۱۰ فیلم با جلوه‌های بصری چشمگیر که احتمالا هرگز ندیده‌اید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
بهترین فیلم‌ها با جلوه‌های بصری چشمگیر

سینما قبل از هر چیز، یک مدیوم بصری است. زبان تصویری که توسط یک فیلم ایجاد می‌شود باید منحصربه‌فرد، چشم‌نواز و به‌یادماندنی باشد و عناصری را در اختیار مخاطب قرار دهد که فراتر از پروسه‌ی ضبط تصاویر هستند. فیلم‌بردارن درجه‌یک و مطرح سینما، دنیای بی‌نظیری را در فیلم‌ها به‌وجود می‌آورند که اثرشان را از باقی آثار متمایز می‌کند. فقط کافی‌ست تا نام «روانی» هیچکاک را به‌زبان بیاورید و ببینید که مردم چگونه مدل تدوین جرج توماسینی، فیلم‌برداری به‌یادماندنی جان ال. راسل و تاثیری که جلوه‌های بصری سکانس قتل در حمام بر روی آن‌ها گذاشته است را به‌خاطر می‌آورند.

فیلم‌های موجود در این فهرست سعی می‌کنند تا از هر فریم، یک شاهکار بسازند؛ آثاری که با توجه به جلوه‌های بصری چشمگیرشان، تا مدت‌ها در ذهن‌تان باقی خواهند ماند.

۱۰. افسانه (Legend)

فیلم افسانه

  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • بازیگران: تام کروز، مایا سارا، تیم کوری، آلیس پلایتن و…
  • محصول: ۱۹۸۵
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۴ از ۱۰

با اینکه ساخته‌ی ریدلی اسکات نتوانست نظر اکثر منتقدان و حتی تماشاگران را به‌خود جلب کند، اما طی چندین دهه به‌دلایل بی‌شماری مورد بازبینی قرار گرفته است. شاید «افسانه» نمرات بالایی را دریافت نکرده باشد اما کم‌تر فیلم فانتزی و حماسی‌ای را می‌توان در آن‌ سال‌ها پیدا کرد که مانند این اثر به‌یادماندنی و چشم‌نواز باشد.

الکس تامسون به‌عنوان فیلم‌بردار این اثر -که چهار سال پیش از ساخت فیلم اسکات، فیلم‌برداری «اکس‌کالیبور» را نیز بر عهده داشته است- تمام مهارت‌ها و توانایی‌هایش را در این پروژه به‌کار گرفت. با توجه به خروجی نهایی و کیفیت جلوه‌های بصری، به‌راحتی می‌توان فهمید که چرا او در آن سال از سوی انجمن فیلم‌برداران بریتانیا جایزه‌ی بهترین فیلم‌برداری را دریافت کرده است.

مجموعه‌های وسیع محیط (‌که توسط کامپیوتر ساخته نشده بودند) با طراحی بسیار دقیق تیم تولید و فیلم‌برداری درخشان الکس تامسون ترکیب‌ شده‌اند تا تماشاگران «افسانه» حس مجازی یک جنگل جاودانه و افسون‌شده را لمس کنند. می‌توان به‌راحتی وزش گل‌ها را در باد احساس کرد، حس زنده بودن پرندگان و حیوانات را دریافت نمود و شاید برای لحظه‌ای باور کرد که تک‌شاخ‌ها (یونی‌کورن) واقعا وجود دارند.

روشنایی و تاریکی و خوب و بد در این فیلم بدون ظرافت به‌تصویر کشیده می‌شوند. گریم بازیگران، لباس‌ها، طراحی صحنه و ابزارآلات موجود همگی با بیشترین توجه به جزئیات خلق شده‌اند و این روند، جهان اثر را زنده‌تر می‌کند. آیا «افسانه» یک شاهکار است؟ مطلقا خیر اما اگر صدای گیرنده‌تان را قطع کنید، فیلم ریدلی اسکات به یک مسترکلاس درجه‌یک در زمینه‌ی فیلم‌برداری در آثار فانتزی تبدیل می‌شود!

۹. تاکسیدرمی (Taxidermia)

فیلم تاکسیدرمی

  • کارگردان: جرج پالفی
  • بازیگران: پیروشکا مولنار، اروین لدر و…
  • محصول: ۲۰۰۶
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۹ از ۱۰

اگر تابه‌حال به‌سراغ چنین فیلم‌هایی نرفته باشید، تصاویر عجیب و تکان‌دهنده‌ی «تاکسیدرمی» هرگز از روان‌تان خارج نخواهد شد. گرگی پوهارنوک در مقام فیلم‌بردار اثر، موفق می‌شود تا سه نسل از دوره‌های مختلف زندگی خانواده‌‌ای مجارستانی در طول یک قرن را به‌تصویر بکشد. در این فیلم می‌توانید تصاویر گروتسک فراوانی پیدا کنید اما جلوه‌های بصری «تاکسیدرمی» در هنری‌ترین شکل ممکن به‌نمایش درمی‌آیند.

تلفیق‌های ژانری در طول داستانِ شخصیت‌های اصلی قصه، لحظات متفاوتی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. از کمدی و درام گرفته تا رئالیسم جادویی و وحشت محض که همگی به‌شکلی متفاوت و منحصربه‌فرد ارائه می‌شوند و تا حدودی یادآور آثار روی آندرشون هستند.

بدن انسان‌ها و حیوانات موضوع اصلی این داستان است و در طول فیلم، طیف وسیعی از آن‌ها اعم از چاق و لاغر بودن‌شان به‌تصویر کشیده می‌شوند. در کنار طنز به‌شدت سیاه و غریب «تاکسیدرمی»، قصه‌گویی و فیلم‌برداری این اثر نیز ارتباط عمیقی با تماشاگران برقرار می‌کند و آن‌ها را با جهان شخصیت‌ها همراه می‌سازد. گوش دادن به زبان مجارستانی، تماشای مسابقات پرخوریِ کاراکترهای فربه و رویارویی با عجیب‌ترین چیزهایی که شاید تابه‌حال ندیده باشید، باعث می‌شوند تا این فیلم را در جایگاه یکی از متفاوت‌ترین آثار قرن ۲۱ قرار دهیم.

«تاکسیدرمی» پیش از نمایش در بخش «نوعی نگاه» جشنواره‌ی کن، برای اولین‌بار در فستیوال فیلم مجارستان به‌نمایش درآمد. فارغ از فروش به‌شدت ناامیدکننده‌ی فیلم نسبت به هزینه‌ی ساخت‌اش، کماکان پیدا کردن اثری منحصربه‌فرد مانند «تاکسیدرمی» در زمینه‌ی فیلم‌نامه و شمایل‌نگاری، کار بسیار دشواری است.

۸. شهر تاریک (Dark City)

فیلم شهر تاریک

  • کارگردان: الکس پرویاس
  • بازیگران: روفوس سوئل، کیفر ساترلند، جنیفر کانلی، ریچارد اوبراین و…
  • محصول: ۱۹۹۸
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۶ از ۱۰

تلفیق داستان‌های علمی-تخیلی با فیلم نوآر قبلا در آثاری مانند «آلفاویل» و «بلید رانر» انجام شده بود؛ اما هیچ‌کدام در این زمینه به اندازه‌ی «شهر تاریک» موفق نبودند. داریوش وولسکی -که فیلم‌برداری فیلم «کلاغ» به‌کارگردانی پرویاس را نیز بر عهده داشته است- با استفاده از مؤلفه‌های هر دو ژانر، تصاویر بی‌نظیری را خلق می‌کند.

او تماشاگران را در یک متروپولیس (کلان‌شهر) شبانه غوطه‌ور می‌کند؛ کلان‌شهری عجیب که همیشه در نیمه‌شب، شکل ظاهری و چیدمان خود را تغییر می‌دهد. وولسکی  همه‌چیز را به‌شکل دقیق و ماهرانه‌ای در تاریکی شب به‌تصویر می‌کشد؛ حتی در حالی که بسیاری از شخصیت‌ها سراپا سیاه‌پوش هستند.

این فیلم رویایی با طراحی خلاقانه و جلوه‌های بصری چشمگیرش، واقعیت خاص خود را ایجاد می‌کند. علاوه‌بر این موارد، رنگ سبز عجیبی که در طول اثر مورداستفاده قرار می‌گیرد، حالت وهم‌آور آن را دوچندان می‌سازد. «شهر تاریک» و «ماتریکس» -که تنها یک سال پس از فیلم الکس پرویاس ساخته شد- هر دو در زمینه‌ی رنگ‌بندی بر روی دو رنگ سیاه و سبز به‌شدت تاکید دارند.

در «شهر تاریک» به‌نظر می‌رسد که ماشین‌ها، نوع لباس‌ها و سبک معماری، ما را وارد دهه‌ی ۴۰ میلادی کرده‌اند؛ اما سایر عناصر فیلم و جهان علمی-تخیلی‌اش حسی آینده‌نگرانه را به‌وجود می‌آورند. پرویاس به ماهرانه‌ترین شکل ممکن، این تناقض را در سفری اسرارآمیز ایجاد می‌کند تا چشم‌ها و ذهن تماشاگر به چیز دیگری غیر از جهان فیلم معطوف نشود.

در طول دو دهه‌ی اخیر، سبک و سیاق «شهر تاریک» بارها با آثار مختلف تاریخ سینما مقایسه شده است. برخی از منتقدان حال و هوای این فیلم را با ساخته‌های تری گیلیام (به‌ویژه برزیل) مقایسه می‌کنند. بعضی‌ها نیز بر این باورند که «شهر تاریک» تا حدودی به اثر علمی-تخیلی و فانتزی ژان-پیر ژونه و مارک کارو یعنی «شهر کودکان گمشده» شباهت دارد. ساخته‌ی مهم و جریان‌ساز فریتز لانگ «متروپولیس» نیز بدون شک از منابع الهام الکس پرویاس بوده است؛ زیرا در «شهر تاریک» نیز نقش مهم معماری در یک کلان‌شهر مرموز و مفاهیم اساسی انسانی به‌طور واضح و پررنگ وجود دارد.

۷. فیلم The Strange Color of Your Body’s Tears

فیلم The Strange Color of Your Body’s Tears

  • کارگردانان: هلن کتت، برونو فورزانی
  • بازیگران: کلاوس تانگه، اورسولا بدنا و…
  • محصول: ۲۰۱۳
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰

هلن کتت و برونو فورزانی به‌عنوان فیلم‌سازانی بلژیکی که تا حدودی با حالات روحی و لحطات هولناک آثار داریو آرجنتو شناخته می‌شوند، در سال ۲۰۱۳ یک فیلم جالو مدرن را ساختند. این فیلم عجیب و منحصربه‌فرد در یک آپارتمان شگفت‌انگیز به‌سبک Art Nouveau (آرت نووُ یا هنر نو) جریان دارد؛ ساختمانی که به‌لطف ادای دین سینمایی سازندگان به معماری، به یک شخصیت مستقل تبدیل می‌شود.

فیلم‌بردار اثر یعنی مانوئل داکوس، از ابزارآلات و عناصری مانند لنز زوم، زاویه‌های خلاقانه‌ی دوربین، چراغ‌های رنگی، تصاویر در حال چرخش، کلایدسکوپ‌ها و نماهای نزدیک از اعضای بدن استفاده می‌کند تا احساس کنیم که شخصیت‌ اصلی در جستجوی سرگیجه‌آورش گم شده است. در حالی که گاهی اوقات دنبال کردن فیلم دشوار به‌نظر می‌رسد، اما طرح اصلی آن ساده بوده و پیچیدگی خاصی در روایت وجود ندارد؛ بنابراین تنها سعی کنید که در میان تصاویر بی‌شمار و جلوه‌های بصری مثال‌زدنی فیلم غرق شوید زیرا هرگز آن‌ها را فراموش نخواهید کرد.

این فیلم در پنجمین دوره‌ی جوایز ماگریت (نقاش معروف و برجسته‌ی بلژیکی) ‌موفق به کسب چهار نامزدی در بخش‌های فنی شد و توانست جایزه‌ی بهترین فیلم‌برداری را ازآن خود کند.

۶. قصه‌های هافمن (The Tales of Hoffmann)

فیلم قصه‌های هافمن

  • کارگردانان: مایکل پاول و امریک پرسبرگر
  • بازیگران: مویرا شیرر، رابرت هلپمن، رابرت رانسویل، پاملا براون و…
  • محصول: ۱۹۵۱
  • امتیاز راتن تومیتوز:‌ ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۲ از ۱۰

در حالی که مایکل پاول و امریک پرسبرگر بیشتر به‌دلیل ساخت فیلم زیبای «کفش‌های قرمز» شناخته می‌شوند، اما آن‌ها سه سال پس از آن فیلم، با «قصه‌های هافمن» به جهان اپرا، موسیقی و آواز ورود پیدا کردند. این نسخه‌ی سینمایی فوق‌العاده با الهام از نمایش اپرای «افسانه‌های هافمن» از ژاک افنباخ که در سال ۱۸۸۱ اجرا شد ساخته شده است؛ مقدمه‌ای کامل از اپرا برای مبتدیان و تجربه‌ای شگفت‌انگیز برای دوست‌داران هنر در دوران پاندمی و یا هر زمان دیگر.

مایکل پاول و امریک پرسبرگر فیلم‌شان را یک اثر کامل و تلفیقی می‌دانستند که در آن تصاویر و جلوه‌های بصری به‌شدت با موسیقیِ در حال اجرا مطابقت داشت. مارتین اسکورسیزی «قصه‌های هافمن» را به‌عنوان رقص دوربین با موسیقی توصیف می‌کند.

برخلاف تصاویر استیج‌های اپرا، کریستوفر چالیس -که در فیلم «کفش‌های قرمز» اپراتور دوربین بود- به‌عنوان فیلم‌بردار اثر، بسته به محتوای سکانس‌ها اندازه‌ی قاب و زاویه‌ی دوربین را تغییر می‌دهد. تصاویر غنی تکنی‌کالر، لباس‌های مجلل، گریم بی‌نظیر، پس‌زمینه‌های دقیق و سایر ویژگی‌ها، همگی در سراسر فیلم می‌درخشند؛ به‌راستی در «قصه‌های هافمن» یک شب باشکوه از نمایش اپرا به‌تصویر کشیده می‌شود.

این فیلم در ۲۴امین مراسم جوایز اسکار، دو نامزدی را دریافت کرد که هر دو متعلق به هاین هکروت بودند. او برای دریافت جایزه‌ی بهترین کارگردان هنری و بهترین طراحی لباس نامزد شد اما در نهایت جوایزِ هر دو رشته به تیم تولید فیلم «یک آمریکایی در پاریس» رسید. مایکل پاول و امریک پرسبرگر نیز نامزد دریافت جایزه‌ی بزرگ جشنواره‌ی کن در سال ۱۹۵۱ شدند و در نهایت توانستند جایزه‌ی ویژه‌‌ را دریافت کنند. آن‌ها همچنین در نخستین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم برلین، خرس نقره‌ای را برای بهترین موسیقی به‌دست آوردند.

۵. یک زندگی پنهان (A Hidden Life)

فیلم یک زندگی پنهان

  • کارگردان: ترنس مالیک
  • بازیگران: آگوست دیل، والری پاکنر، ماتیاس خونارتس، برونو گانتس و…
  • محصول: ۲۰۱۹
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۴ از ۱۰

ترنس مالیک در زمره‌ی فیلم‌سازانی قرار می‌گیرد که در بحث سینمای بصری و تاکید بر روی زیبایی‌شناسی، کم‌تر کارگردانی را می‌توان مشابه‌اش پیدا کرد. او همراه با فیلم‌بردار ماهر خود یعنی یورگ ویدمر (اپراتور دوربین در فیلم درخت زندگی) در زمینه‌ی جلوه‌های بصری غوغا به‌پا می‌کند.

مالیک به هر تصویری که می‌گیرد و قابی که به‌وجود می‌آورد احترام می‌گذارد؛ خواه این تصاویر مربوط به معماری محیط زندان باشند یا زندگی فیزیکی در مزرعه، یک لحظه‌ی خانوادگی صمیمی یا موقعیت‌های وسیع‌تر که در کلام نمی‌گنجند. در «یک زندگی پنهان» لحظات روزمره‌ی زندگی از نوعی زیبایی معنوی برخوردار می‌شوند.

در این فیلم شاهد استفاده‌ی مکرر از نور طبیعی، دوربین روی دست و لنزهای کوتاه‌تر (اغلب، ۱۲ میلی‌متری) هستیم. این لنزها تصاویری وسیع با زاویه دید گسترده و همچنین کلوزآپ‌هایی زنده به‌همراه اعوجاج و در عین حال بسیار صمیمی را به بیننده انتقال ارائه می‌دهند. در نتیجه، چیزی که روی صفحه نقش می‌بندد بیشتر شبیه زندگی واقعی است و احساسات عمیق موجود در فیلم را دوچندان می‌سازد. زمان سه ساعته‌ی «یک زندگی پنهان» به‌طور عمد در نظر گرفته شده است؛ بنابراین با طیب خاطر روی صندلی‌هایتان بنشینید، غرق تصاویر شگفت‌انگیز فیلم شوید و پیام مسالمت‌آمیز و ضدجنگ -که مربوط به جنگ جهانی دوم می‌شود- آن را احساس کنید.

این فیلم در جشنواره‌های مختلف جهانی موفق به دریافت نامزدی‌ها و جوایز بسیاری شد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توانیم به دو جایزه و یک نامزدی در جشنواره‌ی کن سال ۲۰۱۹ اشاره کنیم. اگر به ساخته‌های ترنس مالیک علاقه دارید و می‌خواهید یک داستان ضدجنگ را با ویژگی‌های چشمگیر بصری‌اش لمس کنید، به این سفر ۱۸۰ دقیقه‌ای بپیوندید.

۴. من کوبا هستم (I Am Cuba)

فیلم من کوبا هستم

  • کارگردان: میخائیل کالاتازوف
  • بازیگران: سرخیو کوریه‌ری، سالوادور وود، خوزه گالاردو، رائول گارسیا و…
  • محصول: ۱۹۶۴
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۲ از ۱۰

میخائیل کالاتازوف پس از برنده شدن نخل طلا در سال ۱۹۵۸ برای فیلم «درناها پرواز می‌کنند» این فیلم تجربی، پروپاگاندایی و ضدآمریکایی را تولید کرد. حال اگر از خود می‌پرسید که آیا واقعا قرار است یک فیلم پروپاگاندایی روسی درباره‌ی کوبا را ببینم؟ باید بهتان بگوییم که بله؛ زیرا تابه‌حال چنین اثری را ندیده‌اید.

پیش‌تولید این فیلم مصادف بود با بحران موشکی کوبا و یک محصول مشترک میان روسیه و کوبا به‌حساب می‌آمد که به‌واسطه‌ی منابع فراوان و سبک نوآورانه‌اش، با سرعت بیشتری ساخته شد. «من کوبا هستم» پس از افتتاحیه‌ی ناامیدکننده در دو کشور، از سینماها بیرون آمد و به‌مدت تقریبا سی سال به‌دست فراموشی سپرده شد. این اتفاق سه دهه به‌طول انجامید تا نهایتا فیلم‌سازان آمریکایی با کمک دو تن از غول‌های تاریخ سینما، فیلم را دوباره کشف کردند و نجات‌اش دادند؛ و این دو نفر کسی نبودند به‌جز مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کوپولا.

مهارت کالاتازوف در ساخت این فیلم با هنرنمایی‌های سرگئی اوروسیفسکی (فیلم‌بردار) تکمیل می‌شود. دوربین متحرک و روی دست او در اکثر سکانس‌ها به‌سراغ بازیگران و محیط می‌رود تا حسی حقیقی اما پیچیده را منتقل کند. فیلم‌برداری با کنتراست بالا، ترکیب رنگی سیاه و سفید و استفاده از مادون قرمز در فیلم آن‌قدر جذاب هستند که تماشاگر را از توجه به مفاهیم اصلی اثر بازمی‌دارند.

بسیاری از سینمادوستان با لانگ‌تیک‌های طولانی و جلوه‌های بصری موجود در آثار مارتین اسکورسیزی و اورسن ولز آشنایی دارند و به این موضوعات احترام می‌گذارند؛ از این پس می‌توانید کالاتازوف را نیز به این فهرست اضافه کنید. دوربین چالاک او حین حرکت میان زمین و آسمان و حتی زیر دوش آب نیز متوقف نمی‌شود و بدون کات ادامه می‌دهد. تنها چیزی که می‌توانست این برداشت‌های بلند را بهتر جلوه دهد، استفاده از یک پهباد مدرن بود. اگر تکنولوژی امروز را در نظر بگیرید، حرکات صاف و متضاد دوربین او با توجه به معیارهای حال حاضر شگفت‌انگیزتر می‌شوند.

باید این تصاویر و نماها را ببینید تا واقعا بتوانید شعبده‌بازی کالاتازوف و اوروسیفسکی را باور کنید. اگر می‌خواهید راجع‌به تاریخ و پروسه‌ی تولید این فیلم چیزهای بیشتری بدانید، یک مستند درخشان با عنوان «من کوبا هستم: ماموت سیبری» وجود دارد که می‌توانید پس از تماشای اثر اصلی به‌سراغ‌اش بروید.

۳. کودکی ایوان (Ivan’s Childhood)

فیلم کودکی ایوان

  • کارگردان: آندری تارکوفسکی
  • بازیگران: نیکلای بورلیائِف، والانتین زوبکوف و…
  • محصول: ۱۹۶۲
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰

آثار آندری تارکوفسکی همیشه با بافت چشم‌نواز تصویر و جلوه‌های بصری خیره‌کننده‌شان شناخته می‌شوند. «کودکی ایوان» نخستین فیلم بلند کارگردان افسانه‌ای روس به‌شمار می‌رود. او با این فیلم اثبات کرد که استاد حاذق دوربین، بازی گرفتن از هنرپیشگان، تدوین و به‌تصویر کشیدن احساسات عمیق انسانی از طریق مدیوم سینماست.

وادیم یوسوف در مقام فیلم‌بردار فیلم به‌طرز ماهرانه‌ای  چهره‌های بیان‌گر بازیگران‌اش -به‌خصوص نیکلای بورلیائف جوان در نقش ایوان- را در قاب دوربین قرار می‌دهد. «کودکی ایوان» تلفیقی تکان‌دهنده از طبیعت زنده، خاطرات شیرین گذشته و وحشت جنگ به‌شمار می‌رود؛ درست همان‌طور که ژنرال ویلیام شرمن گفت: «جنگ جهنم است.» پس از تماشای این فیلم علاوه‌بر پی بردن به جمله‌ی شرمن، شکنندگی شخصیت‌ها و بار سنگین احساسات و خاطرات گذشته‌شان را نیز لمس خواهید کرد.

«کودکی ایوان» نامزدی‌ها و جوایز متعددی را برای تارکوفسکی به‌همراه داشت که از مهم‌ترین‌شان می‌توان به دریافت شیر طلایی ونیز اشاره کرد. اینگمار برگمان، فیلم‌ساز بزرگ سوئدی در رابطه با این فیلم می‌گوید: «نخستین فیلم تارکوفسکی برایم مانند یک معجزه بود. ناگهان خودم را در مقابل درب اتاقی پیدا کردم که انگار کلیدهایش تا آن زمانِ به‌خصوص به من داده نشده بود. اتاقی که همیشه می‌خواستم به آن ورود پیدا کنم؛ جایی که او به‌صورت آزادانه و کاملا راحت در آنجا حرکت می‌کرد».

۲. محاکمه (The Trial)

فیلم محاکمه

  • کارگردان: اورسن ولز
  • بازیگران: آنتونی پرکینز، ژن مورو، اورسن ولز، رومی اشنایدر و…
  • محصول: ۱۹۶۲
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۸ از ۱۰

در حالی که اکثر مردم «همشهری کین» اورسن ولز را می‌شناسند، اما متاسفانه بسیاری از آثار او برای عموم مخاطبین ناشناس باقی مانده است. یکی از گنجینه‌های نادیده گرفته‌شده‌ی این استاد سینما «محاکمه» نام دارد که بر اساس رمانی به‌همین نام از فرانتس کافکا ساخته شده است.

ولز و فیلم‌بردار چیره‌دست‌اش ادموند ریچارد -که چهار سال بعد در فیلم «ناقوس‌های نیمه‌شب» نیز دوباره با او همکاری کرد- مخاطب را به سفر عجیب و مرموز جوزف کِی دعوت می‌کنند؛ مرد نگون‌بختی که یک‌باره و بدون دلیل متهم می‌شود اما جرم و جنایت‌اش مشخص نیست.

هیچ‌کس به‌خوبی آنتونی پرکینز -که دو سال پیش از «محاکمه» در فیلم «روانی» نقش نورمن بیتس را ایفا کرده بود- نمی‌توانست اضطراب و نگرانی‌های جوزف کِی را به‌تصویر بکشد؛ فردی که به‌شکلی جدی احساس می‌کند تمام جهان و کائنات در برابر او ایستاده است. اورسن ولز هم در نقش وکیل حقوقی جوزف، بازی جذابی را ارائه می‌دهد.

نوشته‌های کافکا اغلب درباره‌ی درماندگی مردم در مقابل سیستم و بروکراسی هستند. در حالی که ولز پروسه‌ی اقتباس از این رمان تکان‌دهنده را در دوره‌ای متفاوت تنظیم می‌کرد، اما به‌شکل شگفت‌انگیزی موفق شد حال و هوای داستان اصلی را با استفاده از بازیگران و میزانسن‌های مثال‌زدنی‌اش به تماشاگر منتقل کند.

این فیلم مانند رمان کافکا، محل زندگی جوزف و دیگر لوکیشن‌ها را به‌خوبی به‌تصویر می‌کشد. محیط‌های شگفت‌انگیز کلاستروفوبیک با سقف‌هایی کوتاه که توسط دوربین ولز با زاویه‌ی پایین فیلم‌برداری شده‌اند؛ تصاویری که به‌وضوح حس هراس‌انگیز و حتی آزاردهنده‌ای را ایجاد می‌کنند. دنیایی که جوزف کِی در آن زندگی می‌کند بسیار نگران کننده است و پس از تماشای «محاکمه» یقین پیدا خواهید کرد که تابه‌حال در هیچ دادگاه یا فیلم مشابهی، چنین شدتی از قدرت دیوان‌سالاری و ارتباط با متهم را ندیده‌اید.

«محاکمه» پس از انتشار بازخوردهای مختلفی را دریافت کرد که عموما مثبت بودند اما به‌هرحال نقدهای منفی هم وجود داشتند. ولز بلافاصله پس از اتمام ساخت فیلم گفت: «هرآنچه دوست دارید بگویید، اما محاکمه بهترین فیلمی است که تابه‌حال ساخته‌ام.» سبک فیلم‌برداری و ویژگی‌های بصری این اثر کماکان شگفت‌‌آور و تحسین‌برانگیز است. اگر خصوصیات زیبایی‌شناسانه‌ی «همشهری کین» باعث علاقه‌تان به ولز شده، «محاکمه» را به‌هیچ‌وجه از دست ندهید.

۱. زنده‌باد مکزیک (Que viva Mexico)

فیلم زنده‌باد مکزیک

  • کارگردان: سرگئی آیزنشتاین
  • بازیگران: فلیکس بالدراس، سارا گارسیا و…
  • محصول: ۱۹۳۲
  • امتیاز راتن تومیتوز:
  • امتیاز IMDb به فیلم:

سرگئی آیزنشتاین در میان سینمادوستان سراسر جهان با فیلم‌هایی نظیر «رزمناو پوتمکین»، «الکساندر نوسکی» و «ایوان مخوف» شناخته می‌شود. اما یکی از قدیمی‌ترین آثار او «زنده‌باد مکزیک» نام دارد که شامل تعدادی از زیباترین و تخیلی‌ترین تصاویری می‌باشد که تاکنون به‌واسطه‌ی سلولوئید ظاهر شده است.

این فیلم توسط رمان‌نویس آمریکایی، آپتون سینکلر با کمک برخی دیگر از سرمایه‌گذاران تهیه شده است. پروسه‌ی پیدایش و تولید آن بسیار طولانی و پیچیده بود اما خوشبختانه چیزی که امروز با آن مواجه‌ایم، یک رویا و شبه‌قصیده‌ای عظیم درباره‌ی تاریخ و فرهنگ مکزیک است؛ به‌لطف هنرنمایی‌های درخشان ادوارد تیسه که در طول فعالیت حرفه‌ای آیزنشتاین به همکار و فیلم‌بردار ثابت او تبدیل شد.

در دهه‌ی ۳۰ میلادی بدون شک صحنه‌های نمایش‌ داده‌شده در «زنده‌باد مکزیک» برای روس‌ها و تماشاگران سایر نقاط جهان عحیب و حتی اگزوتیک به‌نظر می‌رسید. برج‌های هرم باستانی و درختان نخل در افتتاحیه‌ی فیلم موج می‌زنند؛ در حالی که الگوهای تزئینی و دکوراتیو آزتک (تمدنی سرخ‌پوستی در مکزیک) و توتلک (قوم باستانی و آئینیِ دیگری در آمریکای مرکزی) در معرض نمایش کامل هستند.

یکی از زیباترین ویژگی‌های فیلم، به‌تصویر کشیده‌شدن هنرمندانه و حتی شاعرانه‌ی چهره‌های منحصربه‌فرد مردم مکزیک است. گونه‌های کشیده‌ی آن‌ها، بینی خمیده، پوست تیره‌شده به‌واسطه‌ی آفتاب و موهای مشکی و صاف‌شان، همگی به زیباترین حالت ممکن به‌تصویر کشیده شده‌اند. آیزنشتاین و تیسه، این بدن‌ها و چهره‌های جاودانه را در چشمگیرترین وضعیت موجود به‌نمایش می‌گذارند؛ گویی حاصل سنگ‌تراشی روی سنگ‌های تشکیل‌دهنده‌ی اهرام‌ باستانی‌اند. فوکوس عمیق، نور درخشان خورشید، جلوه‌های بصری فوق‌العاده و قاب‌بندی‌های خلاقانه، اجسام و افراد را در دید دوربین قرار می‌دهند تا تمام چیزهای عادی نیز شگفت‌انگیز به‌نظر برسند.

در این فیلم با ورزش گاوبازی و لباس‌های مخصوص‌اش، متدهای آشپزی و سبک زندگی مکزیکی‌ها آشنا خواهید شد. این فیلم به‌مثابه‌ی یک سند تاریخیِ زنده است که با گذشت ۸۹ سال از زمان نمایش‌اش، هنوز قابل دیدن بوده و در آینده نیز ماندگار خواهد بود. این سفر مستندگونه و جذاب با جشن سالانه‌ی «روز مردگان» به‌پایان می‌رسد؛ جایی که افراد حاضر در جشن به خانواده، دوستانِ درگذشته و کسانی که فوت کرده‌اند، ادای احترام می‌کنند و بر این باورند که روح رفتگان به‌طور نمادین بیدار می‌شود تا در این جشن باشکوه شرکت کند.

عروسک‌های اسکلتی و جمجمه‌های آب‌نباتی در همه‌جا پخش می‌شوند و کودکان با لذت بردن از این جشن باستانی، حس خوبی را به تماشاگر منتقل می‌کنند. در تاریخ سینما فیلم‌های کمی وجود دارند که تاریخ، فرهنگ و ویژگی‌های مردم یک کشور را به این شکل زیبا، هنرمندانه و تاثیرگذار به‌نمایش بگذارند؛ بنابراین تمام هیجانات و شلوغی آثار روز را کنار بگذارید و چیزی نزدیک به یک قرن به عقب برگردید تا با «زنده‌باد مکزیک» وارد آمریکای مرکزی شوید و با سپردن مشکلات به‌دست باد، دقایقی را بیشتر زندگی کنید.

منبع: taste of cinema



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X