۱۰ فیلم مهیج دههی ۹۰ میلادی که احتمالا ندیدهاید
در دهههای ۱۹ و ۲۰ و دوران صامت سینما، کارگردانانی مانند فریتز لانگ با فیلمهایشان تماشاگران آلمانی را در حالت تعلیق قرار دادند، در حالی که بازیگرانی مانند لان چینی تماشاگران آمریکایی را بر روی صندلیهایشان میخکوب میکردند. مدت کوتاهی پس از استاندارد شدن صدا در دههی ۳۰، بسیاری از کارگردانان آلمانی از دست نازیها به هالیوود گریختند، جایی که تاثیرات عمدهای بر فیلم نوآر در دههی ۴۰ و پس از آن گذاشتند. آلفرد هیچکاک، «استاد تعلیق» انگلیسی، تقریبا در همان زمان به کالیفرنیا آمد. از همان ابتدا، فیلمهای مهیج به زیرژانرهایی مانند مهیج جنایی، مهیج اکشن، مهیج ترسناک، مهیج علمی-تخیلی، مهیج اجتماعی، مهیج سیاسی، و حتی مهیجهای عاشقانه تقسیم شدند.
در پایان قرن بیستم، همهی آنها محبوب باقی ماندند و همان حس و حال همیشگی را با مسایل و مشکلات خاص روز درآمیختند. در این مطلب ۱۰ فیلم مهیج و عجیب دههی ۹۰ که از سراسر جهان انتخاب شدهاند را مشاهده میکنید که تاثیر فیلمهای کلاسیک هالیوود و ایدهها و رویکردهای بدیع از فرهنگ بومی را نشان میدهد.
۱. قبر کم عمق (Shallow Grave)
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: کری فاکس، کریستوفر اکلستون، ایوان مکگرگور
- محصول: ۱۹۹۵
- امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
بسیاری از فیلمهای نوآر دههی ۴۰، داستانهای شهروندان معمولی و شرافتمند را روایت میکنند که از روی ناامیدی یا به خاطر حرص و آز از مرز جنایت عبور میکنند. اولین فیلم سینمایی کارگردان دنی بویل این فرض را در موقعیت معمول دههی ۹۰ و حرفهایهای جوانی که با هم زندگی میکنند قرار میدهد.
پس از اینکه سه همخانهی ادینبورگی، از جمله ایوان مکگرگور مو بلند، تصمیم میگیرند مرگ نفر چهارم را پنهان کنند و پول او را نگه دارند، آنها خود را با پلیسهای مشکوک، یک جفت اراذل و اوباش خشن و پارانویای خودشان گرفتار میبینند.
دعوای این سه نفر، جستجوگران دیوانهی طلای «گنجهای سیرا مادره» (The Treasure of Sierra Madre) (1948) اثر جان هیوستون را به یاد میآورد و تک گویی مک گرگور، ویلیام هولدن را در «سانست بلوار» (Sunset Boulevard) بیلی وایلدر (۱۹۵۰) تداعی میکند.
با این حال، طنز سیاه، موسیقی متن، و طراحی لباس این فیلم کاملا مشخصهای از دههی ۹۰ هستند. جلوههای بصری خیرهکنندهای مانند صحنههای تدفین و جلوهای نورانی، در فیلمهای بعدی بویل، همراه با مک گرگور بازمیگردند.
۲. بیخوابی (Insomnia)
- کارگردان: اریک شولدبرگ
- بازیگران: استلان اسکارشگورد، سور آنکل اوسدال، بیورن فلوبرگ
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
فیلمهای مهیج کارآگاهی نوع دوم از فیلمهای نوآر دهه ۴۰ را تشکیل دادند و در دهههای بعد سریالهای تلویزیونی پلیسی بیشماری هم با همین حال و هوا ساخته شد. کارگردان اریک شولدبرگ با تنظیم داستان جنایی خود در زیر نور بیست و چهار ساعته خورشید قطب شمال نروژ بسیار روشن و سرد این فیلم را ساخت.
در طول بررسی یک قتل محلی، بیخوابی کارآگاه جوناس انگستروم (با بازی استلان اسکارشگورد) را به اشتباه مرگباری سوق میدهد. یک تعقیب و گریز دوگانه به سبک هیچکاک شکل میگیرد، زیرا انگستروم سعی میکند از دامی که خودش ساخته است فرار کند و قاتل را بگیرد.
آیا کسی می تواند به اندازهی فیلمهای مهیج جنایی دههی ۴۰ تصویری تلخ و عذابآور بسازد؟ شولدبرگ با «بیخوابی» به این سوال پاسخ مثبت میدهد. توجه داشته باشید که بازسازی کم شور و حال و ضعیف هالیوودی کریستوفر نولان در سال ۲۰۰۲ اصلا با این فیلم قابل مقایسه نیست.
۳. دختری به نام نیکیتا (La Femme Nikita)
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: آن پاریو، ژان هوک آنکلاد، چکی کاریو
- محصول: ۱۹۹۰
- امتیاز متاکریتیک: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
تریلر جاسوسی لوک بسون به شدت از فیلم «بدنام» (Notorious) هیچکاک (۱۹۴۶) نشات میگیرد که در آن ماموران دولتی یک زن آسیبپذیر را مجبور میکنند تا کثیفترین کار جاسوسی بینالمللی را انجام دهد. بسون به این فرض، اکشن سبک فیلمهای جیمز باند را اضافه میکند و مانند ۰۰۷، نیکیتا (با بازی آن پاریو) به لطف شغلش به عنوان یک قاتل آموزش دیده، برای حفظ روابط انسانی سالم تلاش میکند، و علیرغم جذابیتهای جنسی و مهارتهای کشندهاش، او را به شخصیتی آسیبپذیر و دلسوز تبدیل میکند.
فیلم بسون به قدری موفق بود که الهامبخش بازسازیهایی در هنگ کنگ با عنوان «گربه سیاه» (Black Cat) (1991) و در هالیوود با عنوان «نقطهی بی بازگش» (Point of No Return) (1993) و همچنین دو سریال تلویزیونی کوتاه در کانادا و ایالات متحده در سالهای بعد شد.
زن قاتل به نقش ثابت بسیاری از بانوان برجسته هالیوود تبدیل شد؛ جینا دیویس در «بوسه طولانی شب بخیر» (Long Kiss Goodnight) (1996)، جنیفر گارنر در فیلم «آلیاس» (Alias) (2001)، آنجلینا جولی در «سالت» (Salt) (2010)، سورشا رونان در «هانا» (Hanna) (2019) و بسیاری دیگر. با این حال، هیچ کدام با پاریو و ژان مورو در فیلم «دختری به نام نیکیتا» مطابقت ندارند، و هیچ کارگردان آمریکایی اقدامات ضدقهرمانه خود را مستقیما به عنوان استثمار دولتی معرفی نمیکند.
۴. چشمانت را باز کن (Open Your Eyes)
- کارگردان: آلخاندرو آمنابار
- بازیگران: ادواردو نوریگا، پنه لوپه کروز، نجوا نیمری
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
به نظر میرسد کارگردان آلخاندرو آمنابار، یک فیلم مهیج عاشقانه را به مخاطبان ارائه میدهد. پس از یک مهمانی، سزار (با بازی ادواردو نوریگا) شب را با سوفیا (با بازی پنه لوپه کروز) میگذراند، اگرچه با او نمیخوابد. صبح روز بعد، دوست دختر سابق حسود سزار تلاش میکند تا او و خودش را بکشد، اما موفق نمیشود. تجارب سرگردان که نمیتوان به طور مشخص آنها را فلاش بک، رویا، یا جنون نامید، بهبودی سزار را مختل کرده، و شروع به هدایت فیلم به قلمرو روانشناختی و در نهایت علمی-تخیلی میکند.
با دنبال کردن موضوع رو جلو و سپس عقب اسپانیایی و قرار دادن پنهلوپه کروز در مسیر تام کروز، روی پرده و در زندگی، به بزرگترین بازسازی کسلکننده و متعارفتر هالیوود از این فیلم، با نام «آسمان وانیلی» (Vanilla Sky) به کارگردانی کامرون کرو (۲۰۰۱) خواهید رسید.
۵. اگزیستنز (eXistenZ)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جنیفر جیسن لی، جود لا، ایان هولم
- محصول: ۱۹۹۹
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
با اینکه در آخرین سال دههی ۹۰، «ماتریکس» (The Matrix) واچوفسکیها، با موضوع اکشن و علمی-تخیلی در گیشه غالب بود و تماشاگران از ساختار دنیای درون یک جهان و تصاویر زیبا و سایبرپانک آن لذت میبردند، اما تریلر علمی-تخیلی دیوید کراننبرگ در همان سال پیچیدهتر، دقیقتر و با شکوهتر بود.
در این فیلم، مردم بهطور داوطلبانه دنیای روزمره را پشت سر میگذارند تا به یک کاراکتر تبدیل شوند و در واقعیتهای مجازی جدیدترین کنسولهای بازی، غلافهای مهندسی شده بیولوژیکی که مستقیما به ستون فقرات کاربران متصل میشوند، ماجراجویی کنند.
تد پیکول (با بازی جود لاو) با اکراه وارد جدیدترین بازی میشود تا به خالق آن، آلگرا گلر (با بازی جنیفر جیسون لی) کمک کند، زیرا او از قاتلان فرستاده شده توسط یک گروه پیشرفتگریز و ضد تکنولوژی فرار میکند. غلافهای لرزان، عرقفروشی که کارگران اعضای دوزیست جهشیافته را برای ساختن آنها جمعآوری میکنند، و تفنگی ساخته شده از بافت حیوانی که دندان شلیک میکند، بینندگان را به چالش میکشد، و ذهن آنها تلاش میکند تشخیص دهد که به کدام یک از لایههای داستان به عنوان «واقعیت» حقیقی میتوان اعتماد کرد.
۶. نردبان یعقوب (Jacob’s Ladder)
- کارگردان: آدریان لین
- بازیگران: تیم رابینز، الیزابت پینا، دنی آیلو
- محصول: ۱۹۹۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
آدریان لین پیش از این فیلم «جذابیت مرگبار» (Fatal Attraction) (1987) را کارگردانی کرده بود که یکی از آثار مهیج دهه ۸۰ بود، و بروس جوئل روبین فیلمنامهای نوشت که در تجربهی قبلیاش با فیلم «روح» (Ghost) آن را به یک فیلم موفق و فوقالعاده تبدیل کرده بود. اما همکاری آنها باعث شد که «نردبان یعقوب» که در پاییز منتشر شد، ترسناکتر و از نظر سیاسی تحریکآمیزتر شود.
اواسط دههی ۷۰، جاکوب سینگر (با بازی تیم رابینز) کهنه سرباز جنگ ویتنام، ناامیدانه به دنبال توضیحی برای فلاش بکهای نگران کننده به گذشته و توهمات کابوسوار خود در زمان حال است، اما متوجه میشود که کسانی که ممکن است پاسخی برای این حالات او داشته باشند، ساکت شدهاند.
قطعنامهی نهایی بخشهای مساوی بیوشیمیایی و الهیاتی است و کاملا تاسفبارترین جنگ ایالات متحده (در آن زمان) و مجموعه نظامی-صنعتی را که آن را تسهیل کرده است، محکوم میکند. وحشتهای آن را تحمل کنید و حوصله کنید چرا که یک سری از ترسهای عمیق را در یک فیلم مهیج پیچیده و بینظیر کنار هم خواهید دید.
۷. آزمون بازیگری (Audition)
- کارگردان: تاکاشی میکه
- بازیگران: ریوا ایشیباشی، آیهی شینا، جون کونیمورا
- محصول: ۱۹۹۹
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
تریلر تاکاشی میکه برای القای وحشت خود نیازی به سواستفادههای علمی یا قضاوت الهی ندارد. یک موقعیت تلخ و شیرین معمولی برای شروع داستان کافی است؛ شیگهرو آئویاما بیوه (با بازی ریو ایشیباشی)، به پیشنهاد پسر جوانش، تصمیم میگیرد به دنبال همسر جدیدی باشد. زمانی که دوست آئویاما، یک تهیه کنندهی فیلم، زنان جذاب را به یک تست بازیگری برای یک فیلم ساختگی دعوت میکند تا آئویاما پتانسیل زناشویی آنها را ارزیابی کند، داستان حتی ممکن است برای یک چرخش کمدی آماده به نظر برسد.
او شیفتهی آسامی (با بازی ایهی شینا) میشود و قول میدهد که صادقانه او را دوست داشته باشد، اما به زودی به یک سری کشفیات وحشتناک از گذشتهی او میرسد. در همان زمان، آسامی عکسی از همسر مرحومش پیدا میکند که هنوز در خانهاش وجود دارد.
در جشنوارهی فیلم روتردام در سال ۲۰۰۰، تعداد بیسابقهای از تماشاگران قبل از پایان «آزمون بازیگری» از سالن خارج شدند و در اولین اکران این فیلم در سوییس، یکی از تماشاگران غش کرد. به عنوان نشانه دیگری از شدت آن، فیلم مایک از آن زمان بر کارگردانان ترسناکی مانند الی راث تاثیر گذاشته است.
چه نسخهی R از «آزمون بازیگری» را ببینید و چه جرات دیدن نسخه بدون رتبه را داشته باشید، شگفتزده خواهید شد که افراد معمولی با چه سرعت و شتابی میتوانند به فضای هولناک فرو روند و چگونه تضادهای آغازین نسبتا بیضرر، وحشت نهایی را عمیقتر میکند.
۸. مراسم (La Cérémonie)
- کارگردان: کلود شبرول
- بازیگران: ایزابل هوپر، سانذرین بونر، ژاکلین بیکر
- محصول: ۱۹۹۵
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
کلود شبرول، یکی از اعضای موسس موج نو فرانسه که به عنوان «هیچکاک فرانسوی» مورد تحسین قرار میگیرد، بیش از سی سال بود که این فیلم مهیج اجتماعی را با تیمی رویایی از بازیگران زن فرانسوی منتشر کرد.
اختلاف طبقاتی بین خانواده ثروتمند للیور ژاکلین بیست در نقش مادر و ویرجین لدوین دختر و خدمتکار جدیدشان سوفی (با بازی ساندرین بونیر) منبع تنش است. اختلاف آنها عمیقتر از آداب و داراییهای مادی هستند؛ زندگی در طبقه پایین سوفی را بدون خانوادهای دوست داشتنی و باثبات و دارای معلولیتهایی که برای پنهان کردن آنها تلاش میکند، رها کرده است.
ژان (با بازی ایزابل هوپر)، رییس ادارهی پست شهر نیز از ساکنان ممتاز آن خشمگین میشود و به زودی سوفی را در کمپین تشدید حملات علیه آنها به خدمت میگیرد. کل ساختار در چیزی که خود شبرول آن را «آخرین فیلم مارکسیستی» مینامد منفجر شده و فرو میریزد.
۹. آخرت شیرین (The Sweet Hereafter)
- کارگردان: آتوم اگویان
- بازیگران: ایان هولم، سارا پلی، بروس گرین وود
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
آتوم اگویان خانواده و طبقهی اجتماعی را در مرکز این تریلر اجتماعی و قانونی قرار میدهد. وکیل میچل استفنز (با بازی ایان هولم) به روستایی در بریتیش کلمبیا میرسد و مصمم است والدین عزادار ۱۴ کودک را که بر اثر تصادف اتوبوس مدرسهی آنها در یک دریاچهی یخزده کشته شدهاند متقاعد کند تا به یک دعوای حقوقی مشکوک بپیوندند. رازهایی از خانواده قربانیان و خانواده خود میچل یکی پس از دیگری افشا میشود.
در تکنیکی به قدمت تراژدی یونانی، دانستن سرنوشت نهایی کودکان از ابتدای داستان تنها تنش را افزایش میدهد، زیرا ما اتوبوس را، بارها و بارها، هر بار که شاهدان یا بازماندهای مشاهدات خود را به میچل ارائه میدهند در صحنه تصادف میبینیم. اینکه آیا مردم محلی زمین فروش وکیل چاپلوس را میخرند و به دعوی میپیوندند، و اینکه آیا یکی از بازماندگان از ترومای متفاوت و مداوم فرار میکند یا خیر تا انتها یک سوال باقی میماند.
۱۰. بازی گریه (The Crying Game)
- کارگردان: نیل جوردن
- بازیگران: استیون ری، میراندا ریچاردسون، جی دیویدسون
- محصول: ۱۹۹۲
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
تریلرهای سیاسی، به ویژه آنهایی که ایالات متحده و متحدانش را در برابر اتحاد جماهیر شوروی و دیگر مخالفان کمونیست قرار میدادند، در طول جنگ سرد محبوب بودند. با این حال، پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و پردهی آهنین در پایان دههی ۸۰، تریلرهای سیاسی معاصر مجبور به یافتن قلمرو و درگیریهای جدیدی شدند. نیل جردن داستان مهیج خود را در میان مشکلات زادگاهش ایرلند و پرسشهای همیشگی عشق رمانتیک قرار میدهد.
فرگوس (با بازی استیون ری) داوطلب ارتش جمهوریخواه ایرلند که برای قتل گروگان انگلیسی جودی (با بازی فورست ویتاکر) بسیار مضطرب است، در جستجوی دیل (جی دیویدسون) معشوقهی جودی، از ایرلند شمالی به لندن فرار میکند. او بهزودی متوجه میشود که عاشق دیل شده است.
سپس فرگوس باید از ماموران انتقام جوی ارتش جمهوریخواه ایرلند که از او میخواهند شکست قبلی خود را با انجام یک ماموریت خطرناکتر جبران کند، فرار کند. آیا فرگوس میتواند مانع از بین رفتن انسانیت توسط سیاست شود؟ با دنبال کردن داستان زیبای جوردن، متوجه خواهید شد. با این حال، از قضاوتهای او در مورد درگیری در ایرلند شمالی و ماهیت روابط عاشقانه، هر دو بسیار جلوتر از زمان خود، شگفتزده خواهید شد.
بنابراین، دههی ۹۰ فیلمهای مهیج بسیار خوبی از انواع مختلف – جنایی، اکشن، ترسناک، علمی-تخیلی، اجتماعی، عاشقانه از سراسر جهان به نمایش گذاشت. هر فیلمساز حاضر در این فهرست در سالهای پس از آن به ساختن فیلمهای تعلیقی بدیع ادامه داده است (متاسفانه شبرول در سال ۲۰۱۰ درگذشت). بقیه کارهایشان را ببینید! و تاثیر آنها را بر فیلمسازان جوان امروزی که همچنان به عناوین بالا اشاره، و از آنها استفاده میکنند، ببینید، که چه در هالیوود و چه در کشورهای دیگر بر روی فیلمهای بلند یا سریالها کار میکنند. غلبه بر ترسهایمان با درگیر شدن با تعلیق شبیهسازی شده در فیلمها، نیاز ابتدایی انسان را برآورده میکند، بنابراین ژانر مهیج، در نهایت، محدودیت زمانی و مکانی ندارد.
منبع: taste of cinema