۱۰ چیز در دنیای «احضار» که اصلا منطقی به نظر نمیرسند
جیمز وان با فیلم «احضار» (The Conjuring) ژانر ترسناک را از اساس بازآفرینی کرد. پس از موفقیت فیلم «توطئهآمیز» (Insidious) دومین تلاش او در به تصویر کشیدن وحشت ماورا طبیعی و پس از دریافت نتیجهی ضعیف و ناعادلانه از فیلم «سکوت مطلق» (Dead Silence)، وان وارد قلمرو ترسناک بالغتر و کلاسیکتر شد. «احضار» که داستانی کلاسیک دربارهی خانهای تسخیر شده را به سبک مدرن روایت میکند، موفقیتی بیسابقه بود و الهامبخش کل جهان سینما شد که شامل هشت فیلم در حال حاضر و چندین فیلم دیگر در آینده میشود. اما به همان اندازه که این فیلمها موفق هستند، ناسازگاریهای آزاردهندهای هم در آنها مشاهده میشود که منطقی به نظر نمیرسند و در این مطلب ما به ۱۰ مورد از آنها اشاره میکنیم.
در حالی که اولین «احضار» به طور منحصر به فردی در دنیای واقعی پایهگذاری شد، سری فیلمهای آن یکی پس از دیگری خیالیتر شدند. با افزایش اندازه، جثه و انگیزهی اشباح، بیدقتیها هم افزایش یافتند. درست است که داستان تمامی این فیلمها در دنیای ماورا طبیعی رخ میدهند و پیشآمد هر اتفاقی اجتنابناپذیر است، اما اگر نگاهی به نکاتی که در ادامه به آنها پرداختیم بیاندازید، حتما با غیز منطقی بودن آنها موافق خواهید بود.
۱. لورین در اصل توتم جادوگر را در قسمت سوم احضار «شیطان مرا وادار کرد» (The Devil Made Made Do It) حس نمیکند
«احضار: شیطان مرا وادار کرد» با استقبال متفاوتی روبرو شد. در حالی که برخی از منتقدان و تماشاگران از دیدن و بازگشت وارنهای مشهور با بازی جدی ورا فارمیگا و پاتریک ویلسون به پردهی نقرهای هیجانزده بودند، برخی دیگر نگران بودند که این فرنچایز حتما به پایان دوران خود رسیده است.
یکی از ایرادات اصلی آن این است که «شیطان مرا وادار کرد»، همانطور که معمولا در اکثر دنبالهها اتفاق میافتد، تصمیم میگیرد از چیزی که سریال را در وهله اول بسیار موفق کرده بود، فراتر رود. ترسها غلو شده هستند، خشونت بدتر، و ارواح آنقدر اغراقآمیز هستند که فرنچایز دیگر برای جنگیری ناامید به نظر میرسد.
بیشتر شدن میزان خطر، آشکار شدن خطاها را هم به همراه دارد و «شیطان مرا وادار کرد» در چند قسمت این را نشان داد. فاحشترین اشتباه استفاده ناسازگار از روشنبینی لورین وارنز است. لورین چندین بار در طول فیلمها از قدرت خود استفاده کرده است، چه در حال کاوش در عکسهای خانوادگی و چه برای تشخیص اینکه کجا ممکن است یک شیطان به او حمله کند.
در «شیطان مرا وادار کرد»، لورین بهطور غیرقابل توضیحی از این موضوع آگاه نیست که خانهای که اخیرا یک شیطان را در آن از بدن کسی خارج کرد، توتم جادوگری در زیر آن دفن شده است. هرگز توضیح داده نشده است که چگونه این نفرین از او فرار کرد. در مورد اینکه چگونه نفرین به اندازه کافی قدرتمند است تا از ویژگیهای روشنبینانه لورین قسر در برود، طلسم عجیبی وجود دارد، اما به نظر میرسد این همان چیزی است که او باید احساس میکرد.
۲. همه آنابل را همه جا میبرند
این اشتباهی است که به یک اندازه در مورد «احضار»، «آنابل» (Annabelle)، «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation) و «آنابل به خانه میآید» (Annabelle Comes Home) صدق میکند. آنابل واقعی یک عروسک نفرین شده است. مطمئنا نگه داشتن یک شی نفرین شده همیشه در کنار خود ایده خوبی نیست، اما میتوان به راحتی متوجه شد که آنابل واقعی چگونه ممکن است به خانه کسی راه پیدا کند.
آنابل دنیای سینمایی «احضار» یک کابوس عروسکی عجیب و وحشتناک است. این عروسک هیچ ویژگی مطلوبی ندارد، حتی اگر با پایینترین استانداردهای متخصصان عروسک اندازهگیری شود، باز هم ترسناک است.
با این حال، به همان اندازه که این عروسک ترسناک است، جهان «احضار» بارها از مخاطبان میخواهد باور کنند که این عروسک نه تنها عادی است، بلکه به همیشه و شدیدا دوستداشتنی است. پرستاران در فیلم «احضار» قبل از تسخیر خود به دنبال آن بودند، و دو عروسکساز (میراندا اتو و آنتونی لاپاگلیا) آن را برای دخترشان میسازند، با تمام این موارد حتی با نادیده گرفتن تسخیری بودن آنابل، بی چون و چرا وحشتناک است و سوال اینجاست که چرا اصلا چنین چیز ترسناک و شومی باید همیشه و همه جا طرفدار داشته باش؟
بدتر از آن، با توجه به اینکه اد و لورین وارن چقدر در مورد شیطانی بودن عروسک اظهار نظر میکنند، هرگز منطقی نیست که آن را در خانه خود نگه دارند. آنابل که در ویترین مقدس محصور شده است، باز هم شیطانی است. اگرچه پس از هشت فیلمی که در آنها روح شیطانی کاملا مشخص نیست، بیننده متعجب میشود که چرا آنها حداقل جایگزینی برایش در نظر نمیگیرند.
۳. پاتریشیا آنا را مقصر مرگ فرزندانش میداند نه لیورونا
«نفرین لیورونا» کمترین امتیاز را در مجموعه «احضار» دارد. این ممکن است دلیل تمایل قبلی سازندگان فرنچایز به حذف آن از جدول زمانی «احضار» باشد. این مورد حتی قبل از انتشار با جنجالهایی همراه بود، که بیشتر آنها به دلیل استفاده از یک سفیدپوست در افسانهای مربوط به فرهنگ مکزیک بود.
با این حال، بدترین اتفاق در این فیلم این است که چقدر مصنوعی ساخته شده است. دو کودک پاتریشیا آلوارز (با بازی پاتریشیا ولاسکز) توسط لیورونا هدف قرار میگیرند و کشته میشوند، رویدادی که خدمات اجتماعی آن را به عنوان بیتوجهی و سواستفاده رد میکند.
هرگز به طور کامل توضیح داده نمیشود که چرا فرزندان آلوارز در وهله اول هدف قرار گرفتند. با این حال، پس از مرگ فرزندانش، پاتریشیا، مددکار اجتماعی یعنی آنا (با بازی لیندا کاردلینی) را که اولین بار فرزندانش را برد، مقصر میداند. او لیورونا را احضار میکند و آنا و فرزندانش را هدف قرار میدهد تا او همان دردی را که پاتریشیا احساس میکند تجربه کند.
همه چیز بر اساس بیمیلی پاتریشیا از اعتراف به این موضوع است که حبس کردن کودکان در کمد به دلیل وجود یک روح چیز مهمی نیست تا یک مددکار اجتماعی به طور منطقی آن را باور کند. بدتر از آن، آنا هرگز آشکارا خشن یا شکاک نیست. او میخواهد به پاتریشیا کمک کند تا بفهمد چه اتفاقی در حال افتادن است.
۴. جنگیری اوج گیرندهی لورین در «احضار» (The Conjuring)
میگویند عشق شفا دهنده است، اما در واقع اینطور نیست. اما اگر قرار باشد پایان فیلم «احضار» را باور کنیم، تنها چیزی که ریگان مک نیل به آن نیاز داشت عشق و روشنبینی بود. در پایان «احضار»، لورین متوجه میشود که باثشبا (با بازی جوزف بیشارا)، شبحی که یک خانه در روستای رود آیلند را تسخیر کرده، مادرانی را در زمین خود اسیر، و آنها را مجبور به کشتن فرزندانشان میکند.
زمانی که کارولین پرون (با بازی لیلی تیلور) به همراه یکی از دخترانش، کریستین (با بازی جوی کینگ) به خانه فرار میکند، نزدیک است توسط شیطان تسخیر شوند. اد، لورین و افسر براد (با بازی جان برادرتون) به موقع به آنجا میرسند و کریستین را آزاد میکنند و کارولین را به صندلی میبندند.
اد برای خارج کردن باثشبا از جسم کارولین، یک جنگیری کامل را آغاز میکند. با این حال، بیهوده است، زیرا کارولین به سرعت فرار میکند و دختر دیگرش، آوریل (با بازی کیلا دیور) را تعقیب میکند. او که کاملا توسط این مکان تسخیر شده است، با یک جفت قیچی بزرگ مسلح شده و قصد دارد از آن به بدترین شکل ممکن استفاده کند.
درست همانطور که کارولین آوریل را میگیرد و قیچی را بلند میکند، لورین کارولین را میگیرد. او به کارولین التماس میکند که روزهای خوب را به خاطر بیاورد و بثشبا را از درون بشکند. در لحظه این راه حل جواب میدهد، و عشق به تنهایی، و بدون انجیل، آیین یا افسونهای لاتین، روح کارولین را آزاد میکند. این یک لحظه تلخ و شیرین است، شاید کمی بیش از حد لوس باشد، اما به طور اساسی تمام ایدههای قبلی را، تضعیف میکند. چرا عشق به تنهایی کافی است؟
۵. اِوِلین خودش را فدای میا میکند
نقطهی اوج «آنابل» مسلما فاجعه آمیزترین در کل سریال است. در اواسط راه، خانم خانهدار میا فرم به اندازه کافی گرفتار عروسک جنزده آنابل شده است. او که ناامید از کمک است، از اولین (با بازی آلفر وودارد)، همسایه و صاحب یک کتابفروشی محلی کمک میگیرد.
بدون تقصیر خود وودارد، شخصیت اولین به شدت به کلیشه «سیاهپوستان جادویی» متمایل میشود. نقش اولین که مملو از دانش شیطانشناسی، نفرینها، تسخیر و ناشناختهها است، به نظر میرسد که نمایشهایی را برای قهرمانان سفیدپوست ارائه میکند.
با این حال، این حتی بدترین مشکل فیلم هم نیست. در پایان، شیطان قصد خود را روشن میکند که میخواهد دختر تازه متولد شده میا را بدزدد و میا را وسوسه کند که روحش را تسلیم کند. میا در ابتدا حاضر است خود را برای دخترش فدا کند. با این حال، هنگامی که او قصد دارد با عروسک آنابل در دستانش از پنجره آپارتمانش بیرون برود، اولین از راه می رسد.
اولین که سالها قبل در مورد مرگ دخترش احساس گناه میکند، تصمیم میگیرد به جای میا بپرد و جان و روح ابدی خود را فدای زنی کند که به سختی میشناسد. این صحنه که به عنوان یک فداکاری عمیق در نظر گرفته شده است، بسیار گیج کننده است. سیاست نژادی نابجاست، این عمل خودسرانه است، و حتی به این فکر نمیکند که شیطان ممکن است روح اولین را نخواهد، و از همه مهمتر اینکه در تمام این مدت، میا را هدف قرار داده بود.
۶. کل فیلم راهبه (The Nun)
«راهبه» به کارگردانی کورین هاردی، از نظر بصری چشمگیرترین اثر در دنیای «احضار» است. «راهبه» که بازگشتی به خیمههای گوتیک گذشته به شمار میرود، همان «احضار» به سبک کمپانی هامر و راجر کورمن است. انتخاب خواهر ورا فارمیگا، تایسا فارمیگا، یک انتخاب خلاقانه بود، و اگر هیچ چیز دیگری نداشته باشد، «راهبه» حداقل به اندازه کافی خطرناک احساس میشود.
شخصیتها در حین کشف یک صومعه متروکه و خالی از سکنه که توسط بانی آرون، که برای اولین بار در «احضار ۲» ظاهر شده بود، با تهدیدهای واقعی روبرو میشوند. از همان ابتدا مشخص است که هر کاری که شخصیتها انجام دهند، والک آماده بازگشت است.
برای شکست دادن والک، این نظریه مطرح شده است که درگاهی که او از آن آزاد شده است باید با خون واقعی مسیح مهر و موم شود. خوشبختانه، یک شیشه از خون مسیح در صومعه نگهداری میشود، و شکاف تنها یک پیادهروی کوتاه در زیرزمین است.
این به اندازه کافی بد است که والک، که کل صومعه را آزار داده است، به طرز عجیبی در متوقف کردن آنها بیتاثیر ظاهر میشود. ایرن خواهر فارمیگا بسیار گناهکارتر است. شکاف مهر و موم شده است و والک عمیقا در گردابی فرو رفته و در زیر صومعه زندانی شده است.
یک چرخش در آخر وجود دارد که مالکیت بعدی جوناس بلوکه توسط والک را نشان میدهد، و همه چیز را زیر سوال میبرد. هیچ معنایی نمیدهد. اگر والک هنوز آنجا است و قادر به مالکیت است، چرا به فکر مرگ دراماتیک آن باشیم؟ والک باید بهتر بداند.
۷. وارنها علیرغم سابقهای که دارند ادعاهای هاجسون را نادیده میگیرند
«احضار ۲» بدون شک بهتر از نسخه اصلی است. این فیلم با مدت زمان بیش از دو ساعت، یک فیلم دربارهی خانه جنزده با میراثی به ماندگاری ارواحش است.
«احضار ۲» فرانسیس اوکانر را در نقش مادر سه فرزند نشان میدهد که در خانهای تسخیر شده و دولتی زندگی میکند. وقتی او ادعا میکند که خانه تسخیر شده است، وارنها را فرا میخوانند. فرانکا پوتنته که از فیلم «بدو لولا بدو» (Run Lola Run) شناخته شد، اصلیترین ضدقهرمان است، شکاکی که متقاعد شده است که پگی هاجسون در حال سر هم کردن این داستانها برای تامین مسکن بهتر است.
در ابتدا، وارنها متقاعد نشدهاند، اگرچه لورین بارها به ناتوانیاش در حس کردن چیزهای نادرست اشاره میکند. این در یک حادثه صحنهسازیشده که روی نوار ضبط میشود، به اوج میرسد، حادثهای که وارنها را مجبور به ترک خانه میکند.
البته، بعدا، لورین متوجه میشود که والک، شرور «راهبه» مانع از روشنبینی او شده است، اما از نظر دنیوی یا چیزی غیر از آن، این که این دو به راحتی ادعاهای یک نفر را رد میکنند، بیارزش به نظر میرسد.
۸. کارول به جای فرار کردن در «آنابل؛ آفرینش» لامپها را تعمیر میکند
«آنابل: آفرینش» بسیار ترسناک است. دیوید اف. سندبرگ، کارگردان «در تاریکی» (Lights Out) خطرناکترین نمونه در جهان احضار را با داستانی شرورانه درباره یتیمان و عروسکهای چینی ارائه کرد.
ترسها برای فرنچایز غیرمتعارف هستند و سندبرگ از مجموعهای متنوع از مکانهای تسخیر شده استفاده میکند. یکی از تاثیزگذارترین صحنهها شامل فرار کارول (با بازی گریس فولتون) یتیم به انباری است.
پس از اینکه تعداد زیادی از دخترها خود را در یک ماشین حبس میکنند، توسط یک مترسک تسخیر شده مورد حمله قرار میگیرند و فرار میکنند. در انبار، کارول دوباره مترسک را میبیند و بسیار میترسد. سپس، لامپهای متصل به چراغهای روی سقف، به آرامی باز میشوند، و شیطان در گوشهای ظاهر میشود.
کارول به جای فرار، مترسک را در محدوده دید خود نگه میدارد و به درست کردن چراغها ادامه میدهد. مترسک به خودی خود دلیلی ندارد که در آنجا باشد و تنها توضیح قابل قبول، فعالیت شیطانی است. با این حال کارول فکر میکند که ماندن و درست کردن لامپها امنتر از فرار کردن است. این یک دیوانگی محض است.
۹. خانواده وارن زمانی که خانه شان پر از اشیا نفرین شده است، یک پرستار بچه نوجوان استخدام میکنند
«آنابل به خانه میآید» اگرچه ترسناکترین اثر در دنیای سینمایی احضار نیست، اما ممکن است سرگرمکنندهترین آنها باشد. ترکیب «آنابل» و «شب در موزه» (Night at the Museum)، بسیار موفق بود و ۲۳۱ میلیون دلار در سراسر جهان در مقابل بودجه ۲۷ میلیون دلاری فروخت. مککنا گریس در نقش جودی، دختر وارن، به جای استرلینگ جرنز از دو فیلم قبلی «احضار» بازی میکند.
وقتی وارنها از شهر خارج میشوند، مری الن مدیسون ایزمن را برای نگهداری از کودک استخدام میکنند. این به تنهایی با عقل جور در نمیآید. با خانهای پر از اشیا نفرین شده، منطقیتر این است که فرض کنیم وارنها فردی غیر از یک دختر دبیرستانی را در نظر داشته باشند.
با این حال، مانند هر نوجوان دیگری، مدت کوتاهی پس از رسیدن، دوست مری الن، دانیلا (با بازی کتی ساریف) مهمانی را به هم میزند، به این منظور که به امید تماس با پدر مرحومش به اتاق اشیا نفرین شده دسترسی پیدا کند.
با انجام این کار، او آنابل را آزاد میکند، که از قدرت خود برای در اختیار داشتن مصنوعات نفرین شده مختلف، از جمله سکههای جنزده، یک بازی رومیزی و یک تلویزیون منحوس استفاده میکند. «آنابل به خانه میآید» یک قایقران ترسناک، گرگینه و لباسهای عروس آدمکش دارد. حتی اگر هیچکدام از آنها جدی گرفته نشوند، عبور از کنار فیل نفرین شده در اتاق دشوار است. اگر رها کردن یک گروه اهریمنی به این آسانی است، چرا وارنها اصلا خطر استخدام پرستار بچه را به جان میخرند؟
۱۰. شیاطین هرگز کسی را نمیکشند
شیاطین در جهان «احضار» پستترین خواستهها را دارند. مانند اجدادشان پزوزو، آنها اغلب هستند تا همه چیز را ویران، و مردم روستایی را تهدید کنند، و در نتیجه به سختی شانس خود را برای تامین روح انسانی از دست میدهند.
با این حال، مانند تمام نمایشهای فراطبیعی سینمایی، قوانینی که رفتارشان را شکل میدهد، دلبخواه و نامشخص هستند، و بیشتر به طرح داستان کمک میکنند. این شیاطین حمله میکنند، تعقیب میکنند، اما هرگز به خود زحمت نمیدهند افرادی را که سر راهشان هستند بکشند.
آنها به وضوح قادر به انجام این کار هستند. به عنوان مثال، «آنابل آفرینش» و «راهبه»، تعداد مرگ و میرهای بسیار بیشتری نسبت به دیگر آثار این فرنچایز دارند. با این حال، اگرچه آنابل مشتاق است که مادرش را به دو نیم کند، او راضی است که راهبهها و نوجوانان یتیم را آزاد کند و خوشحال میشود که به برخی از آنها صدمه بزند، اما هرگز از این حد فراتر نمیرود.
اگر فرنچایز «احضار» نقصی آشکار داشته باشد، دقیقا این است: خطر هرگز مشخص نیست. در حالی که این برای چند مورد اول خوب بود، پس از هشت فیلم، قوانین فراطبیعی باید درجاتی از سازگاری درونی داشته باشند که متاسفانه، این چنین نیست. در پاکسازی باتشبا و والاک، بازیهای تسخیر شده و هیولاهای گرگینه، ممکن است جهان «احضار» ناخواسته منطق را نیز از یاد ببرد.
منبع: slash film
ممنونم
اول فرانچایز کانجورینگ رو که ببینید یه سری نوشته ها با رنگ سبز و یک فونت کامپیوتری نشون میدن، بعدش مینویسن
Based on true story یعنی بر اساس واقعیت ساخته شده. پرونده هاشم توی اینترنت سرچ کنین هست. البته و صد البته که توی داستان غلو و اغراق شده و دقیقا خود پرونده نیست، ولی روی خط داستان هستش.
خسته نباشید تو فیلم راهبه خود شخص والاک داشت لورین رو خفه می کردپس فکت ۱۰ چی میگه
این ی فیلمه, کسی نگفته باور کردیم یا چیزی فیلما جهت سرگرمی حالا با ی ژانری ساخته میشن:/
چرا اخه الکی ی چیز چرت و پرت از خودتون در میارید فق میخواید فیلمارو خراب کنید احضار بهترین فیلم دنیاست هیچ ایرادی ام نداره ب نظرم مغز خودتون ایراد داره دنبال حاشیه این
متاسفانه خیلی بد توضیح داده شده و گاها ایرادهای الکی گرفته شده
خب اونجا کارول داره لامپ رو درست میکنه تا بتونه ببینه در ضمن کارول توی انباری گیر افتاده و شما این قسمت رو کلا حذف کردی و یه سناریوی جدید نوشتی بعد میگی غیر منطقی؟؟؟
ترجمه سلیس نیست و خوندن متن باعث احساس ناراحتی و اذیت در خواننده میشه.
در کل کلا این انابل و احضار یا فیلم های شبیه ش چرتن و با عقل انسان جور در نمیاد البته اگه اون انسان دانا باشه ، یه انسان زود باور و ساده بعد از تماشا کردن اینجور فیلما اون رو باور میکنه ولی در اصل همچنین چیزی با عقل جور در نمیاد ، برای باور کردنش باید مطالب درست و کامل داشته باشین یا اینکه مثلا تو قران باید در موردش صحبت شده باشه ، ولی نمیدونم شده یا نه پس بایه سری فیلم نمیشه باور کرد پس در هر صورت خیلی غیر قابل باور هست و با منطق بعضی ها جور در نمیاد و میشه گفت حتی برای ترسوندن مردم هم چیز خیلی چرتیه چون من نترسیدم ، هر چی بزرگ تر میشم و در موردش فکر میکنم میبینم خیلی غیر قابل باور و چرتع🤝🏻
مگه سازنده ها گفتن این فیلما واقعیه؟
اگه بگح یعنی خلن.البته ما دلیلی برای
ثابت یا رد کردنش نداریم چون مدرکی نداریم.
حتی اگه قرانم چیزی راجبش بگه چرت گفته چون مدرکی وجود نداره.
ت از ماورا و طبیعی چیزی نمیدونی هیچوقت درکت نمیرسه اگ تحقیق کنی میبینی واقعی ان باعقلم جور در میاد هیچ چیز غیر ممکن نیست
بعضی از تحلیلاتونم اصلا منطقی به نظر نمیرسه لطفا ایراد نگیرید الکی، سایت خودتون پر از ایراده
واقعا حق گفتی در مورد آنابل هم بگم راست گفتی واقعا اصلا نمیشه عروسک انتبل رو تو دستت بگیری من بودم روز اول پای پیاده می رفتم