۱۰ فیلم که با کمترین دیالوگ بیشترین حرف را میزنند
دیالوگها معمولا جزء لاینفک هر اثر سینمایی هستند که به پیشبرد طرح کمک میکنند. با این حال، اگرچه نادر است، اما فیلمهایی بدون دیالوگ یا کم دیالوگ (به نام فیلمهای مینیمال دیالوگ) وجود دارند که میتوانند تأثیری غیر قابل انکار در دنیای سینما به جا بگذارند. از «قبیله» (The Tribe) گرفته تا موبیوس (Moebius) و تمامی فیلمهای این بین، ما نگاهی به چند فیلم مینیمال دیالوگ میاندازیم که تماشای آنها ضروری است.
با وجود تأثیر زیاد دیالوگها بر صنعت فیلم که با فیلم خوانندهی جاز ( The Jazz Singer) در سال ۱۹۲۷ آغاز شد، یک مکتب فکری وجود دارد که ادعا میکند «سینمای ناطق» به نوعی ماهیت سینما را به خطر انداخته است. تسلط سریع کلمات گفتاری از پتانسیل بصری منحصر به فرد فیلم کاسته و آن را به سمت تیاتر یا حتی ادبیات تصویری کشانده است. هیچ فیلمسازی علیه اهمیت صدا در تصاویر متحرک بحث نمیکند و منکر تأثیر مثبت آن نیست، اما حقیقتی که در تصور اصولگراها وجود دارد این است که اگر یک تصویر به اندازهی هزار کلمه ارزش داشته باشد، آیا سینما به طور کل به دیالوگ هیچ وابستگی دارد؟
۱۰. قبیله (The Tribe)
- کارگردان: میروسلاو اسلابوشپیتسکی
- بازیگران: ایریوری فسنکو، یانا نوویکوا، رزا بابی
- محصول: ۲۰۱۴
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
واضح است که بهترین فیلمنامه نویسان سینما، از جوزف ال منکیهویچ و بیلی وایلدر گرفته تا کوئنتین تارانتینو و چارلی کافمن، کار خود را با بازی با کلمات غافلگیرکننده و خلاقانه بسیار ارزشمندتر کردند. با این وجود، روایت بصری یک شکل هنری است و وقتی دیالوگ کم یا کاملا حذف شود، اهمیتش بیشتر مشهود است. فیلم «قبیله» به کارگردانی میروسلاو اسلابوشپیتسکی را ببینید که در پنجاه و هشتمین جشنوارهی فیلم BFI لندن جایزهی بهترین فیلم را از آن خود کرد. جوانان ناهنجار در مدرسهی ناشنوایان اوکراین، سکانسهای طولانی و فیلمبرداری بیوقفه و تصاویر چشمنواز، خط داستانی خشن در کنار استفادهی بیوقفه از زبان اشاره، بدون استفاده از زیرنویس و بدون نیاز به ترجمه، همه و همه از این فیلم یک شاهکار ساخته است.
محدودیت عمدی «قبیله» در عدم استفاده از دیالوگ در واقع فوقالعاده رهاییبخش است و مخاطبان را مجبور میکند فیلم را به صورت متمرکزتر و با دقت بیشتری تماشا کرده و درک کنند. با این حال، این یک استراتژی محدود به داستانهای مربوط به یک جامعهی ناشنوا نیست. همانطور که در این لیست نشان داده میشود، چندین فیلمساز دیگر هم هستند که دیالوگها را از کار خود حذف کرده یا آنها را به حداقل رساندند. یک تبصره وجود دارد؛ فیلمهای «صامت» که در دوران سینمای ناطق ساخته شدهاند، مانند فیلم «آرتیست» به کارگردانی مل بروکس، آنطور که باید جلب توجه نکردند، زیرا آنها به وضوح ادای احترام به آن دورهی قبلی هستند. این که هنوز گروهی از فیلمها وجود دارند که سعی دارند با برقراری دیالوگ و صحبت، هنر خود را غنیتر نشان دهند، به نظر بیهوده میرسد.
۹. دزد (The Thief)
- کارگردان: راسل راوز
- بازیگران: ری میلند، ریتا گم، مارتین گابل
- محصول: ۱۹۵۲
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۷ از ۱۰
راستش را بخواهید، «دزد» به نظر اکثریت یک فیلم عالی نیست. در این داستان جاسوسی دوران جنگ سرد که دربارهی فیزیکدان هستهای ری میلند است که به یک جاسوس تبدیل میشود، نبود دیالوگ منجر به فیلمبرداریهای متعددی از مردم در خیابانهای شهر میشود، تلفنها بدون پاسخ زنگ میزنند و برخوردهای عجیب و غریبی بین افرادی که مطمئنا حرفهای زیادی برای گفتن دارند، به وجود میآید. در کل میتوان ادعا کرد که این فیلم به مراتب بیشتر از حیلهای در راستای فیلمنامهی قبلی (و بسیار موفقتر) کارگردان راسل راوز برای فیلم مهیج مفهومی «زنده یا مرده» (D.O.A.) محصول ۱۹۴۹ است، که به طور خاطرهانگیزی با گزارش یک مرد از قتل خودش با سمی با اثردهی کند شروع میشود.
بنابراین در نهایت چیزی که دربارهی «دزد» آموزنده است معمولا اشتباه برداشت میشود؛ حرکات بیش از حد و غلوآمیز چهرهی بازیگر، حرکات مصنوعی بسیار پیچیده که رشد و انگیزهی شخصیت را پنهان میکند و همچنین موسیقی متن بیش از حد برای پر کردن شکافها. چنین فیلمی که با دیالوگ بسیار بهتر میبود، یک نمونهی بسیار دقیق و هشداردهنده دربارهی زمانی است که سبک بر جوهره غلبه میکند.
۸. تعطیلات موسیو اولو (Les Vacances de M. Hulot)
- کارگردان: ژاک تاتی
- بازیگران: ژاک تاتی، مارگریت ژرار، آندره دوبیوس
- محصول: ۱۹۵۳
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
ژاک تاتی به وضوح نشان داد که چگونه سبک مینیمال دیالوگ میتواند گویای همه چیز باشد. با الهام از سنت کمدی فیلمهای صامت، به ویژه باستر کیتون، به علاوه سابقهی شخصی خود بهعنوان یک هنرمند شبیهساز، اولین حضور تاتی در نقش آلتگو ایگو اولو، به مانند قهرمان داستان وی بیتکلف و منحصربهفرد است. اولو بینقص و خوش اخلاق بدون هیچ حرفی در یک تفرجگاه ساحلی بریتانی خرابکاری میکند، در حالی که دستهی بزرگی از گردشگران که به ندرت ساکت هستند، بهعنوان گروهی که به وضوح ناکامیها و ناامیدیهای خود را بیان میکند، ایستادهاند. در واقع کل طراحی صدای این فیلم یک کاردستی بسیار دقیق و فوقالعاده برای آثار مینیمال دیالوگ است.
آنهایی که تازه با تاتی و آثارش آشنا شدهاند ممکن است از اینکه چقدر شوخطبع و کم حرف است شگفتزده شوند. سبک او، با دیدگاهی از نمای نزدیک، شهودی و سخاوتمندانه است و با وجود صحنههایی مانند کایاک واژگون شده یا شرکت در مراسم تدفین تصادفی، برای جبران کمبود دیالوگ به بزرگنمایی یا اغراق اتکا نمیکند. اینکه فیلم به یک موفقیت بینالمللی بزرگ تبدیل شد و کاراکتر اولو بسیار محبوب شد، یک موفقیت ظریف و پیچیده است که حتی در تفسیر هم چیزی از دست نمیدهد.
۷. جزیرهی عریان (The Naked Island)
- کارگردان: کانتو شیندو
- بازیگران: نوبوکو اوتووا، تایجی تونویاما، شینجی تاناکا
- محصول: ۱۹۶۰
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰
این درام عالی و مینیمالیستی ژاپنی بدون کلام شایستهی تحسین است. گویی تمام بیانات انسانی تحت تأثیر قدرت طبیعت قرار گرفته است. این فیلم به مبارزات یک خانوادهی چهار نفره برای تامین نیازهای زندگی در خانهای در جزیرهای خالی از سکنه و بایر میپردازد که هر روز سطلهای آب شیرین را برای آبیاری زمین و پرورش محصولات بر پشت خود حمل میکنند. این کار یکنواخت، پشت سر هم و به معنای واقعی کلمه، هم برای شخصیتها و هم برای کارگردان کانتو شیندو و تیم اختصاصی او، کاری مملو از عشق است. این افراد با عملکرد خود تعریف میشوند. حتی اگر آنها دیالوگی هم برای بر زبان آوردن داشتند در مقایسه با کارشان بسیار ناچیز بود.
آنچه ما در این فیلم میشنویم صداهای طبیعت خارج از منزل است، مانند به هم خوردن موجها و باد شدید و موسیقی شگفتانگیز و مالیخولیای هیرارو هایاشی. تقطیر فیلم به این ملزومات به این معنی است که تمثیلهای متعددی باز میشود. آیا این مطالعهی بیهودگی یک مشقت پایان ناپذیر است؟ ادای احترام به شیوهای کشاورزی که به سرعت ناپدید میشود؟ یا تفسیری متفاوت دربارهی پیامدهای هیروشیما (زادگاه شیندو) و ناگازاکی؟ این که چنین بحث غنی باید از چنین سادگی و مشقتی سرچشمه بگیرد، موفقیت کمیاب و خالص فیلم را تأیید میکند.
۶. مجلس رقص (Le Bal)
- کارگردان: اتوره اسکولا
- بازیگران: اتین گیشار، روسانا دی لورنتسو، فرانچسکو دی روسا
- محصول: ۱۹۸۳
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
اگرچه این فیلم در زمان خود بسیار تقدیر شد، اما نگاه اتوره اسکولا به ۵۰ سال تاریخ اجتماعی و فرهنگی فرانسه که از فیلتر یک سالن رقص به نمایش درآمده بود، اکنون تقریبا از دید عموم خارج شده است. مطمئنا، این فیلم یک گوهر نایاب است، با گروه بازیگرانی که بدون به زبان آوردن کلامی در طول دههی ۳۰، در اوج جنگ جهانی دوم و با تولد راکاندرول و در دیسکوها میرقصند. اگرچه اسکولا به منش تیاتری این قطعه احترام میگذارد، اما هنرنمایی دقیق دوربین و بازیگران او، بدون توضیح بیش از حد، نمایشی واقعا سینمایی را رقم میزند.
همانطور که از گروههای بزرگ موسیقی کلاسیک به گروه بیتلز میرسیم، میبینیم که روابط عاشقانه و اشتیاق خنثی میشوند و داستانهای شور و نشاط جوانان تغییر میکند. ناگزیر برخی از فیلمها بسیار بهتر از آثار مشابهشان کار میکنند اما در نهایت با موسیقی و رقص به همان اندازه دلانگیز و زیبا، دیگر نیازی به دیالوگ احساس نمیشود.
۵. سهقلوهای بلویل (Belleville Rendez-vous)
- کارگردان: سیلوین شومه
- محصول: ۲۰۰۳
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۸ از ۱۰
با توجه به اینکه انعطافپذیری انیمیشن برای خلق جهان بدون دیالوگ بسیار مناسب است، عجیب است که تعداد کمی از فیلمهای انیمیشن انگلیسی زبان آن را امتحان میکنند (در حالی که مثلا پیکسار به طور مرتب از این رویکرد در فیلمهای کوتاه خود استفاده میکند). شاید انیماتورها و به دلایلی موجه از اولین فیلم بیعیب و نقص و تقریبا بیکلام سیلوین شومه که ترکیبی شگفتانگیز از نوستالژی رنگآمیزی یکپارچه با سبکی که از مکس فلایشر گرفته تا رابرت کرامب را در خود جای داده است وحشت میکنند، در نوآوری و خلاقیت همتا ندارد. بهعنوان مثال، کلانشهر سرگیجهآور بلویل، میتواند از سریال فلش گوردون (Flash Gordon) دههی ۳۰ یا منطقهی دیگری از «ماتریکس» (The Matrix) الهام گرفته باشد.
طرح کلی این انیمیشن که پیرزن و سگش را نشان میدهد که میخواهند نوهی دوچرخه سوار قهرمان خود را از شر گانگسترها با کمک سه زن مسن نجات دهند، بدون شک برای عموم به خصوص برای بچهها بسیار غیر عادی و عجیب به نظر میرسد، اما ارجاعات سورریالیسم آن، سینفیلی آشکار و موسیقی فوقالعاده، طعم غیر منتظرهی بیشتری را به آن میبخشد. از همه بهتر، قصهگویی بصری ماهرانه و منظرهی صوتی پیچیده، تمام چیزهایی که لازم است بدانیم و دنیای او را احساس کنیم به ما میدهد، حتی با وجود این که این اثر خلاقانه دیالوگی ندارد.
۴. در شهر سیلویا (In the City of Sylvia)
- کارگردان: خوزه لوییس گرین
- بازیگران: خاویر لاویته، پیلار لوپس د آیالا، لورنس کوردیر
- محصول: ۲۰۰۷
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
در میانهی این قصیدهی ۸۴ دقیقهای، هشت دقیقه مکالمهی کوتاه وجود دارد که به رمانتیسیسم عاشقانهی دوران جوانی میپردازد و در حالی که این صحنه به اوج روایت غمانگیز خود میرسد، «اِل» سرانجام زن جوانی را که شش سال عاشق او بوده است، پیدا میکند. قلب واقعی و مشتاق فیلم ظریف و در عین حال قدرتمند خوزه لوییس گرین در سکانسهای طولانی و بدون گفتوگو نهفته است.
در حالی که اِل در حال گشت و گذار در استراسبورگ است و در پی سیلویای گمشدهی خود میگردد، دوربین ما را بهعنوان همراه او معرفی میکند، با هر پلک زدن، مطالعه کردن، گهگاه به ما نزدیک میشود و سپس طیف بیپایان زنان مرموز را رد میکند. گرین با جنبهی بالقوه شوم جستجوی قهرمان خود روبرو میشود، اما با نشان دادن ماهیت اغوا کنندهی یک شهر پر جنب و جوش، گذرا بودن زیبایی و فداکاری و سرخوردگی و سپس تجدید ناگهانی شور و شوق جوانی را به وجود میآورد. چنین احساسات صمیمی و جهانی بهندرت نیاز به کلام دارند.
۳. چهارمین مرتبه (Le quatro volte)
- کارگردان: مایکل آنجلو فرامارتینا
- بازیگران: ژوزپه فودا، برونو تیمپانو، نازارنو تیمپانو
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷٫۲ از ۱۰
این اثر تحسین شدهی ایتالیایی که با سبک تقریبا مستند ساخته شده است، ظاهرا، همانطور که از عنوان آن پیداست، مربوط به مهاجرت در چهار مرحلهی وجودی است که فیثاغورس آن را مطرح کرده است؛ انسان، حیوان، نبات، کانی. بنابراین یک مفهوم مدور «دایرهی زندگی» در فیلم وجود دارد که به این شکل متصور شده است؛ مرگ یک بزغالهی بیمار، تولد بزغالهای دیگر، یک تکه چوب که در نهایت سوزانده میشود و دودی که به سمت بالا میرود.
«چهارمین مرتبه» مطمئنا ظرفیت کافی برای روایت چنین قضیهای را دارد، طبیعت آرام و غیرقابل توصیف آن با صدای زنگولهها و صدای پای گله، یا پارس سگ که به جای صداهای انسان صحنه را در بر میگیرد، یا حتی یک موسیقی، صدای نویسندهای که با دقت استفاده میشود و البته فرامارتینا که با مهارت خود دوربین را برای دنبال کردن یک فرایند و همگامسازی آن با عناصر دیگر به کار میاندازد، همهی اینها به معنای حضور متافیزیکی از دنیایی بسیار ملموس است که به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
۲. همه چیز از دست رفته است (All Is Lost)
- کارگردان: جی سی چاندور
- بازیگران: رابرت ردفورد، جی سی چاندور، نیل دادسون
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۹ از ۱۰
بازی ردفورد در حماسهی صمیمانهی جی سی چاندور برای بقا در دریا یک شاهکار است. همانطور که ردفورد ۷۷ ساله برای جلوگیری از قرق شدن قایق تفریحی خود شجاعانه مبارزه میکند، چاندور دوربین خود را در فضایی متلاطم و در آب و هوایی سهمگین بر روی ستارهی کهنهکار خود متمرکز میکند و نشان میدهد که او چگونه با فاجعهای که در هر لحظه بیشتر او را در بر میگیرد مبارزه میکند. این فیلم نمایانگر یک عملکرد ظریف و حرفهای است.
بنابراین، نیازی به کلمات یا توضیح اضافهای نیست، به غیر از یک پیش گفتار کوتاه از عذاب وجدان برای گناهان، مردی را میبینیم که در مقابل عناصر طبیعی و صدای جیرجیر، نشتی بدنهی قایق و جوشیدن آب دریا، عدم وجود ملموس هیچ چیز به جز اقیانوس، یک کشتی غرق شده و ارادهی انسان برای زندگی، تجربهای همه جانبه را به زیبایی نشان میدهد.
۱. موبیوس (Moebius)
- کارگردان: کیم کی دوک
- بازیگران: لی نا را، یونگ جو سئو، چو جی هیون
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶٫۴ از ۱۰
صدای جیغهای از سر خشم، نالههای از سر در درد و فریادهای خوشحالی همه و همه در این داستان پیچیدهی کرهای دربارهی انحرافات خانوادگی، عناصری هستند که جای هر دیالوگی را پر میکنند. از آنجا که خیانت پدر باعث میشود پسرش بیش از حد تحت تأثیر قرار گیرد، همانطور که بازیگر زن نقش مادر انتقامجو و معشوقهی ناخواسته را بازی میکند، به نظر میرسد کیم کی دوک نقش لارس فون تریر سینمای آسیا را با موفقیت بازی میکند.
فیلم هرچه بیشتر به جلو میرود و هیستریکتر میشود، استراتژی کیم برای گنگ نگه داشتن بازیگرانش منطقیتر میشود. کل فیلم فراتر از کلمات عمل میکند. این اولین تجربهی کیم در این راستا نیست، اما این استراتژی در موبیوس بیشتر منطقی به نظر میرسد: اگر اولین فریاد شما مسکوت باقی بماند، چه کسی میتواند بگوید که پوزخندتان از سر لذت است یا درد، یا حلقهای نامتناهی که به دنبال ادغام این دو است؟
منبع: bfi