۱۰ فیلم که اگر طرفدار سینمای یورگوس لانتیموس هستید باید ببینید
یورگوس لانتیموس بدون شک یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازانی بهشمار میرود که در دههی اخیر ظهور کرده است. این مرد ۴۸ سالهی یونانی اولین کارگردانی خود را با فیلم «بهترین دوست من» (۲۰۰۱) تجربه کرد و پس از آن با فیلم تجربی «کینهتا» (۲۰۰۵) بهکارش ادامه داد. اما او با فیلم «دندان نیش» (۲۰۰۹) به موفقیت رسید و در سراسر جهان شناخته شد. این کمدی سیاه در سال ۲۰۱۰ نامزدی جایزهی اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را بهدست آورد و در جشنوارهی کن، جایزهی نوعی نگاه را ازآن خود کرد. پس از این موفقیت گسترده، سبک منحصربهفرد او جالب توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت و علاوهبر مردم عادی، جامعهی منتقدان را هم بهسمت خود کشید. پس از گذشت چند سال، لانتیموس کارگردانی فیلمهای انگلیسیزبان را آغاز کرد و با تکیه بر بازیگران مطرحی از کشورهای مختلف، در جایگاه یک فیلمساز بینالمللی قرار گرفت.
سبک کاری عجیب و بسیار تلخ او بارها با برچسبهایی نظیر کافکایی، ابزورد، کمدی سیاه و پوچگرایانه معرفی شده است؛ اما آثار لانتیموس در آنِ واحد میتوانند شامل تمام این صفات باشند. شخصیتهای آثار وی با درونیات گاها کودکانهشان که در موقعیتهای عجیب و غریب قرار میگیرند، توانایی تحت تأثیر قرار دادن هر تماشاگری را دارند. تا زمان فیلم «کشتن گوزن مقدس»، فیلمهای یورگوس لانتیموس با نوعی نقشآفرینی خاص از سوی بازیگران همراه بودند. هنرپیشههای اصلی با استفاده از زبان بدن و شیوهی خاص ادای دیالوگشان، بهطرز عجیبی در موقعیتهای ابزوردی که در آن حضور پیدا میکردند غرق میشدند. ولی به اعتقاد خیلیها، «سوگلی» که آخرین فیلم او تا بهامروز بهشمار میرود، در مسیر متفاوتی حرکت میکند. اما در هر صورت هیچ شکی نیست که این فیلمساز یونانی، کماکان میتواند متفاوتترین سلیقهها در سراسر جهان را مجذوب خود سازد. این فهرست شامل ۱۰ فیلم تماشایی و جذاب است که احتمالا دیدنشان طرفداران سرسخت لانتیموس را بهوجد خواهد آورد؛ پس اگر به این کارگردان صاحب سبک یونانی علاقه دارید و بیصبرانه منتظر اکران فیلم بعدیاش هستید، این فهرست را از دست ندهید.
- نگاهی به سینمای پرهیاهوی ادگار رایت (فیلمساز زیر ذرهبین)
- ۱۳ فیلم دنی بویل از بدترین تا بهترین
- تمام فیلمهایی که دیوید فینچر نساخت (و دلیل هر کدام)
۱۰. آسایشگاه ساعت شنی (The Hourglass Sanatorium)
- کارگردان: وویچیخ یژی هاس
- بازیگران: یان نووینسکی، گوستاف هولوبک، هالینا کووالسکا و…
- محصول: ۱۹۷۳
- امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
«آسایشگاه ساعت شنی» بر اساس کتابی از نویسندهی بزرگ لهستانی برونو شولتس ساخته شده است و یک داستان سورئالیستی بهحساب میآید. وویچیخ یژی هاس از این فرصت استفاده کرد تا در فیلماش بهشکلی استعاری، به مشکلات اجتماعی-سیاسی در لهستان زمان خود بپردازد. این فیلم با ویژگیهای روایی و حقایق موجود در فیلمنامهاش، بسیار یادآور شیوهی نمادین یورگوس لانتیموس برای بهتصویر کشیدن جنبههای غیرعادی زندگی روزمره است؛ بهویژه از طریق خلق شخصیتهای خاص و بهیادماندنی.
یان نووینسکی در این فیلم لهستانی نقش مردی جوان بهنام یوزف را بازی میکند که میخواهد به آسایشگاهی که پدرش (یاکوب) در آنجا بستری است سر بزند. با رسیدن به محل، او متوجه میشود که که این مکان تا چه اندازه غیرعادی بهنظر میرسد و این تازه آغازی بر اتفاقات عجیب و غریب بعدی است. ناگهان پدر یوزف به کما میرود و مرد جوان از محیطهای بیپایان آسایشگاه عبور میکند؛ جایی که با خیل عظیم کابوسها، فوبیاها و آسیبهای روحی-روانی قدیمی مواجه میشود. در واقع تمام رخدادهای تلخ زندگی یوزف، رفته رفته بهطور نمادین در موقعیتهای ابزورد و سورئالیستی بازمیگردند.
ممکن است سینمای لهستان و یونان تفاوتهای بسیاری با یکدیگر داشته باشند و آثار فیلمسازان بزرگی نظیر آندری وایدا و تئو آنجلوپولوس، در دو مسیر کاملا جداگانه حرکت کنند. اما اگر جزو سینهچاکان یورگوس لانتیموس و جهان بیبدیلاش هستید، از تماشای این فیلم کلاسیک لهستانیاما بهشدت آوانگارد و چندلایه، غافل نشوید.
۹. کافکا (Kafka)
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: جرمی آیرونز، تریسا راسل، ایان هولم، جوئل گری و…
- محصول: ۱۹۹۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
فرانتس کافکا یکی از نویسندگانی است که اغلب سینمادوستان و عشاق ادبیات، آثار یورگوس لانتیموس را با نوشتههای او مقایسه میکنند؛ بهخصوص بهدلیل شیوهی منحصر بهفرد این دو در خلق قصههای ابزورد و عجیب. «کافکا» دومین فیلم بلند کارگردان آمریکایی، استیون سودربرگ است که نگارش فیلمنامهاش را لم دابز، نویسندهی فیلمهایی مانند «لیمی» و «شهر تاریک» بر عهده داشت. سودربرگ در این فیلم کالت، برخی حقایق شناختهشدهی زندگی کافکا و جهانِ تعدادی از آثار مهماش مانند «محاکمه» و «قصر» را با سبک سینمایی منحصربهفرد خود ترکیب میکند.
در این فیلم، کافکا (با بازی درخشان جرمی آیرونز) کارمند یک شرکت بیمهی هزارتویی است که آرزوی نویسنده شدن را در سر دارد. او ساعتها و ساعتها تلاش میکند تا بهتنهایی در اتاقش بنویسد اما همیشه برای انتشار نوشتههایش ناکام میماند.
وقتی یکی از دوستان او (ادوارد رابان) بهشکل مرموزی ناپدید میگردد، کافکای خجالتی مجبور میشود تا از زندگی یکنواختاش بیرون بیاید و در قامت یک کارآگاه قرار گیرد تا بفهمد واقعا چه اتفاقی برای دوستاش افتاده است. پیرنگ این فیلم، مجموعهای از عناصر ژانر تریلر و درام سیاسی را بههمراه دارد و در اصل با لحنی طنازانه (از نوع سیاهاش) و کنایهآمیز، به مشکلات ایجادشده توسط سیستمهای بوروکراتیک میپردازد.
۸. قضیه (Teorema)
- کارگردان: پیر پائولو پازولینی
- بازیگران: ترنس استامپ، لائورا بتی، سیلوانا مانگانو، ماسیمو جیروتی و…
- محصول: ۱۹۶۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۲ از ۱۰
در این فیلم که به کارگردانی فیلمساز بزرگ ایتالیایی، پیر پائولو پازولینی ساخته شده است، میبینیم که ورود یک فرد غریبه، چه تأثیراتی بر زندگی یک خانوادهی بورژوا در ایتالیای دههی ۶۰ میلادی میگذارد. ترنس استامپ نقش یک مرد گمنام، مرموز و اغواگر را بازی میکند که بهشکل بیرحمانهای به جسم و روح تمام اعضای این خانواده نفوذ مییابد؛ از خدمتکار و پدرسالار تا فرزندان و مادر خانواده.
پازولینی در این فیلم به تعادل عجیب و تأثیرگذاری میان لحظات خشونتآمیز و اروتیک و همچنین قصه و شخصیتپردازی میرسد؛ ویژگی جذابی که در فیلمهای یورگوس لانتیموس هم بهحد کافی یافت میشود و نهایتا علاوه بر رضایت عموم مخاطبین، قلم منتقدان را هم بهسوی منعطف شدن سوق میدهد.
شاید شباهت زیاد فیلم «قضیه» به آثار یورگوس لانتیموس در نوع نگاه طنزآلود، تاریک و پوچگرایانهی او نسبت به آداب و رسوم و زندگی بورژوازی نهفته باشد. پازولینی بهجای خلق یک پرترهی سادهی روزمره و پیشپا افتاده، تمثیلی انتقادی راجعبه مکانیسمهای بیگانگی از جامعهای محافظهکار را بهوجود میآورد. نقشی که مرد غریبه در قضیه ایفا میکند، بسیار شبیه به نقشی است که پسر جوانِ مزاحم (مارتین با بازی بری کیوگن) در فیلم «کشتن گوزن مقدس» بهکارگردانی لانتیموس دارد؛ هردو به دل خانوادهای نفوذ پیدا میکنند و بهشکلی ویرانگر تأثیرگذار ظاهر میشوند، اما بهروشهایی متفاوت.
۷. پوستی که در آن زندگی میکنم (The Skin I Live In)
- کارگردان: پدرو آلمودوار
- بازیگران: آنتونیو باندراس، النا آنایا، ماریسا پاردس، جان کورنت و…
- محصول: ۲۰۱۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
پدرو آلمودوار بهخاطر تسلط و تواناییاش در خلق عناصر روایی، درهم آمیختن وقایع گذشتههای دور که در زمان حال طنینانداز شدهاند، روابط درهمتنیده و پیچیده میان شخصیتها و ایجاد ارتباطات بسیار مبتکرانه و منسجم شناخته میشود. «پوستی که در آن زندگی میکنم» ممکن است از تمام ویژگیهای مذکور برخوردار باشد. اما آلمودوار در این فیلم با معرفی طیفی از شخصیتهای عجیب و غریب و جذاب که او را از ملودرام شناختهشدهاش دورتر میکنند (البته نه بهطور کامل)، اثر متفاوتی را خلق کرده است.
در این فیلم، آنتونیو باندراس نقش یک جراح پلاستیک، با حال و هوای دانشمندی دیوانه، را بازی میکند که در عمارت شخصیاش با حالتی منزوی، مشغول گذران زندگی است. او در آنجا آزمایشگاهی دارد که در آن نوعی پوست مصنوعی تولید میکند؛ پوستی که میتواند در برابر هر آسیبی مقاوم باشد. او در خانهاش زنی مرموز را بهعنوان سوژهی آزمایشاتش نگه میدارد و ما بهتدریج از طریق خاطرات گذشتهی این دو شخصیت، به هویت واقعی زن پی میبریم.
مخاطب در پوستی که در آن زندگی میکنم رفته رفته متوجه تغییرات و غافلگیریهای داستانی میشود. شخصیتهای خلقشده توسط آلمودوار در این فیلم، بهشکل عجیبی مرموز و جذاباند و بیشباهت به کاراکترهای آثار یورگوس لانتیموس نیستند. آنها نیز در معرض وقایع غریب و غیرمعمولی قرار میگیرند و سیر تغییراتشان میتواند تماشاگر را بهمرز جنون بکشاند. پدرو آلمودوار جهان سینمایی عمیق و پرباری دارد اما اگر لانتیموسِ یونانی در فهرست محبوبترین فیلمسازانتان حضور دارد، پوستی که در آن زندگی میکنم را بههیچوجه از دست ندهید.
۶. ماه سیاه (Black Moon)
- کارگردان: لویی مال
- بازیگران: کاترین هریسون، جو دالساندرو، الکساندرا استوارت، ترزه گیزه و…
- محصول: ۱۹۷۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۲ از ۱۰
یکی از ویژگیهای اصلی فیلمهای یورگوس لانتیموس، امتناع دائمی آنها از تعلیمگرایی راجعبه پلات است. در ساختههای او، تماشاگران مستقیما خود را در موقعیتی پوچ میبینند و رفته رفته باید به این پدیده بهعنوان عنصری ذاتی و همیشگی در داستان، عادت کنند. لویی مال که در دوران حرفهای خود فیلمهای چشمگیری با ژانرهای متنوع ساخته است، در این اثر تجربی، سورئالیستی و علمی-تخیلی، جنبهی دیگری از تطبیقپذیری ژانریاش را بهمخاطب نشان میدهد.
۲۵ دقیقهی ابتدایی «ماه سیاه» بهشکل عجیبی اتمسفریک و نمادین است و با مقدمهچینی اولیه، قصد دارد به کلیت پیرنگ فیلم کمک کند. در طول این مدت، عملا هیچ دیالوگی وجود ندارد و زن جوانی را دنبال میکنیم که بهنظر میرسد در حال فرار است و با اتوموبیلش به مکانهای عجیب سفر میکند. او سربازان نقابدار را میبیند، تیراندازیشان را نظارهگر میشود، از شلیک گلولهها میگریزد، کودکان برهنهای در حال بازی با یک خوک بزرگ در مقابل چشمانش نقش میبندند و حتی یک یونیکورن (تکشاخ) در مسیر آنها ظاهر میشود. او درمییابد که همهچیز حالت عجیبتری بهخود گرفته است تا اینکه به خانهای میرسد و با پیرزنی روبهرو میشود که در رختخواب خود با موش خانگیاش بازی میکند.
پیرزن در نوعی رادیو شروع به صحبت کردن میکند و تمام چیزهایی را که آن دختر بهتازگی مشاهده کرده است، بهسخره میگیرد. لویی مال در اینجا بهطرز قابلتوجهی با عناصر نشانهشناختی کار میکند، عناصری که بهگونهای درخشان در پیوند با روایت او بیان میشوند؛ اینگونه که ما آرام آرام چیزهایی که در بین خطوط و لایههای داستان وجود دارند را بهخوبی درک میکنیم. اگر توضیحات فیلم ماه سیاه بهقدر کافی برایتان عجیب و جذاب بوده است، بدون شک از دیدناش لذت خواهید برد.
۵. ویریدیانا (Viridiana)
- کارگردان: لوئیس بونوئل
- بازیگران: سیلویا پینال، فرناندو ری، فرانسیسکو رابال، مارگاریتا لوسانو و…
- محصول: ۱۹۶۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰
در فیلم درخشان «ویریدیانا» سیلویا پینال نقش راهبهای را بازی میکند که باید به دیدار عمویی که قبلا هرگز ندیده بود برود. از آنجایی که مرد ماجرا (دون خائیمه) برادرزادهاش را بسیار شبیه به همسر مرحوماش میبیند، وسواس و حساسیت زیادی نسبت به او پیدا میکند و میخواهد ویریدیانا را در کنار خود نگه دارد. ویریدیانا برای عقاید مذهبی و ایمان مسیحی خود بیش از هر چیزی ارزش قائل است و همیشه تمام تلاشاش را میکند تا به فقرا کمک کند و دست مستمندان را بگیرد؛ اما از اقبال نهچندان خوب او، این نگرش همیشه نتایج خوبی بههمراه نخواهد داشت.
خیلیها بر این باورند که یکی دیگر از آثار مهم بونوئل یعنی «ملکالموت»، بیشتر با سینمای یورگوس لانتیموس همپوشانی دارد؛ عمدتا بهدلیل شباهت به فیلم «دندان نیش» زیرا در هر دو فیلم، شخصیتهایی را دنبال میکنیم که در یک لوکیشن بهدام افتادهاند. با این حال، بهنظر میرسد که سینمای این فیلمساز یونانی بیشتر با جهان ویریدیانا در ارتباط است. دلیل این تشابه را میتوان در کاوش و کندوکاو در بطن جنبههای حیوانیِ ذات انسان، عشقهای ممنوعه و سرنوشت و پایانهای تراژیک و غمانگیزی که برای افراد خوشقلب رقم میخورند جستوجو کرد؛ این ویژگیها در فیلم ویریدیانا و سینمای تیرهوتار یورگوس لانتیموس بهوفور یافت میشوند.
۴. اعترافات (Confessions)
- کارگردان: تتسویا ناکاشیما
- بازیگران: تاکاکو ماتسو، ماساکی اوکادا، یوشینو کیمورا، مانا آشیدا و…
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
۳۰ دقیقهی ابتدایی فیلم «اعترافات» بسیار سریع میگذرد و تماشاگرش را با سردرگمی در موقعیتی نامتعارف قرار میدهد؛ معلمی که متوجه میشود دو دانشآموز ۱۳ سالهی او، مسؤول مرگ دختر خردسالاش هستند. او سپس تصمیم میگیرد تا روند ظالمانهی انتقام را آغاز نماید و تا حد امکان، رنج و عذاب را به قاتلین دخترش تحمیل کند.
درام جنایی تتسویا ناکاشیما که عناصر فیلمهای پلیسی را نیز در اختیار دارد، به ویژگیهای موجود در آثار یورگوس لانتیموس، بهخصوص آنهایی که در «خرچنگ» دیده میشوند، نزدیک است. این شباهت از تمرکز دو فیلمساز بر جنبههای تاریکِ وجودی شخصیتها و اعمال شیطانیشان نشأت میگیرد، اما تفاوت اصلی به واکنش آنها نسبت به اعمالشان بازمیگردد. بهنظر میرسد کاراکترهای لانتیموس به اعمال خود اهمیت نمیدهند یا عواقب و فرجام آن برایشان مهم نیست. اما قهرمانان فیلم اعترافات، بهوضوح از چندین مشکل روانی رنج میبرند که این موضوع بهخوبی در دل پیرنگ حل شده و قابل لمس است.
در مجموع، دیدن فیلم ژاپنی و نحسینشدهی اعترافات میتواند علاقهمندان به سینمای یورگوس لانتیموس و دوستداران آثار تریلر و دلهرهآور آسیایی را به یک اندازه کیفور کند.
۳. خانم خشونت (Miss Violence)
- کارگردان: الکساندروس آوراناس
- بازیگران: تمیس پانو، رنی پیتاکی، سیسی توماسی و…
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۱ از ۱۰
«خانم خشونت» هیچ ویژگی خارقالعاده، دیستوپیایی یا عنصر غیرعادی دیگری مانند برخی از فیلمهای یورگوس لانتیموس ندارد. اما اثر تحسینشدهی آوراناس نهتنها به ساختههای هموطنش نزدیک میشود، بلکه از درام ساده و واقعگرایانه فاصله میگیرد و این پروسه در نهایت به روایتی زیبا میانجامد که چیزی از تریلرهای معاصر کم ندارد.
فیلم با مرگ آنگلیکیِ جوان شروع میشود که در روز تولدش با لبخندی بر لب، از بالکن ساختماناش پایین میپرد. پلیس احتمال خودکشی را بررسی میکند، در حالی که خانوادهی او اصرار دارند که این اتفاق یک تصادف بوده است.
درست مانند «دندان نیش»، «خانم خشونت» هم به موضوع نقش یک پدرسالار روانپریش و دیکتاتور در خانواده و همچنین عجیب بودن برخی از لحظات بسیار صمیمیِ خانوادگی میپردازد. در پسزمینهی بحران اقتصادی یونان در سالهای اخیر، فیلم آوراناس نشان میدهد که چگونه انسانها میتوانند در شرایط سخت و ظلم تحمیلشده توسط سیستم، بهمرز فروپاشی برسند و حتی عزیزترین بستگان خود را قربانی کنند.
۲. فصل پنجم (The Fifth Season)
- کارگردانان: پیتر بروزنس و جسیکا وودورث
- بازیگران: سام لوویک، اوریلیا پویریر، جانگو شرونس و…
- محصول: ۲۰۱۲
- امتیاز راتن تومیتوز: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
در دهکدهای منزوی و اسرارآمیز در بلژیک، بهار آنطور که باید از راه نمیرسد. این اتفاق باعث میشود تا تعدادی از مشکلات مربوط به ماهیت مکان آغاز گردد و زندگی ساکنان را تحت تأثیر قرار دهد. گاوها دیگر شیر نمیدهند، چندین حیوان از بین میروند و خاک آنجا دیگر حاصلخیز نیست. در میان این رویدادهای تلخ، مردم نیز بهمرور زمان میمیرند و جستوجو برای یافتن مقصر و علت این اتفاقات جدیتر میشود زیرا آلیس و توماسِ جوان، عاشق یکدیگر شدهاند و در تلاشاند تا داستان عشق و شیداییشان را زندگی کنند.
این فیلم که به کارگردانی پیتر بروزنس و جسیکا وودورث ساخته شده است، برای کسانی که به فضای معمایی و اتمسفر خاص برخی از فیلمهای یورگوس لانتیموس مانند «آلپ» و «خرچنگ» علاقه دارند، انتخاب بسیار خوبی بهشمار میرود. در این نوع فیلمها، ابتدا اندکی از متن اصلی برای ما آشکار میشود و بهتدریج با پیرنگ کلی داستان آشنایی پیدا میکنیم. این آثار با استفاده از نورپردازی و تُنالیتهی رنگیِ سرد و خاص، میزانسنهای پراکنده و نماهای ثابتِ طولانی، به تاکید بر ناهنجار بودن برخی از موقعیتها کمک میکنند.
علاوه بر این، «فصل پنجم» فیلمی است که گاهی اوقات تماشاگر خود را بهیاد «دندان نیش» میاندازد و در برخی موارد یادآور خرچنگ میشود. شخصیتهایی که در عمق بیگانگی نسبت به یک مکان یا جامعهای خاص و بهشدت محدود بهسر میبرند و در برابر هجمهای از فشارهای روحی-روانی، مذهبی و یأس فلسفی بلعیده میشوند؛ فصل پنجم یک فیلم لانتیموسیِ تمامعیار است.
۱. آتنبرگ (Attenberg)
- کارگردان: اثینا ریچل سنگاری
- بازیگران: آریان لابِد، اوانجلیا رادو، یورگوس لانتیموس، ونگلیس موریکیس و…
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۲ از ۱۰
خود یورگوس لانتیموس یکی از بازیگران این فیلم بهشمار میرود اما این موضوع تنها دلیل حضور «آتنبرگ» در فهرست مدنظر ما نیست. اثینا ریچل سنگاری بهعنوان یکی از فیلمسازان زن موفق یونانی، بهشدت به جهان سینمایی لانتیموس شباهت دارد. آنها نهتنها اهل یک کشور هستند، بلکه از لحاظ سبک کاری و نزدیکی موضوعات فیلمهایشان به یکدیگر، میتوان جهانبینیشان را تا حدود زیادی مشترک دانست.
در فیلم آتنبرگ، وارد زندگی دختر ۲۳ سالهای بهنام مارینا میشویم که بهدلیل شخصیت مردمستیز و افکار نهیلیستیاش، همچنان در حال کشف تمایلات جنسی خود است. او از تنها دوستش که بِلا نام دارد مشاوره میگیرد و با شخصیتِ عحیب و معماگونهی پدر معمارش زندگی میکند.
این فیلم شباهت زیادی به حال و هوا و اتمسفر «آلپ» بهعنوان سومین فیلم بلند یورگوس لانتیموس دارد و در مواجهه با تابوها و بهتصویر کشیدن پوچترین و شرمآورترین جنبهی روابط اجتماعی انسانها، شبیه آثار دیگر این کارگردانِ مؤلف است. با توجه به این توضیحات و حضور لانتیموس در این فیلم، بههیچعنوان نباید «آتنبرگ» را از دست دهید.
منبع: taste of cinema