چطور و از کجا باید برنامهنویسی را شروع کنیم؟
یکی از مشکلاتی که بسیاری از علاقهمندان به برنامهنویسی با آن مواجه هستند، عدم اطلاع از یک نقشهی راه درست است. وجود یک نقشهی راه خوب باعث میشود که شما تا حد زیادی در وقت و انرژیتان صرفهجویی و مراحل یادگیری را بهتر و سریعتر طی کنید. در ادامه توضیح میدهیم که چطور و از کجا باید برنامهنویسی را شروع کنید. با دیجیکالا مگ همراه شوید.
برنامهنویسان حرفهای و نیمهحرفهای معمولا با سوالات تکراری و زیادی از طرف علاقهمندان روبهرو میشوند. برخی از آنها را در ادامه مرور میکنیم:
بهترین زبان برنامهنویسی چیست؟
چقدر طول میکشد تا یه برنامهنویس خوب بشویم؟
میزان درآمد یک برنامهنویس چقدر است؟
تا چندسالگی میتوانم برنامهنویسی کنم؟
برای برنامهنویس شدن حتما باید رشتهی دانشگاهیام کامپیوتر باشد؟
اساسا چرا برنامهنویسی؟!
قبل از هر چیزی با خودتان صادق باشید. چه چیزی باعث شد که تمایل پیدا کنید برنامهنویسی را یاد بگیرید؟ درآمد بالای برنامهنویسان، علاقه به کامپیوتر و مباحث پیشرفتهی آن، وجههی شخصیتی که برنامهنویسان در اجتماع دارند، نیاز به شغلی که بتوانید در خانه بمانید و پول در بیاورید، تغییر جهان یا حتی به فعلیت رساندن ایدههایتان. اینها همه دلایل بسیار خوبی برای شروع یادگیری برنامهنویسی هستند ولی شاید دلایل خوبی برای ادامه نباشند.
اگر حوصلهی درگیر شدن با مسائل پیچیده را ندارید از شما میخواهیم که دستتان را به کد آلوده نکنید و به سراغ مهارتهای دیگری بروید.
برنامهنویسی نیاز به عشق، علاقه و پشتکار دارد. زندگی یک برنامهنویس با خطاها و انجام نشدن و زیر سوال رفتن مواردی که قبلا یاد گرفته، عجین است. در هر پروژهای برنامهنویسان میزان زیادی از وقتشان را برای رفع خطاهای موجود در برنامهی نوشتهشده صرف میکنند و شاید روزها طول بکشد تا بفهمند مشکل کار تنها از یک غلط املایی بوده است یا هر چیز دیگری. پس به عنوان یک برنامهنویس نیاز به این خواهید داشت که واقعا صبور و باپشتکار باشید. باید قبول کنیم که برنامهنویسی کار سادهای نیست. همین ساده نبودن برنامهنویسی، آن را خاص کرده است. نیازی نیست حتما در رشتهی کامپیوتر دارای تحصیلات باشید یا حتما سنتان بالای ۲۰ و کمتر از ۳۵ باشد. یا حتی نیاز نیست انسان بسیار باهوشی باشید یا ریاضیتان خیلی قوی باشد. ولی اگر همهی اینها را داشته باشید، ممکن است در کنار دیگر برنامهنویسان از جایگاه بهتری برخوردار شوید. اگر پشتکار زیادی در یادگیری ندارید و همچنین اصلا حوصلهی درگیر شدن با مسائل سخت و پیچیده را ندارید از شما میخواهیم که دستتان را به کد آلوده نکنید و به سراغ مهارتهای دیگری بروید.
با شرکت در یک دورهی برنامهنویسی یا خواندن یک کتاب جامع، شما یک برنامهنویس خواهید بود؛ برنامهنویس به این معنی که میتوانید به مطالب گفتهشده در آن کتاب یا آن دوره عمل کنید و بتوانید آن پروژهها را از نو بنویسید. برای یادگیری اولیهی برنامهنویسی زمان زیادی نیاز ندارید؛ ولی برای آنکه بتوانید آنچه را در ذهن شما یا مشتریتان است انجام دهید به تجربههای زیادی نیاز دارید. در واقع، شما به تخصصهای زیادی نیاز خواهید داشت که بسیاری از آنها در هیچ کتاب یا آموزشگاهی ارایه نمیشوند.
بعد از اینکه متوجه شدید که راه سادهای در پیش ندارید و درصورتیکه همچنان دوست دارید برنامهنویس شوید، باید تکلیف خود را روشن کنید و برای آیندهتان تصمیم درستی بگیرید. این تصمیم آیندهی شما را تغییر خواهد داد. پس باید با خود صادق باشید و از روی احساس تصمیم نگیرید.
کدام زبان برنامهنویسی؟
زبانهای برنامهنویسی زیادی در دنیا وجود دارند که قاعدتا قادر نیستید همهی آنها را یاد بگیرید. یکسری از زبانهای برنامهنویسی «چندسکویی» (Cross-Platform) هستند. یعنی با آنها میتوان برای بسترهای متفاوتی برنامهنویسی کنید. مانند زبان برنامهنویسی «جاوا» (Java) که به کمک آن میتوانید برای سیستم عامل اندروید، وب، ویندوز، لینوکس و مک برنامهنویسی کنید. ولی برنامهنویسی برای بسترهای مختلف به سادگیِ حرفزدن در مورد آن نیست و تقریبا برای هر بستر نیاز به مهارتهای خاصی است. اکثر زبانهای برنامهنویسی یکسری اصول عمومی دارند که معمولا در زبانهای مختلف تفاوت آنها بسیار کم است. مثلا شرطها در اکثر زبانهای رایج وجود دارند. بنابراین در ابتدای کار به شما پیشنهاد میکنم که مقدمات کلی برنامهنویسی را یاد بگیرید و روی یک زبان خاص وسواس نداشته باشید.
خوشبختانه معمولا منابع یادگیری بهصورت رایگان یا با صرف هزینهی بسیار کم در دسترس هستند. با جستوجو در گوگل به سایتهای زیادی خواهید رسید که به آموزش تخصص مورد نظرتان میپردازند. سایتهایی مثل «کد آکادمی» (Code Academy)، «کورسرا» (Coursera) و «خان آکادمی» (Khan Academy) منابع بسیار خوبی هستند.
اول سرمشق بنویسید بعد تغییرات ایجاد کنید
اکثر برنامهنویسانی که در اطرافتان میبینید، اولین برنامهای که موفق به نوشتناش شدند، برنامهی ساده «سلام جهان» (Hello world) بوده است که صرفا یک پیغام کوتاه روی نمایشگر نمایش میدهد. اگر از روی یک کتاب یا هرچیز مشابه آن اقدام به یادگیری برنامهنویسی میکنید، تمام تمرینهای خواستهشده را حتی اگر شده با تقلب کردن از دیگران، انجام دهید. سپس کمی خلاقیت خرج دهید و آن را به سبک خودتان بازنویسی کنید.
پس از آنکه کمی در کار خود پیشرفت کردید سعی کنید با چیزهایی که بلدید یک برنامه بنویسید. برای خودتان یک پروژه تعریف کنید و تمام تلاشتان را کنید که آن پروژه را با کیفیت بالا انجام دهید. همچنین میتوانید با استفاده از سایتهایی مثل «سورس فورج» (Source Forge) کدهای سایر برنامهنویسان را بهرایگان دریافت کنید و ببینید آنها چگونه آن برنامه را نوشتهاند و سپس خودتان را با آنها مقایسه کنید.
توسعه و مشارکت در برنامهها
یکی از کارهای پسندیدهای که برنامهنویسان حرفهای انجام میدهند انتشار کدهای نوشتهشدهشان در محیط اینترنت است. این کار باعث میشود که در ابتدا برنامهنویسان مبتدی بتوانند تجربیاتی از کدهای آنها کسب کنند. برنامهنویسان حرفهای و نیمهحرفهای هم میتوانند برنامههایشان را از این طریق توسعه داده و آنها را به برنامههای بهتری تبدیل کنند. سایت «گیتهاب» (GitHub) یکی از وبسایتهای بسیار معروف در این زمینه است که با جستوجو در آن میتوانید پروژههای انجام شده بهوسیلهی سایر برنامهنویسان را مشاهده و دانلود کنید. شما میتوانید برنامهها را توسعه دهید و دوباره منتشر کنید. حتی میتوانید به برنامهای قابلیت جدیدی اضافه کنید.
اگر تا به اینجای کار هنوز پروژهای برای دوستان یا آشنایانتان انجام ندادهاید و کمی استرس دارید که شاید از پس پروژههای تجاری برنیایید، به شما پیشنهاد میکنم با جستوجوی ساده در گوگل (البته به زبان انگلیسی) در انجام پروژهای داوطلبانه شرکت کنید. پروژههای داوطلبانه معمولا بهوسیلهی چند نفر با تخصصهای مشابه و شاید هم متفاوت انجام میشوند و از آنها درآمدی عاید شما نمیشود. برنامهنویسی برای بیمارستانها، خیریهها و سایر موسسات غیرانتفاعی از نمونه پروژههای داوطلبانه هستند که در انتهای پروژه شما چند دوست خارجی، مقدار زیادی اعتمادبهنفس و یک نمونه کار دارید.
شما چه تجربهای در یادگیری برنامهنویسی دارید؟ چند بار در این راه دلسرد شدهاید و چه مشکلاتی تابهحال در این راه داشتهاید؟
سلام به دوستان
من برنامه نویسی رو دوست دارم ولی صفر صفرم
دیپلم هستم ۳۴ سالمه
از کجا شروع کنم
چطور شروع کنم
میشه کمکم کنید
با تشکر
برادر اول باید زبان اج تی ام ال را شروع کن بعدا سی اس اس و بعدا جافا اسکریپت خیلی طول نمیکشه در شش ماه این سه برنامه را یاد میگیری
html زبان نیست برادر من!
من خودم رشته ام برنامه نویسی هست بطور کلی بگم دانشگاه فقط بهتون مدرک و راهکار نشون میده بهترین کار اینه که خودتون برید سراغ برنامه نویسی بنظر من راحترین زبان htmlهست چون راحت میتونید با یک مرورگر یادبگیرید بعدش برید سراغ جاوا و php این دور رو هم که یاد گرفتید بقیه رو راحت یاد میگیرید
لازمه بگم که HTML زبان برنامه نویسی نیست!
HTML یک زبان نشانه گذاری است ، به این معنی که بخش های مختلف توسط اجزایی به نام تگ از هم جدا
شده ، که هر کدام دارای کاربرد و خواص مربوط خود هستند . این تگ ها به مرورگر اعلام می کنند که هر بخش از صفحه چه نوع عنصری است و باید به چه صورت نمایش داده شود .
سلام من میخوام برنامه نویسی یاد بگیرم و نیاز دارم ی راهنمای خوب بهم راهو نشون بده.ممنون میشم کمکم کنین
سلام من سنم۱۵هست میخوام برنامه نویس شم میتونم برنامه نویس بشم
فرهنگ جامعه = برآیند فرهنگ تک تک افراد جامعه. فرهنگ هر شخص در محیط خانواده پایه ریزی می شود، در محیط های عمومی اطراف خود؛ مانند بازی در پارک؛ مهدکودک؛ کمی متأثر می شود؛ محیط مدرسه می تواند اثر زیادی روی تغییر فرهنگ کودک داشته باشد؛ فرهنگی که طی ۷ سال در محیط خانواده کسب کرده می تواند طی ۴=۳÷۱۲ سال محیط آموزشی(چون تمام مدت در مدرسه نیستند)، جهت دیگری به خود بگیرد؛ و یا اینکه دوستان اطراف خود را مجذوب فرهنگ منفی/مثبت خود سازد. پس از سن بلوغ نوجوانان حرف شنوی بسیار کمی از اطرافیان خواهند داشت؛ و فرهنگ پذیر نیستند، زیرا با اندک توانائی که در تسلط بر محیط اطراف کسب کرده اند؛ گرفتار غرور شده؛ فکر می کنند که همه چیز را می دانند؛ و به نصایح؛ تذکرات؛ … اطرافیان توجه نمی کنند؛ زیرا باورشان شده که دیگر خودشان همه چیز را می فهمند. اگر با نظراتشان مخالفتی بشود، طرفشان را بی مغز؛ تصور می کنند، و راه خود را می روند. در این دوره از زندگیشان است که مرتکب بالاترین درصد اشتباهاتِ زندگیشان می شوند. البته اشتباه اگر جانی نباشد و به سلامتِ بدن صدمه نزند، مفید نیز هست؛ و او را کم کم اصلاح می کند؛ اما زمانیست که از دست رفته؛ و صرفِ اختراع دوبارۀ چرخ کرده اند. این زمان باعثِ صدمات روحی و عصبی، به خود و اطرافیان نزدیکش می شود. در سنین بالاتر هم فرهنگ شخصی به سختی اصلاح می شود، مشکلاتی مانند مشغلۀ کاری؛ بیماری های گاه و بیگاه؛ فشارهای زندگی؛ کاهش ساعات مفید روزانه بعلت افزایش سن؛ … زمان اندیشیدن و انتقاد از خود را بسیار کاهش میدهد.
بنابراین برای فرهنگ سازی جامعه باید فرهنگ کودکان را نظم داد؛ برای اصلاح خیلی ها شاید تنها فرصت باشد. چون متأسفانه همۀ خانواده ها قادر نیستند فرهنگ درست را به کودکانشان بیاموزند، بچه های دبستانی شرور نیز به محیط مدرسه راه می یابند، که طی ۴=۳÷۱۲ سال محیط آموزشی می تواند اثرات مخربی روی دیگر بچه ها داشته باشد. این مدت(یعنی ۴ سال کاری) آخرین مهلت برای فرهنگ سازی و اصلاح فرهنگ های مخرب اینگونه بچه هاست؛ که در اختیار مسئولین آموزش و پرورش کشور و معلمین قرار دارد. ما والدین دو سوم این آخرین مهلت(یعنی ۸ سال) را در اختیار داریم اما از آن می توانیم حداکثر برای اصلاح فرزندان خود استفاده کنیم؛ و در مورد اصلاح آن بچه های شرور قدرت انجام کوچکترین کاری را هم نداریم، آنها در خانوادۀ دیگری هستند؛ که ما حتی نمی توانیم بدانیم چه کسانی هستند. البته قابل ذکر است که چون بچه ها دنبال علاقه های خود هستند؛ معمولا بیشتر جذب عقاید آن بچه های شرور می شوند تا دستوراتِ خشک و سختِ ما.
محیط مدرسه آخرین مهلت برای اصلاح فرهنگ جامعه است، و در عین حال بچه های شرور می توانند فرهنگ بچه های خوب را نیز تغییر دهند. پس بهترین زمان و بهترین مکان برای اصلاح فرهنگ جامعه، همان زمان های حضور بچه ها در مدرسه و محیط درسی است. اما بهترین روش چیست؟ آیا کشوری وجود دارد که روش مؤثری برای اصلاح فرهنگ جامعه یافته باشد؟ در اینجا نکته ای که بسیار مهم است را عنوان می کنم؛ شاید فرجی حاصل آید.
بهترین روش را باید از همان بچه های شرور بیاموزیم ! بچه های شرور دو مزیت نسبت به معلمین و مسئولین آموزش و پرورش دارند، که علت اصلی موفقیت نسبی آنهاست. بله آنها همواره موفق تر هستند؛ این را تعداد رو به افزون پرونده های دعاوی حقوقی در جامعه تأیید می کند. همچنین حذف شدن کتاب و مطالعه از زندگی مردم، این شکستِ محیطِ مدرسه، در نسل قبل را نشان می دهد.
مزیت اول : بچۀ شرور به سبب رابطۀ نزدیک با بچه ها از تمامی علایق هم کلاسی های خود با خبر است؛ با خود می اندیشد و از تک تک چیزهائی که دیگر بچه ها دوست دارند، برای پیشبرد خواسته های منفی خود استفاده می کند. گاهی موفق و گاهی ناکام می ماند، اما او چهار سال کاری (در محیط مدرسه) وقت در اختیار دارد و در مجموع متأسفانه موفقیت های زیادی کسب می کند؛ و فرصتهای بی شماری را از والدین و معلمین می رباید، فرصت های بی شمار برای اصلاح فرهنگ بچه های شرور و حتی برای اصلاح بچه های خوب قبل از مدرسه. در این بین نه تنها آن بچه های شرور اصلاح نشده اند؛ به تعداد آنها اضافه هم می شود؛ متأسفانه.
مزیت دوم : مدت زمانی که بچه ها(در طی روز) برای خود آزاد هستند را نیز چهار سال کاری در نظر بگیرید؛ زمانی که برای استراحت و بازی در اختیار دارند. بچه های شرور برای بخشی از این زمان برنامه ریزی می کنند، با توجه به علایق دوستان خود که به خوبی از آنها با خبر است؛ پیشنهاد انجام برنامه هائی را در وقت استراحت و بازی آنها مطرح می کند؛ او می داند پیشنهاداتش پذیرفته می شود، و با خیال راحت نحوۀ استفادۀ خود از آن برنامه ها را طراحی می کند. بچه ها نیز دنبال کردن علاقۀ خود را، به اجرای دستورات و تذکرات والدین ترجیح می دهند، و راهی برای انجام برنامه های پیشنهاد شده، پیدا می کنند. حتی در بیشتر موارد بعلت اینکه عکس العمل نزدیکان خود را می داند به آنها برنامۀ پیشنهادی را نمی گوید؛ متأسفانه.
حتی بچه های شرور نیز قابل تغییر هستند، بخصوص وقتی می بینند اکثریت بچه ها که حرف شنو هستند؛ دارند برنامه های سرگرم کننده و جالبی را انجام می دهند؛ روی علائق آنها نیز اثر گذاشته و کم کم جذب برنامه های مدرسه و معلمین می گردند. اما این اتفاق وقتی می افتد که مسئولین مدارس بتوانند علائق غالب بچه های کلاس را تشخیص داده و بر مبنای آن برنامه های مفرح و آموزنده و مفید را برای گروه بچه ها تدارک ببینند، و اجرا کنند. این برنامه ها می تواند تغییر در نحوۀ آموزش یک درس و تبدیل آن به یک بازی گروهی؛ طراحی مسابقاتِ دوره ای؛ بازدید گروهی از طبیعت و آموزش گیاهان؛ … یا هر گونه برنامۀ مفیدی که بر مبنای علاقۀ اکثریت افراد کلاس تدارک دیده شده، باشد. این برنامه ها باید صبح اول وقت و با اطلاع رسانی قبلی به والدین اجرا گردد. در مراحل کامل تر میتواند برنامه یک روزه یا دوروزه انجام شود؛ که البته نیاز به تدارکات و پشتوانۀ مالی خواهد داشت و در عوض اثربخشی مؤثرتری به دنبال خواهد داشت. در مورد موضوعاتِ فوق برنامه بهتر است، از تجربیات کشورهای دیگر مثل کشور ژاپن استفاده نمود.
بهترین زمان برای درج این برنامه ها دوران ابتدائی است که حرف شنوی شخص در حد نرمال است، اما چون تعداد این برنامه ها بسیار زیاد و قابل درج در این ۹ سال نیستند، باید موضوعات با توجه به نیاز جامعه اولویت بندی شوند و در برنامه آموزش و پرورش قرار گیرند، بطوریکه کارآئی جوانان در جهت مورد نیاز جامعه قرار داشته باشد. انجام درست این کار و تعیین سیلابست و موضوعات درسی کاری بسیار تخصصی؛ تجربی؛ و گروهی است، لذا باید از تجربیات مفید دیگر کشورها نیز استفاده شود. اگر این کار درست و مؤثر انجام نشود؛ و اگر علاقۀ جوانان به موضوعات سالم جذب نشود؛ موضوعات را علاقۀ دانش آموزان بانفوذ در مدارس تعیین می کنند، و آنها هستند که هم دوره ای های خود را با موضوعاتِ کژ آموزش می دهند، که جامعۀ آتی را به انحراف می کشانند. ریشۀ فرهنگ کشورها در همین مدارس پایه گذاری می شود، اگر متخصصین جامعه نتوانند با تدوین موضوعات درسی سالم کنترل را بدست گیرند، علاقۀ دانش آموزانِ با نفوذ؛ فرهنگ جامعۀ آتی ما را پایه گذاری می کند، که نتیجه ای کاملاً تصادفی (Random)؛ با برآیندِ منفی، در پی خواهد داشت. برخی موضوعات کلی و سالم در زیر ذکر میشود، تا مفهوم بهتر منتقل شود.
مثلا با وجود پیشرفت IT و کامپیوتر در اکثر مشاغل جامعه در طی سالیان اخیر، شاید بهتر باشد زبان انگلیسی را که پیش نیاز و پایۀ آموزش کامپیوتر است، از اواخر دبستان به دانش آموزان بیاموزیم و سپس کامپیوتر را به آنها بیاموزیم، بطوریکه در ۹ سال اول تحصیلات کامپیوتر را حداقل مانند یک کارمند بانک بدانند. برنامه نویسی با کامپیوتر می تواند اوقات فراغت دانش آموز را پر کند؛ و او را از گرفتار شدن در اثراتِ منفی برنامه های بچه های شرور باز دارد. استفاده روز افزون کامپیوتر نیاز دارد آموزش زبان انگلیسی از کلاس ابتدائی به بچه ها آموزش داده شود، تا قبل از کلاس ششم خواندن؛ نوشتن؛ و تلفظ کلمات انگلیسی؛ را، آموزش دیده باشند. پس از آموزش طراحی آلگوریتم برنامه نویسی، می توانند آموزش یک زبان برنامه نویسی کامپیوتری؛ مانند VBA یا BASIC یا C++ یا … را شروع کنند. پیشنهاد می شود آموزش طراحی آلگوریتم را آموزش و پرورش به عهده بگیرد(۵۰ تا ۷۵ درصدِ کار)، و آموزش برنامه نویسی را فقط بچه های علاقمند، با کلاس های خصوصی تکمیل کنند. برنامه ریزی باید طوری باشد که آموزش طراحی آلگوریتم در سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی؛ و آموزش برنامه نویسی کامپیوتر در سنین نوجوانی(بخصوص ۱۰ تا ۱۵ سالگی)، قابل اجرا باشد؛ و به پایان برسد. در سیستم کنونی؛ بعد از دیپلم امکان یادگیری برنامه نویسیی کامپیوتر برای جوانان فراهم می شود، که بسیار دیر است، و عملاً فرصتِ تربیتِ برنامه نویس در سطح کشور؛ از دست می رود. بعد از دیپلم دوران بلوغ اتفاق می افتد؛ و جوانان درگیر جستجوی شغل و انتخاب همسر و اینگونه نیازهای اساسی می شوند؛ فکرشان از ۵۰ تا ۸۰ درصد اشغال می شود. باید با هر آنچه که آموخته اند؛ شغل و حرفه ای برای خود فراهم کنند، تا بتوانند ازدواج کنند. بعد از ازدواج هم … تا چهل الی پنجاه سالگی عموماً نمی توانند به آموزش هیچ حرفه ای بصورتِ جدی بپردازند. نیاز به برنامه نویسان مُجرب در دنیا بصورتِ چشمگیری رو به افزایش است. دلیل عملی من پیشرفت چشمگیر هندوستان در نرم افزار نویسی؛ و صدور نرم افزار به دیگر کشورها است. در کشور هندوستان همه بچه ها زبان انگلیسی را بلدند و کامپیوتر را در کلاس های ابتدائی آموزش می بینند؛ و حتی با کامپیوتر امتحاناتِ خود را پس می دهند. کلاً بچه ها به بازی های کامپیوتری علاقۀ زیادی نشان می دهند؛ از این علاقه باید برای آموزش آلگوریتم کامپیوتری؛ و سپس آموزش یک زبان برنامه نویسی کامپیوتر به آنها استفاده کنیم. نیاز به اپراتور و برنامه نویس مجرب در کامپیوتر، روز به روز در دنیا بیشتر می شود. این روزها کسی که کامپیوتر بلد نیست، نمیتواند خیلی از کارهای روزمره را نیز بدون کمک دیگران انجام دهد.
موسیقی از ندرت مواردی است که؛ همه به آن نیاز دارند، و باید هر روز از آن استفاده کنند. حال آنکه آموزش الفبای موسیقی و نواختن یک ساز در هیچ زمانی جزو دروس ابتدائی قرار نگرفته است. این زنگ خطری استکه انحراف سیستم آموزش و پرورش را نشان می دهد، همچنین نشان میدهد؛ کسی اهمیت موضوعات درسی ۹ سال تحصیل و عواقب آن را باور ندارد. تبحر در نواختن موسیقی با یک ساز می تواند اوقات فراغت دانش آموز را پر کند؛ و او را از گرفتار شدن در اثراتِ منفی برنامه های بچه های شرور باز دارد. بعلاوه کار روزانه و مستمر با آلات موسیقی مانند پیانو؛ سنتور؛ دُمبک؛ که هر دو دست را باهم بکار می گیرد، باعث فعال شدن هر دو نیکرۀ مغز می شود، و فعال شدن هر دو نیمکرۀ مغز توانائی مغز را ۵ برابر می کند نه ۲ برابر؛ چون ارتباط بین دو نیمکرۀ مغز نیز تقویت می شود. هر پدر و مادری که این مطلب را درک کرده؛ خودش با کلاس خصوصی این نقیصه را برطرف می کند؛ که البته تعدادِ آنان بسیار کم است. نواختن آلاتی که از هر دو دست استفاده شود؛ اولویت دارد، مانند: پیانو یا اُرگ؛ سنتور؛ تنبک.
آموزش چرتکه و شورتکاتهای ریاضی، بخاطر اثرات مثبتش روی آموزش ریاضیاتِ پایه، و جذب علاقۀ دانش آموز نیز؛ باید از نظر اولویت بندی و نیاز جامعه بررسی شود. مسلماً همه معلمین با تجربه و نیز متخصصین جامعه شناسی و … نیز باید در تعیین اولویت بندی نیاز جامعه شرکت داشته باشند. کار با چرتکه می تواند اوقات فراغت دانش آموز را پر کند؛ و او را از گرفتار شدن در اثراتِ منفی برنامه های بچه های شرور باز دارد.
نکته مهم: در سنین بازنشستگی و پیری نیز باید آموزش افراد ادامه یابد. اما نه توسط آموزش و پرورش بلکه توسط نهاد دیگری مانند سازمان بازنشستگی کشوری. موضوعات آموزشی لازم نیست اولویت بندی شود، بلکه علاقۀ شخص باید تعیین کننده باشد. مثلا ممکن است یکنفر به یک ساز موسیقی علاقمند باشد؛ یکنفر به کار با چرتکه؛ یکنفر به شطرنج؛ کوهنوردی؛ … اما نکتۀ مهم گردهم آوردن، هدایت، و دادن انگیزه به مردم در این سنین است.
کیومرث نمیرانیان
سلام دیدگاه جالب و درستی بود امیدوارم اجرایی بشه
دقیقا ، حرفاتون عالی بود .. من خیلییییی موافقم .. با اینکه ۲۳ سالمه و معلم زبان هستم اما برنامه نویسی رو حرفه ی اصلی خودم میدونم ، حتی تحصیلات من زبان انگلیسی بوده ؛ همیشه هم نگران این قضیه هستم که چرا در کشور ما ، زبان و کامپیوتر و موسیقی رو از سنین کودکی وارد زندگی بچه ها نمیکنن .. من که خودم به شخصه با این سن توسط کلاسهای خصوصی سعی دارم این کمبود ها رو جبران کنم و قطعا جزو برنامه های من برای فرزندانم هست .. خوشحالم که یک هم عقیده پیدا کردم … #به_امید_پیشرفت_کشور
سلام
چطور بگم من از ۳ سالگی با سیستم بودم رشته ام ریاضی فیزیک علاقه شدیدی به رشته برنامه نویسی کامپیوتر دارم از این که نرفتم هنرستان رشته کامپیوتر ناراحتم میخواستم برنامه نویسی شروع کنم از چه کتابی حالا میتونم جلو برم
آقا من یه زمانی داشتم برنامه نویسی یاد میگرفتم ولی به چند دلیل ازش دلسرد شدم:
سیستم قوی ندارم و پول هم برای خرید سیستم قوی ندارم. یعنی وقتی با Eclipse کار میکردم لگ میزد و کند میشد.
من رشتم انسانی هست و ریاضی من هم اصلا خوب نیست. یعنی حتی تقسیم های کلاس ۴ ابتدایی رو یادم رفته!!!!
اما الان یه کار پیدا کردم میخوام پول جمع کنم یه سیستم قوی بگیرم و اول تو خونه یاد بگیرم بعد برم کلاس و ازین حرفا…
و کلام آخر من برنامه نویسی واسه این یاد میگیرم که یه اپلیکیشن یا بازی ویدیویی بسازم.
با اینکه راه خودمو پیدا کردم اما به مشاوره و انگیزه نیاز دارم. لطفا کمکم کنید.
سلام
اینکه از کجا باید شروع کرد بستگی به مسیری داره که توش قدم میذارید. برای مثال تو مقطع کاردانی همه صحبتها اون موقع دور و بر qbasic بود و c++ وقتی رسیدیم به کارشناسی اگه میتونستی با سی شارپ کار کنی یا یه وب سایت با همین نرم افزارهای دم دستی مثل html درست کنی واسه خودت کسی بودی. ولی حالا که تو ارشدیم دانشگاهمون میگن کی دیگه اصلا ویندوز کار میکنه. فقط اپ سورس. حالا باید همه اونا رو گذاشت کنار و شروع کرد به یادگیری کار تو لینوکس و برنامه پایتون و جاوا و …
این مسیر دانشگاهه. ولی کسی که میخواد فارغ از دانشگاه و محیط آموزشی چیزی یاد بگیره اول باید ببینه بعدش میخواد ازش چه استفاده ای بکنه. بری هی این شاخه اون شاخه بپری و چیزای جورواجور یاد بگیری به هیچ جا نمیرسی. باید علاقه تونو پیدا کنین و همون مسیر رو دنبال کنید.
موفق باشید
سلام کمی مشاوره میخواستم
میخواستم بدونم راه ارتباطی دیگه ای هس مثلا ایمیل؟
من به برنامه نویسی وبسایت علاقه مندم Asp.net ولی نمیدونم از کجا و به چه صورت باید شروع کنم و لازمه ی این زبان دونستن چه زبان و اطلاعاتی هست
سلام برنامه نویسی را باید از چه زبانی شروع کرد
پیشنهاد من زبان بیسیک هست برای شروع،البته بعضی اساتید هم زبان پاسکال رو پیشنهاد میدن اما به نظرم بیسیک بهتره چون فرد تازه کار رو برای شروع امیدوار میکنه
سلام. یه سوالی داشتم خدمت دوستان. میخواستم بدونم اگه کسی علاقه مند به برنامه نویسی باشه و بخواد اونو در حد پیشرفته یاد بگیره و تو این حوضه فعالیت کنه باید رشته تحصیلیش باشه یا نیاز نیست رشته تحصیلیش باشه؟ممنون میشم راهنمایی کنید. ممنون از سایت خوبتون
اقا منم ۹ سالمه دارم برنامه نویسی یاد میگیرم خوبه به نظرتون؟
انقد از سن سال نگید هیچ وقت دیر یا زود نیس .همه چی تو ذهن ادمه من رشتم تجربی بود الان میخوام برنامه نویسی یاد بگیرم ایده دارم اما خیلی سخنته و میخوام چند نفرو جم کنم با هم این کارو انجام بدیم .
هر کاری رو بگید سخته واستون سخت میشه من مطمعنم یاد میگیرم حتی بهتر از اون خانومی که دکترای کامپیوترو نمیدونم زادان داره .
اقا کلام اخر میخوای شروع کنی یا علی بهونه نیار.
اقا پروژتون چیه؟؟
شاید بتونم کمکتون کنم……