بلاک‌باسترهای منطقه‌ای؛ ۱۰ فیلمی که مخاطبان کشوری خاص را جذب کردند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
۱۰ فیلم

نیازی نیست متخصص سینما باشید تا بفهمید کدام فیلم‌ها زیاد فروش می‌روند. ما همه می‌دانیم که «جیمز باند»، «تایتانیک»، «مارول» و «جنگ ستارگان» بزرگ‌ترین مجموعه‌های پول‌درآور در صنعت سینما هستند. چه در بلغارستان، چه در آنگولا، چه در فیجی، هیچ فیلمی به‌اندازه‌ی «آواتار» بلیط نفروخت. جای تعجب ندارد که علمکرد بعضی فیلم‌ها در کشورهایی خاص بهتر است، ولی بعضی فیلم‌ها هستند که صرفاً نمی‌توان گفت در کشوری خاص محبوب‌اند، بلکه فروش‌شان به‌طور چشم‌گیری از هر مجموعه‌ی دیگری بیشتر بوده است. فروش فیلم‌های مارول در فرانسه به گرد پای کارتون‌های کلاسیک دیزنی نمی‌رسد. مردم میانمار عاشق دیوانه‌وار «رامبو» (Rambo) هستند. احتمالاً اسم فیلم «نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین» (The Battle of the Lake Changjin) را نشنیده‌اید، در حالی‌که این فیلم محبوب‌ترین فیلم چین است.

گاهی‌اوقات، پشت گرایش مردم یک کشور به یک فیلم خاص دلیل و منطق وجود دارد. با توجه به این‌که گروه موسیقی ABBA اهل سوئد است، جای تعجب ندارد که فیلم «ماما میا» (Mamma Mia) در اسکاندیناوی عملکرد خوبی داشت. ولی بنا بر دلایلی توضیح‌ناپذیر، فیلم‌های «ماما میا» در بریتانیای کبیر هم فوق‌العاده محبوب هستند. در واقع دو فیلم «ماما میا» در بریتانیا از سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها فروش بیشتری داشتند!

در ادامه فیلم‌هایی معرفی شده‌اند که موفقیت چشم‌گیرشان در کشوری خاص، خارج از درک من و شماست.

۱۰. رامبو میانمار (Rambo – Myanmar)

رامبو

  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: سیلوستر استالونه (Sylvester Stallone)

وقتی سیلوستر استالونه از ظلمی که دیکتاتوری نظامی میانمار به‌مدت چند دهه به مردم میانمار روا می‌کرد باخبر شد، تصمیم گرفت جنگ داخلی میانمار را به‌عنوان زمینه‌ی فیلم «رامبو»ی جدیدش انتخاب کند، چون در نظرش این جنگ به‌قدر کافی از رسانه توجه دریافت نمی‌کرد.

با این‌که استالونه بابت تلاش‌اش برای جلب توجه عموم به این جنایات جنگی سزاوار تحسین است، «رامبو» نقدهای ولرمی دریافت کرد و سود بسیار کمی به ارمغان آورد. ( این فیلم از «با استارتان‌ها ملاقات کنید» (Meet the Spartans)، کمدی افتضاحی که همزمان با آن منتشر شد، در گیشه شکست خورد). با توجه به این‌که استالونه در این فیلم از دیکتاتوری نظامی حاکم بر این کشور انتقاد کرده بود، جای تعجب ندارد که حکومت میانمار پخش و انتشار «رامبو» را در این کشور قدغن کرد.

با این حال، مردم میانمار هر کاری که از دستشان برمی‌آمد انجام دادند تا به نسخه‌ای از فیلم دسترسی پیدا کنند، برای همین کپی غیرقانونی «رامبو» در میانمار بسیار پرطرفدار بود. مبارزان آزادی میانمار نیز به فیلم روی خوش نشان داده‌اند و دیالوگ رامبو: «برای هیچی زندگی کن، یا برای یه چیزی بمیر» را به‌عنوان شعار جنگی خود انتخاب کرده‌اند. (وقتی استالونه از این مسئله باخبر شد، گفت یکی از افتخارآمیزترین لحظات کارنامه‌ی کاری‌اش بود). شاید «رامبو» درگیشه شکست خورد، ولی دل مردم میانمار را به دست آورد.

تابلو شاسی طرح سیلوستر استالونه رامبو کد bulud-fl249

۹. علاءالدین کره‌ی جنوبی (Aladdin – South Korea)

بازسازی علاءالدین

  • سال انتشار: ۲۰۱۹
  • کارگردان: گای ریچی (Guy Ritche)

بازسازی لایو اکشن «علاءالدین» سرگرم‌کننده بود، ولی نقدهای زیادی هم به آن وارد شد. پیش از انتشار فیلم، مردم با چیزهایی که در تریلر فیلم دیده بودند مشکل داشتند. CGI غول چراغ جادو عجیب به نظر می‌رسید، آواز خواندن ویل اسمیت (Will Smith) ناکوک به گوش می‌رسید، قسمت‌های رقاصی عاری از خلاقیت بودند و جعفر زیادی جوان (و خوش‌تیپ) به نظر می‌رسید.

فیلم «علاءالدین» موفق نشد به‌اندازه‌ی کارتون اصلی مخاطبان را تحت‌تاثیر قرار دهد، ولی خب یک بازسازی لایو اکشن از کارتون‌های دیزنی بود. می‌دانید یعنی چه؟ یعنی مثل نسخه‌ی لایو اکشن «دیو و دلبر»، «شیرشاه» و «کتاب جنگل»، پول زیادی در گیشه درآورد؛ بیش از یک میلیارد دلار.

ولی بنا به دلایلی نامعلوم، «علاءالدین» در کره‌ی جنوبی بسیار پرطرفدار بود. اگر به فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌های کشور نگاه کنید، مظنونین همیشگی را در آن خواهید دید، من‌جمله «فروزن» (Frozen) و «آواتار».

ولی در کمال تعجب، در این فهرست علاءالدین در مقام چهارم قرار دارد. جالب اینجاست که «انتقام‌جویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame)، که مقام اول را به خود اختصاص داده، یک ماه پیش از «علاءالدین» منتشر شد. اگر «علاءالدین» کمی زودتر منتشر می‌شد، می‌توانست برای مدتی کوتاه مقام موفق‌ترین فیلم خارجی در تاریخ کره‌ی جنوبی را به خود اختصاص دهد.

کتاب علاء الدین و غول چراغ جادو اثر دین جودیت انتشارات آنامید

۸. کتاب جنگل آلمان (The Jungle Book – Germany)

کتاب جنگل

  • سال انتشار: ۱۹۶۷
  • کارگردان: ولفگانگ رایترمن (Wolfgang Reitherman)

«کتاب جنگل»، رمان رویارد کیپلینگ، آنقدر خشونت‌بار است که ایده‌ی اقتباس داستان آن در قالب یک انیمیشن کمدی/موزیکال از جانب والت دیزنی عجیب و حتی احمقانه به نظر می‌رسید. ولی فیلم ولفگانگ رایترمن نه‌تنها به‌عنوان یکی از آثار کلاسیک دیزنی شناخته می‌شود، بلکه در گیشه نیز ۲۴ میلیون دلار به دست آورد. از این نظر، فیلم در زمان انتشار موفق‌ترین فیلم انیمیشنی به حساب می‌آمد.

البته ۲۴ میلیون دلار این روزها پول‌خرد به حساب می‌آید، خصوصاً اگر آن را با اقتباس لایو اکشن دیزنی از «کتاب جنگل» مقایسه کنید که ۱ میلیارد دلار به دست آورد. ولی در آلمان، انیمیشن اصلی همچنان تاج پادشاهی را بر سر دارد. در زمان عرضه، «کتاب جنگل» بلافاصله به بزرگ‌ترین فیلم آلمان تبدیل شد.

۴۵ سال بعد… هنوز هم این مقام را حفظ کرده است! در واقع، رقابت حتی نزدیک هم نیست، چون «کتاب جنگل» ۲۷ میلیون بلیط فروخت، در حالی‌که مقام دوم که «تایتانیک» باشد، ۱۸.۸ میلیون بلیط فروخته است. (چه‌کسی فکرش را می‌کرد داستانی درباره‌ی یک خرس رقاص و پسری که در جنگل‌های استوایی زندگی می‌کند، از فیلم حماسی جیمز کامرون ۱۰ میلیون بلیط بیشتر بفروشد؟)

«کتاب جنگل» در طی سال‌ها به‌طور دائم در آلمان اکران شده است و برای همین فروش آن به ۱۰۸ میلیون دلار رسیده است، یعنی ۴ برابر فروش اصلی آن در گیشه! اگر «کتاب جنگل» همچنان در سینماهای آلمان اکران شود، شاید هیچ فیلم دیگری نتواند از آن جلو بزند.

۷. ماما میا انگلستان (Mamma Mia – United Kingdom)

ماما میا

  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: فیلیدا لوید (Phyllida Lloyd)

«ماما میا» داستانی است درباره‌ی… خب، راستش اهمیت ندارد. اگر عاشق گروه موسیقی ABBA هستید، احتمالاً آن را دیده‌اید و برایتان هم مهم نبوده داستان فیلم چیست. این فیلم پرستاره که در آن مریل استریپ (Meryl Streep)، استلان اسکاشگورد (Stellan Skarsgård)، کالین فرث (Colin Firth)، پیرس برازنان (Pierce Brosnan) آماندا سیفرید (Amanda Seyfried) و جولی والترز (Julie Walters) ایفای نقش می‌کنند، از اول قرار بود بسیار مفرح و لذت‌بخش باشد.

ولی این اقتباس موزیکال در اساسی‌ترین حوزه شکست خورد: موسیقی. با این‌که نقش داستان در فیلم بسیار کمرنگ است، ولی مخاطبان با آواز خواندن بازیگرها (البته اگر بتوانیم در بعضی موارد اسمش را آواز خواندن بگذاریم) حال کردند. پیرس برازنان آنقدر ناکوک است که کاملاً معلوم است فقط به اعتبار اسمش در این فیلم حضور دارد.

ولی «ماما میا» نه‌تنها ده برابر بودجه‌اش فروش رفت، بلکه به موفق‌ترین فیلم تاریخ بریتانیا تبدیل شد. از آن قابل‌توجه‌تر، «ماما میا» اولین فیلم در کشور بود که بیشتر از تایتانیک پول درآورد. مردم بریتانیا سالن‌های سینمایی را که «ماما میا» در آن پخش می‌شد تا خرخره پر کردند، با وجود این‌که «وال-ای» (Wall-E)، شاهکار پیکسار همزمان با این فیلم منتشر شده بود.

از سال ۲۰۰۸ تاکنون فیلم‌های زیادی رکورد فروش «ماما میا» را در بریتانیا شکسته‌اند، ولی هنوز که هنوز است، درک این مسئله که فروش گیشه‌ای یک موزیکال بر پایه‌ی یک گروه موسیقی پاپ سوئدی اندکی از «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) کمتر بوده است، سخت است.

۶. وارکرفت چین (Warcraft – China)

فیلم وارکرفت

  • سال انتشار: ۲۰۱۶
  • کارگردان: دانکن جونز (Duncan Jones)

به‌خاطر دنیاسازی عمیق بازی «دنیای وارکرفت» (World of Warcraft) و هواداران پروپاقرصی که این مجموعه دارد، ساختن اقتباسی سینمایی از بزرگ‌ترین عنوان شرکت بلیزارد فرصتی طلایی به نظر می‌رسید. دانکن جونز که دو فیلم موفق «ماه» (Moon) و «سورس کد» (Source Code) را در کارنامه داشت، به‌عنوان کارگردان انتخاب شد و به نظر می‌رسید مسئولیت این پروژه به دست فردی کاربلد سپرده شده است.

ولی این فیلم هم مثل تقریباً تمام فیلم‌های اقتباس‌شده از بازی‌های ویدیویی نقدهای منفی دریافت کرد. فیلم هیچ‌گاه در ایالات متحده به مقام اول گیشه نرسید و در هفته‌ی دوم فروش آن ۷۰ درصد افت کرد.

با این‌که این فیلم فانتزی حماسی به‌عنوان یک «شکست» شناخته شد، در کشورهای خارجی عملکردی خوب داشت، خصوصاً در چین. در آمریکا، «وارکرفت» در هفته‌ی افتتاحیه‌اش ۲۴ میلیون دلار فروخت. در چین، در همین بازه‌ی زمانی، فروش آن ۱۵۶ میلیون دلار بود! غیر از این، «وارکرفت» جزو معدود فیلم‌های تاریخ است که در چین ۱۰۰ میلیون دلار فروخت، ولی در آمریکا به این میزان فروش نرسید. با این‌که بسیاری از منابع مطبوعاتی «وارکرفت» را یک شکست خطاب می‌کنند، این فیلم در سرتاسر دنیا ۵۰۰ میلیون دلار فروخت.

اخیراً فیلم‌های سودآور ساخته‌شده از بازی‌های ویدیویی زیاد بوده‌اند: مثل «کارآگاه پیکاچو» (Detective Pikachu)، «آنچارتد» (Uncharted) و «سونیک خارپشت» (Sonic the Hedgehog)، ولی به‌لطف چین، «وارکرفت» پرفروش‌ترین فیلم لایو اکشن ساخته‌شده بر اساس ویدیوگیم باقی ماند. (انیمیشن «سوپر ماریو» در سال ۲۰۲۳ آن را کنار زد، ولی خب فیلم لایو اکشن نیست.)

اکشن فیگور مدل وارکرفت ترال

۵. قصاب‌باشی آلبانی (A Stitch In Time – Albania)

قصاب‌باشی نورمن ویزدوم

  • سال انتشار: ۱۹۶۳
  • کارگردان: رابرت اشر (Robert Asher)

فیلم کمدی نسبتاً قدیمی «قصاب‌باشی» در زمان خودش بسیار پرطرفدار بود. (در واقع «قصاب‌باشی» اولین فیلمی بود که به یکه‌تازی «از روسیه، با عشق» (From Russia With Love) در بریتانیا پایان بخشید). ولی این روزها کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که این کمدی سبک‌سرانه را به‌خاطر داشته باشد.

ولی در آلبانی، کمتر فیلمی هست که به‌اندازه‌ی این فیلم کمدی با بازی نورمن ویزدوم (Norman Wisdom) جاودانه شده باشد. در این دوران، آلبانی تحت حاکمیت انور خوجه (Enver Hoxha)، رهبر دیکتاتور کمونیست قرار داشت که تمام فیلم‌هایی را که با ایدئولوژی او تناسب نداشتند، قدغن کرده بود.

ولی با توجه به این‌که «قصاب‌باشی» هیچ محتوای جنسی، بددهانی و جنایتی نداشت، خوجه  اجازه داد تا در آلبانی پخش شود. با توجه به این‌که این رهبر دیکتاتور فکر می‌کرد داستان فیلم تمثیلی از تلاش قشر کارگر برای سرنگون کردن کاپیتالیسم است، همه را تشویق کرد آن را تماشا کنند. با توجه به این‌که مردم آلبانی احساس می‌کردند دولت فاسد آن‌ها در حال کنترل کردنشان است، با شخصیت نورمن ویزدوم در فیلم احساس پیوند عمیقی کردند، چون در نظرشان او مصداق شخصیت توسری‌خور دوست‌داشتنی بود.

همچنان که خوجه کمدی‌های بیشتری از نورمن ویزدوم را به کشور معرفی کرد، مردم آلبانی هرچه بیشتر شیفته‌ی ادا و اطفارهای کمدی او شدند و این کمدین بریتانیایی در آلبانی به یک قهرمان تبدیل شد.

پس از فروپاشی کمونیسم در این کشور، ویزدوم مرتباً به آلبانی سر می‌زد تا از مردم آنجا بابت حمایت از آثارش تشکر کند. ویزدوم تا روز مرگش برای کودکان بی‌سرپرست آلبانی مراسم خیریه برگزار می‌کرد؛ این کار او باعث شد مردم آلبانی هرچه بیشتر عاشقش شوند.

۴. بیشتر فیلم‌های کلاسیک دیزنی فرانسه (Most Classic Disney Films – France)

سفید برفی و هفت کوتوله

  • سال انتشار: از دهه‌ی ۱۹۳۰ به بعد
  • تهیه‌کننده: استودیوی والت دیزنی

با توجه به این‌که دیزنی‌لند پاریس بزرگ‌ترین پارک تفریحی کل اروپاست، جای تعجب ندارد که این استودیوی انیمیشن‌سازی در فرانسه بسیار پرطرفدار است.

شاید در ابتدا این حرف بیهوده به نظر برسد، چون دیزنی در همه‌جا بسیار پرطرفدار است. ولی باور کنید که هیچ‌کس به‌اندازه‌ی فرانسوی‌ها دیزنی را دوست ندارد. از نظر فروش بلیط، «سفید برفی و هفت کوتوله»، «کتاب جنگل» و «۱۰۱ سگ خالدار» همه در فهرست ۱۰ فیلم پرفروش فرانسه قرار دارند. وقتی «بامبی» (Bambi) برای اولین بار روی پرده رفت، از لحاظ تجاری شکست خورد، ولی در فرانسه، این فیلم بیشتر از هر عنوانی در مجموعه‌ی مارول، جنگ ستارگان یا هری پاتر پول درآورد.

شاید فکر کنید که موفقیت گیشه‌ای فوق‌العاده‌ی انیمیشن‌های قدیمی دیزنی بدین معناست که فروش انیمیشن‌های جدیدتر نیز دیوانه‌وار بوده است.

ولی اینطور نیست. با این‌که «فروزن»، «فروزن ۲»، «شیرشاه» و بازسازی «شیرشاه» همه در سرتاسر دنیا یک میلیارد دلار فروش رفتند، در فرانسه، فروش «بانو و ولگرد» (Lady and the Tramp) و «گربه‌های اشرافی» (The Aristocrats) بیشتر بود.

در آینده هالیوود هر مجموعه‌ی چند میلیارد دلاری‌ای که به وجود بیاورد، بعید است بتواند جای انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی را در فرانسه بگیرد.

۳. چهار شگفت‌انگیز مکزیک (Fant4stic – Mexico)

چهار شگفت‌انگیز

  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • کارگردان: جاش ترنک (Josh Trank)

حالا که به گذشته نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد که از همان اول بازسازی «چهار شگفت‌انگیز» شانس بسیار کمی برای موفقیت داشت. پروسه‌ی تولید فیلم به‌شدت شلوغ و آشوب‌ناک بود. جاش ترنک، کارگردان فیلم، دائماً در حال دعوا کردن با مدیران اجرایی استودیو و بازیگرها بود، طوری‌که وسط کار پروژه را ترک کرد.

از همه مهم‌تر، خود فیلم بد بود. وقتی می‌گویم «بد»، یعنی بد در حد «بتمن و رابین». می‌دانید یک فیلم چقدر باید افتضاح باشد که با «بتمن و رابین» مقایسه شود؟

«چهار شگفت‌انگیز» آنقدر غیرقابل‌فهم است که مشخص است تنها عاملی که باعث شده ساخت آن به پایان برسد، تعهدات ذکرشده در قرارداد بوده است، نه عشق و علاقه. با توجه به داستان نامنسجم، جلوه‌های ویژه‌ی مضحک، فیلمنامه‌ی بازنویسی‌نشده و لحن افسرده‌کننده‌ی فیلم، جای تعجب ندارد که این اقتباس مارولی نتوانست سودی به جیب بزند.

ولی بنا به دلایلی نامعلوم، این فیلم ابرقهرمانی محکوم‌به‌فنا به‌طور غافلگیرکننده‌ای در مکزیک موفق بود. در آنجا فیلم ۱۰ میلیون دلار فروش رفت که بیشترین میزان فروش آن در خارج از آمریکاست. با این‌که شاید ۱۰ میلیون دلار پول زیادی به نظر نرسد، باید در نظر گرفت که میزان فروش فیلم از بعضی از آثار بلاک‌باستر که همزمان با آن منتشر شدند (مثل «مریخی» (The Martian) و «مکس دیوانه: جاده‌ی خشم» (Mad Max: Fury Road)) بیشتر بود.

۲. نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین چین (The Battle At Lake Changjin – China)

نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین

  • سال انتشار: ۲۰۲۱
  • کارگردان: چن کایگه، تسوی هارک و دانته لام

«نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین» به گروهی از سربازان چینی می‌پردازد که در آب‌انبار چوشین (Choshin Reservoir) در حال نبرد با جوخه‌ای از سربازان کره‌ی شمالی هستند، نبردی که مسیر جنگ کره را تغییر داد. با این‌که فیلم به موضوعی بسیار مهم در تاریخ چین می‌پردازد، به احتمال زیاد اسم آن را نشنیده‌اید، چون انتشار فیلم خارج از آسیا بسیار محدود بود.

ولی این مسئله، جلوی «نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین» را نگرفت تا به بزرگ‌ترین فیلم در تاریخ چین تبدیل شود. در ابتدا، شاید این موضوع چندان غافلگیرکننده نباشد، چون موضوع فیلم یکی از بزرگ‌ترین درگیری‌های جنگی در تاریخ چین است و منطقی‌ست که در چین به فیلمی موفق تبدیل شود.

ولی «نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین» صرفاً یک فیلم «موفق» نبود. این فیلم، در کنار «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home)، موفق‌ترین فیلم ۲۰۲۱ در هر جای دنیاست. این فیلم «اف۹» (F9) (قسمت نهم مجموعه‌ی «سریع و خشن») را در گیشه نابود کرد. فروش آن دو برابر «شانگ چی» (Shang Chi) بود. حتی «زمانی برای مردن نیست» (No Time To Die)، آخرین قسمت جیمز باند نیز در برابر آن حرفی برای گفتن نداشت.

با توجه به این‌که «نبرد دریاچه‌ی چانگ‌جین» در طی پاندمی کرونا منتشر شد و پرهزینه‌ترین فیلم چینی تمام دوران بود (با بودجه‌ی ۲۰۰ میلیون دلار)، امکانش بود که با مخ زمین بخورد. ولی این فیلم با فروش ۹۱۳ میلیون دلاری‌اش، به موفق‌ترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان در کل تاریخ تبدیل شد.

۱. روز گردش بچه هند (Baby’s Day Out – India)

روز گردش بچه

  • سال انتشار: ۱۹۹۴
  • کارگردان: پاتریک رید جانسون (Patrick Read Johnson)

«روز گردش بچه» فیلمی درباره‌ی سه خلافکار است که سعی دارند یک نوزاد را گروگان بگیرند. شاید با توجه به این زمینه‌ی داستانی فکر کنید که امکان ندارد این کمدی احمقانه از آزمون زمان سربلند بیرون بیاید، حتی با وجود این‌که جان هیوز (John Hughes)، نویسنده‌ی «تنها در خانه» فیلمنامه‌ی آن را نوشته بود.

چنین اتفاقی هم نیفتاد. «روز گردش بچه» بدجوری در گیشه شکست خورد. با در نظر گرفتن این شکست، شاید فکر کنید که این فیلم مزخرف به دست فراموشی سپرده شد.

ولی وقتی راجر ایبرت، منتقد معروف سینما در حال سفر کردن در کلکته در سال ۱۹۹۹ بود، متوجه شد که «روز گردش بچه» داشت «جنگ ستارگان اپیزود ۱: تهدید شبح» (Star Wars: Episode 1 – The Phantom Menace) را در گیشه شکست می‌داد. طبق گفته‌ی یکی از مدیران سالن سینما که ایبرت با او صحبت کرده بود، این کمدی سبک‌سرانه «حداقل به‌مدت ۱۷ هفته در مقام نخست پرفروش‌ترین فیلم قرار داشت و هر ۱۴۰۰ صندلی بزرگ‌ترین سالن ما را پر می‌کرد.»

«روز گردش بچه» آنقدر محبوب است که در هند سه بار بازسازی شده است (بنا به دلایلی نامعلوم، بازسازی فیلم در سال ۱۹۹۹ «جیمز باند» نام دارد.). با توجه به این‌که نصف شوخی‌های فیلم درباره‌ی آغشته شدن به لجن، ضربه خوردن به بیضه‌ی اشخاص و لگد زدن به بیضه‌ی اشخاص است (وقتی که دارند آتش می‌گیرند)، واقعاً جای تعجب دارد که چرا «روز گردش بچه» در هندوستان – یا اصلاً هر جای دیگری – فروش خوبی داشت.

 منبع: Whatculture.com



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X