۱۲ واقعیت جالب در مورد کتاب «شازده کوچولو» که نمیدانستید
داستان محبوب آنتوان دوسنتاگزوپری درباره خلبانی که با یک شازده کوچک فضایی آشنا میشود، از زمانی که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد، دل خوانندگان را ربوده است. بیش از هفتاد سال از انتشار کتاب «شازده کوچولو» میگذرد، اما این داستان همچنان با همان تازگی و جذابیت اولیه خود به قلبهای جدید راه مییابد. این کتاب در سراسر جهان توسط مردمی از هر سن و پسزمینهای خوانده و تحسین میشود. داستانی که در ابتدا به عنوان یک قصه پریان ساده برای کودکان به نظر میرسید، در واقع به یک اثر ادبی کلاسیک تبدیل شده که عمق و معنای فلسفی آن بزرگسالان را نیز به تفکر واداشته. «شازده کوچولو» یک یادآوری دائمی از ارزشهای انسانی مانند عشق، مسئولیتپذیری و اهمیت بصیرت است. این پیامها باعث شدهاند که این کتاب همچنان در ادبیات جهانی جایگاه ویژهای داشته باشد.حتی اگر «شازده کوچولو» را از بر باشید، ممکن است نکاتی را درباره این کتاب کوچک ندانید.
۱. اگزوپری درباره سقوط هواپیما در صحرا چیزهای زیادی میدانست
وقتی سنتاگزوپری در ابتدای کتاب، روایتگر داستان را در حال سقوط در صحرای بزرگ آفریقا به تصویر میکشد، در واقع از تجربیات خودش الهام میگیرد. پیش از آنکه او به خاطر «شازده کوچولو» مشهور شود، در دوران قبل از جنگ جهانی دوم، سنتاگزوپری به عنوان یک خلبان اشرافی و نویسنده شناخته میشد. او در مسیرهای پستی آفریقا و آمریکای جنوبی پرواز کرده بود و حتی به عنوان خلبان آزمایشی فعالیت داشت. در یکی از این پروازها که برای ثبت رکورد سریعترین پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، هواپیمایش در ۱۲۵ مایلی قاهره سقوط کرد.
۲. به احتمال زیاد «پری دریایی کوچولو» الهامبخش اگزوپری بوده است
گرچه منشأ واقعی این داستان همچنان مورد بحث است، یکی از نظریههای رایج میگوید که اگزوپری از این داستان پریان اثر هانس کریستین اندرسن الهام گرفته. در اوایل دهه ۱۹۴۰، اگزوپری به دلیل مجموعهای از آسیبهایی که از سقوطهای هواپیمایش متحمل شده بود، در بیمارستان بستری بود و از شدت بیحوصلگی نمیدانست چه کند. دوستش آنابلا تصمیم گرفت برایش داستانی بخواند؛ او «پری دریایی کوچولو» را انتخاب کرد. این داستان ذهن اگزوپری را به سوی نوشتن یک قصه پریان خاص خودش سوق داد.
۳. اگزوپری کتاب «شازده کوچولو» را در تبعیدی خودخواسته در آمریکا نوشت
اگزوپری تا زمان تسلیم فرانسه در برابر آلمان در سال ۱۹۴۰ در نیروی هوایی فرانسه خدمت میکرد، اما پس از توافقنامه صلح، نیروهای فرانسوی از هم گسیخته شدند. او نظری منفی نسبت به شارل دوگل، رهبر فرانسه آزاد داشت و حاضر نشد به نیروی هوایی سلطنتی بپیوندد؛ بنابراین به ایالات متحده رفت و تلاش ناموفقی برای جلب توجه دولت آمریکا برای ورود به جنگ علیه آلمان داشت.
۴. همسر اگزوپری، به احتمال زیاد الهامبخش گل بوده
آنتوان و کانسولو رابطهای پر از نوسان داشتند و بیشتر عمرشان را جدا از هم گذراندند، اما او همیشه الهامبخش اگزوپری بود. همانطور که شازده رز خود را با مراقبتهای ویژهاش از باد و طوفان حفظ میکرد، اگزوپری نیز کانسولو را همیشه در قلب خود نگه میداشت. یا زمانی که شازده در سفرهایش با رزهای دیگری برخورد کرد (که در مورد سنتاگزوپری میتوان گفت زنان دیگری بودند).
۵. اگزوپری هم نویسنده «شازده کوچولو» بود و هم تصویرگرش
اگزوپری تمام تصاویر آبرنگ ساده این داستان را خودش نقاشی کرد. او هرگز خود را «هنرمند» نمیدانست، اما از کودکی همیشه در حال خطخطی و نقاشی آدمکهای کوچک روی تکههای کاغذ بود.
۶. یکی از شخصیتهای اصلی «شازده کوچولو» هرگز به خواننده نشان داده نمیشود
جالب اینجاست که خلبان، راوی و یکی از شخصیتهای اصلی، هرگز در «شازده کوچولو» به تصویر کشیده نمیشود. در یک نمایشگاه در کتابخانه و موزه مورگان در نیویورک، بسیاری از طرحهای منتشر نشده اگزوپری به نمایش درآمد، از جمله یکی از آنها که راوی را در حال خوابیدن کنار هواپیمایش نشان میداد. کریستین نلسون، متصدی نسخ خطی ادبی و تاریخی در مورگان، در مورد این اثر گفت: «ما فقط میتوانیم حدس بزنیم چرا او تصمیم گرفت این تصویر را حذف کند. اما او در حذف چیزهایی که برای داستانش ضروری نبودند، بسیار ماهر بود.» این تحلیل کاملاً با مشهورترین جمله داستان، «نهاد و گوهر را چشم سر نمیبیند» مطابقت دارد.
۷. او در بعضی از مدلهای تصویرگریاش مجبور به بداههپردازی شد
گزوپری به جانوران گوناگون دسترسی نداشت، بنابراین مجبور بود از آنچه در اختیار داشت الهام بگیرد. او از زندگی شخصی خود الهام گرفت و بسیاری از شخصیتها را بر اساس افرادی واقعی طراحی کرد؛ برای مثال، سگ یکی از دوستانش به عنوان مدل گوسفند و سگ بوکسور خودش به عنوان ببر به کار گرفته شد.
۸. اگزوپری پیش از بازگشت به ارتش، نسخه دستنوشته «شازده کوچولو» را به دوستش سپرد
یکی از مشهورترین کتابهای تاریخ، حکایت جالبی برای به نشر رسیدن داشت. سنتاگزوپری نسخه دستنویس و تصاویر اصلیاش را در یک کیسه کاغذی چروکیده انداخت و آن را روی میز ورودی خانه دوستی گذاشت و فوراً به فرانسه بازگشت. نسخه ۱۴۰ صفحهای دستنویس او پر از خطخوردگیها، دستخط ناخوانا، لکههای قهوه و حتی سوختگیهای سیگار بود. او این اثر را به عنوان یک هدیه وداعی به دوستش داد و گفت: «دوست داشتم چیزی باشکوه به تو بدهم، اما این تنها چیزی است که دارم.»
۹. اگزوپری زنده نماند تا انتشار کتاب در کشورش را ببیند
کتاب «شازده کوچولو» اولین بار در سال ۱۹۴۳ به زبانهای فرانسوی و انگلیسی منتشر شد، اما فقط در ایالات متحده. آثار اگزوپری به دلیل دیدگاههای سیاسی جنجالیاش، تحت رژیم ویشی به راحتی در دسترس نبودند. بنابراین، تا زمان آزادی فرانسه، این کتاب در وطن نویسنده منتشر نشد.
۱۰. اگزوپری پس از اتمام کتاب به طرز مرموزی ناپدید شد
سنتاگزوپری یک سال پیش از انتشار کتابش در فرانسه، مفقودالاثر شد. پس از رسیدن به الجزایر و متقاعد کردن مقامات برای پیوستن به نیروی هوایی فرانسه آزاد، دوباره توانست پرواز کند، حتی با وجود این که هم سلامت جسمی و هم روانیاش مورد سوال بود. در یکی از ماموریتهای شناسایی در سال ۱۹۴۴، هواپیمای او ناپدید شد و دیگر هرگز دیده نشد. اینکه او توسط دشمن سرنگون شده یا شاید خودش هواپیما را به عمد ساقط کرده، همچنان مشخص نیست. جسد او هرگز پیدا نشد، تا اینکه در سال ۱۹۹۸ سرنخی از سرنوشتش به دست آمد: یک ماهیگیر، دستبند نقرهای هویتی او را در سواحل مارسی در مدیترانه پیدا کرد. بقایای هواپیمایش نیز در همانجا توسط یک غواص در سال ۲۰۰۰ کشف شد.
۱۱. اورسن ولز قصد داشت این داستان با کمک والت دیزنی روی پرده ببرد
ولز ظاهراً چنان تحت تأثیر این داستان قرار گرفته بود که روز بعد از خواندن آن، حقوق فیلم را خریداری کرد. او میخواست با والت دیزنی همکاری کند و حتی از دیزنی خواست تا جلوههای ویژه را به عهده بگیرد، اما این دو هنرمند درخشان به خوبی با هم کنار نیامدند. دیزنی احساس میکرد چنین فیلمی میتواند کارهای خودش را تحت الشعاع قرار دهد و گفته میشود که از جلسهای با فریاد «این مکان برای دو نابغه جا ندارد» خارج شد. فیلمنامه اصلی ولز در نمایشگاه مورگان به نمایش گذاشته شد.
۱۲. کتاب «شازده کوچولو» به بیش از ۲۵۰ زبان ترجمه شده
کتاب «شازده کوچولو» یکی از پرخوانندهترین و پرترجمهترین کتابهای جهان است. این داستان اغلب به عنوان یک ابزار آموزشی در مدارس برای یادگیری زبانهای دیگر به کار گرفته میشود. سبک شفاف و ساده این کتاب آن را به گزینهای عالی برای ترجمه به زبانهای کوچک و در خطر انقراض تبدیل کرده است. در سال ۲۰۰۵، این کتاب به زبانی بومی در شمال آرژانتین به نام توبا ترجمه شد، که یک افتخار ویژه محسوب میشود، چرا که تا آن زمان تنها کتاب دیگری که به این زبان ترجمه شده بود، انجیل بود.
منبع: mentalfloss