۱۲ بازی افتضاح در فیلمهای درخشان؛ از راسل کرو تا جیک جیلنهال
تنها عنصر نجاتبخش یک فیلم بد بودن، خیلی راحتتر از بدترین بخش یک فیلم خوب بودن است. چرا که اگر فیلم با شکست مواجه شود، همه چیز به پای همان عنصر بد نوشته میشود. در این مطلب ۱۲ بازی بسیار بد (همان عنصر بدی که اشاره کردیم) در فیلمهای درخشان نام بردیم.
اینکه یک فیلم بد به کمک یک بازیگر خوب نجات پیدا کند، احتمال کمی دارد، چون این سوال مطرح میشود که آیا شکست یک فیلم تنها به خاطر کمکاری یک بازیگر اتفاق میافتد؟ آیا کارگردانی و تمامی عناصر پشت پردهی یک اثر به درستی کارشان را انجام میدهند؟
ممکن است به همین سادگی باشد (اگرچه نادر است)، اما مواردی وجود دارد که فیلمهای خیلی خوب تنها به خاطر یک بازیگر بد با شکست مواجه میشوند. گاهی اوقات این عنصر میتواند یک لهجه نادرست، یا یک بازیگر حواسپرت، یا حتی چیزی به سادگی بیان اشتباه جملات و دیالوگها باشد و ضرر بزرگی به کل پروژه وارد کند.
۱۲. جیک جیلنهال در فیلم زندانیان (Prisoners)
- کارگردان: دنیس ویلنیو
- محصول: ۲۰۱۳
جیلنهال به خاطر بازی بیش از حد در تریلر ترسناک کودکربایی دنیس ویلنوو گناهکار است. در حالی که سایر ستارگان درجه یک فیلم که او را احاطه کردهاند (از جمله هیو جکمن و ویولا دیویس) خود را در غم و اندوه و خشم دفن میکنند، به نظر میرسد جیلنهال در حال نقشآفرینی در فیلمی کاملا متفاوت است. او تماما در حال انقباضات بی دلیل و انجام تیکهای اضافی روی صورتش است و احساسات بیدلیل برای فیلمی را ارائه میکند که مطلقا به آن نیاز ندارد.
۱۱. جنیوری جونز در فیلم مردان ایکس؛ کلاس اول (X-Men: First Class)
- کارگردان: متیو وان
- محصول: ۲۰۱۱
ستارهی «مد من» (Mad Men ) برای راهاندازی مجدد این فرنچایز فوقالعاده، احساساتی پیشپا افتاده و سطحی از خود نشان میدهد. انصافا، شخصیتی که او نقش آن را بازی میکند، اِما فراست معشوقهی دمدمی مزاج، یک فرد درونگرا به تصویر کشیده شده است و هیچ احساس خاصی را از خودش بروز نمیدهد.
۱۰. مارک همیل در جنگ ستارگان (Star Wars)
- کارگردان: جرج لوکاس
- محصول: ۱۹۷۷
مارک همیل از آن دست افرادی است که با افزایش سن به بازیگر بهتری بدل شد. در سه فیلم اول جنگ ستارگان، او با هریسون فورد و کری فیشر، دو تن از جذابترین بازیگران تاریخ سینما بازی میکند.
با تمام این تفاصیل، همیل هنوز در فیلم اصلی «جنگ ستارگان» محصول سال ۱۹۷۷ خیلی خوب نیست و در نقش لوک اسکای واکر مثل یک بچهی ۱۰ سالهی بداخلاق بازی میکند. شاید نکته این بوده و او باید این نقش را همینطور بازی میکرد، اما حتی با وجود این بهانه باز هم ناامیدکننده است.
۹. کایرا نایتلی در فیلم مثل بکهام کاتدار بزن (Bend It Like Beckham)
- کارگردان: گاریندر چادا
- محصول: ۲۰۰۲
کایرا نایتلی در «مثل بکهام کاتدار بزن»، معادل مارک همیل در فیلم «جنگ ستارگان» است؛ بازیگری که با افزایش سن شکوفا میشود، اما نقاط ضعف در اولین فیلم مهمشان بهطور کامل نمایان است. نایتلی که در نقش یک فوتبالیست جوان بازی میکند، به شدت خشک و بیروح است. او حتی با این انتقاد موافق بود و سالها بعد اعتراف کرد که در این فیلم خوب ظاهر نشده است.
۸. هیو گرانت در فیلم در واقع عشق (Love Actually)
- کارگردان: ریچارد کرتیس
- محصول: ۲۰۰۳
بسیاری ممکن است فکر کنند گنجاندن گرانت در این لیست بیانصافی است، هم به این دلیل که او هیو گرانت است و/یا به این دلیل که «در واقع عشق» اصلا فیلم خوب نیست، خب باید بگویم که در اشتباه هستید. این بازیگر یک عنصر ضعیف غیرمنتظره در یک فیلم خوب است.
روی کاغذ، او باید بهعنوان نخستوزیر بریتانیا کار کند، اما کیفیتی خودآگاه و کمی گوشهگیر در عملکرد او در فیلم وجود دارد، که این حس را به بیننده منتقل میکند که دوست نداشت در این فیلم بازی کند. حتی سکانس رقص به یاد ماندنی او در خیابان داونینگ به نظر میرسد که با اسلحهای روی شقیقهاش فیلمبرداری شده است.
۷. کامرون دیاز در فیلم دار و دستهی نیویورکیها (Gangs of New York)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- محصول: ۲۰۰۲
کامرون دیاز شیرین و دوست داشتنی (و اکنون بازنشسته) همیشه به عنوان همسر غمانگیز و مو فرفری جان کیوزاک در فیلم «جان مالکوویچ بودن» (Being John Malkovich) مورد توجه قرار میگرفت. اما هر چند وقت یکبار، انتخابهای اشتباهی در زندگی حرفهایاش مرتکب میشد. «دار و دستهی نیویورکیها» را در نظر بگیرید، که در آن او نقش یک جیببر ایرلندی و عاشق لئوناردو دی کاپریو را بازی کرد. حتی فراتر از لهجهی بد، دیاز تنها در فیلم حضور دارد و هیچ بازی شگفتانگیز و خوبی از او نمیبینیم.
۶. رایان اونیل در فیلم بری لیندون (Barry Lyndon)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- محصول: ۱۹۷۵
بر سر این موضوع که آیا چهرهی بیاحساس و مات و مبهوت اونیل یک نقطه ضعف است یا این حالت چهرهی او به عنوان یک نقش اصلی به نفع فیلم است یا خیر بحث و اختلاف نظر وجود دارد. اما این ممکن است بهانهای برای سرپوش گذاشتن بر انتخاب اشتباه استنلی کوبریک بزرگ باشد. پس از اینکه رابرت ردفورد فرصت بازی در این نقش را از دست داد، کوبریک مجبور به انتخاب اونیل شد. اگر پیشروی یک تنه و سرد اونیل کنار گذاشته شود، این فیلم یک حماسهی فوقالعاده زیبا و پر از جذابیت است.
۵. جان تراولتا در فیلم خط باریک سرخ (The Thin Red Line)
- کارگردان: ترنس مالیک
- محصول: ۱۹۹۸
جان تراولتا حتی در فیلمی با حضور جورج کلونی، وودی هارلسون و جان سی ریلی، باز هم بیش از حد مهرهی پررنگی به شمار میرود. او در این فیلم تنها چند دقیقه و در نقش یک ژنرال نظامی بازی میکند، اما آنقدر با ریتمهای اثیریتر فیلم سازگار نیست که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
۴. کوئنتین تارانتینو در فیلم جنگوی افسارگسیخته (Django Unchained)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- محصول: ۲۰۱۲
تارانتینو که در بسیاری از فیلمهایش و البته همین فیلم حضور کوتاهی دارد، همیشه کمی گیج کننده به نظر میرسد، اما حضور او در «جنگوی افسار گسیخته» از همه احمقانهتر است. او فقط چند خط دیالوگ تاسف بار دارد و همچنین با لهجهی ترسناک استرالیایی صحبت میکند. خوشبختانه، جنگو با بازی جیمی فاکس بلافاصله پس از ورودش او را منفجر میکند و همهی ما را از این عذاب نجات میدهد!
۳. راسل کرو در فیلم بینوایان (Les Misérables)
- کارگردان: تام هوپر
- محصول: ۲۰۱۲
راسل کرو نمیتواند آواز بخواند، و وقتی برای اقتباس سینمایی «بینوایان» انتخاب میشود هم نباید توقع معجزه داشت! اما او همچنین در فیلم ناراحت به نظر میرسد، زیرا مجبور است یک کلاه کوچکتر از اندازهی سرش بپوشد. آواز وحشتناک او پیرس برازنان را در «ماما میا!» (Mamma Mia) به یاد میآورد! به جز جایی که صدای بینظیر برازنان به جذابیت آن فیلم افزوده است، غرغر بیرحمانهی کرو در اینجا بیجا به نظر میرسد، بهویژه زمانی که همبازیهایش همگی در اوج نقشآفرینی خود هستند.
۲. جرد لتو در فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- محصول: ۲۰۱۷
در قسمت بعدی فیلم «بلید رانر» (Blade Runner) بازی بیش از حد پختهی لتو به عنوان شخصیت شرور فیلم مدفون شده است. او تا حدودی به خاطر فیلمنامهی فیلم مشکلساز است، که او را با مونولوگهای بیمعنی و فرصتهای بسیار زیاد برای در اختیار گرفتن صحنه درگیر میکند، اما لتو بهطور کلی در اینجا در هر صورت غیرقابل تحمل است. او همچنین تا حدی خود را کور کرد تا نقش این شخصیت را بازی کند و از لنزهای تار استفاده کرد که بینایی او را کاهش میداد. تمام آن تلاش بیفایده بر روی پرده دیده میشود که به ضرر فیلم است.
۱. مایک رونی در فیلم صبحانه در تیفانی (Breakfast at Tiffany’s)
- کارگردان: بلیک ادواردز
- محصول: ۱۹۶۱
آیا آزاردهنده نیست که یک فیلم بینقص به نگاه ظالمانهی نژادپرستی آغشته شود؟ یک اجرای بد در فیلم میتواند همه چیز را خراب میکند. «صبحانه در تیفانی» با کاریکاتور نفرتانگیز مایک رونی از یک فرد آسیایی تضعیف میشود که حتی با استانداردهای ۱۹۶۱ هم غیر قابل تحمل است. رونی با پوستی که به صورت مصنوعی برنزه شده و یک ردیف دندان به هم چسبیده همراه با چسبی که برای تغییر شکل چشمانش بر شقیقهاش کشیده میشود قادر است فیلم را به تنهایی از بین ببرد.
منبع: independent
جوک بامزه ای بود:/ جیک جیلنهال یکی از بهترین بازی هاش prisoners هست! فیلم دار و دسته نیویورکی ها رو هم دیدم و به نظرم بازی کامرون دیاز هم مشکلی نداشت!
بازی جیک جیلنهال تو زندانیان عالی بود اتفاقا تیک عصبیش هم خفن بود :/ فازتون چیه
نمبدونم بازیگرای تو سریال جزیره نیست چرا؟
شما خوبی فقط
این مورد جیک تو پریزونرزم شوخیه جالبی بود!
مارک همیل خیلی هم عالی بود
نویسنده این مقاله گویا بررسی خوبی نکرده
و نگاه سطحی داشته
جالب بود
راستش من حداقل به شخصه متوجه چیزی که شما گفتید بازیگری بد مارک همیل نشدم البته نمی تونم بگم اشتباه می گید من کلا انقدر فن استاروارزم تو دنیاش غرق میشم و متوجه ایرادهاش نمیشم جز فاجعه ی خیزش اسکای واکر البته
ممنون بابت ترجمه
اتفاقا تیک های گیلنهال خیلیم عالی بود توی پریزنرز
بازی جیک تو Prisoners بد بود؟!!!
خیلی هم خوب بازی کردند مارک همیل بهترین بازیگر استار وارز بود الکی حرف نزنین