۱۰ فیلم مهم اروپایی سال ۲۰۱۹ که ارزش دیدن دارند
سینمای اروپا همیشه چیزی برای شگفتزدهکردن مخاطب در آستین دارد. سال ۲۰۱۹ هم با مجموعه فیلمهایی درباره زندگی، عشق و روابط خانوادگی برای سینمای اروپا سال پرباری بود.
در حالی که برخی از این فیلمها چشماندازهای جدیدی را در مورد موضوعات روزمره روزگار ما ارائه میدهند، برخی دیگر دوباره به گذشته و تبعات آن میپردازند و فرصتی برای کشف زمانهای فراموش شده یا مکانهای ناشناخته ایجاد میکنند. تنوع این فیلمها محدود به طرح اصلی آنها نیست و در تکنیکهای سینمایی که توسط کارگردانان استفاده میشود نیز قابل مشاهده است.
فیلمهای ۲۰۱۹ نشاندهنده خلاقیت و سلطه کارگردانان مطرح و بزرگی مانند پدرو آلمودوار، سلین سیاما و همچنین کارگردانان جوان و خوشآتیهای همچون برایان ولش و استیون واترلود بود. در سال ۲۰۱۹ فیلمهای باکیفیتی به نمایش درآمدند و نسل جدیدی از بازیگران جوان و فوقالعاده دراین قاره قدیمی ظهور کردند.
این فیلمها به غیر از بازی خوب بازیگرانشان یک عنصر اساسی دیگر از فیلمهای بزرگ را نیز با خود دارند: این آثار در ذهن مخاطبانشان میمانند چرا که عمق احساسات انسانها و پیچیدگی زندگی را به تصویر میکشند. لزوما روی شرایط یا شخصیتهای خارقالعاده تمرکز نمیکنند، آنها قدرت فوقالعاده انسانیت را نشان میدهند.
بیشتر این فیلمها قبلا در جشنوارههای اروپایی جایزه گرفتهاند و دو فیلم از این فهرست ۱۰تایی (فیلم «بینوایان» و فیلم «درد و شکوه») نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بینالمللی جوایز اسکار بودند.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ فیلم اروپایی برجسته سال ۲۰۱۹ که باید مورد توجه قرار دهید:
۱۰- هفدهسالگی
عنوان اصلی: Seventeen
کارگردان: دانیل سانچس آرهبالو
بازیگران: بیل مونتورو، ناچو سانچز، لولا کوردون
محصول: اسپانیا
فیلم سینمایی «هفدهسالگی» به کارگردانی و نویسندگی دانیل سانچس آرهبالو یک فیلم اسپانیایی درباره روابط خانوادگی است که در طبیعت زیبای شمال اسپانیا جایی به نام کانتابریا فیلمبرداری شده است.
هفدهسالگی داستان نوجوانی به نام هکتور (با بازی بیل مونتورو) است که برای تحقق آخرین آرزوی مادربزرگش از یک مرکز بازپروری نوجوانان فرار میکند و همزمان به جستجوی سگی که وابستهاش بوده میپردازد. هکتور چند روز قبل از اینکه به سن قانونی یعنی ۱۸ سالگی برسد از بازداشتگاه فرار کرده و برادر بزرگترش اسماعیل را که مسئولیتپذیرتر از خود او است را متقاعد میکند تا در این مسیر ماجراجویانه به او بپیوندد. روابط بین این دو برادر به دنبال زخمهایی که خوردهاند دچار آشفتگی است اما همزمان همین آسیبهای گذشته است که هر دوی آنها را به هم گره میزند و روابط بینشان را مستحکم میکند.
داستان فیلم به طور طبیعی و البته در لحظاتی همراه با بعضی کلیشهها پیش میرود اما کارگردان فیلم دانیل سانچس آرهبالو با آمیزهای از شوخطبعی و لحظات احساسی تاثیرگذار در فیلم، این ضعف را میپوشاند. شخصیتهای فیلم وضعیتی یکنواخت ندارند؛ آنها گاهی احساس ضعف و ناایمنی میکنند، گاهی سرسختی و لجاجت به خرج میدهند و لحظاتی اسیر دست احساساتاند. در کل اگر قرار باشد در شرح فیلم هفدهسالگی فقط یک کلمه بگوییم آن کلمه «انسانیت» خواهد بود. هفدهسالگی فیلمی است که موفق شده یک داستان موثر را به زیبایی روایت کند.
۹- دستکش طلایی
عنوان اصلی: The Golden Glove
کارگردان: فاتح آکین
بازیگران: یوناس داسلر، مارگارت تیزل، کاتیا استت
محصول: آلمان، فرانسه
فیلم سینمایی «دستکش طلایی» بر اساس داستان قاتلی سریالی به نام فریتز هونکا توسط فاتح آکین کارگردان آلمانیتبار ساخته شده است. دستکش طلایی اثری ترسناک با روایتی بیرحمانه است که برای به تصویر کشیدن داستان یکی از خشنترین قاتلهای سریالی آلمان آنچنان به استفاده از تعلیق یا تخیلات تماشاگران تکیه نمیکند. فریتز هونکا در سال ۱۹۷۰ میلادی در فرانکفورت چهار زن را به شکل وحشیانهای به قتل میرساند؛ واقعهای که باعث ایجاد رعب و وحشت در شهر میشود. فیلم آکین با وضوح، سادگی و بدون تمرکز بر پیشینه قربانیان، قاتل یا مقاماتی که قصد دستگیری او را دارند قصه را روایت میکند.
در واقع دستکش طلایی صرفاً روی واقعیتهای وحشتناکی که شخصیت اصلی فیلم را مشهور ساخته است، متمرکز شده: روش خشونتآمیز او در قتل قربانیانش. روشی وحشیانه، خشن و حتی بیمارگونه. داستان فیلم دستکش طلایی قطعاً داستانی نیست که به دنبال توجیهی برای قتلهای هونکا باشد. در عین حال با صحنههای وحشتآور و ترسهای واقعی که خلق میکند از موثرترین فیلمهایی است که درباره قاتلان سریالی ساخته شده. یوناس داسلر در نقش فریتز هونکا بازی شگفتانگیزی ارائه داده و به خوبی از پس ایفای نقش این قاتل سریالی برآمده است.
این حقیقت که آکین در فیلمش به دنیال توضیحات روانشناختی وحشیگریهای فریتز هونکا نیست به اثر رنگ و بویی کاملا متفاوت بخشیده. دستکش طلایی ترسها و آشفتگیهای جامعه را نشان میدهد؛ فیلم وحشتی که نام فریتز هونکا باید در شنونده برانگیزد را به خوبی در مخاطبانش ایجاد میکند.
۸- تابستان فوقالعاده من با تس
عنوان اصلی: My Extraordinary Summer with Tess
کارگردان: استیون واترلود
بازیگران: سانی کوپس فان اوترن، جوزفین آرنتسن، ژبو خریتسما
محصول: هلند، اتریش
فیلم سینمایی «تابستان فوقالعاده من با تس» اثری هلندی است با درونمایه بلوغ به کارگردانی استیون واترلود. این فیلم اقتباسی است از کتابی به همین نام نوشته آنا ولتز. داستان فیلم در مورد کودکی، بیگناهی و ترس از تنهایی و مرگ است که به زیبایی از دیدگاه سم بیان میشود. سم پسری ده ساله است که تعطیلاتش را به همراه خانواده خود در یک جزیره در هلند میگذراند. او به عنوان جوانترین عضو خانوادهاش، از این فکر که خانوادهاش روزی میمیرند و او تنها میماند، وحشت دارد. سم خیلی زود با تس، دختری پرماجرا، پرانرژی و شجاع روبرو میشود که دیدگاه متفاوتی نسبت به زندگی دارد.
هنگامیکه این دو شخصیت در این تعطیلات تابستانی ترسها، اضطرابها و خواستههای دوران کودکیشان را کشف میکنند سم یاد میگیرد که زندگی پیشبینی بدترینها نیست بلکه دریافتن و تسخیر کردن زمان حال است. تابستان فوقالعاده من با تس می توانست به راحتی تبدیل به یک فیلم انگیزشی سطحپایین شود اما با نگاه دقیق کارگردان اثر استیون واترلود، به یک داستان صمیمانه در مورد جوانان، دوستی با سوالاتی ساده اما عمیق مربوط به هستی تبدیل شده. فیلمی با صحنههای بدیع و گیرا، در بعضی مواقع عمیق، با این وجود همواره سرگرم کننده و شگفتآور.
۷- بیتس
عنوان اصلی: Beats
کارگردان: برایان ولش
بازیگران: لورا فریزر، لورن مکدونالد، کریستین اورتگا
محصول: بریتانیا
فیلم سینمایی «بیتس» از محصولات سینمای بریتانیا است و توسط برایان ولش کارگردانی شده. ولش سابقه ساخت چند فیلم سینمایی و کارگردانی آثار تلویزیونی را در کارنامه دارد که از جمله آنها میتوان به کارگردانی یک قسمت از مجموعه «آینه سیاه» (Black Mirror) به نام «همه تاریخچه تو» (The Entire History of You) اشاره کرد.
فیلم سینمایی بیتس داستان زندگی دو نوجوان را در یکی از پرآسیبترین دورههای تاریخ بریتانیا دنبال میکند. فیلم فضایی نوستالژیک دارد و تصویری از مناطق دلگیر صنعتی اسکاتلند در دهه نود را پیش چشم مخاطب میآورد. از مشکلات خانوادگی گرفته تا درگیری با قانون و پلیس درون این اثر سینمایی تصویر شده اما تمرکز فیلم بر نوسان و بالا و پایین رابطه دو نوجوان حفظ میشود که در این فضا زیست میکنند. ولش کارگردان اثر، خود در دهه نود دوران نوجوانیاش را گذرانده و متولد اسکاتلند است به این ترتیب شناختی عینی از موضوع دارد.
تقریبا بخش عمده فیلم سیاه و سفید است و دشواریهای زندگی جوانان و نوجوانان اسکاتلندی را با لحنی احساساتبرانگیز ترسیم میکند. با این وجود در معدود صحنههایی کارگردان تصمیم گرفته از تصاویر رنگی هم در کنار تصاویر سیاه و سفید بهره ببرد. این تصاویر رنگی در یک هماهنگی مناسب با حال و هوای شخصیتها و موسیقی فیلم غنای بیشتری به این اثر سینمایی بخشیده است. فیلم از طریق تضادهای درونش موفق شده داستان قدرتمندی درباره دوستی و جوانی در اسکاتلند اواسط دهه نود روایت کند.
۶- آنها که ماندند
عنوان اصلی: Those Who Remained
کارگردان: بارناباش توث
بازیگران: کارولی هایدوک، ابیگیل سوک، ماری ناگی
محصول: مجارستان
فیلم سینمایی «آنها که ماندند» به کارگردانی بارناباش توث کارگردان مجارستانی طرح اصلی خود را روی پیامدهایی که جنگ جهانی دوم و هولوکاست بر مجارستان داشته است متمرکز میکند. شخصیتهای اصلی فیلم دو بازمانده از فاجعه هولوکاست هستند؛ یک پزشک ۴۲ ساله به نام آلدو (با بازی کارولی هایدوک) و یک دختر نوجوان ۱۶ ساله به نام کلارا (با بازی ابیگیل سوک) که هر دوی آنها خانوادهشان را از دست دادهاند و با احساس گناه و ناامیدی روزگار میگذرانند.
آنها که از تجربه خود در هولوکاست آسیب جدی دیده بودند اکنون باید با واقعیت یک کشور فروپاشیده و یک حکومت مستبد جدید روبرو شوند. در ابتدا کلارا در چهره آلدو پدرش را میبیند که بسیار دلتنگ او است. آلدو نیز هنوز بابت از دست دادن همسر و فرزندش در هولوکاست رنج میکشد اما کلارا همچون یک پرتوی امیدبخش به او روحیه میدهد؛ روحیهای که به آلدو امکان میدهد خود را در جامعهای بیمار با مناسبات ناعادلانه حفظ کند. به این ترتیب دردهای گذشته این دو نفر را به هم وصل کرده است.
فیلم سینمایی آنها که ماندند به نوعی در وصف ضربه روحی سختی است که خانوادهها و اجتماع را به کلی نابود کرده و زندگیهای فروپاشیدهشان را در دنیایی گیجکننده رها کرده تا با واقعیتهای وحشتناک دوره پس از جنگ روبرو شوند. اما عشق و محبت عمیقتر از درد است. احساسی که آلدو و کلارا به آن نیاز دارند تا بر ناامیدی غلبه کنند.
آنها که ماندند اثری است که احساسات شما را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. این فیلم نشان میدهد زنده ماندن یک نتیجه نیست بلکه یک فرایند است؛ فرایندی که برای آن حضور عشق و پیوندهای انسانی کاملا ضروری است.
۵- پرتره دوشیزهای شعلهور
عنوان اصلی: Portrait of a Lady on Fire
کارگردان: سلین سیاما
بازیگران: نوئمی مرلان، آدل انل، لوانا بایرامی
محصول: فرانسه
فیلم سینمایی فرانسوی «پرتره دوشیزهای شعلهور» ارتباط میان دو زن یعنی ماریان (با بازی نوئمی مرلان) و هلوئیز (با بازی آدل انل) را در منطقه بریتان فرانسه و در اواخر قرن هجدهم میلادی نشان میدهد. ماریان یک نقاش است که توسط مادر هلوئیز استخدام شده تا یک پرتره عروسی از ماریان نقاشی کند.
سلین سیاما کارگردان و نویسنده این اثر سینمایی است که ابتدا در جشنواره کن مورد توجه قرار گرفت. این اثر در بخش اصلی جشنواره کن به رقابت پرداخت و جایزه بهترین فیلمنامه را از این فستیوال هنری دریافت کرد. جدیدترین اثر سیاما در سال ۲۰۱۹ مورد توجه منتقدین بسیاری قرار گرفت و از طرف بسیاری از مجلات و نشریات در فهرست بهترین فیلمهای سال جا داشت. صحنههای خیرهکننده و قاببندیهای فوقالعادهای که سیاما در فیلم خلق کرده در کنار موسیقی گوشنوازی که در این اثر سینمایی شنیده میشود تماشاگران را تحت تاثیر قرار داده و موجب میشود پرتره دوشیزهای شعلهور یک دستاورد بزرگ و ماندگار از سینمای اروپا در سال ۲۰۱۹ باشد.
سیاما برخلاف معمول به جای بهرهگیری از تضادها یا دنبالکردن جریان متعارف درام برای بیان داستان خود و القای احساس درونی آن به تماشاگر از دیالوگها، حرکات و اشارات کوچک اما موثر بهره میگیرد.
پرتره دوشیزهای در آتش فیلمی عمیق و قابل تامل است که به تماشاگر این امکان را میدهد تا تاثیر هنر را بر تغییر سرنوشت و روابط عاطفی بررسی کند.
۴- درد و شکوه
عنوان اصلی: Pain and Glory
کارگردان: پدرو آلمودوار
بازیگران: آنتونیو باندراس، سیسیلیا روت، لئوناردو اسباراگلیا
محصول: اسپانیا
فیلم سینمایی «درد و شکوه» آخرین اثر کارگردان صاحبنام اسپانیایی پدرو آلمودوار است که داستان زندگی مردی به نام سالوادور مالو (با بازی آنتونیو باندراس) را روایت میکند. سالوادور کارگردانی است که با رسیدن به دوران پیری دچار افسردگی شده است. او از نظر جسمی قدرتش را از دست داده و درگیر بیماریهای جسمی مختلف است. تمام این بحرانهای جسمی و روحی رابطه علت و معلولی مرموزی با خلاقیتش دارند. به این ترتیب باید گفت چشمههای خلاقیت این کارگردان خشکیده است.
در فیلم درد و شکوه شاهد دوران کودکی شخصیت اصلی تا رسیدن به زندگی امروز او هستیم: آموزش، عشق اول و دستاوردهای او به عنوان یک کارگردان پیش چشم مخاطب میآید.
شاید تنوع و تفاوت در فیلمهایی که پدرو آلمودوار در کارنامه کاری خود دارد مهمترین دلیلی است که این کارگردان را در زمره یکی از محبوبترین هنرمندان اسپانیا قرار داده است. تماشای فیلم درد و شکوه از این جهت بسیار لذتبخش است که درباره احساساتی است که همه ما در زندگی خود تجربه کردهایم: ناامنی، ترس، عشق، ناامیدی و غرور.
فیلمساز با خلق تصاویر و دیالوگهای بهیادماندنی جلوه فوقالعادهای به فیلم بخشیده. در این اثر نیمه اتوبیوگرافیک، آلمودوار نه تنها به وفور از رنگ قرمز که به امضای هنری او در سینما تبدیل شده است استفاده میکند، بلکه به طرز ماهرانهای با قاببندیها نیز بازی کرده و از لحاظ بصری جلوههای خیرهکنندهای را پیش چشم میکشد. درد و شکوه به ناگزیری رنج، شکنندگی و ضعفهای انسانی میپردازد.
فیلم سینمایی درد و شکوه در مراسم اسکار نامزد دریافت دو جایزه (بهترین فیلم بین المللی و بهترین بازیگر نقش اصلی مرد) شد و تاکنون جوایز بسیاری دریافت کرده است. درد و شکوه یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۹ و یکی از خلاقانهترین آثار آلمودوار است.
۳- خرابکار سیستم
عنوان اصلی: System Crasher
کارگردان: نورا فینگشایت
بازیگران: هلنا تسنگل، آلبرشت شوخ، گابریل ماریا اشمایده
محصول: آلمان
«خرابکار سیستم» یک درام آلمانی تاثیرگذار است درباره کودکانی که نمیتوانند با جامعه سازگار شوند و همزمان در مورد سیستمی اجتماعی است که نمیتواند محیطی امن برای نوجوانان ظاهرا دردسرساز فراهم کند.
فیلم سینمایی خرابکار سیستم ماجرای دختربچه ۹ سالهای به نام بنی ( با بازی هلنا تسنگل) است. دختربچهای دردسرساز و طغیانگر که برای خودش و اطرافیانش خطرناک است. درحالیکه مادرش از او وحشت دارد بنی به یکی از مراکز خدمات اجتماعی کودکان انتقال داده میشود . جایی که به نظر نمیرسد کسی قادر باشد برای غلبه بر آسیبهایی که بنی در گذشته با آنها مواجه بوده به او کمکی کند. هلنا تسنگل در نقش بنی عملکردی شگفتانگیز، بالغانه و واقعبینانه ارائه کرده و شخصیتی واجد پیچیدگی آفریده که به فیلم ارزش و اعتباری دوچندان میبخشد. باید اعتراف کرد تماشای این فیلم با وجود اتفاقات دردناکی که بنی با آنها مواجه میشود کار آسانی نیست.
کارگردان فیلم خرابکار سیستم نورا فینگشایت، برای نواقص سیستم ضرورتا به دنبال مقصر نیست اما واقعیتی دردناک و افسردهکننده را به تصویر میکشد. مخاطب هنگام تماشای این اثر سینمایی با احساس درماندگی روبرو میشود. با این وجود جدیدترین اثر این کارگردان زن از بهترین فیلمهای سینمای آلمان طی سالهای گذشته است.
۲- افسر و جاسوس
عنوان اصلی: An Officer and a Spy
کارگردان: رومن پولانسکی
بازیگران: ژان دوژاردن، لویی گارل، امانوئل سنیه
محصول: فرانسه، ایتالیا
فیلم سینمایی «افسر و جاسوس» جدیدترین اثر رومن پولانسکی کارگردان برجسته و پرحاشیه لهستانی از جمله آثار مطرح سال ۲۰۱۹ بود.
فیلم جدید رومن پولانسکی به ماجرای دریفوس مربوط است. یک پرونده قضایی بینهایت معروف که براساس آن آلفرد دریفوس افسر یهودی ارتش فرانسه، در دادگاه به اتهام خیانت به حبس محکوم شد. به نظر میرسد ساخت این اثر توسط پولانسکی به نوعی جوابیهای باشد بر اتهاماتی که متوجه خود این فیلمساز است.
پولانسکی سالها پیش به دلیل تعرض جنسی در ایالات متحده آمریکا پروندهای گشوده دارد و عملا از این کشور فرار کرده. او از جمله چهرههایی است که پس از همهگیری جنبش میتو در هالیوود دوباره مورد توجه قرار گرفت و حضور فیلمش در جشنواره ونیز با اعتراضاتی گسترده مواجه شد با این حال افسر و جاسوس موفق شد جایزه بزرگ هیئت داوران این جشنواره را تصاحب کند.
۱- بینوایان
عنوان اصلی: Les Misérables
کارگردان: لاج لی
بازیگران: دیمین بنارد، الکسیس ماننتی، جیبریل زونگا
محصول: فرانسه
فیلم سینمایی «بینوایان» اولین فیلم بلند کارگردان فرانسوی لاج لی است. این فیلم که خشونت، بیعدالتی و فقر را در پاریس امروز به تصویر کشیده یکی از قابلتوجهترین فیلمهای سال ۲۰۱۹ بود. لاج لی بعد از فیلم کوتاهی که با همین نام در سال ۲۰۱۸ ساخت سراغ تولید این اثر سینمایی رفت؛ یک درام پلیسی درباره درگیریهای روزمره طبقات فرودست و حاشیهنشین پاریس با نهادهای اعمالکننده قدرت در جامعه. جامعهای فقیر که مورد تبعیضهای زیادی قرار گرفته و شرایط زندگیاش در پاریس معاصر روز به روز دشوارتر میشود. این اثر سینمایی در منطقه مونفرمی در حومه پاریس و با اشاراتی به رمان بینوایان ویکتور هوگو ساخته شده است.
لی پیش از این به ساخت آثار مستند و کوتاه میپرداخت اما با حضور فیلمش در جشنواره کن ۲۰۱۹ بیش از پیش مورد توجه جهانی قرار گرفت.
فیلم بینوایان اگرچه اقتباسی از رمان ویکتور هوگو نیست اما استفاده از نام فیلم به شکلی هدفمند اتفاق افتاده است. لاج لی در فیلمش به نمایش نزاع میان فرودستان مسلمان و پلیس فرانسه که آنها را سرکوب میکند پرداخته است و به نوعی نشان میدهد زندگی فرودستان و فقرا در حاشیههای شهرهای فرانسه به همان منوالی است که در بینوایان هوگو نمایش داده شده بود. در این فیلم استیفن ریوز (با بازی دیمین بنارد) به تشکیلات پلیس مونفرمی میپیوندد و شاهد فساد و انحراف رییس خود در تشکیلات است. ارتباطات پر از تنش که میان پلیس و کودکان و نوجوانان وجود دارد و برخورد همکاران استیفن با این موضوعات حقیقتی تلخ را درباره بیعدالتی، نابرابری و خشونت پلیس بیان میکند. در واقع در بینوایان به خط باریکی که میان خوب و بد وجود دارد اشاره میشود.
بینوایان نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی و یکی از شجاعانهترین فیلم های سال ۲۰۱۹ با بازیهای بسیار درخشان است. این اثر سینمایی سوالاتی اساسی را درباره تبعیض، خشونت و روابط انسانی مطرح میکند.
عالی …عالی