۱۰ ابرشرور دنیای دیسی که لایق داشتن فیلم اختصاصی خود هستند
موفقیت فیلم «جوکر» و سریال «پیسمیکر» از HBO ثابت کرد که طیف مخاطبان ابرشرورهای دنیای دیسی محدود به طرفداران دوآتشهی کمیکبوکهای این کاراکترها نیست و با یک کارگردانی درست، عموم مردم هم به راحتی عاشق این کاراکترها میشوند. خوشبختانه برادران وارنر هیچ کمبودی از نظر ابرشرورهای دنیای دیسی ندارد و بزرگ و کوچک میتوانند به نوبت در نقطهی کانونی یک اثر سینمایی قرار بگیرند.
- ۹ ابرشرور مارول که باید فیلم اختصاصی خود را داشته باشند
- ۱۰ ابرشرور سینمایی که مرگی غیر قابل پیشبینی داشتند
بسیاری از این ابرشرورها پیش از این روی پردهی سینما در برابر نامهای بزرگ ابرقهرمانی قرار گرفتهاند و برخی دیگر تنها حضوری کوتاه یا نقشی مختصر در بازیهای ویدیویی و کارتونها داشتهاند. اما چیزی که همهی آنها را متحد میکند این است که چگونه پیشینهی داستانی و شخصیت آنها به همه این ابرشرورها ظرفیت بالقوهی داشتن داستان مستقل سینماییشان را میدهد.
۱۰. روپرت ثورن (Rupert Thorne)
گرچه جهان انیمیشنهای دیسی (DCAU) کاراکتر روپرت ثورن را از یک سیاستمدار فاسد به یک گانگستر تغییر داده بود، او همچنان کاراکتری به غایت جذاب است. ثورن که بیشتر به خاطر حضورش در سریال کارتونی «بتمن» شناخته میشود، همهکارهبودنش یکی از محکمترین دلایل برای ساختن یک فیلم مستقل از این کاراکتر است.
چه او رئیس یک باند تبهکاری باشد و چه سیاستمداری که دستش به جنایات شهر گاتهام آلوده است، در هر صورت داستان او زمینهی فوقالعادهای برای ساختن یک فیلم است. فیلمهای تبهکاری آثار ماندگاری هستند که قدرتشان را ثابت کردهاند و تولید چنین فیلمی میتواند خوشامدگویی خوبی برای یک فیلم ابرقهرمانی باشد و اگر دیسی تصمیم بگیرد که از دید سیاستمدار فاسد به ماجرا نگاه کند، تقابل بزرگی ایجاد میشود و فضا را برای تغییری که بتمن طالب ایجاد آن در گاتهام است، فراهم میکند.
۹. آنارکی (Anarky)
آنارکی کاراکتر به غایت پیچیدهای است بیشتر هم به این دلیل که یکی از ابرشرورهای علنا سیاسی دنیای دیسی است و بنابراین اهداف و دیدگاه او بسته به کسانی که کاراکتر او را مینویسند، تغییر خواهد کرد. با این حال این انعطافپذیری از طرفی به این معنی است که بر خلاف دیگر ابرشرورها کاراکتر او میتواند بدون ذرهای لطمهدیدن تغییر کند.
اشکال ظاهری مختلف آنارکی سبب شده که او حامی دیدگاههای مختلف در طیفهای سیاسی گوناگون باشد و اهداف نهایی او همه چیز را از انقلابی آمیخته به خشونت تا نقد اجتماعی مخرب را شامل شود اما چیزی که بیشترین اهمیت را در این بین دارد این است که چگونه روشها و باورهای او با بتمن یکی است و میتواند بر او سایه افکند.
۸. پاپا میدنایت (Papa Midnite)
پاپا میدنایت یکی از اعضای جادویی دیسی است و حتی به عنوان ابرشرور اصلی سریال کوتاه «کنستانتین» هم حضور پیدا کرده است. اگر فیلم این کاراکتر به درستی ساخته شود، ماجراهای پاپا میدنایت میتواند به رقیبی به شدت موفق برای فیلمهای «پلنگ سیاه» جهانی سینمایی مارول تبدیل شود از آنجا که سریال مذکور که به پیشینهی داستانی او میپردازد، معلوم میکند که او برای قرنها در آمریکا زندگی کرده است.
برای نقشش در به هم زدن یک شورش بردهای با جادویی ضعیف، تا زمانی که مردان سفیدپوست آفریقاییها را مورد ستم خود قرار میدهند، به نفرین جادوانگی و گمشدگی دچار میشود. تمام تلاشهای او برای پایاندادن به این نفرین با استفاده جادو به شکست منتهی میشود و میدنایت به پوستهای سرسخت از یک مرد عادی تبدیل میشود. کارهای جادویی در ترکیب با نقد نژادی به پاپا میدنایت ظرفیت ویژهای برای داشتن یک فیلم اختصاصی میدهد.
۷. مستر فریز (Mr. Freeze)
داستان دلشکنندهی ویکتور فرایز و خصوصا عشق تمامنشدنی او نسبت به همسرش میتواند یک تراژدی فوقالعاده را بسازد. ظرفیت ناب کاراکتر او به خوبی در قسمت «قلب یخ» سریال کارتونی «بتمن» که برندهی جایزهی امی برای بهترین نویسندگی شده است، مشخص شده است و از فریزی در آنجا رونمایی شد که یک شبه به نوع استاندارد این کاراکتر تبدیل شد.
یک فیلم عاشقانهی آتشین بین ویکتور و نورا خیلی سریع میتواند به ورطهی تراژدی سقوط کند به این دلیل که ویکتور بارها تلاش میکند تا همسرش را از مریضی خود نجات دهد. میتواند راه خیلی خوبی باشد که نشان داده شود تنها شکست او یا تصادف نبوده که سبب شده است او به یک هیولا تبدیل شود. دلبستگی بیش از حد او به نجات همسرش سبب میشود که دیگر دغدغههایش را کنار بگذارد و به سادگی این موضوع تبدیل به محرکی برای انتقام میشود.
۶. لکس لوثور (Lex Luthor)
شاید بزرگترین رقیب سوپرمن کاراکتر بسیار پیچیدهای است به این دلیل که به غیر از هوش و ذکاوت و عزم راسخ قدرت دیگری ندارد. یحتمل بهترین ایده برای فیلم مستقل لکس لوثور میتواند زاویهی دیدی مشابه با فیلمهایی از قبیل «بنیانگذار» محصول ۲۰۱۶ داشته باشد و نشان دهد که لکس مثل رقبای تجاری تا چه حد نسبت به سوپرمن مکار و بیرحم است.
موفقیت درامهایی به مانند «میلیاردها» و «وراثت» میتواند فرمولی برای الگوگرفتن به ما بدهد و مخاطبان به احتمال زیاد از داستان لکس جوان هنگامی که شرکت پدرش را به درجات بالاتری میرساند و روی تاجر مسن فشار میآورد، لذت خواهند برد.
۵. راس الغول (Ra’s Al Ghul)
گرچه راس الغول چهرهی نسبتا جدیدی در آلبوم عکسهای تبهکاران بتمن است، خیلی زود خودش را به عنوان یک ابرشرور ترسناک و کاریزماتیک ثابت کرد و نبردهای بیشمار او با شوالیهی تاریکی جایگاه خودشان را در دنیای کمیکبوکها دارند. زندگی تقریبا جاودانهی او که به خاطر استفاده از مایع چاه لازاروس است دست فیلمسازان را باز میگذارد تا تقریبا ماجرای او را در هر جایی و مکانی تعریف کنند و به مخاطبان داستان دلهرهآور جهانشمولی را میدهد که دو دستی به آن بچسبند.
چه انتخاب کنند که روی وجهی از او تمرکز داشته باشند که لیگ آدمکشها را مدیریت میکند یا با یکی از تهدیداتی که این لیگ را با خطر مواجه میکند درگیر میشود، شکی نیست که فیلم اختصاصی راس الغول لبریز از اکشن بینهایت و خارقالعاده و هوشمندانه خواهد بود که طرفداران انتظار آن را از یک شیطان دارند.
۴. لوبو (Lobo)
ماجراجوییهای ماورای فضای لوبو اگر به درستی تبدیل به یک فیلم سینمایی شود، به راحتی میتواند رقیب داستانهای شوخ و شنگی مثل «نگهبانان کهکشان» یا حتی «مندلورین» شود؛ حال و هوای یک کمدی سیاه و با دل و جرات در فضا که لوبو را در حالی نشان میدهد که به دنبال سرهایی است که برای آن جایزه تعیین شده و یا میتواند به یک چیز بزرگتر منتهی شود که زمینهای کاملا جدید برای فیلمهای دیسی است و چیزی تازه برای مخاطبان که پای تماشای آن بنشینند.
موفقیت «جوخهی انتحار» ثابت کرد که دیسی میتواند همزمان از پس اکشن و کمدی سیاه برآید اما زمینهی علمی تخیلی شاید آن چیزی است که دیسی به آن محتاج است تا نیروی تازهای به مخاطبان خود ببخشد.
۳. دثاستروک (Deathstroke)
به رغم اینکه این کاراکتر در اصل یک ابرشرور مزدور است، به نبرد خود علیه بسیاری از ابرقهرمانهای جهان دیسی ادامه میدهد آن هم نه برای پول بلکه به این خاطر که او همیشه دنبال چالشهای جدید است و هیچ وقت دست از کینهتوزی برنمیدارد. این محرکهی بیانتها برای موفقیت و پیشرفت میتواند زمینهای فوقالعاده برای یک فیلم مستقل باشد.
محبوبیت گستردهی او در همهی آثار از «تایتانهای نوجوان» تا سریال «ارو» او را به چهرهای آشنا برای مخاطبان تبدیل کرده است. نقش او به عنوان یک مزدور راه بسیار خوبی برای معرفی یک سازمان جنایتکار یا ابرقهرمانی جدید به دنیای توسعهیافتهی دیسی (DCEU) برای او است تا علیه آن مبارزه کند و متحدان دیگر یا ابرشرورهای لیگ عدالت را با خود همراه کند.
۲. بین (Bane)
بین تنها کسی است که تا به حال مرد خفاشی دیسی را شکست داده است و ظرفیت بسیار بالایی دارد. از دوران بچگی او در زندان کشور خارجی تا تبدیل شدن به سردستهی گروهک نظامی و جنایتکار خودش، به قدرت رسیدن بین همهی ترکیبات مورد نیاز برای یک فیلم درام و اکشن مهیج را در خود دارد.
بررسی عزم و ارادهی شکستناپذیر بین و اینکه چگونه زندگی او در زندان ذهنیتش را شکل داده است، به نویسندگان چیزهای زیادی برای نوشتن میدهد اما وجود این حقیقت که خانوادهی بین به خاطر بتمن در زندان بوده است و یک پایان نفسگیر که در آن او این موضوع را میفهمد و نگاهش را به سمت گاتهام میدوزد، بازنمایی فوقالعادهای از جهان بتمن و ورود آن به دنیای توسعهیافتهی دیسی است.
۱. سینسترو (Sinestro)
سینسترو که یکی از ماندگارترین ابرشرورهای گرین لنترن است، در اصل یکی از خود آنها است. معصیت او و از دست دادن حیثیتش و امتناع از خاتمه بخشیدن به دوستیاش با هال جردن، برخی از قدرتمندترین وجوه خط داستانی این کاراکتر است. با گرین لنترنهایی که تنها حضوری بسیار اندک در جهان توسعهیافتهی دیسی داشتهاند، آن هم به رغم محبوبیت زیادشان و اهمیت آنها در جهان دیسی، فیلم اختصاصی سینسترو راه بسیار خوبی برای معرفی لشکر لنترنها به مخاطبان است.
منبع: CBR