ده ویژگی کتابهای «ارباب حلقهها» که به ارکان ژانر فانتزی تبدیل شدهاند
از زمان انتشار آن در سال ۱۹۵۴ میلادی تا به امروز، کتابهای «ارباب حلقهها» دیگر به یکی از پرفروشترین آثار ادبی تاریخ تبدیل شدهاند. اگر چه پیش از این سهگانه هم میتوانستید کتابهایی با دنیاها و عناصر فانتزی در بازار ادبیات داستانی پیدا کنید، اما محبوبیت باورنکردنی و عمق و عظمت جهانی که تالکین خلق کرد موجب شده که کتابهای «ارباب حلقهها» امروزه به عنوان یکی از بنیانهای اصلی ژانر فانتزی مورد تمجید و ستایش همهی طرفداران این سبک قرار بگیرند. اتفاقا همین چند روز پیش بیستمین سالگرد اکران سومین و آخرین فیلم سهگانهی پیتر جکسون یعنی «بازگشت شاه» بود که موجب شد فرصت را به غنیمت بشماریم و این بار از ویژگیهای کتابهای «ارباب حلقهها» حرف بزنیم که به عنوان عناصر اصلی این سبک از ادبیات داستانی شناخته شدهاند.
با اطمینان میتوان گفت که هیچ کتابی در ژانر فانتزی پیدا نمیکنید که از یک کشور غربی بیرون آمده و به آثار تالکین نگاه نکرده باشد؛ داستانها و جهانهایی که این کتابها ساختهاند، خواسته یا ناخواسته، همه در پیوندی عمیق با جهان سرزمین میانه قرار میگیرند. تا به امروز، بسیاری از نویسندگان داستانهای فانتزی راه جی. آر. آر. تالکین را ادامه دادهاند و از مفاهیم و عناصری که او برای اولین بار به مخاطبی وسیعتر شناساند برای داستانهای خود استفاده میکنند. علاوه بر پیروی از میراث تالکین، این نویسندگان به واژگونی یا تعمیق این مفاهیم، عناصر و جزئیات میپردازند که اکثر آنها برای اولین بار توسط تالکین به دنیای ژانر فانتزی معرفی شدند. البته لازم به ذکر است که خود تالکین بسیاری از این ایدهها را از اسطورهها و افسانههای قدیمی وام گرفته است، اما آنها را به نحوی استادانه در متن خود پیاده میکند که گویی از ابتدا به خودش تعلق داشتهاند؛ عناصری که دیگر امروزه به سنگ بنا و کلیشههای ادبیات داستانی مدرن در این سبک تبدیل شدهاند و نمیتوانید جهانی فانتزی را بدون آنها تصور کنید.
۱۰. تاریخ منسجم، افسانهها و روایات
یک دنیای فانتزی مدرن نمیتواند به سادگی به یک داستان جن و پری اکتفا میکند. خوانندگان این سبک ادبی پس از انتشار کتابهای «ارباب حلقهها» توقعات بیشتری از دنیاهای تخیلی این داستانها دارند. نویسندهای که جرئت کرده و پا به میدان دنیاسازی در ژانر فانتزی میگذارد باید جهانی بسازد که مملو از تواریخ، اسطورهها و افسانههای خاص خودش باشد. تالکین هم با اینکه از آغاز نویسندگی را به طور حرفهای دنبال نمیکرد، اما میدانست که باید دنیایی خلق کند که خواننده بتواند به تنهایی در آن قدم بزند و به کاوش بپردازد. این موضوع شاید از سرگذشت و داستان کتاب نیز مهمتر باشد و قبل از آنکه نویسنده بخواهد به سراغ ساخت روایتی پرپیچ و تاب برود، باید پسزمینهی این جهان را تکمیل کند.
همانطور که اسطورهها و افسانههای فرهنگهای ما قرنها طول کشیده که به این حد از عمق و غنا برسد، دنیای سرزمین میانهی تالکین نیز به دست این نویسندهی توانمند پرورش یافته و پرمایه شده است. دنیایی که سرشار از جزئیات، لایه لایه و پیچیده است و به سختی میتوانید جهان فانتزی دیگر در عالم ادبیات پیدا کنید که با دنیای کتابهای «ارباب حلقهها» قابل مقایسه باشد. در نهایت، این به لطف کوشش تالکین است که امروزه اگر هر داستان فانتزی یک دنیای پرجزئیات و تمام و عیار نداشته باشد احساس کمبود میکنیم و به آن کتاب خرده میگیریم.
به جز سهگانهی «ارباب حلقهها»، جی. آر. آر. کتاب دیگری نیز در دنیای باشکوه تالکین منتشر شده که به نام «سیلماریلیون» (The Silmarillion) شناخته میشود. این کتاب به تاریخسازی برای دنیای «ارباب حلقهها» میپردازد و شامل روایتها، اسطورهها و افسانههایی است که داستان جهان پیش از کتابهای اصلی را تعریف میکند. این کتاب پس از مرگ تالکین و توسط پسر او کریستوفر تالکین تدوین و در سال ۱۹۷۷ میلادی منتشر شد.
۹. دورفها، الفها، اورکها، گابلینها و انسانها
هر دنیای فانتزی عمیقی، علاوه بر آبها و خشکیها و خلاصه سرزمین آن، باید به طور مفصل از سکنهی آن هم حرف بزند و چه بهتر که از نژادهای مخلتف در توصیف این جوامع استفاده کند. با وجود اینکه جی. آر. آر. تالکین اولین کسی نبود که ایدهی دورفها، الفها، اورکها، گابلینها یا هیچ یک از موجودات خارقالعادهاش را برای اولین بار مطرح کند، اما نقش مهمی در انتقال آنها از جهان روایتهای قومی و محلی و فولکلور به جهان ادبیات فانتزی داشت؛ راهی که مدتهاست نویسندگان این سبک ادامه دادهاند و قدم در جای پای تالکین گذاشتهاند.
از دورفهای غارنشین مغرور گرفته تا الفهای مسحورکنندهی بیعیب و نقص، یا حتی اورکهای ترسناک با هیبتهای هیولایی که از خورشید فراریاند، کتابهای فانتزی هر یک تعریف و توصیف خاص خود را از این نژادهای جادویی ارائه دادهاند؛ اما نگاه ویژهی تالکین مدتهاست که دیگر به عنوان تعریف اصلی برای این اقوام به کار برده میشود؛ انگار که اینها موجوداتی واقعی هستند و جی. آر. آر. تالکین بود که برای اولین بار دایرهالمعارف آن را منتشر کرد. تالکین تصمیم گرفت که این نژادهای خاص را از روایات تاریخی و اسطورهای بیرون بکشد و در سرزمین میانه سکنا دهد. البته موجودات افسانهای بیشمار دیگری، مثل نیمفها و غولها، هم هستند که در جعبه ابزار دنیاسازی فانتزی پیدا میشوند، اما این نژادهای به خصوص که توسط تالکین به کار گرفته شدند امروزه از هر موجود تخیلی دیگری بیشتر سر و کلهشان در داستانهای فانتزی سبز میشود و این به لطف کتابهای «ارباب حلقهها» است که این نژادها را از سایرین برجستهتر کرد و به محبوبیت و فراگیر شدن آنها در داستانهای فانتزی انجامید.
اینکه هر یک از این نژادها چه شکلی دارند، کجا زندگی میکنند، ارتباطشان با نژادهای دیگر دوستانه است یا خصمانه، همهی اینها در کتابهای «ارباب حلقهها» شرح داده شده و امروزه دیگر به عنوان حقایق بدیهی پذیرفته شدهاند. یک راه ساده برای تشخیص این موضوع این است که از خودتان بپرسید الفها چه ظاهری دارند. احتمال قریب به یقین اولین تصویری که در ذهنتان نقش میبندد چهرهی «گالادریل» فیلمهای «ارباب حلقهها» است. به طور خلاصه بگویم، اگر تالکین از نژادهای مختلف مثل دورفها و الفها استفاده نمیکرد، دنیایی که امروزه با داستانهای فانتزی میشناسیم بسیار متفاوت میبود.
۸. یک گروه با کلاسهای متفاوت
چهار هابیت، یک دورف، یک الف، یک تکاور، یک مرد از گوندور و یک جادوگر مرموز نه عضو یاران حلقه را تشکیل میدهند. گروهی متنوع که سفر خود را از ریوندل آغاز میکنند تا حلقه را از بین ببرند. به غیر از چهار هابیت که همهی آنها از یک نژادند، پنج عضو دیگر این گروه به قدری تفاوت دارند که به سختی میتوان تصور کرد بتوانند با هم در یک گروه همکاری کنند. هر کدام از اعضای یاران حلقه با فرهنگ و ارزشهای متفاوتی بزرگ شدهاند و مهارتها و تجربیات زندگی هر یک با دیگری تفاوت دارد.
امروزه داشتن یک گروه متنوع از قهرمانان با نژادهای مختلف که هر یک استعداد خاص خود را دارند دیگر به یکی از عناصر کلیشهای و اصلی داستانهای فانتزی تبدیل شده است. تعاملات و ارتباطات شخصیتها در یک گروه باعث به وجود آمدن داستانی پویا و کاراکترهایی عمیق میشود. همچنین این فرصت در اختیار هر یک از این اعضا قرار میگیرد تا دانشها و مهارتهای منحصربهفرد خود را در مواجهه با چالشهای مختلف به نمایش بگذارند. بازیهایی مثل «دی اند دی» یا «سیاهچالها و اژدهایان» (Dungeons & Dragons) به خاطر همین ایدهی آنها در استفاده از یک تیم تخیلی متشکل از اعضا با کلاسهای متفاوت معروف و محبوب شدهاند.
۷. پسزمینهی اروپای قرون وسطایی
اگر از شما بخواهند که تصویر یک دنیای فانتزی را در ذهن خود مجسم کنید، احتمالا ذهنتان به دوران پیشاصنعتی شدن بازمیگردد که در آن شوالیهها سوار بر اسبهایشان میتازند و در قلعههای سنگی غولپیکر رفت و آمد میکنند. این منظره یا تصویر به طور ویژه از اروپای دوران قرون وسطی الهام گرفته شده که اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم، در داستانهای فانتزی به مکانی اغلب در اروپای شمالی نسبت داده میشود که همهی شخصیتها در آن با لهجههای مختلف بریتانیایی صحبت میکنند.
درست است که افسانهی شاه آرتور نقش مهمی در خلق جهانهای فانتزی ایفا کرده و محیطهای قرون وسطایی اساسا به این دلیل به این ژانر وارد شدهاند، اما «ارباب حلقهها» آن را برجستهتر کرد و از زمان انتشار کتابهای آن تاکنون، محیطها و پسزمینهی قرون وسطایی دیگر به یکی از عناصر اصلی ژانر فانتزی تبدیل شدهاند.
اگر کمی در خود کلمهی «فانتزی» دقت کنید متوجه میشوید که اساسا هیچ چیزی در این واژه وجود ندارد که بخواهد ذهن ما را به سمت زمان یا مکان خاصی سوق دهد. حتی وقتی در مورد «فانتزی تاریخی» صحبت میکنیم هم نمیتوانیم با قطعیت بگوییم منظور تاریخ اروپا در قرون وسطاست. بالاخره دنیا جای بزرگی است با هزاران هزار خردهفرهنگ و تاریخهای متفاوت و به نظر منطقیتر میآید اگر هر کس ژانر فانتزی را با تاریخ و اساطیر ملت خودش پیوند دهد. اما محبوبیت «ارباب حلقهها» به حدی بوده که موجب شده اروپای قرون وسطی اساسا به پیشفرض ما در مواجهه با دنیاها و داستانهای فانتزی تبدیل شود و تنها در سالهای اخیر است که شاهد منابع الهام متنوعتری برای ادبیات فانتزی بودهایم.
۶. دودمانهای قدرتمند و عالیمقام
در کتابهای «ارباب حلقهها» آراگورن وارث ایزیلدور، پادشاه قانونی گوندور و پادشاه عالی غرب است. با وجود اینکه آراگورن بدون آگاهی از اصل و نسب خود بزرگ شده است، اما به طور مداوم در روایت داستان به عنوان یک رهبر مدیر و مدبر و یک جنگجوی قدرتمند نشان داده میشود. برای نمونه، در تجمیع گروهها علیه نیروهای سائورون، این تبار و خون آراگورن بود که باعث شد ارتش مردگان در این نبرد سرنوشتساز حاضر شوند و از دستورات او فرمان ببرند.
در تواریخ دنیای واقعی ما هم مسئلهی فرهی ایزدی و ایدهی حق الهی حکومت، که هدیهای خاص از سمت خداست که بر پادشاهان اعطا شده، دیده میشود. اما جی. آر. آر. تالکین با کاراکتر آراگورن این ایده را به چیزی بسیار ملموستر تبدیل کرد. از زمان انتشار کتابهای «ارباب حلقهها» به بعد به نظر میرسد که هر قهرمانی که سر و کلهاش در داستانهای فانتزی پیدا میشود باید دارای قدرتهای بزرگتری باشد که از طریق خون و تبار خود به ارث برده است. از نمونههای بارز این ویژگی را میتوان در داستانهای «بازی تاج و تخت» دید که روایت خود را بر این ایده متمرکز کرده که تنها دودمانهای قدرتمندی که بر اصالت خون استوار شدهاند توانایی و شایستگی لازم برای اعمال فرمانروایی بر یک قلمروی بزرگ را دارند.
۵. اجماع و اضمحلال گروهها
این مورد ممکن است در ابتدا کمی بدیهی به نظر برسد، اما به تدریج به یک ایدهی عالی در داستانگویی فانتزی و ابزاری کارآمد برای داستانهایی تبدیل شده که شخصیتهای زیادی دارند. در «ارباب حلقهها» در میانههای کتاب «یاران حلقه» همهی شخصیتهای اصلی در شورای الروند در ریوندل گرد هم میآیند. این همان جلسهی سرنوشتسازی است که طی آن اعضا از اهمیت نابود کردن حلقه حرف میزنند و وظایف هر یک از یاران حلقه را تعیین کرده و هر کدام را به مسیر خود میفرستند. تنها مدت کوتاهی پس از برگزاری این جلسه، گندالف در مقابله با بالروگ گم و گور میشود، از آن طرف فرودو و سم پس از تلاش بورومیر برای گرفتن حلقه راه خود را از بقیه جدا میکنند، در این میان مری و پیپین هم توسط اورکها به اسارت گرفته میشوند.
اینکه همهی شخصیتها با هم راهی سفر بشوند یک راه عالی برای شروع داستان و روشی ساده برای نشان دادن تعاملات میان کاراکترهاست. در مقابل، جدا کردن اجباری آنها هم لطف خودش را دارد. طی این ماجرا ممکن است شخصیتهایی که پیش از این فکر نمیکردید بتوانند با هم بسازند کنار یکدیگر میافتند و حالا مجبور میشوند با همدیگر کنار بیایند. دیدن این تنشها و تعاملات خود میتواند جذابیت دیگری به داستان اضافه کند. حالا این شخصیتها باید برای غلبه با چالشهای پیش رو به یکدیگر اعتماد کرده و با هم همکاری کنند. در اغلب داستانهای فانتزی، در پایان سفر فرصتی پیش میآید که اعضای گروه دوباره با هم متحد شوند و این خود غلیان دیگری از احساسات و عواطف، چه برای شخصیتها و چه برای مخاطبین به ارمغان میآورد. برای نمونه حتی قسمت پایانی «جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه میزند» تا حدی زیادی مدیون «ارباب حلقهها» است؛ زیرا گروهی که در فیلم قبلی دور هم جمع شده بودند در این فیلم از یکدیگر جدا میافتند.
۴. خلوص الفها
تالکین خودش ایدهی الفها را روی کار نیاورد. او ویژگیهای این موجودات را از اساطیر نورس و اسطورههای ایسلندی اتخاذ کرد که در آنها «الفها» یا «آدمهای پنهان» موجوداتی فراطبیعی هستند که در دنیاهایی موازی در طبیعت زندگی میکنند. این الفها در فولکور ایسلندی اغلب درشتهیکل توصیف شدهاند که موی مشکی دارند، لباسهای خاکستری رنگ میپوشند و انسانها تنها در صورتی میتوانند آنها را ببیند که ارادهی الفها بر آن باشد و به طور کل در این اساطیر، الفها بیشتر شبیه به خدایان تصور شدهاند.
تالکین اما الفها را موجوداتی لاغراندام با پوستی صاف و شفاف و زیبایی باورنکردنی به تصویر میکشد. به نظر میرسد که این موجودات زندگیهای جاودانه دارند و در عین در حال که با طبیعت در هارمونی و سازگاری زندگی میکنند، میتوانند نیروهای جادویی ویژهای به کار بگیرند و علاوه بر این، کمانداران بسیار قهاری هم هستند. یکی از ویژگیهای الفهای تالکین این است که زندگیهای مرموز و اسرارآمیزی دارند و اغلب از بقیهی گروهها در جهان سرزمین میانه فاصله میگیرند؛ از این رو برخی از نژادها به آنها احترام میگذارند و برخی دیگر به آنها اعتماد ندارند.
از زمان کتابهای «ارباب حلقهها» این توصیف از الفها به توصیف غالب تبدیل شده که تعیین میکند یک جن یا الف باید چگونه باشد؛ از این رو هرگونه تصویر متفاوت از آن با مخالفتها و نارضایتیها از سوی طرفداران ژانر فانتزی مواجه میشود.
۳. تاریکی قریب الوقوع و جهانشمول
آدم بد اصلی «ارباب حلقهها» «سائورون» است که به نام ارباب تاریکی نیز شناخته میشود. اوست که مسیر داستان را تعیین میکند اما در عین حال، هیچکس او را ندیده است. حضور او به صورت یک تاریکی سینگین و همیشگی جلوه میکند که به آرامی برمیخیزد و بر تمام سرزمینها سایه میاندازد. بیشتر از اینکه سائورون را یک شخصیت در نظر بگیریم، او تجلی شر محض است. با وجود اینکه «ارباب حلقهها» یک داستان اخلاقی نیست که دو سمت کاملا سیاه و کاملا سفید را در برابر هم قرار دهد، اما وقتی پای ارباب تاریکی به میان میآید شکی در آن نیست که سائورون شیطان است. سایهی سیاه سائورون بر سر یاران حلقه به قدری قدرتمند بود که با اینکه هیچوقت به طور فیزیکی با فرودو رو در رو نشد، اما حضورش را میشد هر لحظه و در همه جا احساس کرد.
با اینکه دنیای ما از نظر اخلاقی پیچیدگیهای زیادی دارد، اما این امر برای داستانها در ژانر فانتزی صدق نمیکند؛ در این دنیاها معمولا یک شر کامل وجود دارد که میخواهد تمام سرزمینها را تحت سلطهی خودش درآورد. هیچ راهی برای درک علت اعمالش یا استدلال با او وجود ندارد؛ این شر صرفا نیرویی از قعر ظلمات است که زندگان را برای نبرد علیه خودش متحد خواهد کرد.
۲. مکگافینهای جادویی
در ادبیات و سینما از اصطلاح «مکگافین» برای توصیف شی، شخصیت یا اتفاقی استفاده میکنند که داستان را جلو میبرد؛ مهم نیست که این مکگافین چقدر در چشم مخاطبان اهمیت دارد؛ مهم این است که انگیزهی کاراکترها و در نتیجه پیشبرد روایت به آن بستگی دارد. شکی در آن نیست که شی پیشبرندهی داستان در کتابهای «ارباب حلقهها» خود حلقه است. یک شی کوچک و منحصربه فرد که به اندازهای قدرتمند دارد که میتواند تمام سرزمین میانه را تسخیر کند. جذابیت و جادوی آن نیز به نحوی است که هر کسی را که میخواهد صاحب آن شود فریب میدهد و او را از درون فاسد میکند تا بتواند خودش را به سائورون برساند. قدرت حلقه از آنجا میآید که بخشی از روح سائورون در آن قرار گرفته است که اگر دقت کنید میبینید که شما را به یاد یکی دیگر از معروفترین داستانهای سبک فانتزی، یعنی «هری پاتر» میاندازد. این بدین معنی است که همزمان که حلقه میتواند یک ویرانی بزرگ رقم بزند، نابودی سائورون به نابودی حلقه پیوند خورده است.
قدرت حلقه، به عنوان شی پیشبرندهی داستان، در این است که به جستجوی بزرگ و پیچیدهی یاران حلقه، که به نظر میرسد بیشتر جنبهی نمادین و استعاری دارد، کیفیتی فیزیکی و ملموس میبخشد؛ این ماجرای رنجها و فداکاریهای فرودو را برای بیننده و دیگر شخصیتها جذابتر میکند. با وجود اینکه حلقهی کتابهای «ارباب حلقهها» با استناد به تعریفهای هیچکاک هیچوقت مکگافین محسوب نمیشود، اما همچنان ایدهای عالی برای جلو بردن روایت کتاب تالکین به حساب میآید. با اینکه هیچ چیز به پای افسونگری و سحرآمیزی حلقه نمیرسد، اما از زمان «ارباب حلقهها» تاکنون اشیاء جادویی دیگر به یکی از عناصر اصلی ژانر فانتزی تبدیل شدهاند.
۱. فرد برگزیده
نقش اصلی کتابهای «ارباب حلقهها» یک هابیت به نام فرودو بگینز است. از آنجا که مردم نژاد او کوچک هستند معمولا از سمت جهان جثهبزرگها خیلی مورد توجه قرار نمیگیرند؛ از این روست که هابیتها هیچ وقت به مهارتهای نبرد مشهور نشدهاند و حاضر نیستند آسایش خود را با یک ماجراجویی پرحادثه عوض کنند. با وجود طبیعت کمهیاهو و بیادعای هابیت ما، در همان اوایل داستان میفهمیم که فرودو تنها کسی است که قدرت لازم برای مقابله با نیروی نفوذ حلقه را دارد و میتواند تا زمان رسیدن به «کوه نابودی» (Mount Doom) در «موردور» در برابر آن مقاومت کند.
در حالی که اکثر قهرمانهای داستانهای فانتزی عشق ماجراجویی دارند و همیشه چشم به افق دوخته و دربارهی ماجراجوییهای بعدی خود رویاپردازی میکنند، فرودو شخصیتی واقعگرایانه دارد که مخاطب معمولی راحتتر میتواند با آن ارتباط برقرار کند. این یک روش عالی برای داستانگویی در دنیاهای فانتزی است که باعث میشود دنیای عجیب و غریب این جهان تخیلی با عالم آشنای خودمان پیوند بخورد و هضم علل رفتارها و اعمال شخصیتها برایمان آسانتر شود؛ این دقیقا همان ایدهای است که فرودو در ۱۹۵۴ میلادی برای خوانندگان انگلیسی خودش عرضه کرد؛ این ایده که هر کس میتواند درگیر یک ماجراجویی عظیم شود که در مخیلهاش هم نمیگنجد. کلیشهی فرد برگزیده به خاطر بسیاری از مجموعههای مدرن مثل «جنگ ستارگان» و «هری پاتر» نیز مشهور شده است و به عنوان یک ابزار داستانگویی قدرتمند، جای تعجب ندارد که به یکی از ستونهای اصلی ژانر فانتزی مبدل شده است.
منبع: CBR