۱۰ انیمه جذاب شبیه «دفتر مرگ» که باید تماشا کنید
کمتر انیمهای را پیدا میکنید که توانسته باشد شبیه «دفتر مرگ» (Death Note) توجه انیمهبازها را در سراسر جهان به خود جلب کند. به قطعیت میتوان گفت تمام کسانی که انیمه میبینند حداقل یک بار در عمرشان «دفتر مرگ» -یا همان دث نوت- را هم دیدهاند. این مجموعه که مبتنی بر مانگایی با همین نام ساخته شده، حالا دیگر لایو اکشن خودش را هم دارد و خلاصه به عنوان یکی از بزرگترین صادرات صنعت سرگرمی ژاپن به دنیا شناخته میشود. شیطنتهای لایت یاگامی و دفترچهی یادداشت مرگبار او سالهاست خوانندگان و بینندگان را مجذوب خودش کرده است. ایدهی «دفتر مرگ» حتی تا جایی معروف شد که در فرهنگ عامه هم از آن یاد میکنند؛ تا جایی که سروکلهی آن در سریال «سیمپسونها» هم پیدا شده است!
اگر از طرفداران پروپاقرص این مجموعه هستید میدانید به جز انیمه، هزاران محتوای دیگر از «دفتر مرگ» پیدا میشود که طرفداران میتوانند سراغ آنها بروند؛ اما با گذشت نزدیک به دو دهه دیگر هواداران هرچه دربارهی لایت و ریوک بوده خواندهاند و تماشا کردهاند و حالا دنبال چیز دیگری میگردند تا عطش آنها برای «دفتر مرگ» را سیراب کند. اگر شما هم از آن دسته هواداران هستید یا فقط داستان و شخصیتهای این انیمه را دوست داشتهاید و میخواهید چیزی شبیه به آن ببینید، این ده انیمهی برتر میتوانند نقطهی شروع خوبی باشند.
۱. هیولا (Monster)
- سال پخش: ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵
- تعداد اپیزودها: ۷۴
- کارگردان: ماسایوکی کوجیما، ماساهیکو اوساوا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۹ از ۱۰
یکی از مهمترین جذابیتهای «دفتر مرگ» به خاطر رویکرد خاص داستان آن نسبت به مضامین بزرگسالانه است. دوری از نشان دادن کاراکترهای کاملا سیاه و سفید و رویکرد مبهمی که شخصیتها نسبت به اخلاقیات دارند باعث شده این انیمه به یکی از انیمههای محبوب نوجوانان و حتی بزرگسالان تبدیل شود. اگر این یکی از دلایلی است که شما را به سمت «دفتر مرگ» کشانده است، پس شکی در آن نیست که شیفتهی «هیولا» هم خواهید شد.
داستان این انیمهی تاریک در آلمان پس از جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. کنزو یک جراح ژاپنی است که در کشوری اروپایی زندگی میکند و متوجه میشود درگیر زندگی یکی از بیمارانش به نام یوهان لیبرت شده است؛ بیمار که چه عرض کنم، یک قاتل روانی. این انیمهی پیچیده در عین حال که نقاشی بسیار زیبایی دارد، میتواند حسابی اعصابتان را خرد کند که در اصل ویژگی اعتیادآور این مجموعه است که مخاطبان را به سمت خود میکشاند. شبیه «دفتر مرگ» این انیمه نیز آنقدرها جدید نیست، اما همچنان میان انیمهبازان جوانتر طرفداران بسیار دارد که خود نشانی از جذابیت بالای این مجموعه است.
«هیولا» شبیه «دفتر مرگ» از آن دسته انیمههای سنگینتر است که موضوعات مطرح شده در آنها مثل اخلاقیات، ماهیت و ذات بشر، عدالت، تقابل خیر و شر بیشتر به درد بزرگسالان میخورد. شخصیتهای اصلی مدام بین قهرمان و شرور در نوسان هستند و بیننده را هم مجبور میکنند انتخابها و انگیزههای آنها را زیر سوال ببرد. حالا که از شخصیتهای اصلی گفتیم، خوب است به شباهت آنها هم اشاره کنیم. هر دو لایت یاگامی در «دفتر مرگ» و دکتر کنزو در انیمه «هیولا» شخصیتهایی با هوش استثنایی به حساب میآیند و از این هوش برای تغییر جهان استفاده میکنند. به ویژه دکتر کنزو که یک جراح ماهر است و این توانایی او حسابی رو بیمار ویژهاش به کار میآید.
«هیولا» شبیه «دفتر مرگ» انیمهای است که پاسخ روشنی به پرسشهای بیننده نمیدهد. اینکه چطور باید شخصیتها را قضاوت کنیم و طرفدار قهرمان باشیم یا نه پرسشی است که بیننده مدام در طول دیدن این مجموعهها از خودش میپرسد. علاوه بر این، نباید درگیریهای اصلی روایت این دو انیمه را از یاد ببریم که هر دو حول یک بازی موش و گربه میگردند. لایت در نقش قاتل توسط «ال» (L) تعقیب میشود. در «هیولا» نیز تنما دنبال یوهان لیبرت است تا اشتباهات گذشتهی خود را جبران کند. این تعقیب و گریز و تعلیقها یکی از مهمترین عناصری است که انیمه «هیولا» را شبیه «دفتر مرگ» کرده است.
«هیولا» یک نمونهی استادانه از انیمه است که شبیه «دفتر مرگ» شما را به اعماق تاریکیهای ذهن کاراکترهایش میبرد. هر دو بر انگیزهها و خواستههای درونی شخصیتهایشان متمرکز میشوند و در روان کاراکترها کاوش میکنند. خلاصهاش را بگوییم، انیمه «هیولا» برای هر کسی که تلویزیون میبیند ارزش دیدن دارد، حتی اگر به طور معمول مسیرش از سمت انیمه و انیمیشن رد نمیشود.
۲. کد گیاس (Code Geass)
- سال پخش: ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷
- تعداد اپیزودها: ۲۵
- کارگردان: گورو تانیگوچی، ایچیرو اوکوچی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۷ از ۱۰
یکی از چیزهایی که بینندگان در مورد «دفتر مرگ» دوست دارند نحوهی شخصیت پردازی آن است. در این انیمه ما با قهرمانی طرف هستیم که به قدرتهای مافوق بشری دست پیدا میکند؛ اما پیش از آنکه بداند حدود این قدرتها چقدر است از آنها استفاده میکند. قهرمان داستان از این رو در مسیر کشف این تواناییهای تازه، با چالشها و موقعیتهای پیچیدهای مواجه میشود؛ با این مقدمه هم میتوانید ببینید که «کد گیاس» تا چه اندازه به انیمه «دفتر مرگ» شبیه است. لایت این توانایی را از طریق یک واسطه، یعنی دفترچهی یادداشت کشندهای به دست میآورد؛ در «کد گیاس» میبینیم که شاهزادهی تبعیدی به نام لولوش بریتانیایی (Lelouch Lamperouge) از یک زن مرموز قدرت اطاعت مطلق را به دست میآورد. هر دو شخصیت سعی میکنند از قدرت تازهی خود برای اهداف والا و به نفع خیر عامه بهره بگیرند؛ اما در نهایت لایت و لولوش در یک هزارتوی اخلاقی پیچیده گم میشوند که معلوم نیست بتوانند خود را از آن برهانند.
انیمه «کد گیاس» شبیه «دفتر مرگ» شخصیت اصلی با قدرت خداگونه دارد که موجب میشود ذات جاهطلب این کاراکترها رو شده و آنها در مسیر دشواری از انتخابها بین قهرمان بودن یا خودخواهی قرار دهد. علاوه بر این، لایت و لولوش دو ویژگی مشترک دارند: هر دو قدرت تصمیمگیری و واکنش عالی دارند و توانایی استراتژی چیدن آنها فوق العاده است. این نابغهها همیشه دست برتر را دارند و از دشمنان خود پیشی میگیرند؛ درست همانطور که لایت در برابر ال قرار میگیرد، لولوش نیز سوزاکو را در مقابل خود میبیند. این درگیریها شخصیتهای اصلی را به این وامیدارد تا به روشهای غیرمنصفانه برای پیروزی روی بیاورند. تلاش لایت برای رسیدن به یک دنیای کامل او را در مسیری تاریک قرار میدهد، درحالی که شورش لولوش به تاکتیکهای بیرحمانه و بازیهای روانی نیاز دارد. در واقع، کنترل ذهن و ارعاب دو ابزار اصلی هستند که «دفتر مرگ» و انیمه «کد گیاس» را به هم شبیه میکنند. همچنین میتوان به عناصر فراطبیعی در هر دو انیمه اشاره کرد؛ همانطور که یک وسیلهی جادویی پلید در مرکزیت داستان «دفتر مرگ» قرار گرفته و شینیگامیها هم موجوداتی ماوراءالطبیعی هستند، «کد گیاس» از قدرت خارق العادهی گیاس استفاده میکند.
شاهزاده لولوش انیمه «کد گیاس» مانند لایت «دفتر مرگ» میخواهد دنیای خود را متحول کند. لایت به دنبال ریشهکن کردن جنایت و رسیدن به یک مدینهی فاضله است و در مقابل، لولوش میخواهد ژاپن را از تحت سلطهی بریتانیا آزاد کند. جاهطلبیها و آرزوهای بزرگتر از دهانشان است که داستان هر دو انیمه را پیش میبرد و شعلهی درگیریهای روایی را داغ میکند.
خلاصه اگر شخصیت لایت یاگامی «دفتر مرگ» را دوست داشتید، همان ویژگیها و نکات مثبت را که به لایت جذابیت میبخشد، در شاهزاده لولوش نیز خواهید یافت. همچنین اگر حوصلهاتان سر رفته است، «کد گیاس» به جز انیمهی اصلی آنقدر محتوای اضافی دارد که تضمین میکند تا مدتها سرگرم خواهید شد.
۳. حمله به تایتان (Attack on Titan)
- سال پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۹۴
- کارگردان: تتسورو آراکی، یوئیچیرو هایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۹.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۵ از ۱۰
کارگردان افسانهای انیمه تتسورو آراکی هم «دفتر مرگ» و هم سه فصل از «حمله به تایتان» را کارگردانی کرده است. بسیاری این انیمه را یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین مجموعههای انیمیشنی در جهان میدانند. البته درست است که از نظر سبک نقاشی تفاوتهای بسیاری بین انیمه «دفتر مرگ» و «حمله به تایتان» وجود دارد و داستانهایشان هم آنقدر شبیه نیست، اما در هر دو مجموعه اتمسفر تاریکی بر داستان سایه میاندازد و شخصیتها و داستانگویی آنها به قدری جذاب است که میخواهید تمام آن را یکشبه ببینید. به علاوه، موسیقی متن «حمله به تایتان» یکی از بهترینها در نوع خودش است که نمیخواهید آن را از دست بدهید.
اگر در هر دو انیمه دقیق شویم میبینیم که قهرمان اصلی داستان «حمله به تایتان» شبیه لایت «دفتر مرگ» است. ارن یگر در آغاز با اندیشهی انتقام وارد میشود و در ادامه رویای آزادی مردمش را در سر میپروراند. لایت یاگامی هم با اندیشهی عدالت، یا حداقل آنچه برداشت شخصیاش از عدالت است، از دفتر مرگ استفاده میکند. اقدامات هر دو قهرمان پرسشهایی از چیستی خیر و شر مطرح میکنند که موجب میشود از خودمان بپرسیم، آیا واقعا ارن و لایت آدمهای خوبی هستند؟
اما فارغ از خوب یا بد بودن، انیمه «حمله به تایتان» مثل «دفتر مرگ» بخش زیادی از داستان خود را به درگیریهای درونی شخصیتهایش اختصاص داده است. ارن با مشکلاتی مثل تراما و خشم دست و پنجه نرم میکند و تازه بار رهبری نیز بر دوشش گذاشته شده است؛ در مقابل لایت را داریم که مدام در یک جنگ درونی با خودش است و آرمانهایش با واقعیت در تضاد قرار میگیرند. از همین رو میتوان گفت هر دو انیمه از نظر توسعهی شخصیتی یکی از بهترین نمونهها در ژانر خودشان هستند.
«حمله به تایتان» از نظر نشان دادن مبارزات قدرت هم به انیمه «دفتر مرگ» شبیه میشود. هر دوی این سریالها میخواهند نشان دهند اگر قدرتی استثنایی به دست آدمی معمولی بیفتد چه نتیجهای در پی خواهد داشت. اما عواقب اعمال این آدمهای به ظاهر عادی توانایی آن را دارد که جهانی را دگرگون کند؛ مثلا، در «حمله به تایتان» بشریت برای بقای خود در برابر تایتانها میجنگد و این به اعمال ارن وابسته است. با پیشرفت داستان میبینیم که خشم و ارادهی معطوف به آزادی در ارن منجر به نتایج ویرانگری خواهد شد که از عواقب غیرقابل پیشبینی تصمیمهای او خبر میدهد. لایت نیز با جا پای خدا گذاشتن و دستکاری در مرگ افراد، جرقهی هرج و مرج غیرقابل پیشبینی را میزند که حتی آرمانهای اولیهی او را زیر پا میگذارند. «حمله به تایتان» شبیه «دفتر مرگ» انیمهای است با موقعیتهای داستانی دشوار. هر دوی این مجموعهها شخصیتهای خود را در موقعیتهایی قرار میدهند که باید تصمیماتی سخت بگیرند؛ به ویژه ارن که گاه باید بین مرگ و زندگی دوستانش و بقای بشریت یکی را انتخاب کند. این شرایط پای مسائلی مثل مسئولیت و فداکاری را هم وسط میکشد که ثابت میکنند در آخر هر کس چند مرده حلاج است.
در هستهی مرکزی داستان هر دو انیمه «حمله به تایتان» و «دفتر مرگ» میتوان موضوعاتی مثل ناامیدی بشر و تلاش برای بقا را دید که در اولی در قالب مقاومت در برابر تایتانها نمود پیدا میکند که شبیه ماجرای لایت، در تلاش برای زنده ماندن در یک دنیای دیوانهوار خلاصه میشود.
۴. ترور در رزونانس (Terror in Resonance)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- تعداد اپیزودها: ۱۱
- کارگردان: شینیچیرو واتانابه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
احتمالا به ذهنتان خطور نمیکرد که میتوان انیمهای دربارهی دو نوجوان شرور ساخت که یک بمب اتم را میدزدند و با آن توکیو را تهدید میکنند؛ اما از این دست ایدهها از واتانابه بعید نیست، کسی که کارگردانی «کابوی بیباپ» را نیز در کارنامهی خود دارد. «ترور در رزونانس» که به نام «ترور در توکیو» نیز شناخته میشود، یک انیمهی هوشمندانه و درعین حال واقعگرا است. شبیه «دفتر مرگ» این انیمه هم کاراکترهای اصلی جوان، باهوش و شروری دارد که از نظر اخلاقی معلوم نیست چگونه میتوان آنها را قضاوت کرد. هر دو انیمه با کاراکترهای جوان و نابغهای سروکله میزند که از این هوشمندی برای اهداف عجیبی بهره میگیرند. لایت میخواهد دنیا را به آن سمتی هدایت کند که به نظرش غایت بشری است، و شخصیتهای نه و دوازده در «ترور در رزونانس» میخواهند حقایق پنهانی را افشا کرده و با استفاده از حملات تروریستی انتقام بگیرند. این اقدامات است که مرزهای سنتی خوب و بد را به چالش میکشد. برای مثال، در «دفتر مرگ» لایت میخواهد با کشتن جنایتکاران، جامعه را از وجود چنین افرادی پاک کند، اما پرسش اینجاست که آیا ما به عنوان یک انسان عادی حق داریم برای جان دیگری تصمیم بگیریم، حتی اگر آنها جنایتکار باشند؟ نه و دوازده در «ترور در رزونانس» هم چنین وضعیتی دارند؛ آنها که درگیر تراماها و تراژدیهای شخصی هستند میخواهند جامعه را به سمت بهتری تغییر دهند، اما راهی که برای تحقق این جامعه انتخاب میکنند، باعث میشود از خودمان بپرسیم آیا این دو قربانی سیستم هستند یا مجرمانی که باید توسط سیستم حذف شوند. این ابهام است که این انیمه را شبیه «دفتر مرگ» میکند و بینندگان را به سمت پرسشگری از اقدامات و تصمیمات آنها فرامیخواند.
با وجود اینکه «دفتر مرگ» بیشتر به سمت ژانر پلیسی با عناصر فراطبیعی میرود، اما «ترور در رزونانس» یک داستان تریلر روایت میکند که البته جنبههای روانشناختی آن بیشتر و داستانش در دنیای واقعی اتفاق میافتد. با این حال، ماهیت موش و گربه بازی روایت «ترور در رزونانس» است که آن را به انیمهای مهیج برای طرفداران «دفتر مرگ» تبدیل کرده است.
این انیمه به خاطر کارگردانی و داستانسرایی بینظیرش تحسین شده است که شبیه «دفتر مرگ» در زیرلایههای داستان خود نقدهای ظریف اجتماعی را نیز مطرح میکند. سیستم قضایی و اجرای عدالت، هنجارهای اجتماعی، اسرار دولتی و سوءاستفاده از قدرت از جمله مهمترین مسائلی هستند که میتوان در بطن داستان هر دو انیمه دید. بدون اینکه بخواهیم چیز زیادی از داستان هر دو انیمه آشکار کنیم، میتوانیم بگوییم که باید منتظر اتفاقات تراژیکی باشید که پیامدهای اجتناب ناپذیر اقدامات شخصیتهای اصلی هستند و بیشک تأثیر ماندگاری بر شما میگذارند. راستی اگر حوصلهی دیدن انیمههای طولانی را ندارید، میتوانید با خیال راحت سری به «ترور در رزونانس» بزنید که تنها یازده قسمت دارد.
۵. سایکو-پاس (Psycho-Pass)
- سال پخش: ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳
- تعداد اپیزودها: ۲۲
- کارگردان: نائویوشی شیوتانی، کاتسویوکی موتوهیرو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۳ از ۱۰
این انیمه از زمان پخش خود به قدری محبوب شده که از سال ۲۰۱۴ میلادی تاکنون چندین فیلم سینمایی متفاوت براساس دنیای آن ساختهاند. شخصیت اصلی این مجموعه یک کارآگاه آماتور است که در یک دنیای سایبرپانک زندگی میکند؛ دنیایی که در آن همهی شهروندان ژاپنی به طور مداوم تحت نظارت هستند و کسانی که احتمال میرود به جنایت روی بیاورند، دستگیر شده یا کشته میشوند، ایدهای که شاید شما را به یاد «گزارش اقلیت» (Minority Report) بیندازد. با این حال، برخی از این جنایتکاران که نمودار روانیاشان درست کار نمیکند برای کمک به پلیس برای یافتن افراد خطرناک به کار گرفته میشوند. محو شدن مرزهای بین پلیس خوب و مجرم شرور همان چیزی است که این انیمه را به «دفتر مرگ» شبیه میکند. به ویژه «سایکو-پاس» برای کسانی که از محتواهای سنگینتر، تاریکتر و مضامین بزرگسالانه لذت میبرند گزینهی بسیار مناسبی است.
«سایکو-پاس» شبیه انیمه «دفتر مرگ» یک جهان دیستوپیایی را به تصویر میکشد که از سیستم «سیبیل» (Sybil) برای کنترل جامعه استفاده میکند. این سیستم سایکو-پاس افراد را اندازهگیری کرده و مجرمان را قبل از اقدام به جرم شناسایی میکند. در مقابل، «دفتر مرگ» را داریم که به افراد این قابلیت را میدهد تا به طور ناشناس دیگران را از بین ببرند؛ سیستمی که موجب ترس مردم و در نهایت اطاعت آنها میشود. هر دو سیستم با زیر پا گذاشتن آزادی اراده و عدالت واقعی به تدریج به ابزاری برای ظلم تبدیل میشوند. از همین جا میتوانیم به شباهت دیگر این دو انیمه برسیم و آن، اقدامات و انگیزههای پرسش برانگیز شخصیتهای اصلی داستانهاست. در «سایکو-پاس» آکانه تسونوموری با زیر سوال بردن قضاوت سیستم سیبیل و با رویکردی خودخواهانه میخواهد عدالت را جاری کند. کاری که لایت یاگامی «دفتر مرگ» هم انجام میدهد و در نهایت او را به سمت مسیری تاریک سوق میدهد. این فضای تاریک و لحن ویژهی روایی که هر دو انیمه اتخاذ میکنند ویژگی دیگری است که «سایکو-پاس» را شبیه «دفتر مرگ میکند. «سایکو-پاس» با لحن روایی دروننگر خود تداعیگر صحنههایی است که در آن لایت به گفتگوی درونی مشغول است یا با شینیگامی صحبت میکند که بقیه از وجود آن خبر ندارند.
آکانه در زیر بار سنگینی مسئولیتها و محدودیتهای سیستم جامعهاش تحت فشار است. این انیمه از این وضعیت برای نشان دادن زیربنای روانشناختی کاراکتر استفاده میکند، درست شبیه «دفتر مرگ» که در آن لایت یاگامی در حالی که با تضادهای درونی خود دست و پنجه نرم میکند، خود را تحت فشار یک آرمان، یک مسئولیت والا میبیند که انگیزههای او را برای ما ملموستر جلوه میدهد. اما این انگیزهها به نتایج ناخواستهای منجر میشوند که نظم موجود را بر هم میزند. در حالی که دست بردن لایت در نظم طبیعت منجر به هرج و مرج و درنهایت وقایع تراژیکی میشود، آکانه سیستم سیبیل را به چالش میکشد که سرنوشت خود و اطرافیانش را دستخوش تغییرات میکند.
۶. نمایش مرگ (Death Parade)
- سال پخش: ۲۰۱۵
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: یوزورو تاچیکاوا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
درست است؛ شاید در وهلهی اول بگویید انیمه «دفتر مرگ» و «نمایش مرگ» از هیچ نظر، جز آنکه واژهی مرگ در عنوان آنها آمده، به هم شبیه نیستند؛ مثلا، «نمایش مرگ» اساسا یک درام روانشناختی با المانهای فانتزی است، در حالی که «دفتر مرگ» در دستهی انیمههای تریلر پلیسی قرار میگیرد و داستان آنها هم خیلی شباهتی ندارند؛ اما باید گفت اگر نگاه خاص «دفتر مرگ» به ارزشهای اخلاقی را میپسندید و همچنین از عناصر فراطبیعی و روانشناختی آن خوشتان میآید، «نمایش مرگ» درست شبیه آن است. این مجموعه داستان افرادی را دنبال میکند که به تازگی فوت شدهاند و در زندگی پس از مرگ باید در بازیهایی رقابت کنند تا ببینند چه سرنوشتی در انتظار روحشان است.
همانطور که احتمالا از خلاصهی داستان نیز متوجه شدهاید، هر دو انیمه از عناصر ماوراءالطبیعی در داستان خود استفاده کردهاند که قوانین خاص خودش را دارد؛ مثلا، «نمایش مرگ» از یک سیستم قضاوت و بازیهای مشخصی استفاده میکند که عواقب آن زندگی پس از مرگ را دربرمیگیرد؛ «دفتر مرگ» نیز با وجود دفتری جادویی و شینیگامیهایی مثل ریوک که از دنیایی دیگر میآیند، جذابیتهای خاصی به دنیای خود افزوده است. همچنین اقدامات شخصیتها عواقب پرمخاطرهای دارند؛ از یک طرف در «نمایش مرگ» نتیجهی بازیها سرنوشت روحها را تعیین میکند؛ در مقابل، انتخابهای لایت نه تنها بر زندگی خود، بلکه بر زندگی اطرافیانش نیز تأثیر میگذارد.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که «نمایش مرگ» را شبیه «دفتر مرگ» کرده است، به پروتاگونیستهای آن بازمیگردد. هر دو انیمه قهرمانهایی دارند با شخصیتی سرد و منطقی که گاه بیاحساس به نظر میرسند. دسیم در «نمایش مرگ» انگار لایههای پیچیدهای را در زیر پوستهی سرد و غیرقابل نفوذ خود پنهان کرده است. او بدون آنکه اسیر احساسات شود دست به قضاوت ارواح میزند. لایت نیز که در ابتدا به نظر میرسد موتورش با اندیشهی تحقق عدالت راه افتاده است، از میانهی داستان به بعد به طرز عجیبی بیرحم و سرد شده و همذاتپنداری مخاطب را هم به چالش میکشد. این سقوط به سمت درههای وسواس و جنون، یکی از زیباترین ویژگیهای روایی «دفتر مرگ» است که میتوان اثری از آن را در «نمایش مرگ» هم دید. البته این انیمه بیشتر از شخصیت اصلی، بر لایههای عاطفی و پنهانی که در ارواح مهمان وجود دارد متمرکز میشود. در کل میتوان گفت این انیمه که ایدهی بسیار نابی دارد، یکی از زیباترین مجموعهها به طرفداران «دفتر مرگ» است که از نظر نقاشی و تکنیک نیز یکی از انیمههای سردمدار به حساب میآید.
۷. موریاتی وطنپرست (Moriarty the Patriot)
- سال پخش: ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: کازویا نومورا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
از نظر موضوعی نمیتوان گفت که این دو انیمه به هم شبیه هستند، اما اگر از درگیریهای بین لایت و پلیس در «دفتر مرگ» لذت بردهاید، بیشک از «موریارتی وطنپرست» هم خوشتان خواهد آمد. این انیمهی معمایی جذاب داستان یک مشاور جنایی نابغه را دنبال میکند که از طبقات بالای جامعه بیزار است. او با شرلوک هلمز مواجه میشود که از نظر نبوغ به پای خودش میرسد و از اینجاست که کارآگاه را درگیر بازیهای جنایی خود میکند.
اگر به شخصیتهای اصلی هر دو انیمه نگاه کنید متوجه میشوید که شباهتهای بسیاری بین لایت و موریارتی وجود دارد. هر دو انیمه قهرمانهای بسیار باهوشی دارند که خارج از سیستم مقرر حرکت کرده و به قولی آن را دور میزنند. جیمز موریارتی در «موریارتی وطنپرست» از نبوغ خارق العادهی خود برای از بین بردن سیستم طبقاتی سفت و سخت بریتانیا استفاده میکند؛ لایت یاگامی نیز با استفاده از دفتر مرگ میخواهد سیستمهای جامعهاش را مطابق آرمانهای خودش، و تعریف شخصی از خیر و شر شکل دهد. بازیهای ذهنی این کاراکترها اساسا اخلاقیات را به صلابه میکشاند. به عبارت دیگر، نمیتوان مشخصا گفت موریارتی یا لایت در کدام سمت مرز خوب و بد قرار میگیرند؛ درست است که به قول معروف نیت موریارتی خیر است و میخواهد دست به اصلاحات اجتماعی بزند، اما او برای رسیدن به این هدف از روشهای بیرحمانهای استفاده میکند. لایت نیز که حال و روزش معلوم است؛ او با زیر پا گذاشتن قانون و با حرصی روزافزون برای قدرت، میخواهد قانون خودش را بر جامعه اعمال کند. همین موضوع ما را به سمت مفهوم پیچیدگیهای قدرت سوق میدهد. موریارتی دنبال برهم زدن ساختارهاست و لایت میخواهد با قدرت مطلق یک دنیای ایدهآل بسازد. اما این پتانسیل کاراکترها برای فساد را آشکار میکند و نشان میدهد شاید حکمتی دارد که همه نمیتوانند به آنچه در ذهنشان میگذرد برسند.
یکی دیگر از عناصر اصلی که «موریارتی وطنپرست» را شبیه انیمه «دفتر مرگ» میکند، به شرورهایش برمیگردد. در اولی موریارتی را داریم که برای اولین بار در جایگاه نقش اصلی داستان نقش قهرمان را ایفا میکند و حالا شرلوک هلمز آدم بد ماجرا شده است. در «دفتر مرگ» هم لایت با ال شاخبهشاخ شده که همیشه مثل سایه یک قدم عقبتر از لایت قدم برمیدارد. احتمالا در هر داستان دیگری ال خود به قهرمان ماجرا تبدیل میشد، اما در این انیمه ما با کاراکترها و روایتهای کلیشهای طرف نیستیم؛ بلکه شخصیتهایی خاکستری داریم که دوئل آنها بینندگان را بر لبهی صندلیهای خود میخکوب میکند. همچنین کشمکشهای روانی، آسیبهای گذشته و تراماهایی نیز وجود دارند که شبیه لایت در «دفتر مرگ» شخصیت موریارتی انیمه را هم شکل میدهند، اما برای جلوگیری از اسپویلر بگذارید به همین توضیحات اکتفا کنیم.
۸. میرای نیکی (Future Diary)
- سال پخش: ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲
- تعداد اپیزودها: ۲۶
- کارگردان: نائوتو هوسودا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۴ از ۱۰
با وجود تفاوت این دو انیمه از نظر سبک روایی، شباهتهای آنها هم بسیار واضح است؛ هر دو داستان «دفتر مرگ» و «میرای نیکی» حول نوجوانانی متمرکز شدهاند که صاحب یک شیء جادویی میشوند که به نظر میرسد میتواند آینده را پیشبینی کرده و حتی آن را تغییر دهد. «میرای نیکی» یا «خاطرات آینده» داستان یوکیترو آمانو را روایت میکند که یک دفترچه خاطرات دارد که میتواند آینده را تا نود روز بعد پیشبینی کند. یوکیترو همچنین پی میبرد که او باید در یک مسابقه به سبک بتل رویال حضور بیاید که در آن دیگرانی مثل خودش که یک دفترچهی خاطرات آینده دارند باید با هم مسابقه بدهند و برندهی آن به یک نیمهخدا تبدیل میشود.
در «میرای نیکی»، شبیه انیمه «دفتر مرگ»، قهرمانهای داستان به ابزارهای قدرتمندی دست پیدا میکنند؛ یوکیترو در «میرای نیکی» یک دفترچه خاطرات و لایت دفترچهای جادویی پیدا میکنند که این دفترها به صاحبانشان قدرتی فراطبیعی میدهد. این قدرتهای فراطبیعی مقدمهی سقوط به اعماق تاریکی هستند؛ یوکیترو ترجیح میدهد خودش را در اولویت قرار دهد و بیشتر به رفتارهای خشونتآمیز یونو تکیه کند که جایگاه او به عنوان قهرمان داستان را زیر سوال میبرد. رابطهی پیچیدهی یوکیترو و یونو نیز یکی دیگر از ویژگیهایی است که این انیمه را شبیه «دفتر مرگ» کرده است. به نظر میرسد که این رابطه در بطن خود خبر از ناامنیهای ذهنی و عدم ثبات روانی میدهد، چیزی که لایت تا دلتان بخواهد از آن رنج میبرد. با پیشرفت داستان میبینیم که یوکیترو بیش از اندازه به خشونت متوسل میشود که عواقب تراژیکی برای او به همراه خواهد داشت؛ لایت نیز در دام انتخابهای پرسشبرانگیز خود میافتد. این خوش ذوقیها در پردازش کاراکترهاست که باعث شده شخصیتهای این دو انیمه با مخاطب ارتباط برقرار کنند و کاوش در انگیزههای آنها به یک روایت جذاب تبدیل شود.
گفتیم که در «میرای نیکی» با یک داستان به سبک بتل رویال سروکار داریم که بیشتر یادآور چیزهایی مثل «بازیهای گرسنگی» و «بازی مرکب» است. یوکیترو با استفاده از اتحادها و خیانتها به نفع خود میکوشد از میان سایر کسانی که دفتر خاطرات دارند سربلند بیرون بیاید. این یوکیترو را در مقابل دشمنانی قرار میدهد که از نظر هوشمندی به پای خودش میرسند و اینگونه یک تعقیب و گریز هیجان انگیز شروع میشود. هیجانی که نمونهاش را در «دفتر مرگ» نیز دیدهایم. دنبالبازیهای لایت با ال و نیروی پلیس یکی از نفسگیرترین لحظات انیمهها هستند. به طور خلاصه میتوان گفت صحنههای مبارزه و انیمیشنهای زیبای «میرای نیکی» آن چیزی است که این انیمه را به یکی از مجموعههای جذاب دههی اخیر تبدیل کرده است.
۹. تیرهتر از سیاهی (Darker than Black)
- سال پخش: ۲۰۰۹
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: تنسای اوکامورا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۴ از ۱۰
داستان «تیرهتر از سیاهی» در دنیایی اتفاق میافتد که در آن دو دروازهی مرموز، یکی در امریکای جنوبی و دیگری در توکیو باز میشوند. این اتفاق باعث میشود گروه خاصی به نام «پیمانکاران» یا «Contractors» روی کار بیایند که هر کدام از آنها تواناییهای ماوراءالطبیعی منحصربهفردی دارند. داستان دربارهی شخصیتی به نام «هی» است که میتواند برق را کنترل کند و حالا به عنوان یک قاتل ماهر و جاسوس برای یک سازمان مخفی به نام سندیکا کار میکند. به هی مأموریتهای پیچیدهای محول میشود تا اسرار مربوط به دروازهها را کشف کند؛ مأموریتی که رازهایی حول پیمانکاران و سندیکا را نیز افشا میکند.
«تیرهتر از سیاهی» هم شبیه «دفتر مرگ» در دستهی انیمههای تریلر با عناصر ماورای طبیعی میگنجد. هر دوی این انیمهها در عصر حاضر و دنیای عادی اتفاق میافتند که حالا تحت تأثیر المانهایی جادویی دستخوش تغییر و تحولاتی شده است. لحن روایی این دو انیمه نیز بسیار به یکدیگر شباهت دارد؛ همانطور که در «دفتر مرگ» با پرسشهایی از ذات تاریک انسان، آزادی اراده و ماهیت عدالت سروکار داریم، «تیرهتر از سیاهی» هم پرسشهایی فلسفی مطرح میکند که مخاطب را به تفکر در چیزهایی مثل تأثیر مخرب قدرت وامیدارد.
در «تیرهتر از سیاهی» کاراکتری داریم که تواناییهای خارق العادهاش مسئولیتهای تازهای برایش به همراه دارد. هی در حین کار برای سندیکا باید از حدود اخلاقیات فاصله بگیرد؛ کاری که در نهایت منجر میشود هی انگیزههای واقعی سازمان خود را زیر سوال ببرد. در «دفتر مرگ» با اینکه کسی لایت را مجبور نمیکند برای رسیدن به اهدافش آدم بکشد، او خود را مسئول تطهیر جامعهاش میداند و در نتیجه از قدرت خود سوءاستفاده میکند. هر دو مجموعه از نشان دادن نتایج منفی روانی که این مسئولیتها برای قهرمانهای داستان به بار میآورد ابایی ندارند. هی به عنوان یک پیمانکار قدرت زیادی دارد که او را از سایر انسانها متمایز میکند؛ اما در عین حال، او با این پرسش سروکله میزند که آیا هویت او به حد ابزاری برای سندیکا تقلیل پیدا کرده است؟
تعلیق و رمز و راز دو عنصر اصلی در بطن روایت هر دو انیمه هستند. اسرار پیرامون دروازهها در «تیرهتر از سیاهی»، اینکه پیمانکاران از کجا میآیند، انگیزههای واقعی سندیکا، اینها همه در طول داستان به تدریج آشکار میشوند و باعث میشود بخواهید تا آخر سریال را ببینید و از قضیه سردربیاورید. در «دفتر مرگ»، مخصوصا اگر از زاویهی دید ال به ماجرا نگاه کنید، میبینید که هویت قاتل و نقشههای او تا چه اندازه داستانی پرتعلیق ارائه میدهد. این فضای پرتنش ویژگی مشترک هر دو مجموعه است. همچنین نمیتوان فراموش کرد که «تیرهتر از سیاهی» شبیه «دفتر مرگ» انیمهای است دربارهی انزوا و بیگانگی. هی در دنیایی زندگی میکند که هیچ گاه نسبت به آن احساس تعلق نداشته است، حسی که لایت نسبت به جامعهی خود دارد و در نهایت اقداماتش او را از کسانی که برایشان ارزش قائل میشود دور میکند.
۱۰. اشتاینز؛گیت (Steins;Gate)
- سال پخش: ۲۰۱۱
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: هیروشی هاماساکی، تاکویا ساتو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۹.۱ از ۱۰
یک نقش اصلی نابغه با توانایی تغییر جهان از طریق ابزارهای به ظاهر جادویی در محوریت داستان انیمه «اشتاینز؛گیت» یا «دروازه اشتاینز» قرار دارد که بسیار به «دفتر مرگ» شبیه است. این انیمه ماجرای دانشمندی را دنبال میکند که به طور تصادفی راهی برای ارسال پیام به زمانهای مختلف مییابد و در نتیجه متوجه میشود میتواند بر آینده و حال تأثیر بگذارد. «اشتاینز؛ گیت» کارگردانی بسیار خوبی دارد و یکی از بهترین انیماتورهای صنعت انیمه روی آن کار کرده است.
هر دو انیمه «اشتاینز؛گیت» و «دفتر مرگ» شخصیتهای درخشانی با اهداف جاهطلبانه دارند که آنها را به سمت نابودی میکشاند. لایت یاگامی با دفترچهی خود میخواهد از طریق مرگ افراد مشخص یک دنیای بینقص بسازد؛ در مقابل، رینتارو اوکابهی «اشتاینز؛گیت» برای نجات یک دوست در زمان سفر میکند که باعث میشود واقعیت امروز تعییر کند. علاوه بر این، میتوان به استفاده از ابزاری خارق العاده برای تغییر سرنوشت دنیا به عنوان شباهت دیگری میان این دو انیمه نگاه کرد.
نکتهای که در هر دو سریال برجسته میشود، فروپاشی روانی تدریجی قهرمانان آنها است. لایت پس از استفاده از دفتر مرگ دیگر نمیتواند به زندگی سابق برگردد؛ آخر چه کسی میتواند حال و روز او را درک کند؟ رینتارو نیز پس از سفرهای متعدد در زمان با حالاتی از پارانویا، افسردگی و احساس گناه دست و پنجه نرم میکند. این خطوط داستانی میتوانند شما را با خود به عمق روان شخصیتها برده و عواقب ذهنی دستیابی به این حد از قدرت را نشانتان دهند. اما فراتر از خود کاراکترها، اقدامات آنها جهان را تحت تأثیر قرار میدهد؛ به ویژه آزمایشات رینتارو در «اشتاینز؛گیت» که باعث شکست زمان و تحولات اساسی در تاریخ میشود. بالاخره اگر از طرفداران «دفتر مرگ» هستید، بیشک این انیمه را هم دوست خواهید داشت که از نظر روایت و اتمسفر کمی سبکتر است. از نظر روایی نیز، هر دو انیمه رویکردی غیرخطی را دنبال میکنند و تمرکز مشترک آنها بر شخصیتهای پیچیده میتواند یک ماجراجویی جذاب برای مخاطبان به همراه داشته باشد.
منبع: We Got This Covered