۱۰ فیلم علمی-تخیلی اقتباسی جذاب که حتما باید ببینید
از اچ جی ولز تا فیلیپ کی دیک، غولهای ادبیات علمی-تخیلی چندین دهه است که فیلمسازان را مشغول کردهاند. به بهانهی آخرین فیلم علمی-تخیلی پرمخاطب، یعنی «تلماسه» (Dune) به کارگردانی دنیس ویلنوو که اقتباسی از حماسهی محبوب فرانک هربرت است، در این مطلب ۱۰ فیلم را نام بردیم که اقتباسهای خوبی از رمانها و داستانهای علمی-تخیلی به شمار میروند.
رمان «تلماسه» اثر فرانک هربرت که در سال ۱۹۶۵ به چاپ رسید، با جهانسازی عظیم، مجموعهی گستردهی شخصیتها و ترکیب پیچیدهی سیاست و مذهب، تقریبا یک نمونهی مثال زدنی دربارهی چالشهای اقتباس است. دیوید لین که اوایل دههی ۷۰ به کار بر روی این رمان فکر کرده بود، بدون شک به خاطر «لورنس عربستان» (Lawrence of Arabia) (1962)، از کارگردانی یک فیلم سینمایی اقتباسی خودداری کرد.
همانطور که در مستند فرانک پاویچ به نام «تلماسهی جودورفسکی» (Jodorowsky’s Dune) نقل شده است، آلخاندرو جودوروفسکی کارگردان کالت شیلیایی، اواسط دههی ۷۰ تنها به خاطر جاهطلبیهای دور از تصور خود، زمان زیادی (و ۲ میلیون دلار) را صرف ساختن یک نسخهی سینمایی از این رمان کرد. هالیوود نهایتا در برابر زمان پیشنهادی ۱۰ تا ۱۴ ساعتهی این اثر مقاومت نشان داد.
پس از اینکه ریدلی اسکات در نهایت تلاش طولانی دیگری برای تبدیل «تلماسه» به دو فیلم را کنار گذاشت، دینو دلائورنتیس (تهیه کنندهی ایتالیایی)، دیوید لینچ را برای اولین و آخرین فیلم استودیویی و بدنامترین اثرش استخدام کرد. بدون برش نهایی، لینچ محصول نهایی را رد کرد، که با بمباران انتقاد و مشکلات مالی مواجه شد. با این حال، نتیجه به شکل مسحور کنندهای ضعیف ظاهر شد، که ادغامی عجیب و غنی از حساسیتهای بسیار متفاوت هربرت و لینچ از جزئیات منبع اقتباس بود.
جان هریسون این رمان را در یک مینی سریال وفادار به منبع، البته تا حدودی سطحی و غیرعادی برای یک شبکهی علمی-تخیلی اقتباس کرد که عاری از اعجاب فرازمینی جودوروفسکی و لینچ بود. و اکنون، دنیس ویلنوو درست بعد از داستانهای علمی-تخیلی «ورود» (Arrival) و «بلید رانر ۲۰۴۹» (Blade Runner) اولین اقتباس دو قسمتی خود از «تلماسه» را شروع کرده است.
با توجه به سر و صدای زیادی که «تلماسه» ویلنوو به پا کرده است، ۱۰ اقتباس علمی-تخیلی دیگری که در ادامه خواهید دید، به خوبی مسیر تبدیل رمان به تصویر و فیلم را طی کردهاند.
۱. فرانکنشتاین (Frankenstein)
- کارگردان: جیمز ویل
- بازیگران: کالین کلایو، ملی کلارک، جان بولز
- محصول: ۱۹۳۱
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸
فیلم ترسناک علمی-تخیلی جیمز ویل از دو منبع اقتباس شده است؛ رمان ۱۸۱۸ مری شلی، که عنوان آغازین نویسندهی آن به طرز تحقیرآمیزی به «خانم پرسی بی شلی» تقلیل یافته است و رمان پگی وبلینگ در سال ۱۹۲۷. هر دوی این منابع – یکی داستانی، دیگری نمایشنامهای- در اثری که توسط یک راوی روی صحنه معرفی میشود تایید شدهاند، اما همچنین الیزابت، نامزد فرانکنشتاین را نشان میدهد که یک نامه را میخواند، که اشارهای به شکل رسالهای رمان شلی دارد.
این یک اقتباس کاملا آزاد است. ویکتور فرانکنشتاین رمان، اکنون هنری (با بازی کالین کلایو) نامیده میشود، اگرچه به طرز گیجکنندهای یک شخصیت غیرمرتبط دیگر در اینجا به نام ویکتور وجود دارد. فرانکنشتاین اکنون یک خدمتکار قوزدار به نام فریتز دارد که در دنبالههای بعدی به ایگور تغییر نام میدهد، و هیولایی (با بازی بوریس کارلوف) که یک آدم بیرحم است.
با وجود اینکه به جای تکه یخهای شناور شمالی شاهد شعلهور شدن آسیاببادی باواریایی هستیم، با این حال خصوصیات ویژهی فیلم به خودی خود بر نسخهی ترسناک بعدی تاثیر میگذارد.
۲. سیارهی ممنوعه (Forbidden Planet)
- کارگردان: فرد ام ویلکاکس
- بازیگران: آن فرانسیس، لزلی نیلسن، والتر پیجن
- محصول: ۱۹۵۶
- امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
«چراغ علاءالدین در آزمایشگاه فیزیک!» نظر داک استرو (با بازی وارن استیونز)، که به تازگی شاهد استفادهی دکتر ادوارد موربیوس (با بازی والتر پیجن) از یک دستگاه ذهنخوان بیگانه برای ارائهی یک تصویر متحرک سه بعدی از دخترش آلتایرا (با بازی آن فرانسیس) بوده است. این دیالوگی است که نه تنها پیشروی علم به سمت جادوگری، بلکه به ویژه تاثیر ادبیات خارقالعاده (مانند علاءالدین از داستانسرای سوری قرن هفدهم هانا دیاب) را بر داستانهای علمی-تخیلی نشان میدهد.
فیلم آیندهنگرانهی فرد ام ویلکاکس در واقع بزرگترین موفقیت خود را مدیون داستانی متفاوت از جادوگری است. زیرا در تبعید مشترکشان به سیارهای دور، موربیوس و دخترش مانند پروسپرو و میراندای منزوی شده در نمایشنامهی «طوفان» (The Tempest) ویلیام شکسپیر هستند، در حالی که رابی ربات و هیولایی از نهاد خادمان مسحور پروسپرو، آریل و کالیبان را تداعی میکنند. فقط ورود یک خدمهی مرد (فضایی) میتواند تسلط جادویی موربیوس را بر این سیاره بشکند.
۳. ادیسه فضایی: ۲۰۰۱ (۲۰۰۱: A Space Odyssey)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: کایر داله، گری لاکوود، ویلیام سیلوستر
- محصول: ۱۹۶۸
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
در سال ۱۹۴۸، آرتور سی کلارک داستان کوتاه خود را به نام «نگهبان» (The Sentinel) – در مورد یک شی بیگانهی کشف شده در ماه – برای یک مسابقهی نویسندگی در بیبیسی نوشت که در آن جا موفق نشد. او اولین بار داستانش را در سال ۱۹۵۱ با عنوان «نگهبان ابدیت» (Sentinel of Eternity.) منتشر کرد. در سال ۱۹۶۴، کارگردان استنلی کوبریک ، همکاری با کلارک را برای یک فیلم علمی-تخیلی جدید، با الهام از «نگهبان» و چندین داستان کوتاه دیگر از او آغاز کرد.
در ابتدا آنها قصد داشتند رمان جدیدی بنویسند و پس از آن یک فیلمنامهی اقتباسی بنویسند، اما در واقع هر دو به طور همزمان نوشته شدند که در مدت کوتاهی فیلم در سال ۱۹۶۸، درست یک سال قبل از انتشار اولین نسخهی واقعی رمان (فقط به نام کلارک) اکران شد.
این یک مورد غیر معمول از توسعه و همزیستی کتاب و فیلم است. تفاوتهای جزئی زیادی در طرح آنها وجود دارد، اما مهمتر از همه این است که کوبریک رمان کلارک را به یک تصویر انتزاعی تقریبا بیکلام ترجمه میکند.
۴. وحشت پرشتاب (Horror Express)
- کارگردان: یوجینو مارتین
- بازیگران: کریستوفر لی، پیتر کوشینگ، تلی ساوالاس
- محصول: ۱۹۷۴
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
رمان «چه کسی به آنجا میرود؟» (Who Goes There?) جان دبلیو کمبل جونیور در سال ۱۹۳۸ برای همیشه با اقتباس آزاد کریستین نایبی، «چیزی از دنیای دیگر» (The Thing from Another World) و تفسیر بسیار وفادارتر جان کارپنتر، «موجود» (The Thing) مرتبط خواهد بود، اما حد فاصل بین این دو، فیلم ترسناک و علمی-تخیلی و دیوانه کنندهی یوجینو مارتین بود.
داستان این فیلم ترسناک اروپایی که نه در یک پایگاه در قطب جنوب، بلکه در قطار سریع السیر سیبری در سال ۱۹۰۶ اتفاق میافتد، دو دانشمند رقیب (با بازی کریستفر لی و پیتر کوشینگ) را در برابر یک موجود بیگانه که از یک غار یخی منچوری کشف شده است قرار میدهد که هر موجود زندهای را که سر راهش باشد (از جمله انسان) نابود میکند.
با این حال، داستان کوتاه کمپبل جونیور هرگز شامل اشراف لهستانی، یک جاسوس بینالمللی، یک افسر قزاق شلاق به دست (با بازی تلی ساوالاس) یا یک راهب دیوانهی شبه راسپوتین (با بازی آلبرتو د مندوزا) نبود که خیلی مشتاق تغییر وفاداری مقدسوار خود به یک «شیطان» فرازمینی باشد.
۵. جنگاوران اخترناو (Starship Troopers)
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: کاسپر ون دین، دنیس ریچاردز، دینا میر
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
رمان «جنگاوران اخترناو» برندهی جایزهی هوگو نوشتهی رابرت ای هاینلین در سال ۱۹۵۹ یک داستان جنگ بین سیارهای است که در آینده رخ میدهد که زمین نظامی آینده، طبق دیدگاه ایدئولوژیک خواننده، میتواند اتوپیای فدرال یا دیستوپیای فاشیستی باشد. ابهامی که باعث بحث و جدلهای قابل توجهی در این اثر شده است.
در طول دههها پل ورهوفن همیشه ساختارشکن به طور شگفتانگیزی از این جنبهی مبهم در اقتباس خود استفاده میکند. فیلم ورهوون مانند یک پارودی برای فیلم «تاپ گان» تونی اسکات و مجموعهی تلویزیونی «۹۰۲۱۰» (۱۹۹۰-۲۰۰۰) با شخصیتهای انسانی و دشمنان حشره مانند به نظر میرسد. در این فیلم وحشیگری حیوانی امپریالیسم آمریکا از درون نشان داده میشود.
۶. جنگ دنیاها (War of the Worlds)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام کروز، داکوتا فانینگ، میراندا اتو
- محصول: ۲۰۰۵
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
اولین بار رمان تهاجم بیگانگان اچ جی ولز با نام «جنگ دنیاها» در برنامهی رادیویی اورسن ولز در سال ۱۹۳۸، بعد از آن به ترتیب در آلبوم دوگانهی موزیکال پرفروش ۱۹۷۸ جف وین، یک مینی سریال سه قسمتی از عصر ادواردی (۲۰۱۹) برای بیبیسی و نسخههای مختلف فیلم، از جمله فیلم بلند جورج پال در سال ۱۹۵۳ اقتباس شد.
نسخهی استیون اسپیلبرگ که در سایهی حملات به خاک آمریکا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ارائه شد، نشان میدهد که چقدر این اسطوره با مشغلههای معاصر سازگار است که خود ولز، با وجود تمام دیدگاههای آیندهنگرانهاش، هرگز نمیتوانست پیشبینی کند.
این فیلم که حملهای به ایالات متحده را نشان میدهد، چیزی را که در زمان خود یک یادداشت عمیقا ساختارشکن بود، با بستن بمبهای انفجاری به بدن قهرمان انسانی خود در یک کارزار جنگ چریکی و بمبگذاری انتحاری علیه یک نیروی عظیم، که تمام تاکتیکها دقیقا وحشت از بیگانهای که آمریکا اخیرا علیه آن اعلام جنگ کرده بود را نشان میدهد.
۷. یک پویندهی تاریک (A Scanner Darkly)
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: کیانو ریوز، رابرت داونی جونیور، وودی هارلسون
- محصول: ۲۰۰۶
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
فیلیپ کی دیک ثابت کرده است که یکی از پردرآمدترین نویسندگان علمی-تخیلی است که از آثارش بارها اقتباس شده، و «بلید رانر» ریدلی اسکات (۱۹۸۲)، «یادآوری کامل» (Total Recall) پل ورهوفن (۱۹۹۰) و «گزارش اقلیت» (Minority Report) استیون اسپیلبرگ (۲۰۰۲) معروفترین آنها است. با این حال، همهی اینها اقتباسهای نسبتا آزاد بودند، در حالی که فیلم ریچارد لینکلیتر در سال ۲۰۰۶ بسیار نزدیک به رمان اصلی دیک در سال ۱۹۷۷ است.
لینکلیتر با همان تکنیک روتوسکوپی که در «زندگی بیداری» (Waking Life) خود (۲۰۰۱) استفاده کرده بود، چهرهی ستارههای آشنا را به کارتون تبدیل میکند. این یک آنالوگ بصری عالی برای همهی سرگردانیها و گسستگیهای رمان دیک است، که فرسودگیهای مغزی تغییریافتهاش با دنیای اطرافشان و احساس از خود بیگانگی را نشان میدهد.
۸. یک (۱)
- کارگردان: پیتر اسپارو
- بازیگران: زولتان ماکسی، لازلو سینکو، پال ماکسای
- محصول: ۲۰۰۹
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
داستان کوتاه «یک دقیقهی انسانی» (One Human Minute) اثر استانیسلاو لم در سال ۱۹۸۶ خود را به عنوان نقدی بر کتابی معجزهآسا و غیرممکن معرفی میکند که تمام فعالیتهای انسانی را از یک دورهی ۶۰ ثانیهای به مجموعهی آماری دقیق تقلیل میدهد.
لم یک داستان «غیرقابل فیلمبرداری» را هم به صورت ادبی و هم فراادبی تعریف میکند، و در واقع صدای پیتر اسپارو در ابتدای فیلم، بهطور متناقض نشان میدهد که تنها تسلی برای وجود کتاب این است که «هیچکس نمیتواند آن را به فیلم تبدیل کند».
اسپارو فیلمش را در یک دیستوپیای استبدادی قرار میدهد و کتاب را ناگهان در یک شب در قفسههای یک فروشندهی کتاب دست دوم ظاهر میکند. مقامات نگران، در تلاش برای درک منشا، معنا و پیامدهای محتوای بیثباتکنندهی کتاب، همهی کارکنان فروشگاه را در آسایشگاهی که برای بازجویی تغییر کاربری داده است، بازداشت میکنند. نتیجه یک راز در اتاقی قفل شده، با گونههای سیاسی و مذهبی است.
۹. کنگره (The Congress)
- کارگردان: آری فولمن
- بازیگران: رابین رایت، هاروی کایتل، جان هم
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
رمان «سولاریس» (Solaris) استانیسلاو لم که در سال ۱۹۶۱ منتشر شده بود در سه فیلم اقتباس شد. یکی بوریس نیرنبرگ در سال ۱۹۶۸، دیگری آندری تارکوفسکی در سال ۱۹۷۲ و استیون سودربرگ در سال ۲۰۰۲ که همگی قبل از مرگ لم در سال ۲۰۰۶ به سرانجام رسیده بودند.
آری فولمن اقتباس موهوم دیگری از رمان دیگر لم، «کنگرهی آیندهشناسی» ۱۹۷۱ را در نظر گرفت و آنها را در آیندهای جدید بهروزرسانی کرد که در آن ستارههای سینما توسط استودیوها بهعنوان نمادهای قدیمی دیجیتالی شدهاند، و همه رویاهای خود را در دنیای مجازی زندگی میکنند.
قهرمان مرد لم با «رابین رایت» جایگزین میشود (رایت واقعی که نقش یک نسخهی تخیلی از خودش را بازی میکند)، و ورود او به فانتزی لایهای و توهمزای آینده با تغییر از اکشن زنده به مصنوعیترین شکل سینما، یعنی انیمیشن مشخص میشود. ( مانند فیلم قبلی فولمن، والس با بشیر در سال ۲۰۰۸) این یک طنز مالیخولیایی و متا سینمایی است که در دنیای آنلاین هم درون و هم فراتر از تصور لم اتفاق میافتد.
۱۰. آناریا (Aniara)
- کارگردان: پلا کاگرمن، هوگو لیجا
- بازیگران: امیلی گاربرس، بیانکا کروزرو، آروین کنعانیان
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
یک ادیسهی حماسی علمی-تخیلی، اقتباسی از کتاب برندهی نوبل نویسندهی سوئدی «هری مارتینسون»، به نام «آنیارا»، که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، الهام بخش چندین اپرا، یک تله فیلم سوئدی (۱۹۶۰)، آلبومهای موسیقی و این فیلم بلند از کارگردانان پلا کاگرمن و هوگو لیلجا است که با اضطرابهایی در مورد سیر فعلی گونههای ما که در همان سال توسط کیم کیدوک با نام «انسان، فضا، زمان و انسان» (Human, Space, Time and Human) کارگردانی شد و «حیات والا» (High Life)، منطبق است.
با فروریختن اکوسیستم زمین، رزمناو عظیم آنیارا که مهاجران ثروتمند را برای سفری سه هفتهای به مریخ میبرد، به طور تصادفی از مسیر خارج میشود و به اعماق فضا میرود. اکنون که در اکوسیستم تحقیرآمیز دوم گرفتار شدهاند، مسافران و خدمه مجددا سازماندهی میکنند و یک جامعهی جدید و واپسگرا را تشکیل میدهند. این قصیده از آنتروپی، پوچی و فراموشی، با قرار دادن وضعیت انسان در ظرفی شناور، مطابق با سرچشمهی خود، بسیار انتزاعی و شاعرانه است.
منبع: bfi