۱۰ فیلم جاسوسی که در تعطیلات عید باید ببینید
یک فیلم جاسوسی عموما با محتوایی درباره جاسوسها و سازمانهای اطلاعاتی گره خورده است. درونمایه این آثار ممکن است برگرفته از واقعیتهای سازمانهای جاسوسی باشند مثل رمانهای جان لوکاره نویسنده بریتانیایی که خود در سرویس جاسوسی بریتانیا سابقه فعالیت داشت و سپس به نوشتن رمان رو آورد و یا ممکن است داستانهایی تخیلی را دستمایه کار قرار دهند مثل مجموعههایی چون جیمز باند.
گرچه آثار جاسوسی منحصر به کشوری خاص نیستند اما نگاهی به تاریخ سینما نشان میدهد این فیلمها در سینمای بریتانیا جایگاه ویژهای داشته و کارگردانهایی مانند آلفرد هیچکاک یا کارول رید آثار شاخصی در این حوزه کارگردانی کردهاند. همچنین مجموعههای بریتانیایی متعددی با محوریت موضوع جاسوسی و سازمان جاسوسی بریتانیا ساخته شده است.
در آثار جاسوسی افسران اطلاعاتی با دشمنانشان مقابله میکنند و ترس شناسایی آنها توسط دشمن مخاطبان را در تعلیق نگه میدارد. گاهی اوقات داستان فراتر از همین خط ساده روایی میرود و عناصر یک تریلر سیاسی، فیلمی اکشن یا حتی کمدی را با فیلم جاسوسی در هم میآمیزد.
در ادامه قصد داریم به معرفی ۱۰ اثر شاخص با مضمون جاسوسی بپردازیم که دیدنشان خالی از لطف نیست:
۱- زندگی دیگران (The Lives of Others)
فلوریان هنکل فون دونرسمارک کارگردان آلمانی گزیدهکار تا به امروز تنها سه فیلم بلند کارگردانی کرده. معروفترین اثر این کارگردان که اولین فیلم بلند او بود «زندگی دیگران» نام داشت و مشهورترین و شاخصترین اثر این سینماگر است.
فیلم درباره یک افسر ارشد اشتازی (وزارت امنیت آلمان شرقی) است که وظیفه شنود و زیرنظرگرفتنن یک کارگردان تئاتر را برعهده دارد. در حالی که ماموران اشتازی قصد پروندهسازی و محدودکردن فعالیت این هنرمند را دارند، مامور ارشد پرونده گئرد وایسلر یک تحول شخصی را طی میکند.
زندگی دیگران که محصول سال ۲۰۰۶ است یکی از مشهورترین فیلمهای سینمای چنددهه اخیر کشور آلمان است و موفق شد جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را هم از مراسم اسکار به دست بیاورد.
زندگی دیگران براساس روایتی که ادعا میشود واقعیت دارد ساخته شده و تلاشکرده بازتابی باشد از زندگی در آلمان شرقی پیش از فروریختن دیوار برلین.
۲- بندزن خیاط سرباز جاسوس (Tinker Tailor Soldier Spy)
فیلم سینمایی «بندزن خیاط سرباز جاسوس» به کارگردانی توماس آلفردسن در سال ۲۰۱۱ ساخته شد. این فیلم اقتباسی است از رمانی با همین نام نوشته جان لوکاره.
در روزهای تاریک جنگ سرد در سال ۱۹۷۳ سرویس اطلاعات جاسوسی بریتانیا جاسوسی کهنهکار را به نام جورج اسمایلی (با بازی گری اولدمن) که در دوران بازنشستگی به سر میبرد برای افشای هویت یک جاسوس روس در این سازمان به کار میگمارد.
کنترل (با بازی جان هرت) یکی از افراد ارشد سازمان جاسوسی بریتانیاست که به دلیل شکست در یک عملیات جاسوسی و کشته شدن یکی از جاسوسهایی که به مجارستان فرستاده بود از کار برکنار میشود. در پی این شکست و در خطر قرار گرفتن موقعیت سازمان است که جورج اسمایلی بار دیگر به سازمان برمیگردد.
منتقدان زیادی بازی اولدمن را در این اثر سینمایی تحسین کردند و آن را یکی از بهترین نقشآفرینیهای وی دانستند.
فیلم سینمایی بندزن خیاط سرباز جاسوس جوایز متعددی از جمله جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا از آن خود کرد.
۳- سهگانه بورن (The Bourne Trilogy)
مجموعه فیلمهای بورن به ویژه سه فیلمی که در سالهای ۲۰۰۲، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ توسط داگ لیمان و پل گرینگرس ساخته شدند در میان آثار مهم جاسوسی تولید شده در هالیوود قرار دارند. اغلب فیلمهای مجموعه بورن از نظر تجاری موفق بودند و سهگانه مورد نظر از نظر هنری نیز توانست دل منتقدان را به دست آورد. داستان سهگانه بورن درباره یک مامور اطلاعاتی است به نام جیسون بورن که در جستجوی هویت، گذشته و نشانههایی است که زندگی قبلی او را تعریف میکنند. مجموعه بورن در میان آن دسته از آثار جاسوسی قرار گرفته که شخصیت مرکزی آنها خود تحت تعقیب سازمان امنیتی قرار میگیرد که پیشتر در آن مشغول به کار بود.
یکی از ویژگیهای کلیدی سهگانه بورن استفاده از عنصر فراموشی است. بورن به دنبال انتقامگیری از همه کسانی است که به او آسیب رساندهاند اما ترکیب انتقام و از دست دادن بخشی از حافظه شرایط را پیچیده کرده و درامی مهیج ساخته است.
۴- مونیخ (Munich)
مونیخ یک درام تاریخی است به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد. فیلم بر پایه کتاب «انتقام» نوشته جورج یوناس تولید شد و داستان یک عملیات جاسوسی توسط موساد را بیان میکند.
مونیخ در ۵ رشته از جوایز اسکار نامزد دریافت جایزه شد و از نظر منتقدان به عنوان اثری موفق ارزیابی شد. درحالیکه مونیخ در لیست بسیاری از منتقدان میان ۱۰ فیلم برتر سال بود اما در مجموع از نظر تجاری موفق نبود و فروش نه چندان قابل توجه ۴۷ میلیون دلاری فیلم آن را به یکی از کمفروشترین آثار استیون اسپیلبرگ در کارنامه کاریاش تبدیل کرد.
مونیخ از زوایایی به اثری جنجالبرانگیز تبدیل شد و بعضی از منتقدین درباره آنچه در فیلم به عنوان تروریسم و ضد تروریسم مطرح میشود، به پرسشگری پرداختند. همچنین صحت روایت تاریخی فیلم هم از طرف تعدادی از کارشناسان به نقد کشیده شد.
این اثر استیون اسپیلبرگ از این جهت نیز مورد توجه قرار گرفت که با پایان فیلمهای مربوط به جنگ سرد محتوای آثار جاسوسی گستردهتر از قبل شدند و مونیخ نیز بازتاب همین تنوع در جهان فیلمهای جاسوسی بود.
۵- ۳۹ پله (The 39 Steps)
فیلم سینمایی ۳۹ پله اثر آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۳۵ ساخته شد و اقتباسی سینمایی بود از رمانی به همین نام نوشته جان باکن نویسنده اسکاتلندی که در سال ۱۹۱۵ چاپ شد. فیلم از جمله آثار موفق هیچکاک در دهه ۱۹۳۰ بود که به شهرت بیشتر او انجامید. اورسن ولز فیلمساز برجسته آمریکایی فیلم سینمایی ۳۹ پله را یک شاهکار میدانست که نشان از موفقیت هنری فیلم در طول تاریخ دارد. به شکل کلی این اثر هیچکاک به عنوان یکی از فیلمهای شاخص او و از آثار ماندگار تاریخ سینما ارزیابی شده است.
داستان این اثر سینمایی درباره یک شهروند معمولی به نام ریچارد هنی است که در ماجرای سرقت اطلاعات سری سازمان جاسوسی بریتانیا توسط سازمانی به نام ۳۹ پله به شکل ناخواسته گرفتار شده است. در این فیلم شخصیت اصلی به نوعی همیشه در حال فرار است و به باور بعضی از منتقدان بسیاری دیگر از فیلمهای مشابه با الهام از این اثر سینمایی ساخته شدند.
۶- جاسوسی که از سردسیر آمد (The Spy Who Came in from the Cold)
فیلم سینمایی «جاسوسی که از سردسیر آمد» که تحت عنوان «جاسوس جنگ سرد» هم شناخته میشود یک فیلم بریتانیایی است به کارگردانی مارتین ریت که در سال ۱۹۶۵ ساخته شد و بازیگرانی چون ریچارد برتون، کلیر بلوم و اسکار ورنر درآن به ایفای نقش پرداختند. این اثر سینمایی در طول چند دهه گذشته به یکی از فیلمهای مهم ژانر جاسوسی تبدیل شده است. جاسوس جنگ سرد اقتباسی است از رمانی نوشته جان لوکاره بریتانیایی به همین نام که در سال ۱۹۶۳ به رشته تحریر درآمد.
فیلم روایتگر داستان جاسوسی بریتانیایی است به نام الک لیماس که خود را به عنوان یک فرد بریده از سیستم جا میزند تا با نفوذ به سیستمهای اطلاعاتی آلمان شرقی اطلاعات مخربی را در اختیار آنها قرار دهد.
زمانیکه بازار جاسوسی در ایالات متحده و جهان در نتیجه جنگ سرد بسیار داغ بود هالیوود به فرمولی نیاز داشت تا بتواند آثاری کاملا واقعگرایانه برای سرگرمی مخاطبان تولید کند. سوای کلیشهای که از یک جاسوس در فیلمهای جیمز باند آفریده شده بود شخصیت الک لیماس با بازی ریچارد برتون توانست الگویی ثابت و دیرپا در فیلمهای جاسوسی آمریکایی بیافریند. لیماس به جای استفاده از سلاحهای پیشرفته و گرانقیمت از حیلهگری و هوش استفاده میکرد. شخصیتی که مارتین ریت در فیلم جاسوس جنگ سرد آفرید نه آنچنان سحرانگیز بود و نه سرشار از اعتماد به نفس اما میشود گفت از دشمنانش به تنفر رسیده بود و شاید هم از آنچه انجام میداد متنفر شده بود. به هر حال رفتار او فضای ذهنی تیره و تار یک جاسوس را نمایان میکرد.
۷- کتاب سیاه (Black Book)
در حالی که جنگ جهانی دوم در جریان است آلمانها هلند را اشغال کردند و به قتلعام یهودیان میپردازند. زنی جوان که با گروههای آزادیبخش همکاری میکند به یکی از فرماندهان ارشد آلمانی نزدیک شده و در عمل به جاسوسی برای جبهه مقاومت میپردازد. گرچه این ماموریت ناخواسته ابعاد پیچیده عاطفی پیدا میکند و گرههای درام از همینجا شکل میگیرد.
کتاب سیاه نیز مثل فیلم سینمایی انتخاب سوفی به کارگردانی آلن جی پاکولا درباره زنی است که در موقعیت پیچیده خیانت به خود قرار گرفته است. در عین حال که این اثر سینمایی عناصر فیلمی جاسوسی را دارد از پیچیدگیهای درامی با محوریت اصول اخلاقی هم بیبهره نیست.
فیلم سینمایی «کتاب سیاه» به کارگردانی پل ورهوفن در زمان اکران خود پرهزینهترین فیلم سینمای هلند و از نظر تجاری پرفروشترین فیلم در این کشور شناخته شد. این فیلم به عنوان نماینده هلند به مراسم اسکار فرستاده شد تا برای جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان رقابت کند گرچه در میان نامزدهای نهایی قرار نگرفت. کتاب سیاه در بعضی از نظرسنجیها توسط مخاطبان هلندی به عنوان بهترین فیلم هلندی در تاریخ سینمای این کشور انتخاب شده که نشان میدهد استقبال عموم مردم از این اثر سینمایی بسیار مثبت بوده است.
۸- پل جاسوسها (Bridge of Spies)
روایت فیلم سینمایی «پل جاسوسها» اثر استیون اسپیلبرگ در دوران جنگ سرد میگذرد. فیلم بیانگر داستان جیمز داناوان وکیل و مذاکرهکننده سیاسی آمریکایی است که مسئول مذاکره تبادل جاسوس میان کشورها از جمله تبادل جاسوسهای شوروی و آمریکا است. او برای آزادی فرانسیس گری پاورز خلبان آمریکایی مذاکره میکند که در استخدام سازمان سیا بود و در یک مأموریت شناسایی بعد از سرنگونی هواپیمایش توسط نیروهای شوروی دستگیر شد و قرار بود با رادولف ایبل جاسوس شوروی که در آمریکا زندانی بود معاوضه شود.
پل جاسوسها که تقریبا ۴ برابر هزینه تولید خود فروش داشت یک موفقیت تجاری برای اسپیلبرگ بود و همچنین بخاطر فیلمنامه و کیفیت عملکرد بازیگران توسط منتقدین مورد توجه قرار گرفت. مت چارمن به همراه برادران کوئن فیلمنامه این اثر را به رشته تحریر درآوردند و تام هنکس در کنار مارک رایلنس بازیگران اصلی فیلم بودند. رایلنس موفق شد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را هم بابت همین فیلم سینمایی به دست آورد.
۹- پنجهطلایی (Goldfinger)
نمیشود لیستی از فیلمهای جاسوسی تهیه کرد و به اثری از مجموعه جیمز باند اشاره نکرد. پنجهطلایی یک اکشن جاسوسی، سومین فیلم از سری فیلمهای جیمز باند و با بازی شان کانری در نقش جیمز باند همراه است.
«پنجهطلایی» یکی از تحسینشدهترین قسمتهای این مجموعه است و بسیاری از کارشناسان معتقدند برای چندین قسمت بعدی در مجموعه همچون یک الگو عمل کرد. این قسمت در وبسایت راتن تومیتوز به عنوان بهترین قسمت از مجموعه فیلمهای جیمزباند از دیدگاه منتقدان برگزیده شده است.
پنجهطلایی محصول سال ۱۹۶۴ داستان مبارزه جیمزباند با میلیونری خبیث و توطئهگر به نام آوریک گلدفینگر است. این اثر سینمایی اولین فیلم از مجموعه فیلمهای جیمزباند بود که موفق به دریافت جایزه اسکار شد. همچنین مهمترین موفقیت تجاری مجموعه تا آن تاریخ به حساب میآمد چرا که موفق شد بیش از ۴۰ برابر بودجه خود فروش داشته باشد.
۱۰- کاندیدای منچوری (The Manchurian Candidate)
فیلم سینمایی «کاندیدای منچوری» را جان فرانکن هایمر کارگردانی کرده است. این فیلم سینمایی هم مثل بسیاری از آثار موفق جاسوسی در فضای جنگ سرد میگذرد و درباره ماموری است که اصطلاحا در این آثار به عنوان «مامور خفته» شناخته میشود. مامور خفته جاسوسی است که برای مدتی نسبتا طولانی در کشوری دیگر به شکل ناشناس حضور پیدا میکند اما برنامهای برای انجام عملیات فوری ندارد.
کاندیدای منچوری براساس رمانی به همین نام نوشته ریچارد کاندن ساخته شده و روایتگر داستان ریموند شاو یک کهنهسرباز جنگ کره و از فرزندان یک خانواده سیاسی برجسته است. او در زمان جنگ در کره زندانی بوده و در زندان شستوشوی مغزی شده است.
فیلم سینمایی کاندیدای منچوری درست زمانی اکران شد که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در اوج درگیریهای جنگ سرد و بحران موشکی کوبا بودند. فیلم توسط منتقدان تحسین شد و مورد توجه بینالمللی قرار گرفت؛ همچنین ایفای نقش فرانک سیناترا خواننده و هنرپیشه آمریکایی در این اثر سینمایی نیز با تمجید مخاطبان روبرو شد. بسیاری از منتقدان کماکان کاندیدای منچوری را اثری زنده و بیانگر برخی از مسائل معاصر میدانند که با هوشمندی کارگردانی شده است.
فیلم در اواخر دهه هشتاد میلادی دوباره در فستیوال فیلم نیویورک به نمایش درآمد و پس از این نمایش شاهد افزایش محبوبیت آن در میان عموم مخاطبان بودیم.
دست مریزاد با جواب منطقی و بدون سفسطه!
ضمن سلام.
در پاسخ به شما باید بگویم
من ربط ندادم کارگردان اصالتا اسرائیلی است..
شما بی اطلاعید تقصیر ماست؟؟
ضمنا پیشنهاد میدهم فیلم را ببین برادر
بعد نقادی کن..
اصول فیلم جاسوسی تعلیق است
که گویا شما کلا بی اطلاعید
ناگفته پیداست که نه فیلم را دیده اید و نه با شاخصهای کارگردانی آشنا هستید
و صد البته گویا محبت صهیونیسم در دلتان است..مبارک باشد
در مورد ایرانی که عزیزم ما ۲تا اسکار داریم..توسط اصغر عزیز..
اسرائیل چند تا داره؟؟
در زمینه جاسوسی کارها و درام های عاشقانه ، امنیتی که در مورد ریگی
که تشویق دوست و دشمن را به همراه داشته رو قطعا پیشنهاد میدهم ببینید
ضمنا کارگردانش زن است..اینم افتخار بیشتر..
از قدیم گفتند
از یک کتاب خونده باید ترسید
مبرهن است که از هنر هفتم قطعا بی اطلاعید
با سلام و ادب
بسیار عالی و
بسیار بسیار ممنون.از سایت خوبتان…
البته در زمینه کارهای جاسوسی جا دارد به اثر
سوپر مزخرف “مامور مخفی” ساخت کارگردان آماتور اسرائیلیهم اشاره کرد
که آبروی کار جاسوسی را برده..قطعا ببینید و دروغگو را دشنام دهید…
خط روایت بسیار ضعیف و عدم باور پذیری کاراکتر و سرعت عجیب و باور نکردنی به جهت رخنه عاشقانه(در ۵ دقیقه) در دل کاراکتر
خنده را بر لبنان بیننده مینشاند
دوستان به جهت کار کمیک پیشنهاد دیدن میدهم
مجدد سپاسگذارم و آرزوی توفیقات دارم.ولیپور
الان بد بودن کارگردان رو ربط دادی به اسرایلی بودنش؟
با این اوصاف یه نگاه به فیلمهای ایرانی بنداز و ایرانی درغگو را دشنام ده!
توی این مملکت با چه کسایی گیر افتادیم ها.