۱۱ کلیشه پرتکرار فیلمهای فانتزی که معنای خود را از دست دادهاند
فانتزی همیشه و در انواع رسانههای سرگرمی یک ژانر محبوب بوده است و کودکان و بزرگسالان به یک اندازه از محتوای آن لذت میبرند. با وجود فیلمها و سریالهای بیشتری که در سالهای اخیر ساخته شدهاند، میتوان نتیجه گرفت که محبوبیت ژانر فانتزی افزایش چشمگیری داشته است. خواه فیلم «سیاهچالهها و اژدهایان: شرافت دزدها» ( Dungeons & Dragons: Honor Among Thieves) باشد یا فیلم بسیار محبوب «آواتار؛ راه آب» (Avatar: The Way of Water)، ژانر فانتزی لایهها و مضامین متعددی را شامل میشود. با این حال، کلیشههای تکراری زیادی در ژانر فانتزی وجود دارد که به دلیل استفادهی بیش از حد دیگر معنای خود را از دست دادهاند. کلیشههای فیلمهای فانتزی نه تنها به پیشبینی راحت داستان دامن میزنند، بلکه بر کل تجربه مخاطب در تماشای یک فیلم هم تاثیر منفی میگذارند. این همان مشکلی است که هالیوود در این لحظه که حتی برخی از بلاکباسترهای بالقوه در گیشه شکست میخورند، نمیتواند از عهده آن بربیاید. در ادامه ۱۱ نمونه از کلیشههای فیلمهای فانتزی را نام بردیم که حتما شما را هم دلزده کردهاند.
۱. یکی از کلیشههای فیلمهای فانتزی، حضور یک ارباب شرور با پیروانی است که او را احاطه کردهاند
به نظر میرسد حضور یک ارباب شرور جزو جداییناپذیر ژانر فانتزی باشد، چون به ندرت یک فیلم فانتزی محبوب را میتوانید پیدا کنید که در آن یک شخصیت شیطانی که توسط پیروان خود احاطه شده به چشم نخورد. حتی تصویری که از این اربابان شیطانی در اکثر فیلمها نشان داده میشود با هم مشابه است؛ همگی در سرزمینهای عجیب و غریب و دور و یا حتی در یک جهان متفاوت زندگی میکنند.
چنین شخصیتهایی معمولا کاملا شیطانی هستند و هیچ سایه خاکستری ندارند. این یک کلیشه بسیار خستهکننده است چرا که کل داستان را قابل پیشبینی میکند و در بیشتر مواقع، مخاطب میتواند حدس بزند که ارباب شرور در پایان فیلم در نهایت شکست خواهد خورد. یکی از معروفترین نمونههای این کلیشه مربوط به «زیبای خفته» (Sleeping Beauty) است، جایی که ملیفیسنت در قلعهای واقع در یک کوه زندگی میکند و یک ارتش کامل از مینیونها او را احاطه کرده است. با این وجود، فیلم لایو اکشن «ملیفیسنت» (Maleficent) با معرفی او به عنوان یک ضدقهرمان، این کلیشه را حذف کرد.
۲. فرهنگ و عقاید قرون وسطایی یکی از کلیشههای فیلمهای فانتزی است که گاهی حتی در تاریخ و جغرافیای اشتباهی استفاده میشود
به سختی میتوان یک فیلم فانتزی را به خاطر آورد که قلعههای بزرگی به سبک اروپایی نداشته و در دوران قرون وسطی اتفاق نیفتاده باشد. حتی فیلمهایی با داستانهایی که مستقیما به اروپا مرتبط نیستند، دنیایی تمام عیار با الهام از اروپا را به تصویر میکشند، که گواه این واقعیت است که ارجاع به قرون وسطی در ژانر فانتزی بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته.
«ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings) معروفترین مجموعهای است که از این کلیشه استفاده کرده و این روند حتی با برخی از جدیدترین فیلمهای منتشر شده مثل «سیاهچالهها و اژدهایان: شرافت دزدها» همچنان ادامه دارد. به وضوح محیط قرون وسطایی در ژانر فانتزی بیش از حد اشباع شده است، و پروژههای آینده باید موضوعات دیگری را برای ساختن جهانشان بررسی کنند.
۳. زبان ساختگی یکی از کلیشههای فیلمهای فانتزی است که تاثیرش را از دست داده
گنجاندن زبانهای تخیلی در فیلمهای فانتزی کاری است که تا حد مرگ انجام شده است. این برای فرنچایزهایی مثل «جنگ ستارگان» (Star Wars)، «پیشتازان فضا» (Star Trek) و «ارباب حلقهها» عالی عمل کرد. با این حال، حتی برخی از فیلمهای جدیدتر مثل «آواتار» هم زبان جدیدی اختراع کردهاند، بهویژه زبان ناوی که نشان میدهد هنوز در ژانر فانتزی، ترفند معرفی زبانهای تخیلی و ساختگی رواج دارد. این زبانها تنها زمانی میتوانند مخاطب را جذب کنند که منطق و هدفی پشتشان باشد و صرفا برای افزودن عناصر داستانی به فیلم استفاده نشود.
۴. کلیشه نور در برابر تاریکی همیشه در فیلمهای فانتزی به چشم میخورد
نور در برابر تاریکی، خوب در برابر شر، یا قهرمان در برابر شرور، یا سمت روشنی که همیشه در پایان فیلم یا فرنچایز برنده میشود، به یک هنجار در ژانر فانتزی تبدیل شده است. هم ادبیات و هم سینما مملو از نمونههایی است که در آن شخصیتها یا بسیار خوب و یا کاملا شرورند و بدون هیچ گونه سایه خاکستری نشان داده میشوند.
به عنوان مثال، در «سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر» (The Chronicles of Narnia: The Lion, the Witch and the Wardrobe)، اصلان و گروهش گروه خوبها هستند و با جادوگر سفید میجنگند، اما توضیح بسیار محدودی درباره رفتار جادوگر وجود دارد. با این وجود، این بدان معنا نیست که هر فیلم فانتزی باید از این مضمون پیروی کند، چون فیلمهایی مثل «تخیلات دکتر پارناسوس» (The Imaginarium of Doctor Parnassus) و «سقوط» (The Fall) ثابت کردهاند که مخاطب همچنان میتواند یک ماجراجویی فانتزی را دوست داشته باشد، حتی زمانی که به جای تمرکز بر شخصیتهای اصلی، به مضامین طاقتفرسای خوب در برابر بد متمرکز میشوند.
۵. جادو
جادو جزو اصلی ژانر فانتزی است. بیشتر مردم عاشق دیدن عناصر جادویی در فیلم هستند، اما تنها زمانی که به شیوهای متقاعدکننده و جذاب ارائه شود. اجرای ضعیف جادو در فیلمها معمولا به انتقاد شدید منتقدان و طرفداران منجر میشود، به خصوص زمانی که فیلم اقتباسی باشد. «آخرین بادافزار» (The Last Airbender) یکی از نمونههای محبوب است که نشان میدهد چگونه ترکیب عناصر جادویی بدون اجرای مناسب میتواند به یک فیلم آسیب برساند.
بسیاری از فیلمهای دیگر، مثل راهاندازی مجدد «مومیایی» (The Mummy) در سال ۲۰۱۷ هم سعی کردهاند برای تحت تاثیر قرار دادن تماشاگران، به اجبار جادویی را به داستان خود اضافه کنند، اما چنین تلاشهایی معمولا بینتیجه میشوند.
۶. قهرمان ناخواسته
درگیر شدن یک قهرمان در داستانی که نمیخواهد بخشی از آن باشد، یک داستان رایج است که نه تنها در فیلمهای فانتزی، بلکه در ژانرهای مختلف دیگر هم پیدا میشود. چنین شخصیتهایی معمولا بیشتر وقت خود را برای بازگشت به زندگی روزمره صرف میکنند، اما قبل از اینکه بتوانند به عقب برگردند، باید راه سخت و پر فراز و نشیبی را طی کنند.
فرقی نمیکند فرودو در «ارباب حلقهها» باشد که میخواهد به شایر برگردد اما باید حلقه را نابود کند، یا پونسیها در «نارنیا» که باید قبل از بازگشت به قلمرو خود جادوگر سفید را شکست دهند، داستانهای آنها به گونهای شبیه هم است؛ شخصیتها از تواناییهای خود مطمئن نیستند، اما در نهایت قهرمانانی قدرتمند میشوند. از آنجایی که بسیاری از فیلمهای کلاسیک قبلا از چنین طرحی استفاده کردهاند، زمان آن فرا رسیده است که فیلمهای فانتزی جدید این داستان را کنار بگذارند. در غیر این صورت مخاطب میتواند پیشبینی کند هر بار که شخصیتی برای تبدیل شدن به یک قهرمان مردد است، در نهایت سرنوشتش به قهرمانی و خوشنامی ختم میشود.
۷. تازهکار خوششانس
شکلگیری شخصیت تازهکار خوششانس در بسیاری از فیلمهای فانتزی به شیوهای مشابه اجرا شده است. معمولا شامل انجام یک فعالیت بسیار پیچیده مثل جادو، بدون داشتن تجربه یا دانش قبلی توسط قهرمان داستان است. در فیلمهایی که قهرمان داستان با کمی تمرین، یک شرور بسیار باتجربه را شکست میدهد هم چنین نوع کلیشهای یافت میشود.
محبوبترین نمونه از این نوع کلیشههای فیلمهای فانتزی در «جنگ ستارگان: تهدید فانتوم» (Star Wars: Phantom Menace) است، زمانی که آناکین اسکای واکر موفق میشود برای اولین بار با حداکثر کنترل جنگنده ستاره را به پرواز درآورد و در نهایت در نبرد نابو، یک کشتی جنگی بزرگ را نابود میکند. این یک کلیشه است که بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد، چون هر زمان که یک قهرمان در شرایط مرگ و زندگی اینچنینی قرار میگیرد، به راحتی میتوان حدس زد که به واسطه شانس موفق خواهد شد.
۸. نجات دنیا به دست یک نفر
حالا که صنعت سرگرمی در مسیر خلق داستانهای منحصربهفرد و لایهای قرار دارد، به نظر میرسد بهترین زمان برای پذیرش این موضوع است که هیچکس نمیتواند جهان را نجات دهد. با این حال، شعار «برگزیده» یا «کسی که جهان را نجات میدهد» در سراسر جهان شناخته شده و آشنا است. این یکی از کلیشههای فیلمهای فانتزی است که با کلیشههای مختلف دیگر، مثل پیشگوییها و قدرتهای مخفی همراه میشود.
با این حال، از آنجایی که بسیاری از فیلمها و فرنچایزها، از جمله «هری پاتر» (Harry Potter)، قبلا این مفهوم را به طور کامل اجرا کردهاند، نیازی به تکرار مجدد آن نیست. اعداد ناامیدککنده باکس آفیس فیلمهای فانتزی مثل «بازی اندر» (Ender’s Game)، «جوینده» (The Seeker) و «هفتمین پسر» (Seventh Son) نشان میدهد که داستانهای نجات دنیا به دست یک نفر مسیر خود را تا حد کمال طی کردهاند.
۹. ماموریتها
اکثر فیلمهای فانتزی قهرمان و تعدادی دیگر از شخصیتهای فرعی را نشان میدهند که تلاشهای مختلفی را برای رسیدن به یک هدف خاص، مثل بازگشت به قلمرو خود انجام میدهند. این ماموریتها میتواند هر چیزی را شامل شود، از نجات یک فرد، شکست دادن یک شخصیت شیطانی، از بین بردن یک موجود یا یافتن یک شخصیت جادویی.
یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۲۳، «فیلم برادران سوپر ماریو» (The Super Mario Bros. Movie)، از این ترفند به روشی هوشمندانه استفاده کرد و به جای طرح سنتی نجات پرنسس، ماریو را نشان میداد که ماموریتهای مختلفی را برای پیوستن به برادرش لوئیجی برعهده میگرفت. با این حال، بسیاری از فیلمها، مثل «قطبنمای طلایی» (The Golden Compass) و «سیاهچالها و اژدهایان» (۲۰۰۰)، اجرای ضعیفی در رابطه با ماموریتها داشتند، به همین خاطر هم تماشاگران و هم منتقدان به یک اندازه از آنها خسته شدند.
۱۰. وارث مخفی
فیلمهای فانتزی تمایل دارند که افراد معمولا یتیم از خانوادههای سطح پایین را به قهرمان داستان تبدیل کنند و در نهایت نشان دهند که آنها در واقع به یک خانواده سلطنتی تعلق دارند و وارث قانونی یک تاج و تخت یا یک پادشاهی کامل در قلمروی دیگر هستند.
«سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر» با معرفی یک پیشگویی مبنی بر اینکه حکومت پونسیها میتواند به سلطنت جادوگر در قلمرواش پایان دهد، از چنین کلیشهای استفاده کرد. از آنجایی که چنین طرحی قبلا توسط بسیاری از فیلمها به خوبی اجرا شده است، وقت آن است که این یکی از کلیشههای فیلمهای فانتزی خط بخورد!
۱۱. موجودات خیالی با فرهنگهای یکپارچه
اکثر فیلمهای فانتزی در معرفی موجودات عجیب و غریب و جا دادن آنها در روایت بسیار خوب عمل میکنند. با این حال، این موجودات و نژادها اغلب فرهنگهای یکپارچهای دارند، که به نظر نکتهی قابل توجهی نیست، چون جهانهای فانتزی اگر نگوییم بیشتر از دنیای واقعی، باید تنوع بیشتری داشته باشند.
فیلمسازان با نشان دادن فرهنگ منحصربهفرد موجودات و نژادهای خیالی به راحتی میتوانند برای همیشه از شر این کلیشه خلاص شوند. در نهایت هم فیلمهای فانتزی با پلانهای خاص و غیرقابل پیشبینی قطعا در بین مخاطبان و منتقدان موفق خواهند شد.
منبع: movieweb