۱۰ نکته‌ی فرنچایز انیمیشن «داستان اسباب‌بازی» که اصلا منطقی به نظر نمی‌رسد

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
انیمیشن داستان اسباب‌بازی

انیمیشن «داستان اسباب‌بازی» از سال ۱۹۹۵ تاثیر زیادی هم بر طرفداران انیمیشن و هم بر نحوه‌ی ساخت و داستان‌پردازی بسیاری از انیمیشن‌های بعد از خودش گذاشت. اگرچه این مجموعه فیلم محبوب چند سال پیش در قسمت «داستان اسباب‌بازی ۴» به پایان رسید، اما انتشار «لایت‌یر» (Lightyear) باعث شده است تا بار دیگر شخصیت‌های اصلی این فرنچایز موفق در ذهن مخاطب به یاد آورده شوند. به همین بهانه در این مطلب، از اسباب‌بازی‌های جدیدی که به‌طور جادویی ظاهر می‌شوند تا سرعت فوق‌العاده‌ و عجیب آن‌ها در انیمیشن «داستان اسباب‌بازی»، به اتفاقاتی اشاره کردیم که منطقی به نظر نمی‌رسند.

«داستان اسباب‌بازی» به عنوان یک فرنچایز انیمیشنی در مورد اسباب‌بازی‌هایی که جان دارند و با اراده‌ی خود هر کاری می‌کنند، چیزهای بی‌شماری وجود دارد که واقعی نیستند، اما بعضی از ناهماهنگی‌ها را نمی‌توان حتی در حد انیمیشن هم نادیده گرفت. چیزهایی مانند اینکه چگونه اسباب‌بازی‌ها هرگز زمانی که جان می‌گرفتند و حرکت می‌کردند گیر نیافتادند و چگونه توانستند ماشین برانند و بسیاری نکات دیگر.

۱۰. چرا مادر اندی از دیدن اسباب‌بازی‌های جدید تعجب نمی‌کرد؟

انیمیشن داستان اسباب بازی

اندی اسباب‌بازی‌های مختلف و متنوعی داشت، اما به نظر می‌رسید که «باز» تنها اسباب‌بازی جدیدی بود که مادرش به او داد. وقتی جسی، بولسی، بیگانگان و اسباب‌بازی‌های دیگر روی تخت او ظاهر می‌شوند، اندی به راحتی وجود آن‌ها را می‌پذیرد و هیجان‌زده می‌شود. به عنوان یک کودک، این رفتار او منطقی است، به خصوص که او به وضوح عاشق بازی با اسباب‌بازی‌های خود است.

قسمت غیر منطقی این است که مادرش تعجب نمی‌کند و نمی‌پرسد که اسباب‌بازی‌های دیگر از کجا آمده‌اند. البته، این امکان وجود دارد که او همه‌ی اسباب‌بازی‌های اندی را از زمانی که می‌توانست با آن‌ها بازی کند نشناسد. مادرش تشکر او را برای اسباب‌بازی‌های جدید به این دلیل نادیده می‌گیرد که فرزندش را می‌شناسد و می‌داند که در همان لحظه اندی در حال فکر کردن به بازی‌هایی است که می‌تواند با اسباب‌بازی‌های جدیدش بکند. صرف نظر از این، بی‌توجهی او عجیب است.

۹. جان گرفتن اسباب‌بازی‌ها خیلی ترسناک است

انیمیشن داستان اسباب بازی 2

بیشتر بچه‌های کوچک احتمالا رویای زنده شدن اسباب‌بازی‌هایشان را همیشه در سر می‌پرورانند تا بتوانند مانند یک موجود زنده با آن‌ها بازی کنند. تصور اینکه اسباب‌بازی‌های بی‌جان زنده شوند و پا را فراتر از یک وسیله‌ و شی بی‌جان بگذارند، وسایل خانه را جابجا کنند، و حتی توطئه‌ای علیه صاحبان خود ترتیب دهند، چیزی فراتر از یک داستان ترسناک به نظر می‌رسد.

در «داستان اسباب‌بازی»، ترسناک بودن این موضوع نادیده گرفته می‌شود. صرف نظر از این موضوع، تمامی قسمت‌ها باورنکردنی بوده و «داستان اسباب‌بازی» بهترین فرنچایز انیمیشنی از نظر IMDb است.

۸. چگونه اسباب‌بازی‌ها رانندگی با وسایل نقلیه‌ی واقعی را یاد گرفتند؟

انیمیشن داستان اسباب بازی 3

در سرتاسر فرنچایز «داستان اسباب‌بازی»، چند کار وجود دارد که اسباب‌بازی‌ها انجام می‌دهند که چندان منطقی نیستند، و ظبیعتا واقعا نباید جواب دهند، اما از آنجایی که این یک فیلم انیمیشنی کودکانه است، این موضوع عملی می‌شود. وقتی باز و اسباب‌بازی‌های دیگر با همکاری یکدیگر کامیون پیتزا سیاره را به فرودگاه می‌رسانند، تلاش مشترک آن‌ها در تئوری می‌‎تواند کار کند، اما در واقعیت نه!

نمادین‌ترین صحنه‌ی بولسی در مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» زمانی است که او هواپیما را تعقیب می‌کند. این یکی دیگر از مواردی بود که در هیچ شرایطی نباید نتیجه می‌داد. اینکه چگونه می‌توانست پا به پای هواپیما بدود معنی نداشت، و حتی اگر یک اسب کنترل از راه دور بود، احتمالا هنوز به اندازه‌ی کافی سریع نبود. البته سرعت او ویژگی خیلی خوبی در آن قسمت محسوب می‌شد، چون در غیر این صورت جسی و وودی را از دست می‌دادند.

۷. چنگالی

انیمیشن داستان اسباب بازی 4

وقتی اندی در پایان «داستان اسباب‌بازی ۴» اسباب‌بازی‌هایش را به طور رسمی به بانی اهدا می‌کند، آن‌ها می‌توانند با همه‌ی اسباب‌بازی‌های بانی معاشرت کنند. از آنجایی که بانی کودک خلاقی است، تعجبی نداشت که از لوازم کاردستی خود برای خلق یک دوست جدید یعنی «چنگالی» استفاده کند. چنگالی یکی از بهترین شخصیت‌هایی است که بعد از قسمت اول «داستان اسباب‌بازی» معرفی شد.

در بیشتر فیلم، او با هویت خود، که برای یک فیلم کودکانه نسبتا سنگین است، دست و پنجه نرم می‌کند، زیرا فکر می‌کند چون از وسایل دور ریختنی ساخته شده، زباله است. وودی سخت تلاش می‌کند تا به او در درک این موضوع کمک کند که بانی او را ساخته و هدفش این است که اسباب‌بازی او باشد. علاوه بر بحران هویت او، برخی از طرفداران استدلال می‌کنند که «چنگالی» باید «قاشق‌چنگالی» نامیده می‌شد چون در واقع یک چنگال نیست، قاشقی است با نوک چنگال‌شکل، اما به احتمال زیاد بانی این کلمه را نمی‌دانست.

۶. چرا فقط شخصیت «باز» فکر می‌کند واقعی است؟

باز لایتیر

«باز» معتقد است که او در واقع یک تکاور فضایی است که سعی می‌کند زمانی که اسباب‌بازی‌های دیگر را برای اولین بار ملاقات می‌کند، زورگ را شکست دهد. چرا او چنین اعتقادی دارد کاملا روشن نیست. در فیلم سوم، او به حالت دمو تغییر می‌کند و به شکل اصلی خود بازمی‌گردد. این سوال پیش می‌آید که اگر او همیشه در حالت آماده برای بازی بود، چرا فکر می‌کرد یک تکاور فضایی است؟

علاوه بر این که «باز» این تحول منحصر به فرد را پشت سر می‌گذارد، این واقعیت را نشان می‌دهد که فکر واقعی بودن برای هیچ یک از اسباب‌بازی‌های دیگر پیش نیامده است. منطقی است که اسباب‌بازی‌ها از رفتار او تا این حد گیج شده باشند.

۵. قوانین اسباب‌بازی‌ها

انیمیشن داستان اسباب بازی

یک قانون واضح در میان اسباب‌بازی‌ها وجود دارد؛ «وقتی زنده شدید گیر نیافتید» و «ایجاد شادی برای بچه‌ای که صاحبتان است». به غیر از این دو قانون کاملا واضح، بقیه‌ی قوانین به طرز باورنکردنی گنگ و نامشخصند. قانون «هیچ اسباب‌بازی جا نمی‌ماند» اغلب در سراسر فرنچایز زیر پا گذاشته می‌شود. اسباب‌بازی‌ها هم اغلب حرکت می‌کنند و خود را خلاف شکلی که اندی رهایشان کرده بود قرار می‌دهند.

در حالی که هیچ فهرست مشخصی از قوانین در میان اسباب‌بازی‌ها وجود ندارد، گاهی قوانین نانوشته‌ای هم می‌بینیم، اما متاسفانه واضح و مشخص نیستند، زیرا اسباب‌بازی‌ها معمولا هر کاری که می‌خواهند انجام می‌دهند.

۴. رهبری وودی برای گروه اسباب‌بازی‌ها کمی بحث‌برانگیز است

وودی در انیمیشن داستان اسباب بازی

در میان گروه اسباب‌بازی‌های اندی، به نظر می‌رسد که وودی یک رهبر غیر رسمی باشد. تنش‌هایی بین او و باز وجود دارد، زیرا این دو بر سر اینکه چه کسی باید رهبر واقعی باشد بهترین دشمنان دوست‌نمای فیلم به شمار می‌روند، اما همیشه وودی رهبری گروه را به دست می‌گیرد.

از تلاش برای خلاص شدن از شر «باز» گرفته تا رها کردن گروه، موارد زیادی وجود دارد که او تصمیماتی گرفته که از یک رهبر خوب بعید است. او اغلب به خاطر حسادت، ضعف و خودخواهی بیشتر از بقیه به دردسر می‌افتاد. وودی توانست اسباب‌بازی‌ها را کنار هم نگه دارد، اما معمولا این کار با کمک دیگران انجام می‌شد.

۳. داستان اسباب‌بازی ۴

داستان اسباب بازی 4

سومین فیلم داستان اسباب‌بازی پانزده سال بعد از اولین نسخه‌ی آن ساخته شد، بنابراین در حالی که این انیمیشن فیلمی برای کودکان است، بزرگسالانی هم وجود داشتند که بیشتر از بچه‌ها از پایان فیلم قدردانی کردند. تماشای جدا شدن اندی از اسباب‌بازی‌هایی که خیلی دوستشان داشت و زندگی خوبی به او دادند، دلخراش بود. این پایان بسیار تلخ و شیرین، به عنوان یک پایان خوب، عالی بود، پس اینکه چرا این فرانچایز تصمیم به ساخت فیلم چهارم گرفت هنوز یک راز است.

اگرچه «داستان اسباب‌بازی ۴» تمام اسباب‌بازی‌های این مجموعه را در خود دارد، اما به وضوح درباره‌ی پایان وودی است. وودی در ابتدا محبوب‌ترین اسباب‌بازی اندی و یکی از اصلی‌ترین اسباب‌بازی‌های فرنچایز بود، اما برخی از طرفداران استدلال می‌کنند که فرنچایز باید همه چیز را با فیلم سوم پایان می‌داد.

۲. چه اتفاقی برای سید افتاد؟

سید در انیمیشن داستان اسباب بازی

همه‌ی بچه‌ها به یک شکل با اسباب‌بازی‌ها بازی نمی‌کنند، و «داستان اسباب‌بازی» به خوبی راه‌های مختلفی را نشان داد که بچه‌ها می‌توانند با اسباب‌بازی‌هایشان بازی کنند. سید بچه‌ای بود که یکی از راه‌های مخرب‌تر برای بازی با اسباب‌بازی‌ها را انتخاب کرد. او آشکارا از اسباب‌بازی‌ها به خاطر کارهایی که با آن‌ها کرد می‌ترسید، اما این که بعد از فیلم اول چه اتفاقی برای او افتاد یک راز باقی مانده است.

وقتی وودی و بقیه‌ی اسباب‌بازی‌ها او را ترساندند تا نگذارند «باز» را منفجر کند، او با وحشت فرار می‌کند. ترساندن او تا این حد کار وحشتناکی بود، و اینکه چگونه اسباب‌بازی‌ها در حال زنده شدن گیر نیافتادند هم معلوم نیست. زخمی کردن و ترساندن بچه‌ی کوچکی که سبک بازی متفاوتی نسبت به اندی دارد، انتخاب جالبی برای یک فیلم کودکانه بود.

۱. چگونه اسباب‌بازی‌ها توسط آدم‌های دیگر گیر نیافتادند؟

فرنچایز داستان اسباب بازی

در هر کدام از قسمت‌های «داستان اسباب‌بازی»، اسباب‌بازی‌ها عملا خود را به روش‌های مختلف زنده نشان می‌دهند. از صحبت مستقیم با سید گرفته تا دزدکی به این طرف و آن طرف رفتن در مهدکودک، باورنکردنی است که آن‌ها هرگز گرفتار نشدند.

یکی از شگفت‌انگیزترین زمان‌هایی که گرفتار نشدند ممکن است زمانی باشد که باز و سایر اسباب‌بازی‌ها زیر علامت‌های مخروطی ترافیکی پنهان شده بودند تا از خیابان عبور کنند. تغییر الگوی ترافیک در یک خیابان اصلی کار بزرگی است. اگر مخروطی‌ها آن‌ها را پنهان می‌کردند، در این صورت باید توضیحی برای حرکت مخروطی‌ها در خیابان وجود داشته باشد. هرکسی که در پیاده‌رو راه برود یا از پنجره‌ی خود در آسمان‌خراش‌های بی‌شمار اطراف به بیرون نگاه کند باید متوجه این اتفاقات عجیب و غریب شده باشد.

منبع: screen rant



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۵ دیدگاه
  1. طاها

    با همشون مخالفم به جز اینکه داستان اسباب بازی ۴ به هیچ وجه نباید ساخته می شد

  2. سپیده بانو

    تکلیف سید مشخص شد! این یکی از تئوری های خود سریال هست که فصل سوم کسی که داره زباله ها رو خالی میکنه تیشرت سید تنشه و شبیه به اونه با این فرض که ادم درستی نبوده و خوب درس نخونده مثل اندی به دانشگاه نمیره.

  3. Mahdi

    واقعا مطلبه بیهوده ای بود…
    اینیمشنه دیگه عزیز
    دنبال منطق میگردی؟😐🤔

  4. Parsa

    یعنی چی اخه این انیمیشنه هیچی تو انیمیشن غیر ممکن نیست خیلی مزخرفه

  5. parsa

    باز به این دلیل فکر می کرد اسباب بازی نیست چون که باز یه فیلم مخصوص داشت اما بقیه اسباب بازی هایی که فیلم نداشتن مطمئن بودن که اسباب بازی هستن و وودی با اینکه فیلم داشت اما توی فیلم یه رهبر و یه کلانتر بود و بین اسباب بازی ها هم همین طور بود

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما