۱۰ فیلم جذاب از ژانرهای مختلف برای عاشقان فصل پاییز
پاییز شده است (دستکم روی کاغذ). از آنجا که بسیاری از ما همچنان در بند چهاردیواریها اسیریم و اکیداً توصیه میشود همچنان، تا آنجا که امکان دارد، این مهم را رعایت کنیم، هنوز پاییز را نه درست و حسابی دیدهایم نه حس کردهایم. بنابراین هیچچیز در این خانهنشینیهای اجباری، بهتر و سرگرمکنندهتر از تماشای فیلمهایی که رنگی از پاییز دارند، نیست. شاید تنها سینما بتواند لحظهای ما را از حقایق و خبرهای تلخی که از هر گوشه و کناری به گوش میرسد، برهاند، بهخصوص فیلمهای لطیف و گرم و ترجیجاً کمدیاش.
البته به دلیل نزدیک شدن به هالووین، این فصل، بهویژه در هالیوود، فصل فیلمهای ترسناک است، اما بیایید با هم صادق باشیم، به اندازهی کافی در زندگی واقعی با ترس مواجه هستیم و هیچ معلوم نیست تا کی چنین بمانیم. سخت بتوان با روحی خبیث یا قاتلی زنجیرهای سرگرم و دلگرم شد. خوشبختانه فیلمهای پاییزی در ژانرهای مختلف و برای هر سلیقه و حال و هوایی تولید شدهاند و همه هالووینی و با طعم کدو تنبل نیستند. در این مقاله تلاش کردهایم به مرور منتخبی از بهترین فیلمهای پاییزی، بعضی با تم هالووین اما غیر ترسناک، بپردازیم.
۱. سونات پاییزی (Autumn Sonata)
- محصول 1987
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: اینگرید برگمان، لیو اولمان، لنا نیمان
- امتیاز راتن تومیتوز: 86 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: شارلوت (اینگرید برگمان) که پیانیستی حرفهای است، بعد از غیبتی هفت ساله برمیگردد تا دیداری دوباره دخترش ایوا (لیو اولمان) که به تازگی پسر چهارسالهاش را از دست داده و با همسر کشیشاش در خانهای دورافتاده در نروژ زندگی میکند، داشه باشد. رابطهی میان مادر و دختر شکرآب است، چرا که مادر مسئولیتهای مادرانهاش را فدای شغل و هنرش کرده است. مادر و دختر که در ابتدا هر دو از این دیدار دوباره پشیماناند و دچار اضطراب، در شبی احساسی زخمهای کهنه را زنده میکنند و پرده از هر آنچه در این سالها به هم بروز نداده بودند، برمیدارند. دختر ضمن ابراز تنفر از مادرش، نمیتواند او را به خاطر غفلتها و بیوفاییهایش به او و پدرش ببخشد و مادر در عین تلاش برای جبران بیمهریهایش، نمیتواند بپذیرد که باید هویت هنریاش را فدای مادرانگی میکرده است. شارلوت از سویی، از مواجهه با دختر معلولش که سالها در آسایشگاه زندگی کرده و حالا پیش ایوا زندگی میکند، شوکه و پریشان میشود.
همچون بیشتر فیلمهای اینگمار برگمان، پشت این گفتوگوهای ملایم و رنگهای پاییزی ملایمتر آتشی نهفته است. ستارهی هالیوود، اینگرید برگمان، در آخرین حضورش جلو دوربین، نقش مادری وسواسی، قوی و از خودراضی را در مقابل لیو اولمان شکننده به زیبایی و قدرت هرچه تمامتر به تصویر میکشد. به دلیل شباهتی نسبی بین این نقش و تجربهی شخصی اینگرید برگمان به عنوان یک بازیگر در زندگی خصوصیاش و انتخابی که باعث شد خانوادهی اولش را پشت سر بگذارد، برگمان در درک احساسات و کشمکشهای درونی مادری جاهطلب و اجرای آن به سبک کلاسیک همیشگی اما مدرنشدهاش موفق عمل کرده است. به هر روی، فیلم آسانی برای گذراندن غروبی پاییزی نیست، درامی موشکافانه دربارهی روابط خانوادگی که همراه با موسیقی روحبخش شوپن میتوانید ثمرهی کار سه اسطوره را در اوج تواناییشان تماشا کنید.
این آخرین فیلم اینگمار برگمان برای سینما بوده است، بعد از آن هرچه ساخت، تولیدات تلویزیونی بود. «سونات پاییزی» در دو رشتهی بهترین بازیگر نقش اول و بهترین فیلمنامه تنها نامزد دریافت جایزهی اسکار شد، اما در گلدن گلوب توانست جایزهی بهترین فیلم خارجی را از آن خود کند.
۲. انجمن شاعران مرده (Dead Poet Society)
- محصول 1989
- کارگردان: پتیر ویر
- بازیگران: رابین ویلیامز، ایتان هاک، رابرت شان لئونارد
- امتیاز راتن تومیتوز: 85 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: جان کیتینگ (رابین ویلیامز) به تازگی دبیر انگلیسی یک مدرسهی تماماً پسرانهی پیشدانشگاهی شده که به سنتهای قدیمی و استانداردهای بالایش معروف است. دبیر جدید در برقراری ارتباط با دانشآموزان، متفاوت با رسم حاکم بر مدرسه، روشهای غیرمتعارفی را در پیش میگیرد. بچهها با وجود علاقه و اشتیاق به این دبیر و روشهای تازهاش، از طرف والدین و مدرسه به شدت تحت فشار قرار میگیرند. اما با کمک و راهنمایی کیتینگ، دو دانشآموز نیل پری (رابرت شان لئونارد) و تاد اندرسون (ایتان هاک) و چند دانشآموز دیگر یاد میگیرند که پوست بیندازند و به دنبال رؤیاهایشان بروند و در لحظه زندگی کنند.
کیست که از تماشای رابین ویلیامز محبوب، نه در نقشهای پرهیاهوی کمدی، در نقش معلم ادبیاتی فاضل و خردمند آن هم در عصری پاییزی لذت نبرد؟ پاییز را با برگهای زرد، آتش و لباسهای گرمش و در حاشیه فیلمهای دلگرمکنندهاش میشناسند. درست است که برگ درختان میریزد و شب، زود از راه میرسد، اما ما همه میدانیم که زمین میچرخد، فصلها عوض میشوند و ایرادی ندارد اگر از شبهای بلند و آرام فصلی که مرگ را به زندگی پیوند میزند، لذت ببریم. عاقبت نور و زندگی دوباره از راه میرسد. برگهایی که از درختان میافتند، دوباره جوانه میزنند؛ اما نه برای همه، برای بعضی از ما، چنین نمیشود. بنابراین به رابین ویلیامز که میداند وقتی میگوید ما همه باید لحظه را دریابیم، حتی اگر آن بیرون هوا سرد است، دارد از چه میگوید، گوش دهید.
«انجمن شاعران مرده» هم به لحاظ تجاری موفق بود و هم جوایز زیادی را دریافت کرد؛ از جمله بهترین جایزهی فیلمنامهی غیراقتباسی اسکار، جایزهی بهترین فیلم بفتا و جایزهی بهترین فیلم خارجی سزار. یک رمان و یک نمایش خارج از برادوی هم بر اساس این فیلم گرم پاییزی نوشته و ساخته شده است.
۳. وقتی هری سالی را ملاقات کرد (When Harry Met Sally)
- محصول 1989
- کارگردان: راب راینر
- بازیگران: مگ رایان، بیلی کریستال، کری فیشر، برونو کربی
- امتیاز راتن تومیتوز: 91 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: در ۱۹۷۷، هری برنز (بیلی کریستال) فارغ التحصیل از دانشکده و سالی آلبرایت (مگ رایان) در سفری مشترک با یک سواری از شیکاگو تا نیویورک دربارهی اینکه آیا مردها و زنها هرگز میتوانند یک رابطهی نزدیک افلاطونی به معنای واقعی کلمه با هم داشته باشند یا نه، بحث میکنند. ده سال بعد، هری و سالی دوباره یکدیگر را با حضور دو دوست مشترک، زوجی به نام جس (برونو کربی) و مری (کری فیشر)، ملاقات میکنند. و بعد از این ملاقات، تلاش برای صرفاً دوست ماندن با هم بدون رابطهی عاشقانه برایشان مشکل میشود.
با ما به زمانی سفر کنید که بیلی کریستال گزینهی اول نقش اول فیلمهای رمانتیک بود و مگ رایان جوان و بشاش. هر دو بامزه، هر دو باهوش. اگر بتوان یک ترکیب متخصص ساخت فیلمهای پاییزی در سینمای هالیوود مثال زد، بدون شک ترکیب نورا افرون (فیلمنامهی فیلم را نوشته) و باب راینر است که هر دو، بی هم و (در این مورد) با هم، بعضی از بهترین و محبوبترین کمدی رمانتیکهای دههی هشتاد و اوایل نود میلادی را برای ما به یادگار گذاشتهاند. «وقتی هری سالی را ملاقات کرد» از آن کمدی رمانتیکهای تمامعیار است با همان سبک و هوشمندی بارز خود که معمولاً در این ژانر زیاد به آن بها داده نمیشود. البته فیلم در چند فصل میگذرد و فصل پایانی در تعطیلات دسامبر تمام میشود، اما هم ظاهر فیلم و هم حسی که منتقل میکند، تماماً پاییزی است. مگر میشود تصویر پاییز نیویورک را دوست نداشت؟
«وقتی هری سالی را ملاقات میکند» فیلمی حالخوبکن است که نمیگوید داشتن رابطهای خوب آسان است، اما به ما یادآوری میکند که ممکن است. علاقهمندان این ژانر و البته مگ رایان (این بار در کنار تام هنکس) میتوانند «نامه داری» (You’ve Got Mail) و «بیخواب در سیاتل» (Sleepless In Seattle) از کمدی رمانتیکهای موفق با حال و هوای پاییزی دههی نود میلادی به کارگردانی نورا افرون را هم ببینند.
۴. آقای فاکس شگفتانگیز (Fantastic Mr. Fox)
- محصول 2009
- کارگردان: وس اندرسون
- صداپیشگان: جورج کلونی، مریل استریپ، بیل مواری، ویلم دفو، اوون ویلسون، جیسون شوارتزمن
- امتیاز راتن تومیتوز: 93 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: آقای فاکس (جورج کلونی) بعد از دوازده سالِ روباهی (دو سال انسانی) زندگی سالم روستایی، قولی را که به همسرش فیلیسیتی (مریل استریپ) داده بود، میشکند و به مزرعههای همسایههای انسانش حمله میکند. این دو پیش از به دنیا آمدن پسرشان اَش (جیسون شوارتزمن) به همین شکل امرار معاش میکردند اما فیلیسیتی بعد از اعلام خبر بارداری به آقای فاکس از او خواسته بود شغلی بیخطرتر و مکانی امنتر برای زندگی دست و پا کند. بعد از شکستن این عهد، آقای فاکس که دیگر به غرایز حیوانی خود بها داده است، نه فقط ازدواجش که زندگی خانواده و دوستان همنوعش را هم به خطر میاندازد. وقتی مزرعهدارها آقای فاکس و همراهانش را به قعر زمین میفرستند، او مجبور میشود مکاری غریزیاش را برای قیام علیه دشمن به کار گیرد.
نه فقط «آقای فاکس شگفتانگیز» تمام فیلمهای وس اندرسون را با آن فیلتر غالب زرد و قهوهای میتوان در این فهرست جای داد؛ یک مثال خوبش «راشمور» (Rushmore) است. اندرسون را میتوان پادشاه فیلمهای پاییزی دانست. در این استاپموشن، که اندرسون فیلمنامهاش را مشترکاً با نوا بامباک نوشته است، دیگر آن رنگ غالب نارنجی، قهوهای، روباهی و خاک و مزرعه بیداد میکند. «آقای فاکس شگفتانگیز» اقتباسی است از یک رمان کودک به همین نام نوشتهی روالد دال، رماننویس بریتانیایی، که در ۱۹۷۰ منتشر شد. فیلم در زمان اکران با استقبال خوبی از سوی منتقدان مواجه شد، به ویژه به خاطر کارگردانی، طنز و تکنیک استاپموشن. یک نامزدی بهترین انیمیشن اسکار را هم دریافت کرد که البته به محصول پیکسار «بالا» (Up) باخت.
۵. اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند (If Beale Street Could Talk)
- محصول 2018
- کارگردان: بری جنکینز
- بازیگران: کیکی لین، استفان جیمز، رجینا کینگ
- امتیاز راتن تومیتوز: 95 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: در اوایل دههی هفتاد میلادی در هارلمِ نیویورک، دختری در آستانهی ازدواج به نام تیش (کیکی لین) غرق در عشق، احترام و اعتمادی بین او و دوست بچگی و نامزد هنرمندش آلونزو هانت (استفان جیمز) با اسم مستعار فانی است. در بحبوحهی تلاش این دو برای پیدا کردن خانه و ساختن آینده، یک شب در فروشگاهی متعلق به سفیدپوستها، مردی به تیش توهین و تعرض میکند. فانی او را از فروشگاه بیرون میاندازد و پلیس سفیدپوستی که در آن اطراف است، فانی را برای جرمی که مرتکب نشده است، دستگیر میکند.
زوجی عاشق پشت شیشههای زندان در روایت غیرخطی اقتباسی سینمایی از رمان ۱۹۷۴ جیمز بالدوین، رماننویس امریکایی، با حقایق تلخی که رنگینپوستان در جامعه امریکایی با آن مواجه هستند، در سیر فصلهایی که در نیویورک میگذرد و فیلمبرداری فوقالعادهای که سبز، قهوهای و زرد پاییز را به تصویر میکشد؛ مگر آدم از پاییز چه میخواهد؟ به دنبال موفقیت گستردهی «مهتاب» (Moonlight)، بری جنکینز توانست با یک کمدی رمانتیک دربارهی جامعهی سیاهپوستان امریکا یک بار دیگر تحسین منتقدان را برانگیزد، به ویژه برای نقشآفرینی بازیگران (به طور مشخص رجینا کینگ)، فیلمنامه، کارگردانی، تصویربرداری و موسیقی متن. فیلم از سوی مؤسسهی فیلم امریکا (AFI) به عنوان یکی از بهترینهای ۲۰۱۸ انتخاب شد و نامزدیهای زیادی را هم در گلدن گلوب و هم اسکار دریافت کرد.
۶. ئی.تی. موجود فرازمینی (E.T. The Extra-Terrestrial)
- محصول 1982
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: دی والاس، هنری توماس، پیتر کایونی، درو بریمور
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- خلاصه داستان: بعد از گیر افتادن یک آدم فضایی مهربان در زمین، پسربچهای به نام الیوت (هنری توماس) و دوستانش او را کشف میکنند و با او دوست میشوند. الیوت ئیتی را به خانهشان در حومهی کالیفرنیا میبرد و به برادر و خواهر کوچکش گرتی (درو بریمور) معرفی میکند. بچهها تصمیم میگیرند حضور این مهمان فرازمینی را از دیگران پنهان کنند. اما به زودی ئیتی مریض میشود و پای دولت به میان میآید و هم بچهها و هم ئیتی در موقعیت دردناکی قرار میگیرند.
از آنجا که قصهی فیلم در درهی سن فرناندو، معروف به «دره»، در لسآنجلسِ کالیفرنیا میگذرد، پاییز فرق زیادی با فصلهای دیگر ندارد، (شرقیهای امریکا موقع قاشقزنی در شب هالووین به ژاکت احتیاج ندارند) اما این فیلم اسپیلبرگی تمامعیار، آن قدر گرم و دلنواز است که شبیه هیچ فیلم آدمفضاییمحور دیگری نیست. شخصیت ئیتی، در اصل بر اساس دوست خیالی اسپیلبرگ در کودکی بعد از جدایی مادر و پدرش، یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای فرازمینی را در کنار دوستداشتنیترین بچههای سینمای علمی تخیلی (از جمله درو بریمور هفت ساله) شکل داده است. فیلمی که کلمبیا پیکچرز به دلیل شک به موفقیتش در گیشه پخشاش را برعهده نگرفت، بعد از اکران به سرعت تبدیل به بلاکباستر شد و «جنگ ستارگان» (Star Wars)، پرفروشترین فیلم تمام دوران را پشت سر گذاشت و این رکورد را تا یازده سال، تا اکران فیلم دیگری از اسپیلبرگ، «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park)، حفظ کرد.
منتقدان هم «ئی.تی» را ستودند و نه نامزدی و چهار جایزهی اسکار (از جمله برای بهترین موسیقی متن و بهترین جلوههای ویژه) و دو گلدن گلوب نصیب یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران شد.
۷. ارزشهای خانوادهی آدامز (Addams Family Values)
- محصول 1993
- کارگردان: بری ساننفلد
- بازیگران: آنجلیکا هیوستون، کریستینا ریچی، رائول جولیا، جیمی ورکمن، جون کیوزاک
- امتیاز راتن تومیتوز: 77 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: گومز آدامز (رائول جولیا) و همسرش مورتیشیا (آنجلیکا هیوستون) تولد بچهای تازه را جشن میگیرند. اما خواهر و بردار این نوزاد تازهمتولد شده، وِندزدِی (کریستینا ریچی) و پاگزلی (جیمی ورکمن) هیچ بابت عضو تازهی این خانوادهی عجیب و غریب خوشحال نیستند و تمام تلاششان را برای از بین بردن بچه میکنند. وقتی پرستار بچه، دبی جلینسکی (جون کیوزاک) از راه میرسد تا از بچه مراقبت کند، حضورش منجر به یک سری اتفاقات خطرناک غیر قابل پیشبینی میشود.
قسمت دوم سری فیلمهای «خانوادهی آدامز» با اینکه (برخلاف قسمت اول) در گیشه شکست خورد، توانست (برعکس قسمت اول) نظر منتقدان را به خود جلب کند. این کمدی سیاه در قسمت دوم سیاهتر و خوفناکتر شده و درست است که زمان فیلم در واقع در تابستان میگذرد، اما خانوادهی آدامز، در هر زمان و مکانی که باشند، در پاییزی ابدی زندگی میکنند. با آنها انگار همیشه هالووین است.
۸. دردسر هری (The Trouble with Harry)
- محصول 1955
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: شرلی مکلین، ادموند گوئن، جان فورسایث، رویال دانو
- امتیاز راتن تومیتوز: 87 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: وقتی جسد مردی در نزدیکی تپهای در روستای ورمانت پیدا میشود، از میان اهالی روستا هیچکس نمیداند چه بلایی سر او آمده است. اما به زودی بسیاری از ساکنان روستا پیش خود فکر میکنند که یکی از میان خودشان مسئول این قتل است، از جمله جنیفر (شرلی مکلین)، همسر سابق مقتول و کاپیتان آلبرت ویلز (ادموند گوئن)، ملوانی بازنشسته که در جنگل، محل پیدا شدن جسد، در حال شکار بود. پای کلانتر روراست شهر (رویال دانو) هم به ماجرا کشیده میشود و سام مارلو (جان فورسایث)، هنرمند روستا هم پیشنهاد میکند که برای یافتن قاتل کمک میکند. اهالی روستا کمکم به کمک هم پرده از این راز برمیدارند.
با خودت میگویی پاییز است و فصل مناسبی برای خلاص شدن از شرّ یک جسد است. هوا گرم نیست و موقع کندن قبر عرق نمیریزی، اما زمین هم هنوز سرد و یخزده نیست. این فیلم یکی از معدود فیلمهای کمدی هیچکاک است که در محیطی روستایی میگذرد و میخواهد به ما بگوید روش معمول پنهان کردن جسد همیشه کارساز نخواهد بود. «دردسر هری»، بر اساس رمان محصول ۱۹۵۰ نوشتهی جک ترِوُر استوری، دربارهی جسدی است که به هیچ وجه نمیتوان آن را مدفون باقی نگه داشت. بنابراین اگر سلیقهی فیلم پاییزی محبوبتان به کمدی سیاه و کمی بیپروایی نامتعارف در زمان خود، در میان شاخ و برگ روستای ورمانت، نزدیک است، این فیلم رنگی قدرنادیدهی هیچکاک باب میلتان خواهد بود. درست است که طبق معمولِ فیلمهای هیچکاک جنایی معمایی پلیسی نیست، به هر حال پای یک جسد در میان است. در ضمن میتوان اولین حضور شرلی مکلین جلو دوربین را هم تماشا کرد.
۹. دور از بهشت (Far from Heaven)
- محصول 2002
- کارگردان: تاد هینز
- بازیگران: جولیان مور، دنیس کوئید، دنیس هیزبرت، پاتریشیا کلارکسون، وایولا دیویس
- امتیاز راتن تومیتوز: 87 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: کتی ویتاکر (جولیان مور)، خانهدار و مادری بینقص در دههی پنجاه میلادی است که در حومهی ایالت کنتیکت زندگی مرفهی را با همسرش فرانک (دنیس کوئید) میگذراند. زندگی کامل کتی بعد از دستگیر شدن فرانک در کلوپی شبانه و اعتراف او دربارهی گرایش جنسیاش، به رغم قولی که همسرش به او میدهد، از هم میپاشد. کتی در میانهی این بحران با مردی سیاهپوست آشنا میشود و تلاش میکند وارد جامعهی سیاهپوستان شود. این اقدام هم خشم شوهرش را برمیانگیزاند و هم جامعه را.
کارگردان تاد هینز با این فیلم زیبای رمانتیک با حضور جولیان مور زیبا و دنیس کوئید (از بازیگران قدرنادیدهی هالیوود) در واقع ادای احترامی کرده است به دو ملودرام سرخوش خوشرنگ و لعاب داگلاس سرک، به خصوص «هرچه خدا میخواهد» (All That Heaven Allows) محصول ۱۹۵۵، «نوشته بر باد» (Written on the Wind) محصول ۱۹۵۶ و «تقلید زندگی» (Imitation of Life) محصول ۱۹۵۹. با اینکه قصه در دههی پنجاه میلادی در کنتیکت امریکا میگذرد، به مسائلی همچون نژادپرستی و ترس از دگرباشی پرداخته است که آن فیلمهای قدیمی هرگز نمیتوانستند به آنها اشارهای بکنند. شیمی بین بازیگرهای نقشهای اصلی بینظیر است و شاید بتوان یکی از زیباترین و گیراترین صحنههای پاییزی در تاریخ سینما را از آن «دور از بهشت» دانست. البته کلاسیک «هرچه خدا بخواهد» سرک هم از این لحاظ کم نمیآورد.
۱۰. شعبدهبازی (Hocus Pocus)
- محصول: ۱۹۹۳
- کارگردان: کنی اورتگا
- بازیگران: بتی میدلر، سارا جسیکا پارکر، تورا برچ، اُمری کتز، کتی ناجیمی، وِنِسا شا
- امتیاز راتن تومیتوز: 38 از ۱۰۰
- خلاصه داستان: نوجوانی به نام مکس دنیسون (امری کتز) بعد از نقل مکان خانوادهاش به سِیلِم ایالت ماساچوست، در شب هالووین به همراه خواهرش دنی (تورا برچ) و دوست جدیدشان الیسون (ونسا شا) سر از خانهای متروکه درمیآورند. خانهای که گفته میشود زمانی سه جادوگر (بتی میدلر، سارا جسیکا پارکر و کتی ناجیمی) در آن زندگی میکردند. مکس بعد از آنکه این داستان را خرافات و دروغ میخواند، بیخبر از همه جا، با روشن کردن شمعی در آن خانه، طلسمی را که سه قرن پیش این سه جادوگر را قفل کرده بود، میشکند و جادوگرها آزاد میشوند. حالا بچهها با کمک گربهای جادویی که در گذشته انسان بوده و سه جادوگر او را طلسم کرده بودند، باید کتاب طلسم جادوگران را بدزدند تا جلو نامیرا شدن آنها را بگیرند.
تقریباً هیچکس را نمیتوان پیدا کرد که «شعبدهبازی» را در زمان اکرانش دوست داشته باشد. فیلم هم در گیشه شکست خورد و نزدیک به ۱۶.۵ میلیون دلار به دیزنی ضرر زد، هم قصهی پیچدرپیچ و حماقت مضحکش نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند. اما آن قدر از فیلم گذشته و آن قدر به مناسبت هالووین دائم پخش و تکرار شده است که حالا دیگر میان امریکاییهای متولد دههی هشتاد و اوایل نود میلادی فیلم کالت محسوب میشود؛ به طوری که قرار است دنبالهاش سال آینده با حضور همان جادوگرها و بازیگران دوباره به پردهی نقرهای بیاید. اگر به دنبال یک فیلم هالووینی جادوگری هستید، اما نمیخواهید شب کابوس ببینید، «شعبدهبازی» انتخاب خوب و عاقلانهای در عصری پاییزی است.
منبع: lifehacker