۱۰ حقیقت جالب دربارهی بازی دیسآنرد که احتمالا نمیدانید
در زمانی نه چندان دور سبک «شبیهساز ایمرسیو» (Immersive Sim) یکی از محبوبترین ژانرهای محبوب در بازیها بود و تقریبا هر بازیکنی به دنبال اثری بود که در هنگام تعامل، او را در جایگاه آواتار قرار دهد. بازیهایی مانند Deus Ex ،Thief و System Shock 2 تعدادی از بازیهایی هستند که با توجه و اهمیت به اجرای درست ایدهها و مکانیکهای مختلف، نشان میدهند که یک بازی چقدر میتواند جذاب و سرگرمکننده باشد.
به نظر میرسد که استودیوی موفق آرکین مسئولیت معرفی گیمرهای جدید را به جادوی این ژانر بر عهده گرفته است. تقریبا اکثر بازیهای این استودیو از این سبک طراحی استفاده کرده و بر اساس آن ساخته شدهاند و در واقع عناصر این سبک را برای نسل جدید مدرنسازی میکنند. یکی از بازیهای خاص آرکین که احتمالا شناختهشدهترین اثر این استودیو محسوب میشود، «دیسآنرد» (Dishonored) است که به عنوان یکی از بهترین بازیهای اکشن و ماجراجویی تاریخ، آزادی عمل فوقالعادهای را در اختیار بازیکن قرار میدهد. در اینجا به ۱۰ حقیقت جالب دربارهی این بازی خواهیم پرداخت که اکثر بازیکنان از آن بیاطلاع هستند.
۱۰. عنوان متفاوت نسخهی آلمانی بازی
یکی از نکات جالب انتشار بازی این است که عنوان نسخهی آلمانی این اثر به دلایل نامعلومی دچار تغییراتی شده که در نوع خود جالب است. در زبان آلمانی عنوان این بازی Dishonored: Die Maske des Zorns است که به Dishonored: The Mask of Wrath ترجمه میشود. همانطور که احتمالا متوجه شدید، «نقاب خشم» عبارتی است که به عنوان بازی اضافه شده که البته کاملا با حال و هوای بازی مطابقت دارد.
۹. عدم رضایت سازندگان از نحوهی به تصویر کشیدن زنان
نمی توان انکار کرد که هاروی اسمیث به عنوان کارگردان و بقیه اعضای تیم توسعه در استودیو اثر فوق العادهای با دیسآنرد خلق کردند. با این حال، یک جنبه از بازی وجود دارد که مشکلساز است و آن به نحوهی به تصویر کشیدن زنان مربوط میشود. این چیزی است که توسط خود تیم سازنده تایید شد و آنها به دنبال تصحیح این اشتباه در نسخهی دوم با قرار دادن یک قهرمان زن و داشتن شخصیتهای مونث بیشتری در بازی بودند.
۸. تغییرات مکرر فضاسازی داستان
در مراحل اولیهی توسعهی بازی، تیم سازنده با تعدادی از ایدههای جالب روبرو بود. برای شروع، بازی قرار بود در فئودال ژاپن، پر از قدرتها و سلاحهای جادویی جریان داشته باشد. با این حال، به دلیل کمبود دانش در مورد این دوران، دورهی زمانی بازی قرار بود به سال ۱۶۶۶ میلادی و آتش سوزی بزرگ لندن منتقل شود. این مورد نیز مشکلات خاص خود را ایجاد کرد، زیرا ایدههای موجود در گیمپلی بازی در مقایسه با محیطهای واقعی مغایرت داشتند. در نهایت فضاسازی بازی با الهام از لندن در دوران ویکتوریا ایجاد شد و به توسعهدهندگان این امکان را داد تا ایدههای خود را به بهترین شکل پیادهسازی کنند.
۷. حذف یکی از قابلیتهای آواتار
در حالی که تعامل با محیط در بازی بسیار بالا است، یکی از جنبههای گیمپلی که در طول توسعه حذف شد، توانایی بازیکن برای کنترل اشیاء تصادفی به صورت دلخواه بود. این قابلیت به طور بالقوه میتوانست به بازیکن اجازه دهد تا اشیاء را در هوا ثابت نگه داشته و به عنوان سکوهای موقت از آنها استفاده کند. این توانایی با این که جذاب به نظر میرسد اما قطعا طراحی باکیفیت مراحل را زیر سوال میبرد و چالش بازی را بسیار پایین میآورد.
۶. وجود صداپیشه برای کوروو
همانطور که میدانید شخصیت اصلی بازی یعنی کوروو آتانو (corvo attano) هیچ صداپیشهای ندارد و در طول بازی در سکوت به سر میبرد. در طول توسعهی بازی، اعضای آرکین قصد داشتند تا فردی را برای صداپیشگی او انتخاب کنند، با این حال بازی در چرخهی توسعه خود بسیار جلوتر از آن بود که این مورد به واقعیت تبدیل شود. خوشبختانه در نسخهی دوم دیسآنرد این اتفاق بالاخره رخ داد و همراه شدن با این شخصیت محبوب، جذابتر از قبل شد.
۵. ماجرای بستههای الحاقی
از بین محتواهای مختلفی که برای دیسآنرد در دسترس قرار گرفت، دو بستهی الحاقی منتشر شده روی داستان شخصیت داود (Daud) تمرکز دارند و به عنوان همراهانی روایی برای داستان اصلی بازی عمل میکنند. نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که داود یک شخصیت اصلی با صداپیشهی مخصوص به خود بود. این در واقع تصمیمی آگاهانه ناشی از ناامیدی استودیو از ناتوانی در تبدیل کوروو به یک شخصیت صدادار بود.
۴. گویندهی ایستگاه پخش برج دانوال
یک گوینده در شهر دانوال وجود دارد که از ایستگاه پخشی در برج آن، اخبار و اطلاعیهها را بازگو میکند. او بعضا میتواند برای بازیکنانی که مجبورند بارها و بارها به صدای او گوش دهند، بسیار آزاردهنده باشد. خوشبختانه راه حلی برای مهار این مشکل وجود دارد. اگر بازیکن در طول ماموریت بازگشت به برج این گوینده را بکشد، صدای او برای همیشه از بازی حذف خواهد شد. با این حال این پایان کار نخواهد بود!
۳. جانشینی گوینده توسط کری فیشر
تجربهی بازی بدون صدای گویندهی اصلی ایستگاه پخش میتوانست بسیار جالب باشد، اما استودیوی آرکین تصمیم گرفت فراتر از آن عمل کند و در همین راستا تغییری متفاوت را روی بازی اعمال کرد. با کشتن گویندهی اصلی توسط بازیکن، صدای او با صدای کری فیشر، بازیگر آمریکایی، جایگزین میشود. این یک تغییر جالب است که قطعا مورد قدردانی طرفدارانی قرار خواهد گرفت که صدای پرنسس لیا را از سری فیلمهای جنگ ستارگان میشناسند.
۲. طراحی فوقالعادهی ماموریت کشتن کمبل
یکی از اولین ماموریتهایی که کوروو باید انجام دهد، نشان میدهد که چرا دیسآنرد یکی از بهترین بازیهای تمام دوران است. ماموریت کشتن شخصیت کمبل یکی از لذتبخشترین کارهایی است که میتوان در بازی انجام داد و دلیل آن تلاش عظیمی است که استودیو برای طراحی این ماموریت انجام داده است. بسته به اینکه کوروو نقاشی سوکولوف را بدزدد یا خیر، هر دو لیوان موجود در مرحله را جابهجا کرده یا خرد کند، ظاهر خود را نمایش دهد یا…، برای هر سناریو دیالوگ و انیمیشن منحصربهفردی وجود دارد که بسیار تاثیرگذار است.
۱. فریب شخصیت مارتین در مرحلهی آخر
تجربهی بازی در حالتی که میزان آشوب بالا باشد (High Chaos)، حتی اگر پایان ماموریت نهایی را خشنتر و پیچیدهتر کند، احتمالا راه لذتبخشتری برای بسیاری از بازیکنان خواهد بود. یکی از تغییراتی که در این حالت به وجود میآید، در بخشی است که مارتین، پندلتون را زیر شلیک گلوله قرار میدهد. چندین راه وجود دارد که این وضعیت میتوان به پایان برسد، اما به بررسی جالبترین پایان خواهیم پرداخت. مارتین قطعا بهترین تیرانداز بازی نیست و او تقریبا هر بار گلولهی خود را از دست خواهد داد. با این حال، اگر بازیکن دقیقا در زمانی که مارتین ماشه را میکشد، پندلتون را بکشد، مارتین باور میکند که خود توانسته هدفش را از پای دربیاورد. این در نوع خود بسیار جالب و سرگرمکننده است.
منبع: GameRant