۱۰ انیمیشن کالت برتر دههی ۸۰ میلادی برای طرفداران فیلمهای متفاوت
در این مطلب ۱۰ انیمیشن کالت برتر دههی ۸۰ میلادی را نام بردیم. این انیمیشنها برداشتی متعارف از همتایان خود در این دهه نخواهند داشت، اما سعی شده فیلمهایی انتخاب شوند که خوب یا بد تا حدودی از رادار جریان اصلی کنار گذاشته شدهاند، یا فراموش شدهاند و دیگر نامی از آنها برده نشده است. کنار گذاسته شدن آنها به این دلیل نیست که فیلمهای خوبی نیستند، در واقع، بسیاری از آنها برندگان جوایز بینالمللی هستند، در جشنواره کن به نمایش درآمدند یا حتی برای اسکار در نظر گرفته شدهاند.
در واقع دلیل کنار گذاشته شدن این فیلمها، سختی در درک یا تعریف آنها است. این انیمیشنها داستانهای نه چندان کودکانه، کمدیهای بسیار تاریک، انیمیشنهای بیش از حد تجربی، یا تحلیلهای معنوی را شامل میشوند که بیننده را با سوالات زیادی روبرو میکنند. امروز، با گذشت چهار دهه، میتوانیم نگاهی دیگر به آنها داشته باشیم و دیدگاه دیستوپیایی آنها در مورد آینده، ملاحظات زیستمحیطی آنها، یا تفاوتهای صرفا بیمعنی یا تخیلیشان را بشناسیم.
در این لیست سعی شده تا انیمیشنهای باکیفیتی از کشورهای متفاوت انتخاب شوند و صرفا بر روی فیلمهای آمریکایی و ژاپنی متمرکز نباشند. از آنجایی که مرجع مشخصی برای داوری بین آنها وجود نداشت، این انیمیشنها را بر اساس سال انتشارشان رتبهبندی کردیم.
۱. رمز و راز سیارهی سوم (The Mystery of the Third Planet)
- کارگردان: رامان آبلوویچ کاچانوف
- صداپیشهها: الگا گرموا، وسوالاد لاریانوف، یوری وولینستو
- محصول: ۱۹۸۱
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
در سال ۲۱۸۱، آلیسا سلزنوا و پدرش، پروفسور سلزنوا، همراه با خلبان زلنیچ، با هدف جستجوی حیوانات بیگانهی کمیاب برای باغ وحش مسکو، راهی یک سفر فضایی شدند. پس از مواجهه با موجودات افسانهای مانند گاو پرنده و پرندهی پچپچ، آنها به طور تصادفی درگیر توطئه دزدان فضایی دکتر ورچوفچف بیرحم میشوند.
انیمیشن کالت بی چون و چرای دوران شوروی، با تبلیغات غرورآفرین پشت آن، فیلم سرگرم کننده و نوجوانانهای است، که چهار سال تولید دستی آن به طول انجامید و یک موسیقی منحصر به فرد ساخته شده توسط الکساندر زاتسپین بر آن میدرخشد. این انیمیشن در ایالات متحده و تلویزیون اروپا بارها پخش شد، البته با دوبله و تغییراتی که بر حس آن سایه انداخته و احتمالا موفقیت آن را تحتالشعاع قرار داده است.
۲. پسر مادیان سفید (Son of the White Mare)
- کارگردان: مارسل یانکوویکس
- بازیگران: گیورگی سرهالمی، ورا پپ، گیولا زابو
- محصول: ۱۹۸۱
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
این انیمیشن توسط برخی از منتقدان نامزد مدهوش کنندهترین فیلمی شد که تا به حال ساخته شده، و در عین حال «سِیری» تراژیک دارد. در حالی که فیلم بازسازی شدهی آن قرار بود در سال ۲۰۲۰ در ایالات متحده اکران شود، به دلیل مرگ کارگردانش متوقف شد. این فیلم در واقع مملو از نمادگرایی و تصاویر معنوی است. «پسر مادیان سفید» مانند بسیاری از داستانهای حماسی، تلاش پسر فوقالعاده قدرتمند و در واقع یک الهه را روایت میکند، که به قصد انتقام کمر به نابودی موجوداتی که جهان را تسخیر کردهاند میبندد.
با بیش از سه سال تحقیق توسط کارگردان فقید مارسل یانکوویچ در مورد افسانهها و داستانهای مجارستانی، فیلم واقعا نفرین شده به نظر میرسد. نه تنها یک مانع تولید فنی و بودجه برای آن وجود داشت، بلکه از زمانی که آمادهی انتشار بود، نادیده گرفته شد و تا زمان بازسازی اخیر ۴K برای چندین دهه فراموش شده بود. اگر این امکان وجود داشته باشد تا پخش آن با تصاویر واقعا چشمگیر، همراه با روایت قدرتمند دوبله اصلی تکرار شود، این فیلم واقعا یک شاهکار است.
۳. هوی متال (Heavy Metal)
- کارگردان: جرالد پاترتن
- صداپیشهها: هاروی آتکین
- محصول: ۱۹۸۱
- امتیاز متاریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
- امتیار IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
در سال ۲۰۳۱ یک شهابسنگ سبز مرگبار و اساسا شیطانی به نام لاک نار روی زمین سقوط میکند. «هوی متال» دختر بچهای را پس از مرگ پدرش نشان میدهد که قسمتهای متنوع این انیمیشن را از نئونوآر آیندهنگر تا آخرالزمان زامبی تشکیل میدهند.
این انیمیشن کالت که ترکیبی از ژانرها و سبکهایی که شاهد همکاری حماسی نامهایی مانند موبیوس، دان اوبانون و ریچارد کوربن است، دنیایی هوسانگیز، سورئال و همراه با القای مواد مخدر نشان میدهد. فضاسازیها در این انیمیشن به حق غیرقابل مقاومت هستند.
تعداد فیلمهای علمی-تخیلی که از «هوی متال» الهام میگیرند از شمار خارج است. یکی از بسیاری از آنها تعقیب «تاکسی» در «عنصر پنجم» (The Fifth Element) لوک بسون است. باز هم، به این معنی نیست که فیلم بینقص، یا در کل لذتبخش است، یا اینکه واقعا معنی خاصی دارد. اما همانطور که گفته شد، درست مانند موسیقی هوی متال، وقتی شروع به دیدنش میکنید مطمئنا تجربهی یک «سواری جهنمی» برایتان رقم خواهد خورد.
۴. آخرین تکشاخ (The Last Unicorn)
- کارگردان: آرتور رنکین
- صداپیشهها: میا فارو، کریستوفر لی، جف بریجز
- محصول: ۱۹۸۲
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
آخرین تکشاخ زنده که از سخنان اسرارآمیز گروهی از شکارچیان در حال عبور و ذکر سرنوشت غمانگیز انقراضش گیج شده است، جنگل جادویی را ترک میکند و در نتیجه جاودانگیاش را به خطر میاندازد تا حقیقت سرنوشت خود را بیابد. در مواجهه با جادوگران، هارپیها، و موجودات نیمه الهی، او به دنبال پادشاه اسرارآمیز هاگارد خواهد بود، کسی که ممکن است بداند تکشاخها به کجا و چرا رفتهاند.
این انیمیشن کالت که با عمقی فوقالعاده نوشته شده است، در کنار ملاحظات متافیزیکی با حقیقت، توهم، جادو و سرنوشت بازی میکند. این انیمیشن از جنبههای متعددی اهمیت دارد که متاسفانه اکثر آنها فقط به وضعیت کالت ختم شدند. ما کیفیت انیمیشن را داریم که در نگاه اول تا حدی کودکانه به نظر میرسد، سپس کاملا مسحورکننده و در عین حال تا حدودی خام بوده و از پردهنگاریهای رنسانس الهام گرفته شده است.
تصاویری که به خوبی در به تصویر کشیدن شخصیتها و همچنین فضاسازی جای گرفتهاند، و همچنین توسط گروهی از صداپیشگان مطرح مانند میا فارو، جف بریجز و کریستوفر لی، در میان دیگران، غنی شدهاند. علاوه بر این، این انیمیشن واقعا برای کودکان و بزرگسالان لذت بخش است، داستان آن بر اساس یک رمان مهم (و فیلمنامه) با همین نام از پیتر اس بیگل است.
۵. سلاطین زمان (Time Masters/Les Maîtres du temps)
- کارگردان: رنه لالوکس
- صداپیشهها: جین والمونت، مایکل الیاس، وس ماری مائورین
- محصول: ۱۹۸۲
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
پس از سقوط مرگبار سفینه فضایی، کلود پسرش پیل را در سیاره ظاهرا متروک پردید رها میکند و به اصرار از او میخواهد که با دوستش جافر، ماجراجوی کهکشان، تماس بگیرد. با برقراری ارتباط از طریق یک گیرندهی ویژه، ماجراجویی در فضا (و زمان) برای نجات او شروع میشود.
این دومین تلاش رنه لالوکس افسانهای در زمینهی ساخت انیمیشن است، و این بار با همکاری سفت و سخت موبیوس. در این انیمیشن ما همچنین شاهد مشارکت مکتب انیمیشن مجارستانی و الهام گرفتن از نویسنده علمی-تخیلی، استفان وول هستیم. نتیجه به اندازه فیلم قبلی او یعنی «سیاره شگفتانگیز» (Planet Savauge) چشمگیر و انقلابی (بخوانید سیاسی) نیست، اما ملاحظات بصری و متافیزیکی همراه با منظرهها و شخصیتپردازیها مثل همیشه تاثیرگذار باقی میمانند.
۶. کرونوپولیس (Chronopolis)
- کارگردان: پیوتر کاملر
- صداپیشهها: مایکل لانسدیل
- محصول: ۱۹۸۳
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
در آیندهای نامشخص، موجودات جاودانه در شهری شناور زندگی میکنند و سرگرمیهای شادیبخش با چوبدستیهای پیچیده و فناوریهای اسرارآمیز خود، با تاب برداشتن عناصر و زمان بازی میکنند. موجودات در میان تصاویر رمزآلود و رویایی، در میان آزمایشگاه مکانیزهی خود، عنصری توپی شکل میسازند که پس از آزاد شدن، با یک «کاوشگر» در نزدیکیشان برخورد کرده، و نوعی پیوند ایجاد میکند که به نظر میرسد موجودات جاودانهی داستان ما قادر به درک آن نیستند، و منجر به ناراحتی آشکارشان میشود.
این فیلم که با تکنیک استاپ موشن سریع و جذاب فیلمبرداری شد، پنج سال ساختش به طول انجامید و در سال ۱۹۸۲ در جشنواره فیلم کن اکران شد. این اولین و آخرین فیلم بلند کارگردان لهستانی پیوتر کالمر متخصص تصاویر عجیب است که با تکنیکهای دستی و صنعتی بیش از ۲۰ سال فیلم کوتاه ساخته شده است.
موسیقی این انیمیشن کالت نیز قابل توجه است. موسیقی ارجینال که توسط نوازنده تجربی فرانسوی لوک فراری ساخته شده است، که بدون شک به فضای سورئال «شهر زمان» (Chronos+Polis) کمک میکند.
۷. دیگ سیاه (The Black Cauldron)
- کارگردان: تد برمن، ریچارد ریچ
- صداپیشهها: گرند باردسلی، سوزان شریدان، فردی جونز
- محصول: ۱۹۸۵
- امتیاز متاکریتیک: ۵۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
در جستجوی قدرت، پادشاه شاخدار شیطانی به دنبال خوک هن ون میگردد، که دارای قدرت افسانهای برای یافتن محل اختفای دیگ سیاه اسرارآمیز است و تارون، یک دامدار فروتن اما جاهطلب، سعی میکند از آن دفاع کند و جهان را نجات دهد.
این فیلم که با هزینه بیش از ۲۵ میلیون دلار در طول پنج سال تولید شد، حتی با برخی از CGI تجربی تلاشی تا حدی ناموفق برای انیمیشنی با لحن تیره است. «دیگ سیاه» در واقع برای بچهها خیلی تاریک، برای بزرگسالان خیلی کلیشهای و در عین حال شیرین است. مشخص نیست که مخاطب چه کسی است، اما با این وجود دیدنی، چشمنواز و در عین حال دلخراش است. باعث تعجب است که چرا، با وجود شخصیتی شبیه فرودو، و شانهای شبیه به گولوم، یک آنتاگونیست سائورون/سارومان دیزنی هرگز نسخه خود از «ارباب حلقهها» را امتحان نکرد؟
۸. گوئن، یا کتاب شن (Gwen, or the Book of Sand)
- کارگردان: جین فرانسیس لاگویینی
- صداپیشهها: مایکل رابین، لورلا دی سیکو، آرماند بابل
- محصول: ۱۹۸۵
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
این انیمیشن «جایی» و در یک «زمان» نامشخص، یک داستان رضایتبخش و جذاب را روایت میکنند و ما را به قبیلهای عشایری میبرد که در بیابان زندگی میکنند. در طی یکی از شکارهای پیچیده آنها دختر گمشدهای به نام گوئن را پیدا میکنند و او را به سرپرستی میگیرند.
گوئن بلافاصله خود را نسبت به آداب و رسوم قبیله بیمیل نشان میدهد. شب هنگام، در حالی که قبیله در ترس ظاهری «غیرمنطقی» از ماه در میان غارها پنهان میشوند، او با پسر دیگری که عاشقش است فرار میکند اما پسر توسط نوری مرموز ربوده میشود و جستجویی را برای یافتن او آغاز میکند.
این انیمیشن پر از تخیل مرموز و متافیزیکی که با دست روی کاغذ نقاشی شده و عکسبرداری که با دوربین ۳۵ میلی متری انجام شده، مادربزرگ روایتگر پسر ربوده شده را نشان میدهد، که در واقع نمایانگر یک سفر معنوی است و با این وجود، نقدی واقعا ظریف به همراه دارد. جزمگرایی مذهبی، و تا حدودی اجباری (اما نه پیش پا افتاده) در دهه ۸۰ یک انتقاد ظریف بود. در نهایت این انیمیشن تا حدی منطقی است، فقط زمان میبرد تا آن را درک کنید.
۹. وقتی باد میوزد (When the Wind Blows)
- کارگردان: جیمی تی موراکامی
- صداپیشهها: جان میلز، پگی آشکرافت، رابین هیوستون
- محصول: ۱۹۸۶
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
به یک زوج مسن سادهلوح، از نزدیک بودن یک انفجار اتمی هشدار داده میشود. آنها کلبه روستایی خود را آماده میکنند و آن را به یک پناهگاه سادهی «مورد تایید دولت» تبدیل میکنند. با این حال، پیروی از تمام دستورالعملهای دقیق (از تامین آب تا زاویه خاص درب محافظ قرار داده شده در اتاق نشیمن)، و توصیههای پوچ دولت (الهام گرفته از جزوههای واقعی محافظت و بقا) و پیامدهای آخرالزمانی و مرگبار افسرده کنندهی این شرایط بیش از پیش مضحک به نظر میرسد.
بسیاری از عناصر جذاب این کمدی بسیار تاریک هستند؛ داستانی بر اساس کامیک معروف نوشتهی ریموند بریگز و ساخته شده توسط جیمی تی موراکامی انگلیسی-ژاپنی، در نهایت به یک انیمیشن کالت دوبعدی وسوسه انگیز با پسزمینههای سه بعدی و برشهای لایو اکشن تبدیل میشود. فراموش نکنیم که حتی آهنگ دیوید بویی، همراه با موسیقی اصلی راجر واترز در آن شنیده میشود که در ارزشمند شدن اثر نقش داشته است.
۱۰. شهر گربه (Cat City)
- کارگردان: بلا ترنوسکی
- صداپیشهها: میکلوش بندیک، پیتر هیومن، لازلو سینکو
- محصول: ۱۹۸۶
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
در آیندهای مبهم، گربهها و موشها روزگار خود را با طرحهای جاسوسی بینالمللی، مملو از باندهای جنایتکار به رهبری گربههای دانشمند و قاتل و موشهای قهرمان مخفی جیمز باندگونه میگذارنند.
یک تقلید آشکار از فیلمهای جاسوسی انگلیسی-آمریکایی، با این حال ممکن است تعجب کنید اگر بشنوید که این انیمیشن از طرف شوروی توقیف شده بود. بنابراین شاید این یک برداشت کنایهآمیز از ماجراهایی باشد که اروپای شرقی رویای آنها را در سر میپروراند که در «سیاره ایکس» اتفاق میافتد.
آنچه مسلم است این است که «شهر گربه» (به مجارستانی با نام ماسکافوگو به معنای گربهگیر) یکی دیگر از انیمیشنهای اروپای شرقی است که ارزش تماشا دارد؛ ظاهرا این انیمیشن کالت معیاری از مکتب مجارستانی محسوب میشد که نزدیک بود به یک جایزه اسکار بدل شود، اما کنار گذاشته شد. شاید همانطور که یکی از منتقدان متوجه شد، اختلاف بین موشها و گربهها تا حدودی بحثبرانگیز به نظر میرسید. با این وجود، اکنون و بارها با فیلمهای انیمیشن هوشمند، جاهطلبانه و واقعا سرگرمکننده مواجه میشویم که در انحصار بلامنازع هر انیمیشن دیزنی قرار گرفتهاند.
منبع: taste of cinema
من از بین این فیلم ها فقط آخرین تک شاخ رو دیده بودم🦄