۱۰ نکته در انیمیشن «معجزه‌آسا؛ دختر کفشدوزکی» که فقط بزرگ‌ترها متوجه‌شان می‌شوند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
انیمیشن معجزه‌آسا

انیمیشن «معجزه‌آسا؛ دختر کفشدوزکی» روایت مارینت دوپان-چنگ، نوجوانی خجالتی را دنبال می‌کند که عاشق آدرین آگرست جذاب و رویایی است، اما آدرین به ندرت به او توجه نشان می‌دهد. اما هر شب، همین مارینت خجالتی در نقش دختر کفشدوزکی، ابرقهرمانی جذاب و با اعتمادبه‌نفس، در کنار دستیارش، گربه‌ سیاه بی‌دست‌و‌پا، با جنایت مبارزه می‌کند. گربه سیاه به‌وضوح شیفته دختر کفشدوزکی است، اما دخترک احساسی به این پسر گیج ندارد. اما مارینت نمی‌داند که آدرین هم یک راز عجیب دارد، او همان گربه سیاه است.

این پیش‌فرض مجموعه‌ی تلویزیونی فرانسوی «معجزه‌آسا؛ داستان‌های دختر کفشدوزکی و گربه سیاه» است، داستانی لطیف و در عین حال مهیج که از هر سنی طرفدار دارد. در حالی که داستان این مجموعه به وضوح برای کودکان خردسال نوشته شده است، «معجزه‌آسا» نکات شگفت‌انگیزی در عمق خود پنهان کرده است که تنها بزرگسالان متوجهش می‌شوند. اسطوره‌شناسی بسیار پیچیده‌ای پیرامون معجزه‌ها وجود دارد، آیتم‌هایی که به قهرمانان ما قدرت می‌دهند، کوامی‌ها، نگهبانان جادویی این آیتم‌ها و پروانه‌ی هاوک شرور که می‌تواند با استفاده از آکومای جادویی، شهروندان عادی پاریس را به ابرشرورهای قدرتمند تبدیل کنند.

در نتیجه، در انیمیشن «معجزه‌آسا» چیزهایی وجود دارد که فقط بزرگسالان به آن توجه می‌کنند، و در این مطلب ما تمام جزییات کوچک این سریال را تجزیه و تحلیل و نقد می‌کنیم. به هر حال، «معجزه‌آسا» درباره‌ی احساسات است، نه منطق. از شما می‌خواهد که مغزتان را خاموش کنید و از تماشا لذت ببرید. اما نمی‌توان از اتفاقات عجیب و غیرمنطقی این سریال چشم‌ پوشید.

۱. در انیمیشن «معجزه‌آسا» شهر پاریس به طرز عجیبی خلوت و خالی است

انیمیشن معجزه‌آسا

خیابان‌های پاریس در یک بعد از ظهر، مملو از کافه‌های کنار جاده، بوتیک‌های کوچک جذاب، و مسیرهای پیاده‌روی پر از درخت است. نسخه‌ی بسیار ایده‌آل و رنگارنگ پاریس که در انیمیشن «معجزه‌آسا» می‌بینیم در واقع تمام این گزینه‌ها را دارد، اما یک مورد جزیی هم در بین تمام این گزینه‌ها وجود دارد که متاسفانه در این سریال نادیده گرفته شده‌اند؛ آدم‌ها و رهگذران.

هر زمان که انیمیشن «معجزه‌آسا» صحنه‌ای از فضای باز در خیابان‌های پاریس به نمایش می‌گذارد، شخصیت‌های اصلی ما اغلب تنها افرادی هستند که دیده می‌شوند و در پیاده‌روهای کاملا خلوت قدم می‌زنند و فقط گاه به گاه ماشینی در پس‌زمینه عبور می‌کند. ما فرض می‌کنیم دلیل اصلی این موضوع به احتمال زیاد یک ایراد فنی باشد. مدل‌سازی و جان بخشیدن به صد نفر از تماشاگران، زمان و هزینه‌ی زیادی لازم دارد. همانطور که گفته شد، نتیجه‌ی نهایی این است که نسخه‌ای از پاریس که در این سریال می‌بینیم، در نهایت این حس را به ما منتقل می‌کند که خالی از سکنه و شبیه به شهرهای آخرالزمانی است.

مساله‌ی مهم دیگری که باعث می‌شود این حس در بیننده به وجود آید که پاریس خلوت و خالی از سکنه است، گروه بازیگران ثابت سریال و شخصیت‌های تکراری کوچک است. دختر کفشدوزکی به جای اینکه هر هفته غریبه‌ها را از دست نیروهای پروانه‌ی هاوک نجات دهد، بارها و بارها به طور تصادفی به شخصیت‌های یکسانی مانند ستاره‌ی راک جگد استون، ناجا چاماک، گوینده‌ی اخبار و شهردار آندره بورژوا، برمی‌خورد. نه اینکه ما بدمان می‌آید که همیشه همین شخصیت‌ها را ببینیم، اما شواهد بیشتری ارائه می‌کند که پاریس، در دنیای این سریال تنها چند ده نفر ساکن دارد و در صورت نادیده گرفتن این افراد، شهر کاملا خالی و خلوت است.

۲. مارینت به اندازه‌ی آدرین معروف است

مارینت

از بسیاری جهات، مارینت و آدرین به عنوان دو شخصیت کاملا متضاد معرفی می‌شوند. آدرین به خاطر پدر مشهورش و کارش به عنوان یک مدل محبوب و شناخته شده است. از سوی دیگر، مارینت ظاهرا یک آدم تنها است که حتی در دبیرستان هم شخصیت مهمی به حساب نمی‌آید. اما یک راز کوچک وجود دارد که سریال سعی دارد از شما پنهان کند. مارینت هم بسیار محبوب است، درست به همان اندازه‌ی آدرین و دیگر همسالانش.

ظهور مخفیانه‌ی مارینت به عنوان یک ستاره و شخصیت محبوب عمدتا به دلیل اتفاقات قسمت «پیکسلاتور» است. در این قسمت، مارینت در نهایت با ستاره‌ی راک مشهور جهان جاگد استون دوست می‌شود، و این فقط یک آشنایی زودگذر نیست. در قسمت بعدی، جاگد از مارینت می‌خواهد جلد یکی از آلبوم‌هایش را طراحی کند، که در نهایت به پرفروش‌ترین آلبوم تبدیل می‌شود. او حتی به همین دلیل روی جلد مجلات و تلویزیون ظاهر می‌شود. اگر این کافی نیست، باید بگوییم که بهترین دوست مارینت یک وبلاگ‌نویس محبوب است، او از فرزند یک گوینده‌ی خبر معروف نگهداری می‌کند و حتی نوه‌ی معروف‌ترین سرآشپز جهان است.

اگر به دقت نگاه کنید، خواهید دید که حتی در گروه همسالان خود، مارینت یک شخصیت کاملا اجتماعی است. اوایل قسمت چهارم سریال، متوجه می‌شویم که تمام کلاس از دیدن او پس از مدرسه خوشحال می‌شوند و آدرین حتی به او چشمکی می‌زند. علی‌رغم اصرار مداوم مارینت مبنی بر اینکه او فقط یک بازنده‌ی بیچاره است که هیچ شانسی برای دوستی با آدرین ندارد، اگر واقعا به وقایع سریال توجه کنید، خواهید دید که تمام «عدم محبوبیت» فرضی مارینت فقط در ذهن او وجود دارد.

۳. در انیمیشن «معجزه‌آسا» برج ایفل بارها تخریب می‌شود

سریال معجزه‌آسا

در این انیمیشن «معجزه‌آسا» هر زمان که قهرمان ما یکی از مخلوقات پروانه‌ی هاوک را شکست می‌دهد و آکومای آن‌ها را پاک می‌کند، انبوهی از کفشدوزک‌های جادویی را آزاد می‌کند که تمام اثرات منفی ناشی از ابرقدرت‌های آن شرور را ترمیم کند. به همین دلیل کل شهر پاریس بارها تخریب می‌شود، تا زمانی که دختر کفشدوزکی هیولای هفته را شکست دهد، و همه چیز را درست کند.

اما شاید دقت نکرده باشید، یک نقطه‌ی عطف نمادین پاریسی در این سریال وجود دارد که هر زمان فرصتی پیدا شود از بین می‌رود؛ برج معروفی به نام ایفل. این بنای تاریخی معروف بارها در طول سریال تخریب شده است.

برج برای اولین بار در قسمت ۱۳ تخریب می‌شود، زمانی که مایم آن را با یک شمشیر نامرئی عظیم به دو نیم می‌کند. بچه گیگانتیتان که به اندازه‌ی یک کایجو درآمده، در حالی که عصبانی است، برج ایفل را از بین می‌برد. کلکسیونر – که همان گابریل آگرست آکوماتیزه شده است- حتی برج را می‌دزدد و آن را در کتاب جادویی خود پنهان می‌کند. و در قسمت «ملکه‌ی مد» حتی یک شرور نیست که برج را ویران کند، در عوض، کوامی گربه سیاه، پلاگ، خودش آن را با توانایی «ویرانگر» خود از بین می‌برد.

۴. اتفاقات عجیب و غریب بسیاری در سریال «معجزه‌آسا» پنهان شده است

انیمیشن دختر کفشدوزکی

اگرچه در حال حاضر اتفاقات عجیب و غریب در سریال‌های آمریکایی تبدیل به یک امر عادی شده است، به نظر می‌رسد فرانسه در این زمینه یک قدم عقب باشد زیرا هیچ شخصیت LGBTQ+  تایید شده در «معجزه‌آسا» وجود ندارد. اما در زیرمتن داستان کاملا متفاوت است. انیمیشن «معجزه‌آسا» شامل چندین شخصیت فرعی جزئی است که به وضوح قصد دارند روابط متفاوتی داشته باشند، حتی اگر سریال هرگز به صراحت این موضوع را بیان نکند.

اولین رابطه‌ی مهم در این سریال بین گوت خجالتی جولکا کوفین و رز لاویلانت بلوند است. اگرچه از بسیاری جهات متفاوت هستند، اما این دو شخصیت به وضوح بسیار به هم نزدیکند. آن‌ها اغلب در حالی نشان داده می‌شوند که دست در دست هم گرفته‌اند، یا به یکدیگر تکیه داده‌اند یا در شرایط سخت یکدیگر را آرام می‌کنند.

یکی دیگر از زوج‌های عجیب و غریب در فیلم «معجزه‌آسا»، مارک آنسیل و ناتانیل کورتزبرگ است. این دو کودک هنرمند عملا جدایی ناپذیرند، و مارک غیرقابل انکار طوری طراحی شده است که متفاوت خوانده شود. او نه تنها آرایش می‌کند، لباس‌های رنگین‌کمانی می‌پوشد و رفتارهای عجیب دارد، حتی نام او، مارک آنسیل، یک جناس در اصطلاح فرانسوی به معنای رنگین‌کمان است.

۵. بعضی از شوخی‌ها در سریال «معجزه‌آسا» قابل ترجمه و معنی‌دار نیستند

سریال دختر کفشدوزکی

اگرچه انیمیشن «معجزه‌آسا» انیمیشنی است که برای مخاطبان بین‌المللی در نظر گرفته شده است، اما برخی از شوخی‌ها همچنان به شدت فرانسوی هستند و در این موارد، مخاطبان جوان‌تر از دنیای انگلیسی‌زبان ممکن است دقیقا منظور آن‌ها را درک نکنند.

رایج‌ترین قسمت‌هایی که این موضوع دیده می‌شود مربوط به شخصیت‌هایی است که نام آن‌ها در زبان فرانسوی نوعی بازی با کلمات است. به عنوان مثال، شخصیت ابرقهرمان روباه آلیا، رنا روژ، بر اساس عبارت renarde rouge  به معنای روباه قرمز است و شخصیت شرور با مضمون نان باکریکس ریف شخصیت محبوب کمیک فرانسوی آستریکس است.

فراتر از چنین جناس‌هایی، سریال «معجزه‌آسا» گاهی اوقات شامل جوک‌هایی می‌شود که برای فهمیدن نیاز به دانش خاصی از فرهنگ فرانسوی دارند، مانند قسمت «کت بلانک» جایی که مارینت می‌خواهد برای «پنجمین روز نام‌گذاری» آدرین هدیه بخرد. اما این به چه معنا است؟ در فرانسه، بیشتر نام‌های رایج، مربوط به روزی از سال می‌شوند، عملی که برخاسته از سنت کاتولیک قدیسان است که جشن سالانه دارند. بنابراین، در فرانسه، علاوه بر خرید هدیه‌ی تولد برای کسی، ممکن است برای او یک هدیه‌ی روز نام‌گذاری هم بخرند.

نکته‌ی طنز در اینجا این است که آدرین ظاهرا حداقل پنج نام دارد – نام کوچک و حداقل چهار نام دیگر – و مارینت چنان علاقه‌ی زیادی به او دارد که نه تنها هر پنج نام او را می‌داند، بلکه برای او هدیه می‌خرد. پنجمین روز نام‌گذاری یک شوخی بسیار خنده‌دار در فرانسه است، اما برای بینندگان جوان انگلیسی‌زبان یا دیگر کشورها، بی‌‌معنی به نظر می‌رسد.

۶. شرورهای واقعی سریال … تیکی و پلاگ؟

تیگی و پلاگ

مارینت عاشق آدرین است و آدرین عاشق دختر کفشدوزکی. اگر شخص ثالثی وجود داشت که هویت هر دوی آن‌ها را می‌دانست، می‌توانست دو قهرمان ما را از این مخمصه‌ی مضحک که در آن قرار گرفته‌اند نجات دهد و آدرین و مارینت بالاخره می توانستند با هم باشند. اما صبر کنید البته که چنین شخصیت‌هایی وجود دارند. در قسمت «جغد تاریک»، تیکی متوجه می‌شود که گربه سیاه همان آدرین است، و پلاگ متوجه می‌شود که مارینت همان دختر کفشدوزکی است، و با این حال، حتی پس از این، هر دو کوامی از گفتن حقیقت به صاحبان خود امتناع می‌ورزند.

اگر منصف باشیم، پلاگ در اپیزود «پسر شنی» می‌گوید که کوامی‌ها نمی‌توانند نام صاحبان فعلی خود را فاش کنند، اما چنین ممنوعیتی برای گفتن نام دارنده‌ی قدرت معجزه‌آسا دیگر وجود ندارد. از این گذشته، تیکی نام آدرین را، چه قبل و چه بعد از اینکه راز او را می‌فهمد بارها در طول سریال می‌گوید. همچنین، در اپیزود «کت بلانک»، مارینت به آینده‌ای جایگزین سفر می‌کند که در آن جهان اساسا نابود می‌شود، و در آن جدول زمانی، او و گربه سیاه هویت یکدیگر را می‌دانند.

به عنوان مدرکی که می‌توان چنین ادعایی را ثابت کرد، به نینو و آلیا، با نام مستعار کاراپاس و رنا روژ دو دارنده‌ی قدرت معجزه‌آسا نگاه کنید. آن‌ها در پایان فصل ۲ هویت یکدیگر را می‌فهمند و همه چیز ختم به خیر می‌شود. در واقع، آن‌ها اکنون حتی می توانند برای یکدیگر حقایقی ارائه دهند، که مسلما آشکار شدن هویت آن‌ها در جهان گسترده‌تر را دشوارتر می‌کند. تیکی و پلاگ فقط نادان هستند.. چرا از عشق متنفرید، ای حشرات کوچک عجیب و غریب؟

۷. خیلی عجیب است که هیچ کس دختر کفشدوزکی و گربه نوآر را نمی‌شناسد

انیمیشن سریال لیدی باگ

تنها سوال بزرگی که بزرگسالان هنگام تماشای این سریال از خود می‌پرسند این است که چرا هیچ کس هویت مخفی دختر گفشدوزکی و گربه نوآر را کشف نکرده است. مانند «گرین لنترن» یا «شگفت‌انگیزها»، دختر کفشدوزکی و گربه نوآر رویکردی «مینیمالیستی» در مورد لباس مبدل خود انتخاب کرده‌اند. بله، ما می‌دانیم که آن ماسک‌های کوچک فقط بخشی از داستان‌های ابرقهرمانی هستند، و ما کاملا مایلیم که آن را بپذیریم، اما این سریال دیگر در این مورد زیاده‌روی کرده است. در قسمت «فرعون» آلیا کتاب تاریخ دختر کفشدوزکی را پیدا می‌کند و بنابراین متوجه می‌شود که این ابرقهرمان باید یکی از همکلاسی‌های او باشد. وقتی به آن نقطه رسیدید، کنار هم قرار دادن آن قطعات نهایی چقدر سخت است؟ آلیا، به جز بهترین دوستت، آیا واقعا این تعداد دختر با موهای آبی متمایل به مشکی که دوگوشی بسته شده‌اند در کلاس شما وجود دارد؟

حتی یک تئوری از سوی طرفداران این سریال وجود دارد که یک راه حل بالقوه برای این مشکل ارائه می‌دهد. وقتی قهرمانان ما تغییر شکل می‌دهند چه می‌شود، آن‌ها توسط هاله‌ای جادویی احاطه می‌شوند که تشخیصشان را برای افرادی که می‌شناسند به معنای واقعی کلمه غیرممکن می‌کند. این بدان معنا است که اگر شما یکی از دوستان مارینت بودید و دختر کفشدوزکی را می‌دیدید، هنوز هم نمی‌توانستید تمام ویژگی‌های صورت او را ببینید.

۸. پس از دو تبدیل اول، سازندگان این سریال به وضوح ایده‌های خود را از دست دادند

معجزه‌آسا

اگر شما یک ابرقهرمان باشید که به طور جادویی تبدیل به آلتر ایگوی خودتان شوید، چیزی مهم وجود دارد که باید به سرعت در مورد آن تصمیم بگیرید، آن هم عبارتی است که هنگام تبدیل شدن باید به زبان آورید. فرقی نمی‌کند به «شزم»، «هن‌شین» یا «با قدرت خاکستری» بسنده کنید، یک عبارت جذاب بسیار مهم است. دختر کفشدوزکی و گربه سیاه قطعا این گزینه را به خوبی انتخاب کرده‌اند. عبارات «تیکی اسپات آن» از دختر کفشدوزکی و «پلگ کلوز اوت» از گربه سیاه کوتاه، تند و به یاد ماندنی هستند.

متاسفانه، کاملا واضح است که نویسندگان – یا شاید فقط مترجمان – پس از این دو عبارت اول به پایان ایده‌هایشان رسیدهد، زیرا تقریبا هر دارنده‌ی قدرت معجزه‌آسای دیگری که می‌بینیم، عبارتی دگرگونی دارد که یا بسیار ساده، بی‌معنی یا ترکیبی از هر دو است. وایپریون زبانش روی عبارت «ساس اسکیلز اسلیتر» گیر کرده است و مولتی‌ماوس از عبارت «مولو گت اسکوییکی» استفاده می‌کند. فقط سعی کنید یکی از آن‌ها را با صدای بلند و با صورت مستقیم بگویید. شاید بدتر از آن، کارپیس است که از عبارت «وازی شل آن» و کویین بی است که از «پولن باز آن» استفاده می‌کنند، که هر دو اساسا فقط کپی‌هایی از عبارت دختر کفشدوزکی هستند.

وقتی به سمت شرورها می‌روید، اوضاع بهتر نمی‌شود. مایورا چیزی شبیه «دوسو، پرهایم را باز کن» و پروانه هاوک هم همان «نورو، بال‌های تاریک برمی‌خیزند» برایشان بازنویسی شده است. این امکان وجود دارد که تمام این عبارات در زبان فرانسوی زیبا به نظر برسند، و حجم عظیمی از بازی ظریف کلمات در اینجا در جریان داشته باشد. اما از جایی که نشسته‌ایم، فکر می‌کنیم که تقریبا تمام عبارات تبدیل شوندگی، به استثنای دو شخصیت اصلی ما، می‌توانند از دور دیگری از ویرایش‌ها استفاده کنند.

۹. علاقه‌ی کت نوآر به دختر کفشدوزکی غیرعادی است

کت نوآر

یک مشکل بزرگ در قلب انیمیشن «معجزه‌آسا» وجود دارد. تنش عاشقانه بین مارینت و آدرین مسلما قانع کننده‌ترین بخش سریال است. ما دوست داریم این رابطه شکل بگیرد و بیشتر اوقات هم این امکان فراهم می‌شود. اما هر چند وقت یکبار، آدرین از خط عبور می‌کند. صادقانه، علی‌رغم تلاش‌های سریال برای نشان دادن علاقه‌ی آدرین به دختر کفشدوزکی، او گاهی نگرش‌ها و رفتارهای غیرعادی و خطرناک از خود نشان می‌دهد.

وقتی آدرین نقش گربه سیاه را بازی می‌کند، بارها و بارها عشق خود را به دختر کفشدوزکی ابراز می‌کند، و حتی گاهی این کار را در میانه‌ی نبردشان با ابرشرورها انجام می‌دهد. حتی در قسمت « انیمان» گربه سیاه سعی می‌کند مخفیانه و بدون اینکه دختر کفشدوزکی متوجه شود او را بو کند. همانطور که ممکن است تصور کنید، دخترک متوجه می‌شود و اصلا هم از این کار خوشش نمی‌آید.

۱۰. شخصیت‌های سریال «معجزه‌آسا» شباهت‌های زیادی با ابرقهرمانان نسل‌های قبل دارد

سریال دختر کفشدوزکی و گربه سیاه

مانند بسیاری از داستان‌های ابرقهرمانی، انیمیشن «معجزه‌آسا» از برنامه‌های تلویزیونی قدیمی‌تر و کتاب‌های کمیک الهام می‌گیرد و هیچ تلاشی برای پنهان کردن این تاثیرات انجام نمی‌دهد. با این حال، دو مورد از تاثیرات آشکارتر روی این سریال ممکن است مربوط به مدت‌ها قبل باشد که برخی از بچه‌های کوچک‌تر در بین مخاطبان ممکن است آن‌ها را نشناسند.

اولین پیش‌درآمد آشکار «معجزه‌آسا»، «سیلور مون» (Sailor Moon) است. «سیلور مون» مشخصا داستان عاشقانه‌ای بین یک ابرقهرمان نوجوان به همین نام و یک مرد اسرارآمیز نقابدار به نام تاکسیدو ماسک است که به عنوان دستیار او  عمل می‌کند. همچنین، دختر کفشدوزکی و سیلور مون با استفاده از آیتم‌های جادویی به لباس‌های ابرقهرمانی خود تبدیل می‌شوند و هر دو دستیاران حیوانی سخنگو دارند.

یکی دیگر از ابرقهرمانان معروف با شباهت‌های بسیار زیاد به دختر کفشدوزکی، «مرد عنکبوتی» است. هم پیتر پارکر و هم مارینت نوجوانانی هستند که لباس‌هایی مربوط به یک حشره و به رنگ قرمز پوشده‌اند. به‌علاوه، هر دوی آن‌ها چابکی فوق‌العاده دارند و به صورت جهش و پرش حرکت می‌کنند. مانند مارینت، پیتر دائما مجبور است بین نیازهای زندگی شخصی و زندگی ابرقهرمانی‌اش تعادل برقرار کند، و اگرچه علاقه‌ی اصلی مرد عنکبوتی در بیشتر تجسم‌هایش مری جین است، اما او هم گاهی اوقات بین دوراهی ابراز علاقه گیر می‌افتد.

محصولات دختر کفشدوزکی در دیجی کالا

منبع: looper

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۳۲ دیدگاه
  1. Aysan

    خیلی مسخره بود چه نکته های مسخره‌ای

  2. فن کت بلانگم

    سلام. خیلی خوب بود و من اصلا به این چیز ها توجه نکرده بودم و خیلی مطالب کاملی داشت و واقعا لذت بردم ولی من فکر نمی کنم تیکی و پلگ شرور باشند. اونا فقط دارن به نجات دنیا فکر میکنن و گربه سیاه و دخترکفشدوزکی نباید هویت هم رو بفهمن چون اگه اینطور بشه ارباب شرارت اگه یکی از اونها رو شرور کنه میتونه هر دو معجزه گر رو بدست بیاره و دنیا به پایان میرسه. درست مثل قسمت کت بلانگ که مرینت و ادرین هویت هم رو فهمیدن و وقتی ارباب شرارت گربه سیاه رو شرور کرد دنیا به پایان رسید…. به خاطر همین تیکی و پلگ از گفتن حقیقت پرهیز میکنن. اگه هویت بقیه قهرمان ها فاش بشه مشکلی به وجود نمیاره ولی برای گربه سیاه و دخترکفشدوزکی این موضوع فرق داره چون اون دو تا معجزه گر از همه بهترن و با ترکیبشون میشه یک ارزو کرد درست مثل فصل ۵ قسمت اخر. حالا دلیلش رو متوجه شدین؟

    1. Nobody

      درست گفتی برادر ( اگه ترتیب یین و یانگ بهم بخوره باعث فاجعه بزرگی میشه )

  3. 💗گلبهار💗

    درود. مقالهٔ جذاب و کاملی بود. لذت بردم ولی یه سری انتقاد هم دارم:
    ۱_تیکی و پلگ برای شاد کردن صاحبانشون نمی تونن هویت شون رو لو بدن. اونا نهایت تلاششون رو تو قسمت ۱۰ فصل ۵ انجام دادن و نهایتاً شکست خورد. تو قسمت «انتخاب کوآمی ها ۱»اونا تلاششون رو کردن ولی باید بدونید که لیدی باگ و کت نوار نباید هویت هم رو بدونن. چون اگه یکی از اون ها آکوماتایزد شه، نه تنها جای میراکلس خودش رو می دونه، بلکه جای اون یکی میراکلس رو هم می دونه و تنها امیدی که باقی می مونه، بانیکس عزیزه که معمولاً آخرالزمان پیداش می شه. ولی اگه هویت هم رو ندونن، جای اون یکی میراکلس رو هم نمی دونن و حداقل یه شانسی برای شکست شرور توسط قهرمان باقی مونده، وجود داره. کوآمی ها مخالف عشق نیستن بلکه به فکر نجات جهانن.

    ۲_ما تو سینمایی میراکلس نیویورک دیدیم که همهٔ هولدر ها (قهرمان ها) یه پوشش کوآنتومی جادویی دارن که برای گول زدن انسان ها درست شده. و دیدیم که نمی تونست هوش مصنوعی رو گول بزنه. پس پوشش اونا جادوییه و طبیعیه که کسی نفهمه. و البته تو همون قسمت فرعون که اشاره کردید، لیدی باگ به آلیا گفت که سنش از یه دانش آموز دبیرستانی خیلی بیشتره و حتی تئوری هزار ساله بودن لیدی باگ اومد وسط و ذهن آلیا رو از موضوع اصلی منحرف کرد.”خطر اسپویل از فصل ۴”*آخرش هم هویتش رو به آلیا گفت.*

    ۳_به نظرم علاقهٔ کت نوار غیر عادی نیسن. فقط عشق واقعیه♡

    1. Nobody

      تئوری : احتمال داره که لایلا راسی یا همون خدای شرارت برای کشف هویت کت نوار و لیدی باگ سراغ لوکا کوفین رو بگیره چون اون تنها کسیه که هویت هردو قهرمان داستان رو میدونه

  4. مرینت

    من عاشم دخترکفشدوزکی هستم و کاملاً داستان شو دیدم وهمه چیزش رو میدینم تقریباً ۹۰درصد حرف های شما غلط بود مرینت و آدرین برای محافظت از خودشون وکسایی که دوستشون دارن باید راز هایی داشته باشن

    و این که تیکی وپلک یا همه ی کو آمی ها هیچ کدوم شرور نیستن شرور اصلی هاک ماث
    اگه نمیدونستی بدون که کو آمی ها برای محافظت از ابر قهرمانان نمیتونن راز های مخفی اون هارو فاش کنن

    تمام😇😢

  5. هیچی

    اگه همه چیزش منطقی باشه ب قول شما این ایرادات نباشه دیگه اسمش فیلم کودک نوجوان نیس اونموقع ی سریال خسته کننده س

  6. KEZ

    ببین لوکا هویت مرینت و ادرینو میدونه تو قسمت آرزوساز فهمید بعد اینکه الیا هم هویت مرینتو میدونه تو قسمت ۴ فکنم باند اسرار مرینت بش میگه..

    1. Nobody

      تئوری : میتونه برای لایلا راسی یا خدای شرارت مهره شکست دادن لیدی باگ و کت نوار ناشه

  7. KEZ

    ببین لوکا هویت مرینت و ادرینو میدونه تو قسمت آرزوساز فهمید بعد اینکه الیا هم هویت مرینتو میدونه تو قسمت ۴ فکنم باند اسرار مرینت بش میگه

  8. بی نام

    خب میخوای حرف بزنی برو از قسمت اول فصل اول تا فصل پنج رو نگاه کن بعد حرف بزن
    خالی بودن شهر بر میگرده به شرور شدن یه نفر
    تو خود انیمیشن میراکلس مردم شهر برنامه ای به اسم هشدار آکوما دارن (اثباتش تو میراکلس نیویورک و فصل ۴ ) که وقتی شروری پیدا میشه به مردم اطلاع داده میشه که بجای امن برن برا همین شهر خالیه

    تیکی و پلگ به هیچ وجه من الوجوع‌ شرور نیستن اونا فقط نمیتونن و اجازه گفتن هویت ها رو ندارن چون اگه مرینت و آدرین هویت هم رو بدونن این باعث یه اتفاق بزرگ و جبران ناپذیر میشه که تو قسمت کت بلانک فصل ۳ و قسمت زودگذر فصل ۴ ثابت شد وگرنه تیکی و پلگ میخوان اونا هویت همو بدونن طوری که حتی تو فصل ۵ قسمت ۱۰ و ۱۱ میرن سراغ صاحب های جدید برای معجزه گر که مرینت و آدرین مشکلی برای رسیدن به هم نداشته باشن
    از اونجایی گفتی رناروژ و کاراکاس با همن ولی هیچ اتفاقی نمیفته باید بگم این‌مورد به خصوص فقط در مورد لیدی باگ و کت نوار صدق میکنه و بقیه میتونن هویت همو بدونن اما اینکار خطر ناکه

    شاید لیدی باگ و کت نوار کپی هایی از انیمیشن های دیگه باشن اما همچنان با این وجود این همه میراکلس طرفدار داره اینه که عالی بودن میراکلس رو اثبات میکنه

    کلمه ی تبدیل ها هم برای هر کشور و ملیتی متفاوته مثلا لیدی باگ جمله‌اش ( تیکی اسپاتز‌ آن‌) یعنی تیکی خال ها روشن ولی تو فارسی معنیش میشه تیکی دختر کفشدوزکی آماده
    همینقدر متفاوت

    عشق کت نوار به لیدی باگ برای میراکلور ها آنچنان هم عجیب نیست دلایلتون‌ اصلا قانع کننده نیست انیمه های متفاوتی از این نظر ساخته شدن
    میراکلس که اولش قرار بوده انیمه باشه فقط میخوام بدونم میراکلس اگه انیمه بود بازم میتونستی از این دلیل های قانع نکننده بیاری 🔪🔪

    نفهمیدن هویت مرینت و آدرین درسته یکم عجیبه ولی سازنده خواسته اینطوری باشه ما هم مشکلی باهاش نداریم
    یه دلیل هم اینه که مرینت در دنیای واقعی دست و پا چلفتیه ولی لیدی باگ جدی و مصمم
    آدرین یه آدم جذاب و جیگر و… ولی کت نوار شوخ طبع و شلوغ

    فک کنم این دلیل ها براتون کافی بوده باشه

    1. Nazi

      از چه برنامه ای میبینیش

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X