۱۲ بار که مامور ۰۰۷ به بهترین شکل گفت «باند، جیمز باند»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
تصویر شاخص. جیمز باند

همه می‌دانند نام او چیست و او هم اطمینان حاصل می‌کند تا همه نامش را به خاطر بسپارند. «باند، جیمز باند»، یکی از ماندگارترین و جذاب‌ترین عبارت‌های سینمایی در تمام دوران‌ها است. شاید این عبارت در تمامی فیلم‌های جیمز باند موجود نباشد، اما همیشه وقتی طرفداران آن را می‌شوند، برای دلخوشی و تشویق آن‌ها کافی است. از زمان پایه‌گذاری این عبارت، بسیاری از فیلم‌های دیگر که بتمن هم یکی از آن‌ها‌ست، از این جمله‌ی جذاب الهام گرفته‌‌اند.

بهترین بخش این عبارت جذاب، نرم‌بودن آن است و اینکه چقدر انعطاف‌پذیر است. این عبارت می‌تواند در سکانس اکشن، یک گفت‌و‌گوی دلپذیر یا حتی در یکی از لحظات عاشقانه‌ی این فیلم به کار رود. با بیش از ۲۰ فیلم در فرنچایز جیمز باند، در کدام یک از این فیلم‌ها، جمله‌ی معروف مامور مخفی بریتانیایی، به شکل موثری استفاده شده است؟

با عرضه‌ی آخرین فیلم از جیمز باند یعنی «زمانی برای مردن نیست» که دنیل کریگ برای آخرین بار در این فرنچایز به ایفای نقش پرداخته است، بار دیگر شاهد حضور این عبارت جذاب هستیم و این مقاله فرصتی است برای نگاه به دیگر فیلم‌های این فرنچایز محبوب در سال‌‌های گذشته. ۲۵ فیلم برای این فرنچایز تولید شده است و غیر ممکن است که تنها ۱۰ عدد از این فیلم‌ها را انتخاب کنیم. البته این جمله‌ی جذاب به بازی مامور ۰۰۷، نحوه‌ی بیانش و حال و هوای سکانس نیز بستگی دارد.

۱۲. زمانی برای مردن نیست (دنیل کریگ)

زمانی برای مردن نیست. جیمز باند

در آخرین بازی دنیل کریگ در نقش مامور مخفی ۰۰۷، او انتظار دارد که همه بدانند که او چه کسی است، خصوصا در مرکز فرماندهی سازمان MI6. بنابراین وقتی او پایش را بعد از گذشت ۵ سال از بازنشتگی‌اش، به سازمان MI6  می‌‌گذارد، حالت تقریبا شوخ‌طبعانه‌‌ای به خود می‌گیرد کارمند این اداره، هیچ ذهنیتی ندارد که او چه کسی است.

جیمز اشاره می‌کند که او باند است. کارمند اداره به او برای دادن اطلاعات بیشتر زل می‌زند و جیمز به آرامی و با حالتی که گویا خیلی از این کار ناراحت شده است، می‌گوید: «جیمز باند». دنیل کریگ این خط از دیالوگ را با طنازی خاص و سر موقع ادا می‌کند و این عبارت، تبدیل به آخرین باری می‌شود که دنیل کریگ این عبارت جذاب را به زبان می‌آورد.

۱۱. گلدفینگر: نسخه‌ی اول (شان کانری)

گلدفینگر. جیمز باند

در بسیاری از مواقع، باند خودش را معرفی می‌کند تا نشان دهد که چقدر از خود‌راضی یا شاید جسور است. با این حال، در گلدفینگر و در اولین معرفی‌اش، او تلاش دارد تا منظورش از انجام این کار را نشان می‌دهد: جاسوسی یکی از ماندگارترین شخصیت‌های شرور این فرنچایز یعنی اوریک گلدفینگر.

به رغم اینکه به نظر می‌رسد او علاقه‌ی چندانی به معرفی خود ندارد، جیمز باند (با بازی شان کانری) باز هم این عبارت را به شیوه‌ای کاریزماتیک و با احترام ادا می‌‌کند.

۱۰. گلدفینگر: نسخه‌‌ی دوم (شان کانری)

گلدفینگر۲.جیمز باند

گرچه شان کانری پیش از این هم عبارت معروفش را در فیلم گلدفینگر به زبان آورده بود، نسخه‌ی بهتری هم در این فیلم وجود دارد. بعد از اینکه باند، ماشین تیلی مسترسون را از عمد دستکاری می‌کند تا او تصادف کند، او نگه‌ می‌دارد تا کمکی کند. البته او جیمز باند است و نمی‌تواند از آن جادوی معروفش دست بردارد.

بهترین قسمت، آنجاست که تیلی مسترسون هیچ اثری از آن جادو را در خود ندارد. حتی بعد از این که باند می‌‌‌خواهد تا خودش را معرفی کند و جمله‌ی معروفش را به زبان بیاورد، تیلی نمی‌گذارد تا صحبت او تمام شود. به نوعی برای باند این صحنه مثل کارماست؛ به خاطر اینکه که او زندگی زن را به خطر انداخته است.

۹. فقط به خاطر چشمان تو (راجر مور)

فقط به خاطر چشمان تو. جیمز باند

هر بازیگری که در نقش جیمز باند ظاهر شده است، این دیالوگ نمادین را به طرق مختلف و در عین حال به شکلی عالی ادا کرده است. راجر مور در فاکتور افسون‌کردن و جذاب‌بودن، دست بالا را داشت، وقتی که می‌خواست از آن برای جلب نظر زنان استفاده کند. حتی در فیلم‌های ابلهانه‌تری که او حضور داشت، معرفی‌کردن‌های او همیشه جلب توجه می‌کرد.

یکی از مثال‌های بی‌نقص از این می‌تواند از فیلم «فقط به خاطر چشمان تو» باشد. بعد از یک تعقیب و گریز خودرویی که به طرز شگفت‌انگیزی شجاعانه است و در آن یک سیتروئن 2CV به رنگ زرد آب‌نباتی حضور دارد، باند دست آخر خودش را به ملینا معرفی می‌کند. به رغم سنش، با آن لبخنش، لحن دل‌نشین و چشمانی براق، ناگهان به نظر می‌رسد که 2CV  مثل یک استون‌مارتین DB5 است.

۸. اسکای‌فال (دنیل کریگ)

اسکای‌فال. جیمز باند

این یکی، رجعتی به فیلم‌های مشهور این سری و تجسمی کم‌نظیر از این عبارت مشهور است. جیمز باندی که در یک کازینوی پر ازدود، با موسیقی ملایمی حضور دارد و دور و برش، پر است از دشمان ریز و درشت. زنی جذاب که شاید جدیدترین معشوق باند باشد و گفت‌وگویی اغواگرایانه‌ی میان این دو شخصیت داستان.

همه‌ی این‌ها در دنیل کریگ به اوج می‌رسد وقتی که او خون‌سردی شان کانری وارش درونش را به آغوش می‌کشد و این جمله‌ی معروف را به زبان می‌آورد. «باند، جیمز باند». برای بسیاری اسکای‌فال در فهرست فیلم‌های جیمز باند، یک مانده به آخر است و موفق می‌شود تا بازگشتی پیروزمندانه به به حال و هوای فیلم اول جیمز باند یعنی دکتر نو داشته باشد و آن حس قدیمی را در ما ایجاد کند.

۷. در خدمت سرویس مخفی ملکه (جورج لازنبی)

در خدمت سرویس مخفی ملکه. جیمز باند

فرنچایز جیمز باند مثل یک تکه یخ نازک در حال شکستن بود وقتی که شان کانری پس از سال‌ها تکیه بر جایگاه نقش اول این سری‌فیلم، آن را ترک کرد. جایگزینی یک شخصیت نمادین در آن سال‌ها کاری بود که فقط یک احمق تمام عیار می‌توانست آن را انجام دهد. با این حال، «در خدمت سرویس مخفی ملکه» باید ساخته می‌شد که به این معنی بود که جورج لازنبی باید فورا تماشاگران را تحت تاثیر قرار می‌داد.

چه چیزی بهتر از این که جیمز باند جدید را با جمله‌ی نمادینش معرفی کنیم؟ بعد از اینکه او زن آینده‌اش، ترزا دراکو را از غرق‌شدن نجات داد، باند با یک صبح‌بخیر و گفتن اسمش که من «باندم، جیمز باند» سر صحبت را باز می‌کند. این یک معرفی محکم و قوی است که فورا شخصیت واقعی لازنبی را نشان می‌دهد.

۶. روشنایی‌های پایدار روز (تیموتی دالتون)

در روشنایی پدیدار روز. جیمز باند

جورج لازنبی معارفه‌ی خودش را با حالتی راحت انجام می‌دهد. اما از طرفی دیگر، تیموتی دالتون، یک سکانس اکشن عظیم را «در روشنایی‌های پایدار روز» در اختیار دارد قبل از اینکه او دیالوگی را به زبان بیاورد. باند روی کشتی زنی فرود می‌آید و مودبانه تلفنش را بر‌می‌دارد تا وضعیتش را گزارش دهد. اینجا، جایی است که باند خودش را معرفی می‌کند.

ادای جمله‌ی دالتون با دیگران خیلی متفاوت است. به خصوص در آن زمان. این مثالی است از اینکه چرا تیموتی دالتون، جیمز باندی قدرندیده است، او وقتش را تلف نمی‌کند تا با شوخی مثل دنیل کریگ دل‌پذیر باشد. این دیالوگ، انعکاسی بی‌عیب و نقص از این است که او چگونه باندی بود. کمتر مثل یک سوپراستار نرم و دلپذیر و بیشتر یک مامور شجاع و تاریک اهل آتش‌بازی

۵. دکتر نو (شان کانری)

دکتر نو. جیمز باند

غیرممکن است از جمله‌ی معروف جیمز باند حرف بزنیم و یادی از اولین باری که او این جمله را به زبان آورد، نکنیم. در حالی که شان کانری سیگارش را روشن می‌کند، او نامش را که باند است به زبان می‌آورد و بعد از خاموش‌کردن فندکش می‌گوید: «جیمز باند». نه تنها این عبارت، یکی از اولین دیالوگ‌های جیمز باند است، بلکه اولین نگاه آشکار به چهره‌ی این شخصیت در فرنچایز است.

بدون این معارفه‌ی نمادین، کسانی مثل راجر مور یا تیموتی دالتون این جمله را هیچ‌وقت به زبان نمی‌آوردند. همچنین این ادای جمله معروف، نمونه‌‌ای است از کامل از وقتی که جیمز باند می‌‌خواهد خودش را به زنی زیبارو در کازینوی تجملی معرفی کند.

۴. زندگی کن و بگذار بمیرند (راجر مور)

زندگی کن و بگذار بمیرند. جیمز باند

بهترین زمانی که راجر مور تا به حال از این جمله استفاده کرده است، اولین بار در فیلم «زندگی کن و بگذار بمیرند» است. با ورود به مقر اصلی ابرشرور ماجرا، او سالیتیر را می‌بیند و البته خودش را با آن دیالوگ ماندگار معرفی می‌کند. همه چیز درباره‌ی ادای دیالوگ توسط راجر مور، بی‌نقص است.

این جمله در این فیلم، لحن درستی دارد، با خنده‌ی بدون کم‌نظیری همراه شده است و حتی یک مکث کوتاه خوب و یک چرخیدن بین باند و جیمز باند. این مسئله نشان داد که در واقع راجر مور یک ستاره‌ی تمام عیار و انتخابی خوب برای این نقش است و این فرینچایز به این زودی‌ها پی کارش نمی‌رود.

۳. گلدن‌آی (پیرس برازنان)

گلدن‌آی. جیمز باند

برازنان قبلا هم هیجان این کار را داشت؛ بعد از صحنه‌ی ابتدایی کشنده‌اش و معارفه‌اش برای بازی دل‌پذیر در این نقش در فیلم «گلدن‌آی» که در واقع تحولی برای این فرنچایز بود تا از آن حالت تاریخ‌گذشته در بیاید. به خاطر همین هم هست که برازنان در نهایت وقتی با شخصیت زنیا (با بازی فامکه یانسن) حرف می‌زند، دیالوگ معروف را ادا می‌کند و در واقع قبول می‌کند که او باند است، جیمز باند.

مثل «اسکای فال»، این فیلم در واقع اشاره‌ای است به اولین فیلم فرنچایز یعنی «دکتر نو» از آنجایی که او روبه‌روی زنی ایستاده‌ است که بعدا از او اسمش را می‌پرسد. برای اینکه این معارفه تکمیل شود، او عبارت دیگری را نیز درباره‌ی نوع نوشیدنی مورد علاقه‌‌اش و نحوه سرو آن به زبان می آورد.

۲. دنیا کافی نیست: نسخه‌ی دوم (پیرس برازنان)

دنیا کافی نیست. جیمز باند

بهترین بازی پیرس برازنان در نقش جیمز باند را می‌توان در سومین فیلمش از این مجموعه یافت. در فیلم «دنیا کافی نیست»، برازنان در نقش خودش به عنوان مامور مخفی شیک‌پوش، مهارت خاصی یافته است و لحظات ماندگار زیادی را خلق می‌کند. پس حتی در نچسب‌ترین صحنه‌‌ها، نیز او می‌دانست که چگونه آن را با بازی خوبش، به خوبی بالانس کند تا آن صحنه‌ی آبکی نیز خوب دربیاید.

در دومین باری که او خودش را معرفی می‌کند، او از سیلوی رنارد به همراه کریسمس جونز با استفاده از بالابر فرار می‌کند.  «اسم من بانده» باند به بالابر شلیک می‌کند تا سریع‌تر به بالا حرکت کند و در حالی که حال و هوای فیلم، پیروزمندانه است، می‌گوید: «جیمز باند». درست وقتی که آن‌ها به بالا می‌رسند. بی‌نمک است! ولی باید بگوییم تاثیرگذار نیز هست.

۱. کازینو رویال (دنیل کریگ)

کازینو رویال. جیمز باند

آن‌هایی که به آن صحنه‌های بی‌نمک اهمیت نمی‌دهند،‌ با این حال می‌توانند از نسخه‌ی کازینو رویالی این دیالوگ نهایت لذت را ببرند. در کل فیلم، دنیل کریگ هیچ دیالوگ نمادینی را به زبان نمی‌آورد. با جمله‌هایی که کمترین تعداد کلمات را دارد و دل آدم را هم نمی‌زد که باعث می‌‌شود تا شخصیتش حالتی واقعی داشته باشد. حتی آهنگ اصلی این فرنچایز هم در کل فیلم «کازینو رویال» به گوش نمی‌رسد.

با این حال، پایان کار، جوری ظاهر می‌شود تا جا پای ابتدای پایان داستان اصلی جیمز باند را محکم کند. او یک گلوله درست در پای آقای وایت خالی می‌‌کند و بعد از این، آقای وایت می‌پرسد: «کی هستی؟». باند وارد می‌شود، موسیقی به سکانس اضافه می‌شود، در حالی که کریگ به شکلی فوق‌العاده دیالوگ را با اعتباری خاص بیانش می‌کند. اعتباری که در طول فیلم به دستش آورده است. «اسمم بانده، جیمز باند». این صحنه با تیتراژ و آهنگ نمادین فرنچایز به پایان می‌رسد و تماشاگران سرخوش از پایان‌بندی عالی این فیلم.

منبع: Screen Rant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. Pinkman

    دوست عزیز نویسنده بهتر نبود میومدی ویدیو حرف زدنشون هم میذاشتی ؟

    1. محمد حسین

      دقیقا

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X