۱۰ شخصیت عجیب و ماندگار فیلمهای برادران کوئن
از کاراکترهای خندهدار و شوخ گرفته تا عبوس و تندمزاج، در این مقاله به ده شخصیت برتر خلق شده توسط برادران کوئن نگاهی میاندازیم.
برادران عجیب و غریب هالیوود در طول زندگی حرفهایشان همیشه به دنبال کاراکترهای مناسب برای بیان داستان خود بودهاند، یعنی یک هویت ساختگی که درست مناسب سبک متفاوت آنها باشد. این شخصیتها گذرگاه ما به واقعیتهای پیچیدهی ذهن کوئنها و مانند آبراههایی هستند که داستانهایشان از طریق آنها جریان پیدا میکنند.
به عنوان کارگردان، آنها همیشه شیفتهی این طرز فکر هیچکاک بودهاند که یک داستان «هر جایی اتفاق بیفتد مهم نیست»، اما ایتان کوئن با در نظر گرفتن این الگو قدمهایی فراتر برداشت و شاید بد نباشد آنها را داروین سینما دانست که قانون تاریخ طبیعی را در فیلمهایشان رعایت کردند. این یعنی کوئنها نه تنها به دنبال شکار زمان و مکانی مناسبند بلکه به دنبال «موجوداتی که در آنجا قابلیت زنده ماندن دارند» هم هستند یعنی کاراکترهای مناسب آن زمان و مکان.
این دو برادر با رعایت این اصول موفق شدهاند مجموعهای از به یادماندنیترین کاراکترهای تاریخ هالیوود را بسازند. از نظر تجاری ممکن است فیلمهایشان کاملا در میان جریان اصلی برندگان اسکار قرار داشته باشند اما از نظر بصری آنها بیشتر به فیلمهای کالت تعلق دارند. غرابت ذاتی تمامی آثار خلق شدهی آنها تضمین میکند که این دو، تودههای وسیعتری از فیلمبینها و دوستداران سینما را گمراه کردهاند، اما حتی کسانی که ذائقهی کوئنها را نشناختهاند باید بپذیرند که آنها قهرمان بیچون و چرای توجه به کاراکترهای جزئی هستند.
میبینیم که گرد خلاقیت در هر ثانیه از سکانسهای ساخته شده به دست این دو برادر پاشیده شده، بنابراین از ستارههای مسلط بر سکانسهای تک نفره و مهم گرفته تا آنهایی که مانند بوشمی (استیو بوشمی از بازیگران فیلم لبوفسکی بزرگ در نقش دانی) در پسزمینه هستند، همهی این کارکترها روح زیادی در خود دارند.
۱۰. سام الیوت در نقش مرد در فیلم لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)
کوئنها کاراکتر مرد را با ساختاری مبتکرانه خلق کردند که به راوی اجازه میداد در همان داستانی که برای ادامهی روایتش تلاش میشد، نفوذ کند. کوئنها تنها به این اقدام اصلی و تاثیرگذار فیلم اکتفا نکردند، زیرا ساختاری که بوجود آوردند به شخصیتی تبدیل شد که میتوانست به صورت مستقل برای خودش فیلمی داشته باشد.
اگر از یک روایت درهم تنیده به عنوان حیلهای هوشمندانه نام ببریم، این واقعیت که الیوت یک کاراکتر سهبعدی کاملا شکل گرفته است، مانند فیلم «مرد سوم» (Third Man) نحوهی روایت داستان را به سطح بالاتری میبرد.
با ادغام یک فرد خارجی در دنیای منزوی لسآنجلس لبوفسکی، هم میتوانیم آن را از بیرون مشاهده کنیم و هم آن را در تار و پود داستان ببینیم. علاوه بر اینها الیوت به ترسیم شخصیت «دود» (Dude) کمک زیادی میکند، زیرا او روی دیگر همان سکهای است که دود در طرف دیگرش قرار دارد. در آخر اینکه، سام الیوت بدون شک دوز جذابی از یک گاوچران را به این فیلم اضافه میکند.
۹. فرد ملامد در نقش سای ایبلمن در فیلم یک مرد جدی (A Serious Man)
یک مرد جدی فیلمی در مورد یک شخصیت منفرد و نسخهی امروزی ایوب مقدس است. با این وجود، برای اینکه داستانهای امروزی درست از آب در بیایند شاید بد نباشد کمی ابزورد باشند.
بدون او، نبرد بزرگ چرایی فیلم ممکن است نادیده گرفته شود. اجرای ملامد همیشه به درستی ساختارشکنی میکند و دیالوگ او که میگوید: «لری … تو شوخی میکنی؟» در میان فیلمهای برادران کوئن بهترین است.
۸. جورج کلونی در نقش اولیس اورت مکگیل در فیلم ای برادر کجایی؟ (O Brother, Where Art Thou?)
برادران کوئن گلچینی از دنیای وحشی سینماییشان را انتخاب کردند. این اجراها نه تنها کیفیت تضمین شده دارند، بلکه به این تیم دو نفرهی کارگردانی این امکان را میدهد تا شخصیتهای خود را کاملا متناسب داستان خلق کنند و ویژگیهای خاص بازی هرکدام را به زیبایی بیرون بکشند.
تصویر کلونی از اولیس بینهایت کاریزماتیک است. مهارت بازیگری تا زمان آمدن مابقی تیم قابل تجزیه و تحلیل است، اما واقعیت این است که برخی از افراد فقط حضور جذابتری را در سینما نسبت به دیگران دارند، بدون شک چنین مهارتی کار زیادی میبرد، اما ظاهرا کلونی دردسری برایشان ندارد! هر شخصیتی در این فیلم به زیبایی به تصویر کشیده شده است، اما اولیس ماجراجویی را به طرز شگفتانگیزی همانطور که از همهی کارکترهای اصلی انتظار میرود، پیش میبرد.
۷. برد پیت در نقش چاد فلدهایمر در فیلم پس از خواندن بسوزان (Burn After Reading)
واژهی عجیب و غریب قبلا در این مقاله چند بار تکرار شده و به این دلیل است که وقتی به کوئنها فکر میکنید این صفت سریعتر از دیگر صفات قد علم میکند. برد پیت این صفت را در تصویرسازی از «چاد» به شکل منحصربفردی نمایان میکند. اگرچه فیلمهای کوئنها ظاهرا ابزورد هستند، اما وضوح زندگی در آنها از بسیاری جهات زیاد است. ترکیب ژانر، مخلوط کردن احساسات و گروه ناهمگن بزرگتر از شخصیتهای زندگی به نوعی بیشتر از اشکال معمول داستانسرایی با واقعیت مطابقت دارند.
چاد ممکن است وحشی باشد، اما او انسانی است که همهی ما با او روبرو شدهایم و انتخاب برد پیت محبوب برای یادآوری این موضوع است که میتوان به نبوغ تقریبا به اندازهی عملکرد استادانه اعتماد کرد.
استفادهی پیت از هدفون در سالن بدنسازی، فیلم را در جذابیت، شوخطبعی و یک جهنم شوکه کننده غوطهور میکند! بخوان و بسوزان یک شاهکار بی نظیر است که به ندرت مشابه آن پیدا میشود. هر یک از بازیگران به اندازهی خود میدرخشند اما نه بیشتر از چاد.
۶. مارشا گی هاردن در نقش ورنا در فیلم تقاطع میلر (Miller’s Crossing)
این تلنگر گانگستری است که همهی کلیشههای نوآر را میشکند، که نمونهی بارز آن پیچیدگی در کاراکتر بانوی کلاسیک است. گرچه ممکن است نقش بانوی کلاسیک اصلی اوایل نوآر از نظر توانمندی پیشرفت کرده باشد، اما آنها معمولا شخصیتهای ضروری بودند و از هیچ کدام از پیچیدگیهایی که ورنا ارائه میدهد، برخوردار نبودند.
کاراکتر او تمام دیالوگهای کلاسیک را در دست دارد، مثل: «شاید به همین دلیل است که تو را دوست دارم، تام. من هرگز کسی را ملاقات نکردهام که پسر بچهی عوضی بودن را به چنین افتخاری تبدیل کند»، اما همچنین یک زیرکی خاص هم دارد که باعث میشود او در کل یک معمای دستنیافتنی باشد. او حتی هنگامی که آخرین پیچ و خم از ویژگی معمول شخصیتش مشخص میشود، این ویژگی معماگونه را حفظ میکند.
۵. جان گودمن در نقش چارلی میدوز در فیلم بارتون فینک (Barton Fink)
راجر ایبرت، منتقد مشهور سینما، یک بار اعلام کرد که بارتون فینک یک داستان تمثیلی و منعکس کنندهی ظهور فاشیسم است. در حالی که ممکن است پیام فیلم به آن اندازه که توقع داریم مانند همهی فیلمبرداریهای برادران کوئن پیچیده نباشد، بدون شک از نظر معنا غنی است، صفتی که بسیاری از فیلمهای دیگر از آن بیبهرهاند.
پیامهای اخلاقی کوئنها، همیشه به صورت سرگرم کنندهای در فیلمهایشان نمود پیدا میکند و برای به تصویر کشیدن این داستان خاص دربارهی سوسیالیستهای متظاهر و وحشتهای دیوانسالاری هالیوود، آنها به کسی احتیاج داشتند که به طور موثر نقشه را پیش ببرد. چارلی میدوز با شگفتی هرچه تمامتر این خرقه را به تن میکند و دستهای از بازیگران هم از دامن این خرقه آویزانند.
میدوز به یکی از دوستداشتنیترین حرامزادههای خلق شده بدست کوئنها تبدیل شد و «زنده باد هیتلر!» هم دیالوگی است که کار را به زیبایی تمام میکند.
۴. خاویر باردم در نقش آنتون چیگور در فیلم جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men)
هنگامی که تیمی از روانکاوها شخصیتهای چند فیلم را مطالعه کردند، آنتون چیگور بعد از جیمز باند، در بالاترین رتبهبندی واقعیترین کاراکترهای خلق شده قرار گرفت. این فیلم بر اساس رمان کورماک مککارتی به همین نام ساخته شده و کاراکتر چیگور ساختهی ذهن برادران کوئن نیست، اما مطمئنا آنها او را به شبحی ترسناک با موهای قارچی تبدیل کردند.
او مرد بدی است و هیچ پسزمینهای از شخصیت او وجود ندارد و این سوال را بوجود میآورد که: «چه چیزی باعث شکل گرفتن چنین جانوری شده؟ اگر قانونی که از آن پیروی کردید شما را به این نقطه رساند، فایدهی این قانون چه بود؟» شاید هیچ شرور سینمایی به اندازهی چیگور، روانی یا خالی از انسانیت نباشد.
۳. جان گودمن در نقش والتر سبچاک در فیلم لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)
والتر سبچاک کمدیترین و شایستهترین کاراکتر از برادران کوئن است که باعث میشود او در بین کمدیها و شایستهترینها در سراسر جهان حرف زیادی برای گفتن داشته باشد. والتر، مانند همهی کاراکترهای این لیست، عمق زیادی برای تفسیری دارد، اما وقتی او لحظهای در سالن بولینگ اسلحه میکشد و لحظهای دیگر در مورد سنت زیبای یهودیان بحث به پا میکند، این سطح بینهایت قابل انعطاف والتر است که بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
او زندگی «دود»را طلسم کرده، اما در نهایت، بسیار جذاب و دوستداشتنی است و این سوال را بوجود میآورد که «چرا او حتی با این مرد دوست است؟». گودمن این کاراکتر عوضی تمام عیار را بارها برای کوئنها تکرار کرده اما همیشه به شکلی متفاوت. بدون شک این یک اجرای استادانه از یک متن استادانه است.
۲. فرانسیس مکدورمند در نقش مارژ گوندرسون در سریال فارگو (Fargo)
ویژگی غیر قابل تحمل و همیشگی همهی کارآگاهان خیالی این است که آنها نه تنها با تبهکاران مقابله میکنند بلکه توسط نبرد درونی خود هم محاصره میشوند. از طرف دیگر، مارژ داور اخلاقی قابل توجیه جامعه است و متواضعانه و محترمانه باعث میشود که جنایات فیلم بیش از پیش باورنکردنی باشند.
او یک غیرنظامی در لباس چوپان مهربانی است که نجیبانه تلاش میکند از گلهی آشفتهی فارگو محافظت کند. مارژ تجسم اصلی یک کارآگاه مهربان ساده است. او فیلم را با جذابیت و شوخطبعی بیپایان رنگآمیزی میکند. حضور وی به شکل زنی باردار، به طور مداوم با رنگ و بوی قاطعانه و خشونتبار فیلم تلاقی دارد.
۱. جف بریجز در نقش دود (Dude) در فیلم لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)
با وجود همهی موفقیتهایشان، کوئنها همیشه در بین سینمای تجاری حضوری بسیار منحصر به فرد داشتهاند. آنها نسخهی سینمایی مستند «تاکینگ هدز» (Talking Heads) یا هر چیز جایگزین دیگری هستند که ظاهرا هرگز قصد نداشتند جریان اصلی را بشکنند اما به اندازهی کافی یک جایگاه را به خود اختصاص میدادند که آن موفقیت در مقیاس بزرگ و به دنبال آن الگو بودن است.
لبوفسکی بزرگ بسیار منسجم و فیلم مورد علاقهی بسیاری از مردم است. با این حال، آنچه باعث میشود این فیلم در فرهنگ پاپ و آثار ستودنی و در بالای لیست ۲۵۰ فیلم IMDb قرار بگیرد، این است که کوچکترین جزئیات کاملا در آن درک میشود.
با تشکر از شخصیتی تقریبا خندهدار و کاملا دست کم گرفته شده با بازی جف بریجز، دود هم یکی از استادانهترین ضدقهرمانها است، که البته ضد قهرمان خواندنش در مقابل دیگر کاراکترها بیانصافی است. اما او بهترین شخصیت خلق شده است و تنها با حضور اوست که تمام تکههای فیلم به زیبایی کنار هم قرار میگیرند. به طور خلاصه، دود ماندگار است.
منبع: faroutmagazine