۱۰ فیلم ترسناک برتر سینمای اروپا که احتمالا ندیده‌اید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۸ دقیقه
بهترین فیلم‌های ترسناک اروپایی

در میان بسیاری از زیرژانرهای ژانر وحشت، شکل پیش‌پاافتاده‌تری از فیلم ترسناک هم وجود دارد که اغلب به‌عنوان هیجاناتی سطحی شناخته می‌شود و از سلایق تماشاگران سوءاستفاده می‌کند. این جریان با وجود افزایش آثار فراوحشتِ جدی‌تر و قابل احترامی مانند ساخته‌های کارگردانانی نظیر آری استر، رابرت اگرز، جوردن پیل و… کماکان وجود دارد و مشهود است. اما در طول دهه‌ی اخیر‌، کارگردانان نام‌برده سعی کرده‌اند تا در لایه‌های پنهان خشونت و وحشت ظاهری آثارشان، مفاهیم عمیق‌تری را قرار دهند تا به تلفیقی دلچسب دست پیدا کنند. با این حال، چنین فیلم‌هایی می‌توانند به پیکره‌ی بی‌ مووی‌‌های ترسناک آسیب برسانند.

البته این دسته از فیلم‌ها عموما دارای طرفداران متعصبی هستند که از حواشی اطراف آن‌ها و محتویات خشن و سطحی‌اشان لذت می‌برند. اما برای عموم مردم، این آثار حکم عناوین سرگرم‌کننده و پاپ‌کورنی‌ای را دارند که دیدن‌شان فقط در جمع‌های چندنفره‌ی دوستانه منطقی به‌نظر می‌رسد. فارغ از بحث بودجه و مضمون، پروسه‌ی ساخت یک فیلم ترسناک خوب، آزادی عمل فوق‌العاده‌ای را در اختیار فیلم‌ساز قرار می‌دهد؛ جایی که طیف گسترده‌ای از انتخاب‌های خلاقانه در اجرا، فیلم‌برداری‌، تدوین و میزانسن صورت می‌گیرد.

در طول قرن بیستم، اروپایی‌ها مجموعه‌ی وسیعی از بی مووی‌های ترسناک را تولید کردند که در آن زمان نادیده گرفته شد و در حال حاضر هم به‌دست فراموشی سپرده شده است. با به تصویب رسیدن قوانین نه‌چندان سفت و سخت سانسور در اروپای دهه‌ی ۶۰ میلادی، روابط جنسی و خشونت بیشتری بر روی پرده‌ها به‌نمایش درآمد که باعث استقبال فیلم‌سازان و تهیه‌کنندگان قاره‌ی سبز شد. این اتفاقات منجر به شکل‌گیری پدیده‌ای شد که اغلب به‌عنوان سینمای Eurotrash شناخته می‌شود؛ عنوانی که گاهی اوقات با مفهوم Video nasty (اصطلاحی که در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ میلادی رایج بود و به فیلم‌های ترسناکی اختصاص داشت که در نوارهای ویدیویی توزیع می‌شدند و حاوی خشونت و محتواهای جنسی فراوانی بودند) هم‌پوشانی دارد. با وجود تمام این موارد، هنوز خلاقیت و هنر در کار بود؛ جایی که فیلم‌سازیِ مؤثر رواج داشت و انتخاب‌های فرمی و محتوایی قابل توجهی صورت می‌گرفت.

شاید بتوان جالو (Giallo) را به‌عنوان یکی از مشهورترین ژانرهای ترسناک اروپایی در قرن بیستم در نظر گرفت. گونه‌ای از فیلم‌های هولناک و اسلشر ایتالیایی که به دلیل پیچیدگی‌های متعدد و تغییر در شکل سنتی آثار اسلشر شهرت داشتند؛ سکانس‌های خشونت‌آمیز، ویژگی‌های بصری چشمگیر و موسیقی متن‌های فوق‌العاده‌ی این فیلم‌ها همیشه تحسین شده قرار می‌گرفتند. از مهم‌ترین فیلم‌سازان این جنبش می‌توانیم به ماریو باوا و داریو آرجنتو اشاره کنیم. برخلاف تمرکز بیشتر سینمای ایتالیا بر خشونت‌های گرافیکی، بسیاری دیگر از فیلم‌های ترسناک اروپایی کماکان بر اساس برهنگی و مضامین جنسی ساخته می‌شدند؛ آثاری از فیلم‌سازانی مانند ژان رولن و آلن رب‌گریه فرانسوی، خوزه رامون لاراس اسپانیایی و…

در ادامه به‌سراغ ۱۰ فیلم ترسناک اروپایی خواهیم رفت که با توجه به مهجور ماندن‌شان در طول قرن بیستم، احتمالا هرگز آن‌ها را تماشا نکرده‌اید.

۱. ارواح مردگان (Spirits of the Dead)

فیلم ارواح مردگان

  • کارگردانان: روژه وادیم، لویی مال و فدریکو فلینی
  • بازیگران: جین فوندا، ترنس استامپ، بریژیت باردو، آلن دلون، پیتر فوندا و…
  • محصول: ۱۹۶۸ – فرانسه/ایتالیا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۵ از ۱۰

برای پی بردن به اهمیت این فیلم ترسناک، به دلایلی بیشتر از فهرست اسامی سازندگان و عوامل تولید نیاز است. سه تن از فیلم‌سازان مهم سینمای کلاسیک یعنی روژه وادیم، لویی مال و فدریکو فلینی با ساخت «ارواح مردگان» توانستند رویکرد متفاوت‌شان نسبت به مقوله‌ی وحشت را با یک‌دیگر ادغام کنند؛ نتیجه‌ی این اتفاق جذاب، یک آنتولوژی ترسناک شامل سه فیلم کوتاه است که اقتباسی از قصه‌های پدربزرگ داستان‌های گوتیک، ادگار آلن پو به‌حساب می‌آید.

قوی‌ترین فصل این فیلم بدون شک «توبی دَمیت» از فلینی است؛ فیلم‌ساز ایتالیایی و مطرحی که کسی هرگز نمی‌تواند او را به جریان «یوروتِرَش» الصاق کند. توبی دمیت بر اساس داستان کوتاه «هرگز روی سرت با شیطان شرط‌بندی نکن» از ادگار آلن پو ساخته شده است که ترنس استامپ نقش اصلی آن را بازی می‌کند. داستان یک ستاره‌ی سینمای بریتانیایی که مدام با کابوس‌ها و تصورات‌اش از یک دختر کوچک سفیدپوش دست و پنجه نرم می‌کند؛ دختری که از نظر او خود شیطان است. تصویرسازی هولناک و نگران‌کننده‌ی فلینی از این دختر و تأکید بر چهره‌ی رنگ‌پریده و شبح‌گونه‌اش، اساس ترس توبی دمیت را شکل می‌دهد؛ اتمسفری که در میان سینمادوستان یادآور فیلم‌های ترسناک ژاپنی مانند «حلقه» و «کینه» است. هرچند فدریکو فلینی اذعان داشت که شمایل دختر شیطانی این عنوان را با ادای احترام به آثار ماریو باوا مانند «بُکُش، عزیزم… بُکُش!» به‌وجود آورده است.

توبی دمیت بسیار غیرقابل پیش‌بینی، خیره‌کننده و رویاگون است؛ اثری قابل قبول از فیلم‌سازی که به‌عنوان خالق آثاری مانند «زندگی شیرین» و «هشت‌و‌نیم» شناخته می‌شود و در این دو فیلم هم به پریشانی‌های ستاره‌ها و افراد مشهور می‌پردازد. فلینی در ارواح مردگان جوانان پرانرژی و آشفته‌ی آن زمان در سال ۱۹۶۸ می‌رود؛ نوعی پیش‌بینی راجع‌به سرنوشت تراژیک ستارگان دهه‌ی ۶۰ میلادی مانند جیم موریسون و جنیس جاپلین. فلینی در فیلم ترسناک ارواح مردگان شیاطین و اشباح را در کالبد انسانی به‌تصویر می‌کشد و تاریکی‌های پنهان در پشت درخشش و زرق و برق‌های شهرت را هم آشکار می‌سازد.

اگرچه حضور اثر فدریکو فلینی در فیلم ارواح مردگان بسیار چشمگیر به‌نظر می‌رسد اما «متزنگرشتاین» از وادیم و «ویلیام ویلسون» از لویی مال که هردو اقتباسی از دو داستان آلن پو محسوب می‌شوند، به‌هیچ‌عنوان تلاش‌های ضعیفی نیستند. روایت روژه وادیم از یک داستان قرون‌وسطایی هولناک با قلعه‌های گوتیک و نقش‌آفرینی جین فوندا به‌عنوان ملکه، جذابیت‌های خاص خود را دارد. در ساخته‌ی لویی مال، آلن دلون نقش ویلیام ویلسون را ایفا می‌کند؛ یک سادیستِ خودشیفته که در طول مراحل مختلف زندگی‌، توسط همزادِ هم‌نام‌اش مورد شکنجه‌های روحی و روانی قرار می‌گیرد. ویلیام ویلسون اصلی از قمار، تقلب و شکنجه دادن زنان لذت می‌برد اما در هر مرحله توسط شخص دوم دچار نوعی آشفتگی می‌شود. هم‌بازی شدن آلن دلون با بریژیت باردو در کنار یک داستان ترسناک و غیرمعمول، از دلایل جذابیت این فیلم است و ارزش دیدنش را دوچندان می‌کند.

۲. ضعف اخلاقی عجیب خانم وارْد (The Strange Vice of Mrs Wardh)

فیلم ضعف اخلاقی عجیب خانم وارد

  • کارگردان: سرجو مارتینو
  • بازیگران: جورج هیلتون، ادویژ فنش، ایوان راسیموف و آلبرتو د مندوزا
  • محصول: ۱۹۷۱ – ایتالیا
  • امتیاز راتن تومیتوز: اطلاعاتی در دسترس نیست
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰

سرجو مارتینو به‌عنوان یکی از طلایه‌داران ژانر «جالو» در سایه‌ی کارگردانانی مانند لوچو فولچی و داریو آرجنتو، تعدادی از موفق‌ترین و جالب‌ترین اسلشرهای ایتالیایی قرن بیستم را تولید کرد. مارتینو آمیزه‌ای از جنون و جاه‌طلبی را به‌وجود آورد؛ در صورتی که بسیاری از کارگردانان آن دوره برای رسیدن به تعادل تلاش می‌کردند و از هرج و مرج‌های آثارشان می‌کاستند. او تنها در عرض دو سال، پنج نمونه از مهم‌ترین فیلم‌های جالو را ساخت که یکی از آن‌ها «ضعف اخلاقی عجیب خانم وارد» نام دارد.

«ضعف اخلاقی عجیب خانم وارد» یک فیلم ترسناک روان‌شناختی با درون‌مایه‌های فرویدی است که در آن شمایل فیلم‌های وحشتناک ایتالیایی، ادویژ فنش در نقش جولی وارد بازی می‌کند. او یک فرد مازوخیست و روان‌رنجور است که میان شوهری خسته‌کننده، یک دوست‌پسر پرشور و اعمال بی‌رحمانه‌ی معشوق قبلی‌اش قرار دارد. نامه‌های تهدیدآمیزی که به دست جولی می‌رسد و قتل‌های پی در پی در جامعه او را آشفته کرده اما خانم وارد تنها به معشوق سابق و سادیست‌اش شک دارد و حس می‌کند که او پشت تمام این اتفاقات قرار گرفته است.

مارتینو علایق و نیازهای تماشاگران را از طریق روایت جذاب و وقایع پر رمز و راز فیلم برطرف می‌کند. این کارگردان ایتالیایی، مسیرهای طولانی و درختان بزرگ پارک‌ها را به‌عنوان عاملی برای ایجاد نگرانی شدید در جولی وارْد در نظر می‌گیرد؛ حتی بارها بر مسأله‌ی انزوا و آسیب‌پذیری‌ او در لانگ شات‌ها تأکید می‌کند. نقطه‌ی اوج پایانی این فیلم ترسناک، جایی است که مخاطب را میان نوعی سردرگمی قرار می‌دهد تا غافلگیری نهایی‌اش را رو کند.

وب‌سایت AllMovie درباره‌ی این فیلم نوشت: «نخستین ورود سرجو مارتینو به ژانر جالو در سینمای ایتالیا، تمام آن چیزهایی را که این سبک هیجان‌انگیز نیاز دارد به مخاطب ارائه می‌دهد. این فیلم نمونه‌ی کاملی از اهمیت جالو است و به‌خوبی نشان می‌دهد که این ژانر چگونه می‌تواند به یک تجربه‌ی فریبنده تبدیل شود و در عین حال ماهیت اصلی‌اش را هم حفظ کند.»

۳. قتل‌های هفت‌گانه‌ی بانوی سرخ‌پوش (The Red Queen Kills Seven Times)

فیلم قتل‌های هفت‌گانه‌ی بانوی سرخ‌پوش

  • کارگردان: امیلیو میرالیا
  • بازیگران: باربارا بوشه، اوگو پالیائی، مارینا مالفاتی، سیبیل دانینگ و…
  • محصول: ۱۹۷۲ – ایتالیا
  • امتیاز راتن تومیتوز: اطلاعاتی در دسترس نیست
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰

داستان این فیلم ترسناک ایتالیایی روایتگر یک قرن از افسانه‌ی قدیمی خانواده‌ای است که در آن هر صد سال یک‌بار، ملکه‌ی سرخ برمی‌خیزد و هفت قربانی جدید می‌گیرد. نزاع همیشگی خواهران (کیتی و ایولین‌) در دوران کودکی‌شان دنبال می‌شود اما سال‌ها بعد، زمانی که کیتی اعتقاد دارد خواهرش مرده است، اتفاقات عجیبی می‌افتد؛ آیا خواهر شوم او در لباس ملکه‌ی سرخ مرتکب قتل‌های متعددی شده تا کیتی را نجات دهد؟

این فیلم هولناک و هیجان‌انگیز از امیلیو میرالیا که قبلا کارگردانی فیلم «شبِ ایولین از قبر بیرون آمد» را بر عهده داشت، مسائلی مانند جنایت و گناه را واکاوی می‌کند. میرالیا با خلق شخصیتی که در باج‌خواهی، مواد مخدر و فحشا غرق شده است، طبقه‌ی مرفه جامعه و بورژوازی را زیر سؤال می‌برد و حقایق تاریک جهان و اوضاع بشریت را بررسی می‌کند.

سکانس‌های باشکوهی در فیلم «قتل‌های هفت‌گانه‌ی بانوی سرخ‌پوش» وجود دارد که از میان آن‌ها می‌توانیم به یک مونتاژ درجه‌یک اشاره کنیم؛ جایی که در آن شبح ملکه‌ی سرخ موهای کیتی را نوازش می‌کند و سپس او را مورد شکنجه قرار می‌دهد. یک فیلم خوش‌ساخت دیگر از گونه‌ی معروف جالو در سینمای کلاسیک ایتالیا که می‌تواند طرفداران ژانر وحشت را راضی کند.

۴. چه کسی مرگ او را دید؟ (?Who Saw Her Die)

فیلم چه کسی مرگ او را دید؟

  • کارگردان: آلدو لادو
  • بازیگران: جورج لازنبی، آنیتا استریندبرگ، آدولفو چلی و…
  • محصول: ۱۹۷۲ – ایتالیا
  • امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۵۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰

افتتاحیه‌ی فیلم ترسناک «چه کسی مرگ او را دید؟» تقریبا از عناصر کامل سینمایی برخوردار است؛ جایی که با سبک فیلم‌سازی جذاب آلدو لادو، بلافاصله توجه‌تان به ماجرا جلب خواهد شد. حومه‌ی فرانسه در سال ۱۹۶۸، دختر کوچکی به‌نام نیکول همراه با یک راهبه مشغول بازی در برف هستند. در حالی که نیکول سوار سورتمه می‌شود تا به بازی‌اش ادامه دهد، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد. با برش خوردن به نمای لانگ شات دخترکی که مشغول پایین آمدن از تپه است، ناگهان یک شخص محجبه و تیره‌پوش با چهره‌ای پنهان‌شده از سمت چپ کادر به محل استقرار نیکول نزدیک می‌شود. اجرای هولناک این سکانس به همراه نیت شوم فرد ناشناس، افتتاحیه‌ی فیلم را به چیزی وهم‌آور بکر تبدیل می‌کند.

لحظه‌ای که نیکول از دید راهبه خارج می‌شود، متوجه می‌شویم که او مرده است. زمانی که او جنازه‌ی دختر کوچک را پیدا می‌کند، بار دیگر شاهد لحظاتی مشابه با نخستین قتل هستیم؛ این‌بار هم حضور مرموز قاتل در قاب و نوع دکوپاژ آلدو لادو، به ما می‌فهماند که راهبه قربانی بعدی خواهد بود. همچنین شاید برایتان جالب باشد بدانید که ساخت موسیقی متن این فیلم بر عهده‌ی انیو موریکونه بوده است.

فیلم «چه کسی مرگ او را دید؟» می‌تواند برای مدتی این روند را ادامه دهد اما متاسفانه تا انتها با قدرت باقی نمی‌ماند و در پیچ و خم‌های هزارتوی پلات خود گم می‌شود؛ با این حال، کماکان جذاب و قابل دیدن است. پس از افتتاحیه، باقی ماجرا در ونیز اتفاق می‌افتد تا تماشاگر احساس خستگی نکند. نقش‌آفرینی جیمز باند سابق (جورج لازنبی) در فیلم نسبتا شناخته‌شده‌ی آلدو لادو، یکی از آن مواردی است که می‌تواند مخاطب را نسبت به تماشای اثر ترغیب سازد؛ هرچند نباید از اتمسفر هولناک و درون‌مایه‌های جنایی فیلم غافل شد.

۵. رز آهنی (The Iron Rose)

فیلم رز آهنی

  • کارگردان: ژان رولین
  • بازیگران: فرانسواز پاسکال، اوگ کستر، ناتالی پری و…
  • محصول: ۱۹۷۳ – فرانسه
  • امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۴۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۲ از ۱۰

ژان رولین فرانسوی در طول فعالیت حرفه‌ای خود به‌عنوان کارگردان، توانست به تلفیقی از سینمای شاعرانه و مضامین رایج در بی‌ مووی‌های آن سال‌ها برسد. او فیلم‌های مختلفی ساخت که در آن‌ها می‌توان عناصر گوتیک و جهانی مملو از خون‌آشام‌ها و مردگان را پیدا کرد. آثار رولین را نمی‌توان در هیچ ژانر مشخصی قرار داد زیرا لطافت فیلم‌های او با وحشت و ظرافت‌شان با زشتی‌ها و ناملایمات‌‌اش برابر است. شاید بتوان ساخته‌های او را در زیرژانری از گونه‌ی فانتزی طبقه‌بندی کرد که در آن‌ها زمان غیرخطی بوده و منطق نادیده گرفته می‌شود. رولین بیشتر به‌خاطر ارائه‌ی تصاویری متفاوت از خون‌آشام در فیلم‌هایی مانند «ارتعاش خون‌آشام‌ها»، «مرثیه‌ای برای خون‌آشام» و «شیفتگی» مشهور است؛ هرچند آثار او از لحاظ فنی در دسته‌ی فیلم‌های ومپایری قرار نمی‌گیرند و تنها نمایان‌گر فرقه‌ای از زنان خون‌آشام و اغواگر هستند.

با این حال، «رز آهنی» یک فیلم خون‌آشامی نیست و در عوض داستانی نسبتا ساده از دو عاشق را دنبال می‌کند که یک‌شبه در گورستانی متروک گم می‌شوند. پس از گذشت پاسی از شب، دختر ماجرا به گورستان دل می‌بندد و همذات‌پنداری‌اش را با دنیای مردگان آغاز می‌کند. رز آهنی به پکیجی هولناک از ترس‌ و وحشت‌های ناگهانی تبدیل نمی‌شود بلکه به‌شکلی آرام و حساب‌شده، روان تماشاگر را هدف قرار می‌دهد؛ گویی در آن شب تاریک پاییزی، واقعا با زوج جوان همراه شده‌اید.

به‌تصویر کشیده شدن مرز باریک میان مرگ و زندگی در بستر قصه‌ای عاشقانه، گوتیک و تا حدودی ترسناک، نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی فیلم‌ساز به مبحث فضاسازی است. رولین با استفاده از عنوان فیلم، مفهوم زیبایی و اهمیت جاوادنگی بعد از مرگ را در ذهن مخاطب نهادینه می‌کند. اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که اتفاقی عجیب در کودکی‌تان رخ داده و دیگر نمی‌توانید به‌خاطر بیاورید که آن موضوع حقیقت داشت یا فقط یک رویا بود، رز آهنی را از دست ندهید. آن اتفاق نامعلوم به‌طور ویژه‌ای بر روح و روان‌تان تأثیر گذاشته است و ساخته‌ی ژان رولین، حس و حال چنین خاطره‌ی آشنا اما دور از ذهنی را برایتان زنده خواهد کرد.

۶. عطر بانوی سیاه‌پوش (The Perfume of the Lady in Black)

فیلم عطر بانوی سیاه‌پوش

  • کارگردان: فرانچسکو باریلی
  • بازیگران: میمسی فارمر، مائوریتزیو بونولیا، ماریو اسکاچا و…
  • محصول: ۱۹۷۴ – ایتالیا
  • امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۵۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰

فیلمی برگرفته از رمان «عطر زن سیاه‌پوش» از گاستون لورو که در سال ۱۹۷۴ به‌نمایش درآمد؛ درست همان سالی که نخستین قسمت از فرنچایز مشهور «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» ساخته شد. در فیلم فرانچسکو باریلی، میمسی سامر نقش زنی به‌نام سیلویا را بازی می‌کند که به‌علت خودکشی مادرش، گرفتار توهمات ذهنی و فشارهای روانی شده است. طرفداران پروپاقرص «سه‌گانه‌ی آپارتمانی» رومن پولانسکی که شامل فیلم‌های «انزجار»، «مستأجر» و «بچه‌ی رزماری» می‌شود، از این تریلر روان‌شناختی لذت خواهند برد؛ زیرا سیلیویا به‌شکلی جدی در خانه‌ی شهری‌اش دچار پارانوئید و انزوا می‌شود. او نه‌تنها نمی‌تواند به هرآنچه که می‌بیند اعتماد کند، بلکه به اطرافیان‌اش هم شک دارد؛ اتفاقی که به‌شکلی مستقیم از «بچه‌ی رزماری» الهام گرفته شده است. سیلویا با مشکل عدم اعتماد به دیگران دست و پنجه نرم می‌کند زیرا به‌نظر می‌رسد که غریبه‌ها و حتی مغازه‌داران شهر هم قصد سوءاستفاده از او را دارند؛ آیا این فرضیات واقعی هستند یا همه‌چی تنها در ذهن او شکل می‌گیرد؟

با توجه به اینکه عطر بانوی سیاه‌پوش نخستین فیلم فرانچسکو باریلی در مقام کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس به‌حساب می‌آید، اما مهارت او در دکوپاژ و تکنیک‌های فیلم‌سازی مثال‌زدنی‌ست؛ به‌ویژه صحنه‌ای که سیلویا متقاعد می‌شود تا با تعدادی از دوستان‌اش از یک مدیوم (واسطه‌ی روحی) دیدن کند. فضای اتاق و آینه‌هایی که در آن مراسم استفاده شده است، لایه‌های دید چندگانه‌ای را به قاب می‌افزاید و به نگاه بیننده آزادی عمل می‌بخشد. این آینه‌ها علاوه‌بر ارائه‌ی استعاره‌ای از ماهیت دوگانه‌ی انسان، احساس پارانویا و سوءظن را هم تقویت می‌کنند؛ به‌خصوص درباره‌ی نگاه‌های مرموز سیلویا به دوستان‌اش و بالعکس.

عطر بانوی سیاه‌پوش یک فیلم ترسناک خوش‌ساخت و مملو از خون و خون‌ریزی است که سکانس‌هایی وحشتناک و غیرقابل پیش‌بینی را به مخاطب خود ارائه می‌دهد. اگر می‌خواهید به سال ۱۹۷۴ بازگردید و به‌سراغ کشتار با اره‌برقی در تگزاس نروید، ساخته‌ی فرانچسکو باریلی یکی از بهترین گزینه‌های موجود خواهد بود.

۷. سایه‌ی خون‌آلود (The Bloodstained Shadow)

فیلم سایه‌ی خون‌آلود

  • کارگردان: آنتونیو بیدو
  • بازیگران: لینو کاپولیکیو، استفانیا کاسینی، کریگ هیل و…
  • محصول: ۱۹۷۸ – ایتالیا
  • امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۲۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۳ از ۱۰

باز هم یک فیلم ترسناک ایتالیایی دیگر از ژانر جالو. درست مانند سکانس افتتاحیه‌ی «چه کسی مرگ او را دید؟» آغاز این عنوان هم به مثابه‌ی یک تور وحشتناک اروپایی است. اوپنینگی که به‌صورت اسلو موشن (صحنه‌ی آهسته) فیلم‌برداری شده است و تمام جزئیات قتل دختر جوان را به‌جز هویت قاتل به‌تصویر می‌کشد. آنتونیو بیدو هم مانند سرجو مارتینو و داریو آرجنتو به قتل‌های ناگهانی و نشان دادن وقایع هولناک در نماهای عجیب و مرموز علاقه دارد؛ پدیده‌ای که در «سایه‌ی خون‌آلود» به‌وفور یافت می‌شود.

پازل قتل دختر جوان قصه هیچ‌گاه حل نمی‌شود اما پس از گذشت هفت سال، به‌نظر می‌رسد که قاتل بازگشته است. در حالی که قتل‌های متعددی در خارج از ونیز صورت می‌گیرد، دو برادر ماجرا، یکی پروفسور و دانشمند و دیگری کشیش، وارد مشاجره با یک‌دیگر می‌شوند؛ زیرا کشیش نامه‌های تهدیدآمیزی را پیرامون قتل دریافت می‌کند، در حالی که دانشمند جوان دوباره به دوران گذشته و قتل دختر جوان بازگشته است. آنتونیو بیدو به‌خوبی تقابل علم و مذهب را به‌تصویر می‌کشد و پرسش‌هایی اساسی را مطرح می‌کند.

در آن دوران کم‌تر فیلم‌سازانی از جنبش جالو به‌سراغ چنین مضامینی می‌رفتند. آن‌ها بیشتر سعی داشتند تا وحشت را با مفاهیم جنسی و نوعی اروتیسم غالب به‌تصویر بکشند. اما بیدو با سایه‌ی خون‌آلود وارد کلیسا می‌شود و مسأله‌ی آدم‌کشی و ترس را به‌واسطه‌ی یک چهارضلعی مهم واکاوی می‌کند که در یک سمت آن دانشمند و علم قرار دارد و در طرف دیگر کشیش و مذهب. از این فیلم به‌عنوان یک نمونه‌ی شایسته و مهم در گونه‌ی جالو یاد می‌شود زیرا تمام عناصر موردنیاز را در اختیار دارد. پل سیمپسون راجع‌به سایه‌ی خون‌آلود نوشت: «آنتونیو بیدو در این فیلم از محیط غیرمعمول و فضای غریب داستان به‌خوبی استفاده می‌کند و قتل‌هایی را تدارک می‌بیند که به‌شکل خاطره‌انگیزی وحشتناک هستند.»

۸. چه کسی می‌تواند یک بچه را بکشد؟ (Who Can Kill (a Child

فیلم چه کسی می‌تواند یک بچه را بکشد؟

  • کارگردان: نارسیسو ایبانی‌یس سرادور
  • بازیگران: لوئیس فیاندر، آنتونیو ایرانزو، پرونلا رنسام و…
  • محصول: ۱۹۷۶ – اسپانیا
  • امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۷۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰

فیلم «چه کسی می‌تواند یک بچه را بکشد؟» داستان زوجی انگلیسی را روایت می‌کند که پیش از تولد سومین فرزند خود، به تعطیلات می‌روند تا از جزیره‌ای کوچک در سواحل اسپانیا دیدن کنند. اما این جزیره با سایر جزایر دنیا تفاوت دارد زیرا تمام جمعیت این جزیره از کودکان و بچه‌ها تشکیل شده است؛ حالا می‌پرسید چرا؟ برای اینکه بچه‌ها تمام افراد بزرگسال جزیره را به‌قتل رسانده‌اند و خودشان امور را به‌دست گرفته‌اند. زوج انگلیسی داستان مجبورند تا برای حفاظت از جانشان، به کشتن این بچه‌ها فکر کنند و اینجاست که وقایع هولناکی شکل می‌گیرد و ویژگی‌های غیرقابل پیش‌بینی ساخته‌ی سرادور نمایان می‌شود.

با اینکه این فیلم در دوره‌ای به‌نمایش درآمد که فیلم‌های گرافیکی درباره‌ی تأثیرات خشونت بر جوانان موردتوجه بسیاری قرار گرفته بود، اما باز هم نتوانست منتقدان را راضی کند؛ زیرا در سراسر این اثر، کودکان درحال شکار، شکنجه و سلاخی بزرگسالان هستند. پس از تماشای «چه کسی می‌تواند یک بچه را بکشد؟» احتمالا تا مدت‌ها از هر کودکی که در خیابان به شما نگاه کند دوری خواهید کرد! زوج بریتانیایی قصه به‌ناچار باید آنچه را که اسپانیایی‌های پیشین جزیره نتوانستند انجام دهند را به اتمام برسانند و با کودکان مقابله کنند.

این فیلم ترسناک و عجیب پس از گذشت سال‌ها از نمایش اولیه‌اش، اکنون به‌عنوان یک اثر کالت شناخته می‌شود. مجله‌ی اسلنت در فهرست ۱۰۰ فیلم ترسناک تمام دوران‌ها، رتبه‌ی ۸۶ را به این فیلم اعطا کرد. در سال ۲۰۱۲ بازسازی «چه کسی می‌تواند یک بچه را بکشد؟» با عنوان «بیا بیرون و بازی کن» توسط ماکینوف ساخته شد. این فیلم مکزیکی تا حد زیادی توانست حس و حال و فضای داستانی عنوان اصلی را تکرار کند.

۹. سلاخ نیویورک (The New York Ripper)

فیلم سلاخ نیویورک

  • کارگردان: لوچو فولچی
  • بازیگران: جک هدلی، پائولو مالکو، هاوارد راس و…
  • محصول: ۱۹۸۲ – ایتالیا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰

خود لوچو فولچی که به او لقب پدرخوانده‌ی وحشت‌های خشونت‌آمیز را داده‌اند، «سلاخ نیویورک» را مانند سایر ساخته‌هایش ترسناک نمی‌داند زیرا در آن خبری از زامبی‌ها و هیولاها نیست. با این حال، این فیلم کارهای زیادی را برای به‌تصویر کشیدن ترس‌های انسانی و هیولاهای موجود در سطح شهر انجام می‌دهد. با اینکه فولچی ادعا می‌کند سلاخ نیویورک از ترس کم‌تری برخوردار است، اما کماکان می‌توان نقش پررنگ خشونت و سکانس‌های هولناک را در آن مشاهده کرد؛ زیرا این فیلم تا سال ۲۰۰۲ در انگلستان ممنوع بود.

بسیاری از منتقدان، شدت خشونت علیه زنان در سلاخ نیویورک را بسیار زن‌ستیزانه تلقی کردند. اما در واقع می‌توان این فیلم را متقاعدکننده در نظر گرفت زیرا فولچی زن‌ستیزی گسترده‌ای را که در جامعه جریان دارد مورد انتقاد قرار می‌دهد. این فیلم‌ساز ایتالیایی، اشکال مختلف مفهوم جنسیت را از نظرات پیش‌ پا افتاده‌ی شخصیت‌های مرد گرفته تا قتل‌های وحشتناک زنان به‌تصویر می‌کشد. اگر فولچی برای تمام این اتفاقات ارزش قائل شود، مطمئنا باید او را به‌عنوان یک فیلم‌ساز زن‌ستیز در نظر گرفت. با این حال، او به‌جای اینکه از خشونت لذت ببرد، ماهیت آن را آشکار می‌سازد و تأکید می‌کند که مفهوم جنسیت‌زدگی به‌ظاهر بی‌خطری که در زندگی روزمره‌ی مردم رایج است، می‌تواند بسیار خطرآفرین باشد؛ خطری که در نهایت به شکنجه‌ی زنان و قتل‌های وحشتناک ختم خواهد شد.

نظرات بسیار متفاوتی درباره‌ی سلاخ نیویورک وجود دارد. برخی از منتقدان ساخته‌ی لوچو فولچی را یک فیلم بی‌ارزش می‌دانند که با سکانس‌های آزاردهنده و خشونتی غیرقابل تحمل، به‌هیچ عنوان نمی‌تواند تماشاگر را راضی کند. از آن طرف بعضی‌ها معتقدند که خشونت عریان و وحشت موجود در فیلم، لازمه‌ی آن است اما به مذاق همه خوش نمی‌آید. در مجموع باید گفت که اگر به گونه‌ی جالو و فیلم‌های ترسناک ایتالیایی علاقه دارید و می‌خواهید از زوایای دیگری به‌سراغ مفهوم خشونت و وحشت مدرن شهری بروید، «سلاخ نیویورک» را از دست ندهید.

۱۰. تیغی در تاریکی (A Blade in the Dark)

فیلم تیغی در تاریکی

  • کارگردان: لامبرتو باوا
  • بازیگران: آندره‌آ اوکیپینتی، میکله سوآوی، فابیولا تولِدو و…
  • محصول: ۱۹۸۳ – ایتالیا
  • امتیاز کاربران راتن تومیتوز: ۳۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰

لامبرتو باوا به‌عنوان پسر استاد فیلم‌های ترسناک و یکی از طلایه‌داران دوران شکوهمند وحشت ایتالیایی در دهه‌ی ۶۰ میلادی یعنی ماریو باوا، مسیر پدرش را ادامه داد و تعدادی از بهترین فیلم‌های ترسناک اروپایی در دهه‌ی ۸۰ میلادی را ساخت. او که بیشتر به‌خاطر کارگردانی فیلم «شیاطین» در سال ۱۹۸۵ شناخته می‌شود، پیش از مشهورترین فیلم خود، «تیغی در تاریکی» را خلق نمود.

تیغی در تاریکی به‌شدت تحت تأثیر فیلم‌های برایان دی‌پالما در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ به‌ویژه «انفجار» و «در لباسی خیره‌کننده» ساخته شده است. ساخته‌ی لامبرتو باوا داستان یک آهنگساز فیلم به‌نام برونو را روایت می‌کند که توسط قاتلی مرموز دنبال می‌شود. هنگامی که او در حال ضبط موسیقی متن پروژه‌ی ترسناک جدیدی به‌سر می‌برد، به‌طور ناگهانی سرنخی حیاتی را از هویت قاتل کشف می‌کند. همه در این فیلم مشکوک و مظنون هستند اما نام لیندا بیشتر از باقی افراد به‌گوش می‌رسد؛ او مستاجر قبلی خانه‌ی برونو بوده و پیش از او در آپارتمانش زندگی می‌کرده است. همان‌طور که برونو به‌طور مداوم سرنخ‌های عجیب و وحشتناکی را در سراسر خانه پیدا می‌کند، راز اینکه «لیندا چه کسی بود؟» هم به‌مرور فاش می‌شود. این فیلم ترسناک مملو از قتل‌های تکان‌دهنده و سکانس‌های هیجان‌انگیز تعقیب و گریز است؛ بنابراین هنگام لمس مفهوم وحشت، می‌توانید از عناصر اکشن شبه‌آمریکایی «تیغی در تاریکی» هم لذت ببرید زیرا این فیلم یکی از مدرن‌ترین نمونه‌ها در ژانر جالو به‌حساب می‌آید.

منبع: taste of cinema



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما