۱۰۰ فیلم ترسناک محبوب تاریخ سینما به انتخاب مجله توتال فیلم
گرچه ژانر ترسناک در سینمای جهان همواره به رشد خلاقانهی خود ادامه داده است اما در میان حجم انبوه فیلمهای ترسناک هر سال، تنها تعداد کمی میتوانند غدد آدرنال بیننده را تحریک کنند، نفسش را به شماره بیاندازند و او را از شدت ترس تا پای مرگ ببرند. با این وجود همیشه آثاری در این ژانر پرطرفدار وجود دارند که حتی بعد از گذشت سالها از اولین اکران و بارها دیدهشدن توسط گروههای مختلف مخاطبان، هنوز هم به اندازهی اولین بار نفس را در سینه حبس میکنند؛ فیلمهایی چون «جنگیر»، «طالع نحس»، «دراکولا»، «حلقه» و حتی فیلمهای جدیدتری مانند «برو بیرون» و «موروثی».
لذت فردی و نوع وحشتی که هر کدام از ما از دیدن فیلمهای ترسناک تجربه میکنیم، به لیستی بلند بالا از آثاری ختم میشود که نه شروعی میتوان برایش تعریف کرد و نه پایانی. با این وجود لیستی که در ادامه خواهید دید ۱۰۰ فیلم برتر در ژانر وحشت را بررسی کرده که توسط مجلهی توتال فیلم انتخاب شدهاند؛ آثاری که بدون شک حداقل یکی از فیلمهای محبوب شما را در بر خواهد داشت.
۱. طلوع مردگان (Dawn of the Dead)
- کارگردان: جورج اندرو رومرو
- بازیگران: دیوید امگ، کن فوری، اسکات راینیگر
وقتی فیلم «شب مردگان زنده» (Night of the Living Dead) شروعی برای فیلمهای زامبی مدرن شد، با جادو و جادوگری در افتاد و بعد ار آن بود که فیلم «طلوع مردگان» آن را به کمال رساند. با انتقال صحنههای اکشن و مهیج از یک خانه به فضایی وسیعتر، رومرو به ما چشماندازی از دنیایی آخرالزمانی و واقعی نشان داد. با قرار گرفتن گروهی از بازماندگان به ظاهر متمدن در یک فروشگاه بزرگ، آنها یک زندگی غیر منتظره را آغاز میکنند، دست به چپاول و غارتگری میزنند، بدون اینکه توجه کنند رفتارشان دست کمی از زامبیها ندارد.
تاثیر فیلم بسیار غنی است. بدون «طلوع مردگان»، نه «مردگان متحرک» و نه «۲۸ روز بعد» و بسیاری دیگر از جمله «شان مردگان» و دیگر فیلمهای این زیرژانر وجود نداشتند. بسیاری سعی داشتند تاج و تخت خونین رومرو را با آثارشان، از جمله ساخت قسمت دوم این فیلم تصاحب کنند اما موفق نبودند.
۲. جینجر گاز میگیرد (Ginger Snaps)
- کارگردان: جان فوکت
- بازیگران: امیلی پرکینز، کاترین ایزابل، کریس لمشه
این فیلم تا قبل از فیلمبرداری اولین سکانس، به لطف اخبار کشور کانادا مبنی بر اینکه موضوعی دربارهی یک قاتل نوجوان دارد، بسیار بحثبرانگیز بود، اما امروز که «جینجر گاز میگیرد» را تماشا میکنیم متوجه میشویم که دلیل مخالفتها چه بود.
ابتدا به این دلیل که مرتبط کردن دنیای واقعی با طرح داستان بسیار سخت بود. طرحی که دربارهی دو دختر نوجوان بود که باید با گرگینه شدنشان کنار میآمدند و این را باور میکردند. دومین دلیل برای این بود که این فیلم در وحلهی اول بسیار فمینیستی بود، با دو شخصیت زن قدرتمند در مرکز داستان. سوم هم به این دلیل که استعارهی مرکزی طرح فیلم دربارهی ترس از تغییرات دوران بلوغ بود که برای مخاطبان جوان بسیار جذابیت داشت. اما شما میتوانید تمام نقدهای بیان شده را نادیده بگیرید چرا که «جینجر گاز میگیرد» یک فیلم ترسناک مدرن بسیار سرگرم کننده است.
۳. مه (The Fog)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: آدریت باربو، جیمی لی کرتیس، جان هاوسمن
فیلم «مه» به کارگردانی جان کارپنتر نه به اندازهی «هالووین» نمادین است و نه به اندازهی «موجود» وحشتناک، اما در صدر کارنامهی حرفهای این کارگردان قرار دارد. در حالی که بسیاری از داستانهای ارواح در تاریکی شکل میگیرند، «مه» در شهر زیبای کالیفرنیا و در ساحل آفتابی رخ میدهد. اما این حال و هوای روشن و آفتابی مانع از شکار ارواح کینهتوز آن هم زمانی که ساعت بزرگ به صدا درمیآید نمیشود. جیمی لی کرتیس و آدرین باربو در نقش دیجیهایی بازی میکنند که درگیر ارواح میشوند.
۴. جنگیر (The Exorcist)
- کارگردان: ویلیام فریدکین
- بازیگران: لیندا بلر، الن برستین، جیسون میلر
فیلمبرداری این فیلم بسیار پر حاشیه بود، فریکدین بدون اخطار به بازیگرانش فیلمبرداری میکرد تا آنها را عصبی کند، به صورت ویلیام اومالی (که نقش کشیش را بازی میکرد) قبل از یک سکانس مهم که نوجوان فیلم تسخیر شده بود سیلی زد، اتاق خواب ریگان (لیندا بلیر) را در فریزر قرار داد تا بخار نفسش دیده شود، اما با تمام این سختیها و سختگیریها نتیجه به شدت تاثیرگذار بود.
به عنوان اولین فیلم ترسناکی که برای جایزهی بهترین فیلم نامزد شده (این فیلم در کل ده نامزدی داشت که در دو رشته برنده شد) و اقتباسی از رمان نوشتهی ویلیان پیتر بلتی بر اساس یک داستان واقعی، سرشار از لحظات دیوانه کننده و ترسناک است که حتی بینندگان امروزی هم دیدن نوجوان ۱۲ سالهای که با یک تختهی اویجا تسخیر شده را تاب نمیآورند.
آیا این یک افسانهی کاتولیکی است؟ آیا ترس یک مادر از رشد و بلوغ فرزندش است؟ یا یک داستان شیطانی از یک تسخیر واقعی است؟ برداشت شما هرچه باشد، این فیلم یکی از موفقترین و مهمترین آثار در این ژانر است. تمام دنبالههای بیارزش «جنگیر» را نادیده بگیرید و به نسخهی وحشتآور و میخکوب کنندهی اصلی بچسبید.
۵. سقوط (The Descent)
- کارگردان: نیل مارشال
- بازیگران: شانا مکدونالد، ناتالی مندوزا، میانا بورینگ
«سربازان سگی» (Dog Soldiers) فیلمی بود که جایگاه نیل مارشال را به عنوان یک کارگردان با استعداد با علاقه به کمدی سیاه در عرصهی سینما محکم کرد. هرچند فیلم بعدی او یعنی «سقوط» شیاطین وجودی دیگر او را هم رو کرد. پیدا کردن کمی طنز در داستانی که به دالانها و حفرههای ترسناک مربوط میشود کار سختی است.
این فیلم با یک تراژدی آغاز شده و هرچه میگذرد به تاریکی آن افزوده میشود. تمام شخصیتهای زن این فیلم در شبکهای از غارهای درهم گرفتار میشوند و به دلیل آزار دهندگی بیش از حد از نسخهی آمریکایی فیلم حذف شدند. این فیلم دنبالهی دیگری در سال ۲۰۰۹ دارد که به خوبی اولی نیست.
۶. احضار (The Conjuring)
- کارگردان: جیمز وان
- بازیگران: ورا فارمیگا، پاتریک ویلسون، استرلینگ جرینز
«احضار» بر اساس داستان واقعی دو محقق پدیدههای فراطبیعی، اد و لورین وارن ساخته شده است. خوشبختانه کارگردان این فیلم، جیمز وان، نگاه سنتی خود را برای اقتباس از این داستان دربارهی خانهی تسخیر شده به کار نگرفت. «احضار» بیشتر از اینکه یک فیلم زندگینامهای باشد، حس یک حضور در کلبهی وحشت را دارد.
وقتی راجر و کارولین پرل با پنج دخترشان به خانهی جدید نقل مکان کردند، به سرعت تحت تاثیر نیروهای فراطبیعی قرار گرفتند تا جایی که مرگ ناگهانی سگ خانواده کمترین نگرانی آنها محسوب میشد. «احضار» با داشتن صحنههای متعدد و ایدههای جذاب و بازیهای قدرتمند بازیگرانش، نمونهای قابل توجه در بین آثار کلاسیک ترسناک است.
۷. دریاچهی مونگو (Lake Mungo)
- کارگردان: جوئل اندرسون
- بازیگران: تالیا زاکر، مارتین شارپ، رزی ترینور
فیلمبرداری در پنج هفته، استفاده از بازیگران گمنام، فرم شبه مستند، بودجهی محدود و اندک همگی اینها از «دریاچهی مونگو» یک فیلم طبیعی و باورپذیر ساخته است. بازیگران «دریاچهی مونگو» هم مانند عوامل «پروژهی جادوگر بلر» (The Blair Witch Project) فیلمنامهای در دست نداشتند و تنها موضوع و خط داستانی و تعدادی مصاحبه دربارهی خانوادهی دختری ۱۶ ساله به نام آلیس پالمر که در حین شنا در کشور استرالیا غرق شدند در اختیارشان قرار گرفت. به نظر میرسد که آلیس خانواده را تسخیر کرده است و برادرش متیو توانسته است از او فیلمبرداری کند.
فیلم «دریاچهی مونگو» که به کنار آمدن به غم و اندوه نیز میپردازد، تعدادی صحنهی فوقالعاده ترسناک و به شدت غمانگیز دارد. حس ترس و تسخیر شدن در فیلم تا مدتها بعد از تماشایش با بیننده باقی میماند.
۸. فهرست کشتار (Kill List)
- کارگردان: بن ویتلی
- بازیگران: مایکل اسمایلی، میآنا بورینگ، اما فرایر
چرا باید فیلمی دربارهی دو آدمکش حرفهای در لیست فیلمهای ترسناک ما باشد؟ توضیح دقیق این سوال ما را از دومین فیلم ویتلی دور میکند، پس تنها این را در نظر داشته باشید که این فیلم ترکیبی از خشونت و وحشت ماورایی در یک فیلم انگلیسی است که هر چند سال یک بار شاهدش هستیم.
جی و گَل سربازان بازنشستهای هستند که به قاتلان قراردادی تبدیل شدهاند. در یک مهمانی شام آنها برای یک ماموریت ساده و قتل سه نفر انتخاب میشوند؛ سوژه را پیدا کنند، آنها را بکشند و تمام. اما همینطور که آنها به دنبال سوژههای خود میگردند، به یک جنگل و شخصی یا چیزی به نام گوژپشت برمیخورند. میزان ترس موجود در فضای این فیلم غیر قابل توصیف است.
۹. شباهت کامل (Dead Ringers)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جرمی جان آیرونز، ژنهویو بوژو، هایدی وان پالسکه
جرمی آیرونز در فیلم روانشناختی پیچیدهی کراننبرگ در دو نقش بورلی و الیوت منتل دو پزشک زنان که دوقولوهای همسان هستند بازی میکند. بورلی یک مرد با اعتماد به نفس و در ارتباط با زنها موفق است، اما الیوت خجالتی است و برعکس برادرش اعتماد به نفس بالایی ندارد و توسط او به این خاطر که با زنی که دوستش دارد (که در واقع بیمار آنها محسوب میشود) ارتباط برقرار کرده، او طرد میشود.
در همین بین کلر (با بازی ژنهویو بوژو) بین دو برادر قرار میگیرد آن هم در حالی که بورلی عاشقش شده است. این فیلم بر اساس داستان واقعی «برادران مارکوس» دو برادر دوقلوی همسان که در منهتن پزشک زنان بودند ساخته شده است.
۱۰. شیطان صفتان (Les Diaboliques)
- کارگردان: آنری ژرژ کلوزو
- بازیگران: سیمون سینیوره، ورا کلوزو، گل موریس
یکی از فوقالعادهترین فیلمهایی که آلفرد هیچکاک نتوانست آن را بسازد، «شیطان صفتان»، فیلمی به شدت پیچیده و دلهرهآور است. داستان بر کریستینا متمرکز است، زنی که در یک ازدواج غمانگیز و تحقیرآمیز با مردی به نام مایکل گیر افتاده که معشوقهای به نام نیکل دارد. اما زمانی که نیکل و کریستینا یک رابطهی دوستانه با یکدیگر برقرار میکنند، تصمیم میگیرند مایکل را بکشند.
اما همانطور که این دو نفر بعدا متوجه میشوند، بعضی از مردها حتی بعد از مرگ هم میتوانند قربانیان خود را آزار دهند. «شیطان صفتان» که به وضوح سیاه و سفید ساخته شده است، مملو از صحنههای هولناک است که در ذهن نقش میبندد و نقطهی عطفی در سینمای وحشت فرانسه به شمار میرود.
۱۱. حالا نگاه نکن (Don’t Look Now)
- کارگردان: نیکلاس روگ
- بازیگران: جولی کریستی، دونالد ساترلند، سلیا ماتانیا
شما حتی اگر خود فیلم «حالا نگاه نکن» را ندیده باشید نمادهای آن را میشناسید؛ ونیز، کودکی در شنل قرمز، دونالد ساترلند که مثل دیوانهها میدود. به لطف افسانهی نیکلاس روگ، که شامل وحشت روانی و یک کوتولهی چاقو به دست است، این فیلم چیزی فراتر از تخیل است.
ساترلند و کریستی هردو در این فیلم زوجی درخشان و دلفریب به نامهای لارا و جان هستند که شجاعانه یک سال پس از مرگ فرزندشان به ونیز سفر میکنند. این زوج به محض اینکه شروع به بازیابی زندگی از دست رفتهشان میکنند، جان تصوراتی از دختر مردهاش کریستین پیدا میکند. تمام اینها یکی از بهترین و مشهورترین فیلمهای تاریخ سینما را تشیل میدهد.
۱۲. عروس فرانکنشتاین (Bride of Frankenstein)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: بوریس کارلوف، السا لنچستر، کالین کلیو
«عروس فرانکنشتاین» به عنوان اولین دنبالهی یک فیلم، جالبتر، ترسناکتر و از لحاظ احساسی غنیتر از نسخهی اصلی محصول ۱۹۳۱ است. در حالی که بسیاری از فیلمهای آن دوره دستخوش فرسودگی در گذر زمان شدهاند، «عروس فرانکنشتاین» به کارگردانی جیمز ویل به اندازهی زمان اکرانش تازه و جذاب است. این فیلم از ترسناک تا ملودرام، از جدی تا کمدی سیاه را در مدت زمان ۷۵ دقیقهی خود جای داده است. در حالی که بسیاری از فیلمهای آن زمان خشک و محافظهکار به نظر میرسند، «عروس فرانکنشتاین» بیپرده و صریح عمل میکند و احساس مدرن بودن به فیلم میدهد.
این فیلم همچان تاثیرگذار و الهامبخش است. گریم معرکهی جک پیرس همچنان الگوی شخصیت فرانکنشتاین در دهههای مختلف است و موهای برق گرفتهی السا لنچستر یکی از آشناترین چهرههای تاریخ سینما را به یاد بینندهها میآورد. چیزی که این فیلم را خارقالعاده میکند، این حقیقت است که حتی یک خط دیالوگ هم ندارد.
۱۳. کله پاککن (Eraserhead)
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: جک نانس، شارلوت استوارت، جین بیتس
اولین فیلم سیاه و سفید دیوید لینچ الهام از هنر (فرانتس کافکا، نیکولای گوگول، فرانسیس بیکن) و زندگی (فلسفهی زندگی در مشکلات) و ترکیب هنرمندانهی کابوسوارترین و فراموش نشدنیترین اثر سینمایی است. فیلم حول زندگی پرمشقت هنری (با بازی جک نانس) در دنیایی خشک و صنعتی میچرخد که باید فرزندی ناقصالخلقه را که شبیه به برهی بدون و مو و پشم است بزرگ کند.
با داستانی سورئال و صداهای زننده و گوشخراش، «کله پاککن» یک کابوس از مغزی آسیب دیده است. اگر میخواهید بدانید که یک مغز آسیب دیده چه میگوید، به حرف لینچ در سال ۲۰۱۴ گوش کنید: «من عاشق دنیای فیلم کله پاککن هستم، دوست داشتم در آن دوران زندگی میکردم»
۱۴. فانوس دریایی (The Lighthouse)
- کارگردان: رابرت اگرز
- بازیگران: رابرت پتینسون، ویلم دفو، والریا کارمان
«فانوس دریایی» احتمالا تنها فیلم این لیست است که ویلم دفو را در حال کارهای خندهدار و ناشایست نشان میدهد، پس لازم نیست خیلی دیوانگی دو نگهبان فانوس دریایی برای یک پری دریایی را جدی بگیرید. این فیلم ویلم دفو را در نقش یک وایکینگ کارکشته و رابرت پتینسون را در نقش یک کارگر تازهکار به تصویر میکشد که یکی از بهترین نقشآفرینیهایشان را به نمایش میگذارند که نشان از قابلیت و انعطاف بی حد هر دوی آنها است. فیلم با فیلمنامهای به زبان و گویشی فراموش شده و به صورت سیاه و سفید ساخته شده است.
۱۵. مارتین (Martin)
- کارگردان: جورج رومرو
- بازیگران: جورج رومرو، جان آمپلاس، لینکلن مازل
اگر یک فیلمبین باشید حتما فیلم «شب مردگان زنده» به کارگردانی رومرو را دیدهاید اما شاید «مارتین» را از دست داده باشید. اگر اینطور است واقعا جای تاسف دارد چرا که رومرو این فیلم را بهترین کار خود میداند. این فیلم داستان مرد جوانی را روایت میکند که شیفتهی خونآشامها است و تصور میکند که خودش هم یکی از آنها است.
ما هم با او در این فیلم برای نوشیدن خون همراه میشویم. این فیلم هم با حفظ طعنههایی به فیلمهای زامبی رومرو، اما با یک اجرای بینظیر در مرکز آن، «مارتین» شبیه به هیچ یک از فیلمهای خونآشامی که تا کنون ساخته شده نیست. فیلمبرداری شده در یک لوکیشن ساده و کاربردی که به فیلم جنبهی رئالیسم بیشتری میبخشد، مهر اولین همکاری رومرو با جادوگر جلوههای ویژه یعنی تام سوینی را بر پیشانی دارد که به فیلم ارزش بیشتری در تاریخ سینما میبخشد.
۱۶. نقاب شیطان (La maschera del demonio)
- کارگردان: ماریو باوا
- بازیگران: باربارا استیل، جان ریچاردسن، ایوو گارانی
در بین آثار جیالو مانند «خون و بند سیاه» (Blood and Black Lace) و «خلیج خون» (A Bay of Blood)، فیلم جادوگرانه و فراطبیعی باوا در بین آثار گوتیک منحصر به فرد باقی میماند. باوا از تمام تکنیکهای سینمایی برای افسانهی خونینش استفاده میکند. در بین زومهای سریع، برداشتهای pov، اسلوموشنها و قاب بندیها، باوا تا آنجا که میتواند وحشت را از هرچه به دستش میرسد نمایان میکند.
۱۷. آنچه در سایهها انجام میدهیم (What We Do in the Shadows)
- کارگردان: تایکا وایتیتی، جامین کلمنت
- بازیگران: تایکا وایتیتی، جامین کلمنت، ریس داربی
«آنچه در سایهها انجام میدهیم» به کارگردانی تایکا وایتیتی یکی از بهترین فیلمهای کمدی-فانتزی برای دههها است. فرضیهی فیلم به قدری درخشان است که نمیتوانیم باور کنیم که قبلا مورد توجه قرار نگرفته است. داستان دربارهی چند خونآشام جاودان است که قرار است در یک آپارتمان با یکدیگر زندگی کنند و هرچه دارند با یکدیگر به اشتراک بگذارند، درست مانند انسانهای عادی.
سبک فیلم به صورت مستند است و لحظات خندهدار زیادی برای بیننده به ارمغان میآورد. لحن طبیعی فیلم از ترکیب فضای منحصر به فرد و بازیهای غیر حرفهای نشات میگیرد که در نهایت فضایی خلق میشود که فیلم را مانند شخصیتهایش جاودان میکند.
۱۸. برو بیرون (Get Out)
- کارگردان: جوردن پیل
- بازیگران: دنیل کالویا، الیسون ویلیامز، برادلی وایتفورد
ژانر ترسناک از دیرباز نقش مهمی برای فیلمسازان داشت تا مسائل اجتماعی را به راحتی به چالش و تصویر بکشند. کاوش پیل در مورد جهل لیبرال، شکل به مراتب موذیانهتر، رایجتر و قابل قبولتری از نژادپرستی را با محوریت طبقهی متوسط سفیدپوست آمریکا برجسته کرد.
آن دسته از مردمی که علنا اعلام میکنند «اگر میتوانستم برای بار سوم به اوباما رای میدادم» در حالی که مردان جوان سیاهپوست را ربوده و بدن آنها را تسخیر میکنند. این فیلم اعصابتان را به هم میریزد، در حالی که پیل خود را به عنوان یک فیلمساز ژانر معرفی کرد، دیدن دنیل کالویای ناتوانی که گریه میکند در حالی که ذهنش در اعماق تاریک غرق میشود، یکی از تصاویر تعیین کنندهی دهه است.
۱۹. مه (The Mist)
- کارگردان: فرانک دارابونت
- بازیگران: توماس جین، مارسیا گی هاردن، لوری هولدن
اگر بعد از تماشای فیلم «مه» که اقتباسی فراموش نشدنی از رمان استفن کینگ است لحظهای از آن در تاریکترین فرورفتگیهای مغز جا بماند، آن پایان تلخ فیلم است، پایانی آنقدر ظالمانه که باعث میشود آنی ویلکس به جای خوشحالیاش سرگردان شود. با کمال تعجب، این پایانی است که از تخیل پیچیدهی خود کینگ نشات نمیگیرد، اما نویسنده/ کارگردان، فرانک دارابونت، مردی که پشت داستانهای کینگ قرار دارد، این فیلم را هم مانند «رستگاری در شاوشنک» (The Shawshank Redemption) و «مسیر سبز» (The Green Mile) اقتباس میکند.
«مه» شانه به شانهی بهترین وحشتهای دههی گذشته میایستد. فیلمی که در آن ترس واقعی نه از زشتیهای غمانگیز الدریچ و نه آن پایان دلخراش، بلکه پارانویا و عدم دلسوزی تکان دهندهای است که شخصیتهای انسانی به سرعت در شرایط سخت به آن متوسل میشوند.
۲۰. نبض (Kairo)
- کارگردان: کیوشی کوروساوا
- بازیگران: کومیکو آسو، کوبوکی، کوجی باکوشو
«حلقه» (Ringu)، «کینه» (The Grudge) و «آب سیاه» (Dark Water) ممکن است نمادهایی برای فیلمهای ترسناک ژاپنی باشند که در اواخر و اوایل دههی ۹۰ در غرب مستقر شد، اما «نبض» شاهکار این ژانر است. داستان جهنمی به نظر میرسد، دو گروه از مردم متوجه میشوند که ارواح شیطانی ممکن است از طریق اینترنت به جهان حمله کنند، اما کیوشی کوروساوا، نویسنده/ کارگردان، با تسلط بر فضاهای آغشته به سایه و طراحی صدای دلهرهآور نشان میدهد که میتواند روی دست دیوید لینچ بلند شود.
۲۱. پرندگان (The Birds)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: تیپی هدرن، جسیکا تندی، سوزان پلیشت
سه سال پس از فیلم «روانی» (Psycho)، آلفرد هیچکاک با بزرگترین فیلم خود بازگشت. او با بودجهی ۳.۳ میلیون دلاری یک فیلم ترسناک بلاک باستری خلق کرد که به شکل مثبتی با تهدید آخرالزمانی همراه است. تیپی هدرن در نقش ملانی دنیلز، یک جوان اجتماعی است که توجه میچ برنر (با بازی راد تیلور) را به خود جلب میکند. افسوس، زمانی که لشکری از شیاطین پردار از آسمان فرود میآیند و شروع به نوک زدن وحشیانهی چشمها میکنند، عاشقانههای نوپای آنها نابود میشود.
هیچکاک با کمک انیماتور آب لورکس از کهنهکارهای استودیوهای والت دیزنی که در اینجا مهارتهای خود را به مراتب برای مقاصد شومتری استفاده میکند، نمایشی بینظیر ارائه میدهد. استفادهی هیچکاک از صدا نیز نوآورانه بود. او موسیقی را به نفع جلوههای صوتی الکترونیکی وهمآور کنار گذاشت.
۲۲. مطب دکتر گالیکاری (Das Kabinett des Doktor Caligari)
- کارگردان: رابرت وینه
- بازیگران: ورنر کراوس، کنراد وایت، فردریش فهر
«مطب دکتر گالیکاری» اولین فیلم آلمانی است که توانست در سطح بینالمللی دیده شود، عصر طلایی سینمای صامت آلمان را آغاز کند و با ترکیبی از سبکسازی بصری و سوژههای ناب، راهگشای آثار بعد از خود شود، بهویژه «نوسفراتو» (Nosferatu) به کارگردانی مورنائو. به نظر میرسد لانگ بود که داستان فیلم را پیشنهاد داد، جایی که راوی ثابت میکند دیوانه است و دکتر هیولا به عنوان رئیس پناهگاه دلسوز نشان داده میشود.
بخش اعظم قدرت شگفتانگیز فیلم از طراحی صحنههای اکسپرسیونیستی هرمان وارم ناشی میشود. این مناظر که به صورت خطوط پهن با صراحت روی بوم نقاشی شده است، بدون توجه به پرسپکتیو و به سختی قابل مشاهده است، گویی تصویری ذهنی را منعکس میکند، در حالی که بازی ورنر کراوس در نقش کالیگاری، و کنراد وایت در نقش مخلوق او سزار، به خوبی در نقشهایشان ظاهر میشوند.
۲۳. گرگنمای آمریکایی در لندن (An American Werewolf in London)
- کارگردان: جان لندیس
- بازیگران: جان لندیس، دیوید نوتون، گریفین دان
جان لندیس در ابتدا فیلم هیولایی خود را در سال ۱۹۶۹ طراحی کرد، اما پیش از اینکه سرانجام بتواند آن را بسازد، با موفقیتهایی مانند «برادران بلوز» (The Blues Brothers) و «خانهی حیوانات» (Animal House) در هالیوود توانست خود را به عنوان یکی از فاتحان گیشهی هالیوود معرفی کند. سرمایهداران نگران بودند که «گرگنمای آمریکایی در لندن» به عنوان یک کمدی خیلی ترسناک و به عنوان یک فیلم ترسناک خیلی خندهدار باشد.
از آنجایی که برخی از توریستهای آمریکایی به هشدارهای مردم محلی در میخانهی دورافتادهی «برهی سلاخی شده» (The Slaughtered Lamb) توجه نمیکنند، تغییر FX حتی امروز نیز احساسی و چشمگیر باقی مانده است. ریک بیکر برای این فیلم جایزهی اسکار بهترین گریم را به دست آورد.
۲۴. طالع نحس (The Omen)
- کارگردان: ریچار دونر
- بازیگران: گرگوری پک، هاروی اسپنسر استفانز، لی رمیک
در دههی ۷۰، پس از اینکه «جنگیر» (The Exorcist) نامزدی خیره کنندهی اسکار را به دست آورد و رکوردهای باکس آفیس را شکست، استودیوها و ستارگان به طور ناگهانی به ژانر ترسناک که تا آن موقع توجهی نمیشد علاقه نشان دادند. فیلم «طالع نحس» برای فاکس قرن بیستم ۲۵ میلیون دلار هزینه داشت و گرگوری پک و لی رمیک در نقش والدین دیمین تورن، یک نوزاد دجال، بازی کردند.
مانند فیلمهای جیالو ایتالیایی و فیلمهای اسلشر آمریکایی، فیلم «طالع نحس» تماما در مورد صحنههای مرگ است. این فیلم تصاویر نمادین زیادی به یادگار گذاشته، از جمله قطع شدن سر دیوید وارنر توسط ورقهای شیشهای، یا صحنهای که دکتر هو با بازی پاتریک تراتون توسط میلهی برق گیر کلیسا به سیخ کشیده شد. یک موسیقی آخرالزمانی ساختهی جری گلداسمیت (تنها برندهی اسکار او از ۱۸ نامزدی) را اضافه کنید و یک فیلم کلاسیک خواهید داشت که سه دنباله و در سال ۲۰۰۶ یک بازسازی خیره کننده داشت.
۲۵. آدمهای گربهای (Cat People)
- کارگردان: ژاک تورنر
- بازیگران: سیمونه سیمون، کنت اسمیت، جک هالت
مانند بسیاری از آثار دیدنی سینما، «آدمهای گربهای» در زمان اکران خود چندان مورد استقبال قرار نگرفت و تنها چند دهه بعد به درستی دیده شد. این فیلم شامل اولین نمونه از تکنیک ترساندن است، و این یکی از اولین فیلمهای ترسناکی بود که متوجه شد آنچه ما تصور میکنیم اغلب ترسناکتر از چیزی است که واقعا میبینیم، و هیولای خود را برای مدت زمان بیشتری در طول فیلم پنهان نگه داشت.
داستان با ملاقاتی در باغ وحش بین طراح مد صربستانی تبار ایرنا دوبرونا و مهندس دریایی الیور رید شروع میشود. ایرنا در حال کشیدن یک پلنگ سیاه در باغ وحش است، و در حال تصور نژادی از مردم است که در زمان برانگیختگی به گربه تبدیل میشوند و معتقدند که از نسل آن موجودات شیطانی است.
۲۶. کارناوال ارواح (Carnival Of Souls)
- کارگردان: هرک هاروی
- بازیگران: هرک هاروی، کندیس هیلیگاس، سیدنی برگر
«کارناوال ارواح» که تقریبا در زمان انتشار به عنوان بخشی از یک فیلم دوگانهی یکبار مصرف با «پیغام شیطان» (The Devil’s Messenger) دور ریخته شد، در زمان انتشار مبهم بود. با این حال، پخش تلویزیون کابلی باعث شد که شهرت این فیلم افزایش یابد و از آن به عنوان تاثیری کلیدی بر روی فیلمهای متنوعی مانند «کله پاککن» (Eraserhead) و «شب مردگان زنده» (Night Of The Living Dead) یاد شده است.
داستان به طرز فریبندهای ساده است، یک زن توسط یک مرد مرموز دنبال میشود، اما، با تماشای آن، تصور اینکه چگونه فورا مورد توجه قرار نگرفت، دشوار است. حال و هوای وحشتناک آن، طرح آهستهی ساخت و جلوههای بصری تجربی، همگی امروز به همان اندازه مدرن هستند که اولین بار دیده شدند. متاسفانه، کارگردان هرک هاروی هرگز فیلم دیگری نساخته است. ستاره کندیس هیلیگاس تنها در دو فیلم دیگر دیده شد. حرفهی آنها هرگز پس از ناامیدی در باکسآفیس بهبود نیافته است، اما فیلم برای همیشه باقی خواهد ماند.
۲۷. یتیمخانه (The Orphanage)
- کارگردان: جی ای بایونا
- بازیگران: گیرمو دل تورو، بلن رودا، فرناندو کایو
این داستان ارواح که اغلب به اشتباه به گیرمو دل تورو نسبت داده میشود، که نقش تهیه کنندهی اجرایی را بر عهده داشت، در واقع اولین فیلم کارگردان اسپانیایی جی بایونا است. درست مانند اکثر کارهای دل تورو، «یتیمخانه» از تاریکی ابایی ندارد و زمانی که لورا (با بازی بلن روئدا) و همسرش کارلوس (با بازی فرناندو کایو) با پسرخواندهشان، سایمون به خانهی قبلی لورا بازمیگردند، مدتی نمیگذرد که نقابها برداشته میشود.
بچهها شروع به ظاهر شدن در راهروها میکنند. با این حال هیچ چیز شوکه کنندهای وجود ندارد و با وجود اینکه تمام داستانهای ترسناک نامرئی وجود دارند، معصومیت دوران کودکی وحشتناک شده است، یک عمارت گوتیک به سبک بایونا تنش و وحشت را به اوج میرساند. مانند دل تورو، او میداند که ترس واقعی از تمرکز بر انسانیت ناشی میشود و زمانی که راز سرانجام آشکار میشود، بازیهای دوران کودکی قلبهای بسیار تاریکتری را نشان میدهد.
۲۸. مردهی شریر ۲ (Evil Dead II)
- کارگردان: سام ریمی
- بازیگران: بروس کمپبل، رابرت تیپرت، تد رایمی
«مردهی شریر» موفقیت قابل توجهی برای سام ریمی جوان بود. البته چراغ باکس آفیس آمریکا را روشن نکرد، اما درآمد خوبی داشت (حدود ۲.۶ میلیون دلار با بودجه حدود ۴۰۰۰۰۰ دلار) و به عنوان یک آزمون عالی برای مهارتهای کارگردانی او عمل کرد. ریمی شروع به کار بر روی فیلم هیجانانگیز «موج جرم» (Crimewave) کرد و آگاهانه از ساخت دنبالهای برای اولین فیلم خود اجتناب کرد. با این حال، زمانی که «موج جرم» شکست خورد، ریمی به سرعت روش خود را تغییر داد.
«مردهی شریر ۲» یک بازسازی مجازی از نسخهی اصلی است، با بروس کمپبل که بار دیگر نقش اَش بدبخت را بازی میکند. تفاوت اینجا اما در لحن بود. در جایی که «مردهی شریر» به شدت تند و زننده بود، «مردهی شریر ۲» از لحن سبکی برخوردار است. قسمت سوم «ارتش مردگان» (Army Of Darkness) به کمدی تبدیل میشود، اما این قسمت دوم تعادلی را بین ترسهای عجیب و و سرگرم کننده به دست میآورد. «مردهی شریر ۲» زمینه را برای آثاری مانند «شان مردگان» (Shaun Of The Dead) فراهم کرد در حالی که هنوز به عنوان یک فیلم ترسناک شناخته میشد.
۲۹. هنری؛ تصویر یک قاتل زنجیرهای (Henry: Portrait of a Serial Killer)
- کارگردان: جان مکناتن
- بازیگران: مایکل روکر، تام تولس، تریسی آرنولد
در سال ۱۹۸۴، مالک بی علی و ولید بی علی، تهیه کنندگان اجرایی، ۱۱۰۰۰۰ دلار به کارگردان جان مک ناتن برای ساخت یک فیلم ترسناک با «خون فراوان» دادند. او با یکی از آزار دهندهترین فیلمهای ساخته شده بازگشت. با کمال تعجب، با توجه به دستورالعملهایی که مک ناتن دریافت کرد، «هنری» آنچنان «خونبار» نیست. در عوض، یک کاوش روانشناختی از قاتل سریالی واقعی، هنری لی لوکاس است، که حدود صدها مرگ به او نسبت داده شده است.
«هنری» به قدری وحشیانه است که تا سال ۲۰۰۳ بدون سانسور در بریتانیا اکران نشد. اما، علیرغم شدت وقایع فیلم و ارائهی خشونت طبیعی بهطور منحصربهفردی دلهرهآور است. منتقدان مک ناتن را با فریتز لانگ و جان کاساوتیس مقایسه کردند، اما این مستندساز اسبق هنوز فیلمی قابل رقابت با «هنری» نساخته است.
۳۰. تاریکی نزدیک (Near Dark)
- کارگردان: کاترین بیگلو
- بازیگران: جنی رایت، لانس هدریکسن، بیل پکستون
داستان «تاریکی نزدیک» بیش از اندازه غربی و خونآشام است. داستان ادغام ماجرای آدریان پسر کشاورز در یک خانوادهی خونآشام عشایری، با یک داستان عاشقانهی تلخ است که به خشونتی بی حد ختم میشود.
۳۱. انزجار (Repulsion)
- کارگردان: رومن پولانسکی
- بازیگران: کاترین دنو، ایان هندری، جان فریزر
ترسناکترین فیلم پولانسکی، کاترین دونو را در نقش یک مانیکوریست بلژیکی سرکوب شده در آپارتمانی در کنزینگتون جنوبی نشان میدهد که بهطور پیوسته و فزایندهای مضطرب میشود. چهرههای کمینشده بهطور گذرا در آینهها ظاهر میشوند، دستها او را از میان دیوارها میگیرند، تجاوز و خشونت ذهنش را پر میکند، و در پاسخ به قتل روی میآورد و به هر کسی که آنقدر نادان باشد که سعی کند وارد آپارتمان شود حمله میکند.
در همین حال، یک خرگوش پوست کنده روی میز آشپزخانهاش میپوسد و مگسها و کرمها را به خود جذب میکند. پولانسکی برای به دست آوردن اجرای درست، از دنیو خواست که در طول فیلمبرداری از رابطهی جنسی خودداری کند و وقتی او را با واکنشهای خشونتآمیز میبینیم که او را با شمعدان به قصد کشتن حمله میکند، تشویق میکند. پولانسکی اظهار داشت که «من همیشه انزجار را بدترین فیلمم میدانستم».
۳۲. ناپدید شدن (The Vanishing)
- کارگردان: جورج سلوزر
- بازیگران: جف بریجز، نانسی تراویس، ساندرا بولاک
یک محصول مشترک هلندی-فرانسوی ممکن است به سختترین فیلم اروپایی ختم شود، اما در مورد فیلم ترسناک روانشناختی جورج سلوزر، این ترکیب کاملا کار میکند. یک زوج جوان هلندی که از فرانسه عبور میکنند، در سرویسهای بزرگراه توقف میکنند و دختر ناپدید میشود. محدودیتهای زبانی مرد جوان وحشت او را تشدید میکند، زیرا او ناامیدانه سعی میکند به دیگران بفهماند که چه بر سرش آمده است.
سپس فلاش بک، اگرچه در ابتدا به این صورت فاش نشد، و ما حقیقت هولناک ناپدید شدن دختر را میفهمیم. اما شاهکار فیلم، انتخاب بازیگر نقش منفی آن است. برنارد پیر دونادیو نقش ترسناکترین، خاکستریترین و جالب توجهترین روانپریشی را بازی میکند که هر کسی میتواند تصور کند.
۳۳. کانیبال هولوکاست (Cannibal Holocaust)
- کارگردان: روجرو دئوداتو
- بازیگران: رابرت کرمن، کارل گابریل یورک، فرانچسکا چاردی
«کانیبال هولوکاست» داستان یک تیم مستند ناپدید شده را روایت میکند که برای بررسی قبایل آدمخوار به آمازون سفر میکنند. هنگامی که یک ماموریت نجات قوطیهای فیلم گمشدهی آنها را که حاوی داستان ناراحت کنندهی اتفاقاتی است که برای آنها رخ داده است کشف میکند، یک ایستگاه تلویزیونی آمریکایی با تصمیم برای پخش دست و پنجه نرم میکند.
با فیلمهای یافت شده تقریبا بیش از حد واقعی فلاشبکها در زمینهی فیلم، «کانیبال هولوکاست» نه تنها یک پیشگام برای فیلمهایی مانند «پروژهی جادوگر بلر» (The Blair Witch Project) و «فعالیت فراطبیعی» (Paranormal Activity) است، بلکه در نوع خود فیلمی تکاندهنده است. با آن سکانسهای «فلاشبک» که عمدتا در جنگلهای بارانی آمازون کلمبیا فیلمبرداری شدهاند، با قبایل بومی در حال تعامل با بازیگران آمریکایی و ایتالیایی، فیلم سطحی از واقعگرایی وحشیانه دارد که در بین اکثر فیلمهای ترسناک آن دوران بینظیر است.
۳۴. خانهی شیطان (The House of the Devil)
- کارگردان: تی وست
- بازیگران: تی وست، جاسلین دوناهو، گرتا گریگ
طرح داستان بیشتر شبیه یک افسانهی قدیمی است تا چیزی که بتواند یک فیلم کامل را حفظ کند. یک پرستار بچه در خانهای در میان ناکجاآباد کار میکند، خانهای که ممکن است متعلق به شیطان پرستان باشد یا نباشد. تا اینجا خیلی معمولی است، اما این کارگردانی تی وست از این فرض ساده است که این فیلم را بسیار خاص میکند، هم از نظر توجه به جزئیات مربوط به چیزهای عجیب «زیباشناختی» و هم از نظر روشی که وست تنشهای دیوانهکنندهای را ایجاد میکند.
مانند صحنههای بیخطری مثل تصویربرداری از یک دختر نوجوان در حالی که در خانه میرقصد و به صدای واکمن خود گوش میدهد. برخی از فیلمهایی که از این نوع رویکرد خشم تدریجی استفاده میکنند، فشار زیادی بر آخرین سکانسهایشان وارد میکنند تا بازدهی کاملا رضایتبخشی را ارائه کنند، اما وست به فرود ادامه میدهد و اکشن را از اوج شگفتانگیز به یک پایان غمانگیز تکاندهنده میرساند.
۳۵. سکوت برهها (The Silence of the Lambs)
- کارگردان: جاناتان دمی
- بازیگران: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن
«صبح بخیر.» دو کلمهی ساده که ما را با هانیبال لکتر با بازی آنتونی هاپکینز آشنا میکند. این اولین کلمات لکتر به کلاریس استارلینگ (با بازی جودی فاستر) است. لکتر با کلاریس مانند یک دوست قدیمی رفتار میکند، برخلاف مامور اف بی آی این فیلم. لکتر نمادی در فرهنگ عمومی، افرادی که حتی فیلم را ندیدهاند میتوانند صحنههای کلیدی را برای یکدیگر نقل قول کنند. اگر شما یکی از این افراد هستید، فورا آن را دنبال کنید، زیرا این خطوط هیجانانگیز فقط نوک یک کوه یخی هستند. «سکوت برهها» که پنج بار برندهی اسکار شده است بدون شک تحسین شدهترین تریلر ترسناکی است که تا به حال ساخته شده است. این فیلم مطمئنا یکی از بهترینها است.
۳۶. ۲۸ روز بعد (۲۸ Days Later)
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: کیلین مورفی، نائومی هریس، مگان برنز
داد و بیداد کنندگان فیلم ترسناک بریتانیایی دنی بویل در واقع مردگان زنده نیستند، فقط به ویروس دیوانگی و جنون آلوده شدهاند، اما بیشتر از همه چیز در مورد «۲۸ روز بعد…» به مدل زامبی جورج رومرو ادامه میدهد. مبارزه برای بقا در شهرهای متروک وجود دارد. تقلا برای غذا؛ خوردن بقایای سگ مرده و برخی مرگهای بسیار خونین و وحشیانه. در اینجا یک پخش سالم از «روز تریفیدها» (The Day Of The Triffids) جان ویندهام وجود دارد (مخصوصا در شروع وهمانگیز نیم ساعتهی کاوش در لندن متروک) و کمی از تری نیشن در آنجا وجود دارد، اما بدون شک محصولی از دنی بویل است، با سرعت و خشونتی که از او میشناسیم.
۳۷. میزری (Misery)
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: جیمز گان، کتی بیتس، لورن باکال
استیون کینگ تاریخچهی طولانی و، اگر صادقانه بگوییم، پراکنده در اقتباسهای سینمایی دارد. فیلمهایی مانند «کری» (Carrie) یا «کنار من بمان» (Stand By Me). با تشکر از این داستان نویسندهای پرفروش که توسط «طرفدار شماره یک» خود زندانی شده است، یک بازی خشن شدید گربه و موش است. پس از اینکه در ابتدا پل شلدون (با بازی جیمز کان) رماننویس را پس از یک تصادف رانندگی که باعث مجروح شدن و سرگردانی او شد، به سراغ آنی ویلکس با بازی کتی بیتس تبدیل میشود. او نویسنده را زندانی میکند، و در یک صحنهی فراموش نشدنی برای جلوگیری از فرارش با یک چکش پایش را خورد میکند.
۳۸. سوزان (The Burning)
- کارگردان: تونی میلم
- بازیگران: جیسون الکساندر، لو دیوید، فیشر استیونس
دومین قسمت از سه گانهی «دروازههای جهنم» (Gates Of Hell) ساختهی فولچی که به خاطر یک سکانس برش گلو بدنام است، نقطهی اوج وحشتناکی در کارنامهی کارگردان است. شصت سال پیش، همه در هتل نیواورلئان ناپدید شدند. لیزا (با بازی کاتریونا مککول) مالک جدید است و او مشتاق است که همه چیز را به درستی انجام دهد. او احتمالا باید مسیر شغلی دیگری یا حداقل مکان دیگری را انتخاب میکرد، زیرا معلوم شد که هتل او بالای یکی از دروازههای جهنم است و رتیلها به داخل دهان میخزند، چشمها در حال بیرون آمدن هستند و سگها گردن انسان را میجوند.
۳۹. شهدا (Martyrs)
- کارگردان: پاسکال لوژیه
- بازیگران: مرجانه علوی، میلن ژامپانوی، کاترین بیگین
فیلمهایی وجود دارند که قویترین معدهها را آزمایش میکنند. «شهدا» باید به عنوان یکی از سختترین، تلخترین و عمیقا ناخوشایندترین فیلمهایی که تاکنون ساخته شدهاند، شناخته شود. در حالی که داستان پاسکال لوژیه از آنا (با بازی مورجانا آلویی) که چرخهای از شکنجه و آزار را توسط گروهی از ربایندگان مرموز تحمل میکند، واقعا معده را به هم میریزد و در منتقدان دودستگی ایجاد میکند. «شهدا» شما را وادار میکند تا با شخصیتهای آن همذات پنداری کنید.
۴۰. موجود (The Thing)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: کرت راسل، ویلفورد بریملی، تی کی کارتر
دو هفته بعد از فیلم «ای تی» (E.T) اسپیلبرگ، نمایش بزرگ جان کارپنتر به بینندگان یک موجود بیگانهی کاملا متفاوتی ارائه داد، زیرا کرت راسل و دیگر مردان ریشدار ساکن ایستگاه تحقیقاتی ایالات متحده در قطب جنوب تا سرحد مرگ با یک تغییر شکل دهندهی وحشتناک مبارزه میکردند. این استاد گریم، راب بوتین بود که ایدهی ساخت یک فیلم اصلی هیولایی سیال را پیدا کرد.
جلوههای ویژهی سینمایی خارقالعاده این شاهکار کلاستروفوبیک و پر از تعلیق را شکل دادند، اما «موجود» شکست خورد. کارپنتر دربارهی فیلمش گفت: «من به این فیلم بسیار افتخار میکنم، فیلمی تاریک و طاقتفرسا ساختم و فکر نمیکنم تماشاگران توان دیدن آن را داشته باشند.» کاملا درست است، شهرت آن در VHS افزایش یافت و اکنون به درستی یک شاهکار محسوب میشود.
۴۱. جادوگر (The Witch)
- کارگردان: رابرت اگرز
- بازیگران: آنیا تیلور جوی، رالف اینسون، کیت دیکی
«خیلی ترسناک نیست!» انتقادی است که گهگاه به بررسی غنی رابرت اگرز از هیستری تاریخی در نیوانگلند قرن هفدهم وارد میشود. و مطمئنا، اگر «جادوگر» را ببینید و منتظر آثار فیلمهای ترسناک مدرن باشید ناامید خواهید شد. در عوض، این یک داستان عامیانهی هولناک است، داستانی گهگاه مرموز و همیشه تهدیدآمیز از یک نوزاد گم شده، یک خانوادهی منزوی و یک بز که ممکن است فقط خود شیطان باشد. با دیالوگ به زبان انگلیسی میانه، این یک فیلم ترسناک هنری است، اما اگرز یک داستان قوی را نیز بیان میکند. شخصیتهای او به خوبی ترسیم و به زیبایی بازی شدهاند.
۴۲. آزمون بازیگری (Audition)
- کارگردان: تاکاشی میکه
- بازیگران: ریو ایشیباشی، آیهی شینا، جون کونیمورا
تاکاشی میکه با ۱۰۰ عنوان کارگردانی فوقالعاده پرکار است، اما «آزمون بازیگری» بدون شک شاهکار او است. بازتابی بر سیاست جنسیتی در ژاپن، یک ملودرام سورئال با تمرکز بر نقطهی میانی است که آن را به یک ترسناک انتقامجویی وحشیانه تبدیل میکند. بر اساس رمانی از موراکامی، ریو ایشیباشی در نقش مردی بیوه بازی میکند که پسرش او را متقاعد میکند تا برای یک دوست دختر جدید تست بازیگری برگزار کند و وانمود میکند که در حال انتخاب یک فیلم است و او با آسامی (با بازی آیهی شینا) ملاقات میکند.
۴۳. کفشهای مردان مرده (Dead Man’s Shoes)
- کارگردان: شین مدوز
- بازیگران: پدی کانسیدین، توبی کبل، گری استیچ
ریچارد (با بازی پدی کانسیدین) یک چترباز که به خانه باز میگردد تا انتقام سواستفادهی برادرش آنتونی را در دستان یک باند فروشندگان مواد مخدر بگیرد. ریچارد که اوضاع را به دست خود میگیرد، ماسک ضد گاز میپوشد و متخلفان را یکی یکی از بین میبرد. رگ غلیظی از طنز سیاه در دل فیلم هیجانانگیز میدوز وجود دارد. شوخی بین این گروه اغلب واقعا خندهدار است. در عین حال، هرگز از رابطهی بین ریچارد و آنتونی (با بازی توبی کبل) غافل نمیشود، رابطهای که متشنج، اما محبتآمیز است. کبل و کانسیدین هر دو فوقالعاده هستند، دومی هم نقش قهرمان فیلم و هم هیولای آن را بازی میکند.
۴۴. پسران گمشده (The Lost Boys)
- کارگردان: جوئل شوماخر
- بازیگران: کوری هایم، کوری فلدمن، کیفر ساترلند
«تمام روز خواب، تمام شب مهمانی، هرگز پیر نشو، هرگز نمیر، خونآشام بودن لذتبخش است.» بنابراین یکی از بهترین شعارهای تبلیغاتی فیلم این کمدی ترسناک معروف دههی هشتاد را به خوبی خلاصه میکند. این فیلم تنها در سه هفته فیلمبرداری شد که میتواند ترسناک بودن را توضیح دهد. سرعت و طرحی که به مخاطبش فرصتی برای نفس کشیدن نمیدهد، چه برسد به اینکه حوصلهاش سر برود.
این فیلم خانوادهی مادر تنها لوسی (با بازی دیان ویست)، مایکل (با بازی جیسون پاتریک) و سم (با بازی کوری هایم) را دنبال میکند که به سانتا کروز نقل مکان میکنند، که اگر این همه خونآشامهای لعنتی نبود، مکانی دوستداشتنی برای زندگی میشد. در حالی که مایکل وسوسه میشود به باندی بپیوندد که ستارهی جدید دوستش (با بازی جمی گرتز) و دوست پسرش دیوید (با بازی کیفر ساترلند) هستند، برادرش سام با او دعوا میکند. «پسران گمشده» خندهدار، خونین، با اجرای درخشان و با موسیقی متن بسیار خوب است.
۴۵. قرمز تیره (Deep Red)
- کارگردان: داریو آرجنتو
- بازیگران: دیوید همینگز، کلارا کالامی، آتیلیو دوتزیو
نقطه عطفی برای کارگردان داریو آرجنتو، «قرمز تیره» شهرت او را به عنوان یک نابغه تثبیت کرد و به عنوان اوج واقعگرایی اغراقآمیز بصری/ پیچشهای تکان دهندهای عمل کرد که او نام خود را بر اساس آن ساخته بود. «قرمز تیره» آنقدر افراطی بود که او فقط توانست آن را با سورئالیسم جادویی فیلم بعدی خود، «سوسپیریا» (Suspiria) دنبال کند.
تقریبا غیرممکن است که دربارهی طرح «قرمز تیره» بدون افشای اسرار باشکوه آن صحبت کنیم، اما میتوان گفت که در آن یک پیانیست جَز به نام مارکوس دالی (با بازی دیوید همینگز) در حال تحقیق در مورد قتل خشونتآمیز یک روانشناس است که توسط یک شخصیت مرموز که دستکشهای چرمی سیاه پوشیده است، انجام میدهد. قاتل با تمایل به قتلهای مفصل و در عین حال فیلمنامه شما را به حدس زدن رمز و راز پشت قتلها وادار میکند.
۴۶. فرانکنشتاین (Frankenstein)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: کالین کلایو، می کلارک، جان بولز
یونیورسال که با دراکولای تاد براونینگ موفق به کسب امتیاز در گیشه شد، داستان ترسناک دیگری را انتخاب کرد و رمان فرانکنشتاین، یا پرومتئوس مدرن اثر مری شلی را در سال ۱۸۱۸ به نمایش گذاشت و آن را به جیمز ویل کارگردان جوان بریتانیایی خود پیشنهاد داد. ویل، که از چنین شانسی خوشحال شده بود، چیزی را خلق کرد که به گفتهی جان باکستر، مشهورترین فیلم ترسناک است.
وقتی بلا لوگوسی نقش هیولا را رد کرد یک بازیگر ۴۴ سالهی انگلیسی الاصل با تجربهی بازی در ۷۵ فیلم شانس خود را غنیمت شمرد. بازی بوریس کارلوف، در عین حال دلخراش و رقتانگیز و با کمک گریم جک پیرس، به فیلم وقار و عمق میبخشد: به ویژه در صحنهای که هیولای فراری با کودکی روبرو میشود برای اولین بار لبخند او را میبینیم اما آنچه در ادامه میآید وحشتناک است.
۴۷. بچهی رزماری (Rosemary’s Baby)
- کارگردان: رومن پولانسکی
- بازیگران: میا فارو، جان کاساویتس، روث گوردون
بخشی از سهگانهی آپارتمان رومن پولانسکی، اقتباس او از رمان ایرا لوین اولین و بهترین فیلم آمریکایی او بود. میا فارو نحیف نقش رزماری وودهاوس، خانهدار جوانی را بازی میکند که شوهرش در ازای شهرت و پول، با فرقههایی که در ساختمانشان زندگی میکنند، بر سر همسرش پیمان میبندد. پارانویای بارداری آمیخته با وحشت زندگی شهری، ستون فقرات یک کابوس شیطانی را تشکیل میدهد که برای روث گوردون جایزهی اسکار را به همراه داشت. سکانس رویایی «تجاوز به شیطان» و نیمه لبخند عجیب فارو در لحظات پایانی که توسط کوبریک مورد تحسین قرار میگیرد، بسیار تاثیرگذار است. لوین تایید کرد و آن را «وفادارترین اقتباس از یک رمان تا کنون» نامید.
۴۸. فرانکنشتاین جوان (Young Frankenstein)
- کارگردان: مل بروکس
- بازیگران: جین وایلدر، پیتر بویل، مارتی فلدمن
این تقلید از فیلمهای ترسناک قدیمی یونیورسال، جین وایلدر را نشان میدهد که در نقش دکتری بازی میکند که متوجه میشود پدربزرگش دانشمند دیوانهی بدنام ویکتور فرانکنشتاین است. این فیلم توسط وایلدر و مل بروکس، نوشته و تماما سیاه و سفید فیلمبرداری شد تا دورهای را که بر آن تاثیر گذاشته، تداعی کند. بازگویی زبان داستان فرانکنشتاین به طرز خندهداری خودآگاه است، از چرخش مارتی فلدمن در نقش ایگور گرفته تا فرانکنشتاین و اجرای هیولا. بروکس در صحنهی فیلمبرداری بداههگویی را تشویق میکرد. وایلدر نقش اصلی و پیتر بویل در نقش هیولا بازی میکند. بدون شک بهترین و بامزهترین فیلم بروکس است.
۴۹. بچهی جایگزین (Changeling)
- کارگردان: پیتر مداک
- بازیگران: جورج سی اسکات، تریش ون دیور، ملویسن داگلاس
«بچهی جایگزین» به طور مداوم در لیست «ترسناکترین فیلمهای» طرفداران ترسناک قرار دارد، فهمیدن دلیل آن بسیار آسان است. ما هیچ یک از شوکهای خاص فیلم را لو نمیدهیم، اما طرح زمینه را برای فیلمی فراهم میکند که عناوین ترسناک (از جمله سانسها، ترسها و شگفتیهای دیوانه کننده) را به یک تجربهی واقعا فراموشنشدنی تبدیل میکند. جورج سی اسکات در نقش جان، آهنگساز غمگینی است که به یک عمارت متروک میگریزد تا از یک تصادف رانندگی عجیب که منجر به کشته شدن همسر و دخترش شد، نجات پیدا کند.
از بدبختی او، خانه جن زده است. بر اساس یک داستان واقعی، نوشتهی راسل هانتر که از تجربیات خود در عمارت هنری تریت راجرز (اکنون تخریب شده) الهام گرفته شده است، ترسناک بودن «بچهی جایگزین» در وجود هر بینندهای رسوخ میکند و باعث میشود که شما بخواهید تا شبها با چراغ روشن بخوابید. اگر اهل فیلمهای جیمز وان مانند «توطئهآمیز» (Insidious) هستید، این فیلم را از دست ندهید.
۵۰. مگس (The Fly)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جف گلدبلوم، جینا دیویس، جان گتز
چارلز ادوارد پوگ فیلمنامهنویس، با تجسم مجدد فیلم ۱۹۵۸ که در آن یک مگس و یک دانشمند سرهایشان را با هم عوض میکنند، ادغامی را در سطح DNA مطرح کرد که منجر به تغییر شکل طولانی مدت (و بسیار بد) شد. چه کسی بهتر از دیوید کراننبرگ، که «رعشهها» (Shivers)، «هار» (Rabid) و «فرزندان» (The Brood) او را به عنوان ریش سفید فیلمهای با موضوع بیماری کارگردانی کند؟
«مگس» بهطور تماشایی و غمانگیز، بهطور دلخراشی مهربان است، زیرا روزنامهنگار ورونیکا کوایف (با بازی جینا دیویس) مردش را تماشا میکند که در حال ذوب شدن و تبدیل شدن به تکهای از گوشت فاسد است. کراننبرگ گفت: «من این فیلم را به مثابه صحبت دربارهی مرگ و تراژدی از دست دادن میبینم.» به طور باورنکردنی، این یک موفقیت بزرگ بود و ۶۰ میلیون دلار درآمد داشت.
۵۱. گرملینها (Gremlins)
- کارگردان: جو دانته
- بازیگران: زک گالیگان، فیبی کیتس، کوری فلدمن
این فیلم ترسناک و کمدی توسط کارگردان هری پاتر، کریس کلمبوس نوشته شده و توسط استیون اسپیلبرگ تهیه شده است. یک مخترع برای خرید هدیهای برای پسرش از یک فروشگاه مرموز در محلهی چینیها بازدید میکند. او یک موجود زیبا و پشمالو به نام موگوای را میخرد و سه اطلاعات مهم به او داده میشود: آن را در معرض نور شدید قرار ندهید، اجازه ندهید خیس شود و هرگز بعد از نیمه شب به او غذا ندهید. طبیعتا، این قوانین شکسته میشوند و چندین موگوای دیگر به وجود میآیند که به گرملینهای بدجنس و خبیث تبدیل میشوند.
این موجودات توسط کهنهکار جلوههای ویژه کریس والاس طراحی شدهاند که مسئول جلوههای به همان اندازه وحشتناک در فیلم «مگس» کراننبرگ بود. علیرغم اینکه یک کمدی سطحی با فضای شلوغ است، فیلمی غافلگیرکننده و تاریک است که در آن زمان انتقادهایی را به دنبال داشت. «گرملینها»، همراه با «شکارچیان روح» (Ghostbusters) و «بیتلجوس» (Beetlejuice)، بهترین کمدیهای دوران خود هستند.
۵۲. کشتار با ارهبرقی در تگزاس (The Texas Chain Saw Massacre)
- کارگردان: توبی هوپر
- بازیگران: مالین برنز، پاول پاتین، ادوین نیل
نه، این یک داستان واقعی نیست (اگرچه عناصر داستان از جنایات قاتل بدنام اد جین الهام گرفته شده اند)، اما این باعث نمیشود که «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» یکی از ترسناکترین و نفسگیرترین فیلمهای ساخته شده باشد. داستان تقریبا به طرز خندهداری ساده است؛ گروهی از جوانان در یک روستا تنها هستند آنها پس از یک سری اتفاقات عجیب و غریب (از جمله یک رهگذر خطرناک و ترسناک) سرگردان میشوند و در حالی که به دنبال بنزین میگردند، وارد یک خانهی روستایی میشوند. آنچه در ادامه میآید مجموعهای از برخوردهای خشونتآمیز با خانوادهای آشفته، از جمله ستارهی صورت چرمی معروف است. قتل عامهایی که به وجود میآیند، منطق یا درستی کمی دارند و فقط فیلم را وحشتناکتر و واقعیتر میکنند.
۵۳. چشمان بدون چهره (Eyes Without a Face)
- کارگردان: ژرژ فرانژو
- بازیگران: پیر براسور، ادیث اسکاب، آلیدا والی
شیک، زیبا، ترسناک؛ سه کلمه که خلاصهای از فیلم هیجانانگیز فرانسوی ژرژ فرانژو است. جراح باهوش دکتر جنسیر و دخترش کریستین به دلیل یک تصادف رانندگی صورت دختر به طرز وحشتناکی زخمی میشود. جنسیر با جعل مرگ کریستین، دخترش را در خانه حبس میکند، در حالی که شبها به دنبال زنی با چهرهی مناسب به شکار خیابانهای پاریس میرود تا او را بدزدد و صورتش را برای دخترش بردارد.
در حالی که در آن زمان فیلمهای کمپانی هامر بریتانیا در بین تماشاگران فرانسوی محبوبیت داشتند، فیلم فرانژو کاملا با فیلمهای همعصر بریتانیاییاش متفاوت بود و مسلما بسیار ترسناکتر بود. او یک برداشت زیبا را با پیشفرضی تاریکتر و برخی بازیهای دلخراش، به ویژه از ادیث اسکاب در نقش کریستین، مطابقت میدهد. صحنهی پایانی بسیار خیره کننده است.
۵۴. خانهی تاریک قدیمی (The Old Dark House)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: بوریس کارلوف، گلوریا استوارت، ملوین داگلاس
جیمز ویل پس از به دست آوردن شهرت خود – و بوریس کارلوف – به خاطر فیلم فرانکنشتاین، دوباره با ستارهی خود در فیلمی متحد شد. «خانهی تاریک قدیمی» که از رمانی نوشتهی جی بی پریستلی اقتباس شده است، گروهی از مسافران (از جمله چارلز لاتون، ملوین داگلاس و ریموند میسی) را دنبال میکند که در یک عمارت دورافتاده در شهر ولز به دنبال سرپناهی برای فرار از طوفان هستند. میزبانان عجیب و غریب آنها ارنست تیسیگر و اوا مور هستند و کارلوف در نقش پیشخدمت بداخلاق میدرخشد. ویل با احساسات ما بازی میکند؛ تنش ایجاد میکند، آن را با لحظههای مسخره کاهش میدهد، سپس در زمانی که انتظارش را نداریم، شوک جدیدی وارد میکند. جان باکستر فیلم را اینطور خلاصه کرد: «فیلمی که از اعتماد ما سو استفاده میکند و با طنز بدبینانه توسط یک تکنسین چیره دست کار شده است».
۵۵. اونیبابا (Onibaba)
- کارگردان: کانهتو شیندو
- بازیگران: نوبوکو اوتاوا، جیتسوکو بوشیمورا، کی ساتو
درگیریها در ژاپن قرن شانزدهم، زمینه را برای بسیاری از فیلمهای این کشور فراهم کرده است: «هفت سامورایی» (Seven Samurai) و «اوگتسو مونوگاتری» (Ugetsu Monogatari). درام تحسین شدهی کانتو شیند، عوامل اصلی آن نبردهای بیپایان را به تصویر میکشد: زنی و عروسش، که در مردابی از علفهای بلند زندگی میکنند، به دنبال ساموراییهای مجروح میگردند تا آنها را بکشند و زرههایشان را بفروشند. اما زمانی که زن جوانتر تصمیم میگیرد معشوقهای بگیرد، زن مسن حسود نقشهای هولناک میریزد تا او را بترساند. (عنصر کلیدی نقشهی او، یک ماسک شیطانی ترسناک، الهامبخش ویلیام فریدکین و جنگیر خواهد بود.) «اونیبابا» که در خشونت و اروتیسم تزلزلناپذیر است، این حس را به بیننده منتقل میکند که ممکن است به سمت ماورا طبیعی منحرف شود، اما با قدرت مانع از این انحراف میشود.
۵۶. بیگناهان (The Innocents)
- کارگردان: جک کلایتون
- بازیگران: دبورا کر، مایکل ردگریو، پیتر وینگارد
فیلم «سختتر شدن اوضاع» (The Tum Of The Screw) اثر هنری جیمز یکی از داستانهای بزرگ ادبی ارواح است و اقتباس زیبای جک کلیتون تصویری ماندگار از آن خلق میکند. داستان حول خانم گیدنز (با بازی دبورا کر) میچرخد که پس از مرگ پرستار شوم قبلیشان، خانم جسل، و همسرش پیتر کوینت، سرپرستی دو کودک را به عهدهی او میگذارند. با شروع اتفاقات عجیب و غریب در اطراف خانه، گیدنز متقاعد میشود که روح دو عاشق مرده در تلاش هستند تا روح بچهها را بگیرند اما خطر واقعی در خانه کیست؟ فیلم کلیتون یک استاد ابهام است. «بیگناهان» با فیلمبرداری زیبا هنوز هم به طرز وحشتناکی میخکوب کننده، و یک کلاسیک جاودانه با پایانی جهنمی است.
۵۷. شانِ مردگان (Shaun of the Dead)
- کارگردان: ادگار رایت
- بازیگران: کیت اشفیلد، لوسی دیویس، نیک فراست
سریال کمدی «با فاصله» (Spaced) با بازی سایمون پگ، جسیکا هاینس و ادگار رایت در آغاز قرن تاثیر زیادی گذاشته بود و سکوی پرتابی برای دومین فیلم بلند رایت فراهم کرد (اولین فیلم او با نام «یک مشت انگشت» (A Fistful Of Fingers)، به سختی دیده شد). پگ و رایت با برداشتی از یک سکانس رویای زامبی در آن مجموعه، تصمیم گرفتند فیلمی بسازند که مانند یکی از فیلمهای زامبی مورد علاقهی آنها باشد. سلاحهای کمی در اینجا وجود دارد، فقط خفاشهای کریکت و رکوردهای ساد پرتاب شده، و شان (با بازی پگ) و اد (با بازی نیک فراست) با شکارچیان زامبی ایدهآل فاصله دارند. اما ترکیبی از ترسهای واقعی، احساسات صمیمانه (آشتی دیرهنگام شان با پدر ناتنیاش) و خندههای واقعی، ترکیبی واقعا برنده را ایجاد میکند. حرفهی پگ و رایت با این فیلم شکوفا شد.
۵۸. در چنگ ارواح (The Haunting)
- کارگردان: رابرت وایز
- بازیگران: جولی هریس، کلیر بلوم، ریچارد جانسون
چیزهای زیادی در مورد «در چنگ ارواح» وجود دارد که موثر واقع نمیشوند. این یک فیلم کلیشهای است، از عمارت ممنوعهی گوتیک گرفته تا مهمانان کلیشهای که توسط محقق ماورا طبیعی جان مارکوی (با بازی ریچارد جانسون) به آنجا دعوت شدهاند، و با این حال واقعا درخشان است. نکتهی قابل توجه این است که واقعا چقدر کم اتفاق میافتد. فیلم تقریبا به طور کامل از تهدید ضمنی ساخته شده است. کارگردان رابرت وایز، که کارنامهاش در عناوین مختلفی مانند «اشکها و لبخندها» (The Sound Of Music) و «پیشتازان فضا؛ فیلم» (Star Trek: The Motion Picture) به چشم میخورد، خود خانه را به یک شخصیت تبدیل میکند. بدون توسل به اثرات، او یک احساس وحشت را در هیل هاوس بوجود میآورد. جای تعجب نیست که وایز زیر نظر استادش، وال لوتون، شاگردی کرده است.
۵۹. احیاگر (Re-Animator)
- کارگردان: استوارت گوردون
- بازیگران: جفری کمیس، بروس ابوت، باربارا کرامپتون
در حال حاضر فراموش کردن برنامههایی مانند «اَش در برابر مردهی شریر» (Ash vs Evil Dead) آسان است، اما «مردهی شریر» (Evil Dead) اصلی یک فیلم ترسناک و دلهرهآور بود. عناصر کمدی فقط در پایان باورنکردنی و مرکز صحنه قرار گرفتند. سنگ محک واضحی برای تغییر آهنگ سم ریمی «احیاگر»، ترکیبی خندهدار از خون، خنده و وحشت، رمان هربرت وست را به صورت یک ریمیکس به تصویر میکشد. وست مشهور (با بازی جفری کمیس)، یک دانشجوی پزشکی دیوانه را دنبال میکند که به دنبال زنده کردن مردگان است. جان ناولین، هنرمند افکت، حداکثر دو گالن خون در فیلمبرداریهای قبلی فیلم استفاده کرده است. در «احیاگر» او از ۲۴ گالن استفاده کرد. «احیاگر» بسیار تاثیرگذار و بینهایت سرگرمکننده است.
۶۰. سوسپیریا (Suspiria)
- کارگردان: داریو آرجنتنو
- بازیگران: جسیکا هارپر، استفانیا کاسینی، فلاویو بوچی
توصیف یک فیلم ترسناک به عنوان کابوسوار کلیشهای است، اما اگر فیلمی شایستهی چنین توصیفی باشد، آن فیلم «سوسپیریا» است. علیرغم طرح ظاهرا ساده، یک دانشآموز خارجی به مدرسهی رقص میرسد و متوجه میشود که دانشآموزان توسط چیزی شوم کشته میشوند که کیفیتی غیرزمینی و رویایی دارد. از نظر بصری، زیبا است، حتی در بدترین حالتش.
طراحی تولید مجلل است و به وضوح بودجهی زیادی برای خون مصنوعی اختصاص داده شده. داریو آرجنتو کارگردان، به جای پنهان کردن چیزی در سایه، هر صحنه را در نور نئون غسل میدهد. از نظر صوتی نیز بسیار خاص است، با یک موسیقی متن الکترونیک ساختهی گابلین به قدری فریبنده است که نارساییهای جزیی فیلمنامه را میتوان به راحتی بخشید.
۶۱. بابادوک (The Babadook)
- کارگردان: جنیفر کنت،
- بازیگران: اسی دیویس، نوحا ویسمن، دنیل هنشال
اولین فیلم شگفتانگیز جنیفر کنت، بخشی داستان تسخیر، بخشی درام غمانگیز مادر و فرزندی و بخشی فیلم فانتزی تیم برتونی است. این داستان آملیا (با بازی اسی دیویس)، یک بیوهی داغدار است که در تلاش نگهداری از پسرش ساموئل است. بدون وجود بابادوک، شخصیت شیطانی کتاب داستان که ساموئل به او علاقه پیدا کرده و در نهایت از آن وحشت میکند، همه چیز ساده است. آملیا که در ابتدا آن را به یک تخیل بیش از حد فعال تعبیر میکرد، کتاب را در زباله میاندازد، اما او دوباره و دوباره ظاهر میشود.
دیویس نقش آملیا را با اعتقاد کامل بازی میکند، به نوبهی خود وحشتناک و وهمآور است. همانطور که فیلم پیش میرود، شما کم کم تعجب میکنید که آیا او بیشتر برای ساموئل تهدید است تا هیولا، اما وقتی در نهایت با این جانور روبرو میشویم، واقعا دلهرهآور است. ویلیام فریدکین، کارگردان «جنگیر»، به آن اشاره کرد و گفته است: «تا به حال فیلمی به این ترسناکی ندیدهام» و این واقعا ستایش محض است.
۶۲. اَره (Saw)
- کارگردان: جیمز وان
- بازیگران: کری الویس، دنی گلاور، مونیکا پاتر
در میان ۹ فیلم بلند، فرنچایز «اره» به سرعت و شدت زیادی وحشت درون خود را نشان داد. با این حال، هیچ شکی در اثربخشی نسخهی اصلی وجود ندارد. آدام (با بازی لی وانل) از خواب بیدار شده و متوجه میشود که به لولهای زنجیر شده و دکتر لارنس گوردون با بازی کری الویس به طور مشابه در مقابل او غل و زنجیر شده و یک جسد بین آنها بر روی زمین افتاده است. این دو به زودی متوجه میشوند که طعمهی «قاتل ارهای» شدهاند و اگر میخواهند زنده بمانند باید یکی از معماهای شیطانی او را حل کنند. البته، همه چیز به این سادگی نیست.
«اره» که فقط با ۱.۳ میلیون دلار هزینهی اولیه ساخته شده بود، در گیشه ۱۰۳ میلیون دلار فروخت و جیمز وان جوان را به یک کارگردان شناخته شده تبدیل کرد. وان از آن زمان به بعد اعتبار خود را در ژانر ترسناک با فیلمهایی مانند «توطئهآمیز» (Insidious) و «احضار» (The Conjuring) تثبیت کرد. اما «اره» یک تریلر واقعا نفسگیر باقی میماند.
۶۳. چشمچران (Peeping Tom)
- کارگردان: مایکل پاول
- بازیگران: هاینز بوم، آنا مسی، پاملا گرین
این روزها به سختی میتوان مردم را شوکه کرد، اما مخاطبان دههی ۱۹۶۰ یا به طور خاص منتقدان فیلم دههی ۱۹۶۰ به قدری از «چشمچران» گیج شدند که تصمیم گرفتند کارنامهی کارگردان مایکل پاول را نابود کنند. چرا که بیشتر فیلمهای هیجانانگیز مربوط به قتل به ما اجازه میدهند که بنشینیم و از دیدن صحنههای آن فارغ از هرگونه ارتباط با قاتل لذت ببریم. اما «چشمچران» شما را مجبور میکند که همه چیز را از چشمان مارک ببینید و حتی با او به عنوان قربانی کودکآزاری احساس همدردی کنید. متاسفانه، قبل از اینکه فیلم مورد ستایش فراوانی قرار گیرد در آن زمان نسبت به کارگردانی پاول توجهی نشد، تا اینکه توسط مارتین اسکورسیزی مورد ارزیابی مجدد مثبت قرار گرفت.
۶۴. عجیبالخلقهها (Freaks)
- کارگردان: تاد براونینگ
- بازیگران: والاس فورد، لیلا هیامز، اولگا باکلانوا
اروینگ تالبرگ، رئیس استودیوی MGM از کارگردان تاد براونینگ خواست: «به من چیزی ترسناکتر از «فرانکنشتاین» (Frankenstein) بدهید.» در نهایت هم او خیلی بیشتر از آن چیزی که برایش چانهزنی میکرد، به دست آورد. این فیلم در یک سیرک سیار با حضور مرد بینظیر عجیب و غریب، دوقلوهای سیامی، یک هرمافرودیت و افراد دیگری که براونینگ با آنها با همدلی و محبت رفتار میکند، ساخته میشود.
آدم بدها در این فیلم «معمولیها» هستند؛ هنرمند زیبای بندبازی که وقتی کوتولهای پول به دست میآورد قصد دارد مسمومش کند و مردی قوی که معشوق مخفی اوست را اغوا میکند و هنگامی که عجیبالخلقهها این نقشه را کشف میکنند، انتقام وحشتناکی از او زوج میگیرند. MGM فیلم را کنار گذاشت و براونینگ هرگز به کار حرفهایاش برنگشت. براونینگ این فیلم را از روی خاطراتش پس از فرار از خانه در ۱۶ سالگی و کار در یک سیرک ساخت. با توجه به طنزی وحشتناک و با محیطی که به وضوح و کاملا ملموس به تصویر کشیده شده است، به نظر میرسد این فیلم شاهکار او باشد.
۶۵. تماشاگران (sightseers)
- کارگردان: بن ویتلی
- بازیگران: آلیس لاو، استیو اورام، ایلین دیویس
کمدی به شدت سیاه بن ویتلی دربارهی کریس (با بازی استیو اورام) و تینا (با بازی آلیس لاو) دو عاشق و قاتل مانند یک استندآپ معمولی است که در ابتدا توسط ستارگانش نوشته و اجرا شده، و در ابتدا کاملا خندهدار است، اما با پیشرفت فیلم، لحن ترسناک آن ظاهر میشود.
۶۶. دختری در شب تنها به خانه میرود (A Girl Walks Home Alone at Night)
- کارگردان: آنا لیلی امیرپور
- بازیگران: شیلا وند، آرش مرندی، مارشال منش
این «وسترن خونآشام ایرانی» که در واقع در کالیفرنیا فیلمبرداری شده است، جذاب، دیدنی و با موسیقی متنی محشر، یکی از اصلیترین فیلمهای ترسناک سالهای اخیر است. فیلمبرداری سیاه و سفید با شکوه، داستان آرش (با بازی آرش مرندی)، مرد جوانی است که با دختری مرموز (با بازی شیلا وند) روبرو میشود و هر کسی را که او را اذیت میکند، مورد توبیخ و تنبیه قرار میدهد. اولین کارگردانی آنا لیلی امیرپور یک تریلر معمایی با داستانی ترسناک، اغوا کننده، عجیب و کاملا قابل توجه است.
۶۷. بُکُش عزیزم، بُکُش! (Kill Baby Kill!)
- کارگردان: ماریو باوا
- بازیگران: لوسیانو کاتاناچی، والریو والری، فابین دالی
مجموعهای از قتلها در دهکدهی قرن هجدهم کارپات، شروع این داستان گوتیک است که شامل یک جادوگر، یک بارونس سالخورده، (با بازی جیانا ویوالدی) با قدرتهای ماورا طبیعی، و روح یک دختر کوچک با لباس توری سفید است. کارگردان ایتالیایی ماریو باوا سازندهی فیلمهای کلاسیک ترسناکی مانند «یکشنبهی سیاه،» (Black Sunday)، «شبث سیاه» (Black Sabbath) و «شش زن برای قاتل یا خون و بند سیاه» (Blood And Black Lace) است، اما این شاهکار او است که رنگهای زنده، قرارگیری دوربینهای عجیب و مجموعههای درهم شکسته را در هم میآمیزد تا یک فیلم کابوسوار و دهشتناک و در عین حال شیک و دلهرهآور خلق کند. فلینی، کوبریک و دل تورو از این فیلم الهام گرفتهاند، در حالی که کارگردانان بزرگ و متفاوتی مانند اسکورسیزی، برتون و لینچ از باوا به عنوان یکی از کارگردانان بزرگ یاد کردهاند.
۶۸. آروارهها (Jaws)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس
فیلمی که بسته به دیدگاه شما، یا انقلاب کرد یا سینما را برای همیشه خراب کرد. با حمایت یک کمپین تبلیغاتی تلویزیونی در مقیاس بیسابقه، «آروارهها» یک شکست بزرگ بود که منجر به کاهش بازدهی اجتنابناپذیر سه دنبالهی بعد از نسخهی اول شد. با این حال، نسخهی اصلی بینظیر است. کوسهای در خلیج زیبای آمیتی مردم را میکشد و به دست برودی (با بازی روی شیدر)، شکارچی کوسهها و هوپر اقیانوسشناس (با بازی ریچارد دریفوس) کشته میشود تا جان بسیاری دیگر را نجات دهد چرا که اعضای شورای محلی بر باز نگه داشتن ساحل اصرار دارند.
۶۹. کری (Carrie)
- کارگردان: برایان دی پالما
- بازیگران: سیسی اسپیسک، جان تراولتا، پایپر لوری
هشتمین فیلم مورد علاقهی تارانتینو اولین اقتباس از استیون کینگ بود. این یک شروع جهنمی است، با تکنیک طوفانی برایان دی پالما که با بازی سیسی اسپیسک شدت میگیرد. او نقش کری وایت، یک نوجوان خجالتی را بازی میکند که در مدرسه مورد هدف قلدرها (با بازی نانسی آلن، جان تراولتا) قرار میگیرد و هر شب نزد یک مادر متعصب مذهبی (با بازی پایپر لوری) به خانه بازمیگردد. اما او میتواند چیزها را با ذهن خود حرکت دهد، هدیه یا نفرینی که وقتی تمام درد و خشم کری به اوج خود میرسد به ذهن ویرانگرش قدرت میبخشد. اسپیسک و لوری نامزد اسکار شدند (که برای یک فیلم ترسناک غیر معمول بود).
۷۰. ولف کریک (Wolf Creek)
- کارگردان: کرگ مکلین
- بازیگران: جان جارت، گرگ مکلین، اندی مکفی
این فیلم مهیج دربارهی قاتل سریالی استرالیایی، در آن زمان توسط برخی به دلیل رفتار وحشیانه با شخصیتهای زن طرد شد. با این حال، «ولف کریک» فقط یکی دیگر از فیلمهای هوشیار کنندهی بیارزش نیست. این فیلم در اوتبک اتفاق میافتد، یک محیط نسبتا ناشناخته در سینمای ترسناک و به کارگردانی گرگ مکلین، بازیهای فوقالعاده از بازیگرانی که وقتی ماشینشان خراب میشود، سرگردان میشوند.
میک تیلور (با بازی جان جارت) به ظاهر دوست داشتنی به کمک آنها میآید تا زمانی که به سه نفر مواد مخدر میدهد و آنها را برای شکنجه به محل زندگی خود میبرد. این یک چرخش به یاد ماندنی است که تیلور را بهعنوان نوعی کروکودیل شرور نشان میدهد. دنبالهی دیگری برای این فیلم ساخته شد و فیلم سومی هم اکنون در دست تولید است.
۷۱. پروژهی جادوگر بلر (The Blair Witch Project)
- کارگردان: دنیل مایریک، ادواردو سانچز
- بازیگران: هتر دوناهو، مایکل سی ویلیامز، جاشوآ لنرد
سه بازیگر ناشناس را بردارید، چند دوربین به آنها بدهید و بدون فیلمنامه آنها را وسط جنگل بیندازید. چنین فیلمی باید فاجعه میشد، اما «پروژهی جادوگر بلر» به طوفان باکس آفیس تبدیل شد. صحنهای که در آن فیلمساز آماتور، هدر دوناهو، عذرخواهی ناامیدانهای از خانوادهی اعضای گروهش میکند، نمادین شده است. هیچ چیز در جنگل وجود ندارد به جز کارگردانان دنیل مایریک و ادواردو سانچز که در ساعت ۳ صبح صداهای ترسناکی تولید میکنند، اما همهی بازیگران به دلیل کمخوابی آنقدر فرسوده شدهاند که ترس بر آنها چیره میشود. ایجاد یک استراتژی بازاریابی هوشمندانه (از جمله یک وب سایت مستقیم که جزئیات ناپدید شدن فیلمسازان را شرح میدهد) به این معنی بود که برخی از مخاطبان فکر میکردند وقایع فیلم واقعی هستند.
۷۲. ارواح خبیثه (Poltergeist)
- کارگردان: توبی هوپر
- بازیگران: هتر اورورک، گریگ تی نلسن، بیاتریس استرایت
شایعات در مورد اینکه واقعا چه کسی نام این فیلم را در «ارواح خبیثه» گذاشته است، بدون شک همچنان ادامه خواهد داشت. آیا این یک فیلم توبی هوپر (کارگردان معتبر) است یا تهیه کننده استیون اسپیلبرگ واقعا مسئولیت آن را بر عهده گرفته است. درخشش آن در این است که احساس میشود همهی اتفاقات فیلم ریشه در زندگی عادی دارند. فریلینگها یک خانوادهی عادی آمریکایی هستند اما ورود ارواح خبیثه به قلمرو آنها از طریق چیزی دنیوی و فراگیر مانند تلویزیون چیزی که همه (به غیر از عدهای محدود) در خانهی خود دارند، یک شاهکار بود. این یک فیلم ترسناک خانوادگی است که هنوز هم این قدرت را دارد که بزرگترها را به وحشت بیندازد.
۷۳. برپاخیزان جهنم (Hellraiser)
- کارگردان: کلایو بارکر
- بازیگران: اندرو رابینسون، کلر هیگینز، اشلی لارنس
اولین قسمت این فرنچایز دارای کیفیتی کابوسوار است که کمتر فیلم ترسناک دیگری میتواند با آن برابری کند. در مورد کلر خانهدار که مردان را به معنای واقعی کلمه برای کشتن اغوا میکند (برای پیدا کردن پوشش استخوانهای معشوقهی سابقش فرانک)، این یک فیلم ترسناک و کمیک است.
۷۴. مختعطیل (Braindead)
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: تیم بالم، پیتر جکسون، الیزابت مودی
قبل از اینکه پیتر جکسون حلقه را پیدا کند و با هابیتها بنشیند، در جایی در نیوزیلند غرق در خون بود و برخی از ویران کنندهترین فیلمهای ترسناکی که سینما تا به حال تولید کرده را کارگردانی میکرد. «بد مزه» (Bad Taste) و «دیدار با احمقها» (Meet The Feebles) ارزش جستجو کردن دارند، اما اگر دنبال فقط یک فیلم جکسون هستید، کلاسیک «مختعطیل» را از دست ندهید. خلاصهی داستان، لیونل را دنبال میکند که سعی میکند با عشق واقعی خود، پاکیتا، به دور از چشمان کنجکاو مادر خود (که هنوز با او زندگی میکند) رابطه برقرار کند. اما زمانی که مادرش توسط یک موجود هار گاز گرفته میشود، لیونل باید با عواقب آن دست و پنجه نرم کند. علیرغم شهرتش به عنوان خونینترین فیلم تاریخ، ۳۰۰ لیتر خون تقلبی تنها در صحنهی پایانی فیلم استفاده شد که «مختعطیل» را به یک فیلم خندهدار، شیرین و قابل توجه تبدیل کرده است.
۷۵. ستون فقرات شیطان (The Devil’s Backbone)
- کارگردان: گیرمو دل تورو
- بازیگران: ماریسا پاریدس، فدریکو لوپی، اینیگو گراسیس
گیرمو دل تورو در یافتن شرارتهای انسانی در میان وحشت ماورا طبیعی مهارت دارد و این استعداد هیچ جا به اندازهی این داستان وحشتناک ارواح اسپانیایی مشهود نیست. از آنجا که در حالی که به یک یتیم خانهی دههی ۱۹۳۰ میرود که توسط «کسی که آه میکشد» ممکن است بسیار ترسناک به نظر برسد، پسر جدید کارلوس (با بازی فرناندو تیلوه) به زودی متوجه میشود که واقعیتهای فاشیسم بسیار ترسناکتری وجود دارد. از نظر زیباییشناختی، «ستون فقرات شیطان» مدیون جی هارور است. غول اصلی آن شبیه به شبحهایی است که به نظر میرسد به طور معمول از چاهها و تلویزیونهای ژاپن بیرون میآیند. اما در حالی که بیشتر آن فیلمها بر روی انتقام تمرکز دارند، قدرتهای پیچیدهتری در اینجا وجود دارد. در نهایت، این یک داستان غمانگیز و به همان اندازه در مورد هزینهی جنگ است و در مورد ارواح است که از نگاه یک کودک روایت میشود.
۷۶. ساعت گرگ و میش (Hour Of The Wolf)
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: مکس فون سیدو، لیو اولمان، جورج ریدبرگ
اینگمار برگمان توضیح داد که «ساعت گرگ و میش» ساعتی است بین نیمهشب و سپیدهدم، زمانی که خواب عمیقتر است، زمانی که کابوسها واقعیتر هستند. زمانی که بیخوابها تحت تاثیر عمیقترین ترسهای خود قرار میگیرند. ساعتی است که قهرمان داستان او، هنرمندی به نام یوهان (با بازی مکس فون سیدو) که با همسر باردارش (با بازی لیو اولمان) در جزیرهای زندگی میکند، با رویاهای وحشتناک یا شاید خاطراتی از قتل، مثله کردن، حتی نکروفیلیا عذاب میکشد. قلعهای است که در آن یک بارون و دوستانش زندگی میکنند که به نظر میرسد در حال تدارک یک شوخی بیرحمانه با یوهان هستند. چقدر از اینها واقعی است، چقدر از تصورات یوهان نشات میگیرد، برگمان ما را برای حدس زدن رها میکند و همهی اینها را در فلاش بک میبینیم، که یوهان ناپدید شده است. در یک داستان نه چندان کوتاه دربارهی بدبینی، این فانتزی تاریکترین فیلم برگمان است.
۷۷. خانهی او (His House)
- کارگردان: رمی ویکز
- بازیگران: وانمی ماسکو، مت اسمیث، سوپ دیریسو
دلیلی وجود دارد که ژانر خانهی تسخیر شده با رمان تحسینشدهی شرلی جکسون به نام «تسخیر خانهی بالای تپه» (The Haunting Of Hill House) در سال ۱۹۵۹ به اوج خود رسید. بنابراین این واقعیت که «خانهی او» ایدههای جدیدی را در بین فرسودهترین ژانرهای فرعی قرار میدهد، قابل توجه است. سوپ دیریسو و وانمی ماسکو در نقش زوجی بازی میکنند که از سودان جنوبی فرار کرده و به بریتانیا پناه میبرند، اما این سفر به قیمت جان دخترشان تمام میشود. این زوج مصمم هستند خانهی فرسودهای که به آن نقل مکان کردهاند را از نو بسازند، اما به زودی مشخص میشود که چیزی آنها را در آن سوی دریا دنبال کرده است. «خانهی او» به طور موثری از یک تهدید به غم و اندوه بازماندگان متصل میشود. محیطی برای تقویت ترسها وجود دارد، اما فیلمی است که بسیار عمیقتر از ترسهای سطحی است.
۷۸. ویدئودروم (Videodrome)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جیمز وودز، دبی هری، لالی کادو
فیلم «ویدئودروم» که توسط اندی وارهول به عنوان یک «پرتقال کوکی» (A Clockwork Orange) و توسط منتقد راجر ایبرت به عنوان «یکی از کم سرگرمکنندهترین فیلمهای تمام دوران» توصیف میشود، فیلم کهنالگوی دیوید کراننبرگ است، تلفیقی عجیب از فلسفه و سیاست، تکنولوژی و جسم. جیمز وودز به عنوان یک برنامهنویس تلویزیون کابلی که به تصاویر S&M که به طور متناوب به آنها دسترسی پیدا میکند علاقه دارد عالی است و برنامهی اصلی را فقط برای اینکه دائما مسدود شود دنبال میکند. طبیعتا او با یک شکاف در شکم خود مواجه میشود که نوارهای ویدیویی را در آن قرار میدهد. همچنین این اثر کابوسوار با یک چرخش دلهرهآور توسط دبی هری (نقش اصلی او) بهعنوان دوست دختر دردمند مکس با سوختگی سیگار روی سینههایش، باعث میشود تصویرش هرگز از ذهنتان نرود.
۷۹. کینگ کونگ (King Kong)
- کارگردان: مریان کوپر، ارنست بی شوتزاک
- بازیگران: فی ری، ورالوییس، رابرت آرمسترانگ
بسیار خوب، دیالوگهای کم و بازیگری و فریادهای تمام عیار فی ری هر کدام به نوعی در جذابیت فیلم نقش دارند. هیچ یک از مریان کوپر و ارنست شوتزاک، شهرت زیادی به عنوان کارگردان یا بازیگر نداشتند، و کمپانی RKO در ابتدا به کل ایده بدبین بود. در کمال تعجب آنها، متوجه موفقیت بزرگ استودیو شدند. نه فقط یک موفقیت بلکه یکی از اسطورههای نمادین ماندگار سینما. ویلیس اوبراین، نابغهی پیشگام انیمیشنهای استاپ موشن، کنگ میمون غول پیکری را خلق کرد که به طرز غمانگیزی حساس بود، با تمام قدرتش که به طور قابل توجهی آسیب پذیر بود، مانند هیولای فرانکشتاین بوریس کارلوف. برای یک مدل ۱۸ فوتی که از آرماتور فلزی ساخته شده و با خز خرگوش پوشیده شده است بد نیست. این فیلم فضای تاثیرگذار «دیو و دلبر» (Beauty And The Beast) را با موسیقی مکس اشتاینر، اولین موسیقی اورجینال دوران ناطق، تقویت کرده است.
۸۰. بیگانه (Alien)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: سیگورنی ویور، تام اسکریت، جان هرت
در حالی که بسیاری از داستانهای علمی-تخیلی خوشبینانه هستند و رویای آیندهای روشنتر را در سر میپرورانند، «بیگانه» اثر ریدلی اسکات در جهانی اتفاق میافتد که سفر به فضا را به شکلی واقعی و ترسناک نشان میدهد. خدمهی نوسترومو، یک فضاپیما در اعماق فضا، از این واقعیت که در حال سفر در میان ستارگان هستند، وحشت ندارند. آنها فقط میخواهند به خانه برگردند.
راهروهای صنعتی یک تجربهی فوقالعاده ترسناک را ایجاد میکنند، زیرا موجود وحشتناک اچ آر گیگر خدمه را یکی یکی میگیرد. سیگورنی ویور در نقش الن ریپلی شجاع و مدبر فوقالعاده است که به شدت سعی میکند جلوی فاجعه را بگیرد. تقریبا ۴۰ سال بعد «بیگانه» هنوز باورنکردنی به نظر میرسد. صحنهای که خدمهی فضاپیمای متروکهی معروف را در سیارهی LV-426 کشف میکنند هنوز یکی از قدرتمندترین صحنههای ترسناک در داستانهای علمی-تخیلی است.
۸۱. نوسفراتو (Nosferatu)
- کارگردان: فردریش ویلهلم مورنائو
- بازیگران: ماکس شرک، گرتا شرودر، گئورگ اچ اشنل
بعد از «نوسفراتو» نسخههای بیشماری از داستان دراکولا ساخته شده است، اغلب با پیچیدگیهای فنی بسیار بیشتر، اما فیلم مورنائو همچنان یکی از ترسناکترین فیلمها است. خونآشام مکس شرک به طور فراموش نشدنی غمانگیز است و هیچ اشارهای به شهرنشینی بلا لوگوسی یا کریستوفر لی ندارد. جسد لاغر، طاس، گوش خفاشی، دندان خرگوشی، با گامهای کوتاه که تشنجی حرکت میکند و دستهای درازی که به پهلوهایش نزدیک است. این اثر تقریبا مضحک، ترسناک و حتی رقتانگیز است چرا که نیاز موجود به خون، برای گرمای زندگی، تا حد زیادی قابل ترحم به نظر میرسد.
۸۲. پیکنیک در هنگینگ راک (Picnic at Hanging Rock)
- کارگردان: پیتر ویر
- بازیگران: آن لوییس لمبرت، هلن مورس، ویوین گری
روز ولنتاین ۱۹۰۰ و یک مهمانی از دختران یک مدرسهی شبانه روزی سختگیرانه در ایالت ویکتوریا در استرالیا برای یک پیکنیک در نزدیکی یک برونزد زمینشناسی بیرون آورده میشوند. سپس سه دختر و یکی از معلمانشان ناپدید میشوند. فیلم پیتر ویر از هر کلیشهای در ژانر ترسناک چشمپوشی میکند: بدون تاریکی، بدون هیولاهای شبحوار، حتی هیچ خونی، فقط آب و هوای زیبا، فضایی ایدهآل، دخترانی زیبا با لباسهای سفید و بکر و غزلی شاد که به حس اروتیک عمیقتر اشاره میکند. جریانها اما بدون توضیح یکی از دختران دوباره ظاهر میشود، پابرهنه، بدون خاطرهای از آنچه اتفاق افتاده است. در مورد بقیه، چه کسی میداند؟ ویر و کلیف گرین، فیلمنامه نویسش، با کار بر روی رمانی از جوآن لیندزی، این حس خوب را دارند که هیچ پایان منظمی ارائه نمیدهند. آنها فقط ما را با یک راز وسوسه انگیز و دلهرهآور رها میکنند.
۸۳. هالووین (Halloween)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: دونالد پلیسنس، جیمی لی کرتیس، پاملا جین سولز
فقط کافی است نگاهی گذرا به بازسازی اشتباه راب زامبی در سال ۲۰۰۷ بیندازید تا بفهمید چه چیزی در مورد نسخهی اصلی بینظیر جان کارپنتر بسیار ارزشمند است. او علاقهای به روانکاوی مایکل مایرز خود نداشت. برای کارپنتر، شکل (همانطور که مایرز در تیتراژ فیلم از آن یاد میکند) نیروی غیرقابل توقف طبیعت است. بسیاری از هیچکاک در فیلمهای لغزندهی هالووین و بسیاری از تهیهکنندهی B مووی راجر کورمن در قصه گویی سادهی آن حضور دارند. جیمی لی کرتیس، که اولین بار در نقش لوری استرود، نوجوان بدشانسی که تهدیدی با نقاب شاتنر تحت تعقیب قرار گرفته بود، ستاره شد.
این فیلمی است که در آن از تغییر حجم تاریکی و نور برای نشان دادن چیزی شوم استفاده میشود، و همراه با حداقل موسیقی الکتریکی آن (ساخته شده توسط خود کارپنتر)، این یک نمونهی خوب از مکتب شوکهای «هرچه کمتر بهتر» است.
۸۴. درخشش (The Shining)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: جک نیکلسون، شلی دووال، بری دنن
فیلم وحشتناک استنلی کوبریک که بارها به عنوان ترسناکترین فیلم تاریخ انتخاب شده است، به شدت مورد سرزنش استیون کینگ، نویسندهی رمانی که بر اساس آن ساخته شده قرار گرفته است. داستان یک پسر روانی، مادر ضعیف و شکننده و پدر نویسندهاش که به آرامی توسط ارواح هتل اورلوک تسخیر میشوند همه چیز را در مورد فیلمبرداری دید از عکسهای بیپایان و قلدری که شلی دووال را به حواس پرتی سوق داد، تا جملهی بداههی جک نیکلسون «جانی اینجاست» تبدیل به چیز افسانهای شد. خوشبختانه فیلم نیز مملو از تصاویر فراموش نشدنی است، دوقلوها در راهرو، آسانسوری پر از خون، سهچرخه سواری در هتل، زنی در اتاق ۲۳۷…
۸۵. دیگران (The Others)
- کارگردان: آلخاندرو آمنابار
- بازیگران: نیکول کیدمن، فیونولا فنالگان، کریستوفر اگلستون
داستانهای ارواح، ظرافت، دقت و احساس ترسی را میطلبند که انگار نسیمی به آرامی روی موهای پشت گردن شما میوزد. و این دقیقا همان چیزی است که در اولین فیلم انگلیسی زبان آلخاندرو آمنابار به دست میآورید، زمانی که گریس مادر جوانی با بازی نیکول کیدمن، با دو فرزند حساس به نور خود به یک خانهی قدیمی بزرگ میرسد.
زمانی که سه خدمتکار جدید از راه میرسند، امنیت و سلامت گریس شروع به آشکار شدن میکند. درها به صدا در میآیند، قدمها طنینانداز میشوند و تاریکی دائمی برای محافظت از فرزندانش تبدیل به یک فضای وحشتناک میشود. با اجرای پر هیجان کیدمن، این یک داستان ارواح است که مدتها در ذهنتان خواهد ماند.
۸۶. شب شیطان (Night of the Demon)
- کارگردان: ژاک تورنر
- بازیگران: دانا اندروز، پگی کامینز، نیل مکجینیس
کارگردان ژاک تورنر در دههی ۱۹۴۰ با مجموعهای از فیلمهایی که بیشتر بر ترس روانی متمرکز بودند تا هیولاهای وحشتناک، از جمله «آدمهای گربهای» (Cat People)، «با یک زامبی راه رفتم» (I Walked With A Zombie) و «مرد پلنگی» (The Leopard Man)، نام خود را مطرح کرد. در بیشتر زمان پخش «شب شیطان» این چیزی است که شما دریافت میکنید: یک فیلم ترسناک درخشان و ظریف دربارهی یک فرقهی شیطان پرست با لباسهای سبک B مووی، که پس از ساخت طولانی و وسوسهانگیز، غول واقعی را روی پرده نمایش میدهد.
۸۷. مرد حصیری (The Wicker Man)
- کارگردان: رابین هاردی
- بازیگران: کریستوفر لی، بریت ایکلند، دیان کیلنمتو
یک مرد به شدت مذهبی به یک جزیرهی دورافتاده در اسکاتلند سفر میکند تا در مورد ناپدید شدن یک دختر جوان تحقیق کند و خیلی بیشتر از چیزی که به دنبالش بود به دست میآورد. این بیشتر جالب و خندهدار است تا ترسناک. این فیلم در مورد قدرت دین و چگونگی تبدیل مردم به هیولا است. شما این را در جزیره نشینان و جنایت نهایی آنها می بینید، اما در هاوی، قهرمان معروف فیلم نیز واضح است. او مردی است که به دلیل مذهبش تبدیل به یک پورتورین فوقالعاده سرکوب شده شده است و تا زمانی که خیلی دیر نشده باشد نمیتواند حقیقت وحشتناک را ببیند.
۸۸. کندیمن (Candyman)
- کارگردان: برنارد رز
- بازیگران: ویرجینیا مادسن، تونی تاد، زاندر برکلی
بر اساس داستان کوتاه «ممنوعه» (The Forbidden) اثر کلایو بارکر، کارگردان/ نویسندهی «برپاخیزان جهنم» (Hellraiser)، به دنبال هلن لایل (با بازی ویرجینیا مدسن)، یک دانشجوی فوق دیپلم است که در حال مطالعهی افسانههای شهری است که مجذوب داستان یک قاتل محلی، معروف به کندیمن (با بازی تونی تاد) میشود. گفته میشود اگر نام کندیمن را پنج بار جلوی آینه بگویید ظاهر میشود. پس از اینکه هلن تصمیم میگیرد این نظریه را آزمایش کند، زندگی او برای همیشه تغییر میکند. «کندیمن» ممکن است تاثیر عمومی فردی، جیسون یا مایکل مایرز را نداشته باشد، اما برای طرفداران ترسناک، او به همان اندازه نمادین است، با کارگردانی هوشمندانهی برنارد رز که مورد علاقهی طرفداران است. فیلمبرداری هنرمندانه، بازیهای قوی، فیلمنامهنویسی هوشمندانه و موسیقی استادانهی فیلیپ گلس با هم ترکیب میشوند تا فیلمی را خلق کنند که بهطور مناسب، بهعنوان یک افسانه دهان به دهان میچرخد.
۸۹. جیغ (Scream)
- کارگردان: وس کریون
- بازیگران: نو کمبل، دیوید آرکت، کورتنی کاکس
فیلم کلاسیک وس کریون فقط یک فیلم ترسناک نیست، یک فیلم ترسناک دربارهی فیلمهای ترسناک است. شخصیتها تمام فیلمهای کلاسیک ترسناک را دیدهاند، کلیشهها را میدانند، در مورد انگیزهی هانیبال لکتر بحث میکنند و به یکدیگر یادآوری میکنند که هرگز نباید بگویید «من الان برمیگردم». بنابراین، فیلم خودش را مسخره میکند، اما در عین حال واقعا ترسناک است. قاتل فیلم با نقاب سفید بر اساس نقاشی معروف مونک در اطراف پرسه میزند و مردم را اگر نتوانند به سوالاتش دربارهی فیلمهای ترسناک پاسخ دهند مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
۹۰. نفرین فرانکنشتاین (The Curse of Frankenstein)
- کارگردان: ترنس فیشر
- بازیگران: پیتر کوشینگ، کریستوفر لی، هیزل کورت
کمپانی هامر یک سال قبل از این فیلم درهای خود را به روی فیلمهای ترسناک و تخیلی باز کرده بود. اما این ملودرام غنی و لحنهای غنی بود که در اینجا به نمایش درآمد که شرکت تولیدکننده را به سمت وحشت تاریخی که به خاطر آن شناخته میشد، تثبیت کرد. بارون سوئیسی با بازی کوشینگ دانشمندی است که چشمانش به روی محبت و همدلی بسته است.
کریستوفر لی نقش موجودی لاغر اندام را ایفا میکند. به دلایل هنری و قانونی، جیمی سانگستر، فیلمنامهنویس و ترنس فیشر کارگردان، از برداشت یونیورسال دربارهی افسانهی شلی دوری کردند. پیچ و مهرههای گردن از بین رفته بود، و کتهای فراک، شلختگی بیهوده جای خود را به موجود قدیمی دادند.
۹۱. شب مردگان زنده (Night of the Living Dead)
- کارگردان: جرج اندرو رومرو
- بازیگران: دوین جونز، جودیت اودی، مریلین ایستمن
پدربزرگ فیلمهای زامبی مدرن اکنون بیش از ۵۰ سال سن دارد. این بدان معناست که بین انتشار آن و اکنون زمان بیشتری نسبت به زمان بین آن و «نوسفراتو» (Nosferatu) اصلی وجود دارد. اینکه این فیلم همچنان بسیار وحشتناک باقی مانده است، گواهی بر انقلابی بودن کارگردانی جورج رومرو است. اگرچه دنبالهی مستقیم آن، یعنی «روز مردگان» (Day Of The Dead) که خندهدارتر ایت تحسینهای بیشتری دریافت میکند، «شب مردگان زنده» همچنان ترسناکتر و خشنتر از این دو است. فیلمبرداری سیاه و سفید و زیرمتن به شدت معاصر به آن قدرتی نیرومند میبخشد، و پایان، همان قدر که تیره و تار و افسرده کننده است، همچنان یکی از بهترینها است.
۹۲. آدم درست را راه بده (Let the Right One In)
- کارگردان: توماس آلفردسن
- بازیگران: کره هدبران، لینا لئاندرشون، هنریک دال
صدای بارش برف در تاریکی چگونه است؟ مثل حبابهای کوچک در آب معدنی، دانههای قند پراکنده روی سنگ مرمر، یا به گفتهی کارگردان توماس آلفردسون دربارهی داستان عاشقانهی خون آشام ظریف خود در مورد پسر کوچک زورگو و همراه عجیب و غریبش، الی، که او یک شب در برف ملاقات میکند. داستان این فیلم در حومهی استکهلم در دههی ۱۹۸۰ میگذرد و مکان آن برای اقتباس آلفردسون از رمان جان آجوید لیندکویست با همین نام حیاتی است. بلوکهای آپارتمانی خاکستری، قاب تنهای کوهنوردی جایی که دو نفر به هم میرسند و البته تضاد تکان دهندهی خون روی برف. آلفردسون تغییرات قابل توجهی از رمان ایجاد کرد ابهاماتی را در مورد جنسیت الی ایجاد کرد اما فقط لایههای وحشتی را افزایش میدهد که به شدت درونی است.
۹۳. حملهی جسددزدها (Invasion of the Body Snatchers)
- کارگردان: فیلیپ کافمن
- بازیگران: دونالد ساترلند، لنارد نیموی، جف گلدبلوم
«جسددزدها» محصول ۱۹۵۶ برشی شگفتانگیز از پارانویای دوران کمونیست با حساسیت نوآر و پایانی دلخراش بود. حدود ۲۲ سال بعد، نسخهی فیلیپ کافمن داستان را با گرایش وحشتناکتری بازگو میکند. بیگانهها روی زمین فرود میآیند و شروع به تکثیر و جایگزینی افراد میکنند. متیو بنل (با بازی دونالد ساترلند) و گروهی از دوستانش حقیقت را میفهمند و سعی میکنند مقامات را آگاه کنند، اما به زودی مشخص میشود که آنها خیلی دیر دست به کار شدهاند. کارگردانی عالی کافمن و بازیگران خوب (از جمله بروک آدامز، لئونارد نیموی، جف گلدبلوم و ورونیکا کارترایت) وزن و اعتباری را به چیزی که میتوانست بهصورت یک بازسازی ساده باشد به ارمغان میآورد. در عوض، این یک کاوش کاملا وحشتناک در مورد از دست دادن هویت است.
۹۴. حلقه (Ringu)
- کارگردان: هیدئو ناکاتا
- بازیگران: ناناکو ماتسوشیما، هیرویوکی سانادا، یوکو تاکوچی
زمانی که ژانر ترسناک در آمریکا در چرخهی پرزحمت پستمدرنیسم پس از «جیغ» گرفتار شده بود، هیدئو ناکاتا، کارگردان، داستانی از ارواح ساخت که فقط به تصاویر تحریفشده، طراحی صدای آوانگارد و یک سر پرموی بیحرکت نیاز داشت تا تماشاگران را از ترس فلج کند. طرح داستان یک افسانهی کهن است که با یک وسیلهی مدرن پیوند خورده است: یک نوار ویدیویی نفرین شدهی در حال پخش که هر کسی آن را ببیند هفت روز بعد به طرز وحشتناکی میمیرد. اما با وجود دختر ارواح ساداکو (با بازی ری اینوئو) که از چاه بیرون میخزد و سپس تلویزیون با تکانهای عصبی با دستهای خمیده در زوایای غیرطبیعی از اتاق نشیمن بیرون میآید یک فیلم کلاسیک که قدرت عجیب خود را حفظ کرده است، «حلقه» موجی از جی هارور و بازسازیهای اجتنابناپذیر را در آمریکا آغاز کرد.
۹۵. دراکولا (Dracula)
- کارگردان: ترنس فیشر
- بازیگران: پیتر کوشینگ، مایکل گاف، ملیسا استریلینگ
«دراکولا» یا اگر بخواهیم عنوان ایالتی آن را به کار ببریم، «وحشت دراکولا» که برای جلوگیری از اشتباه با اقتباس تاد براونینگ در سال ۱۹۳۱ تغییر کرده است، حتی با نگاهی گذرا به این دو فیلم، میتوانید متوجه شوید که بین محصولات مربوط به یونیورسال و هامر تفاوت زیادی وجود دارد. بلا لوگوسی «دیگری» است، یک شکارچی حیوانصفت ترسناک که در پوست انسان پیچیده شده است. در همین حال، کریستوفر لی، یک مرد فریبنده با صدای بم است که جذابیتی گیرا دارد. با حضور پیتر کوشینگ در نقش ون هلسینگ، شکارچی خونآشام، استودیو یک جفت شریک بزرگ سینمایی پیدا کرد. با موسیقی متن فوقالعاده عظیم جیمز برنارد و یک رویارویی نهایی واقعا وحشتناک، «دراکولا» وحشت تاریخی عجیب با جزئیات وحشتناک و یک پالت رنگی با شکوه است.
۹۶. حس ششم (The Sixth Sense)
- کارگردان: ام نایت شیامالان
- بازیگران: بروس ویلیس، هالی جوئل آزمند، تونی کولت
قبل از اینکه ام نایت شیامالان به خاطر پیچشهای داستانی غیرقابل تحمل، درگیری با منتقدان و ساختن فیلمهایی دربارهی درختان قاتل شناخته شود، او در کارگردانی «اسپیلبرگ جدید» بود که چیزهای خارقالعاده را با اتفاقات روزمره ترکیب میکرد. میتوانید ببینید که چرا او این نام را با سومین فیلمش (اولین فیلمی که مردم واقعا به آن توجه کردند) به دست آورد. داستانی مهیج ارواح، داستان کول سیر (با بازی هیلی جوئل اوسمنت)، کودکی آشفته است که افراد مرده را در حال راه رفتن میبیند. روانشناس کودک، مالکوم کرو (با بازی بروس ویلیس) وارد میشود که در ابتدا تلاش میکند تا به سیر برای غلبه بر توهماتش کمک کند، اما قبل از اینکه متوجه شود در اینجا بیشتر از آنچه که او تصور میکند اتفاق میافتد. همه روی آخرین نیش معروف فیلم تمرکز میکنند، اما این واقعا یک نکتهی کوچک است. نقطهی قوت «حس ششم» این است که مطالعهی شخصیت دو روح آشفته است که به یکدیگر کمک میکنند تا به زندگی ادامه دهند.
۹۷. کابوس در خیابان الم (A Nightmare on Elm Street)
- کارگردان: وس کریون
- بازیگران: جانی دپ، جان ساکسون، رونی بلکلی
با نگاه منطقی، فردی کروگر بیشتر مضحک است تا ترسناک؛ او فقط یک مرد با چهرهای آب شده است. اما کروگر منطقی نیست. او چهرهای از یک کابوس تبآلود است که وقتی قربانیانش در خواب هستند، از ترسهایشان علیه آنها استفاده میکند. اسلشر نوجوانانهی وس کریون تکهای سورئال از وحشت روانی است که از ترسهای اولیه اسطورهای پیچیده میسازد. از هر زاویهای حمله میکند، وحشتهای کودکانه را به اضطراب نوجوانان در مورد بزرگ شدن، داشتن رابطهی جنسی و کشف اینکه والدین نمیتوانند همیشه در کنارشان باشند تعمیم میدهد. بزرگترین پیروزی فیلم این است که امنترین مکان جهان را که رختخواب باشد، به زمین بازی شیطان تبدیل کند.
۹۸. روانی (Psycho)
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، جان گوین
هیچکاک فیلمهای زیادی ساخته بود که تماشاگران را روی صندلیهایشان میخکوب کند، حتی هیچکاک فیلمهایی ساخته بود که مردم را به شدت میترساند و باعث میشد فریاد بکشند. با توجه به موفقیتی که راجر کورمن در آمریکا و هامر در بریتانیا داشت، هیچکاک تصمیم گرفت به این افراد تازهکار نشان دهد که یک استاد واقعی چه کاری میتواند با این ژانر انجام دهد و وقتی پارامونت از این ایده انتقاد کرد، خودش آن را تامین مالی و به سرعت در B&W آن را فیلمبرداری کرد.
همانطور که هیچکاک آن را «یک فیلم سرگرمکننده» میخواند، «روانی» بسیاری از منتقدان را از خود دور کرد، اما عموم مردم برای دیدن آن هجوم آوردند و الگوی فیلمهای ترسناک برای دهههای آینده شد.
۹۹. تپهها چشم دارند (The Hills Have Eyes)
- کارگردان: وس کریون
- بازیگران: سوزان لانیر، رابرت هیوستون، مارتین اسپیر
دنبالهی وس کریون از داستان شوکه کنندهی نیهیلیستیاش یعنی «آخرین خانه سمت چپ» (The Last House On The Left) دارای بسیاری از ویژگیهای نسخهی قبلی است. این فیلم بیمارگونه، سازشناپذیر است و حول مردم عادی (خانوادهی بیگناه کارتر) میچرخد که اگر بخواهند زنده بمانند، باید دست به کارهای وحشتناکی بزنند. اما برخلاف فیلم قبلی که مملو از شکنجههای بیوقفه است، هیجانهای «تپهها چشم دارند» همراه با یک شور و شوق غیر قابل وصف شاخ و برگ میگیرد.
۱۰۰. موروثی (Hereditary)
- کارگردان: آری آستر
- بازیگران: تونی کولت، گابریل بیرن، الکس وولف
اولین کارگردانی آری آستر با موجی از فیلمهای به اصطلاح ترسناک همراه شد، اما ثابت کرد که فیلمسازی بسیار فراتر از ژانر است. «موروثی» بر خانوادهای اهل یوتا متمرکز است که به شدت پس از یک مرگ تصادفی وحشتناک به هم میریزند، و غم و اندوه و گناه را به شکلی غیرعادی بروز میدهند. آنچه که «موروثی» را متمایز میکند، اجراهای خیره کننده، ابزار بصری کاملا واقعی آستر، فیلمسازی با استفاده از برشهای خیره کننده از روز تا شب و نماهای مینیاتوری خفه کننده برای ایجاد حسی اجتناب ناپذیر از وحشت است.
حدود ۳۰ تاییشو دیده بودم پس اون حدود هفتاد تا رو تو لیستم ندشتم حتما میبینم و اینکه دمتون گرم به خاطر لیست عالیتون و اینکه متشکرم
آفرین. برین فیلم هزارپای انسانی، سکوت مرگ و پیچ اشتباهی رو ببینین تا بدونین ترسناک یعنی چی
هیچ فیلمی به پای کشتار با اره برقی در تگزاس نمیرسه 😱😱😱😱
مقاله جالبی بود ولی…….
خیلی از فیلم ها حتی ترسناک هم نبودن مثل،کینگ کونگ.
و بعضی از فیلم ها هم که می بایست باشن نبودن مثل،آنابل،IT،لدر فیس،
ولی بازم دست نویسنده درد نکنه
خیلی فیلما رو که حتی ارزش دیدن ندارن تو این لیست قرار دادن
اما مثلا فیلم آنابل تو این لیست نیست
پس یه جای کار میلنگه
من کانیبال هولوکاست و جنگیر رو پسندیدم
بنظرم لیست کامل و منصفانه ای هستش خسته نباشید
بینظیر بود واقعا. دست نویسنده این مقاله رو باید بوسید. فقط میتونم بگم خسته نباشید…
چه لیست بدیه!
اولیش باید روانی هیچکاک باشه دومیم درخشش کوبریک باشه
این چه لیستیه آخه!!!
فیلم خشمگینان و زنده هم عالی ان
ولی از بین این لیست هیچکدومشون ب پای اره نمیرسن