۱۰ نکتهی فیلمسازی از جین کمپیون کارگردان اسکاری
جین کمپیون در هر کاری که مربوط به حرفهاش باشد بهترین است. او یک کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی نیوزیلندی است که فیلمهایش همیشه مورد تحسین و توجه قرار گرفتهاند. او اولین زنی بود که دو بار نامزد جایزهی اسکار بهترین کارگردانی شد.
کمپیون اولین زن فیلمسازی بود که نخل طلای جشنوارهی کن را برای فیلم «پیانو» (The Piano) محصول سال ۱۹۹۳ دریافت کرد و جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اصلی را نیز برای این فیلم از آن خود کرد. علاوه بر این او در هفتاد و هشتمین جشنوارهی بینالمللی فیلم ونیز جایزهی شیر نقرهای را برای کارگردانی فیلم «قدرت سگ» (The Power of the Dog) در سال ۲۰۲۱ دریافت کرد.
درسهای زیادی میتوانیم از دانش سینمایی و فیلمهای او بیاموزیم، و در این مطلب ۱۰ نکتهی کارشناسانه و تخصصی او را نام بردیم که خواندنش را به تمامی علاقمندان کارگردانی و فیلمنامهنویسی توصیه میکنیم.
۱. همیشه در هنگام شروع پروژه، با نسبتی یک اندازه از عشق و ترس مواجه خواهید شد. کاری که باید انجام دهید این است که به اندازهی کافی بر ترس خود غلبه کنید تا الهام و عشق به کارتان کمی قویتر از ترس باشد
ترس مانع بزرگی است. حتی برای من هم که در حال حاضر مشغول نوشتن این مطلب هستم، میتواند مانع ایجاد کند. جدا از ساختن چیزهای بزرگ، فکر میکنم همهی فیلمسازان احتمالا به روان درمانگر نیاز دارند، اما شاید بیشتر به توانایی دروننگری نیاز داشته باشند. با هر ترفندی که میتوانید بر ترس خود غلبه کرده و آن را به منبع الهام خود تبدیل کنید.
۲. در ابتدای فیلم، دانهای در ذهن مخاطب بکارید و توجه او را به سمت چیزی سوق دهید که بعدا حافظهاش را تحریک کند
من معتقدم که در نوشتن هیچ قاعدهای وجود ندارد، اما فکر میکنم شروع و نتیجه مهمترین بخش قصهگویی است. توانایی شما در تنظیم جنبههای خاص، به قوس شخصیتهایتان کمک شایانی میکند و مانند نور روشنگر روی چیزهایی است که مخاطب بعدا با آنها ارتباط برقرار میکند.
۳. عمیقا کاوش و کشف کنید که آیا داستان یا شخصیتها به نوعی در تجربهی زندگی شما کاربرد دارند یا خیر و از آنچه از آن تجربیات آموختهاید استفاده کنید
نویسندگی و کارگردانی از یک احساس شخصی میآید. لازم نیست شما در موقعیتی مشابه شخصیتها قرار داشته باشید، اما سعیکنید از نظر عاطفی دریابید که در کجا قرار دارند. آیا احساس ترس، هیجان، خوشحالی و غیره داشتهاید؟ آن موقع چه واکنشی نشان دادید؟ کمی از احساسات و تجربیات طبیعی خودتان به شخصیتها و داستان بیافزایید.
۴. در حال ساخت فیلم، تمام عشق، توجه و هوشی که نیاز است به آن بدهید، اما وقتی کار تمام و منتشر شد، رهایش کنید
کارگردانهای زیادی را دیدهایم که در طول زمان کارشان را خراب میکنند. من فکر میکنم بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که یک نسخهی تمام شده از کارتان پیدا کنید و اجازه دهید هنرتان همانطور که برایش وقت گذاشته و زحمت کشیدید باقی بماند. همیشه وسوسهی تغییر یا اصلاح چیزها وجود دارد. رهایش کنید، صبر کنید و ببینید چگونه بال و پر میگیرد. بعدا به سراغ پروژهی دیگری بروید، شما حتما افکار و ایدههای زیادی برای ارائه دارید.
۵. به دوستان خود بگویید که بیرحمانه دربارهی کارتان نظر بدهند
باید برای شنیدن بازخورد بد باید آمادگی داشته باشید، زیرا عموم بازخوردها بیرحمانه هستند. اما همین بازخوردها کمک بزرگ و تنها راه یادگیری هستند. شنیدن نقدها و نظرات مخاطبان و منتقدان خیلی سخت است. اما به شما قول میدهم، وقتی داستان شما بهتر شود، وقتی نوشتههایتان جلوتر میرود، وقتی فیلمهایتان در جایی نمایش داده میشوند، تمام آن نقدها و نظرات بیرحمانه ارزشش را خواهند داشت. نقدها و نظرات را گوش کنید، بپذیرید و بگذارید از شما کارگردان و نویسندهی بهتری بسازد.
۶. از کسی بخواهید کمک کند تا بین شما و شخصیتتان ارتباط برقرار کند
من متوجه شدم که این کار واقعا مفید است. با یک دوست یا یک مربی کار کنید و از تمام جنبههای یک شخصیت صحبت کنید. حتی میتوانید از یک دوست بازیگر استفاده کنید تا شخصیت مورد نظرتان را بازی کند. این واقعا سرگرم کننده است زیرا میتوانید از آنها سوال کنید و واقعا داستان خود و چگونگی تاثیر آن بر مخاطب را دریابید.
۷. از دنیایی که دوست ندارید دوری کنید و دنیای خود را بسازید
زندگی خیلی سخت است. هالیوود پر از لحظههای شکست و طرد شدن است. نویسندگی و کارگردانی میتواند شما را از مشکلات دور کند و به شما این فرصت را بدهد که چیزهایی را بررسی کنید که در غیر این صورت هرگز امکانش وجود نداشت. شما قادرید هر چیزی را تجربه کنید، سفر در زمان، عاشق شدن یا رفتن به جایی خاص و دور از ذهن.
۸. با تغییر در جزییات، در مورد خود و اطرافیانتان بنویسید
همهی ما چندین شخصیت را در اطرافمان میشناسیم. روی آنها کار کنید. به هر کدامشان شاخ و برگ دهید یا چیزهایی را از آنها کم کنید. شخصیتهایی را که میشناسید با یکدیگر ترکیب کنید یا فقط به کند و کاو در آنها ادامه دهید. نام و جزئیات را تغییر دهید، و از استفاده از دوستان و خانواده به عنوان نقطهی پرش به تجربیات بیشتر نترسید.
۹. بینندگانتان را وادار کنید که به این فکر کنند که چگونه چیزی را که تمام مدت در فیلم شما جلوی چشمشان بوده از دست دادهاند
این در مورد شروع زودهنگام است، به این معنی که همیشه میتوانید مخاطب را شگفتزده کنید. اگر لایههایی را به قصهگویی خود اضافه کنید، همیشه احتمال غافلگیر شدن بیننده وجود دارد.
۱۰. اگر ذهنتان در صحنهی فیلمبرداری خالی است، فقط به یاد داشته باشید که تنها کاری که باید انجام دهید این است که دوربین را در دست بگیرید، چند نفر را جلوی آن قرار دهید و اطمینان داشته باشید که آمادگی لازم برای کاری که از آن آگاه هستید خواهید داشت
شهود بهترین دوست شماست و میتواند شما را در طول یک حرفهی طولانی همراهی کند. حقیقت این است که کار کردن برای شما تبدیل به یک عادت همیشگی میشود. اما وقتی گم شدید یا از پا در آمدید، دلتان را دنبال کنید. یک دوربین تهیه کنید کنید و از چیزی عکس بگیرید. منبع الهام خود را پیدا کنید.
منبع: no film school