۱۰ فیلم برتر دربارهی بحران اقتصادی
دنیای اقتصاد با وجود بحرانهای ناگهانیاش همیشه میتواند باعث به وجود آمدن یک فیلم درخشان دربارهی بحران اقتصادی شود. تراژدی، کمدی، نابودی و تلاش برای نجات یافتن همه و همه عناصری هستند که در بسیاری از فیلمهای اقتصادی هالیوود طی سالها حضور داشتهاند و توانستهاند مخاطبان را پای پردهی نقرهای سینما میخکوب کنند. دنیای بحرانهای اقتصادی همواره توانسته است علاقمندان به این داستانها را جذب کند و آنها را با زیر و بم این دنیای عجیب و غیرقابل اتکا آشنا نماید.
در حالی که غالبا یک فیلم دربارهی بحران اقتصادی، حرفهایها در این زمینه را در تقابل با مشکلات و بحرانها به تصویر میکشاند، داستانهایی باورنکردنی را هم روایت میکند از چگونگی فایق آمدن این شخصیتها بر مشکلات. بیشک حرص و طمع موضوعاتی جذاب در جهت شخصیتپردازی سینمایی هستند و موضوعات مرتبط با دنیاهای اقتصادی میتواند برای کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند دوستداشتنی باشد. ۱۰ فیلمی که در ادامه به آنها اشاره میشود به خوبی توانستهاند روایتهایی در رابطه با بحرانهای اقتصادی را تعریف کنند. این فیلمها توانستهاند هم مخاطبان خاص و هم مخاطبان عام را تحت تاثیر قرار دهند.
یادگیری دربارهی دنیای بزرگ اقتصاد میتواند به کسانی که دوست دارند در این زمینه فعالیت کنند، کمکرسانی کند و باعث شود آنها به درک درستی نسبت به خدمات، محصولات و آیندهی این شغل دست پیدا کنند. فیلمهایی که دربارهی وال استریت ساخته میشوند، میتوانند دورنمایی مناسب برای علاقمندان به فعالیت در این رشته ترسیم کنند. فیلمهای زیادی در این زمینه ساخته شدهاند که تماشا کردن آنها هم جنبهی سرگرمی و هم جنبهی آموزشی دارند.
۱۰. رکود بزرگ (The Big Short)
- سال تولید: ۲۰۱۵
- کارگردان: آدام مککی
- بازیگران: کریستین بیل، استیو کارل، برد پیت، رایان گاسلینگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
این فیلم براساس کتاب غیرداستانی «رکود بزرگ: درون ماشین روز قیامت» نوشتهی مایکل لوئیس ساخته شده است. این فیلم داستان گروهی از معاملهگران بورسی را روایت میکند که پیش از سایرین از حباب اقتصادیای که موجب بحران بزرگ سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ شدند آگاه میشوند. این فیلم از آن جایی معروف است که توانست توضیحی دقیق دربارهی چگونگی عمل کردن حبابهای اقتصادی ارائه کند. به طور مثال در این فیلم سلنا گومز، خواننده و بازیگر معروف هالیوودی در حالی که پشت یک میز پوکر نشسته است، توضیح میدهد که سیدیاو چیست و مارگو رابی، بازیگر شناختهشدهی استرالیایی، در صحنهای دیگر توضیح میدهد که اوراق بهادار چیست.
این فیلم در پنج رشته نامزد دریافت اسکار شد و توانست اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی را برای آدام مککی به ارمغان بیاورد. مککی به دنبال نوشتن فیلمنامهی اقتباسی از کتاب لوئیس توانست بفتای بهترین فیلمنامهی اقتباسی را هم به دست آورد. نقش آفرینی بازیگران نقش اصلی این فیلم به شدت مورد ستایش منتقدان و مخاطبان سینمایی قرار گرفت. «رکود بزرگ» با بودجهی ۵۰ میلیون دلاری توانست در گیشه، ۱۳۳.۴ میلیون دلار بفروشد. این فیلم یکی از مدعیان اصلی بردن جایزهی اسکار بهترین فیلم بود، اما در نهایت این جایزه را به فیلم «اسپاتلایت» (Spotlight) که آن سال برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی هم شد، واگذار کرد.
۹. وحشیها پشت دروازه (Barbarians at the Gate)
- سال تولید: ۱۹۹۳
- کارگردان: گلن جوردن
- بازیگران: جیمز گارنر، جاناتان پرایس، پیتر ریگرت، دیوید راچه
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
این فیلم تلویزیونی محصول ۱۹۹۳ براساس کتابی به همین نام از برایان بارو و جان هلیار ساخته شده است و تلاش میکند تا توضیحاتی دربارهی اصطلاح تملک اهرمی در شرکت نابیسکو ارائه کند. اگرچه این فیلم در رابطه با ترسیم کردن پرترهای از این وقایع حقیقی گاهی آزادانه عمل میکند، با این حال مخاطبان احتمالا در مواجه با میزان حرص و طمع مدیرعامل شرکت نابیسکو، اف. راس جانسون، شوکه خواهند شد. این فیلم پشت پردهی مذاکرات این شرکت و روند خلق شدن تملک اهرمی را هم به خوبی به مخاطبان نشان میدهد. شبکهی پخشکنندهی این فیلم تلویزیونی اچبیاو بود. این فیلم دربارهی بحران اقتصادی موفق شد به خوبی در بطن داستان جذاب خود، اطلاعات مناسبی را هم در اختیار بینندگان قرار دهد.
۸. روانی آمریکایی (American Psycho)
- سال تولید: ۲۰۰۰
- کارگردان: ماری هارون
- بازیگران: کریستین بیل، ریس ویترسپون، کلویی سونی، جاستین ثرو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
در این فیلم خشن و تاثیرگذار موفق که اقتباسی بود از رمان تحسینشدهی برت ایستون الیس، کریستین بیل نقش یک سرمایهگذار و بانکدار ثروتمند با رازهایی مخوف و مرگبار را ایفا میکند. اگرچه اطلاعات اندکی در رابطه با اقتصاد در این فیلم وجود دارد، با این حال «روانی آمریکایی» به خوبی دنیایی فراواقعی ساکنان بازارهای بورسی را به تصویر میکشاند و نشان میدهد که دنیای ذهنی بعضی از آنها تا چه اندازه از واقعیت دور است. نقشآفرینی کریستین بیل در این فیلم بیش از تمام سایر وجوهات آن مورد ستایش مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. این فیلم توانست بیل را به عنوان بازیگری که میتواند بار اصلی یک فیلم را به دوش بکشد به تمام دنیا اثبات کند.
سال ۲۰۰۵، دنبالهای به کارگردانی مورگان جی. فریمن برای این فیلم ساخته شد که میلا کونیس ستارهی اصلی آن بود. تنها ارتباط این فیلم با قسمت نخست، بازگشت به گذشتهای بود که در آن مایکل کرمکو در حالی که نقاب به صورت داشت، نقش جنازهی پاتریک بیتمن، قاتل روانی قسمت نخست را ایفا میکرد. نویسندهی کتاب «روانی آمریکایی»، برت الیس، از این فیلم به شدت انتقاد کرد و میلا کونیس چند سال بعد از ساخته شدن این فیلم از بازی کردن در آن ابراز پشیمانی نمود.
۷. گلنگری گلن راس (Glengarry Glen Ross)
- سال تولید: ۱۹۹۲
- کارگردان: جیمز فولی
- بازیگران: آل پاچینو، کوین اسپیسی، الک بالدوین، جک لمون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۷ از ۱۰
اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام نوشتهی دیوید ممت افسانهای، قابل پیشبینی بود که «گلنگری گلن راس» به یک فیلم درخشان دربارهی بحران اقتصادی تبدیل شود. این فیلم که نقل قولهای آن بعدها در بسیاری از فیلمهای سینمایی دیگر مورد استفاده قرار گرفت، داستان تیمی از مشاوران املاک در بدو نابودی را روایت میکند که پس از سالها کار کردن برای شرکتی که کارفرمای آنها بوده است، اخلاقیات را فراموش کردهاند. این فیلم حرص و طمع شخصیتهای اصلی خود را به زیبایی به تصویر میکشاند و تاکتیکهای فروشی را به نمایش میگذارد که کسانی که در زمینهی فروش فعالیت میکنند احتمالا از آنها آگاهی دارند. این فیلم به خوبی نشان میدهد که کارفرمایان میتوانند تا چه اندازه برای رسیدن به هدفهای اقتصادی خود، زیردستان و فروشندگان خود را تحت فشار قرار دهند.
اگرچه تمام تیم بازیگری درخشان این فیلم به یاد ماندنی هستند، سخنرانی انگیزشی الک بالدوین بیش از سایر صحنههای این فیلم در ذهن مخاطبان ماندگار شده است. او طی سخنرانی خود، نکات مثبت و منفی کار کردن در بازارهای اقتصادی، تحت استرس شدید را به خوبی با کلمات بیان میکند. اگرچه این فیلم در گیشه نتوانست به موفقیت چشمگیری برسد، اما آل پاچینو برای نقشآفرینی درخشان خود در این فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و جک لمون توانست برای بازی در این فیلم جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنوارهی فیلم ونیز دریافت کند.
۶. معاملهگر سرکش (Rogue Trader)
- سال تولید: ۱۹۹۹
- کارگردان: جیمز دیردن
- بازیگران: ایوان مکگرگور، آنا فریل، نایجل لینزی، کرولاین لانگریش
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
این فیلم داستان حقیقی نیک لسون را روایت میکند؛ معاملهگری که به تنهایی باعث نابودی بانک برینگ، دومین بانک تجاری دنیا شد. لسون یک معاملهگر حرفهای و در حال پیشرفت است که در طبقهی سنگاپور فعالیت میکند و در همان حال که به سرعت رشد میکند، همه چیز را در مسیر خود نابود مینماید. او در اکثر مواقع شکستهای خود را از طریق حسابهایی که به خوبی مخفی شدهاند از کارفرماهای خود مخفی میکند. اعمال او در نهایت منجر به فروپاشیای عظیم میشود که در نهایت باعث اعمال اصلاحاتی بزرگ در بازار بورس میگردد. اگرچه خود فیلم بسیار سرگرمکننده است، داستان خود لسون است که درسی بزرگ در زمینهی مدیریت خطر و بینش اقتصادی به بینندگان میدهد.
۵. انران: باهوشترین آدم توی اتاق (Enron: The Smartest Guys in the Room)
- سال تولید: ۲۰۰۵
- کارگردان: الکس گیبنی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
اگرچه وقایع فیلم مستند «انران: باهوش ترین آدم توی اتاق» بیش از ۲۰ سال پیش به وقوع پیوستهاند، با این حال هنوز هم قدرت این را دارند که مخاطب را شوکه کنند. این فیلم براساس کتاب پرفروشی به همین نام ساخته شده است. این فیلم وابسته به حجم زیادی از ویدیوهای آرشیوی، شهادتهای دادگاه و مصاحبههایی با مدیرعامل اجرایی انران، مایک ماکلروی و اعلامکنندهی خطر، شرون واتکینز است. این مستند سعی دارد نشان دهد که انران نه تنها شرکتی بود که راه خود را گم کرد، بلکه از همان ابتدا یک بازی کلاهبردارانه بود.
در یکی از جذابترین آشکارسازیهای خود، این فیلم دربارهی بحران اقتصادی نشان میدهد که معاملهگران انران چگونه باعث به وجود آمدن بحران انرژی تقلبی سال ۲۰۰۱ در کالیفرنیا شدند. آنها به دنبال درخواستهای مکرر کارفرماهایشان در راستای نشان دادن خلاقیت، بیش از ۷۶ درصد صنایع انرژی کالیفرنیا را بعد از این که به طور غیرقانونی اسناد را جابهجا و دستکاری کردند، تعطیل کردند و قیمت سهامهای آنهارا به شدت بالا بردند. این فیلم مستند با بودجهی ۷۰۰ هزار دلاری، توانست ۴.۹ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در پنجاه و هشتمین دورهی جوایز انجمن نویسندگان آمریکا توانست جایزهی بهترین فیلمنامهی مستند را به دست آورد. این فیلم نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم مستند از جوایز اسکار هم شد، اما نتوانست ان را به دست اورد.
۴. گرگ وال استریت (The Wolf of Wall Street)
- سال تولید: ۲۰۱۳
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جونا هیل، مارگو رابی، متیو مککانهی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
این فیلم زندگینامهای مارتین اسکورسیزی داستان خیزش و سقوط یکی از معروفترین کلاهبرداران بازار سهام، جردن بلفورت، را روایت میکند. لئوناردو دیکاپریو در این فیلم نقش جردن بلفورت را ایفا میکند. بازی او و جونا هیل در این فیلم مورد ستایش منتقدان و مخاطبان قرار گرفتند. این فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است. این فیلم دربارهی بحران اقتصادی داستان کلاهبرداریهای سازمانشدهای را روایت میکند که طی اواخر دههی ۱۹۸۰ و اوایل دههی ۱۹۹۰ میلادی منجر به تغییر یافتن قواعد بازار بورس شدند.
این فیلم با بودجهی ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۴۰۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در پنج رشته نامزد اسکار شد، اما در کمال تعجب این مراسم را دست خالی ترک کرد. دیکاپریو برای نقشآفرینی درخشان خود و پرترهی به یادماندنیای که از جردن بلفورت نویسندهی کتاب شیوهی گرگ ترسیم کرد، توانست جایزهی گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی در یک فیلم کمدی یا موزیکال را به دست آورد. جردن بلفورت بعد از تماشای این فیلم آن را فیلمی خواند که به خوبی حال و هوای آن سالها را به تصویر کشانده است.
۳. اتاق بخار (Boiler Room)
- سال تولید: ۲۰۰۰
- کارگردان: بن یانگر
- بازیگران: جووانی ریسی، وین دیزل، بن افلک، نیا لانگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
این فیلم دربارهی یکی از شیوههای کلاهبرداری شناختهشدهی بورسی به نام بالا ببر و بفروش ساخته شده است. در این شیوه به صورت غیرواقعی و با راهنمایی اشتباه و گاهی بیانیههای دروغین، صاحبان بعضی سهمها قیمت سهام خود را بالا میبرند و آنها را میفروشند، اما بعد از فروش، قیمت واقعی این سهام نمایان میشوند. «اتاق بخار» فیلمی داستانی است، اما به خوبی توانسته است کارکرد حقیقی این شیوهی کلاهبردارانه و عذابی که قربانیان این شیوه متحمل میشوند را به تصویر بکشاند. این فیلم به عنوان زنگ خطری عمل میکند برای کسانی که میخواهند شروع به سرمایهگذاری در بازارهای بورسی کنند. مخاطبان این فیلم تا مدتها جملهای که باعث گول خوردن مشتریها میشود را فراموش نمیکنند: «اگه اونقدر خوبه که انگار واقعی نیست، احتمالا واقعیه.»
۲. مارجین کال (Margin Call)
- سال تولید: ۲۰۱۱
- کارگردان: جی. سی. چاندور
- بازیگران: کوین اسپیسی، پل بتانی، جرمی آیرونز، سایمون بیکر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
احتمالا دقیقترین فیلم این لیست از نظر اقتصادی، «مارجین کال» است. وقایع این فیلم طی ۲۴ ساعت رخ میدهند؛ یک شبانهروز در شرکتی فعال در وال استریت که در لبهی فاجعهای عظیم قرار دارد. «مارجین کال» تمام اطلاعات مهمی که در دسترس قرار دارد را فاش میکند و نشان میدهد که چگونه ریسکهای انجام شده توسط بعضی از بانکهای بزرگ باعث به وجود آمدن بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ شدند. این فیلم نشان میدهد که بانکها در بسیاری از مواقع بدون این که خودشان بدانند چه اشتباهات مرگباری مرتکب میشوند. در یکی از صحنههای به یادماندنی این فیلم، دو شخصیت اصلی آن در مقابل یکدیگر ایستادهاند و دربارهی بحرانی صحبت میکنند که به زودی نه فقط شرکت آنها بلکه تمام دنیا را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این درحالی است که یک نیروی خدماتی بین آنها ایستاده و از هیچکدام از حرفهای آنها سر در نمیآورد. جی. سی چندور برای نوشتن فیلمنامهی این فیلم نامزد دریافت اسکار شد، اما نتوانست آن را به دست آورد. این فیلم با بودجهی ۳.۵ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه به فروش ۱۹.۵ میلیون دلاری دست پیدا کند.
۱. وال استریت (Wall Street)
- سال تولید: ۱۹۸۷
- کارگردان: الیور استون
- بازیگران: مایکل داگلاس، چارلی شین، داریل هانا، مارتین شین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
یکی از فیلمهایی که هر متخصص اقتصادی باید به تماشای آن بنشیند، فیلم کلاسیک الیور استون است. این فیلم باعث علاقهمند شدن هزاران فارغالتحصیل اقتصاد به بازارهای بورسی شده است. اگرچه این فیلم از نظر ماهیتی به دنبال نشان دادن فشار و دیوانگی بازارهای بورسی ساخته شد، اما این فیلم موفق میشود به خوبی ابزارهای در دسترس معاملهگران، تحلیلگران و بانکداران بورسی را با وجود این که ۳۰ سال از ساختهشدنش میگذرد، به نمایش بگذارد. اگرچه این فیلم سعی دارد در رابطه با معاملههای داخلی هشدار دهد، با این وجود، چه کسی است که نمیخواهد به جای باد فاکس (چارلی شین) یا حتی گوردون گکو (مایکل داگلاس) باشد؟ این فیلم همیشه جنبههای حرص و طمع مخاطب را بیدار میکند. به هر حال نباید فراموش کنیم، گوردون گکو بود که در این فیلم گفت: «طمع خوب است.»
منیع: investopedia