چرا مقالههای لیستی را دوست داریم؟
«۱۰ گوشی مناسب خانمها»، «۵ دوربین برای عکاسی ورزشی»، «۸ پرینتر مناسب استفادهی خانگی». اینها عنوان بعضی مقالههایی است که میتوانیم در دیجیکالا مگ و دیگر سایتهای اینترنتی ببینیم. این طور مقالهها که اتفاقا از پربازدیدترینها هستند را مقالههای تنظیم شده به صورت لیست مینامیم. واقعا چرا لیستها را دوست داریم؟ دلیل روانشناختی این علاقهی ما به لیست چیست؟ در این مقاله توضیح میدهم.
- در لیستها، دقیقا میدانیم به دنبال چه هستیم
چه تیتر مقاله، «برترین دوربینهای کامپکت سال» باشد و چه «۱۰ نکته برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق»، ساختار مقاله برای ما کاملا آشناست. میانتیترهای لیستی این مقاله به ترتیب عددی آمدهاند و با اسکرول کردن به پایین صفحه، میتوانیم موارد بعدی را ببینیم. این در ما منجر به پدیدهای میشود که روانشناسان از آن با نام “اسکیماتا” (Schemata) یاد میکنند. اسکیماتا در حقیقت یک الگوی فکری یا رفتاری سازمانیافته است که اطلاعات دریافتی را طبقهبندی میکند و رابطهی بین اجزای مختلف را مییابد. ذهن ما با این روش از تجربههای مختلف نقشه میسازد و بدین ترتیب دربارهی آنچه در آینده باید انتظارش را داشته باشد ایدهپردازی میکند. این میانبرهای ذهنی به ما اجازهی درک و دسترسی آسان به اطلاعات را میدهد.
- حدس زدن گزینهی بعدی، بامزه است!
زمانی که میدانید مقالهای به صورت لیستی تنظیم شده، خیلی دوست دارید پیش از باز کردن آن، گزینههایش را حدس بزنید. این به نوعی یک بازی است، واقعا «برترین گوشیهای هوشمند سال ۲۰۱۵ کدام هستند؟» این بازی خیلی هم آسان نیست چرا که به اطلاعات زیاد و اندکی شانس احتیاج دارد. به هر صورت این لیستها بر اساس قضاوت یک نفر دیگر تهیه شده است و امکان دارد که با نظر شما متفاوت باشد. پژوهشهای عصبشناسی نشان میدهند که وقتی میدانیم در یک بازی فقط ۵۰ درصد شانس موفقیت داریم، در صورت پیروزی دوپامین بیشتری در مغز ما ترشح میشود. دوپامین یک هورمون شاد کننده است. بنابراین تا زمانی که بر روی لیست کلیک نکردهاید نمیدانید که برنده هستید یا خیر. هیجان انگیز است نه؟
- با لیستها آسانتر میتوان اطلاعات را مرور کرد
مقالههای لیستی برای نشان دادن واقعیتهای جداگانه و کوتاه مناسب هستند. مثلا «۱۰ فناوری فضایی که زندگی زمینی ما را متحول کردند.» همچنین اینطور مقالهها برای ارایهی توصیههای عملی نیز به کار میروند. مثلا مقالهی راهنما برای اینکه «وقتی لپتاپ شما خیس شده باید چکار کنید؟» وقتی این مقاله به صورت لیستی نوشته شده باشد، میتوانید خیلی سریع گزینهها را مرور کنید و تقریبا همهچیز را بفهمید. البته این مقالهها هم محدودیتهای مخصوص به خودشان را دارند، مثلا مطالعات نشان میدهد که اگر تعداد میانتیترهای لیستی زیاد باشد، ممکن است باعث شود که خواننده رشتهی کلام نویسنده را از دست بدهد و این در نهایت میتواند منجر به کاهش درک مفهوم شود. پژوهشگران دانشگاه واشنگتن در آزمایشی، به دانشجویان مقالههایی دربارهی بیماری آرتروز دادند، این مقالهها هر بار دارای تعداد متفاوتی میانتیتر بودند. آنمتوجه شدند که هرچند تعداد مشخصی از میانتیترهای لیستی باعث میشد که مفهوم مقاله بهتر فهمیده شود، ولی اگر تعداد آنها از حد مشخصی بیشتر میشد، درک مطلب کاهش مییافت. برای مقالههای آنلاین، یک عنوان برای هر ۲۰۰ کلمه کافی به نظر میرسد.
- دوست داریم ثابت شود که حق با ما بوده است
نکتهی جالب لیستها در این است که میتوانیم خیلی سریع تصمیم بگیریم به کدام گزینهها توجه بیشتری بکنیم. بدین معنی که ما به اطلاعات تایید کنندهی تفکر و قضاوت پیشین خود دربارهی یک مساله، توجه بیشتری نشان میدهیم. مقالههای لیستی بدین طریق ما را ارضاء میکنند. مثلا ممکن است به لیست بهترین گوشیهای سال ۲۰۱۵ نگاه کنید و ببینید که در آن گزینهای مثل HTC One M9 که به نظر شما اصلا یک گوشی برتر در این سال نیست هم وجود دارد، ولی مشکلی نیست چرا که چشم شما خیلی سریع از روی آن عبور میکند و آیفون ۶s را پیدا میکند. این به شما احساس خوبی میدهد چرا که بالاخره آنچه مطابق نظر شما بوده را در لیست یافتهاید.
- لیست خیلی صریح و قاطع است
با خواندن مقالههایی که به صورت لیستی تنظیم شدهاند، احساس میکنیم که پاسخ خود را خیلی قاطع گرفتهایم و به نوعی حجت بر ما تمام شده است. بدین ترتیب عدم قطعیت از بین میرود و در این دنیای پر از شانس و احتمال، نوعی اطمینان خوب در موضوع مقاله برای ما بوجود میآید. پژوهشهای روانشناختی زیادی نشان میدهند که ما علاقهمند هستیم فکر کنیم همهچیز را در کنترل خود داریم، این تفکر برای سلامتی و احساس خوشبختی ما مفید است. البته فقط خوانندگان نیستند که لیست را دوست دارند، در حقیقت روزنامهنگاران هم علاقهی زیادی به لیستها دارند. آنها به جای اینکه مجبور باشند کل مقاله را خیلی خوب تنظیم کنند، کافیست که هر پاراگراف را به صورت منطقی به پاراگراف بعدی متصل کنند و به آنها عنوان و عدد اختصاص دهند. لیستها یک ساختار آماده دارند. در ضمن نویسندهها با وجود لیست لازم نیست به دنبال پاراگراف جمعبندی باشند، مقالههای لیستی خیلی آسانتر تمام میشوند.
- دوست نداریم چیزی را از دست بدهیم
مقاومت در برابر وسوسهی کلیک کردن روی تیتر مقالههای لیستی کار مشکلی است. آدم احساس میکند که اگر بر روی آن کلیک نکند و محتوایش را نخواند، نیمی از عمرش فنا شده است! انگار یک لقمهی حاضر و آمدهی مجانی است که خوردنش ضرری ندارد و نخوردنش ممکن است حیف باشد! آقای “دانیل کانمن” (Daniel Kahneman) و دیگر روانشناسان، سالها بر روی پدیدهی روانشناختی بیزاری از «از دست دادن» کار کردند. ما از اینکه چیزی که هم اکنون داریم را از دست بدهیم متنفر هستیم. بنابراین بسیاری اوقات حتی اگر واقعا تصمیمی برای خواندن اینطور مقالهها نداشته باشیم، صرفا به خاطر اینکه آن را از دست ندهیم، رویش کلیک میکنیم.
- تصور میکنیم سرمان برای خواندن مطالب بلند خیلی شلوغ است
تصور اینکه امروزه سر ما شلوغتر از مردمی است که در زمانهای قدیم زندگی میکردند ساده انگارانه است. این درحالیست که اگر به اسناد دهههای گذشته مراجعه کنیم، خلاف این موضوع ثابت میشود. در سال ۱۸۸۷ نیز فردریش نیچه از دست همین کار زیاد و فرصت کم مینالید. او میگفت:«یک نفر با ساعت بسته شده روی دستش اندیشه میکند و همزمان با صرف نهار، اخبار بازار بورس را دنبال میکند.» اگر به تاریخ آمریکا در ۵۰ سال گذشته نگاه کنیم، اکنون هر فرد آمریکایی بین ۶ تا ۹ ساعت وقت آزاد بیشتری نسبت به نیم قرن پیش دارد. انفجار اطلاعاتی عصر حاضر بدین معنیست که منابع خبری زیادی در اختیار ما قرار گرفته و همهی آنها توجه ما را به سوی خود جلب میکنند. منابع متعدد باعث شدهاند که وقت کافی برای مطالعهی همهی آن مطالب را نداشته باشیم. در نتیجه این احساس در ما القاء میشود که خواندن مقالههای اصطلاحا لیستی وقت کمتری از ما در مقایسه با خواندن مقالههای معمولی میگیرد.
- همیشه میدانیم چقدر از مطلب باقی مانده است
نویسندهها معمولا فکر میکنند که وقتی برای خوانندهی آنلاین مطلبی را مینویسند، باید میانتیترهای بیشتری به کار ببرند. آنها تصور میکنند که تعداد بیشتر میانتیترها باعث میشود که خواننده مکان خود را در نوشته گم نکند. باور غالب این است که اسکرول کردن صفحات به بالا و پایین تا حد زیادی نسبت به ورق زدن یک کتاب گیج کنندهتر است. با این حال بعضی از مقالههای لیستی آنلاین در این مورد زیادهروی میکنند و باعث میشوند که از مقاله چیزی نماند جز یک عالمه میان تیتر که دارای عدد هستند. با این حال میانتیترهایی که عدد دارند باعث میشوند همیشه بدانید کجای مقاله هستید و تا انتهای مقاله چقدر باقی مانده است. این تفاوتی بزرگ میان اینطور مقالهها و مقالههای معمولی است. در مقالههای معمولی حتی زمانی که میدانید طول مقاله چقدر است، از نظر روانی نمیتوانید مکان خود در مقاله و اینکه تا چند دقیقهی دیگر آن را تمام میکنید را تشخیص دهید. در عوض با مقالههای لیستی همیشه میدانید که کجای مقاله هستید.
- لیستها خیلی به مغز ما فشار نمیآورند
خواندن آنلاین مغز ما را مجبور به انجام چند وظیفه به صورت همزمان یا اصطلاحا مالتی تسکینگ میکند. وقتی متنی را از روی نمایشگر رایانهی خود میخوانیم، دائما در حال تصمیمگیری دربارهی کلیک کردن روی لینکهای مختلف، زمان حرکت دادن ماوس و مکان قراردادن صفحهی وبسایت در نمایشگر خود هستیم. بدتر آنکه، گاهی اوقاتپاپ آپها و ایمیلها نیز حسابی اعصاب ما را خرد میکنند. پژوهشگران در دانشگاه “آلبانی استیت” (Albany State) نیویورک متوجه شدند که بعضی وقتها این مسئله میتواند به نوعی احساس سردرگمی در هنگام آنلاین بودن بینجامد. بنابراین اینجا نیز لیستها کاری میکنند که این احساس کمتر به آدم دست بدهد.
منبع: Future
چقدر جالب! واقعا همیناس من الان که میخوندم کاملا اینا رو تو متن حس میکردم ?
با تشکر از مطلبتون
میشه منبعش را هم ذکر کنین؟
همین الانم فقط لیستارو خوندم
بیگ لایک
خیلی خیلی عالی و آموزنده
مطلب بسیار دقیق و جالبی بود درباره مقاله های لیستی که خودش از همین نوع بود.البته به نظرم در مواقعی که با این نوع مقاله های سروکار نداریم یه جور احلاس کلافگی میکنیم یعنی به نوعی ما را بد عادت میکنن مثلاً من همیشه خوندن مقاله های یکپارچه را به بعد موکول میکنم.در کل خیلی چیزایی که قبلاً میدونستم با این مطلب برام کاملاً روشن شد لطفاً از این دست مقالات روانشناختی بیشتر منتشر کنید.ممنون