم جادویی آنها را به خوک تبدیل میکند، شوکه میشود. او سپس به دنیایی جادویی پر از موجودات عجیب میرسد و به دنبال راهی میگردد تا با کار در یک حمام مجلل، والدینش را به حالت قبلی خود بازگرداند.
اگرچه شرایط چیهیرو به اندازه اندی وخیم به نظر نمیرسد، فیلم از استعارهها برای بررسی مسائل جدیتر استفاده میکند. چیهیرو در دام یک جامعه بسیار سنتی ژاپنی گرفتار شده است و به او آزادی ابراز وجود داده نمیشود و زمانی که به او آزادی کار به تنهایی داده میشود فردیت بیشتری به دست میآورد. این فیلم برندهی جایزهی اسکار بهترین انیمیشن بلند شد.
۱۰. هزارتوی پن (Pan’s Labyrinth)
- کارگردان: گیرمو دلتورو
- بازیگران: ایوانا باکرو، سرژی لوپس، ماربیل وردو
- محصول: ۲۰۰۶
- امتیاز متاکریتیک: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
«رستگاری در شاوشنک» داستان خود را با ویژگی رماننویسی امضای کینگ روایت میکند. این فیلم حول سخنان رد تنظیم شده است و جالب است که ببینیم او چگونه تجربیاتش با اندی را در سالهای آخر زندگیاش شکل داده است. این سخنان به فیلم اجازه میدهد تا یک پیشآگاهی از لحظات حساس خود دهد و به لطف بازی حساس فریمن حس شخصی بودن دربارهی آن ایجاد میکند.
گیرمو دل تورو فیلمسازی شیفتهی افسانهها و تخیل است و فیلم فانتزی او در سال ۲۰۰۶ «هزارتوی پن» مجسم میکند که چگونه داستانهای جادویی میتوانند الهامبخش افرادی باشند که از سختیها، از دست دادنها و آسیبها رنج میبرند.
داستان فیلم در بحبوحهی جنگ داخلی اسپانیا اتفاق میافتد، و اوفلیای ۱۰ ساله را زمانی نشان میدهد که مادر در حال مرگش کارمن (با بازی آریادنا گیل) با فرمانده نظامی ظالم، کاپیتان ویدال (با بازی سرجی لوپز) ازدواج میکند. اوفلیا میتواند هر شب با ورود به دنیای زیرین مرموز پر از موجودات جادویی از جنبش فاشیستی فرار کند و شاهزاده خانم موانا نامیده میشود. هنر بصری بینظیر دل تورو شباهت بین این دو واقعیت را نشان میدهد.
۱۱. کشتن مرغ مقلد (To Kill A Mockingbird)
- کارگردان: رابرت مالیگن
- بازیگران: گریگوری پگ، مری بدهام، فیلیپ آلفورد
- محصول: ۱۹۶۲
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
یکی از قدرتمندترین لحظات «رستگاری در شاوشنک»، تماشای رویارویی رد با کارکنان زندان به دلیل رفتار توهینآمیز آنها است. فریمن این صحنهها را با ظرافت بسیار بیشتری بازی میکند.
رد احساس شکست و ناامیدی میکند که همه چیز تغییر خواهد کرد و چیزی برای اثبات ندارد. این لحظهای عمیق است که به رد اجازه میدهد تا به زندگی خود فکر کند و کسانی را که او را عذاب دادهاند سرزنش کند.
سینما این قدرت را دارد که موضوعات مهمی مانند رفتار ناعادلانه رد توسط مجریان قانون را مورد توجه قرار دهد و فیلم کلاسیک «کشتن مرغ مقلد» محصول ۱۹۶۲ یکی از قدرتمندترین لحظات تاریخ فیلم را در خود جای داده است.
این فیلم بر اساس داستان کلاسیک برندهی جایزهی پولیتزر اثر هارپر لی، دوران کودکی اسکاوت (با بازی مری بادهام) را دنبال میکند، که پدرش آتیکوس فینچ (با بازی گریگوری پک) به عنوان وکیل مدافع تام رابینسون (با بازی براک پیترز)، یک آفریقایی-آمریکایی، مردی متهم به تجاوز به یک دختر سفیدپوست استخدام میشود. سخنرانی پایانی دادگاه فینچ از هیات منصفه انتقاد میکند چرا که برای تام به دلیل نژادش تبعیض قائل شدهاند.
۱۲. امپراطوری خورشید (Empire of the Sun)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: کریستین بیل، جان مالکوویچ، میراندا ریچاردسون
- محصول: ۱۹۸۷
- امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
طولانی بودن زمان «رستگاری در شاوشنک» با ارائهی چالشها و شخصیتهای جدید دائمی به اندی برای تعامل با آنها توجیه میشود. اندی در ابتدا گوشهگیر است، اما وقتی رد او را معرفی میکند، شروع به کسب اطلاعات در مورد برخی از زندانیان میکند. این به اندی اجازه میدهد تا کار خود را در زندان شروع کند، یک کتابخانه بسازد و از نمایش هفتگی فیلم لذت ببرد. فیلم پس از ۱۴۲ دقیقه به پایان میرسد.
استیون اسپیلبرگ با فیلمهای بلند غریبه نیست، اما او توانایی خلق احساساتی را دارد که باعث میشود فیلمهایش همچنان در ذهن و قلب بیننده زنده باشند. فیلم حماسی اسپیلبرگ در سال ۱۹۸۷ «امپراتوری خورشید» دوران کودکی ثروتمند بریتانیایی جیمی گراهام (با بازی کریستین بیل) را به تصویر میکشد که در جریان حملهی ژاپن به چین در جنگ جهانی دوم از خانوادهاش جدا شده است.
جیمی موفق میشود از دید مهاجمان پنهان شود و در یک سفر طولانی در طول جنگ به دنبال والدین خود بگردد. مانند «رستگاری در شاوشنک»، این فیلمی است که شخصیتهای عجیب را در میان شرایط دلخراش نشان میدهد.
منبع: slash film
خیلی فیلمهای خوبی معرفی کردید، حقیقتا عالی!
فیلمهای
Awakenings با بازیه رابرت دنیرو و رابین ویلیامز
Dead poets society با بازیه رابین ویلیامز
Cast away با بازیه تام هنکس
Bruce Almighty با بازیه مورگان فریمن
سهگانه اربابان حلقه با بازیه دنیل ردکلیف
Flubber با بازیه داستین هافمن
Batman با بازیه بن افلک
هم بی شباهت به رستگاری در شاوشنک نیستن!
رستگاری در شائوشنگ هیچ مشابه دیگه ای نداره.
ولی حقیقتا این فیلمها چندان شباهتی به رستگاری ندارن… نویسنده یه حرفی زده که بهانهی معرفی این فیلمها باشه
هزار توی پن هم دیدم/واقعا چرت بود..نمیدونم چطوری نمرش شده ۸/۲..شاید همه پسند نباشه..باید یه بار دیگه ببینمش
خوب درک نکردید فیلم رو. در موردش بخونید و دوباره ببینیدش… عالیه
حق میگی حق//مسیر سبز و دست نیافتنی هارو دیدم..واقعا زیبا بودن.