یادداشت فیلم قسم؛ تسلط شگفت‌انگیز تنابنده در کارگردانی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
یادداشت فیلم قسم

روی کاغذ قسم فیلمی نبود که بتوان آن را یکی از اُمیدهای درخشش در جشنواره امسال دانست. ترکیب بازیگران، خلاصه داستان و سابقه کارگردانی محسن تنابنده در سینما از جمله عواملی بودند که تماشاگر را مشتاق تماشای این فیلم نمی‌کرد. اما برخلاف انتظارات و توقعات قسم فیلم غافلگیرکننده‌ای بود. قطعاً نمی‌توان فیلم را یک شاهکار سینمایی دانست اما می‌توان از آن دفاع کرد و تلاش تنابنده را برای روایت یک داستان متفاوت ستود.

فیلم داستان ساده‌ای دارد. زنی بنام راضیه (با بازی مهناز افشار)  فکر می‌کند خواهرش رضوان را بهمن (با بازی مهران احمدی) شوهر خواهرش به قتل رسانده است. به همین خاطر سی و شش نفر از اعضای خانواده‌اش را با اتوبوس برادر شوهرش (با بازی دیدنی حسن پورشیرازی) از گرگان به مشهد می‌برد تا علیه بهمن قسم بخورند. تنها کسی که مخالف این کار است خسرو (با بازی سعید آقاخانی) همسر راضیه است.

فیلم تنابنده می‌توانست مثل «طلا» شهبازی اسیر مضمون اخلاقی که داستان برپایه آن شکل گرفته است شود. اما تنابنده از خطر رخ دادن چنین اتفاقی به خوبی گریخته است و با طراحی دقیق داستانی پُرکشش توانسته فیلم را به مسیری ببرد که برای تماشاگر غافل‌گیر کننده باشد. مسیری که داستان فیلم طی می‌کند تا به نقاط اوجش برسد و بزنگاه‌های اخلاقی را برمبنای همین نقاط اوج مطرح کند به شدت جذاب است.

نود درصد فیلم در یک اتوبوس می‌گذرد و لوکیشن بسته و محدود به خاطر وجود داستانی جذاب و دقیق باعث کندی ریتم فیلم و خستگی تماشاگر نشده است. تنابنده به خوبی توانسته با ایده‌هایی جذاب مثل نمایش فیلم بازسازی صحنه قتل رضوان توسط بهمن در اتوبوس هم ریتم کار را حفظ کند و هم مجبور نباشد از اتوبوس به عنوان محل اصلی رخ دادن داستان خارج شود تا به پیوستگی آن لطمه بخورد. تنابنده با هوشمندی از این صحنه برای قرینه‌سازی با صحنه پایانی فیلم هم استفاده می‌کند. جایی که راضیه در موقعیت متفاوتی نسبت به زمان تماشای بازسازی صحنه قتل توسط بهمن قرار دارد و او که در ابتدا برای اعدام بهمن همه کار کرده بود حالا باید به فکر این باشد که از اعدام شدن همسرش جلوگیری کند.

تنابنده برخلاف شهبازی تلاش نمی‌کند مضمون اخلاقی موجود در فیلمش را به عنوان موتیف اصلی به کار بگیرد بلکه تلاش می‌کند داستان را طوری طراحی کند که مسیر نهایی آن رسیدن راضیه به نقطه صفر باشد و این پرسش را در ذهن تماشاگر ایجاد کند که آیا وسیله قرار دادن قصاص برای گرفتن انتقام کار درستی است یا خیر؟

تنابنده در پایان فیلم موفق می‌شود تماشاگر را متوجه این موضوع کند که تصمیم‌گیری در چنین شرایطی چقدر می‌تواند نسبی باشد و فقط کافی است جایگاه انسان‌ها در چنین پرونده‌هایی تغییر کند تا رفتار متفاوتی از خودشان بروز دهند. مسیر فیلم قسم جایی از فیلم‌هایی مثل «جمشیدیه» جدا می‌شود که تلاش نمی‌کند ایده‌هایش را فریاد بزند و تماشاگر را به جای درگیر کردن با داستان خوب پردازش شده درگیر شعارها و بیانیه‌هایی کند که حوصله او را سر می‌برند.

مضمون اخلاقی فیلم قسم با ظرافت پشت داستان ساده فیلم پنهان می‌شود تا کارگردان مجبور نباشد برای بیان آن به شعارهایی از جنس شعارهایی که شخصیت زن فیلم جمشیدیه در دادگاه بیان می‌کند اکتفا کند. بلکه مضون را به خورد داستان می‌دهد و اجازه می‌دهد چالش‌های اخلاقی درون فیلم از دل داستان بیرون بیاید نه برعکس.

تنابنده انقدر حواسش بوده که آدم‌های درون آن اتوبوس را به میانه این چالش اخلاقی پرتاب کند تا هم میزان ریاکاری‌ آن‌ها را نشان دهد و هم بگوید مفاهیم دینی مثل قسامه چطور بازیچه سودجویی انسان‌های طماعی مثل فامیل‌های راضیه می‌شود. تقریباً تمام کسانی که با راضیه همراه شده‌اند تا علیه بهمن قسم بخورند برای منفعت شخصی‌شان قصد انجام این کار را دارند. خیلی‌ها می‌خواهند دیه را بگیرند و اعدام شدن یا نشدن بهمن چندان برایشان مهم نیست و بعضی‌ها هم که چنین ریاکاری ندارند قصدشان زیارت و سفر به مشهد است.

صادق‌ترین فرد در این باغ وحش انسانی راضیه است که از همان ابتدا به فکر قصاص است اما چنان ضربه هولناکی از پافشاری بیهوده‌اش می‌خورد که تماشاگر در پایان فیلم آرزو می‌کند که کاش او هم مثل سایر اعضای فامیل به گرفتن دیه راضی می‌شد و ماجرای قصاص را پیگیری نمی‌کرد.

«قسم» شباهت فراوانی به «فراری» علیرضا داوودنژاد و «کامیون» کامبوزیا پرتوی دارد. اتوبوس فیلم «قسم» نقشی فراتر از یک ماشین ساده بازی می‌کند و بدل به یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم می‌شود.

روایت قصه در اتوبوس به تنابنده اجازه می‌دهد تا از آن استفاده‌های فراوانی بکند و مهم‌ترین گره‌گشایی فیلمش را با استفاده از این وسیله نقلیه انجام دهد. قسم بر خلاف بسیاری از فیلم‌های امسال جشنواره فیلم فجر فیلم پُرادعایی نیست اما دستاوردهایش از آن فیلم‌ها بسیار بیشتر است. این فیلم بار دیگر ثابت می‌کند روایت درست و دقیق یک داستان ساده می‌تواند به مراتب تاثیرگذارتر از اجراهای پُر زرق و برق و موضوعات مثلاً جذابی باشند که در اجرا هدر رفته‌اند.

تمام هنر تنابنده در «قسم» این است که روی جزء به جزء فیلمش تسلط دارد و می‌داند از داستان فیلمش چه می‌خواهد. به خاطر همین هیچ قسمتی از داستانش را فدای مضمون فیلم نمی‌کند و اجازه می‌داهد مضمون فیلم از طریق داستان به تماشاگر منتقل شود. این بزرگترین دستاورد قسم در مقابل فیلم‌های پُرادعا و پُرسر و صدای جشنواره امسال است.

«این یادداشت را کاربر دیجی‌کالا مگ نوشته است. محتویات این مطلب بیانگر دیدگاه تحریریه دیجی‌کالا مگ نیست.»

برای آگاهی از آخرین اخبار و اطلاعات جشنواره فیلم فجر به صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر ۹۷ در دیجی‌کالا مگ بروید.


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما