۱۰ شخصیت منفی جذاب سریالهای شبکهی نمایش خانگی از بهترین تا بدترین
شخصیتهای منفی یا ضدقهرمانها را معمولا تماشاگران دوست ندارند. آنها به دور از ویژگیهای اخلاقی مثبت با نقشهها و کارهایاشان در حال ضربه زدن به قهرمانهای محبوب فیلمها و سریال هستند. قرار است ما از این شخصیتها به خاطر کارهای کرده و نکردهاشان منتفر شویم، ولی شخصیتهای منفی بسیاری هستند که با وجود تمام بدیها و رذیلتهایشان آنها را دوست داریم و با آنها ارتباط برقرار میکنیم.
ما این شخصیتهای منفی را در حال خرابکاری، آدمکشی و اذیت و آزار دیگران به ویژه شخصیتهای محبوب میبینیم و باز جایی در وجودمان با آنها همذاتپنداری میکنیم و همراهشان میشویم. تماشاگران این شخصیتهای منفی را سرزنش نمیکنند و از آنها بدشان نمیآید، چرا که آنها سیاهِ سیاه نیستند و جایی در وجودشان میتوان سفیدی را پیدا کرد.
هرچند این شخصیتها برای دیگران خیرخواه و خوب نیستند اما به لحاظ ویژگیهای شخصیتی جذابیتهای زیادی برای تماشاگر دارند. آنها معمولا افرادی ضربه خورده و آسیب دیده هستند که به سمت شر و بدی گرایش پیدا کردهاند. در شبکهی نمایش خانگی تا به حال چندین نمونه از این شخصیتها را شاهد بودهایم. شخصیتهایی منفی اما دوستداشتنی که با وجود تمام کارهای زشتشان از آنها متنفر نمیشویم. در ادامه نگاهی به ۱۰ شخصیت منفی اما جذاب و دوستداشتنی سریالهای شبکهی نمایش خانگی داریم که به فراخور نقش و بازی آنها را رتبهبندی کردهایم.
۱. علی نصیریان
- نقش: بزرگ آقا در سریال شهرزاد
بازی علی نصیریان در نقش «بزرگ آقا» سریال شهرزاد یکی از بهترین نقشهای منفی سریالهای شبکهی نمایش خانگی است. پیرمردی پولدار و متمول که با مهرهچینیهایش به دنبال پیش بردن نقشههایش است. شخصیت بزرگ آقا در فصل اول شهرزاد بسیار درخشان از کار درآمده و به نوعی موتور محرک سریال به شمار میرود.
بزرگ آقا با وجود تمام زورگوییهایش به خاطر جنس شخصیتش از محبوبیت ویژهای برخوردار بود. بزرگ آقا به خاطر نفوذ و قدرتش در دههی ۳۰ شمسی هر کاری که میخواست، انجام میداد و در این راه از خراب کردن زندگی دخترش هم ابایی نداشت. او به طور مستقیم به جنگ با شهرزاد رفت و در این راه هر کسی که مقابلش بود را نابود کرد.
با وجود تمام کارهای منفی و زشت بزرگ آقا شخصیت او دوست داشتنی بود. رفتار و گفتارش برای مخاطب شیرین و جذاب بود و نوعی بزرگی و نگاه پدرانه نسبت به اطرافیانش داشت. شخصیت او با همهی بازیگرهای دیگر تفاوت داشت و میشد بزرگی خاصی را در کارهایش دید. با حذف شخصیت بزرگ آقا از شهرزاد، سریال نیمی از جذابیتش را از دست داد و در فصلهای بعدی هم فقدان شخصیتی او در سریال احساس شد.
۲. شهاب حسینی
- نقش: قباد در سریال شهرزاد
شهرزاد در فصل اول مجموعهای خوب از شخصیتهای مثبت و منفی را کنار هم قرار داده بود. یکی دیگر از شخصیتهای منفی و جذاب سریال به شخصیت «قباد» برمیگشت. قباد در این سریال جوانی لاابالی و زورگو بود که در جریان یک دوئل عشقی به شخصیتی عاشقپیشه تبدیل شد.
اوج همذاتپنداری مخاطبان با شخصیت قباد مربوط به دوران عاشقی و ازدواج او با شهرزاد برمیگردد. پس از زبانه کشیدن شعلههای عشق در وجود قباد، ما تغییر رفتار و منش را در او شاهد هستیم و دیگر قباد را فردی تندخو و عصبی نمیبیبینم. او به یک مرد عاشق تبدیل میشود که برای خوشبختی طرف مقابلش همه کار میکند.
با اینکه قباد با نامردی به شهرزاد رسید ولی ابعاد شخصیتیاش برای مخاطبان بسیار جذاب بود. بسیاری از مخاطبان او را در نقش یک مرد عاشقپیشه باور کردند و با احساسات و واکنشهای عاشقانهاش همذاتپنداری میکردند. البته ناگفته نماند که جنس بازی شهاب حسینی هم کمک زیادی به باورپذیر شدن و محبوبیت شخصیت قباد کرده بود.
۳. جواد عزتی
- نقش: مالک در سریال زخم کاری
«مالک مالکی» در سریال زخم کاری دست به هر کاری میزند. آدم میکشد، کلاهبرداری میکند، زور میگوید و حقوق دیگران را تضییع میکند و مثل آب خوردن آدمها را از سر راهش برمیدارد. با وجود تمام این کارها شخصیت مالک برای مخاطب منفور نیست و هنگام تماشایش از او بدش نمیآید.
مالک از ابتدا آدمی بد و خبیث نبوده و همانطور که با فلشبکهایی از گذشتهاش نشان داده میشود، فردی مطیع و حرف گوش کن بوده است. اما جاهطلبی و حرفهایی که زنش زیر گوشش میخواند گرگ درون او را بیدار میکند و سبب میشود تا او با سرعت هرچه بیشتری به سمت خرابی پیش برود.
مالک با وجود تمام خباثتها و نامردیهایش در حد عمو و پسرعموهایش، انسانی ضعیف و حقیر در مقابل زن و خانوادهاش دیده می شود. او در مقابل همسرش بیدفاع است و خیلی سادهلوحانه به کیمیا اعتماد میکند. او در برابر حرفهای بچههایش مثل یک کودک زیر گریه میزند و طاقت شنیدن حرفهای درشت را از سوی فرزندانش ندارد.
مالک هرچقدر در مقابل دیگران گرگ است در مقابل برخی شخصیتهای سریال مثل بره میماند. این شخصیت منفی با اینکه کارهای منفی زیادی انجام داده ولی هنوز روحش را به طور کامل به شیطان نفروخته است. در زیرترین لایههای شخصیتی او هنوز سادگی وجود دارد و همین سبب میشود تا به شخصیت او نزدیک شویم.
۴. حامد بهداد
- نقش: امیر شایگان در سریال میخواهم زنده بمانم
حامد بهداد در سریال میخوهم زنده بمانم یکی از بهترین نقشآفرینیهایش در چند سال اخیر را به نمایش گذاشت. شخصیت او در سریال مثبت نیست و ویژگیهای منفی زیادی دارد. « امیر شایگان» از خانوادههای زندانیان پولهای زیاد میگیرد و پروندهها را دستکاری میکند. او قدرت زیادی دارد و با استفاده از همین قدرت کسی جرأت نمیکند به او نزدیک شود.
دلیل برای دوست نداشتن بهداد زیاد است و به ویژه وقتی او برای رسیدن به قدرت با زهره ازدواج میکند. اما از اینجا به بعد ابعاد دیگری از شخصیت امیر شایگان را مشاهده میکنیم و بیشتر میتوانیم به او نزدیک شویم. ما او را در مواجهه با زهره مردی تنها و بیدفاع میبینیم که دوست دارد عاشقی کند و برای نگه داشتن عشقش دست به انجام هر کاری بزند.
همین عاشق پیشگی امیر شایگان به دل مخاطبان مینشیند. دل بیننده برای این شخص با تمام بیرحمیاش میسوزد و باعث نزدیکی به امیر شایگان میشود. عاشقی امیر بخشی از جنبههای شخصیتیاش را نشان میدهد که برای مخاطبان جذاب است.
۵. نوید محمدزاده
- نقش: نوری در سریال قورباغه
شخصیت «نوری» در سریال قورباغه خیلی خاص بود و از همان ابتدا با وجود تمام ویژگیهای منفیاش به دل بینندگان نشست. نوری در این سریال شخصیتی سیاه و تاریک ندارد و ما او را بیشتری آدمی زخم خورده و تنها میبینیم که جرات اعتماد کردن به دیگران را هم ندارد.
نوری در قورباغه خباثت دارد و برای رسیدن به اهدافش نقشههای شوم میکشد ولی در مواجهه با اطرافیانش تنها و بیدفاع است. حتی وقتی گذشته او را در سریال میبینیم بیشتر با او همذاتپنداری میکنیم. نوری در کودکی ضعیف و دست پا چلفتی بوده و حالا پس از پیدا کردن مادهی مخدر هپنوتیزم کننده به قدرت زیادی رسیده است.
در طول سریال ما جای اینکه نوری را شخصیتی قوی ببینیم او را بیشتر شخصیتی ضعیف و بدبخت میبینیم. دیگران تنها به خاطر همان مادهی مخدر از او حساب میبرند و وجودش برای کسی مهم و باارزش نیست. نوری در قسمتهای پایانی سریال درمانده و منزوی میشود و در آخر بزرگترین ضربهها را از نزدیکانش میخورد. سادگی و اطمینان کردن نوری باعث نزدیکی بیشتر مخاطب با او میشود و حتی زمانی که او توسط خواهرش مسموم میشود و میمیرد، ناراحتی و افسوس بیننده را به دنبال دارد.
۶. امیر آقایی
- نقش: نیما در سریال آقازاده
معمولا نقشهای منفی روی استایل امیر آقایی خوب جواب میدهد. گاهی نقشهای منفیاش با حسی بد همراه است، مثل نقش پیمان سهرابی در سریال اولین شب آرامش، گاهی هم در نقشهای منفی میتوان با او همراه شد و دوستش داشت مثل «نیما بحری» در سریال آقازاده.
شخصیت نیما بحری در آقازاده همه کار میکند، از رانتخواری گرفته تا قاچاق دختران به خارج کشور و یکسری کار خلاف دیگر. با این تفاسیر او باید شخصیتی نفرتانگیز داشته باشد ولی وقتی در بطن زندگی و گذشتهاش ریز میشویم میبینیم او آنقدرها که فکر میکردیم سیاه نیستم و او به خاطر کودکیاش اینچنین تباه شده است.
او در کودکی یتیم شده و سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته و با عقدههای زیادی بزرگ شده است. سریال هر چه بیشتر پیش میرود و شخصیت نیما برای بینندگانش عیان میشود، حس همذاتپنداری و همراهی با او هم بیشتر میشود. به ویژه وقتی او از گذشتهاش ابراز ندامت و پشیمانی میکند بیشتر میتوان به او نزدیک شد و درکش کرد.
۷. رعنا آزادیور
- نقش: سمیرا در زخم کاری
شاید این سؤال پیش بیاید که آیا واقعا میتوان «سمیرا» در سریال زخم کاری را دوست داشت؟ به نظر میتوان گفت بله او را میتوان دوست داشت. شخصیت سمیرا از درجهی خباثت بالایی در سریال برخوردار است و با نقشههایش هر کاری که بخواهد انجام بدهد ولی برخی ویژگیهای شخصیتیاش سبب میشود تا از او متنفر نشویم.
سمیرا با وجود تمام کارهایی که مسببش بوده، باز به خاطر آن حس مادرانهاش به فرزندانش، مورد نفرت قرار نمیگیرد. سمیرا زنی زخم خورده از گذشته است که هرچند حالا به دنبال انتقام میگردد ولی بخشی از کارهایش به خاطر آیندهی بچههایش است. او با تمام وجود فرزندانش را دوست دارد و با چنگ و دندان از آنها مراقبت میکند.
شاید سمیرا در نگاه اول خیلی منفی به نظر برسد، ولی او هم زخمهایی از گذشتهاش دارد که امروز کارش را به اینجا رسانده است. اگرچه او از بعضی کارهایش مثل کشتن خان عمو ابراز پشیمانی نکرده ولی دیدن گاه و بیگاه روح خان عمو، نشان میدهد سمیرا به طور کامل نتوانسته با این جنایت کنار بیاید و عذاب وجدان گریبانش را گرفته است.
سمیرا منفیترین شخصیت زخم کاری است اما ما را دچار نفرت از خود نمیکند. حس مسؤولانه او نسبت به فرزندانش و احساس مادریاش به قدری زیاد است که بعضی از کارهایش را تحتالشعاع قرار میدهد. حتی اشک ریختنهای او نشان میدهد شاید او از ته دل راضی به انجام بعضی کارها نباشد ولی دیگر در مسیری قرار گرفته که راه برگشتی برایش ندارد.
۸. صابر ابر
- نقش: رامین در سریال قورباغه
«رامین» در قورباغه از همان قسمتهای اول شخصیتی سیاه و پلید نبود. او رفته رفته با وسوسهی پیدا کردن مادهی هیپنوتیزم کننده به سمت بدی گرایش پیدا کرد و باعث و بانی اتفاقاتی وحشتناک میان دیگر شخصیتهای سریال شد. شخصیت مرموز رامین به طور غیر مستقیم باعث کشته شدن چند نفر در سریال شد و با ورود او اتفاقات بدی برای دیگران افتاد.
با وجود تمام این کارها شخصیت رامین نفرتانگیز نیست. مخاطبان او را تا آخرین قسمت دنبال کردند و حتی خواهان موفقیتش بودند و از کشته شدنش ناراحت شدند. آنچه که بیشتر از همه باعث میشد از رامین بدمان نیاید به گذشتهاش برمیگردد.
او جوانی بیکار و علاف بود که جز پرسهزنی در کوچهها کار دیگری برای انجام دادن نداشت. او از درد بیپولی نقشهی دزدی از خانهی نوری را کشید و برای نزدیک کردن خودش به نوری سختیهای زیادی را به جان خرید. وضع زندگی و تلاشهای رامین موجب همراهی مخاطبان با او میشد و بینندگان دوست داشتند او زودتر به مادهی مخدر برسد و خودش را از این وضعیت زندگی نجات بدهد.
۹. پدرام شریفی
- نقش: پیمان در سریال همگناه
اینکه پدرام شریفی توانسته در نقشی منفی ظاهر شود نشانهی خوبی است. او به خاطر ظاهرش بیشتر در نقشهای مثبت بازی میکند و کمتر پیش میآید نقشی منفی به او بدهند. این بار کیایی بهخوبی توانست برخلاف جریان آب شنا کند و یکی از شخصیتهای منفی سریالش را به پدرام شریفی بدهد.
دوز کارهای زشت و منفی شخصیت «پیمان» نسبت به دیگر شخصیتهایی که پرداختیم خیلی کمتر است. او در سریال همگناه یک جاعل حرفهای اسکناس است که با ظاهری ساده خودش را به خانوادهی مدنظرش نزدیک میکند تا انتقام گذشته را از آنها بگیرد.
پیمان در کودکی از زندگی خوبی برخوردار نبوده و هیچگاه حمایت پدرش را بالای سرش نداشته است. او تنها فرد زندگیاش که همان مادرش باشد را هم از دست میدهد تا کاملا تنها و ناامید زندگیاش را ادامه دهد. در کنار تمام اینها، داشتن مشکل روانی را هم اضافه کنید تا بیشتر دلتان برای پیمان بسوزد. پیمان بیشتر از اینکه شخصیتی سیاه دیده شود بیشتر شخصیتی قابلترحم به نظر میرسد.
۱۰. مریلا زارعی
- نقش: کتایون در سریال مانکن
مریلا زارعی یکی از خوبهای سریال مانکن بود. بازی خوب او توانست به شخصیتی نسبتا کلیشهای جان بدهد تا او بهخوبی مورد توجه قرار بگیرد. «کتایون» در مانکن زن پولدار و تنهایی است که کینهی عمیقی از پسرعمویش به دل دارد و هر کاری برای خراب کردن زندگی پسرعمویش میکند.
با وجود تعریفی کلیشهای که فیلمنامهنویسان از شخصیت کتایون داشتند این مریلا زارعی بود که بهخوبی توانست از عهدهی این نقش بربیاید. اگرچه کتایون در سریال بیاحساس و صورت سنگی به نظر میرسد اما وجودش تشنهی عشق و محبت است. عشق و محبتی که بارها از سوی دیگرا نادیده گرفته شده و حالا او را به شخصیتی کینهجو تبدیل کرده است.
همین ضعف و ناکامی کتایون عاملی جهت ترحم برای اوست. مخاطب بیشتر از اینکه از کتایون بدش بیاید، دلش برای او و سرنوشتش میسوزد و میداند او چه حفرهی عمیقی در درون قلبش دارد.
استفاده نقش منفی از بازیگرانی ک اغلب در کارنامه نقش مثبت داشته اند معادلات و تصویر ذهنی تماشاگران را مخدوش نخواهد کرد ،بعنوان مثال اگر آقای عرب نیا در فیلم بعدی خود نقش یک داعشی را ایفا کند از آنجاییکه تا کنون تلویزیون هزار بار سریال مختار را در شبکه های مختلف و هر ساله ب نمایش گذاشته، نقش داعشی عرب نیا یا باور پذیر نخواهد بود،ویا ب جذابیت وی خللی وارد نخواهد ساخت.این موضوع، در مورد محبوبیت سایر بازیگران از جمله فرامرز قریبیان، جمشید هاشم پور، اکبر عبدی،محمد رضا گلزار، شریفی نیا و…. تسری دارد.
صفت فیلم (سعید _ رضاصفت)نامی ماندگار در صنعت فیلمسازی ایران
جای یکتا ناصر، آوا در سریال دل خالی بود 🙂
البته بزرگآقا بود اسمشون