۱۰ فیلم تماشایی که لوکیشنشان شهر توکیو است
توکیو به عنوان اولین نمونهی کلانشهر مدرن، از دید بقیهی جهان به چشم حیرت دیده میشود. این شهر دائماً در حال جوشیدن از انرژی فراوانیست که خیابانهایش مشغول مهار آنند. توکیو از نظر غریبهها بیشتر اوقات بیگانه، گیجکننده و غیرقابلنفوذ به نظر میرسد؛ یک «دیگری» عجیب که با پیشرفتهای تکنولوژیک بسیاری مواجه شده و خیابانهای تماماً برقیاش، ارتباطشان را با طبیعت بکر از دست دادهاند.
جمعیت شهر توکیو که قبلا با نام «ادو» شناخته میشد، در قرن شانزدهم بهشکل فزایندهای افزایش یافت و باعث شد تا این شهر تبدیل به بزرگترین مرکز شهری در جهان شود. توکیو علیرغم نقشی که به عنوان مرکز فرهنگی و سیاسی ژاپن داشت، با آغاز دوران میجی در سال ۱۸۶۸ به طور رسمی به پایتخت تبدیل شد. این شهر از آن زمان تاکنون شاهد تغییرات قابل توجهی بوده است. برای مثال، در طول همین یک قرن گذشته، دو بار از پا درآمده؛ یک بار به وسیلهی زلزله کانتو در سال ۱۹۲۳، و بار دیگر در حملات متفقین در سال ۱۹۴۵. اما هر دو بار دقیقاً طبق همان نقشههای خیابانی که از دوران ادو وجود داشت، بازسازی شد.
عباس کیارستمی، فیلمساز مطرح ایرانی هم از قابلیتهای توکیو برای ساخت فیلم «مثل یک عاشق» استفاده کرده.
نمیتوان برای دریای فیلمهای تماشایی و جذابی که با استفاده از امکانات تصویری و داستانی توکیو ساختهشدهاند، ساحلی متصور شد. با اینحال، ۱۰ تا از شاخصترین آن فیلمها را در ادامه بررسی میکنیم.
۱) سگ ولگرد (Stray Dog)
- محصول: ۱۹۴۹
- مدت زمان: ۱۲۲ دقیقه
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: ترویوکی کاگاوا، کای اینوواکی، یو کویاناگی و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۵ از ۱۰
«سگ ولگرد»، فیلمنوار چشمنواز آکیرا کوروساوا دربارهی یک مأمور پلیس است که بهدنبال یک قاتل زنجیرهای میگردد. این قاتل زنجیرهای تفنگ او را دزدیده. کارگردان از طریق این داستان به دل شهر میزند و بیقانونی و هرجومرج ناشی پس از جنگ را به تصویر میکشد؛ نوعی بیقانونی از جنس همان آشوبی که کارول رید، درست در همان سال و در فیلم «مرد سوم» با محوریت شهر وین در کشور اتریش به تصویرش میکشد.
استفاده زیاد از تصویربرداری در لوکیشنهای واقعی شهری، این اثر را به سندی ارزشمند از شهر غرق در دوران اشغال تبدیل کرده است. چشمگیرتر از همه این است که چگونه کوروساوا با تصویربرداری از گرما و رطوبت خفهکنندهی توکیو در طول ماههای تابستان، تنش ایجاد میکند. بدنها از عرق میدرخشند و شخصیتهای فیلم مدام خود را باد میزنند و ابروهایشان را پاک میکنند، تا اینکه درام در یک باران طوفانی به اوج میرسد.
سگ ولگرد الهام بخش بسیاری از بازسازی ها و ادای احترامها به خود است، از جمله «نورا اینو» از آزوما موریساکی که در سال ۱۹۷۳ ساخته شده، «PTU» از جانی تو که در هنگ کنگ و سال ۲۰۰۳ تولید شده و در نهایت، جذابترین این الهامها، «وسواس» شینجی آئویاما، ساختهی ۱۹۹۷ است که بهنوعی فضای شهر توکیو در پایان هزاره به تصویر میکشد. این فیلم که پس از حملات تروریستی با گاز سارین توسط فرقهی «اوم» ساخته شده، عضو یکی از همین فرقهها را نشان میدهد که از سرطان خون مادرزادی رنج میبرند و قصد انتقامجویی از پلیس داستان را دارد.
۲) داستان توکیو (Tokyo Story)
- محصول: ۱۹۵۳
- مدت زمان: ۱۳۶ دقیقه
- کارگردان: یاسوجیرو ازو
- بازیگران: ستسوکو هارا، چیشو ریو، سو یامامورا و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۵ از ۱۰
داستان جاودانه یاسوجیرو اوزو در مورد تعارض بین نسلی و درک نادرست که در نظرسنجی «کینما جونپو» از منتقدان ژاپنی در سال ۲۰۰۹ مقام اول را به خود اختصاص داد و در نظرسنجی «سایت اند ساوند» در سال ۲۰۱۲ رتبه سوم را به خود اختصاص داد، چیزی بیش از یک مسیر خاطرهانگیز صرف را برای بینندگان مدرن ارائه میدهد.
این درام کلاسیک اوزو، داستان یک زوج سالخورده را روایت میکند که از حومهی شهر به مرکز میروند تا فرزندانشان را ملاقات کنند اما پس از دیدار، آنها را درگیر مشغله و درگیریهای روزمره میبینند و متوجه میشوند که فرزندانشان وقتی برای گذراندن با والدینشان ندارند.
چیزی که این اثر را از دیگر آثار کارگردان در دههی ۱۹۵۰ متمایز میکند، استقرار او در پایتخت است. او با هوشمندی، در حالی که کمتر از ۱۰ سال از بمباران اتمی گذشته، روند بازسازی شهری را به تصویر میکشد که علیرغم حفظ سنتها و ویژگیهای خاصش، دیگر هیچگاه مانند قبل نمیشود و برای همیشه تغییر کرده.
ترکیب ظریف اوزو از اشتیاق نوستالژیک، لبخندهای خاموش و اشکهای خفه نشان میدهد که شهرهای سراسر جهان کمتر با حضور فیزیکی خیابانها و ساختمانهایشان تعریف میشوند و چیزی که آنها را شاخص میکند، خاطرات، تخیلات و سبک زندگی ساکنانشان است.
۳) گودزیلا (Godzilla)
- محصول: ۱۹۵۴
- مدت زمان: ۹۸ دقیقه
- کارگردان: ایشیرو هوندا
- بازیگران: هارو ناکاجیما، آکیرا تاکارادا، اجی سوبورایا و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۵ از ۱۰
سایههای بمباندازیهای هیروشیما و ناکازاکی بر روی فیلم کلاسیک هیولایی ایشیرو هوندا دیده میشود. با اینحال، حال و هوایی ترکیبی از چند عنصر روی فیلم تأثیر گذاشتهاند؛ انتشار مجدد «کینککنگ» در سال ۱۹۵۲ در ژاپن ، انتشار «هیولا از ۲۰۰۰۰ فتومز» و یک حادثهی واقعی که در آن خدمهی یک قایق ماهیگیری ژاپنی در معرض مواد رادیواکتیو حاصل از آزمایشات هستهای آمریکاییها قرار گرفتند.
«گودزیلا» هیولایی را روایت میکند که هر بار در شهر ظاهر میشود تا همه چیز شهری که دقیقاً مطابق نقشههای قدیمی بازسازی شده را دوباره تخریب کند؛ یک نمایندهی دقیق برای ویرانیهای بمبهای اتمی.
۴) خانهی بامبو (House of Bamboo)
- محصول: ۱۹۹۵
- مدت زمان: ۱۰۲ دقیقه
- کارگردان: ساموئل فولر
- بازیگران: رابرت استک، ساموئل فولر، رابرت رایان و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۶.۸ از ۱۰
توکیو پسزمینهای عجیب و غریب برای درام جنایی آمریکایی ساموئل فولر فراهم میکند. این فیلم که با برای اولین بار با سینمااسکوپ گرانقیمت ساخته شده بود، داستان سربازان سابق ارتش ژاپنی را روایت میکند که اکننون به راه بد کشیده شدهاند. نه تنها توکیو، بلکه یوکوهاما، کوه فوجی و جاهای دیگری نیز با زیبایی و شکوه تصاویر کارتپستالی در فیلم ارائه شدهاند و مرزهای تازهای را میان شرق و غربی که شاهد و درگیر جنگ سرد بودند میشکنند.
گروههای فشار محلی چینی چندان تحت تأثیر داستان عاشقانهی بین نژادی این فیلم قرار نگرفتند. شاید این فیلم فاصلهی زیاید با بهترین فیلمهای فولر داشته باشد اما تصاویر زیبا و مکانها و خیابانهای پرجنب و جوش و تیراندازیهای مهیج صحنههای پایانی، ارزش تماشای آن را بالا میبرد.
۵) زن حشرهای (The Insect Woman)
- محصول: ۱۹۶۳
- مدت زمان: ۱۲۳ دقیقه
- کارگردان: شوهی ایمامورا
- بازیگران: ساچیکو هیداری، جیتسوکو یوشیمورا، تانیه کیتابایاشی و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۴ از ۱۰
رویکرد شوهی ایمامورا نسبت به دختر روستاییای که به شهر بزرگ توکیو میآید و درگیر فحشا میشود، ظاهراً متأثر از مورچهای بوده که حین نگارش فیلمنامه، مشغول دور زدن دور زیرسیگاری امامورا بوده. آن مورچه بدون انگیزه و البته با خستگیناپذیری این کار را انجام میداده.
۶) تشییع جنازهی گلهای رز( Funeral Parade of Roses)
- محصول: ۱۹۶۹
- مدت زمان: ۱۰۵ دقیقه
- کارگردان: توشیو ماتسوموتو
- بازیگران: اوسامو اوگاساوارا، امیکو آزوما، یوشیو سوشیا و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۸ از ۱۰
منطقه شینجوکو توکیو در دههی ۱۹۶۰ کانون فعالیتهای ضدفرهنگی بود. به ندرت با چنین انرژی و شوخطبعی مانند پرترهی ماکیومنتری توشیو ماتسوموتو از خرده فرهنگ ترنسوستیت، همراه با صحنههای نمایشی مبتنی بر اسطورهی ادیپ رکس، تصویری گرفته میشد.
این فیلم در ترکیبی تجربی است از مصاحبههای با دوربین، سکانسهای مشاهدهای طبیعیتر، فریمهای ثابت، سکانسهای تندتر، متن روی صفحه، نماهای خورشیدی و بیش از حد نوردهی شده، فیلمهای خبری متزلزل که مستقیماً از تلویزیون فیلمبرداری میشود، و برشهای متقاطع استروبوسکوپیک آشکار میشود. همچنین گواهی است بر صحنهی هنری قالبشکن و تابوشکنی که در سال ۱۹۶۹ روی کار آمد.
۷) آکیرا (Akira)
- محصول: ۱۹۸۸
- مدت زمان: ۱۲۴ دقیقه
- کارگردان: کاتسوهیرو اتومو
- بازیگران: تتسو شیما، شوتارو کاندا، کائورو یوریکی و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۸ از ۱۰
فانتزیهای بدبینانهای که نابودی توکیو را پیشبینی میکردند، از عواقب حباب اقتصادیای بودند که ژاپن در سال ۱۹۸۰ در آن فرو رفته بود. در سال ۱۹۸۷ به تنهایی شاهد ۲ اثر در این زمینه بودیم. نخست اثری از آکیو جیسوجی و دیگری از یوشیاکی کاواجیری. در فیلم جیسوجی، نیروهای غیبی به عنوان منبع تخریب شهر در زلزلهی سال ۱۹۳۲ معرفی میشوند. در فیلم کاواجیری هم شهر در یک آتشبس دشوار با جهانی موازی و پر از شیطان است که قلمروی تاریک نام دارد.
از میان همهی این آثار اما، آکیرا شناختهشدهترین است. این فیلم که بهدست کاتسوهیرو اوتومو و از مجموعه مانگای حماسی فوق العاده محبوب خودش کارگردانی شد، در زمان خودش تبدیل به گرانترین انیمهی ژاپن شد.
آکیرا که تقریباً به تنهایی شور و علاقه به انیمه را در غرب بهراه میاندازد، نقطهی عطفی است که توانایی انیمه را برجسته میکند و زوایایی از آن را نشان میدهد که فیلمهای عادی هرگز نمیتوانند مانندش را بازسازی کنند؛ تصاویری از یک شهر آخرالزمانی دیستوپیایی که به سمت نابودی میرود.
۸) گمشده در ترجمه (Lost in Translation)
- محصول: ۲۰۰۳
- مدت زمان: ۱۰۱ دقیقه
- کارگردان: سوفیا کاپولا
- بازیگران: بیل موری، اسکارلت جوهانسون، آنا فریس و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۷ از ۱۰
هواداران داستان سوفیا کاپولا دربارهی دو قلب تنها که در کنار یکدیگر آرامش مییابند، ادعا خواهند کرد که «گمشده در ترجمه» واقعاً مربوط به توکیو و ژاپن نیست و میتواند در هر جایی روایت شود. اما تحقیرکنندگان آن به همان شکست شخصیتهای اصلی داستان اشاره میکنند؛ شکست اسکارلت جوهانسون و همسرش که برای یک پروژه به توکیو آمدهاند اما از برقراری هرگونه ارتباط با شهر توکیو و چراغهای نئونی هتلش عاجزند. هر دو گروه نکات خود را دارند، اگرچه نژادپرستی گاه به گاه برخی صحنهها و دوگانگی محض نسبت به محل فیلم، تعادل را به نفع خوانش دوم تغییر میدهد.
فیلمهای دیگری نیز هستند که دختران جوان آمریکایی برا به کلانشهرها میفرستند تا احساس هدفمندی کنند. برخی از این فیلمها توانستهاند برخلاف فیلم سوفیا کاپولا به عمق این مسئله نزدیک شوند. برای مثال، فیلم «دختر رامن» ساختهی رابرت آلن آکرمن و با حضور بریتانی مورفی که نقش یک جهانگرد جوان را بازی میکند.
۹)ادریفت در توکیو (Adrift in Tokyo)
- محصول: ۲۰۰۷
- مدت زمان: ۱۰۱ دقیقه
- کارگردان: ساتوشی میکی
- بازیگران: جو اوداگیری، توموکازو میورا، یوریکو یوشیتاکا و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۳ از ۱۰
کمدی گسترده و دمدمی ساتوشی میکی به مذاق همه خوش نمیآید، اما در این داستان ملایم، او به اندازهی کافی به کاراکترهایش اجازهی نفس کشیدن میدهد. در این مجموعهی عجیب و غریب، یکی از سودآورترین ستارههای ژاپن، جو اوداگیری، در نقش دانشجوی خوش شانسی ظاهر میشود که توانسته است بیش از ۸۰۰۰۰۰ را در قمار جمع کند.
در مواجهه با یک شرخر میانسال که به نمایندگی از اوباش محلی برای پس گرفتن پولشان سراغ این دانشجو آمده، جو اوداگیری با یک پیشنهاد غافلگیرکننده برای در آمدن از مخمصه روبهرو میشود؛ اینکه مرد مسن را در گشت و گذارش در شهر همراهی کند. آنها به دل شهر میزنند و همانطور که در اطراف برخی از مکانهای کمترشناختهشدهی شهر میگذرند، حسی میانشان شکل میگیرد که رفتهرفته تبدیل به دوستی میشود و تحولات غیرمنتظرهای به وجود میآورد.
۱۰) سونات توکیو (Tokyo Sonata)
- محصول: ۲۰۰۸
- مدت زمان: ۱۲۰ دقیقه
- کارگردان: کیوشی کوروساوا
- بازیگران: ترویوکی کاگاوا، کای اینوواکی، یو کویاناگی و…
- امتیاز کاربران IMDbبه فیلم: ۷.۵ از ۱۰
سونات توکیوی کیوشی کوروساوا داستات کارمندی را روایت میکند که پس از واگذار شدن شرکت محل کارش به چین، بدون هرگونه تشریفاتی از کار بیکار میشود.
اگر «داستان توکیو» دربارهی فروپاشی خانواده در عصر مدرن است، «سونات توکیو» دربارهی فروپاشی کل یک فلسفه است؛ دربارهی مرگ رویای پس از جنگ. در داستانی روزمره و به طرز وحشتناکی مملو از تنهایی، قهرمان داستان هر روز صبح کت و شلوار خود را به تن میکند و با وانمود به اینکه به سر کار میرود، خانه را ترک میکند. اما در حقیقت بیکار است! او برای پر کردن ساعات کاریاش در شهر پرسه میزند و به فضاهای خالی و مناطقی که بحران مالی آنها را فاقد معنا و کارکرد کرده سر میزند.
منبع: BFI