۱۰ فیلم برتر دربارهی وحشت از سلاح هستهای
«آیا آنها بمب را خواهند انداخت یا نه؟» این سؤالی است که در اوج اضطراب نشانی از عصر اتم را به ما میدهد. بدگمانی و ترسی که قرن اخیر را تعریف کرده است، به ناچار موجب توسعهی بمب هستهای شده است که نسلی را به ستوه آورده است و در حالی که فرزندان این نسل با تکنولوژیهای سرگرمکنندهای حواسشان پرت شده است، اما هنوز هم از تهدیدهای بالقوهی این ابرسلاح مرگبار کاسته نشده است. به جای آن، این خطر روز به روز بیشتر از گذشته به عملیشدن نزدیک میشود و این «شمشیر داموکلس» هر سال بیشتر از پارسال، تیزتر و برندهتر شده است.
- ۱۰ فیلم ترسناک عجیب دربارهی اشباح که احتمالا ندیدهاید
- ۳۰ فیلمبردار برتر تاریخ سینما که باید بشناسید
در حالی که بسیاری از افراد دیگر نسبت به ترس از ویرانی ناشی از بمب هستهای حسی ندارند، جهان سینما همیشه چشمی باز نسبت به این موضوع داشته است. با طلوع عصر اتم، انفجاری از فیلمهایی رخ داد که در آن پیامدهای روانشناختی و فیزیکی در قلب جنگ هستهای به تصویر کشیده شده است، این در حالی است که فیلمهایی با محوریت خطرات بمب هستهای، بازتابی از ظرفیت مرعوبکنندهی بشریت در نابودسازی خودش در یک چشم به هم زدن را به ما نشان دادهاند. این فیلمها غرور، حقارت و ترس را که همگی با وجود چنین سلاح فاجعهانگیزی به نوعی تحریک میشوند و آتششان شعلهور میشود را ارزیابی میکنند. این سایهی تاریک و کشنده که حاصل روشنفکری مدرن علمی بوده است، منبع الهام ایدههای سینمایی عمیقی دربارهی موضوع ترس از وقوع جنگ هستهای بوده است و ۱۰ فیلم فهرست زیر بهترین عناوین موجود در این باب هستند.
۱۰. سندرم چین (China Syndrome)
- محصول: ۱۹۷۹
- کارگردان: جیمز بریجز
- بازیگران: جین فوندا، جک لمون، مایکل داگلاس و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
طی بازدیدی از یک نیروگاه هستهای در کالیفرنیا، یک تیم خبری از واقعهای گزارش تهیه کردند که از مشکلات جدی ایمنی در یک نیروگاه پرده برمیداشت. با اطلاع از طبیعت مرگبار ریسککردن، گزارشگران سعی کردند تا آگاهی عمومی دربارهی ظرفیت این بمب ساعتی را که هر لحظه امکان انفجار در بین آنها را دارد، افزایش دهند. اما آیا آنها میتوانند با بیعلاقگی عمومی و بیتفاوتی شرکت مسؤول مقابله کنند تا جلوی یک فاجعهی انسانی را بگیرند؟ این تریلر به کارگردانی جیمز بریجز به شما قول میدهد تا شما را درست در لبهی صندلیتان نگه دارد.
با گروهی از بازیگران قوی و صاحبنام مثل جین فوندا، جک لمون و مایکل داگلاس، «سندرم چین» قدرت لازم را دارد تا یک نیروگاه هستهای کوچک را فعال کند. گرچه در جهانی ساختگی اتفاق میافتد، برخی از واقعیترین قدمهایی را که ممکن است به فاجعهی اتمی منجر شود، توسط این فیلم بررسی میشود. این فیلم که به جای اینکه یک فیلم علمی باشد، بیشتر یک تریلر واقعگرایانه است، بمب هستهای را درست در حیاط پشتی ما قرار میدهد و تصور کنید که چگونه قرار است با خطری که بیخ گوش ما قرار دارد، مقابله کنیم.
۹. هیروشیما عشق من (Hiroshima Mon Amour)
- محصول: ۱۹۵۹
- کارگردان: آلن رنه
- بازیگران: امانوئل ریوا، ایجی اوکادا، برنارد فرسون و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۹ از ۱۰
این فیلم کلاسیک موج نو فرانسه، با سکانسهای اکشن یا جلوههای ویژهی انفجارهای اتمی سر و کار ندارد، اما پسلرزههای این بلای خانمانسوز در هر فریم از این فیلم هویدا است. امانوئل ریوا در نقش یک بازیگر فرنسوی و ایجی اوکادا در نقش یک معمار ژاپنی ظاهر میشوند و مکالمهای طولانی ما بین این دو شخصیت، محور اصلی این فیلم است. این فیلم که در هیروشیما و درست بعد از حادثهی وحشتناک اتمی در این شهر در خلال جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، در میان خاطرات دو شخصیت اصلی داستان جریان دارد و به این موضوع میپردازد که چگونه تمامی تجارب یک عمر زندگی، با یک حادثهی ترسناک و تکاندهنده رنگش عوض میشود.
«هیروشیما عشق من» یک جستار فکری از تأثیرات تکانههای مخرب بشریت بر روی خودش است. با این که فیلم در اندوه فراوان گذشته سکنی گزیده است، برای آیندهای بهتر و روشنتر که خالی از ترس ناشی از انرژی اتم است، التماس میکند. با گذشت این همه سال، هنوز هم این فیلم قدرت احساسی ظریف و تأثیرگذاری دارد.
۸. مسیر معجزه (Miracle Mile)
- محصول: ۱۹۸۸
- کارگردان: استیو د جارنت
- بازیگران: آنتونی ادواردز، میر وینینگهم، جان آگار و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
وقتی که یک مرد عادی اهل لسآنجلس به صورت اتفاقی محتوای یک مکالمهی تلفنی تصادفی را میشنود، خود را در یک موقعیت سخت و در تلاش برای نجات بشریت از ویرانی پیدا میکند. صدایی که از تلفن میآید، از یک حملهی هستهای قریبالوقوع در یک ساعت آینده خبر میدهد و نسبت به آن هشدار میدهد و شخصیت اصلی داستان که گویا تبدیل به یک ابرقهرمان شده است، دلیلی دارد که باور کند این تهدیدی واقعی است. با کمک خدمتکاری که او صبح آن روز دیده است، سعی میکند از هر دقیقهی موجود نهایت بهره را ببرد و این فاجعهی در حال نزدیکشدن را خنثی کند.
اغلب در فیلمها، سر رشتهی امور بمب اتم در دست مأموران دولتی و سیاستمداران است، اما «مسیر معجزه» موفق میشود تا بخشی از قدرت را در دستان یک شهروند عادی قرار دهد. آنتونی ادواردز در نقش قهرمانی ظاهر میشود که بر بلندای شانههای او سرنوشت شهر لسآنجلس آرمیده است و تلاشهای او برای نجات زندگی انسانها بدون کمک مالی یا هیچ تأثیر و کمک دیگری، اضطراب و تشویش را به مسألهای آنی و شخصی تبدیل میکند. به شما توصیه میکنیم تا این فیلم کلاسیک را که چنان بهایی به آن داده نشده است، ببینید تا خودتان را به جای کسی که در پی نجات زندگی بشریت است و حافظ جان آنهاست، بگذارید.
۷. من در ترس زندگی میکنم (I Live In Fear)
- محصول: ۱۹۵۵
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا، مینورو چیاکی و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۳ از ۱۰
کارگردان افسانهای ژاپنی یعنی آکیرا کوروساوا توجه خود را در این درام کلاسیک به مسألهی وحشت از جنگ هستهای و خطرات آن معطوف داشته است. او مشخصا روی اثر روانشناختی اضطراب ناشی از بمب اتمی روی مردی تمرکز میکند که زندگیاش با آن چیز که او بهعنوان تهدید حملهای بالقوه قلمداد میکند، زیر و رو میشود.
بازیگر محبوب و همراه همیشگی کوروساوا یعنی توشیرو میفونه در نقش کیچی ناکاجیما ظاهر میشود، تاجر سالخوردهای که ترس از جنگ هستهای او را از پا انداخته است و سبب میشود تا او به طرق عجیب و خاصی برای محافظت از خود و خانوادهاش متوسل شود. وقتی تصمیم میگیرد تا زندگی جدیدی در مزرعهای در کشور برزیل شروع کند، با موانع متعددی مواجه میشود؛ از جمله عدهای از اعضای خانواده که میخواهند به دلیل بیکفایتیاش، مانع اقدامات او شوند. حتی با اینکه عقل و زندگی او شروع به از هم پاشیدن میکند، ترس او بیشتر میشود و از عزم راسخ او هیچ مقدار کاسته نمیشود. «من در ترس زندگی میکنم» روی قتل عام جهانی که جنگ هستهای میتواند مسببش باشد، تمرکز میکند تا به ما نشان دهد که چگونه زندگی فرد به فرد جامعه میتواند از دست برود.
۶. وقتی که باد میوزد (When The Wind Blows)
- محصول: ۱۹۸۶
- کارگردان: جیمی موراکامی
- صداپیشگان: پگی اشکرافت، جان میلز، رابین هیوستون و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
یک اثر منحصربهفرد و درخشان دربارهی ترس از جنگ هستهای. «وقتی که باد میوزد» انیمیشنی است که بر اساس کتابهای کمیکی به همین نام نوشتهی ریموند بریگز ساخته شده است. اما سبک غیرمرسوم این اثر، تنها تأثیر احساسی این انیمیشن را افزایش میدهد و داستانش چیزی نیست که به این راحتی از یادتان برود.
داستان این انیمیشن دربارهی یک زوج سالمند در روستایی در کشور انگلیس است. وقتی آنها از یک حملهی هستهای قریبالوقوع مطلع میشوند، سعی میکنند تا خود را برای عواقب ناشی از آن آماده کنند اما در برابر کاهش خطر این فاجعه برای خود و زندگیاشان، دست خالی هستند. بعد از اینکه حملهی اولیه به پایان میرسد، اثرات ویرانگرش این زوج ساده را هم در برمیگیرد و این انیمیشن با جزئیاتی دلخراش، این فاجعهی انسانی را به تصویر میکشد.
در این انیمیشن موسیقیهای متن تأثیرگذار و شنیدنی از دیوید بویی، راجر واترز و گروه جنسیس شنیده میشود تا «وقتی که باد میوزد»، تبدیل به یک اثر کلاسیک فراموشنشدنی شود.
۵. وضعیت رفع خطر (Fail Safe)
- محصول: ۱۹۶۴
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: هنری فوندا، دن اوهرلیهی، والتر ماتائو و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
این تریلر جنگ سرد خیلی زود در کارنامهی کارگردان افسانهای سیدنی لومت عرضه شد. آن هم در اوج تنشی که تهدید جهانی ویرانی بمب هستهای به بار آورده بود. این فیلم که بر اساس رمانی نوشتهی یوجین بوردیک و هاروی ویلر ساخته شده است، نسخهی جدیتری از وقایعی که را در فیلم «دکتر استرنجلاو» مورد تمسخر قرار گرفتهاند، به تصویر میکشد. «وضعیت رفع خطر» گرچه دیگر یک فیلم خندهدار نیست اما پویایی نقشآفرینی هنری فوندا، دن اهرلیهی و والتر ماتائو ما را طی فیلم میخکوب میکند.
فوندا در نقش رییس جمهور آمریکا ظاهر میشود که ارتشش تصادفا دستور حملهی هستهای به اتحاد جماهیر شوروی را داده است. در تقلا برای جلوگیری از حمله و در عین حال آمادگی برای احتمال اجراشدن آن، رییسجمهور مجبور میشود تا با شوروی وارد مذاکره شود تا از خطر این فاجعهی قریبالوقوع جلوگیری کند اما توافقی که او حاصل میکند، شاید به قیمت جان آمریکاییها تمام بشود و اینجاست که رییس جمهور با پرسش فلسفی کلاسیک «مسألهی ترموا» مواجه میشود. «وضعیت رفع خطر» فیلمی درخشان و دلهرهآور است که به شکلی قابلباور به پیامدهای حقیقی خطای انسانی در عصر اتم و انرژی هستهای میپردازد.
۴. رشتهها (Threads)
- محصول: ۱۹۸۴
- کارگردان: میک جکسون
- بازیگران: پل وان، ریس دینسدیل، ریتا می و …
- امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
«رشتهها» بدون شک جهان فیلم را در هنگام عرضهاش در سال ۱۹۸۴ تکان داد. این فیلم که یک بررسی پسا آخرالزمانی از اثرات جنگ هستهای است، داستانش را به شکلی قوی و با دقتی شبیه به یک مستند به تصویر میکشد که باعث میشود تا وقایعش بسیار هولناک به نظر برسد. تأثیر فرهنگی عمیق این فیلم شاید با گذشت زمان کمرنگ شده باشد، اما هنوز هم این فیلم تضمین میکند که مخطبانش را تحت تأثیر قرار بدهد.
داستان این فیلم حول محور نبردی بین آمریکا و شوروی میچرخد، اما عمدتا نتایج حاصل از این نبرد را در شهر کوچک شفیلد در کشور انگلیس بررسی میکند. تجسمها از زمستان هستهای به شکل تکاندهندهای واقعی است و این مراقبه و تفکر در باب تأثیرات فرهنگی و اجتماعی جنگ هستهای بسیار وحشتناک است. شاید هیچ قصهی هشداردهندهای نتواند آنقدر قدرتمند باشد تا جلوی انسانها را از نابودکردن همدیگر بگیرد اما فیلم «رشتهها» با روایت تأثیرگذارش به این امر بیش از پیش نزدیک شده است.
۳. باران سیاه (Black Rain)
- محصول: ۱۹۸۹
- کارگردان: شوهی ایمامورا
- بازیگران: یوشیکو تاناکا، کازوئو کیتامورا، اتسوکو ایچیهارا و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۹ از ۱۰
«باران سیاه» دربارهی زنی ژاپنی به نام یاسوکو است که به شکل معجزهآسایی از بمباران ویرانگر هیروشیما میگریزد. گرچه به نظر میرسد که سلامتی او دچار آسیب نشده است، وقتی او میرود تا با خانواده زندگی کند، با محرومیت و بدگمانی مواجه میشود به این دلیل که به «باران سیاه» یا همان انفجار هستهای هیروشیما بسیار نزدیک بوده است و خطر بالقوهی مسمومشدن ناشی از تشعشع در او وجود دارد. یاسوکو درمییابد زمانی که پای جنگ هستهای در میان باشد، حتی بقای فیزیکی هم تضمینی بر ادامهی زندگی به روال معمول و عادی نیست.
فیلم ایمامورا اثری پیچیده است که نه تنها با مقولهی قربانیشدن نجاتیافتگان از بمباران سر و کار دارد، بلکه به طریق نادرستی که جامعهی ژاپن با بازماندگان رنجدیدهی انفجار هستهای برخورد میکند هم میپردازد. تراژدی به تصویرکشیدهشده چندین چهره دارد و همچنان که موضوع این فیلم اهمیت فراوانی دارد، «باران سیاه» تأثیر قدرتمندی بر روی مخاطبش میگذارد.
۲. ایثار (The Sacrifice)
- محصول: ۱۹۸۶
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: ارلاند یوسفسن، سوزان فلیتوود، آلان ادوال و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰
کمی پیش از مرگش، تارکوفسکی نگرش خود دربارهی برخی از معضلات عظیم زندگی را در آخرین فیلمش یعنی «ایثار» به تصویر کشید. الکساندر که شخصیت اصلی داستان است، درختی را در روز تولدش میکارد، به این دلیل که نمادی باشد از امیدها و رویاهای او دربارهی آیندهی شاد و روشنی که شاهدش خواهد بود و این امیدها و آرزوها با رشد درخت به بار بنشیند ولی وقتی شایعههایی از یک قتلعام هستهای حتمی به گوشش میخورد، شک و ناامیدی رخ مینماید. گرچه او مرد با ایمانی نیست، الکساندر با خدا عهد میبندد که همهی آن چه را که دوست دارد، قربانی کند که شامل پسرش هم میشود تا مگر جلوی این تراژدی جهانی گرفته شود.
میان تمامی فیلمهای موجود در فهرست، شاید «ایثار» بالغترین چشمانداز دربارهی وحشت از فاجعهی هستهای را به تصویر میکشد، عمدتا به این دلیل که قهرمان اصلیاش به پایان زندگی طبیعی خود نزدیک میشود. نگرانی و دغدغهی او دیگر دربارهی وجود خودش نیست، بلکه برای نسل بعدی است، بنابراین ترس بهتصویرکشیدهشده دارای طبیعت نسبتا متفاوتی است. به ناچار، مخاطب مجبور میشود تا دربارهی اثرات فاجعهی هستهای بر روی بشریت عمیقا فکر کند و به نگاهی ورای دید شخصی و کوتاه مدت بیندیشد.
۱. دکتر استرنجلاو: یا چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم (Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb)
- محصول: ۱۹۶۴
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: پیتر سلرز، جرج سی. اسکات، استرلینگ هایدن و …
- امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸٫۴ از ۱۰
تحلیل درست از ترس هستهای نیازی ندارد که خیلی جدی باشد تا بتواند تأثیر خودش را بگذارد. برای اثبات غیرقابل انکار این امر، لازم نیست به چیزی جز شاهکار طنز استنلی کوبریک یعنی «دکتر استرنجلاو» نگاه کنید. این کمدی نیشدار، لبریز از طعنه و کنایه است و جنگ جهانی فاجعهباری را نشان میدهد که به شکلی اتفاقی و به دلیل بیکفایتی رخ میدهد. با این حال، فیلمی است که جدیت موضوع خود را میداند و با استفاده از لبههای برندهی بذلهگویی، از تظاهر قدرت سیاسی عبور میکند تا از پایان غیرقابلکنترل جاهطلبی اتمی پرده بردارد.
در این پادشاه بیتکرار فیلمهای دربارهی فجابع انسانی، یک ژنرال ارتش آمریکا جنگی را علیه شوروی در آنی از جنون به راه میاندازد. در این میان، رییس جمهور وحشتزدهی آمریکا میماند و حوضش تا گندی را که زده شده است، پاک کند قبل از آنکه بمبها اهدافشان را منهدم سازند و زنجیر وقایع فاجعهبار پس از آن را پاره کنند. بازیگر مشهور پیتر سلرز در این طنز سیاه، در نقش سه شخصیت ظاهر میشود که تا زمانی که انسان به آتشافروزی اعتیاد داشته باشد، تا ابد به هم مرتبط میمانند. بهعنوان بازیگر در نقش کاپیتان ارشد مندریک، رییس جمهور مرکین مافلی و دکتر استرنجلاو که نامش بر روی فیلم هم گذاشته شده است، سلرز سکانس به سکانس همچون ستارهای میدرخشد. جورج سی اسکات و استرلینگ هایدن هم گروه بازیگری این فیلم کلاسیک تحسینشده را تکمیل میکنند و دکتر استرنجلاو تبدیل به شاهکاری بیتکرار در تاریخ سینما میشود.
منبع: Taste Of Cinema
همه این فیلم ها چرت و حال بهم زنه
بنظر من اگه چند تا فیلم دیگه مثل K-19 widowmaker و یا hunt of the red October و… رو ببنید که پرداخته به ضعف های شوروی در خصوص مسایل هسته ای، این فیلم به نسبت، بیشتر رو ضعف های ایالات متحده تمرکز داره تا شوروی.
اگه دقت کنید ساخت تمام این فیلم ها علیه سلاح اتمی شوری و در جنگ سرد ساخته ونشر داده شده و هدف اون سیاسی و به منظور بد نشان دادن شوری و بوده است درحالیکه خود آمریکا بزرگترین ذرات خانه اتمی جهان رو در اختیار داره
ماکه توایران نه حال خوبی داریم نه دل خوشی فرقی نمیکنه بمب اتم بخوره یااینکه شهاب سنگ بیادوقتی ادم دلخوشی نداره دیگه زنده موندن معنی نداره
دقیقا منم هم عقیده ام با شما.