۱۰ حقیقت تلخ درباره انیمیشن «افسون» که در تماشای مجدد متوجه میشویم
انیمیشن «افسون» (Encanto) یکی از فیلمهای تحسینشدهی دیزنی است، اما تماشای آن برای بار دوم ممکن است چندان لذتبخش نباشد. در این مطلب به ۱۰ حقیقت تلخ درباره انیمیشن «افسون» اشاره کردیم که در تماشای مجدد متوجه میشویم.
انیمیشن «افسون» حول محور زندگی خانوادهی مادریگال میچرخد که هر کدام از آنها یک موهبت یا قدرت خاص دارند. میرابل کوچکترین دختر این خانواده، تنها شخصی است که قدرت خارقالعادهای ندارد و این موضوع به یکی از چالشهای بزرگ مادریگالها تبدیل شده است. فیلم علاوه بر رسیدگی به موضوع میرابل، آسیبهای نسلی، فرهنگ کلمبیایی و موضوعات خانوادگی را بررسی میکند. اگرچه «افسون» در سال ۲۰۲۱ توجه دنیا را به خود معطوف کرد، اما تماشای مجدد فیلم پرده از حقایقی برمیدارد که ممکن است چندان هم خوشایند نباشند.
آسیبهای نسلی مادریگالها یکی از عمیقترین موضوعات داستان است که تماشای بار دوم را برای بینندگانی که با شخصیتها ارتباط برقرار میکنند تا حدودی سخت میکند. همانطور که شخصیتها و خانوادهها در تماشای مجدد فیلم مورد توجه عمیقتری قرار میگیرند، برخی از جنبههای خشن داستان هم آشکار میشود که نادیده گرفتن آن کار دشواری است.
۱۰. در انیمیشن «افسون» اعضای خانواده به سختی به یکدیگر نزدیک میشوند
مادریگالها ممکن است خانوادهای صمیمی باشند، اما بینقص نیستند. میرابل بار تمام فشارهای خانواده، به ویژه از جانب ابولا و خواهر بزرگترش ایزابلا را به دوش میکشد. تماشای میرابل در کنار آنها سخت است، به خصوص برای بینندگانی که با وضعیت میرابل ارتباط برقرار میکنند.
اگرچه آنها اولین نمونه از اعضای خانوادهی مشکلدار در فیلمهای دیزنی نیستند، اما مادریگالها تصویرهای واقعیتری از روابط خانوادگی ارائه میدهند. مواردی از غفلت عاطفی و قربانی شدن وجود دارد، و تماشای تاثیرات آن بر میرابل برای بینندگان بزرگسال دشوار است. برای بینندگانی که با برخی از شخصیتها یا کل خانواده همذات پنداری میکنند، بازبینی آن چندان راحت نیست.
۹. در انیمیشن «افسون» میرابل از سوی خانوادهاش نادیده گرفته میشود
از زمانی که معلوم شد میرابل نمیتواند مانند دیگر اعضای خانواده از موهبت یا قدرت خاصی برخوردار شود، تقریبا تمام خانوادهاش او را طرد کردند. اگرچه ابولا و ایزابلا بیشترین بدرفتاری را با او دارند، اما در تماشای مجدد مشخص میشود که سایر اعضای خانوادهاش هم با او رفتار بهتری نشان نمیدهند. پپا او را نادیده میگیرد و دولورس و کامیلو به او توجهی ندارند.
حتی اعضای خانواده میرابل نزدیک است که ندانسته او را طرد کنند، به خصوص زمانی که آنتونیو موهبت خود را دریافت میکند. این موضوع تنها وضعیت میرابل را غمانگیزتر میکند. با این وجود همدلی با دیگران هم کار دشواری میشود، زیرا رفتار آنها با میرابل درست نیست.
۸. به نظر میرسد ایزابلا بیدلیل بیرحم شده است
ایزابلا مادریگال فرزند طلایی خانوادهاش است. او زیبا، با استعداد و برازنده است، اما نسبت به میرابل نیز بد و بیانصاف رفتار میکند. در اوج داستان «افسون» مشخص شد که ایزابلا با مشکلات خودش با ابولا سروکار داشت، اما این موضوع آزار و اذیت خواهرش را توجیه نمیکند.
ایزابالا هیچ دلیل واقعی برای رفتار بیرحمانه با میرابل و هیچ دلسوزی برای وضعیت اسفناک او نداشت. ایزابلا با بقیهی اعضای خانواده و دوستانش بهتر از میرابل رفتار میکند. با تماشای مجدد، واضحتر میشود که میرابل هیچ کاری انجام نداده است که ایزابلا با او چنین رفتاری داشته باشد و این موضوع همدلی با ایزابلا را بسیار سختتر میکند.
۷. دیگر اعضای خانوادهی مادریگال به اندازهی کافی در فیلم دیده نمیشوند
علیرغم اینکه «افسون» انیمیشنی دربارهی خانوادهی مادریگالها است، تمام اعضای خانواده این شانس را ندارند که در کانون توجه قرار بگیرند. این امر به ویژه در مورد شخصیتهایی مانند کامیلو، فلیکس و دولورس صادق است. اگرچه آنها بخشی از خانواده به شمار میروند، اما این میرابل، خواهرانش و ابولا هستند که در مرکز توجه قرار دارند و بیشتر از بقیه در فیلم دیده میشوند.
کامیلو به خلق لحظات کمیک فیلم مشغول است و دولورس تحتالشعاع پسرعموهایش قرار میگیرد، علیرغم اینکه هر دو شخصیت و موهبت و توانایی جالبی دارند. حتی به فلیکس هم عمق زیادی داده نمیشود، زیرا او فقط به عنوان شوهر دوستداشتنی پپا تنزل یافته است. این یک فرصت از دست رفته بود که تنها با تماشای مجدد آشکارتر میشود.
۶. ابولا بین بچهها و نوههایش فرق میگذارد
با تماشای مجدد، مشخص میشود که تعامل آلما با نوههایش نشاندهندهی میزان ارزش او برای آنها است. او بیشترین علاقه را به ایزابلا و لوئیزا نشان میدهد، زیرا او بیشترین فشار را به آنها وارد میکند و بیشترین زمان را با آنها میگذراند. با این حال، آلما دیگر نوههایش مانند دولورس، کامیلو و به خصوص میرابل را نادیده میگیرد.
آلما یک مادر یا مادربزرگ بینقص نیست، اما رفتار او با نوههایش چرخهی ناسالمی از میزان توجه را بوجود آورده است. به نظر میرسد ابولا بیشتر به این موضوع اهمیت میدهد که تواناییهای دیگر مادریگالها چقدر کاربردی و مفید است. پس از تماشای مجدد، بخشش یا همدلی بینندگان با او دشوارتر است.
۵. اعضای خانوادهی مادریگال خیلی از یکدیگر حمایت و پشتیبانی نمیکنند
تقریبا تمام اعضای خانوادهی مادریگال به دلیل قوانین سختگیرانهی ابولا تحت فشار هستند. متاسفانه هیچکس در خانواده توان مقابلهی مسالمتآمیزی با این شرایط ندارد. این منجر به عدم حمایت واقعی بین اعضای خانواده میشود، زیرا هیچکس برای یافتن راه حل این مشکلات به خود زحمت نمیدهد.
دولورس با خواهر و برادرش و والدینش در مورد میرابل صحبت میکند که در نهایت منجر به بوجود آمدن همهمهای در طول خواستگاری ایزابلا میشود. به طور مشابه، پپا تمایل دارد خواهرزادهاش را نادیده بگیرد، به نظر میرسد از ایزابالا حمایت میکند و تا حدودی بچههای خودش را هم نادیده میگیرد. والدین میرابل از او یا سایر فرزندانشان حمایت میکنند، اما نه در برابر آزار عاطفی ابولا.
۴. داستان غمانگیز ایزابلا دربارهی کمال اجباری
ایزابلا به نظر خودمحور است، اما همانطور که مشخص است، او در واقع در حال مبارزه است. در تماشای مجدد این انیمیشن متوجه میشویم که ایزابلا به خاطر خانوادهاش بیشتر وقت خود را صرف بازی در نقش «کودک طلایی بینقص» میکند. علیرغم بدرفتاری با میرابل، ایزابلا فقط نگران تاثیر تصویرش بر خانوادهاش است.
بعد از تماشای «افسون» برای بار دوم، غمانگیز است که میبینیم ایزابلا مجبور شده است بینقص باشد و تقریبا مجبور به ازدواجی شده است که هرگز دلش نمیخواست. بر اساس واکنشهای او به میل ماریانو به بچه و هیجان ابولا، واضح است که ایزابلا هیچیک از آنها را نمیخواهد. ایزابلا با وجود تمام غرورش، حق داشت وقتی خودخواه نامیده شد، آزرده شود، زیرا او برای خانوادهاش بسیار از خودگذشتگی کرده بود.
۳. در انیمیشن «افسون» بخشش خیلی سریع صورت میگیرد
در خانوادهای که دچار آسیبهای نسلی است، رنج و درد پنهان زیادی وجود دارد. با این حال، در اوج «افسون»، راهحلهای بسیار سریعی برای مشکلات خانوادهی مادریگال پیدا میشود. مثلا وقتی میرابل بیشتر در مورد گذشتهی ابولا میفهمد، بلافاصله مادربزرگ خود را میبخشد.
به طور مشابه، برونو خیلی سریع مادرش را میبخشد، حتی اگر ابولا او را به خاطر بدبختیهای خانواده در بیشتر زندگیاش مقصر میدانست. میرابل حتی بقیهی اعضای خانوادهاش را خیلی زود میبخشد. در حالی که بخشش خانواده خوب است، اما نحوهی حرکت مادریگالها به این سرعت پیام خوبی را به بینندگان منتقل نمیکند.
۲. هرگز از میرابل قدردانی نمیشود
میرابل به عنوان یک شخصیت تراژیک، به خاطر خانوادهاش اتفاقات تلخ زیادی را پشت سر میگذارد. او آزار عاطفی ابولا را تحمل میکند، بار خودپسندی ایزابلا را به دوش میکشد و قربانی بقیهی اعضای خانواده میشود. با این حال، میرابل به اندازهی کافی مهربان است که هر کاری که میتواند برای همان خانواده انجام دهد.
متاسفانه، با وجود تمام تلاش و فداکاری او برای خانواده، تعداد بسیار کمی از میرابل قدردانی میکنند. پس از حل اختلاف اصلی در انیمیشن «افسون»، از میرابل به خاطر بدرفتاری با او هیچ عذرخواهی صورت نمیگیرد و هیچ یک از اعضای خانوادهاش از او به درستی تشکر نمیکنند. تماشای مجدد این فیلم، و دیدن میرابل که هیچکس قدردان او نیست، بسیار خسته کننده است.
۱. پایان «افسون» شبیه یک پایان واقعی نیست
«افسون» پایانی دلچسب دارد و نشان میدهد تمام اعضای خانواده دور هم جمع میشوند. با این حال، در تماشای مجدد، این خانواده بیشتر با هم کار میکنند تا با همکاری با یکدیگر ، کازیتا را تعمیر کنند. در حالی که دیدن این همکاری و مشارکت بسیار دلچسب است، اما هیچ نتیجهگیری مشخصی در آخر داستان وجود ندارد.
با توجه به اینکه شخصیتها به جای اینکه با یکدیگر بیپرده و صمیمانه صحبت کنند، احساسات خود را با شعر و ترانه میخوانند، و این موضوع در تماشای مجدد فیلم چندان جالب نیست. در نهایت، نتیجهگیری درستی به نظر نمیرسد، به خصوص زمانی که آسیبهای روحی همه در نظر گرفته شود. طرفداران فقط میتوانند امیدوار باشند که یک دنباله به مادریگالها زمان بیشتری برای بهبودی و بخشیدن درست یکدیگر بدهد.
منبع: cbr
در دنیای کودک، هیچ چیز غیر ممکن نیست،،، میبخشد، میگیرد، پرواز میکند، رنگی و گاه سیاه و سفید میشود، با اژدها دوست و بخاطره او با انسانها میجنگد،، کوهی خوابیده و خشک ناگهان به مادره سرسبزی و حیات تبدیل میشود، عروسکی چوبی جان از فرشته میگیرد و با روباه و گربه دل از پدر میکند، در دریا پری میشود و در خشکی انسان و با همهی خوبیها و ریختنه آب، همه فرار میکنند،، بیائیم برای یکی دو ساعت کودک درونمان را آزاد بگزاریم و فکر نکنیم،، سپاسگزارم که خواندی و لبخند زدی
به نظر من از بدترین فیلم های دیزنی به حساب میآید
من کلا از این فیلم به اندازه بقیه آثار دیزنی و پیکسار لذت نبردم
مثل روح و لوکا و به پیش که ازشون لذت بردم از افسون که آخرش خیلی سریع همه با هم خوب شدنو آهنگ خوندن خوشم نیومد
ولی هرکسی یه نظری داره
توی این نقد این اصلا در نظر گرفته نشده که کار اولا برای بچه ها ساخته شده و از اون مهم تر اینکه داره مردم رو استعاره میکنه چرا باید همه چیز مطلوب باشه ؟
و آخر اینکه فیلم با هدف (تاثیر گذاشتن) خصوصاً روی کودک و نوجوان ساخته شده
در کل این فیلم قراره آدما رو یاد خودشون بیندازه و با این هدف روایت میکنه
بعضیاش چرت بود مثل زود بخشیدن خب طرف
۲۰سال بچشو ندیده حالا ک دیده باز قهر کنه؟
بعدش اون اولی هم چرت بود ک پایانی بدون مشخص ،خب اصلا بعضی از فیلم ها یجوری ساخته میشن ک هرکس یه چیزی برداشت کنه.
ممنون از توجهتون