۱۰ فیلم تماشایی دربارهی ترس وجودی از پیر شدن
قویترین فیلمها، آنهایی هستند که از دل ماهیت انسان بیرون میآیند. اینکه معنای واقعی انسانبودن چیست و به مخاطبان خود اجازه میدهند تا با شخصیتها و زندگیهایی ارتباط برقرار کنند که تفاوت فاحشی با شخصیت و زندگی خودشان دارد. به عنوان یک فیلمساز، یکی از موثرترین راهها برای عزیزداشتن شخصیتهای فیلم برای مخاطب، استفاده از احساسات عمومی و عالمگیر است تا بتوان درک متقابلی را به وجود آورد. احساساتی مثل عشق، ترس، غم و عصبانیت که مخاطبان زیادی آنه را میفهمند، به این دلیل که بسیاری از افراد، این احساسات را خودشان نیز تجربه کردهاند؛ با برجستهکردن تجربهی شخصیت داستان در رویارویی با این احساسات فراگیر، فیلمسازان به شکل موثری ارتباطی مستحکم و حس قدرتمندی از درک متقابل بین مخاطبان و شخصیتهای فیلم را شکل میدهند.
یکی از این احساسات فراگیر وحشت اگزیستانسیالیستی یا وجودی است. حسی که بسیاری از افراد تجربهاش کردهاند و یا در آینده و در نقطهای از زندگی خود، آن را تجربه خواهند کرد. عموما، احساسات ما از ترس وجودی زمانی را در زندگی هر شخص دنبال میکند که آنها مجبور شدهاند با مرگ خود روبهرو شوند؛ با گریزناپذیری این پدیدهی حتمی و اجتنابناپذیربودنش. حسکردن این وحشت، میتواند مردم را به ارزیابی جایگاه خود در این جهان هدایت کند، اینکه بیمعنیبودن اقدامات خود را به چشم ببینند و دربارهی آنها لحظهای درنگ و تامل کنند و برخی اوقات هم برای آنها پشیمانی از زندگی را دارد که تا به این لحظه آن را زیستهاند. به این خاطر، ترس وجودی معمولا با فرآیند افزایش عمر همراه و رفیق است. وحشت اگزیستانسیالیستی، احساسی است که به کرات توسط هنرمندان، نویسندگان و فیلمسازان مورد بررسی قرار گرفته است که شهادتی است بر جهانشمولبودن این حس درونی بشر. در فهرست زیر، ۱۰ فیلم تماشایی را به شما معرفی میکنیم که تجسمی عینی از مرگاندیشی و پایان وجود بشریت هستند.
۱. نیویورک، جز به کل (Synecdoche, New York)
- محصول: ۲۰۰۸ / کشور آمریکا
- کارگردان: چارلی کافمن
- بازیگران: فیلیپ سیمور هافمن، سامانتا مورتون، میشل ویلیماز و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۶ از ۱۰
هیچ کس نمیتواند به خوبی و به اندازهی چارلی کافمن فیلمهایی در باب این موضوع بسازد. هر بار که موقعش میشود، فیلمهای این نویسنده و کارگردان آمریکایی توانسته است درک عمیقی از این که انسانبودن واقعا به چه معنی است، در اختیار ما قرار بدهد. از عشق و تنهایی گرفته تا ترس، کافمن سبکی تجربی از روایت را دارد تا وسعت احساس انسانی جهانشمول را در بدنهی کارهایش برجسته و منعکس کند.
«نیویورک، جز به کل» هم از این قاعده مستثنی نیست. در حالی که این فیلم داستان یک نمایشنامهنویس دچار اختلالات عصبی شدید را روایت میکند (با بازی فیلیپ سیمور هافمن فقید) آن هم در میان طلاق و سیل عظیمی از مشکلات مرموز سلامتیاش، مخاطب این حس را از فیلم میگیرد که این فیلم چیزی بیشتر از روایت کارگردانی یک تئاتر است. پیرشدن، مرگ و ترس وجودی که توامان با یکدیگر میآیند، به عنوان محور اصلی فیلم خود را نشان میدهند در حالی که فیلم به آرامی به پیش میرود. مشکلات سلامتی نمایشنامهنویس عود میکند. او دیگر مطمئن میشود که در حال مردن است. دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه از زمان بیبازگشت میگذرد و حنی جوانترین شخصیت داستان نیز پیر میشود و میمیرد. این در حالی است که نمایشنامهنویس در تقلای این است تا آخرین نمایش خود را تکمیل کند در حالی که به دلیل بزرگی مقیاس، پروژه از کنترل او خارج میشود. در نهایت، اضطراب و ترس قهرمان فیلم به مخاطب منتقل میشود و آنها را به تامل وا میدارد: «آیا ممکن است معنایی در زندگی پیدا کرد که مرگ همواره در افق آن به تماشا و انتظار نشسته است؟»
۲. ابرهای سیلس ماریا (The Clouds of Sils Maria)
- محصول: ۲۰۱۴ / کشور فرانسه، آلمان و سوئیس
- کارگردان: اولیویه آسایاس
- بازیگران: ژولیت بینوش، کریستن استوارت، کلویی گریس مورتس و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۷ از ۱۰
«ابرهای سیلس ماریا» داستان بازیگر زنی را دنبال میکند که دارد پیر میشود و در حال آمادهشدن برای بازی همتای مسنتر و کمتر دوستداشتنی نقشی است که سالها پیش او را مشهور کرده است. این بازیگر و دستیار آمریکایی بیست و چندسالهاش به یک مکان متروک در سوئیس سفر میکنند تا بازیگر برای بازی در نقش خود آماده شود. در یادگیری دیالوگهای خود و تلاش برای تجسم نقشش، بازیگر باید با حقیقت پیرشدن خود مواجه شود. ورای این واقعیت که او باید همتای پیرتر یکی از دو شخصیت فیلم را بازی کند، او باید نسخهای از شخصیت فیلم را که کمتر مورد توجه و محبوب دیگران است نیز به نمایش بگذارد. این مسئله او را با تبعیض حرفهی خود و در مقیاس بزرگتر تبعیض جهانی علیه زن مسنتر روبهرو میکند و او همچنان خودش را متعلق به نقش جوانتر، ملیحتر و بهتر نقش میبیند، اما شرایط فیزیکی او دیگر اجازه نمیدهد که خودش را در آن قامت تصور کند. در آن مکان دورافتاده، او به دام این واقعیت میافتد و اضطراب عظیمی به دنبال آن وجودش را فرا میگیرد.
نقطه قوت این فیلم و جایی که «ابرهای سیلس ماریا» به راستی برتری دارد و موفق عمل میکند، توانایی این اثر در به تصویرکشیدن وحشت اگزیستانسیالیستی منحصربهفرد زنی است که دارد سنش رفتهرفته بیشتر میشود و پیری از راه میرسد، به خصوص بازیگر زن در هالیوود. ورای این واقعیت که این بازیگر زن باید به سادگی قبول کند که دارد پا به سن میگذارد، باید همچنین قبول کند که این پابهسن گذاشتن باعث خواهد شد که تا از دور خارج شود و بالاخره دوران پرفروغ او نیز روزی به پایان خواهد رسید. وقتی پابهسن گذاشتن دقیقا با ارزش تجاری یک فرد ارتباط دارد، این فرآیند اجتنابناپذیر حتی به سطح بالاتری از وحشت میرسد.
۳. توتفرنگیهای وحشی (Wild Strawberries)
- محصول: ۱۹۵۷ / کشور سوئد
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: ویکتور شوستروم، بیبی آندرشون، گونار بیورنستراند و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۲ از ۱۰
«توتفرنگیهای وحشی» که فیلمی به نویسندگی و کارگردانی فیلمساز افسانهای سوئدی، اینگمار برگمان است، داستان پزشکی مسن را دنبال میکند در حالی که با سن بالای خود و مرگی که در پیش است، دست و پنجه نرم میکند. در حالی که این مرد پیر با کابوسهای و رویاهایی که به وحشت اگزیستانسیالیستیاش از پیرشدن مرتبط است، دست به گریبان است، او گروهی از اسبسواران را ملاقات میکند که او را مجبور میکنند تا در گذشتهی خود تامل کند و آینده را بپذیرد. گرچه «توتفرنگیهای وحشی» در پایان با شناخت تدریجی قهرمان داستانش و پذیرش فانیبودنش به سرانجام میرسد، فرآیند رسیدن به آن نقطه، تاملی دقیق و هوشمندانه دربارهی وحشت اگزیستانسیالیستی است که در تعقیب بسیاری از افراد پا به سن گذاشته است.
با نمایش فیلمهایی مثل «قفل هفتم» محصول ۱۹۵۷ و «پرسونا» محصول ۱۹۶۶، برگمان خودش را ثابت کرده است که کارگردانی است که در برانگیختن احساسات فراگیر بشر به وسیلهی شخصیتها، داستان و کارگردانی فیلمهایش، چیرهدست است و مهارت خاصی دارد. «توتفرنگیهای وحشی» هم از این قاعده مستثنی نیست. این رفتار خلاقانهی فیلم، گسترهای از احساسات را به تصویر میکشد که شرایط یک انسان را تعریف میکند: عشق، گناه، غم و اندوه و لذت. در متن «توتفرنگیهای وحشی»، عمق جدیدی به هر یکی از این احساسات افزوده میشود و هر یک از این احساسات انسانی، زیر چتر حالت بحران وجودی احساس میشوند. عشق و لذتی که با وحشت اگزیستانسیالیستی در میآمیزد، بسیار بیشتر از عشق و لذت صرف است. ترس و غمی که با وحشت اگزیستانسیالیستی همراه میشود دیگر تنها یک وحشت و غم ساده نیست. این فیلم قوتش را در عمق و پیچیدگی که در احساسات ایجاد میکند، مییابد.
۴. هشت و نیم (½ ۸)
- محصول: ۱۹۶۳ / کشور ایتالیا و فرانسه
- کارگردان: فدریکو فلینی
- بازیگران: مارسلو ماسترویانی،کلودیا کاردیناله، آنوک امه و …
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
«هشت و نیم» فیلم سورئالیستی است ساختهی کارگردان صاحبنام و مشهور ایتالیایی فدریکو فلینی. این فیلم داسنان یک کارگردان موفق سینما را دنبال میکند که از سدی خلاقانه به هنگام کار بر روی فیلم جدیدش رنج میبرد. در حالی که این مرد در تقلا برای پیشرفت در کار ساخت فیلم خودش هست، این فیلم مابین واقعیت و خیال در حال حرکت است. در طی فیلم، سکانسهای فانتزی که سورئالیسمی رویاگونه را تجسم میکند، نگاهی گذرا از روش کار درونی قهرمان فیلم را در اختیار مخاطب میگذارد. در نقطهای از فیلم، کارگردان به زمان جوانی خود برده میشود و او اوقاتی را در ویلای مادربزرگش میگذراند، در ساحل میرقصد و خاطراتی را مرور میکنند که به عنوان یک بچهمدرسهای در مدرسهی کاتولیک تنبیه میشد. در حالی که فیلم پیش میرود، او فانتزیهای دیگری را در خیال خود تصور میکند که پشیمانیهای بزرگ و احساس ناامنی را که او در زندگی خود داشته است، آشکار میکند.
این فیلم با تمهای بسیاری در کنار فرآیند پیرشدن سر و کار دارد. با این حال، وحشت اگزیستانسیالیستی از پیرشدن و یا ترس از ترککردن این جهان بدون مشارکت در انجام کاری مهم، هنوز هم به عنوان اصلیترین پیشزمینه در بخش اعظم فیلم حضور دارد.
۵. زیبای آمریکایی (American Beauty)
- محصول: ۱۹۹۹ / کشور آمریکا
- کارگردان: سم مندس
- بازیگران: کوین اسپیسی، آنت بنینگ، تورا برچ و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۳ از ۱۰
«زیبای آمریکایی» با مونتاژی آغاز میشود که جزئیات نارضایتی شخصیت لستر بورنام (با بازی کوین اسپیسی) از زندگیاش را به تصویر میکشد و تصویر ایدهآل خود از زندگی در حومهی شهر را ترسیم میکند:«اسم من لستر بورنام است. من چهل و دو ساله هستم. کمتر از یک سال دیگر، من خواهم مرد.» او این را میگوید قبل از اینکه وارد توضیح روتین صبحگاهی افسردهکننده خود بشود و آن را بازگو کند. این مقدمه، فورا تماشاگران فیلم را به جهان لستر میکشاند، جهانی که لبریز از وحشت وجودی است. تماشای «زیبای آمریکایی» با علم به اینکه قهرمانش در پایان داستان خواهد مرد، مخاطبان را وادار میکند تا فکر کنند که در روایتهای شخصی خود نیز در پایان خواهند مرد. چه راهی بهتر از اینکه به آرامی حس وحشت وجودی را به مخاطبان فیلم خود القا بکنی؟
«زیبای آمریکایی« پیش به سوی جستوجوی نوعی از غم و اندوه وجودی میرود که معمولا جلوهی پررنگی در رسانهها دارد: بحران میانسالی. با فهمیدن اینکه کسی که نیمه راه زندگی خود را پیموده است، آگاهی دردناکی از فانیبودن خود دارد، به ناگاه برخی از افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. این معمولا به فهمیدن نارضایتی خود از زندگی تعبیر و ترجمه میشود. همانگونه که بیشتر شناخته شده است، بحران اگزیستانسیالیستی به دنبال این فرصت است که فرد تصمیمات عجولانهای بگیرد و تغییرات بزرگی در زندگی خود ایجاد کند. برای لستر، این بدین معنی است که با یک نوجوان وارد رابطه شود، در یک رستوران فستفود کار کند، زمان بسیاری به مصرف مواد مخدر بگذراند و یا در حال ورزش و وزنهزدن باشد. به همین خاطر، تماشای «زیبای آمریکایی»، تماشای بحران میانسالی، وحشت اگزیستانسیالیستی و موارد این چنینی بر روی پردهی سینماست و در نهایت مرگی که در کمین ما نشسته است.
۶. کشتیگیر (The Wrestler)
- محصول: ۲۰۰۸ / کشور آمریکا
- کارگردان: دارن آرونوفسکی
- بازیگران: میکی رورک، مریسا تومی، ایوان ریچل وود و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۹ از ۱۰
«کشتیگیر» را میتوان با «ابرهای سیلس ماریا» مقایسه کرد، از این جهت که هر دو فیلم با وحشت اگزیستانسیالیستی که همراه با فرآیند پیرشدن است، سر و کار دارند. وقتی رندی رابینسون که ملقب به قوچ است (با بازی میکی رورک) با احساس پیرشدن و رنجی که از آن میبرد، مواجه میشود، از حرفهی موفق خود به عنوان یک کشتیگیر کنار میکشد و بازنشست میشود. در حالی که او اوقاتش را در تلاش برای برقراری رابطه و ترمیم پیوندهای ازهمگسیختهی خانوادگی میگذراند، رندی در تقلای این است که هیجان و جذابیت در زندگی را که به عنوان یک کشتیگیر داشته است، رها کند.
«کشتیگیر» قهرمان خود را در حالی به تصویر میکشد که در دام نبرد درونی بسیار سهمگینی گیر افتاده است. سبک زندگی که او سالها به آن عادت کرده بود، دیگر در وضعیت فعلی سلامتی او، پایداری و دوام ندارد. او باید تصمیم بگیرد یکی از این دو را قربانی کند: عشق به کشتیگرفتن یا سلامتی خودش. با این فیلم، دارن آرونوفسکی موفق شد تا وحشت اگزیستانسیالیستی را به خوبی به تصویر بکشد، آن هم وقتی که روند پیرشدن پرده از واقعیت فیزیکی بدن انسان برمیدارد و دیگر او قادر نیست تا زندگی را که چندین سال پیش داشت و کارهایی که قبلا انجام میداد، مجددا انجام دهد.
۷. گمشده در ترجمه (Lost in Translation)
- محصول: ۲۰۰۳ / کشور آمریکا و ژاپن
- کارگردان: سوفیا کوپولا
- بازیگران: بیل ماری، اسکارلت جوهانسون، جیووانی ریبیسی و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
بیش از هر چیز، «گمشده در ترجمه» ساختهی سوفیا کوپولا، فیلمی دربارهی عشق و تنهایی است. با این حال، در خلال فیلم، کوپولا این زمینهی موضوعی را که با غم و اندوه اگزیستانسیالیستی در هم آمیخته است، به کار میگیرد تا شخصیتهایش را تعریف کند و در دیگر تمهای موضوعی فیلم به تمامی کندوکاو کند.
هر دو قهرمان فیلم، باب (با بازی بیل ماری) و شارلوت (با بازی اسکارلت جوهانسون)، در حالی به مخاطبان معرفی میشوند که در وضعیت بحران وجودی قرار دارند. شارلوت خودش را در رابطهای بدون عشق و علاقه در شهری بیگانه و ناآشنا پیدا میکند که کاری ندارد آنجا انجام بدهد و روزهایش را بیهدف، با پرسهزدن در شهر توکیو میگذراند و دربارهی نارضایتی و غمی که زندگی او را فرا گرفته است، میاندیشد. از طرفی باب به عنوان یک بازیگر مسنی به تصویر کشیده شده است که در میانهی بحران میانسالی خود است که وحشت وجودی از پیرشدن در جای جای آن حضور دارد و به آن رخنه کرده است. هیچ یک از شخصیتها معنایی در زندگی خود ندارند اما این چیزی است که تا اندازهای این دو شخصیت داستان را به یکدیگر پیوند داده است. در نهایت «گمشده در ترجمه» کشف و شهود دو شخصیتی است که احساس وحشت اگزیستانسیالیستی کاملا متفاوتی با یکدیگر دارند.
۸. Tress Lounge
- محصول: ۲۹۹۶ / کشور آمریکا
- کارگردان: استیو بوشمی
- بازیگران: استیو بوشمی، کلوئی سونی، مارک بون جونیور و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۱ از ۱۰
این فیلم داستان شخصیتی به نام تامی (با بازی استیو بوشمی) را دنبال میکند، یک الکلی در حال پیر شدن که روزهایش را با نشستن در بار محلی به نام «ترس لانژ» تلف میکند. وقتی او سراغ نوشیدن نمیرود، اوقاتش را با رانندگی کامیون بستنی میگذراند، با رئیس سابقش جر و بحث میکند و با دختر ۱۷ سالهی دوستش لاس میزند. به علاوه او با دردی در وجودش، در حال تماشای دوستدختر سابقش است که باردار میشود و در تلاش است که زندگی معناداری برای او فراهم کند.
در طی روایتش، فورا آشکار میشود که بزرگترین پشیمانی تامی ضرورتا اعتیاد او به مصرف الکل نیست، بلکه زندگی است که این افراط برای او رقم زده است. در این فیلم که خود بوشمی نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده دارد، به شکلی بینقص، وحشت اگزیستانسیالیستی که همراه با زندگی از دست رفته به خاطر الکلیبودن است، به تصویر کشیده شده است و به مخاطب انتقال داده میشود.
۹. داستان توکیو (Tokyo Story)
- محصول: ۱۹۵۳ / کشور ژاپن
- کارگردان: یاسوجیرو اوزو
- بازیگران: ستسوکو هارا، چیشو ریو، چیکو هیگاشییاما و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۲ از ۱۰
این فیلم داستان یک زوج مسن را دنبال میکند که به توکیو سفر میکنند تا فرزاندشان را ببینند. وقتی این زوج به مقصد میرسند، متوجه میشوند که بچههایشان به شدت در زندگی روزمرهی خود فرو رفتهاند و هیچ توجهی به آنها نمیکنند. با این حال عروس بیوهی آنها، مدتی از وقتش را با این زوج میگذراند. وقتی والدین میفهمند که دیدارشان شاید به عنوان یک مسئولیت برای فرزندانشان تلقی شود، آنها مجبور میشوند تا روابط خانوادگی، تفاوت نسلها و مرگ قریبالوقوع خود را در نظر بگیرند.
شاید درست نیست احساسی را که قهرمان داستان درونش دارد، وحشت اگزیستانسیالیستی بنامیم، به این دلیل که منش و رفتار آسوده و آرام این زوج مسن، هیچ حسی از وحشت را در مخاطب ایجاد نمیکند. با این حال، شخصیتهای این فیلم با دوراهیهای وجودی دست به گریباناند که قطعا حسی از وحشت را در بسیاری از افراد ایجاد میکند.
۱۰. من به پایاندادن به اوضاع فکر میکنم (I’m Thinking of Ending Things)
- محصول: ۲۰۲۰ / کشور آمریکا
- کارگردان: چارلی کافمن
- بازیگران: جسی پلمونس، جسی باکلی، تونی کولت و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۶ از ۱۰
دومین فیلم از چارلی کافمن که در این فهرست حضور دارد. این فیلم یقینا گردبادی از تمها و احساسات مختلف است، اما یکی از اصلیترین موضوعاتی که با آن سر وکار دارد، وحشت اگزیستانسیالیستی از پیرشدن است. تماشاگران خیلی زود با این تم برخورد میکنند، وقتی که قهرمان داستان به مزرعهی دورافتاده خانوادهی دوستپسرش را میرود تا آنجا را ببیند. چیزی که به عنوان یک شام نسبتا عجیب خانوادگی رخ میدهد، تبدیل به موقعیتی آزاردهنده میشود در حالی که خانواده با نوعی از چرخههای غیرخطی پیرشدن در حال گذر هستند که همزمان هم به شکل جوانتر خود و هم به شکل پیر و بیمار خود ظاهر میشوند.
وقتی در پایان فیلم، تماشاگر میفهمد که کل فیلم داخل ذهن سرایدار پیری ساخته شده است که زن جوانی را در ذهن خودش ساخته است تا زندگی بهتر و متفاوتی را برای خود تصور کند، آنها در حس عجیبی از وحشت اگزیستانسیالیستی گرفتار میشوند.
منبع: Taste of Cinema