۱۰ کلیشهی آزاردهندهی فیلمهای ترسناک
در حالی که ژانر فیلم ترسناک طی چند دهی گذشته بسیار گسترش یافته و سر و شکل متفاوتتری پیدا کرده است، هنوز هم کلیشههای آزار دهندهای در بین برخی از آنها وجود دارد که انگار قرار نیست از بین بروند. در ادامه ۱۰ تا از بدترین کلیشههای تاریخ فیلمهای ترسناک را نام میبریم.
تماشای فیلمهای ترسناک کلیشهای شاید سرگرم کننده باشد. تعداد زیادی تروپ (کلیشه) تکرار شونده وجود دارد که از ویژگیهای این ژانر است. یک ماشین قدیمی قراضه که روشن نمیشود، یک عروسک عجیب با روح اهریمنی یا حتی یک صحنهی تعقیب و گریز دراماتیک که بازیگر اصلی مدام در آن به زمین میافتد نمونههایی هستند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
در یک برههی زمانی، هر یک از این سکانسها طرحی تازه و خلاقانه محسوب میشدند. اما در حالی که سازندگان فیلم بر روی همان تکنیکها و کلکهای قدیمی مانور میدادند، تماشاگران شروع به حدس زدن چیزهایی میکردند که بارها در این ژانر تکرار شده بود. وقتی بتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی در یک فیلم ترسناک رخ خواهد داد، قطعا هیجان و ترس کمتری به سراغتان میآید. برخی از فیلمهای ترسناک سعی در براندازی این کلیشهها دارند، در حالی که برخی دیگر با بیتفاوتی به نیاز مخاطب از آنها استقبال میکنند.
۱. ماشینی که روشن نمیشود
از «ارواح خبیثه» (Poltergeist) محصول ۱۹۸۲، «لپرکان» (Leprechaun) محصول ۱۹۹۳ گرفته تا «فانتومها» (Phantoms) محصول ۱۹۹۸ و «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» (The Texas Chainsaw Massacre) همه در چه چیزی مشترک هستند؟ همهی آنها اتومبیلهایی دارند که روشن نمیشوند! در حالی که اتومبیلها بیشتر اوقات قابل اعتماد هستند، به محض اینکه آنها را در یک فیلم ترسناک قرار دهید بلافاصله از کار خواهند افتاد. اولین باری که از این ایده در یک فیلم استفاده شد، احتمالا یک تجربهی نفسگیر برای مخاطب بود. اما ما بارها این سکانس را در فیلمهای مختلف دیدهایم و دیگر برایمان ترسناک نیست و حتی قابل پیشبینی هم هست و باید بگویم که انتظار چیز جدید و متفاوتی داریم. علاوه بر این سکانس مشابه دیگری هم مربوط به ماشینها وجود دارد که با نزدیک شدن قاتل به ماشین در حال فرار، ماشین ناخودآگاه از کار میافتد و خاموش میشود. فکر میکنم ماشینها از قاتل میترسند و قالب تهی میکنند!
۲. استفاده از اصل غافلگیری برای ترساندن مخاطب
غافلگیری پایه و اساس فیلمهای ترسناک است. سازندگان فیلمهای ترسناک تضمین میکنند که مخاطبان را با این تکنیک در جای خود میخکوب کنند. به هر حال، از نظر علمی ثابت شده است که یک سکانس غافلگیر کنندهی مناسب، هورمونهای محرک را در انسان آزاد میکند. اما این تکنیک به قدری استفاده شدهاند که مفهوم آن دیگر خسته کننده شده. ناگفته نماند، بسیاری از فیلمهای تحسینشدهی منتقدان از این سکانسها بسیار کم دارند یا اصلا ندارند. «درخشش» (The Shining)، «روانی» (Psycho)، «سکوت برهها» (The Silence of the Lambs) و «کری» (Carrie) نمونههای خوبی از فیلمهای ترسناک هستند که بهندرت به ترساندن مخاطب با صدای بلند یا تصویر غیر منتظره اکتفا میکنند تا به قول خودشان بیننده را غافلگیر و در جای خود میخکوب کنند.
۳. تلفن همراهی که در مواقع خطر از کار میافتد
هرچه فناوری تلفن همراه بهتر شود، تماشای این حیله دشوارتر میشود. در حقیقت، فیلمهای ترسناک قبل از اینکه تلفنهای همراه اختراع شوند، سکانسهای بسیار سادهتری داشتند. توضیح یک تلفن ثابت معیوب بسیار قانع کنندهتر از یک ابزار با تکنولوژی پیشرفته مانند موبایل است. اما به محض اینکه تلفنهای همراه به یک وسیلهی پرمصرف و عادی در زندگی روزمره تبدیل شدند، سازندگان فیلم مجبور شدند راهی برای جا دادن آنها در فیلم پیدا کنند. کاش کارگردانها توضیح دهند که چگونه با وجود امکان تماس ضروری حتی در جایی که آنتن نیست، باز هم کار نکردن آن را توجیهپذیر جلوه میدهند؟ در بسیاری از فیلمهای ترسناک میبینیم که دقیقا زمانی که کسی در خطر است و تنها وسیلهی کمکخواهیاش تلفن همراهش است، درست در همان لحظه به هیچ وجه نمیتواند با جاهایی مانند ۹۱۱ (یا همان ۱۱۰ خودمان) تماس بگرد. نمونههای آن را میتوانید در «تو بعدی هستی» (You’re Next) محصول ۲۰۱۱ و «شمارهی ۱۰ خیابان کلاورفیلد» (Cloverfield Lane) بیابید.
۴. زیرزمینهای بسیار تاریک
خیلی از صحنههای فیلمهای ترسناک در یک زیرزمین تاریک و وحشتناک اتفاق میافتند. در این مرحله، شما میدانید به محض اینکه قهرمان داستان از پلههای چوبی ترسناک به پایین میرود، چیزی ترسناک در شرف رخ دادن است. انتظار کفهای سیمانی، منبع نوری که معلوم نیست از کجاست و جیغ و فریاد و ترس اغراق شدهی زیادی دارید. بعضی از شخصیتها چارهای جز رفتن به زیرزمین ندارند، مانند فیلمهای «میزری» (Misery) محصول ۱۹۹۰ یا «برو بیرون» (Get Out) محصول ۲۰۱۷ اما وقتی آنها آزادانه چنین کاری را انتخاب میکنند، نباید تعجب کنند که با سرنوشت وحشتناک خود روبهرو میشوند. همین موضوع برای اتاقهای زیر شیروانی تاریک در عمارتهای بزرگ و قدیمی هم صدق میکند.
۵. زمین خوردن قهرمان زن داستان
در طول دههها، ژانر فیلم ترسناک در زمینههای زیادی پیشرفت داشته و شامل بسیاری از بازیگران زن درجه یک، از میا (با بازی جین لوی) در «مردهی شریر» (Evil Dead) محصول ۲۰۱۳ تا اولین ابوت (با بازی امیلی بلانت) در «یک مکان آرام» (A Quiet Place) محصول ۲۰۱۸ میشود. پس چرا هر وقت یک زن در این فیلمها در حال فرار است به زمین میافتد؟ در چنین سکانسهایی معمولا میبینیم که یک زن که از قضا قهرمان داستان هم هست، با کفشهای کتانی روی زمین کاملا صاف میدود و یک نیروی غیبی باعث زمین خوردن او میشود. خندهدار است اما این اتفاق در فیلمهای ترسناک زیاد میافتد. اما چرا این اتفاق میافتد؟ در بیشتر اوقات، این فقط یک روش سریع و آسان برای توجیه چگونگی رسیدن قاتل به شخصیت اصلی داستان است. شاید هم کارگردان قصد دارد ترس بازیگر را در آن لحظه نشان دهد، اما بهتر است راه متنوعتر و جدیدتری پیدا کنند چون این تکنیک بیشتر از ترساندن ما را میخنداند!
۶. فرار از دست قاتل به طبقهی بالا
این کلیشه در بهترین حالت منطق فیلم ترسناک است. هنگامی که یک قاتل شما را تعقیب میکند، بدترین مکان برای فرار از دست او دویدن به طبقهی بالا است، به کجا میخواهید فرار کنید؟ قصد دارید از پنجره به بیرون بپرید؟ فیلم «جیغ» (Scream) هم حتی از این کلیشه استفاده کرده. شاید در بهترین فیلمهای ترسناک هم اینطور به نظر برسد که بهترین راه فرار از دست قاتل، پناه بردن به اتاقهای طبقهی بالای خانه است، شاید در آن لحظه گزینهی دیگری به ذهن فراری نرسد. این را میتوان غریزهی مرگ وزندگی نامید اما تا امروز به ما بهعنوان بیننده ثابت شده که حتما در خانههایی که لوکیشن فیلم ترسناک هستند، هم مکانهای بهتر و هم فرصت مناسب بسیاری برای فرار وجود دارد.
۷. جدا شدن از هم در بدترین و ترسناکترین شرایط
آیا هیچ یک از شخصیتهای فیلمهای ترسناک دربارهی رفاقت چیزی شنیدهاند؟ گویا نه، زیرا در بسیاری از فیلمها دیده میشود که گروه دوستانی که در شرایط بدی گیر افتادهاند تصمیم میگیرند به محض این که فرصت پیدا کنند از هم جدا شوند. پویایی گروهی تقریبا همیشه در یک فیلم ترسناک سرگرم کنندهتر است و تقسیم بازیگران اصلی باعث ایجاد مجموعهای از داستانهای جداگانه میشود که تقریبا همیشه به کشتار و خونریزی ختم میشوند. دو فیلم که چنین اتفاقی در آن میافتد «جمعهی سیزدهم؛ خون تازه» (Friday the 13th: The New Blood) و «موجود» (The Thing) محصول ۲۰۱۱ هستند. در فیلم کمدی ترسناک هوشمندانهی «کلبهای در جنگل» (The Cabin in the Woods) محصول ۲۰۱۲، به طنز به این موضوع پرداخته شده که چرا جدا شدن دوستان از هم در شرایط سخت ایدهی خوبی نیست.
۸. قاتل شکستناپذیر
گاهی اوقات اشرار فیلمهای ترسناک موجودات ماورایی، نامرئی یا فرازمینی هستند. در این شرایط منطقی است که آنها تا حدی شکستناپذیر باشند اما وقتی قاتل انسانی است که از گوشت و استخوان ساخته شده است، باید در معرض همان آسیبهایی قرار بگیرد که بقیهی ما هستیم. بارها دیده شده که با وجود ضربات مهلکی که کاراکتر خوب یا فراری فیلم به شرور داستان میزند، باز هم او بعد از چند لحظه از جا برمیخیزد و به سمت آنها حمله میکند. فقط نگاهی به جیسون در فیلم جمعهی سیزدهم (۱۹۸۰) یا فردی کروگر در «کابوس در خیابان الم» (A Nightmare on Elm Street) محصول ۱۹۸۴ بیندازید. یک دلیل وجود دارد که آنها بسیار نمادین هستند. چون هیچکس نمیتواند راهی برای خلاص شدن از شر آنها برای همیشه پیدا کند.
۹. عروسکهای عجیب و ترسناک
برجستهترین نمونهی تروپ عروسکهای عجیب، فیلم «بازی بچگانه» (Child’s Play) است که چاکی، یک اسباب بازی بیضرر کودکان را به کابوس همیشگی آنها تبدیل کرده است. اما این کلیشه مدام تکرار میشود، از «محافظان یابنده» (Finders Keepers) محصول ۲۰۱۴ گرفته تا «پسر» (The Boy) محصول ۲۰۱۶ و «آنابل» (Annabelle) محصول ۲۰۱۷. اگرچه فیلمهای ترسناک معمولا مناسب بچهها نیستند و همیشه در ابتدای فیلم و در تبلیغات این موضوع گوشزد میشود، اما اینکه عروسک که یک نماد است بهعنوان سلاحی برای کشتار به کار گرفته میشود نکتهی خاصی و دلهرهآوری است.
۱۰. فیلمهایی که بر اساس اتفاقات واقعی ساخته شدهاند
بزرگترین مشکل این کلیشهی تکراری فیلم ترسناک این است که هرگز در واقع درست نیست. بهعنوان مثال فرنچایز «احضار» (The Conjuring) را در نظر بگیرید. در حالی که اد و لورین وارن در حقیقت محققان ماوراالطبیعهای بودند که چندین خانهی خالی از سکنه را بررسی میکردند، فیلمها برای داشتن جلوهای دراماتیکتر، زیباتر و ترسناکتر، آنقدر شاخ و برگ اضافه پیدا کردند که از اصل موضوع بسیار دور شدند. متاسفانه، بازخوانی تاریخی وقایعی که از آنها فیلم ترسناک میسازند شما را خیلی نمیترسانند. یک فیلم ترسناک که براساس وقایع واقعی ساخته شده است مانند یک همبرگر فست فود است که ادعا میشود از ۱۰۰ درصد گوشت گاو خالص ساخته شده است و هرگز نمیتواند به طور قطع به شما اطمینان دهد که این ادعا درست است یا خیر. مهم این است که چنین فیلمهای ترسناکی کمی به دستکاری و کم و زیاد شدن احتیاج دارند اما شاید بهتر باشد مهر «داستان واقعی» از رویشان برداشته شود.
منبع: screencrush
چیزی ک خیلی رو مخمه اینکه تو فیلم
ترسناکا حتی اگ ماشین رو صب خریده باشن
شب ماشین روشن نمیشه انوق تو فیلم های
اکشن ماشینشون ن در داره ن سقف ولی عین
برق سرعت داره
واقن چرا آخه ؟